فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۲۱ تا ۴٬۴۴۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
خرافه دستاورد جامعه ایست که از عقلانیت روی گردانده است. اینکه چرا جامعه ای دینی چون ایران قاجاری به ویژه در دوران پیشا مشروطه در دام خرافه افتاده، پرسشی است که مقاله حاضر در پی آن است. پاسخ ارائه شده متاثر از ادغام ناخوشایند دو جریان فکری متفاوت است: جریان فقه حدیث گرا و جریان تصوف. به صورت کلی نمی توان هیچیک از این دو را مستقلا و اجبارا عامل رواج خرافه دانست، اما حسب شرایط اجتماعی ایران و همچنین به دلیل نزدیکی مبانی معرفتی این دو جریان، تخفیف جایگاه عقلانیت، این امتزاج صورت و با ارائه گونه ای از روش تفکر و زیست اجتماعی، فقه حدیث محور صوفیانه، فضا را برای فقه پویا، اصولی و عقل محور به تنگنا می برد. فقهِ حدیث محورِ صوفیانه دارای سرریز خرافه در جامعه است؛ چون علم در این جریان تقلیل می یابد، لذا دین توانایی اصلاحی خود را از دست داده و در نبود پاسخهای عقلانی به مشکلات جدید، خرافه تنها پناه جامعه می گردد. پژوهش پیش رو در چارچوب جامعه شناسی تاریخی و با بهره مندی از روش تحلیل اسنادی، مرور آثار و اسناد مختلف جریانهای فکری عهد قاجار، در پی تشریح این موضوع است.
نقش دستور موقت دیوان بین المللی دادگستری در تضمین حقوق بشر: مطالعه موردی پرونده بازگشت تحریم های ایالات متحده علیه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
233 - 251
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین صلاحیت های دیوان بین المللی دادگستری، صدور دستور موقت است که نقش مهمی در راستای تضمین و ارتقای حقوق بشر ایفا می کند. از طرفی، وحدت رویه حقوقی مستقل در این زمینه می تواند بعد پیشگیرانه حقوق بین المللی را تقویت نماید. از مهم ترین پرونده هایی که اخیراً در دیوان منجر به صدور دستور موقت شده است، پرونده شکایت جمهوری اسلامی ایران از ایالات متحده آمریکا در خصوص خروج یک طرفه از توافق برنامه جامع اقدام مشترک و برقراری مجدد تحریم ها علیه مردم ایران بوده که بنابر دادخواست تقدیمی ایران منجر به نقض گسترده حقوق بشر در کشور شده است. پرسش اصلی مقاله حاضر آن است که دستور موقت دیوان بین المللی دادگستری چطور و تا چه اندازه می تواند در ممانعت از نقض حقوق بشر در ایران مؤثر باشد؟
تأثیر منازعات بحران ژئوپلیتیکی سوریه بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران ژئوپلیتیکی سوریه، یکی از مهم ترین چالش های امنیتی است، که طی یک دهه اخیر منطقه خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داده است. با توجه به اهمیت این مسئله، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که منازعات بحران ژئوپلیتیکی سوریه چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی داشته است؟ فرضیه مقاله گویای آن است که، بحران سوریه ابعادی فراتر از نارضایتی سیاسی و چالش های قومی، مذهبی داشته و ریشه در دخالت منفی و رقابت های ژئوپلیتیکی قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای دارد. با اتکای بر نظریه موازنه تهدید، نتایج پژوهش حاکی از تهدیدهای ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی در حوزه های نظامی، سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی است و پیامدهایی همچون افزایش تهدیدات قومیتی و فرقه گرایی در کشور، ظهور و تقویت گروه های تروریستی تکفیری در ایران، افزایش تهدیدات مرزی، افزایش حضور قدرت های فرامنطقه ای، تغییر موازنه قوای منطقه ای، تضعیف محور مقاومت دارد.
