فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
33 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر واکاوی رضایت و پیامدهای حاصل از ازدواج بانوان ایرانی با مردان مهاجر افغان بود. روش : پژوهش به شیوه کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام گرفت. رویکرد پژوهش پدیدارشناسی توصیفی(پدیدارشناسی هوسرل) انتخاب گردید. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، براساس اصل نمونه گیری با حداکثر تنوع و اصل اشباع شدگی نمونه بصورت هدفمند انتخاب و با مصاحبه نیمه ساختارمند، بررسی شدند(31 مورد از استان فارس). روش تحلیل شبکه مضامین برای استخراج یافته های پژوهش انتخاب شد. یافته ها : درتحلیل محتوای مصاحبه ها در خصوص میزان رضایت از ازدواج تعداد هشت مضمون پایه(احساس حقارت، نیازهای اقتصادی خانواده، نیازهای مالی فردی و...)، سه مضمون سازمان دهنده (نارضایتی مالی، نارضایتی از زندگی زناشویی، نارضایتی اجتماعی-فرهنگی) و یک مضمون فراگیر (عدم رضایت) به دست آمد. در بررسی پیامدها تعداد 33 مضمون پایه (تعامل با همسالان، تعامل با خانواده و فامیل، عدم پذیرش در موقعیت های اجتماعی، عدم حقوق اجتماعی و...)، 13 مضمون سازمان دهنده (بهزیستی خانوادگی، بهزیستی روانی، حمایت قانونی، جرأت ورزی، انطباق پذیری فرهنگی و...) و 5 مضمون فراگیر (انزوای اجتماعی، جامعه پذیری، مهارت های اجتماعی، آسیب های فرزندان و سرمایه اجتماعی) به دست آمد.
نقش فقه در تربیت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
فقه و تربیت از عرصه هایی هستند که نقش برجسته ای در زندگی هر فرد مسلمان دارد. تربیت اجتماعی نیز عرصه ای مهم از مسائل جدید فقهی است که بیان حکم فقهی آن لازم است. پژوهش حاضر تلاش می کند نقش فقه در تربیت اجتماعی را بررسی کند و به این پرسش پاسخ دهد که علم فقه در تربیت اجتماعی مسلمانان آنچه نقشی دارد. نتایج بررسی نشان می دهد که فقه به عنوان بعد عملی شریعت، جایگاه ویژه ای در تربیت انسان مسلمان دارد؛ زیرا فقه مجموعه ای از بایدها و نبایدهای زندگی است و تربیت نیز یکی از نیازهای بنیادین در زندگی انسان است. ازاین رو فقه در بسیاری از عرصه های زندگی انسان مسلمان دخالت دارد. در تحقیق حاضر به سبک زندگی، آزادی، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد پرداخته شده است. نقش علم فقه در ایجاد سبک زندگى اسلامی امری روشن است؛ زیرا فقه نیز یک علم رفتارگراست که درصدد تبیین رفتارهاى صحیح انسان مسلمان است. مسئله دیگر بحث آزادی است که فقه در توسعه و محدود ساختن این مفهوم نقش برجسته ای دارد و همین طور فقه در تبیین دو مفهوم امر به معروف و نهی از منکر و فریضه جهاد نقش پررنگ به عهده دارد.
پرستاری از مجروحان در جنگ تحمیلی: تحلیل اجتماعی اخلاق مراقبت زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۴
27 - 50
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر در راستای مطالعه ی نقش اجتماعی زنان در جنگ تحمیلی، کنشگری زنان درمانگر را به عنوان یکی از مهم ترین گروه های شغلی بررسی کرده است. در حقیقت، زنان (داوطلبانه و نیز دستمزدی) بخش اعظم نیروی پرستاری جنگ را تشکیل داده و مستقیم به نیروهای نظامی و غیرنظامی درگیر در جنگ خدمات درمانی ارائه می دادند. داده ها به کمک تحلیل متون خاطرات و روایات زنان (تحلیل اسناد حدود ۴۰ کتاب) و نیز انجام چند مصاحبه ی نیمه ساختاریافته برای تکمیل شکاف اطلاعاتی انجام شده و به مدد رویکرد اخلاق مراقبت زنانه برای تحلیل اجتماعی یافته ها کوشیده، از چگونگی پرداختن زنان بهداری رزمی به فعالیت های تخصصی نمایی واضح ارائه دهد. تحلیل داده ها نشان می دهد کنش ارتباطی هوشیارانه، مراقبت مسئولانه، مراقبت و مراعات و مراقبت صمیمانه - که از عناصر کنش پروادارانه ی زنانه است - از مهم ترین ویژگی های کنش پروادارانه ی پرستاران در جنگ تحمیلی به شمار می رود. همچنین پرواداری حرفه ای، مادروارانه، خواهروارانه و فرزندوارانه از صورت های این پرواداری زنانه است. نگاه زنانه ی تیماردارانه و مراقبت محور که ظرایف روابط، حالات انسانی و جهان زمینه مند فرد مجروح را به دقت درک می کند و با فهم همدلانه به همسان پنداری مجروحان با اعضای خانواده ی خود می پردازد، بردبارانه کار سخت در وضعیت جنگی را تاب می آورد و با محبت و شفقت، خیرخواهی و امیدبخشی دستی از مهر بر جراحت های عمدتاً جدی و مهلک مجروحان می کشد، از ابعاد الگوی اخلاق مراقبت زنان در جنگ تحمیلی است.
