فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۸۱ تا ۲٬۷۰۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
189 - 217
حوزههای تخصصی:
برنامه های پنج ساله توسعه کشور در غیاب هرگونه دکترین دفاعی مدون و دوره ای در ج.ا. ایران، مهمترین منبع شناخت «دیدگاه های اعلامی» تهران در سپهر نظامی و نیز برجسته ترین ابزار تأثیرگذاری دولت بر جهت گیری های دفاعی کشور محسوب می شوند. مقاله حاضر با هدف کشف رابطه میان «موازنه آفند-پدافند در دکترین نظامی ج.ا. ایران» با «موازنه آرمان گرایی-واقع گرایی در گفتمان سیاست خارجی دولت ها» بشیوه تحلیل مضمون انجام شده است. پرسش اصلی مقاله این بوده است که «موازنه آفند-پدافند در دکترین نظامی جمهوری اسلامی ایران (برحسب مفاد نظامی/دفاعی برنامه های پنج ساله توسعه کشور) چه نسبتی با موازنه آرمان گرایی-واقع گرایی در گفتمان سیاست خارجی دولت ها (برحسب فهم رؤسای جمهور از محیط بین المللی و شیوه مطلوب مواجهه با آن) دارد؟ یافته های پژوهش، وجود تعادل نسبی در موازنه آرمان گرایی-واقع گرایی در گفتمان سیاست خارجی دولت هاشمی را نشان می دهند و درحالی که این موازنه در دولت احمدی نژاد به سمت آرمان گرایی گرایش داشت، در دولت های روحانی و به ویژه خاتمی با تمایل به آرمان گرایی همراه بوده است. از سوی دیگر، موازنه آفند-پدافند در برنامه های اول/دوم توسعه در دولت هاشمی و نیز برنامه های سوم/چهارم در دولت خاتمی به سمت دفاع گرایش داشتند، اما در برنامه پنجم در دولت احمدی نژاد و برنامه ششم در دولت روحانی به سمت آفند متمایل شدند. وجود همبستگی مثبت، اما ضعیف میان «آرمان گرایی با آفند» و نیز میان «واقع گرایی با پدافند» را می توان به نقش حداقلی قوه مجریه در تأثیرگذاری بر دکترین نظامی ایران به واسطه تدوین برنامه های توسعه کشور نسبت داد.
پیوند زیست سیاست با گفتمان های جهانی: لیبرالیسم، توتالیتاریسم، امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
323-346
حوزههای تخصصی:
تفسیری از لیبرالیسم، توتالیتاریسم و امنیت به مثابه گفتمان زیست سیاسی، هدف این مقاله است. هدف گفتمان، تولید سوژه مورد نظر است که در معیارها و الگوهای روزمره مشاهده و قابل کنترل باشد. مسئله اصلی متن حاضر، آشکارسازی چگونگی پیوند گفتمان های موجود و پیوند آن با زیست سیاست و سیاست بدن است. چگونگی تلاقی این گفتمان ها با سیاست بدن آنچنان گسترش یافته است که شامل بخش زیادی از نظریه ها و متون مختلف در قرن بیستم می شود. کاوش در این اندیشه ها نشان می دهد که گرایش ها و اقدامات یکسان ساز بدن و جمعیت، دغدغه اصلی بسیاری از گفتمان های یک سده اخیر است. الگوهای بدن اقتصادی یا بدن تولیدگر ثروت، بدن غیر یا دیگری و امنیت از دل این گفتمان ها برآمده است. تقریباً همه پژوهش های مشابه که در این زمینه به نگارش درآمده اند، متأثر از اندیشه میشل فوکو است و در متن حاضر نیز از همین روند و از روش تبارشناسی تبعیت کرده ایم. از این رو فرضیه پژوهش این است که اشکال نظام های توتالیتاریسم، لیبرالیسم/ نئولیبرالیسم و امنیت، شکل تکامل یافته زیست سیاست اند و ابتدا در فرم زیست سیاست به عرصه پا نهاده اند. در مجموع می توان گفت که نظام های بررسی شده به مثابه گفتمان و در اشکال زیست سیاسی تبلور یافته اند تا به سوژه مورد نظر در سطحی جهانی و محلی دست یابند.