بررسی رابطه اندیشه و جامعه در آرای وبر: نقدی بر امکان پروتستانتیسم اسلامی در آرای روشن فکران ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشت یکجانبه گرایانه از نسبت فرهنگ و توسعه در آرای وبر، تصوری اشتباه را در خصوص این نسبت موجب شده است.این نوشتار با ارائه نظریه صحیح وبر، ذیل مفهوم قرابت گزینشی (خویشاوندی انتخابی) و همچنین بازخوانی نگاه او به مفاهیم خاص الهیات مسیحی، می کوشد آرای وی را سنجه افکار روشنفکران ایرانی در خصوص نسبت دین پیرایی و توسعه، و امکان بازسازی آن در نظام الهیاتی اسلام قرار دهد. نتایج حاصل از این اعتبارسنجی حاکی از آن است که به عکس نگاه مثبت روشنفکران ایرانی به تکرار تجربه الهیاتی مسیحیت در مفاهیم اسلامی، این امر نه تنها با درونمایه های الهیاتی اسلام تناسب ندارد؛ که تکرار تصنعی آن در جهان اسلام نیز بیش از تحقق توسعه به عارضه ای در ساحت ارگانیک عرف و شرع در جامعه اسلامی منجر می شود . تجربه تاریخی ناموفق ایرانیان در صورتبندی دین ایدئولوژیک و دین مدنی بر پایه ایده پروتستانتیسم اسلامی نیز شاهدی بر این مدعاست. دیگر نقیصه پروژه فکری روشنفکران ایرانی در سنجه آرای وبر، بی توجهی به بنیادهای عینی توسعه است.آرای وبر در این خصوص همچنان که از عنوان نظری «قرابت گزینشی» بر می آید، رخدادی است که در تعامل عین و ذهن محقق می گردد. اهداف این تحقیق با روش استنادی و تمرکز بر آثار وبر و نظریات روشنفکران ایرانی پیگیری می-شود.
Israeli lobbies and their influence on the EU foreign policy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The significance of the role of interest groups in domestic politics in the US and EU countries is an undeniable fact. Lobbies, as a kind of interest group, play a crucial role in shaping the foreign policy of western countries. Israeli lobbies increasingly seek to transform the US and EU approaches in the Middle East in favor of Israel interests. In cooperation with their American counterparts, Israeli lobbyists struggle to strengthen their political presence in the EU states to ensure the achievement of their political aims. This article tries to explore these lobbyists’ objectives and activities in recent years across Europe. Findings indicate that they are committed to fighting anti-Semitism in Europe, to inhibit the growth of the BDS movement, to deviate the peace process in the Middle East from its normal path and toward Israel interests, to persuade EU leaders to take strict measures against Iran and the last, but not the least, to delegitimize Iran and Hezbollah in EU institutions and provoke EU states to recognize Hezbollah as a terrorist organization. This article basically seeks to explore the reasons behind Israelis’ efforts to establish Jewish lobbies across Europe. . To answer the research question, a case study of Israeli lobbies, established by influential Jews in the EU countries, is conducted.
فقه جامعه محور، بستر بازشناسی فتوای معیار در قانون گذاری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیان های حکومت اسلامی، مشروعیت قوانین و نظام حقوقی آن حکومت است. قوانین جامعه نیز زمانی مشروع است که حداقل مغایرتی با احکام شرعی نداشته باشد و این فقها هستند که احکام شرعی را در قالب فتاوای فقهی از ادله شرعی استنباط می کنند. بنابراین، قانونی مشروع است که مغایرتی با این فتاوا نداشته باشد، ولی فتاوای فقها در موضوع واحد می تواند متفاوت باشد. حال این سؤال مطرح است که کدام یک از این فتاوا، در قانون گذاری معیار است؟ این نوشتار با تمسک به روش توصیفی تحلیلی بر این عقیده است که بسیاری از احتمالاتی که در حوزه فتوای معیار مطرح می شود، دچار خلط مبحث شده اند؛ به گونه ای که فقه فردمحور را بستر بحث خود قرار داده اند؛ در صورتی که به انگاره این نوشتار، فقه جامعه محور باید بستر بازشناسی فتوای معیار قرار بگیرد. در همین راستا این نوشتار می کوشد تا با بیان مؤلفه های فقه جامعه محور، آن را بستر اصلی استنباط فتوای معیار معرفی کند. هم چنین به این مطلب اشاره دارد که هیچ فتوایی به طور انحصاری نمی تواند به عنوان معیار در قانون گذاری مطرح شود و تنها فتوایی معیار است که برآمده از فقه جامعه محور بوده و سه ویژگی منسجم بودن با دیگر فتاوا، توانایی حل معضلات و مطابقت با مقاصد شریعت را دارا باشد.
