مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
زبان شناسی جنسیت
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی جنسیت یکی از شاخه های موردتوجه در حوزه جامعه شناسی زبان است که به مطالعه تأثیر متغیر جنسیت بر ایجاد گوناگونی های زبانی می پردازد. از آنجا که بیشتر مفاهیم اجتماعی فرهنگی و ازجمله مفهوم جنسیت، مفاهیمی چندبعدی هستند، برداشت های تک بعدی و مطلق از این مفاهیم منجر به نوعی سطحی نگری به ویژه در حوزه های پژوهشی می شود. در این مقاله ابتدا به بیان نظریات دو چهره برجسته در این حوزه می پردازیم (رابین لیکاف 197۵ و دبورا تانن 1990) و سپس می کوشیم با کنکاشی در جدیدترین پژوهش های صورت گرفته (2008تا201۶) وضعیت این رشته مطالعاتی را روشن نماییم. نتیجه این بررسی نشانگر این امر است که پژوهشگران حوزه زبان شناسی کاربردی بیش از دیگران علاقه مند به بررسی تأثیر و نقش جنسیت در زبان بوده اند و این تأثیر را به ویژه درزمینه آموزش زبان دوم موردتوجه قرار داده اند؛ اما این حوزه مطالعاتی نقیصه های متعددی دارد که مهم ترین آن ها نادیده انگاشتن نظریه های جنسیتی مطرح است..
بررسی قاطعیّت در گفتار گویشوران کردی کلهری بر اساس رویکرد تسلّط لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، کاوشی در حوزه جامعه شناسی زبان به منظور بررسی بخش کوچکی از تفاوت های زبانی پیرامون مسئله قاطعیّت در گفتار گویشوران کردی کلهری (یکی از گویش های اصلی کردی جنوبی رایج در غرب ایران) است. یکی از برجسته ترین دیدگاه ها در این باب، رویکرد تسلّط لیکاف (2004؛ 1975) است که با برشمردن 9 مشخصّه زبانی، گفتار زنان را گونه زبانی«عاری از قدرت» معرّفی می کند و علّت برگزیدن آن توسّط زنان را نابرابری های اجتماعی می داند. پژوهش حاضر به بررسی این موضوع می پردازد که آیا رویکرد یادشده را می توان در رابطه با جامعه کردزبان کارآمد دانست یا خیر. به این منظور، داده های مورد بررسی با استفاده از روش میدانی و طرح پرسش نامه از 8 گروه اجتماعی مختلف شامل 32 زن و 32 مرد در دو گروه سنّی و تحصیلی متفاوت جمع آوری شد. یافته های پژوهش نشان داد که گفتار زنان در مقایسه با مردان، از قاطعیّت کمتری برخوردار است؛ بنابراین، در این پژوهشفرضیه لیکافتأیید شد.
نقد و بررسی کتاب جنسیت و زبان دین، جولی، آلیسون، همپشایر: انتشارات پالگریو مک میلان، ۲۰۰۵
منبع:
رخسار زبان سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
۱۷۴- ۱۶۶
حوزه های تخصصی:
فمینیست ها در مورد جنسیت خدا بحث می کنند، دانشجویان مؤنث در کلاس های مذهبی در کانادا، ساکت می مانند، بیماران سندروم تورت1 فحاشی های غیرقابل کنترل را به نمایش می گذارند و شرکت کنندگان در انجمن های دینی آمریکا، در مورد خدا، والدین، جنسیت و تمایلات جنسی بحث می کنند. در نگاه اول این موضوعات نامرتبط به نظر می رسند اما در این کتاب، آلیسان جولی سعی می کند تا تصویری از تقاطع زبان، جنسیت و دین را به نمایش بگذارد. برخی از موضوعاتی که در این مقالات ظهور می کند، برای درک ما از جنسیت و زبان اساسی هستند: اهمیت قدرت در عدم تقارن زبان جنسیت زده، استفاده ی زبان در هویت های جنسیت افراد، اهمیت بررسی محلی زبان و جنسیت در جوامع، تفاوت های جنسیتی در آموزش زبان دوم و تعامل گفتمان ها در مورد جنسیت و تمایلات جنسی. این کتاب درک ما را در مورد این موضوعات افزایش داده و دین را به عنوان دیدگاه جدیدی که از طریق آن نیز می توان موضوعات زبانی را مشاهده کرد، معرفی می کند.
کارکرد قدرت بخش زبان در زندگی روزمره زنان (مطالعه استراتژی های زبانی قدرت در زنان طبقه متوسط ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
511 - 539
حوزه های تخصصی:
انسان ها برای پیشبرد زندگی خود استراتژی های زبانی متعددی را به کارمی گیرند. این مسئله در جوامعی چون ایران که با توزیع نامتوازن قدرت روبه روست و ابزار قدرت در دسترس مردمانش به همین ابزار زبانی محدود می شود، بیشتر به چشم می خورد. علاوه بر آن نیز گروه های خاص اجتماعی، مانند زنان، به واسطه خاص تر بودن شرایط اجتماعی و فرهنگی و سرمایه های اندکی که در دست دارند، به طریق اولی به مکانیزم های زبانی مختلف متوسل می شوند تا بتوانند در میدان هایی که سهم آن ها از قدرت ناچیز است، مناسبات قدرت را به نفع خود تغییر دهند. از همین روی هم دنیای زنانه با زبان تعریف می شود و این مقاله قرار است با بررسی کنش های زبانی زنان در بستر زندگی روزمره به کنه زبان زنانه و البته استراتژی های زبانی زنان پی ببرد و با روش کیفی و ترکیبی از مصاحبه گروهی در قالب گروه متمرکز[1]، تجربه زیسته و متونی مثل وبلاگ ها و رمان ها (در حد منابع کمکی) به این پرسش پاسخ دهد که زنان ایرانی در زندگی روزمره شان از چه استراتژی هایی برای اعمال قدرت در مقابل نابرابری ها و رسیدن به حداکثر منافع استفاده می کنند.