نقش جهاد کبیر در تحقق تمدن نوین اسلامی با تأکید بر اندیشه امام خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
164 - 179
حوزههای تخصصی:
تمدن نوین اسلامی پدیده ای امیدبخش برای مستضعفان و آزادی خواهان جهان و الهام یافته از کلام الهی است که شکل گیری آن برای طالبانش به شرط کوشش و گام های مجاهدانه از سنخ جهاد کبیر چندان دور از دسترس نیست. ازاین رو، پژوهش در تحلیل نقش جهاد کبیر برای زمینه سازی تحقق آن، از اهمیت برخوردار است. هم اکنون کم وبیش در محافل نخبگانی، چگونگی شکل گیری تمدن نوین اسلامی به گفتمان تبدیل شده، ولی چگونگی ترابط آن با جهاد کبیر که یکی از متغیرهای مهم در تحقق آن شمرده می شود، همچنان در هاله ای از ابهام است. ازاین رو، این پرسش مطرح می شود که جهاد کبیر در تحقق تمدن نوین اسلامی چه نقشی دارد؟ فرضیه پژوهش این است که زمینه تحقق تمدن نوین اسلامی با تلاش مجاهدانه از سنخ جهاد کبیر فراهم می شود. این مقاله توانسته است با توصیف و تحلیل مصداقی جهاد کبیر به تحلیل نقش جهاد کبیر در تحقق تمدن نوین اسلامی با تأکید بر اندیشه امام خامنه ای بپردازد. براساس یافته های پژوهش، جهاد کبیر چه به لحاظ سلبی، مانند اطاعت نکردن از تمدن غرب، نپذیرفتن ولایت کفار و مانند آن، و چه به لحاظ ایجابی، مانند استقامت ورزی در تحول علوم انسانی، پافشاری بر سبک زندگی اسلامی، استقامت در تربیت مدیران تمدن ساز و مانند آن، در تحقق تمدن نوین اسلامی تأثیرگذار است.
صورت بندی الگوی راهبردی سردار سلیمانی براساس گفتمان انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۴
7 - 28
حوزههای تخصصی:
حضرت امام خمینی (ره)، با ارائه گفتمان انقلاب اسلامی، ضرورت ها و بایستگی های نوینی را در تدوین راهبردهای بین المللی و منطقه ای خلق نموده است. برآیند این روند، الزام گزینش راهبردی متناسب با تهدیدها و فرصت های محیط امنیتی ایران است که می توان آن را در الگوی راهبردی سردار سلیمانی جستجو کرد. این نوشتار قصد دارد ضمن شناسایی مولفه های گفتمان انقلاب اسلامی در این الگو، با روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای باری بوزان (مکتب کپنهاک)، آن را ترسیم و تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی راهبردی سردار سلیمانی منبعث از اصول و سازه های انقلاب اسلامی، بر اساس ویژگی های پنج گانه باری بوزان (وابستگی متقابل امنیتی، الگوهای دوستی و دشمنی، مجاورت، وجود حداقل دو بازیگر و استقلال نسبی) قابل تحلیل است و دارای چهار شیوه عملکردی (حضور مستشاری، تشکیل هسته های مقاومت مردمی، مدیریت میدانی و نفوذ فرهنگی) بوده که در نهایت دو کار ویژه (بازدارندگی و موازنه سازی) را به همراه داشته است.
«وظایف و اختیارات رهبری» از نگاه آیت الله خامنه ای مبتنی بر روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۹)
7 - 36
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال آن است که وظایف و اختیارات رهبری از نگاه آیت الله خامنه ای را واکاوی کند. برای بررسی این موضوع، باید وظایف و اختیارات رهبر را در سه حیطه «هدایت»، «نظارت» و «حمایت» تقسیم بندی کرد؛ همچنین باید توجه داشت که رهبر به جز در نیروهای مسلح، «مسئولیت اجرایی» ندارد. وظیفه اساسی رهبر شأن هدایتی اوست که بخش عمده آن در قالب سیاست گذاری کلی نظام تجلی پیدا کرده است. رهبر از اختیارات بی حد و حصر برخوردار نیست و باید به قانون اساسی، قوانین عادی مصوب مجلس و مصوبات دولت -که رهبر نیز شامل آن می شود متعهد باشد. علاوه بر آن، رهبر باید به چارچوب های دینی و شرعی نیز پایبند باشد. در این پژوهش داده ها از طریق مطالعه کتابخانه ای- اسنادی جمع آوری گردیده و تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش «تحلیل مضمون» از طریق نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA) صورت پذیرفته است.