نخبگان سیاسی و صورتبندی گفتمانی اعتدال در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (1400-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
903 - 934
حوزههای تخصصی:
نخبگان سیاسی، نقش اساسی در صورتبندی و جهت دهی به گفتمان ها دارند؛ به گونه ای که یکی از نقش های نخبگان، پویش نهادینگی سیاسی و بسط حوزه سیاست و مشروعیت بخشیدن به پویایی ها و تحولات سیاسی در قالب گفتمان هاست. برای این منظور، نخبگان سیاسی دا ل های گفتمان پیشین را با طردکردن، به حوزه گفتمانگونگی سوق داده و گفتمان جدید را حول دال مرکزی بنا می کنند. از طرفی، سیاست خارجی ازجمله حوزه هایی است که تحت تاثیر تحولات داخلی کشورها و دگرگونی گفتمانی حاکم بر آن متحول می شود. بر این اساس غلبه گفتمان اعتدال در دهه 1390، موجب تحول در رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شد. در این راستا، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که نخبگان سیاسی چه تاثیری بر شکل گیری، صورتبندی و جهت دهی به گفتمان حاکم در دوران روحانی داشته اند؟ برای بررسی این موضوع، از یک رویکرد تلفیقی، با کاربست دو نظریه نخبگان و تحلیل گفتمان بهره برده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که گفتمان اعتدال با غلبه و اثرگذاری نخبگان حوزه سیاست خارجی، اساسا به یک خورده گفتمان در عرصه سیاست خارجی با محوریت دال مرکزی «تعامل با جهان خارج» فروکاسته شد. از این جهت، این گفتمان نه در تقابل با کلیت گفتمان پیشین، بلکه در تخاصم با وجوه تقابلی و ماجراجویانه آن در حوزه سیاست خارجی به ویژه در ارتباط با غرب شکل گرفت و توانست در دهه 1390 به گفتمانی هژمونیک تبدیل شود. با خروج ایالات متحده امریکا از برجام و حوادث پس از آن، این گفتمان سلطه هژمونیک خود را از دست داده و به حاشیه رانده شد
مؤلفه های الگوی سیاست خارجی تمدن ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ماهیت فطری، الهی و انسانی انقلاب اسلامی و طرح نوینی از الگوی تعاملی فرامرزی مبتنی بر ارزش های اسلامی - ایرانی در تقابل با سیستم غالب از سوی امام خمینی (ره)، رسیدن به تمدن نوین اسلامی با محوریت خردباوری، خودباوری، فرهنگ گرایی و معنویت مداری، هدف ج.ا.ایران تبیین شده و همواره با الهام از شرایط نظام جهانی، مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز بوده است. یکی از مهم ترین حوزه های رفتاری برای رسیدن به این مهم، سیاست خارجی است که به دلیل اثرگذاری بر دست یابی بر اهداف و منافع ملی، تولید و بازتولید تصویر جهانی ایران اسلامی و نوع رفتار بازیگران نظام جهانی با آن، از اهمیت وافری برخوردار است. در همین راستا پژوهش حاضر درصدد بررسی این سؤال است که الگوی سیاست خارجی تمدن ساز مستلزم توجه به چه مؤلفه هایی است، در پاسخ، با استفاده از راهبرد قیاسی، روش توضیحی - تبیینی و گردآوری اطلاعات و داده های مجازی و کتابخانه ای این فرضیه مورد مداقه قرار می گیرد که الگوی سیاست خارجی تمدن ساز مستلزم توجه به مؤلفه هایی چون؛ گفتمان محوری، جریان سازی، تقریب گرایی و عقلانیت محوری است.
