مطالب مرتبط با کلیدواژه

ارنستو لاکلائو


۱.

بررسی مقایسه ای الگوهای دموکراسی هابرماس، لاکلائو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دموکراسی مشورتی دموکراسی رادیکال ارنستو لاکلائو شانتال موفه یورگن هابرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۰ تعداد دانلود : ۲۱۵
همان اندازه که امروزه در اجتناب ناپذیر بودن دموکراسی به عنوان الگوی حکومتی مطلوب تردید نیست، در مورد کاستی ها و ضعف های آن آگاهی وجود دارد. اندیشمندان علوم اجتماعی و به ویژه علوم سیاسی از رویکردهای مختلف برای یافتن الگوهایی کامل تر و کارامدتر در تلاش بوده اند. هابرماس، لاکلائو و موفه از نظرگاهی پساساختارگرایانه در پی ارائه الگوهایی از سیاست و حکومت دموکراتیک هستند، که پاسخگوی کمبود های نظریه های پیشین بوده و در برقراری سامانی نیک و دموکراتیک در میان منافع، اندیشه ها و گرایش های مختلف سیاسی و اجتماعی کارا و راهگشا باشد. پرسش اصلی این است که کدام یک از دو نظریه پساساختارگرا و دو الگوی دموکراسی مجادله ای و مشورتی از امکانات دموکراتیک و واقع گرایانه تری برخوردارند. در فرضیه ای برگرفته از نظریه دموکراسی رادیکال بیان می شود که کثرت گرایی اجتماعی، برابری، و  نفی هرگونه تلاش برای انکار ستیزه گری بالقوه و نهفته در روابط انسانی، دموکراسی لیبرال را به رادیکال تبدیل کرده و با جلوگیری از تمامیت خواهی به سامان نیک سیاسی منجر می شود. با رویکردی تحلیلی-تبینی، و بهره گیری از روش تحلیل مفهومی کیفی آثار نظریه پردازان پساساختارگرا درباره دموکراسی، و الگوهای مطرح شده در این نظریه ها از جنبه های مختلف به ویژه «نحوه رویارویی با کثرت گرایی ارزش ها و منابع قدرت سیاسی و اجتماعی»، «امکانات دموکراتیک» و «تحقق پذیری» مقایسه خواهد شد، تا میزان ضعف و قوت هریک تبیین شود. یافته های پژوهشی نشان می دهد که الگوی هابرماس بر پایه بنیان های فکری وی قادر نخواهد بود، در واقعیت اجتماعی و متن مناسبات قدرت، تضاد منافع و کثرت گروه ها راهگشا باشد. درحالی که دموکراسی رادیکال لاکلائو و موفه که ضمن پذیرش تضاد و کشمکش ها در رویکردی واقع گرایانه در پی آن است که برخوردها و دشمنی ها را به کوشش، رقابت و مجادله شهروندان بدل کند، می تواند به کامیابی و واقعیت نزدیک تر باشد.
۲.

واکاوی نقش بسیج پوپولیستی در انقلاب اسلامی ایران (بررسی دوره تاریخی 1357- 1342)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارنستو لاکلائو امام خمینی انقلاب اسلامی ایران بسیج پوپولیستی مستضعفان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۱۰
پژوهش حاضر درصدد آن است که از رهگذر تحلیل وقایع انقلاب اسلامی ایران، چشم انداز جدیدی از «بسیج پوپولیستی» را نمایان کند. برپایه نظریه ارنستو لاکلائو، مسأله ما فهم روابط میان بسیج پوپولیستی و ضرورت بازسازی «مردم جدید» است. به نظر می رسد در انقلاب اسلامی، هویت «مستضعفان» معرف همان «مردم جدید» است و پرسش اصلی این است که «چگونه مطالبات تهیدستان در بسیج پوپولیستی ادغام شد؟» در این تحقیق از روش «توصیف ضخیم» استفاده شده است. در این روش، تفسیر زمینه مند رخدادها مدنظر قرار می گیرد و پژوهشگر به کاوش در شرایط، انگیزه ها، مقاصد و معانی کنش ها می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در پرتو گفتمان سیاسی تشیع و رهبری امام خمینی (ره)، «مستضعفان» نامی همگون ساز برای وحدت همه مطالبات شد و زنجیره هم ارزی شکل گرفت. در ادامه با بررسی انتقادی اثر برجسته آصف بیات، نویسندگان به این درک نائل می شوند که اگر «مستضعفان» نامی برای شناسایی یک دال تهی نمی شد، آنگاه تهیدستان شهری فارغ از انگیزه های انقلابی همچنان به «پیشروی آرام» ادامه می دادند. دستاورد نهایی این نوشتار حاکی از آن است که بسیج پوپولیستی را نباید در حصار محتوایی ثابت و پیشاتعین یافته تحلیل کرد، بلکه پویایی انقلاب در پرتو کردار مفصل بندی مشخص می شود.
۳.

گفتمان «شعوبی گرایی» در روایت شاهنامه ی فردوسی (براساس تحلیل گفتمانی ارنستو لاکلائو و شنتال موفه)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۴۴
گفتمان شعوبیه واکنشی دربرابر سروری حاکمیت غیرایرانی بر جان و ناموس ایرانیان بود که از حدود قرن اول تا قرن های ششم و هفتم هجری قمری ادامه یافت. این مقاله روایت شعوبی را براساس الگوی تحلیل گفتمانی لاکلائو و موفه در روایت شاهنامه تحلیل می کند. چگونگی و چرایی مبارزات ایرانیان در بستر خیزش شعوبی به ویژه در روزگار فردوسی روشن می شود. با منازعه های گفتمان شعوبی و حاکمیت غیرایرانی، گفتمان شعوبی در روایتِ فردوسی با دال های دادگری، اختیار، خردورزی و میهن دوستی در پیرامون هسته ی معناییِ «احیای حاکمیت ایرانی» بازتعریف و مفصل بندی می شود. سلطه ی سیاسی و نظام عقیدتی غزنوی، خلافت بغداد را به عنوان «غیرهای گفتمانی» معرفی می کند و با برجسته کردنِ مفاهیم هویتی و حاشیه رانیِ سخت گیری های عقیدتی و اقتصادی، با گفتمان رقیب به ضدیت می پردازد. گفتمان شعوبی برای تحقق «رهایی» از سلطه ی عقیدتیِ دستگاه خلافت بغداد و حاکمیت سیاسیِ غیرایرانی، نظریه ی حاکمیت ایرانی «آرمان شاه» را بازتولید می کند. عاملیّت سیاسیِ مبارزه با بیگانگان و حاکمیت غیر با سوژه ی آزاده ی «جهان پهلوان» (رستم) محقق می شود که برای تحقق این آرمان و آرزوی گفتمانی، با دشمنان و بیگانگان مبارزه می کند و هیچ گاه اسارت و خفت را در برابر غیرهای گفتمانی نمی پذیرد.