تحول کارکردمحور در ساختار مؤسسات پژوهشی نهادهای اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۹)
99 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله آن است که با تأکید بر موضوعیت کارکرد مؤسسات پژوهشی نهادهای اطلاعاتی در عصر جهانی شدن، به این سؤال اصلی پاسخ دهد که «ساختار بهینه مؤسسات پژوهشی نهادهای اطلاعاتی چگونه است؟». با توجه به رویکرد اکتشافی تحقیق ضمن بهره گیری از روش دلفی، طی دو مرحله ایده هفت نفر از مدیران ارشد پژوهشی فعال در قلمرو موضوعی تحقیق به همگرایی و اجماع رسید. در این فرایند تغییرات محیط بلافصل، نزدیک و دور سازمان های اطلاعاتی که تحول در نقش و کارکرد مؤسسات پژوهشی را الزامی نموده است، مورد واکاوی قرار گرفت. در انتها پژوهش به این نتیجه نائل می شود که با عنایت به تحولات محیط نزدیک، دور و بلافصل حوزه اطلاعات، ساختار مناسب برای مؤسسات سازمان های اطلاعاتی اعم از «پژوهشی»، «شرکتی» و «فرهنگی» در گروه دلفی در قالب اقدام «فرایندمحور» است. به طور خاص مؤسسات پژوهشی از منظر کارکردی از شرکت های وابسته و مؤسسات فرهنگی تمایز پیدا می کنند و با کارکردهای چهارگانه «مدیریت دانش»، «حل مسائل دانش پایه عملیاتی»، «تولید علم و گفتمان سازی» و «انتقال دانش کلاسیک به داخل سیستم اطلاعاتی» بایستی به صورت متمرکز مدیریت شوند.
دو راهه هژمونی و آزادی در زیست بوم مجازی با تاکید بر دیدگاه های آیزایا برلین و آنتونیو گرامشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیست بوم مجازی، واقعیتی است که واقعیت های زندگی واقعی را تحت شعاع قرار داده است. دو حوزه مهم واقعیت مجازی، اجتماع وسیاست هستند که نسبت تنگاتنگی باهم دارند. برای درک نسبت میان این دو، به این پرسش توجه شده است که کدام یک از این دو، از این زیستمان جدید، بیشتر بهره برداری می کند.این نوشتار با روش تحلیلی– تبیینی، نسبتِ برقرار شده میانِ این دو حوزه را از منظرِ دو فیلسوف سیاسی، یعنی آنتونیو گرامشی و آیزایا برلین با محوریتِ دو مفهوم هژمونی و آزادی بررسی می کند. هدف از این نوشتار پاسخ به این پرسش اساسی است که زیست بوم مجازی باعث آزادی بیشتر انسان شده است یا نه؟ در بررسی و پاسخ به این پرسش، این نوشتار نشان می دهدکه دولت ها و حکومت ها از طریق مدل حکومتی جدیدی که با زیست بوم مجازی و جامعه ی اطلاعاتی تناسب وثیقی دارد، به نام هژمونی، باعث ایجاد نوعی وابستگی رضایت در شهروندان شده اند که همین رضایت ناشی از وابستگی باعث ایجاد نوعی توهّم آزادی در ذهن آنان شده است. این مطالعه نشان می دهد دولتها از طریق هژمونی از مجرای زیست بوم مجازی، باعث کنترل جامعه می شوند و اینجاست که شهروندان، در اینکه واقعاً آزاد اند یا اسیر چنبره ی قدرت ها هستند، سرگردان اند؛ با این حال، به نظر می رسد که خروج از این دو راهه ی هژمونی و آزادی در زیست بوم مجازی روز به روز امری غیرممکن می شود و فقط باید از طریق ایجاد شبکه های آگاهی این استلای هژمونیک را کنترل کرد.
مزیت رقابتی قدرت اقتصادی فرانسه در اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش سطح قدرت کشورها و مقایسه آن ها با یکدیگر یکی از موضوعات مورد بررسی در دانش ژئوپلیتیک است. دانش ژئوپلیتیک به معنای استفاده بهینه از منابع جغرافیایی قدرت در مناسبات بین بازیگران است. براین اساس سؤال اصلی تحقیق بدین صورت مطرح می گردد که وضعیت قدرت اقتصادی کشور فرانسه در مقایسه با رقبای منطقه ای خود چگونه است؟ برای پاسخگویی به این سؤال از روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی و هدف آن نیز کاربردی استفاده شده است. تحقیق حاضر در دو بعد صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می-دهد که باتوجه به مزیت ها و قابلیت های فرانسه در مقایسه با کشورهای موردنظر نوعی رقابت پذیری وجود دارد که می تواند میزان قدرت اقتصادی فرانسه را باتوجه به منابع و قابلیت های سایر کشورها در منطقه ترسیم نماید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مهم ترین مزیت های قدرت فرانسه در برابر رقبا (نروژ، بلژیک، کرواسی،و ... ) شامل ظرفیت نوآوری، صادرات تکنولوژی سطح بالا، سطح تکنولوژی علمی، جذب سرمایه گذاری خارجی و اقتصاد دانش محور به ترتیب استراتژیک ترین منابع و قابلیت های اقتصادی برای تبدیل شدن به قدرت اقتصادی بوده اند. و متغیرهایی مانند تردیدها و عدم اطمینانی که مردم نسبت به وضعیت اجتماعی و اقتصادی، با دوام ترین مشکل و مسئله فراروی قدرت اقتصادی فرانسه محسوب می شوند. میزان تسلط بر بازارهای جهانی، سهم در تجارت جهانی با امتیاز 4، شاخص جینی با امتیاز 3.9، تولید ناخالص داخلی و سرمایه گذاری خارج از مرز با امتیاز 3.7، پیچیدگی اقتصادی با امتیاز 3.6، صادرات سطح تکنولوژی بالا با امتیاز 3.5 به ترتیب استراتژیک ترین منابع و قابلیت های اقتصادی کشور فرانسه برای تبدیل شدن به قدرت اقتصادی بوده اند.