ایمنی روان شناختی زنان و راهبردهای مدیریت آن: پژوهشی کیفی در زنان عضو هیئت علمی دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایمنی روان شناختی ناشی از ادراک از میزان ریسک و تهدیدات محیطی بوده و بیانگر احساسی است که فرد در یک محیط بتواند بی دغدغه اظهارنظر کند و از سرزنش شدن هراسی نداشته باشد. هدف از این مطالعه، ارائه مدل ایمنی روان شناختی زنان با تمرکز بر علل و پیامدها در دانشگاه های برتر شمال شرق کشور با استفاده از رویکرد تفسیری و روش کیفی می باشد. استراتژی این تحقیق، داده بنیاد مبتنی بر طرح نظام مند استراوس و کوربین است. مشارکت کنندگان، زنان هیئت علمی در دانشگاه های برتر شمال شرق کشور هستند و با 12 تن از زنان هیئت علمی که پدیده ایمنی روان شناختی در محیط را تجربه کرده و از نظر سابقه خدمت، حداقل 10 سال سابقه کار داشتند، مصاحبه های عمیقی صورت گرفت و تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. نتایج حاصل از تحلیل داده های کیفی، سبب شناسایی 219 کد آزاد، 73 مقوله و 30 مضمون شد. در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان مضمون ها برقرار شد و در ادامه، کدگذاری انتخابی نیز صورت گرفت. در این پژوهش، یافته ها نشان داد که پدیده محوری متشکل از امنیت گفتاری، امنیت رفتاری، امنیت احساسی و امنیت ادراکی است. شرایط علّی شامل ساختارهای بروکراتیک، ساختارهای مردانه، ساختارهای تبعیض آمیز، جو سازمانی منفی، عوامل شخصیتی- نگرشی، سبک رهبری غیرحمایتی، ارتباطات غیراثربخش و عدم تعادل کار- زندگی می باشد. همچنین راهبردها متشکل از راهبرد فعال (مشارکتی)، راهبرد توانمندسازی، راهبرد دفاعی، راهبرد شناختی و راهبرد فرهنگی است. پیامدها نیز شامل دلبستگی به شغل و سازمان، یادگیری سازمانی، رشد عملکرد فردی و شغلی، تحکیم سرمایه اجتماعی، اعتماد سازمانی، عدالت سازمانی و بهزیستی روان شناختی می باشد. بسترها در این مطالعه شامل بسترهای آموزشی، قانونی و فرهنگی بود و شرایط مداخله گر متشکل از هویت برند سازمان، ویژگی های جمعیت شناختی و عوامل اقتصادی است. این الگو به دانشگاه ها و سایر سازمان ها کمک می کند تا راه های دستیابی به ایمنی روان شناختی در کارکنان را بشناسند و شرایط ایجاد آن را فراهم آورند. پیامدهای به دست آمده نیز مدیران را ترغیب می نماید تا برای تحقق توسعه ایمنی روان شناختی در سازمان تلاش کنند.
تبیین میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری در میان دختران و زنان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشش اسلامی و رعایت حجاب ازسوی زنان و مردان در جامعه، یکی از اصول اساسی و بنیادی دین مبین اسلام تلقی می شود؛ چون پوشش به عنوان ابزار مؤثری در برقراری ارتباطات اجتماعی افراد بوده و در شکل گیری هویت آنان تأثیرگذار است. تنوع و تناسب لباس که نشان دهنده هویت افراد است، امکان دارد در طول زمان همراه با تحولات اقتصادی، جمعیتی و دیگر تغییرات اجتماعی دگرگون شود. در همین راستا، هدف اصلی مقاله تعیین میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری در بین دختران و زنان 15 تا 45 ساله و تبیین تأثیر عواملی مانند هویت ملی، دین داری، قانون گرایی، سن و تحصیلات بر آن است. تحقیق به روش پیمایشی، با تعداد نمونه 542 نفر انجام شده است. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای توأم با تصادفی ساده بوده و به وسیله پرسش نامه اطلاعات لازم از دختران و زنان 15تا 45 ساله شهر تبریز گردآوری شده است. یافته ها نشان می دهد که میانگین میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری در میان دختران و زنان شهر تبریز، 2/66 درصد برآورد شده است. این میزان بالاتر از متوسط درصدی طیف یعنی 50 بوده است. نتایج به دست آمده از تحلیل همبستگی نشان داد که هویت ملی، دین داری، سن و تحصیلات، به جز متغیر قانون گرایی با میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری همبستگی معنی داری دارند. در مجموع این متغیرها در مدل معادلات ساختاری برازش شده (Lisrel) 20 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری را مورد تبیین قرار می دهند. مدل نهایی تولیدشده در نرم افزار لیزرل نشانگر این است که متغیرهای دین داری، هویت ملی، تحصیلات و سن ازجمله عوامل مؤثر بر میزان پای بندی به پوشش و حجاب هنجاری دختران و زنان تلقی می شود.