دستاوردها و چالش های آزادسازی سیاسی در قطر از 1995 به این سو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از دو نظریه ساختار - کارگزار و هرم نیازها تلاش شده به این پرسش پاسخ داده شود که فرآیند آزادسازی سیاسی در قطر از 1995 به این سو چه دستاوردهایی داشته و با چه چالش ها یا موانع ساختاری و غیرساختاری مواجه بوده است؟ فرضیه پژوهش این است که جامعه قطر شاهد برخی دستاوردها و آزادسازی سیاسی اولیه در قلمرو رسانه ها به ویژه شبکه ماهواره ای الجزیره، انتخابات نسبتا رقابتی، آزادی بیان اولیه و اصلاحات در قانون اساسی و پارلمانی بوده است. با این وجود، به دلایل ساختاری همچون عدم وجود اراده سیاسی جدی در حاکمیت برای اصلاحات ژرف و پردامنه، ساخت محافظه کار اجتماعی و سیاسیجامعه و ریشه دار بودن هنجارهای فرهنگی و سنتی قوی و دلایل غیرساختاری همچون ضعف کنشگران و نهادهای مدنی و اولویت خواسته های رفاهی- معیشتی بر آزادسازی سیاسی در بین اکثریت جامعه با چالش های جدی مواجه بوده است. یافته کلی این پژوهش این است که ضمن عدم انکار پاره ای اصلاحات و آزادسازی سیاسی اولیه، این کشور به خاطر چالش ها و موانع ساختاری و غیرساختاری در سطح کنشگران و شهروندان با دموکراسی حداکثری و واقعی فاصله زیادی دارد.
تبارشناسی تروریسم سلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تروریسم سلفی از مبداء پیدایش تا به اکنون فرایندی تحولی را طی کرده و گونه های متفاوتی از تروریسم را بوجود آورده است. شناخت این فرایند با توجه به علت اصلی ایجاد، توسعه و تکامل این پدیده بسیار ضروری است. این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش تبارشناسی فوکو از طریق مطالعه اسنادی سعی دارد تا تروریسم سلفی را مورد بررسی قرار دهد. به نظر می رسد مبدا و مسئله تروریسم سلفی همواره تحدید و تهدید بیرونی بوده که به صورت کنش انتقادیِ هویت یاب همراه با رادیکالیسم ظاهر می شود. تروریسم سلفی در ایده و ساخت قدرت دچار تحول شده است. ایدئولوژی سلفی از مرحله ایده تکفیر و جهاد به سمت گفتمان سلفی انتقادی مصری و سازمان تروریسم سلفی از یک نهاد لجستیکی به نوعی چتر حمایتی جهانبینی با هسته های غیرمتمرکز تبدیل شده است. تروریسم سلفی به دو تبار عربی (حوزه عربستان، مصر و عراق) و تبار هندی (هند، پاکستان و افغانستان) قابل تفکیک است.
وابستگی به مسیر به مثابه مانعی بر سر راه سیاستگذاری درست؛ با تاکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاستگذاری عمومی کنش جمعی را می طلبد و بالتبع متضمن وابستگی به مسیر است. این موضوع در اتخاذ سیاست ها کمتر لحاظ گردیده و نیازمند توجه و واکاوای اثرات منفی آن در این رشته می باشد. اما وابستگی به مسیر چگونه سبب این نوع تاثیرات نامطلوب می گردد؟ وابستگی به مسیر با قفل و منوط کردن اکنون در گذشته، مانع از تغییر سیاست ها در اثر تغییر شرایط و گذشت زمان می گردد. این مقاله با جستجو در کتب و مقالات گوناگون به بررسی پیامدهای منفی و مصادیق فرایندهای وابسته به مسیر بعنوان مانعی مهم و اثرگذار در سیاستگذاری پرداخته و نشان می دهد این عامل چگونه و در چه بستری منشأ اثر خواهد شد و چگونه و با چه سازوکاری در تصمیم گیری و عدم تصمیم گیری دخالت می کند. همچنین با بیان مصادیقی از تاثیرات منفی این عامل در بسترهای اقتصادی و سیاسی در طول زمان به آثار مخرب آن اشاره شده است. از آنجاییکه به وابستگی به مسیر در اقتصاد و بطور گذرا در مدیریت پرداخته شده، لذا این امر محرکِ تنظیم نوشته پیش رو برای جلب توجه به عامل فوق در سیاستگذاری گردیده است.