بررسی شاخص های افول تمدن در روایات اسلامی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع افول تمدن ها از جمله راهبردی ترین موضوعات مورد بحث در علوم انسانی است. افول تمدن در ابعاد مختلف اتفاق می افتد و به نوعی تمام حوزه ها و زیرشاخه های علوم انسانی را درگیر می کند. هدف این پژوهش بررسی شاخص های افول تمدن در روایت های اسلامی و غربی است. سوال اصلی پژوهش این است با توجه به این که شاخص های حیات و دوام هر تمدنی متکثر و متنوع است آیا افول تمدن نیز به همان نسبت غیر قابل پیش بینی و گیج کننده می نماید؟ روش انجام این پژوهش کیفی است. داده های مورد مطالعه پژوهش از منابع کتابخانه ای و مقالات علمی – پژوهشی معتبر جمع آوری می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که افول تمدن مثل اُفت شاخص سهام یک شرکت در بورس نیست بلکه مثل آن می باشد که کل بورس یک کشور دچار بحران و افت شاخص ادامه دار شود. البته نکته ای که توجه به آن در مطالعه افول تمدن ها بسیار حائز اهمیت است، این است که تمدن ها در هر مقطعی از تاریخ ویژگی های خاص خود را دارند و نمی توان اصول کلی را برای افول آن ها ترسیم کرد و بر اساس آن اصول کلی منتظر حادثه ای به بزرگی افول تمدن نشست و در واقع با وجود همه آثار درخشانی که در این زمینه نوشته شده است، عملاً هیچ نظریه عمومی و منسجمی درباره افول وجود ندارد. مفروضاتی وجود دارد و تحلیل های مشخصی درباره افول تمدن های مشخصی ارائه شده است. مطالعه افول تمدن ها می تواند منبع داده برای پژوهشگران باشد اما تحلیل علمی در اختیار قرار نمی دهد. افول تمدنی مثل کتابی است با پایانی باز که در هر دوره ای فصلی جدید به آن اضافه می شود و در مقطع کنونی فصلی که در حال نگارش است فصلی است با عنوان افول تمدن آمریکایی.
The position of social justice in governance from the perspective of Morteza Motahari and John Rawls
حوزههای تخصصی:
Social justice, as a concern of human society alongside concepts like freedom, security, democracy, and governance, has always received attention by justice-oriented thinkers. They have provided theo-ries on the concept of justice and how to achieve it. Among them are Morteza Motahari and John Rawls who regarded as influential in global thought. This article focuses on the concept of social jus-tice and its place in governance within the framework of the ideas of these two thinkers, utilizing a descriptive-comparative method by gathering primary data from related articles on social justice with-in a governance approach. For Martyr Motahari, justice is an innate matter, achievable only through the connection of human law to divine law. He sees justice as a fundamental reality created by natural order. In contrast, Rawls views justice as a civil matter, attainable through human consensus under conditions of fairness. This is why, they yield two different outcomes, while ultimately aim to shape reforms and essential concepts by emphasizing that governance cannot start without moving toward justice. Justice is presented as a marker, factor, and aspect essential for progress, development, and the attributes of fair and transcendental governance. Both theories assign duties to governments, as a principal pillar of public rights, in establishing social justice through legislation. However, their views diverge significantly in the origins and foundations of these perspectives, as Rawls approaches justice from a liberal viewpoint, Motahari articulates it in an Islamic context.0
نسبت هویت ایرانی – اسلامی با گفتمان غرب گرایی با تاکید بر دیدگاه های آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی انقلاب اسلامی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