موانع مشارکت حضور زنان در میزان تاثیر بر تفسیر قانون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
83 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از ساز و کارهای مطلوب برای پاسخی سریع و مناسب به تحولات روز افزون در فضای حقوقی، ایجاد امتیازات متفاوت است. پیوند حق و حقوق از یک سو و سیاست و زیستِ اجتماعی از سوی دیگر، انسان ها و جوامع انسانی را با مفهوم مهم انسانی مواجه می کند. حقوق سیاسی و اجتماعی و به طور خاص حقوق زنان در جامعه یکی از نشانه های مدنیت و توسعه انسانی می باشد. وقایع و امور حقوقی مردم در جامعه به حدی متنوع است که کامل ترین قانون نیز نمی تواند حکم هر مورد را بیان کند؛ لذا ناگزیر باید از ابزار تفسیر استفاده شود تا بتوان قانون را بر موارد منطبق نمود. روش: این پژوهش مبتنی بر مطالعه ای توصیفی، اکتشافی و با رویکردی توسعه ای- کاربردی انجام شده است که جهت تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد کیفی و مبتنی بر الگوریتم ترکیبی روش شناسی سیستم های نرم و نگاشت شناختی و در بخش کمی از تحلیل عاملی استفاده شد، به این طریق که با مطالعه ی پیشینه موضوع و مصاحبه های عمیق با خبرگان، ابعاد و مولفه های مورد نیاز موضوع مشخص شد. نمونه بخش کیفی این تحقیق با کاربست روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب و به منظور اعتباریابی نظام داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی، مولفه ها تایید شد. یافته ها: براساس یافته های پژوهش موانع مشارکت بر حضور موثر زنان در تفسیر قانون اساسی در چهار بعد ساختاری، محتوایی، زمینه ای، معنایی تدوین شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که موانع مشارکت بر حضور موثر زنان در تفسیر قانون اساسی، در حقوق کشور نیاز به بررسی بیشتر دارد و برای پذیرفتن و همکاری، از طرف افراد حکومتی و دست اندرکاران نیاز به زمان می باشد. تحول و تغییر نگرش در رویکردها و ذهنیت ها در این زمینه، لاجرم به تغییر و تکامل در قوانین منجر خواهد شد؛ همچنین مدل به دست آمده نیازمند نقد و نظر خبرگان حقوق می باشد و مسلما این نقدها می تواند منجر به طراحی الگوی جامع و بی نقص تر از آنچه ارائه شده است می گردد. از این رو، ضرورت دارد با بازنگری و جهاد علمی و نظری و در عین حال تدوین قوانین متناسب، ابتکار عمل در دست گرفته و از موضع انفعال خارج شود. بازنگری و اجتهاد در حوزه حقوق سیاسی زنان و تدوین و اصلاحِ قوانین متناسب با حضور آن ها و دخالت در امر تفسیر یکی از عرصه های مهم و بنیادی خواهد بود.
مطالعه ی رفتار کارآفرینانه زنان در یزد: (از ساختارهای تحمیلی خود اشتغالی تا باز تعریف اجتماعی منتهی به آفرینشگری موقعیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۲
153 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف از این جستار واکاوی رفتارهای اقتصادی موفقیت آمیز زنان کارآفرین در شهر یزد است. تحقیق حاضر کیفی و جامعه مورد مطالعه را زنان کارآفرین در شهر یزد تشکیل می دهند. در نمونه تحقیق با 13 زن که از نظر سن، تحصیلات، نوع حرفه و وضعیت تأهل متفاوت بودند به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش با کمک روش نظریه زمینه ای انجام گرفت که شامل کدگذاری باز، محوری و گزینشی بود. مقوله ای هستهی تحقیق، «تعامل سازنده با محدودیت» انتخاب گردید. مقوله های زمینه ای که بسترهای شکل گیری «تعامل سازنده با محدودیت» را فراهم می کنند شامل ساختارهای تحمیلی، حصارهای ذهنی و سرمایه های حمایتی هستند. در این تحقیق آفرینشگری موقعیت عامل علی موثر بر کارآفرینی زنان یزدی یوده و راهبرد اساسی زنان در کارآفرینی شامل همسوی جامعه محور، ارتقاء بخشی به خویشتن، فهم زنانه از کارآفرینی و هارمونی نقش مقولهبندی شد. عامل مداخله گر این تحقیق اثباتگری بازتابی و در نهایت پیامد حاصل از تعامل سازنده با محدودیت خود توانمند سازی تشخص داده شد.