بررسی مدل های سیاست گذاری عمومی نسبت به اقوام در جوامع نامتجانس
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸
31-53
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری دولت های مدرن پس از وستفالیا جوامع نامتجانس به سبب تنوع قومی با چالش های سیاست گذاری در قبال اقوام روبرو بوده اند. از دلایل مهم این چالش تحمیل مرزهای سیاسی جدید پس از تجزیه کشورها یا تأمین منافع قدرت های بزرگ و همچنین زمینه های فرهنگی و اجتماعی بوده است. باید گفت نوع سیاست گذاری عمومی نسبت به اقوام با توجه به نگرش تهدید یا فرصت دیدن اقوام در ارتباط است. اهمیت موضوع سبب گردید تا این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد بررسی مدل های سیاست گذاری عمومی دولت ها در قبال اقوام و میزان تأثیرگذاری آن ها در جوامع نامتجانس برآید. در همین راستا پژوهش نشان خواهد داد که چهار مدل سیاست گذاری همسان سازی، ادغام سازی، تکثرگرایی و مدل میان فرهنگی در قبال اقوام وجود دارد و از بین آن ها مناسب ترین مدل، مدل میان فرهنگی است؛ مبانی این مدل با کاربست در عصر جهانی شدن نیز مطابقت داشته چراکه از یک سو بدون نفی خرده فرهنگ ها منجر به وحدت ملی شده و از سوی دیگر در عصر جهانی تعامل با سایر فرهنگ ها را گسترش می دهد.
بررسی آسیب شناسانه فرایند اجرای برنامه اصلاحات ارضی از منظر انسان شناسی دولت، 1340-1350(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
614 - 589
حوزههای تخصصی:
اصلاحات ارضی در دوره زمانی 1350- 1340 یکی از فرایندهای دگرگون کننده سیاست، اقتصاد و وضعیت اجتماعی ایران معاصر بود. این برنامه با تصوری منسجم و هدایت کننده از دولت بر جامعه ایران آغاز شد، اما ایرادها و کاستی های اساسی در اجرای آن بروز کرد. هدف این نوشتار، پاسخگویی به سه پرسش پژوهشی است: 1. چه عواملی به شکست برنامه اصلاحات ارضی پهلوی منجر شد؟ 2. چرا و تا چه حد این عوامل بر اجرای این برنامه تأثیر داشتند؟ 3. چگونه کاستی های فرایند اجرای برنامه اصلاحات ارضی از منظر انسان شناسی دولت بروز کرد؟ براساس نظریه دولت در جامعه میگدال، کاستی های فرایند اجرای اصلاحات ارضی در چهار سطح (سنگرها، ادارات میدانی پراکنده، ادارات مرکزی اصلی و عالی ترین رده رهبری) بررسی خواهد شد. فرضیه مقاله این است که شرایط ناشی از منازعه قدرت در شبکه پیچیده ای از قدرت های ملی و محلی، زمینه ساز اختلال اساسی در اجرای برنامه اصلاحات ارضی شد. این پژوهش با استفاده از روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی تاریخ شفاهی، خاطرات و گزارش های سیاستمداران و ذی نفعان و روایات تاریخی ثبت شده در زمینه برنامه اصلاحات ارضی در ایران انجام شده است. نقاط ضعف و کاستی ها در چهار سطح مشاهده شدند: الف) در سطح سنگرها کاستی هایی مانند منازعه قدرت میان نیروهای حامی سنت (کشاورزان و مالکان) و دولت؛ ب) در سطح ادارات میدانی پراکنده شامل شرکت های تعاونی و اداره اصلاحات ارضی، به دلیل تلاش برای نفوذ و تأثیرگذاری بر تصمیم ها در جهت منافع فردی و گروهی؛ ج) منازعات سلطه سازمانی در سطح ادارات مرکزی اصلی؛ د) در سطح عالی ترین رده رهبری بر اثر تلاش شاه برای بازنمایی خود به عنوان قدرت مسلط پادشاهی و برقراری تعادل سیاسی در جامعه. این کاستی ها، فرایند اجرای اصلاحات ارضی را با اختلال اساسی مواجه کردند. بروز این کاستی ها را باید فراتر از رویکرد دولت محور و جامعه محور، به سطوح دولت و جامعه شبکه ای ایران با هدف کسب سلطه پیوند زد.