97 - 128
حوزههای تخصصی:
مسئله هویت( کیستی) یکی از مسائل بنیادین انسان در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی می باشد و در طول تاریخ جوامع مختلف برای حفط و بروز رسانی هویت مطلوب خود با چالش های فراوانی مواجهه بوده اند. جامعه ایرانی نیز مانند سایر جوامع این روند را پشت سرگذاشته است و با چالش های فراوانی روبرو بوده است.هویت در دوره معاصر در جامعه ایرانی به یک مسئله کلان و مستمر تبدیل می شود که یک دوگانگی ایجاد می کند. در یک سو هویت ایرانی اسلامی و در سوی دیگر آن یک کل تاثیرگذاری و پویا به نام مدرنیته قرار دارد. این چالش هویتی در جامعه ایرانی تقابل ها و تضاد های مستمری تولید کرده که در آن نخبگان مختلفی در دو سوی طیف به تولید روایت مطلوب خود از هویت مورد نظرشان می پردازند.مشخص ترین صف بندی هویتی در سطح نخبگانی بین دو طیف نواندیشان دینی به عنوان معتقدین به هویت ایرانی – اسلامی و طیف روشنفکری به عنوان نمایندگان اصیل مدرنیته قرار دارد و هر یک روایت های مطلوب خود را ارائه می دهد. ایت الله خامنه ای یکی از افرادی است که با قرار گرفتن در طیف نواندیش دینی هم در عمل و هم در نظر در ابعاد مختلف به مواجهه با طیف روشنفکری به عنوان معتقدان به گفتمان غرب گرایی و غرب زدگی می پردازد.نتایج این پژوهش نشان می دهد که ایت الله سید علی خامنه ای به عنوان یکی از نمایندگان اصیل طیف نواندیشی دینی در مواجهه با نمایندگان گفتمان مدرنیته یعنی روشنفکران در طیف های مختلف، هم در نظر و هم در عمل، به دنبال پویایی و استمرار کل هویتی ایرانی – اسلامی در همه ابعاد است، به گونه ای که با یک نگاه حداکثری بیشترین تاکید خود را بر رسیدن به زیست تمدن نوین اسلامی در برابر تمدن غرب امروز می گذارد. اما طیف مقابل ایشان که همان روشنفکران غرب گرا می باشند، چندان تاکید و اصراری بر حفظ هویت ایرانی – اسلامی ندارد، اگر چه گاهی مدعی آن هستد، اما در عمل مسیر کم رنگ کردن ابعاد هویت ایرانی – اسلامی را می پیمایند و در نگاه کلان نیز، چاره ای جز پیمودن مسیر مدرنیته غربی نمی بیند و آن را نیز دنبال می کند.
راهبرد «میدان» و «دیپلماسی» در تفکر استراتژیک شهید سلیمانی به مثابه قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
79 - 99
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی راهبرد ترکیبی «میدان» و «دیپلماسی» در اندیشه استراتژیک شهید سپهبد قاسم سلیمانی به مثابه قدرت نرم در پیشبرد سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران می پردازد. پرسش اصلی نویسندگان این پژوهش این است که چگونه پیشبرد این راهبرد در میدان های نبرد منطقه ای همزمان منجر به دفع تهدیدات امنیت ملی و افزایش نفوذ ژئوپلتیک ایران در حوزه کاربرد دیپلماسی و در مواجهه با قدرت های بزرگ و رقبای منطقه ای گردید؟ فرضیه اصلی این پژوهش این است که سردار سلیمانی با بکارگیری نوعی بازدارندگی ترکیبی و استفاده از نیروهای شریک و متحد ایران در منطقه (قدرت نرم)، ایفای نقش موثر و حضور فعال و به موقع ایران در کنترل و مدیریت شرایط پسا منازعه در بحران های منطقه ای از جمله در عراق، سوریه و افغانستان (قدرت سیاسی)، و همچنین سرکوب نیروهای تکفیری تروریستی همچون داعش و شاخه های القاعده در منطقه شامات (قدرت امنیتی-نظامی)، تراز قدرت منطقه ای ایران را در میدان های نبرد منطقه ای و به تبع قدرت چانه زنی دیپلماتیک کشورمان در پرونده های کلان سیاست خارجی کشور افزایش داد. نویسندگان از روش تاریخی-تحلیلی برای تجزیه و تحلیل موضوع استفاده کرده و با استفاده از نظریه بازدارندگی «موازنه وحشت» به تبیین موضوع می پردازند. نویسندگان نتیجه می گیرند که بکارگیری این راهبرد ترکیبی نرم و سخت از سوی شهید سلیمانی تهدیدات امنیتی جدی را در مقاطعی تاریخی در یک دهه گذشته رفع کرده و زمینه های فرصت سازی برای بکارگیری یک دیپلماسی فعال را فراهم کرده است.