بازنمایی شخصیت زن در کتاب های خاطره نگاری دفاع مقدس (مطالعه موردی کتاب های ساجی، صباح، زیباترین روزهای زندگی و چراغ های روشن شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
251 - 271
حوزههای تخصصی:
کتاب های خاطره نگاری دفاع مقدس یکی از سندهای ماندگار در تاریخ ایران اسلامی است. روز 31 شهریور 1359 رژیم بعث عراق به ایران حمله نظامی کرد و جنگ تحمیلی آغاز شد. حضور زنان دوشادوش مردان از ابتدای جنگ و فعالیت آن ها در قالب گروه های امدادی و پشتیبانی مسئولیتی بود که برعهده گرفته و تا پایان جنگ این وظیفه خطیر را انجام دادند. زنان رزمنده پس از جنگ به ثبت خاطرات خود و دیگر زنان رزمنده در قالب رمان، خاطره نگاری و تاریخ شفاهی از جنگ پرداختند. مقاله حاضر به بررسی چگونگی بازنمایی ابعاد شخصیتی زنان رزمنده دفاع مقدس در 4 کتاب خاطره نگاری منتخب پرداخته است. این چهارکتاب تحت عنوان صباح ، ساجی ، چراغ های روشن شهر و زیباترین روزهای زندگی ضمن آنکه با محوریت شخصیت زن نگاشته شده، آثار به روز و اثرگذار در این عرصه اند. یافته های این مقاله با استفاده از روش تحلیل مضمونی نشان می دهد که بازنمایی شخصیت زنان در چهار حوزه معنایی بینش، گرایش، کنش و عوامل شخصیت ساز قابل طبقه بندی است. در حوزه بینش مواردی همچون اعتقادات دینی، اخلاقی و انقلابی قابل طرح است و در حوزه گرایش مضامینی مانند روحیات خودساخته، مقتدر، منزجر از جنگ، کنجکاو و عفیفانه ذکر شده است. در حوزه کنش نیز مواردی همچون کمک رسانی، فعالیت های مذهبی، انقلابی، نظامی، فرهنگی و مقید به انجام دادن فرایض دینی احصا شده و در پایان نیز عوامل شخصیت ساز با محوریت خانواده مورد تأکید قرار گرفته است.
مقایسه تطبیقی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان، خانواده در ایران و کشورهای توسعه یافته بر اساس تحلیل هم رخدادی واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
193 - 221
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مقایسه روند موضوعی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان و خانواده میان کشورهای توسعه یافته و ایران در سه بازه زمانی صورت گرفته است. این پژوهش از نوع مطالعات علم سنجی و با استفاده از روش تحلیل هم رخدادی واژگان و نمودار راهبردی انجام شده است. جامعه پژوهش تعداد 3246 تولیدات علمی کشورهای توسعه یافته وب او نولج و 1295 مقاله فارسی منتشر در ایران از پایگاه تحقیقات پژوهشکده زن و خانواده است. بر اساس تجزیه وتحلیل داده ها، واژگان هسته در قبل از سال 1380 شامل 4 کلیدواژه در پژوهش های داخلی و در بازه زمانی سال 2000 در پژوهش های کشورهای توسعه یافته 12، دهه 1980، 14 و در فاصله میان 2000 2010 میلادی 30 کلیدواژه و دهه 1990، 26 و در سال های 2011 2020 شامل 56 کلیدواژه مرتبط بوده است. چهار کلیدواژه اصلی پیش از دهه 1980 شامل خشونت خانگی، خشونت، خشونت خانگی علیه زنان و خشونت علیه زنان معادل چهار کلیدواژه اصلی مطالعات کشورهای توسعه یافته شامل خشونت خانگی، خشونت، همسر آزاری و زنان است. دو کلیدواژه اول شامل خشونت خانگی و خشونت در دو حوزه فارسی و لاتین کاملاً مشابه هستند. در دهه 1980 چهار کلیدواژه نخست پژوهش های داخلی شامل خشونت خانگی، خشونت، خشونت علیه زنان و همسرآزاری است که معادل کشورهای توسعه یافته آن در رتبه بندی Gendered-based violence, Aggression, Battered women & Dating violence است. در دهه 1990 چهارکلیدواژه نخست پژوهش های داخلی شامل خشونت خانگی، خشونت خانگی علیه زنان، خشونت علیه زنان و خشونت شوهر است. معادل کشورهای توسعه یافته چهارکلیدواژه نخست در مطالعات لاتین شامل Intimate violence, Domestic violence, violence & Gender اشاره شده است که به نوعی تکرار کلیدواژه های دهه پیشین میلادی با تغییر در رتبه بندی و پرداخت پژوهشی به آن هاست. کلیدواژه های دهه 1980 (دوره دوم) نسبت به قبل از 1380، 42 درصد متفاوت بوده است و کلیدواژه های دهه 1990 (دوره سوم) نسبت به دهه 1980 (دوره دوم)، 62 درصد تغییر داشته است. کلیدواژه های مهم قبل از 1380 خشونت خانگی، خشونت، خشونت خانگی علیه زنان و خشونت علیه زنان است. مهم ترین کلیدواژه های دهه 1980 خشونت خانگی، خشونت، خشونت علیه زنان، همسر آزاری، زن، خشونت جنسی، خشونت خانگی، کودک آزاری، خشونت زناشویی، بارداری، پزشکی قانونی، خانواده و خشونت روان شناختی است. کلیدواژه های مهم دهه 1990 خشونت خانگی، خشونت خانگی علیه زنان، خشونت علیه زنان، خشونت شوهر، خشونت، همسرآزاری، عوامل مؤثر بر خشونت خانگی، عوامل خشونت علیه زنان، خشونت روان شناختی، خشونت فیزیکی، زن و خشونت فیزیکی علیه زنان است. برآیند کلی سه دهه مؤید این مسئله است که پژوهش های حوزه خشونت در حوزه جنسیت، زنان و خانواده با موضوعات کلی قبل از 1380 شروع شده و در دهه های 1380 و 1390 به صورت تخصصی تر واکاوی شده اند. در کشورهای توسعه یافته، مهم ترین خوشه ها در قبل از دهه 1380 خشونت علیه زن، دهه 1380 خوشه قومی و در دهه 1390 خشونت خانوادگی و در ایران قبل از دهه 1380 مهم ترین خوشه ها خشونت خانواده علیه زن، دهه 1380 نابرابری جنسیتی و دهه 1390 خشونت خانگی و خشونت جنسی است. در ایران و کشورهای توسعه یافته خوشه های خشونت خانگی و خشونت خانواده علیه زن در ناحیه بالغ و مرکزی قرار گرفته است.