آینده اسلام سیاسی شیعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۸
5 - 36
حوزههای تخصصی:
پدیده ای که از آن با عنوان اسلام سیاسی یاد می شود، از مهم ترین پدیده های مؤثر بر سیاست، امنیت و فرهنگ در دنیای معاصر است. هر سرنوشتی که اسلام سیاسی با آن روبه رو شود، بر عرصه سیاست، حکومت، فرهنگ و امنیت کشورهای اسلامی و همچنین بین الملل تأثیر خواهد گذاشت. این تأثیر بر ایران، به عنوان مشهودترین نمونه اسلام سیاسی شیعی مستقر در قدرت، تعیین کننده تر است. رویدادها، روندها و پیشران های متعددی بر تحولات اسلام سیاسی اثرگذار است. استفاده از روش های آینده پژوهی به شناخت روندها و پیشران های اسلام سیاسی کمک می کند. هدف اصلی پژوهش نیز ترسیم دورنمایی از آینده های احتمالی اسلام سیاسی شیعی-ولایی در ایران است. در این پژوهش، با روش های تحلیل روند، دلفی دومرحله ای و پانل خبرگان، تلاش شد تا مهم ترین روندهای حاکم بر اسلام سیاسی شیعی-ولایی در ایران، شناسایی و نیروهای پیشران کلیدی تعیین شود. نتایج تحقیق نشان داد که پنج پیشران «توسعه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا»، «رشد و توسعه اسلام سیاسی در جهان اسلام»، «کارآمدی نظام»، «مسئله فلسطین و اسرائیل»، و «قدرت جبهه مقاومت در منطقه و پیروزی متحدان ایران» از بالاترین اجماع و اهمیت در بین صاحب نظران برخوردارند و آینده اسلام سیاسی شیعی در ایران را رقم می زنند. با تحلیل رویدادها، روندها و پیشران ها به نظر می رسد در آینده، بُعد جمهوریت در ایران، به تدریج پررنگ تر و حضور منطقه ای نیز تقویت خواهد شد.
تعارضات ایدئولوژیک طبقه متوسط جدید پس از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان عوامل مختلفی که در اثرگذاری طبقه متوسط جدید بر کنش های مردم سالارنه دخیل هستند، انسجام و همسازی ایدئولوژی اقشار مختلف طبقه متوسط جدید بسیار مهم و حائز اهمیت است. اهمیت بررسی این مسئله در فضای اجتماعی-سیاسی ایران پس از انقلاب اسلامی بدین خاطر است که علی رغم رشد و توسعه بی سابقه طبقه متوسط جدید نسبت به دیگر طبقات از یک سوی، و وجود نظریات مختلفی که بر رابطه مستقیم رشد طبقه متوسط جدید و توسعه مردم سالاری تأکید می کنند از سوی دیگر، این طبقه قادر به توسعه شاخص های مردم سالارانه نبوده است. حال سؤالی که مطرح می شود آن است که چه عاملی در عدم تحقق خواسته های مردم سالارانه طبقه متوسط جدید دخیل بوده است؟ در پاسخ، می توان فرض کرد که از میان عوامل مختلف اثرگذار بر رابطه فوق، وجود تعارضات ایدئولوژیک در لایه های طبقه متوسط جدید، عامل مهم و اثرگذاری است که موجبات بسط شاخص های مردم سالارانه را فراهم نیاورده است. یافته های نوشتار حاضر که از طریق مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و روش کمی-توصیفی بدست آمده است نشان می دهد که علی رغم تصور بسیاری از محققان از وجود وحدت و یکپارچگی ایدئولوژیکِ طبقه متوسط جدید، اما این طبقه چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی تاکنون دارای گرایش های ایدئولوژیک متعدد و بعضاً متعارض باهم بوده است؛ امری که مآلا بر عدم توفیق این طبقه در بسط شاخص های مردم سالاری بسیار اثرگذار بوده است.