آموزه «مکنت» در قرآن و تبیین فرهنگی تمدنی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ازجمله اهداف علمی انتخاب این موضوع «نشان دادن ظرفیت تمدنی و تمدن سازی آموزه های دینی بویژه قرآن کریم»است. ضرورت: خوانش فرهنگی و تمدنی اصطلاحات قرآن به طور عام و آموزه "«مکنت»" به گونه ای خاص از مسائل مغفولِ مطالعات تمدنی به شمار می آید، بنابراین برای کشف و تبیین علمی این آموزه ها، انجام پژوهش هایی از این قبیل ضروری است. روش: این مقاله با روش تحلیلی و مستند به تفاسیر فریقین از قرآن و نیز متون تاریخی و تمدنی در پی پاسخ به سوال های پژوهش است. یافته ها: حاکی از آن است که واژگانی نظیر مُلک، امت، حکم، ولایت و ارض ساختار آموزه «مکنت» در قرآن را شکل می دهد و شاخصه اصلی آن ثبات و استقرار یافتگی، قدسی بودن و در جهت رشد حقیقی مردم حرکت کردن است. چنان که آثار آن در تأسیس نظامات و نهادهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی- اجتماعی در مقیاس جهانی قابل انعکاس است. نتیجه: بازنمایی ماهیت و حقیقت تمدنِ مبتنی بر آموزه های دینی یعنی ایجاد معنویت خداسو، در سخن از وجهه معنوی و باطنی تمدن و نهاد سازی و ساختارسازی در سخن از وجهه مادی تمدن برای تحقق یافتن مقاصد الهی.
هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی؛ مطالعه موردی امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵ (پیاپی ۷۵)
209 - 240
حوزههای تخصصی:
اسلام با توجه به ماهیت سیاسی- اجتماعی خود اغلب نقشی پررنگ در سیاست جوامع اسلامی داشته است. این نقش، رژیم های اقتدارگرای حاکم بر این کشورها را ترغیب به بهره گیری از اسلام برای مشروعیت بخشی به اقدامات خود در سیاست داخلی و خارجی نموده است. امارات متحده عربی نمونه بارز دستکاری مذهب و هماهنگ ساختن آن با سیاست از طریق نهادها و شخصیت های مذهبی بوده است. این نهادها و شخصیت ها حامی برداشتی از اسلام بوده اند که به «اسلام غیرسیاسی» یا «اسلام نوسنت گرا» معروف است. این برداشت؛ مخالف انقلاب، خواستار حفظ وضع موجود و تبعیت بی چون چرا از حاکمان است. پرسش پژوهش این است که اهداف دولت امارات از هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی خود چه بوده و برای تحقق این اهداف به چه اقداماتی دست زده است؟ مقاله می کوشد ضمن پرداختن به بنیان های فکری این گرایش، دلایل بهره گیری دولت امارات از آن و نیز اقدامات صورت گرفته در این راستا را بررسی نموده و در نهایت بکارگیری آن را در سه مورد خاص ارزیابی کند. روش تحقیق پژوهش، روش مطالعه موردی است. در این روش تلاش شده است با تمرکز بر مورد امارات، مسئله تلاش دولت این کشور برای هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی بررسی شود.
صورت محوری گفتمانی اسطوره بنیان: چارچوبی نظری برای فهم سیاست خارجی غیرواقع گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
595 - 569
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت سیاست های خارجی غیرواقع گرا یعنی سیاست هایی که با پیش بینی ها و تجویزهای واقع گرایی هماهنگی ندارند، در این مقاله چارچوبی نظری برای توضیح چگونگی امکان پذیری این نوع سیاست خارجی ارائه می شود. پرسش اصلی این است که چگونه رفتارهای غیرواقع گرایانه یعنی کمابیش دور از عقلانیت و ملاحظه کاری و ایدئولوژیک در سیاست خارجی امکان پذیر می شود؟ در فرضیه پژوهشی چنین استدلال می شود که چارچوب نظری صورت محور گفتمانی اسطوره بنیان می تواند چگونگی امکان پذیری سیاست خارجی غیرواقع گرا را نشان دهد. در صورت وجود صورت تفکر اسطوره ای و مقولات و عناصر فراعقلانی آن در بستر فرهنگی یک جامعه، در مواردی، این صورت از تفکر می تواند به شکلی ناخودآگاه در سیاست خارجی مستولی شود. در این شرایط، فهم کارگزاران سیاست خارجی از جهان در قالب روایاتی اسطوره بنیان بیان می شود و پایه عمل آنها در روابط خارجی قرار می گیرد. در عین حال، با رویارویی این کارگزاران با محدودیت های ساختار بین المللی، آنها ناگزیر دگرگونی هایی در سیاست خارجی خود ایجاد می کنند، ولی باز هم این دگرگونی ها در محدوده ای است که در قالب تفکر اسطوره ای امکان پذیر و قابل فهم باشد. پژوهش در چارچوب این مبنای نظری می تواند با بهره گیری از روش تحلیل محتوا یا تحلیل گفتمان وجود این صورت تفکر و وجه ناخودآگاهانه آن را احراز کند و رابطه آن را با سیاست خارجی نشان دهد.