سبک رهبری تضایف گرای زنان و اثر آن بر توسعه پایداری سرمایه های انسانی؛ با تحلیل نقش میانجی سطح بلوغ قابلیت کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
305 - 328
حوزههای تخصصی:
امروزه، در کشورهای در حال توسعه، مشارکت زنان در سطوح عالی سازمان ها نسبت به مردان کمتر است. ازاین رو، تئوری رهبری تضایفی، رویکردی فرانوگرا به رهبری دارد که حضور زنان در جایگاه رهبری سازمان را به منزله عامل هم افزایی مفهوم سازی می کند. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت سطح بلوغ قابلیت های کارکنان و پایداری سرمایه های انسانی در سازمان ها، هدف اصلی این پژوهش مطالعه تأثیرگذاری سبک رهبری تضایف گرای زنان بر توسعه پایداری سرمایه های انسانی است و در این زمینه سطح بلوغ قابلیت های کارکنان به منزله متغیر میانجی مطالعه شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه الگوی بلوغ قابلیت کارکنان کورتیس (2009)، پرسش نامه رهبری تضایفی الهی و آیباغی اصفهانی (1395) و پرسش نامه پایداری سرمایه های انسانی آیباغی اصفهانی و همکاران (2017) استفاده شده است. روایی پرسش نامه ها براساس روایی محتوا و پایایی آن ها نیز با آزمون آلفای کرونباخ، به ترتیب، با مقدار 84 / 0، 89 / 0، 91 / 0 محاسبه شد. تحلیل داده ها با استفاده روش معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Amos انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه مسئولان، کارشناسان و کادر درمان مرکز درمانی، آموزشی و پژوهشی بعثت نهاجا به تعداد 443 نفرند. حجم نمونه آماری مورد نیاز از طریق جدول کرجسی و مورگان 210 نفر تعیین شد و افراد نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که سبک رهبری تضایف گرای زنان بر سطح بلوغ قابلیت کارکنان و توسعه پایداری سرمایه های انسانی تأثیرگذار است و همچنین سطح بلوغ قابلیت کارکنان نیز بر توسعه پایداری سرمایه های انسانی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
تحلیل استراتژیک از راهبردهای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در سکونت گاه های غیررسمی با تأکید بر کارآفرینی، مطالعه موردی: محلات انصار و اروند در شهرک شهید رجایی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
405 - 427
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، ه مثابه هدف غایی برنامه های رفاه و مددکاری اجتماعی، رویکردی نوین است که بر دو رکن مهم «توسعه توانمندی های زنان سرپرست خانوار در معیشت پایدار برای خود و افراد تحت تکفلشان» و نیز «ارتقای مهارت های فردی و اجتماعی آن ها در مدیریت خانواده» استوار است و اجرای آن نیازمند به کارگیری راهبردها و سیاست های هوشمندانه و متناسب با ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کالبدی در سکونت گاه های غیررسمی است. از این رو، هدف این پژوهش، سنجش راهبردهای توانمندسازی برای قریب به 2 هزار 560 زن سرپرست خانوار در دو محله اروند و انصار واقع در یکی از سکونت گاه های پرجمعیت غیر رسمی شهر مشهد، یعنی شهرک شهید رجایی، است. روش پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات در روش میدانی، مصاحبه با 14 مدیر مرتبط با حوزه اشتغال بانوان و نیز توزیع پرسش نامه بود. جامعه آماری (N) برابر با مجموع تعداد زنان سرپرست خانوار در دو محله انصار و اروند (2 هزار و 560 نفر) و حجم نمونه (n) با استفاده از فرمول کوکران با مقدار خطای 05 / 0درصد معادل 334 نفر برآورد شد که به صورت تصادفی منظم میان زنان سرپرست خانوار توزیع شده است. شیوه تجزیه و تحلیل بر اساس روش تحلیل استراتژیک کمّی (QSPM) بوده است. نتیجه این پژوهش گویای این امر است که از میان راهبردهای متنوع در توانمندسازی بانوان سرپرست خانوار در محلات انصار و اروند، «گسترش کارگاه های کسب وکار زنان» (با ضریب جذابیت 65/6)، ارتقاء انسجام اجتماعی و شبکه روابط بانوان (با ضریب جذابیت 48/6) و جذب سرمایه گذاری و ارائه تسهیلات (با ضریب جذابیت 29/6) و حمایت از خوداشتغالی زنان سرپرست خانوار (با ضریب جذابیت 17/6) بیش از دیگر استراتژی ها می تواند به توانمندسازی مؤثرتر زنان سرپرستان خانوار و قدرت یابی آن ها در تأمین معیشت پایدار و مدیریت مناسب تر خانواده های آنان کمک کند.