آسیب پذیری نظام حقوقی اومانیست-لیبرال در مهار بحران بزهکاری ناشی از پاندمی کووید-19
حوزههای تخصصی:
با پیداییِ بحران ها و تهدیدهای جهانی، ضرورت بازاندیشی و بازصورت بندیِ دستاوردهای راهگشای علوم انسانی به ویژه خوانش های استعلایی و الهی، از جهات گوناگونی آشکار می شود. پیامدسنجی بلایای طبیعی و بیماری های واگیری همچون کووید-19 بر زندگی اجتماعی و نیازهای انسانی، زمینه تأمل دوباره بر مبانی فلسفی غرب و پیامدهای آن بر قلمروهایی مانند حقوق مدرن غربی را فراهم نموده است. رویکرد نقادانه به جایگاه و عملکرد علوم تکنیکی و تجربی – که برآمده از مدرنیته غربی و مبتنی بر اصول فلسفه اومانیستی و متبلور در ساحت های علوم انسانی غربی است- وظیفه علوم انسانیِ انتقادی است. حقوق امنیت زیستی و روانی شهروندان، تکلیف دولت هاست و نظام حقوقی مدرن غربی، بر پایه فلسفه اومانیسم و تبعات نظام حقوقی خودمدار و حق بنیادِ فارغ از هنجارگذاری حقوقی در حمایت از معنویت و شریعت، توسط کرونا به چالش کشیده شد. ارزش های نظام حقوقی لیبرال دموکراسی از جمله تعهدات دولت ها در تأمین آزادی و حق های حداکثریِ شهروندان مخدوش شد و جلوه-های امنیت گرایی، تحدید آزادی های عمومی و عوام گراییِ حقوقی در مغرب زمین، هویت پنهانِ نظام سیاسی-حقوقیِ غرب را افشا کرد. این مقاله، به روش توصیفی- تحلیلی، پس از توصیف برخی جلوه های نقض لیبرالیسم در راهبرد حقوقی کشورهای غربی در مهار بزهکاری و بزه دیدگی ناشی از تغییر سبک جرایم در زندگی کرونایی، این فرضیه را می-کاود که نارساییهای حقوقی برخی کشورهای غربی در مدیریت چالش بزهکاری در عصر کرونا ناشی از حاکمیت لیبرالیسمِ منفعت گرا بر علوم انسانی غربی است و شرط غلبه بر وضعیت فعلی علوم انسانی در جهان سوم، تفطن در کاستی های علوم انسانی غربی و ارتقای فهمِ میان فرهنگی است.
بهائیت و تمدن اسلامی (از شکل گیری تا پایان دوره پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن نظمی است که در نتیجه آن خلاقیت فرهنگی امکان و جریان پیدا می کند. تمدن اسلامی که بر اساس قرآن و سنت پیامبر (ص) بنیان گذاشته شده از زمان شکل گیری تاریخ پرفراز و فرودی را طی نموده است. در کنار علل شکوه و عظمت این تمدن، عواملی نیز موجب تضعیف و عقب ماندگی آن شده اند. فرقه گرایی در میان مسلمانان از جمله عوامل عقب ماندگی تمدن اسلامی بوده است. هدف این پژوهش بررسی و تبیین نقش فرقه بهائیت در انحطاط تمدن اسلامی است. این پژوهش با روش مطالعه تفسیری از نوع کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و سایت های معتبر به انجام رسیده است. بر اساس یافته های این پژوهش، فرقه بهائیت از طریق ایجاد تفرقه و اختلاف در میان مسلمانان، برپایی منازعات سیاسی و اجتماعی، همکاری با قدرت های استعماری علیه ملل اسلامی و همراهی با تشکیل رژیم صهیونیستی در سرزمین های اسلامی، نقش موثری در تضعیف و عقب ماندگی تمدن اسلامی ایفا نموده است. کلمات کلیدی: تمدن اسلامی، فرقه گرایی، بهائیت، انحطاط، عقب ماندگی.