قانون اساسی ایران و سیاست گذاری چندسطحی (نقدی بر نظام حقوقی تعیین مساله عمومی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
113 - 136
حوزههای تخصصی:
از منظر دانش سیاست گذاری، مشارکت همدلانه سیاست گذار و شهروند، شرط ضروری موفقیت هر سیاست به حساب می آید. دانش حقوق، به عنوان تنظیم کننده روابط اجتماعی، می کوشد با تعیین سازوکارهای هنجاری مناسب، روابط سیاست گذارانه را نظم بخشد، و با بیشینه و بهینه نمودن نقش طرفین ذی مدخل در این فرآیند، راه را برای نیل به اهداف آن هموار نماید. در این مسیر نقش قانون اساسی، که توزیع کننده صلاحیت ها و مشخص کننده جایگاه نهاد اصلی حکمرانی است، بسیار مهم ارزیابی می شود. بااین حال بروز بحران های روزافزون مشروعیت در مردم سالاری های نماینده سالار معاصر، نشان از عدم موفقیت این تلاش های تنظیم گرانه دارد. مقاله حاضر باهدف کنکاش در علل این ناکامی، به روش توصیفی و تحلیلی به نگارش درآمده و با عطف توجه بر نظام حقوقی تعیین مسئله عمومی در ایران، تمایز میان دو رویکرد تفسیری نماینده- محور (مجرا) و شهروند -محور (مطلوب) را مطرح نموده و نتایج برگزیدن هر یک را توضیح داده، و گذار از نخستین به دومین را پیشنهاد نموده است. نگارنده پیش بینی نموده که این گذار، به تبدیل سازوکار حکمرانی از روش تک سطحی، به چند سطحی خواهد انجامید. به این منظور پیشنهاد بازتفسیر اصول مستعد توسعه ی تأثیرگذاری شهروندان در قانون اساسی، و اصلاح، تکمیل و تمیم راهکارهای حقوقی موجود، برای مداخله مستقیم شهروندان در تعیین و تغییر دستور کار نهادهای سیاست گذار طرح گردیده است.
تأملی بر نسبت میان نهادمندی اعمال قدرت سیاسی و فساد سیاسی (با تأکید بر دوره جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
198 - 157
حوزههای تخصصی:
قدرت، ذاتا میل به فساد دارد و کاهش فساد، مستلزم مهار قدرت سیاسی است؛ مهار قدرت سیاسی نیز مستلزم نهادینه شدن آن است؛ نهادمندی قدرت، به معنی قانونمندی و شخصیت زدایی از قدرت سیاسی است؛ بر پایه چنین مفروضی، پرسش این نوشتار این است که «چالش های نهادمندی اعمال قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران چگونه قابل تبیین است؟» در پاسخ به پرسش پژوهش، این فرضیه مطرح است که «چالش های نهادمندی اعمال قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران ریشه در توزیع نابرابر قدرت سیاسی در ساختار سیاسی حاکم دارد که در قالب قواعد سیاسی و توسط کنشگران قاعده ساز در بستر نهادی اوایل انقلاب اسلامی 57، تاسیس شده است». برای پاسخ به سوال پژوهش از روش تحقیق ردیابی فرایند، و برای تبیین تئوریک مساله پژوهش، از چارچوب نظری نهادگرایی سیاسی، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در سال های اولیه انقلاب اسلامی 57، نیروهای سیاسی اسلامی، بخصوص طیف فقاهتی، به دلیل برخورداری از قدرت اجتماعی گسترده، نقش برتر و انحصاری در تعیین و تدوین قواعد و رویه های اجرای قدرت سیاسی داشته اند و همین امر منجر به توزیع نابرابر قدرت سیاسی در ساختار سیاسی حاکم و در نتیجه، تضعیف نهادمندی اعمال قدرت سیاسی و تشدید فساد سیاسی شده است.