اثر بخشی آموزش های معنوی بر رنج بر تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
523 - 544
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصاء رنج مادران دارای فرزند کم توان ذهنی به منظور طراحی بسته آموزشی مناسب و تعیین اثربخشی آموزش مهارت های معنوی مبتنی بر رنج، بر تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر در آنان صورت گرفت. روش تحقیق، به دو صورت، کیفی که از طریق مصاحبه، نیازهای پژوهشی از والدین و مشاورین استخراج گردید، و روش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مقطع متوسطه مدرسه استثنایی دخترانه فرزانگان و کلیه کارشناسان و مشاوران اداره آموزش و پرورش و مدارس استثنایی شهر گرگان در سال 1398 بودند. از میان مادران 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر آزمایش و 15 نفر گواه) قرار گرفتند. از میان کارشناسان و مشاوران نیز 4 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های معنوی قرار گرفت و به گروه کنترل، آموزشی داده نشد. مقیاس تحمل آشفتگی ، پرسشنامه پذیرش بوند و همکاران و پرسشنامه صبر خرمایی و همکاران اجرا گردید. برای نرمال بودن داده ها از آزمون کلمگروف-اسمیرنوف و تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار spss16 استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های معنوی بر میزان تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر مادران دارای فرزند کم توان ذهنی موثر بوده و پیشنهاد می شود به عنوان یک روش غیر دارویی، غیر تهاجمی و کم هزینه، برنامه های آموزشی معنوی مبتنی بر نیاز والدین در جهت افزایش تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر آنان انجام شود.
حقوق بشر و سنخ شناسی حمایت از بزه دیدگان قتل سریالی
حوزههای تخصصی:
بزه دیده شناسی حمایتی بر این اندیشه استوار است که جامعه به طور کلی و نظام عدالت کیفری به طور خاص باید در همه لایه های خود، توجه به حقوق شایسته و نیازهای بایسته بزه دیده را وارد سازد و به ترمیم آسیب دیدگی ها و جبران آثار بزه دیدگی آنان، جامه عمل بپوشانند. به همین منظور، بزه دیده شناسی حمایتی فراتر از یک جبران مادی با تأکید بر حمایت های مالی یا اقتصادی است که به ترمیم درد و رنج های عاطفی برخاسته از جرم و نیز به رسمیت شناختن حقوق مشخصی برای بزه دیدگان با هدف احقاق حقوق و جبران واقعی آثار بزه دیدگی آنان در چارچوب یک الگوی چندگانه حمایتی که متضمن حمایت اجتماعی، عاطفی حیثیتی، روانی و کیفری است، می پردازد.لذا در این نوشتار تلاش می شود با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از رهگذر مؤلفه هایی که اندیشه محوری بزه دیده شناسی حمایتی را تشکیل می دهند، حمایت از بزه دیدگان قتل سریالی و چالش های فرا روی این حمایت ها، مورد بررسی قرار گیرد. البته شایان ذکر است که مطالب مندرج در این مقاله ناظر به بزه دیدگان غیرمستقیم است، زیرا به طور طبیعی، بزه دیده مستقیم نسبت به بحث قتل سریالی، سالبه به انتفاع موضوع بوده و خروج موضوعی دارد، از این رو بزه دیدگان غیرمستقیم یا هم جواران، ملاک بحث می باشند.