تحلیل مقایسه ای مفهوم خیرعمومی و برساخت آن در رویکردهای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیرعمومی به عنوان یکی از مفاهیم اساسی در اندیشه سیاسی تاکنون بصورت مستقل مورد کنکاش قرار نگرفته است. در حالیکه این مفهوم در کنار مفاهیمی چون "منافع عمومی، مصالح عمومی، سیاستگذاری عمومی، کالاهای عمومی و منافع مشترک و خیر مشترک"، اساس و بن مایه اغلب رویکردها و جدال های مکاتب گوناگون را شکل بخشیده است. در گفتمان متداول علوم سیاسی، "خیرعمومی" به آن امکانات مادی، فرهنگی یا نهادی گفته می شود که اعضای یک جامعه در آن اشتراک منافع دارند. "خیرعمومی" مفهوم مهمی در فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی است؛ زیرا نقش مهمی در تفکر فلسفی درباره ابعاد عمومی و خصوصی زندگی اجتماعی دارد. این مقاله در پی آن است که بطور تحلیلی مقایسه ای سیر مفهومی خیرعمومی را در مقایسه با سایر مفاهیم، هم بصورت تعریف مفهومی و هم در قالب رویکردهای اندیشه های سیاسی مطالعه نموده و ادبیات این مفهوم را بطور مجزا مورد توجه قرار دهد. خیرعمومی چیست؟ چه تفاوتی با سایر مفاهیم دارد و در اندیشه سیاسی چه جایگاهی دارد؟ در این مقاله که از نوع توسعه ای بوده و به شیوه توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانه ای به دست آمده، تفاوت ها و وجوه مختلف این مفهوم نشان داده شده و در چشم اندازهای مختلف برای اولین بار این مفهوم مورد تحلیل قرار گرفته است.
اشتراک گذاری دانش به مثابه حکمرانی نرم سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
7-26
حوزههای تخصصی:
اشتراک گذاری دانش را می توان فعالیتی نظام مند برای انتقال و مبادله دانش و تجربه میان اعضای سازمان با اهداف مشترک تعریف نمود که به عنوان فرایند شناسایی، توزیع و بکارگیری از دانش موجود به منظور حل مسایل نظام حکمرانی سازمان قلمداد می شود. این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی بر این فرض استوار است که دانش سازمانی و اشتراک گذاری میان کارکنان میتواند تأثیر قابل توجهی بر ارتقای کیفیت فعالیتهای تحقیق و توسعه داشته باشد و عملکرد حکمرانی نرم سازمانی را بهبود بخشد و موجب دستیابی سازمان به مزیت رقابتی پایدار گردد. اشتراک گذاری دانش هنگامی انجام خواهد شد که افراد مایل به کمک و یادگیری از دیگران در توسعه قابلیت ها و شایستگی های جدید باشند. هدف نهایی از فرایند اشتراک گذاری دانش به عنوان قدرت نرم، تلاش برای انتقال و تبدیل تجربیات و دانش همه افراد به دارایی ها و منابع سازمانی به منظور افزایش و پیشبرد اثربخشی حکمرانی سازمانی است. اثربخشی حکمرانی سازمانی است.
استعمار فرهنگی ایالات متحده آمریکا در عراق (مطالعه موردی صفحات فیسبوک آمریکایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
243-170
حوزههای تخصصی:
استعمار برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی خود تنها از طریق سلطه قهری عمل نمی کند، بلکه شیوه های فکری و فرهنگی را نیز در پیش می گیرد تا سلطه خود را به سلطه ای هژمونیک بدل کند؛ یعنی با تولید معنا مناسبات قدرت را طبیعی و عقلانی نشان داده و از این راه مناسبات مذکور را تثبیت می کند. مسأله اصلی در این مقاله، چگونگی استعمار فرهنگی عراق توسط آمریکا می باشد و پاسخگویی به این سوال که رسانه های آمریکایی با بهره گیری از چه مفاهیمی، این موضوع را عمق بخشیده و سلطه خود در عراق را به سلطه ای هژمونیک مبدل می نمایند. در این مقاله با استفاده از روش تحقیق نشانه شناسی و تحلیل محتوای کیفی، بخش های اصلی چهار صفحه فیسبوک آمریکایی (سفارت آمریکا در بغداد، آژانس توسعه بین المللی آمریکا، کمپین رسانه ای رادیو سوا و برنامه تبادل رهبران جوان عراقی) که برای مخاطبان عراقی دایر شده اند، مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه نشان داده شد آمریکا در این صفحات با استفاده از بازنمایی مفاهیمی مانند: تقویت حوزه عمومی، ایجاد دموکراسی، تقویت نقش زنان، توجه به اقلیتها و موضوعاتی از این دست برای مخاطبان عراقی، استعمار خود را در این کشور بازتولید کرده و به اِعمال سلطه فرهنگی در فضای جامعه عراقی، می پردازد.