The Prospect of Processing a Religious Theory in International Relations (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
Today, the debate over whether religion and religious actors can be influential in various political levels seems to be over and unnecessary. Rather, the discussions of experts are now focused on the question of how religion should be treated and interpreted. Is religion in international relations an object that can be examined and explained by various IR theories, or can religion itself act as a subject and provide an independent perspective and worldview in the form of a scientific theory for understanding and interpreting the world? In response to this question, there are two views among experts that will be discussed in this article. Some believe that it is possible to address religion in the form of existing IR theories, and others argue for the need to process independent theories by emphasizing the inadequacy of existing theories when referring to religion. While accepting the second view, this paper proposes that in the current state of IR discipline and given the inherent failure of existing theories of this knowledge to understand and interpret the behavior of religious actors caused by fundamental meta-theoretical differences, it is completely possible to develop a religious theory that can provide researchers with an independent perspective and worldview. This hypothesis, if proven, would underpin the formation of the religious theory of International Relations.چشم انداز پردازش یک نظریه دینی در دانش روابط بین الملل
امروزه با اثبات نقش مؤثر دین در روابط بین الملل، بحث های صاحب نظران بیشتر ناظر بر این پرسش است که چگونه باید به دین پرداخت و چه تلقی و تعبیری از آن داشت؟ آیا دین در روابط بین الملل یک موضوع بررسی و شناسایی است که می توان از منظر نظریات موجود روابط بین الملل به آن نگریست و ابعاد و جوانبش را مورد مطالعه قرار داد یا اینکه دین خود می تواند به عنوان یک فاعل شناسا عمل کند و منظر و جهان نگرش مستقلی را برای فهم و تفسیر جهان در اختیار ما بگذارد؟ در پاسخ به پرسش مذکور، مقاله حاضر این مدعا را مطرح می سازد که در برهه کنونی هر دو فرض برای دین متصور است. دین هم می تواند به عنوان متغیر مستقل یا وابسته، موضوع مطالعه نظریات گوناگون روابط بین الملل باشد و هم با توجه به نارسایی ماهوی این نظریات در فهم و تفسیر رفتار کنشگران دینی ناشی از اختلافات بنیادین فرا نظری قادر است منظر و جهان نگرش مستقلی را در اختیار پژوهشگران قرار دهد. لکن نگارنده با ترجیح فرض دوم ضمن بررسی دلایل ناتوانی نظریه های موجود از تبیین جامع نقش دین بر ضرورت نظریه پردازی مستقل دینی به عنوان فاعل شناسا تأکید می ورزد. این فرض در صورت اثبات، زمینه ساز شکل گیری نظریه دینی روابط بین الملل خواهد بود. مقاله روشی توصیفی تحلیلی دارد و از تکنیک کتابخانه ای برای گردآوری داده ها بهره جسته است.
بازخیز دین ،نظریه پسا عرفی گرایی ،نظریه دینی،