
مقالات
حوزههای تخصصی:
کشورهای جنوب شرق آسیا به سبب موقعیت ژئوپلیتیک بسیار مورد توجه دولت مردان پکن قرار گرفته است. ازاین رو کشور چین با به کارگیری ابزارهای متنوع نسبت به حضور و مشروعیت بخشی به اقدامات و فعالیت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در جهت تأمین منافع خود در این منطقه گام های مؤثری برداشته است. مقامات پکن با تأکید بیشتر بر رویکرد قدرت نرم و با بهره گیری از دیپلماسی دینی استراتژی جدیدی را اتخاذ نموده تا به هدف خود مبنی بر افزایش پتانسیل و توانایی ها در منطقه جنوب شرق آسیا دست یابند. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که "چگونه مؤلفه دیپلماسی دین در سیاست خارجی چین در جنوب شرق آسیا در سال های 2020-2010 تأثیر گذاشته است؟" فرضیه اصلی این مقاله این است که "دیپلماسی دین از طریق گسترش مبادلات مذهبی بر سیاست خارجی پکن در منطقه جنوب شرق آسیا تأثیر گذاشته و منجر به افزایش قدرت نرم چین در این منطقه گشته است." روش بررسی این پژوهش تحلیلی-تبیینی و جمع آوری داده ها و اطلاعات مقاله از طریق روش کتابخانه ای و اینترنتی است. هدف این پژوهش، پرداختن به دیپلماسی دینی به عنوان یکی از ابزارهای مؤثر در سیاست خارجی این کشور در منطقه جنوب شرق آسیا است.
دلایل استمرار بحران در روابط ایران و آمریکا بر اساس نظریه بلوغ منازعه زارتمن
حوزههای تخصصی:
تاریخ معاصر ایران شاهد رابطه ای پرفراز و نشیب با آمریکا است. رابطه ای که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 1357 استراتژیک بوده است. اما با وقوع انقلاب و بحرانی شدن این رابطه، ایران و آمریکا برای بیش از چهار دهه رابطه ای منازعه آمیز را تجربه کرده اند. هر چند در این مدت فرصت هایی برای حل منازعه میان دوکشور وجود داشته است، اما تمامی ابتکارهای حل منازعه با شکست مواجه شده اند و ما شاهد استمرار روابط بحرانی در میان دو کشور هستیم. بنابراین پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نظریه" بلوغ منازعه زارتمن"، درصدد پاسخ به این سؤال است که دلایل تعمیق و استمرار بحران در روابط ایران و آمریکا چیست؟ با توجه به اینکه استمرار بحران در روابط کشورها بر اساس نظریه بلوغ منازعه «ویلیام زارتمن» معلول چندین علت از جمله، ایماژهای نخبگان، مشوق ها و ایدئولوژی بوده است، برای پاسخ به سؤال فوق فرضیه زیر به سنجش گذاشته می شود: در برهه هایی از زمان روابط بحرانی دو کشور با وجود فراهم بودن زمینه هایی از جمله نخبگان و مشوق های خواهان عدم تداوم بحران، که دو ضلع از نظریه زارتمن برای عدم تداوم بحران را تشکیل می دهند، وجود ضلع سوم این نظریه یعنی گفتمان موازی و وجود دو ایدیولوژیک حاکم بر دو کشور ، بیشترین نقش را در استمرار روابط بحرانی دو کشور داشته است، بنابراین عدم استمرار بحران در گرو تغییر گفتمان حاکم بر سیاست دو کشور می باشد
گفت وگوی فرهنگی ، راه کار تعامل با کشور افغانستان
حوزههای تخصصی:
روابط فرهنگی، رویکردی ایده آل محور است که با هدف شفاف سازی و درک متقابل میان ملت ها شکل می گیرد و نهادها و جوامع غیردولتی بازیگران اصلی آن بشمار می روند. از اینرو، پنداشت ها و صورت های ذهنی حاکم بر مناسبات میان آنها، در هر سطح و میزان، به کنش های تعاملی نخبگان و دانشگاهیان در تعاملات بستگی دارد. کامیابی و موفقیت سیاست خارجی و دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای حوزه ایران فرهنگی نیز در گرو بهره گیری مناسب از ساز وکارها و ابزارهای موثر فرهنگی است . رویکرد گفت وگوی فرهنگی نخبگان ایران با نخبگان کشورهایی که از تاریخ تمدن وفرهنگ مشترک برخوردارند به دلیل جایگاه تاثیرگذار تخبگان و گروه های مرجع فکری – فرهنگی این کشورها می تواند در جهت دهی و تصویرسازی های مثبت سهم و نقش اساسی بر عهده گیرد. در این بررسی، روش تحقیق استفاده شده در مقاله حاضر، مبتنی بر مطالعات منابع کتابخانه ای است که با تاکید بر عنصر فرهنگ در روابط ایران با این کشورها (گشور جمهوری افغانستان) بر تشریح کارکردها و قابلیت های گفت وگوهای فرهنگی نخبگان این حوزه فرهنگی در ایجاد ساختارهای توانمند و پایدار در روند تعاملی و فراهم سازی فرصت های مستمر هم اندیشی، هم فکری و همکاری بویژه میان نخبگان و گروه های مرجع ایران با این کشورها می پردازد.