نقش همسانی ابعاد بهزیستی معنوی و ابعاد معنا در زندگی زوجین در پیش بینی کارآمدی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش همسانی ابعاد بهزیستی معنوی و ابعاد معنا در زندگی زوجین در پیش بینی کارآمدی خانواده به روش غیر آزمایشی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه والدین دانش آموزان ابتدایی شهر قاین به تعداد 3450 زوج بود که تعداد 150 زوج از ایشان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات بااستفاده از پرسش نامه های بهزیستی معنوی، معناداری زندگی و کارآمدی خانواده جمع آوری شد و داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی چندگانه تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بین همسانی ابعاد بهزیستی معنوی (رابطه با خدا، با خود، با دیگران و با طبیعت) و یک بعد معنا در زندگی (یعنی، بعد ارزشمندی) با کارآمدی خانواده رابطه معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که همسانی دو بعد ارتباط با دیگران و طبیعت حدود 22% کارآمدی خانواده را در زوجین پیش بینی می کند و همسانی ابعاد معنا در زندگی توان پیش بینی کارآمدی خانواده را ندارد. براین اساس، هرچه زوجین در ابعاد مختلف شخصیتی شبیه و همسان باشند، فرهنگ، جهان بینی و اندیشه یکسان خواهند داشت، درنتیجه روابط محبت آمیز، احترام، مدارا، آرامش بخشی و ارتقای معنوی ایشان افزایش خواهد یافت.
تحلیل جامعه شناختی از خودبیگانگی زنان (مورد مطالعه: زنان بین 20 تا50 ساله شهر مشهد) بر اساس رویکرد نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازخود بیگانگی یک مفهوم مهم در تحلیل های جامعه شناختی برای تبیین رفتار انسان در جامعه است و بیانگر رابطه ناقص و ضعیف فرد با خود و جهانی است که قادر به نفوذ و تاثیرگذاری بر آن نیست و او خود را مانند شیء در جریان فعالیت های زندگی در می یابد که تحت سلطه دیگری یا جامعه قرار گرفته است. این امر منجر به ضعف ها و ناکامی های روانی و شخصیتی در فرد و مهمتراز آن اختلال در روابط فرد با نهادهای اجتماعی می گردد. هدف از این تحقیق کشف و تفسیر آگاهی زنان در باب " ازخود بیگانگی" و ارائه یک مدل پارادیمی با استفاده از روش نظریه زمینه ای است. برای گردآوری داده ها از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که در نهایت 20 نفر از زنان متاهل و مجرد در سه طبقه برخوردار، نیمه برخوردار و کم برخوردار به دلیل اهمیت پایگاه اجتماعی و اقتصادی از 6 محله شهر مشهد انتخاب شده و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفته اند و داده های بدست آمده نیز طی سه مرحله کدگذاری تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد: مقوله های؛ محدودیت های اجتماعی، نابرابری جنسیتی، ضعف در روابط اجتماعی، فشارهای اجتماعی، نادیده گرفتن خود، غرق شدن درتفسیر عمومی، شرایط علی ایجاد و تشدید از خودبیگانگی در زنان هستند.
جستاری فقهی در مستندات قاعده الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار
حوزههای تخصصی:
امتناع مکلف از اوامر و نواهی الهی چنانچه به سبب عدم قدرت وی باشد، رافع هرگونه تکلیف و عقاب است، اما اگر مکلف با سوء اختیار خویش شرایطی را سبب سازد که به موجب آن ناچار به عدم اتیان از اوامر الهی گردد به سبب قاعده الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار، عمل وی ارادی و نامشروع تلقی می شود. بنابراین، آثار حقوقی و کیفری متناسب با آن را به دنبال خواهد داشت. باتوجه به اهمیت قاعده مذکور و کاربرد گسترده آن در فقه اسلامی، بررسی مستندات آن ضرورت دارد. ازاین رو نوشتار حاضر با هدف تبیین مستندات قاعده مذکور با روش تحلیلی – توصیفی صورت گرفته است. نگارنده پس از جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و تحلیل آن، بدین نتیجه دست یافت که هر چند بهترین مستند برای قاعده یاد شده، عقل است، اما می توان مستندات یا مؤیداتی در قرآن، سنت و اجماع برای این قاعده یافت.
نهاد قدرت و زیبایی شناسی پوشاک زنان ایران در دوره های صفویه، افشار و زند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشاک زنان ایرانی، نمودی از فرهنگ ایران است که متناسب با تغییرات گفتمانی در میدان قدرت حکومت های مختلف، تطور یافته است. از دوره های مهم تاریخی برای مطالعه در چگونگی تاثیر نهاد قدرت بر پوشاک زنان، دوره صفویه با تغییر مذهب و تثبیت تشیع، و در پی آن دوره های افشاریه و زندیه است. این مقاله با روش تحلیل گفتمان به این سوال پاسخ می دهد که زیبایی شناسی پوشاک زنان ایرانی، چگونه از نهاد قدرت تاثیر پذیرفته است؟ نتایج نشان داد که میزان پوشش زنان در اجتماع، به شدت تحت تاثیر رویکرد دینی سیاسی بوده اما نهاد قدرت در زیبایی شناسی ساختار پوشاک، تاثیر قابل اعتنایی نداشته است. از سوی دیگر، تقیدات مذهبی گفتمان حاکم، سیاست هایی را برای تمایزبخشی روا می داشته که به تغییراتی در نوع و حدود پوشش زنان اقلیت های دینی منجر گردید. نهاد قدرت همچنین در اثر تعاملات تجاری- فرهنگی خارجی با ممالک اروپایی نیز تاثیرات مهمی بر زیبایی شناسی پوشاک زنان باقی گذاشت.