مولفه های زبان زنانه در نمایش نامه کوروش کبیر از پری صابری بر پایه نظریه لیکاف
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
149 - 184
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین نظریه زبان زنانه لیکاف و بررسی آن در نمایش نامه «کوروش کبیر» از پری صابری است. مسئله اصلی پژوهش که به صورت توصیفی- تحلیلی فراهم آمده، بازشناخت و تحلیل مؤلفه های زبان زنانه بر اساس الگوی لیکاف در نمایش نامه مذکور است. اهمیت این پژوهش به جهت نظریه زبان شناسی جنسیت لیکاف و نیز ارزش ادبی نمایش نامه کوروش کبیر است. مهم ترین پرسش آن است که در این اثر کدام شاخص های زبان زنانه الگوی لیکاف وجود دارد؟ فرضیه آن است که اغلب مؤلفه های زبان زنانه لیکافی در نمایش نامه مذکور وجود دارد و قابل بررسی است. بر اساس برآیند کلی پژوهش که اثر را در سه سطح زبانی (واژگانی و نحوی)، ادبی، و فکری ارزیابی کرده؛ و با توجه به تعداد اندک شخصیت های زن نمایش نامه در برابر مردان (4 شخصیت زن در برابر 29 شخصیت مرد)؛ علاوه بر آنکه بسیاری از مؤلفه های زبان زنانه در این اندک شخصیت های زن یافت می شود، زبان کلی اثر نیز تحت تأثیر زبان نمایش نامه نویس زن، دارای شاخص های برجسته زنانه است. این موارد که در زبان مردان نیز دیده می شود، توسط هم خوان و هم خوانان به عنوان راویان، و نیز در بیان صحنه بیش از پیش خودنمایی می کند، گویی صابری اسطوره کوروش کبیر را با بیانی دراماتیک و سرشار از مؤلفه های زبان زنانه آفریده است. برای مثال در این اثر تشدیدکننده ها، تکرار واژگان، جملات دعایی، زبان شاعرانه و تن محوری بسامد بالایی دارد.
بازتاب جنسیت در سبک گفتار زنانه و مردانه از منظر رابین لیکاف (مورد پژوهی خطبه امام سجاد و حضرت زینب (س) در کوفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
58 - 93
حوزه های تخصصی:
زبان از عناصر بنیادی در سبک شناسی است و از جمله مباحث مهم در بررسی زبان، توجه به جنسیت و ارتباط و تناسب آن با زبانِ متن ادبی است. برخی از پژوهش گران معتقد به وجود تمایز بین زبان مردانه و زنانه هستند. رابین لیکاف به عنوان نخستین نظریه پرداز حوزه زبان شناسیِ جنسیت دیدگاه های خود را درباره الگوی گفتار زنانه در گفتمان مطرح کرده است. از منظر وی تمایز بین زبان زنانه و مردانه بیشتر در گفتار نمود می یابد تا در نوشتار. لیکاف چهارده مشخصه کلی را در تمایز گفتار زنانه از مردانه ذکر می کند. شاخصه های چهارده گانه وی تحت سه عنوان نشانه های واژگانی، واجی و آوایی و ویژگی های نحوی قابل دسته بندی است. در این نوشتار خطبه امام سجاد و خطبه حضرت زینب3 در کوفه به واسطه تشابه موضوعی و موقعیتی (مکان و مخاطب)، گزینش و بر اساس نظریه لیکاف با روش توصیفی - تحلیلی و با ارائه جداول و نمودارها مورد مقایسه قرار گرفته است. مقایسه دو خطبه تمایز برجسته و معناداری را میان آن دو نشان نداد و لذا نتوانست نظریه لیکاف را به طور کامل اثبات کند؛ حتی در برخی از موارد، یک نوع تضاد زبانی میان نظریه لیکاف و متن خطبه ها مشاهده شد؛ از جمله کاربرد دشواژه ها یا عبارات پرسشی و ... با این همه، مقایسه مذکور تا حدی توانست تطابق نسبی دیدگاه لیکاف با مولفه های زبانی این دو خطبه را نشان دهد. نتایج نشان داد که کاربست مناسب عناصر آواساز در سطح آوایی خطبه ها، در هر دو خطبه بار عاطفی مورد نظر را به خوبی انتقال داده و در نتیجه تأثیر زیادی بر مخاطب گذاشته است؛ با این تفاوت که این عناصر، سازگار با نظریه لیکاف، در خطبه حضرت زینب3 بیشتر بوده و از تنوع آوایی بیشتری نیز برخوردار است. در سطح واژگانی کاربرد بیشتر قید و صفت و سوگندواژه در خطبه حضرت زینب3 آن را متمایز از خطبه امام سجاد علیه السلام کرده؛ اما برخلاف دیدگاه لیکاف خطبه حضرت زینب3 از دشواژه های بیشتری نسبت به خطبه امام سجاد7 برخوردار است. این تفاوت بیش از عامل جنسیت، تحت تأثیر موضوع خطاب و رویکرد دو خطیب در کلامشان به مردم کوفه است. از جمله نتایج در سطح نحوی نیز می توان به کاربرد بیشتر جملات قسم و پرسشی در کلام اشاره کرد که هر چند از نظر آماری منطبق با دیدگاه لیکاف است، اما از نظر معنایی هماهنگ با آن نیست.