تهدیدات روزافزون آمریکا در خلیج فارس و کنش ها و اقدامات ضدهژمون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
117 - 134
حوزههای تخصصی:
ایالات متحده یکی از بازیگران بین المللی است که نقش به سزایی را در شکل گیری معادلات قدرت در خلیج فارس ایفاء می کند. این کشور در تلاش است تا با کمک هم پیمانان منطقه ای خود، نفوذ و سلطه ایران را بر این منطقه کمرنگ کند و از این طریق، به مهار و انزوای منطقه ای تهران مبادرت ورزد که این امر باعث به وجود آمدن تهدیدات امنیتی برای ایران شده است. از این رو، جمهوری اسلامی با برخورداری از موقعیت راهبردی و بالادستی خود در خلیج فارس و تنگه هرمز، با هدف اعمال فشار بر آمریکا و متحدان منطقه ای آن، تهدید به مسدود کردن این تنگه راهبردی کرده است که این موضوع تأثیر بسزایی بر منافع انرژی و امنیتی واشنگتن و هم پیمانان منطقه ای آن خواهد داشت. بدین ترتیب، پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که ایران برای پاسخ به تهدیدات روزافزون آمریکا در خلیج فارس دست به چه کنش ها و اقداماتی زده است؟فرضیه مقاله این است که با توجه به اهمیت ژئواستراتژیک خلیج فارس و تنگه هرمز در سیاست های آمریکا در خاورمیانه، واشنگتن با هدف محاصره و به طور کلی حذف ایران از معادلات منطقه،در تلاش برای توسعه همکاری ها و برقراری اتحاد راهبردی با شورای همکاری خلیج فارس برآمده است که این امر، ضمن تهدید منافع ایران در خلیج فارس، به کاهش قدرت آن در منطقه منجر خواهد شد. لذا تهران در پاسخ به این تهدیدات، از اهرم راهبردی هرمز و تهدید به بستن آن، جهت ایجاد فشار بر آمریکا و متحدان آن در خلیج فارس بهره می برد. روش مورد استفاده در این نوشتار توصیفی-تحلیلی می باشد.
اهمیت قدرت نرم در روابط بین الملل؛ از صادرات فرهنگی چین در خاورمیانه تا فرصت های فرهنگی قرارداد ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
47 - 58
حوزههای تخصصی:
عرصه روابط بین الملل، به شدت تحت تأثیر عوامل فرهنگی و هویتی قرار دارد. ازاین رو کسب وجهه و اعتبار بین المللی و نفوذ در افکار عمومی و به عبارتی دسترسی به قدرت نرم، ازجمله اهداف مهم و درعین حال، تصریح نشده دیپلماسی کشورها در حوزه سیاست بین الملل است. در همین راستا قدرت نوظهور چین سعی درصدور صنایع فرهنگی خود ونفوذ هرچه عمیق تر خود در منطقه خاورمیانه دارد تا قدرت نرم خود را نیز به موازات سایر ابعاد قدرتش، تقویت کند. اهمیت این استراتژی چین در سند همکاری 25ساله با ایران قابل مشاهده است. در عین حال، فرصت های هویتی و فرهنگی موجود در این توافقنامه، پتانسیل گسترش قدرت نرم ایران را در نظام بین الملل به همراه دارند. لذا هدف از این پژوهش این است که با روش توصیفی_تبیینی و با استفاده از متون کتابخانه ای و داده های موجود، به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که صادرات فرهنگی چین در خاورمیانه و فرصت های فرهنگی پیمان همکاری ایران و چین، چگونه نقش قدرت نرم در روابط بین الملل را برجسته می کند؟ این فرضیه در پاسخ به این پرسش مطرح می شود: سرمایه گذاری چین بر توزیع محصولات هویتی در خاورمیانه و فرصت های فرهنگی ناشی از پیمان همکاری 25ساله برای ایران، ضرورت توجه دولت ها به مفهوم قدرت نرم را بیان می کند.
انسان حاضر، انسان غایب؛ بررسی و تحلیل حضور سایبری انسان در تمدن دیجیتال مبتنی بر حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات سریع و چشمگیر فناوری اطلاعات منجر به تغییرات فراوانی در حیات انسان گردیده است. در اثر این تغییرات پر سرعت تمدن دیجیتال در عصر ما محقق شده که در این تمدن دیجیتال انسان مجازی ظهور یافته است. یکی از ابعاد مهم انسان مجازی که در این مقاله قصد بررسی و تحلیل آن را داریم، حضور سایبری است که انواع و درجات مختلفی دارد. حضور سایبری متکی به ارکانی است که از مهم ترین آن ها کنش و تعامل است. بر اساس حکمت متعالیه بسط حضور انسان در عالم، در یکی از قالب های اتحاد علم و عالم و یا اشتداد وجودی رخ می دهد و همچنین این بسط حضور متکی به چیزی غیر از وجود انسانی نیست. اما حضور سایبری با توجه به اتکای همه جانبه ای که به غیر دارد نمی تواند همان حضوری باشد که در معنای سنتی آن می شناسیم. از طرفی با توجه به اینکه فضای سایبر در ذیل عالم اعتبار و اعتبار استخدام شکل می-گیرد و به این دلیل سبب مشغولیت به غیر و فرو رفتن بیش تر انسان در عالم اعتبار و غفلت از خود می شود، همواره حضور سایبری همراه نشانه های یک حضور غایبانه مانند آگاهی کمتر، غفلت از اطراف، حواس پرتی و... است. با این حال نمی توان از نقش پررنگ فضای سایبر در تقویت و مستعد کردن برخی قوای انسانی و خصوصا قوه ی خیال چشم پوشی نمود. مقاله ی حاضر از دسته ی پژوهش های بنیادی(نظری) است که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.