بررسی طواف نساء از منظر مذاهب اسلامی
حوزههای تخصصی:
طواف نساء از اعمال حج و عمره مفرده است که مذاهب اسلامی در آن اختلاف نظر دارند. امامیه طواف نساء را یکی از اقسام طواف واجب می داند که با انجام آن، زنان و عقد آن ها بر مردان محرم، حلال می شود و بالعکس
؛ اهل سنت طواف مشروع را سه نوع می دانند: طواف قدوم، زیارت و وداع. در منابع فقهی آنان هیچ ذکری از طواف نساء نشده است و معتقدند پس از طواف زیارت همه چیز حتی زنان بر محرم حلال می شود. امامیه در مشروعیت طواف های مذکور با اهل سنت اتفاق نظر دارند، علاوه بر آن به مشروعیت طواف نساء قائل هستند و آن را یکی از اعمال واجب غیر رکنی و یکی از محلل ها در حج و عمره مفرده می دانند. در این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به بررسی اقسام حج و طواف از منظر مذاهب اسلامی پرداخته می شود، سپس با بررسی ادله فقهای شیعه پیرامون طواف نساء، مشروعیت و وجوب آن ثابت می گردد. در پایان، با بررسی واقعه حجهالوداع، تنها سند و مدرک سنت نبوی که مورد قبول همه مذاهب اسلامی است، حقانیت ادعای شیعه بر مشروعیت طواف نساء ثابت می شود.
فراتحلیل کیفی ابعاد توسعه کارآفرینی زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
21 - 41
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی از فعالیت هایی است که می تواند برطرف کننده بسیاری از چالش های اقتصادی در مناطق روستایی باشد. در این میان، زنان به عنوان یکی از گروه های تأثیرگذار در جامعه روستایی نقشی مهم دارند. فراگیری کارآفرینی بین زنان روستایی نیازمند برنامه ریزی برای شناسایی عوامل کلیدی تأثیرگذار در توسعه فعالیت های کارآفرینانه است. بنابراین، برای تقویت هرچه بیشتر کارآفرینی زنان روستایی، مطالعه عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی اهمیت فراوانی دارد. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل تأثیرگذار بر کارآفرینی زنان روستایی و طبقه بندی آن ها از لحاظ ارزش و اهمیت است که به روش فراتحلیل کیفی بررسی شده است. در تحقیق حاضر، از مجموع 112 مقاله علمی پژوهشی انتشار یافته، تعداد 46 مقاله کاملاً مرتبط با موضوع تحقیق، که به صورت پیمایشی و میدانی انجام شده اند، بررسی شده است؛ بازه زمانی تحقیقات نیز بین سال های 1384 تا 1399 است. طبق یافته های تحقیق، مهم ترین عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی عبارت اند از: سطح سواد و دانش فردی زنان روستایی، شرکت در دوره های آموزشی کارآفرینی، کسب درآمد، عامل عضویت در گروه های ثانویه، حمایت خانواده، حمایت نهادهای دولتی و عامل حمل و نقل.
گفتمان ها و روایت های خط مشی گذاری عدالت جنسیتی در ایران: واکاوی علل و جهات تکثر برنامه ها و خط مشی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
269 - 304
حوزههای تخصصی:
در هم تنیدگی فرایند برنامه ریزی حوزه زنان و خانواده در موضوع عدالت جنسیتی با گفتمان ها و جریان های سیاسی و اجتماعی به پیچیدگی مسائل زنان در فرایند خط مشی گذاری منجر شده است. این پژوهش کوشیده است با تأکید بر این امر که خط مشی های عدالت جنسیتی در ایران در دو دهه اخیر متکثر و متعارض بوده اند، به واکاوی دلایل و نحوه ایجاد تشتت در فرایند خط مشی گذاری با محوریت نقش آفرینی بازیگران پیدا و پنهان بپردازد. در این مسیر، این پژوهش در ابتدا گفتمان های غالب در خط مشی های نهایی را به روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موفه و به منظور بازنمایی تشتت موجود تحلیل کرده و در ادامه براساس نظریه اتخاذی در پژوهش، مبنی بر اثری که خرده سیستم ها بر جهت نهایی خط مشی ها دارند، به تحلیل روایت و احصای روایت های بازیگران فرعی فرایند خط مشی گذاری پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که متأثر از تعدد گفتمانی خرده سیستم ها، خط مشی های رسمی حوزه زنان و خانواده با محوریت عدالت جنسیتی در بسیاری از موارد دچار تعدد جهات نهایی هستند. به طور مشخص، زمانی که دال های اصلی خط مشی ها با روایت های بازیگران مقایسه می شود، نفوذ قدرت غیرمستقیم ائتلاف های گفتمانی در فرایند مسئله شناسی و راه حل دهی خط مشی گذاری کاملاً مشهود است.