مبانی نظری و الگوی امنیتی اتحادیه اروپا نسبت به منطقه شمال آفریقا
حوزههای تخصصی:
منطقه شمال آفریقا به دلیل هویت چند وجهی عربی، اسلامی و آفریقایی واحدهای تشکیل دهنده، مجاورت جغرافیایی، ماهیت و تنوع تهدیدات آن، اهمیت بسزایی برای اتحادیه اروپا دارد. در این پیوند، تحولات سیاسی-اجتماعی این منطقه در طول یک دهه گذشته، سطوح متفاوتی از تهدید و چالش امنیتی را متوجه اتحادیه اروپا کرده است. در نتیجه این تهدیدات، اتحادیه اروپا با اتخاذ سیاستهای مرکب و به ظاهر متناقض در قبال هر یک از این تهدیدات و چالش ها، فهم الگوی امنیتی اتحادیه در قبال منطقه شمال آفریقا را پیچیده ساخته است. در این راستا، پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای این سئوال است که اتحادیه اروپا در تامین امنیت همه جانبه خود در قبال تهدیدات منبعث از منطقه شمال آفریقا بر اساس کدام مبانی و الگوی امنیتی رفتار می کند؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه نویسندگان این است که اتحادیه اروپا در تامین امنیت همه جانبه خود در قبال تهدیدات منبعث از منطقه شمال آفریقا، ضمن تاکید بر اصل «هویت اروپایی» خود در مقابل هویت سه وجهی «عربی، اسلامی و آفریقایی» این منطقه، برمبنای منطق «تناسب تهدیدات با ارزشهای اروپایی» و در قالب یکی از الگوهای «دژ منطقه ای»، «دوسوگرا» و یا «همگرا» رفتار می کند. در این پژوهش، نویسندگان در تلاش هستند تا با کاربست روش توصیفی-تحلیلی به همراه منطق استنتاج، به درک و کشف الگوی امنیتی اتحادیه اروپا پیرامون منطقه شمال آفریقا دست یابند تا از دریچه این الگو، ابزار های سیاستی اتحادیه مدیترانه و همسایگی اتحادیه اروپا قابل فهم باشد.
بررسی عملکرد دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی فرهنگی به عنوان یکی از روش ها و الگوهای موثر در فهم مشترک میان دولت ها و ملت ها بی تردید از قابلیت های گسترده ای در جهت نزدیکی میان ملل، صلح گرایی و البته حداکثر سازی منافع و اهداف ملی در پهنه سیاست خارجی برخوردار است. به ویژه با تغییرات پارادایمی صورت گرفته در دیپلماسی و سیاست خارجی از دهه ۹۰ میلادی و حرکت آن به سوی فرهنگ-گرایی و فرهنگ محوری در روابط خارجی و نیز طرح مباحثی چون قدرت نرم و دیپلماسی عمومی و مخاطب قرار دادن ملت ها این اثرگذاری به مراتب از جایگاه بالاتری برخوردار است. بنابراین این پژوهش حول این پرسش سازمان یافته است که عملکرد دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی چگونه است؟پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با مبنا قرار دادن 8 بعد دکترین، سیاست-گذاری، برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، هماهنگی، پیاده سازی و اجرا ، نظارت و ارزیابی انجام شده است.جامعه آماری این پژوهش 200 نفر و تعداد نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 62 نفر تعیین شده است. با استناد به منابع کتابخانه ای و پژوهش میدانی و بر اساس تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها، یافته های تحقیق بیانگر این است که دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بعد دکترین متوسط به بالا، در ابعاد سیاستگذاری، برنامه ریزی، سازماندهی، پیاده سازی و اجرا متوسط به پایین، بعد هدایت نامطلوب و در بعد نظارت مطلوب بوده است.
بایسته های حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با جنگ هیبریدی
حوزههای تخصصی:
علوم اجتماعی تحت تأثیر الگوهای مدرن و فناوری های جدید ارتباطی در حال تحول اساسی است، به تبع این فرایند، مفاهیم مهم علوم اجتماعی نیز تحت تأثیر این تغییرات در حال تحول هستند. یکی از مفاهیم مهم تحول یافته مفهوم «جنگ» است. جنگ های امروزی از بستر سخت مدل های کلاسیک نبرد، فراتر آمده اند و در فرایند پیچیده تحولات اجتماعی دچار تغییرات اساسی شده اند؛ به صورتی که از چارچوب های محدود «جنگ نظامی» به الگوی «جنگ ترکیبی» تغییر شکل یافته اند. جنگ ترکیبی مبتنی بر تحولات کوانتومی (تأثیر برهم کنش فضا و زمان در شبکه تحولات سیاسی و اجتماعی) می تواند محیط حکمرانی، شناختی و سیاسی بازیگر هدف را مورد هجوم و آسیب قرار دهد. در این میان جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهایی که مورد تهاجم دیرینه و متنوع دشمنان خود قرار داشته؛ می بایست با شناخت الگوهای جدید جنگ، خود را برای مقابله با نسل های نوین منازعه آماده سازد. تحقیق حاضر در پی آن است تا با شناسایی رابطه بین جنگ ترکیبی و مفهوم حکمرانی به پردازش چگونگی کاربست جنگ ترکیبی علیه جمهوری اسلامی ایران بپردازد. پرسش اصلی این پژوهش آن است که جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با جنگ ترکیبی دشمنان باید چه الزاماتی را به کار گیرد؟ فرضیه تحقیق آن است که یکی از اصلی ترین سطوح کاربست جنگ ترکیبی در سطح حکمرانی و سیاستگذاری جامعه هدف رقم می خورد. این تحقیق از حیث نوع، توسعه ای و کاربردی است و برای تحلیل داده های آن از روش کیفی استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که ...