
مقالات
حوزههای تخصصی:
آزادی همواره از مهم ترین دغدغه های زندگی بشر به شمار آمده و از اهمیت خاصی در تمامی مکاتب الهی و مادی برخوردار است، در میان مکاتب، برداشت اسلام و لیبرالیسم از این مقوله بسیار رایج بوده و بحث های فراوانی پیرامون آن شده است. مفهوم آزادی در نظام فکری لیبرالیسم، مهم ترین جایگاه را دارد. لیبرالیست ها از آزادی تعاریفی منفی ارائه کرده اند، به این معنا که انسان برای رسیدن به شکوفایی بایست از جمیع قید و بندها، رهایی داشته باشد، که البته برای جلوگیری از هرج و مرج، تنها آزادی دیگران آن را محدود می کند. از منظر اسلام اگر چه آزادی از عالی ترین ارزش های والای انسانی به شمار می رود، اما آزادی ای ارزشمند است که در مسیر عبودیت حضرت حق باشد. در این منطق آزادی واقعی جز از طریق بندگی خدا به دست نمی آید. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی است سعی شده است تا ضمن بررسی تعاریف مختلف از مفهوم آزادی در اسلام و لیبرالیسم، بنیان های فکری در تعاریف و تفاسیر ذکر شده، مورد بحث و کنکاش قرار گیرد. نهایتا این نوشتار با ریشه یابی در هستی شناسی و انسان شناسی متفاوت در اسلام و لیبرالیسم، نسبت میان آزادی با مفاهیمی از قبیل قانون، معنویت، ارزش، محدودیت، عقاید، تفکر و عدالت را در دو مکتب بصورت تطبیقی بررسی کرده است.
بررسی مبانی انجمن حجتیه بر اساس سیر نزول تحولی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجمن حجتیه با هدف تبلیغ دین، پاسخ به شبهات، مقابله با نفوذ و گسترش فرقه بهاییت در جامعه ایران شکل گرفت. اما مبانی اعتقادی شان که با ایجاد انحرافات گوناگون، توصیه به خمودی و بی عملی بود، نشاط دینی را از مسلمانان سلب می نمود، از همان ابتدا با معارف اسلامی و گفتمان اصیل قرآنی منافات داشت. تحقیق حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ گوئی به این سوال اصلی است که مبانی انجمن حجتیه براساس سیر نزول تحولی فهم قرآن کریم چگونه قابل بررسی است. برداشتی غیرپویا از اصل تقیه، مقوله مهدویت، انتظار و تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور، در اندیشه انجمن حجتیه شکل گرفت که سیر نزول تحولی فهم قرآن کریم در دعوت اسلامی و چالش های پدید آمده در مسیر آن خلاف ادعاهای ایشان را ثابت می دارد. نتایج و یافته های این تحقیق حاکی از آن است که خداوند براساس سیر نزول قرآن در طول بیست و سه سال رسالت پیامبر(ص)، با روش تربیتی تحول آفرین در سبک زندگی افراد و جوامع بشری، جهت دستیابی به تکامل افراد، و با در نظر داشتن تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی سیر نزول آیات، و همگامی قرآن با دوره های پیشرفت اسلامی، نشان می دهد قرآن کریم متنی منفعل نسبت به فرد و اجتماع و به طور کلی محیط پیرامونش نیست، بلکه با هدف تغییر و تحول فرد و جامعه، در
دیدگاه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در مورد ولایت سیاسی فقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی قائل به نظریه «ولایت انتصابی عامه فقها» بود و اعضاء آن معتقد بودند در دوران غیبت امام دوازدهم شعیان، فقیه و «ولی امر» تعیین شده می بایست عهده دار حکومت با تمام لوازم آن باشد. از دید این گروه سیاسی، همه مسئولین در نظام «جمهوری اسلامی» مشروعیت خود را از ولی فقیه که در آن زمان آیت الله خمینی بود می گیرند و اگر امضاء و نظرمثبت ولی فقیه نباشد هیچ کدام از ارگانهای جمهوری اسلامی مشروع نخواهند بود. در همین راستا، این گروه اسلام گرا نه تنها با مفاهیمی مانند دموکراسی، آزدی های دموکراتیک و اصل تساهل در زمینه های سیاسی مخالفت می کرد، بلکه قائل به این مهم بودد که تنها اسلام گرایان «خط امامی» می بایست در عرصه عمومی فعالیت کرده؛ چرا که آنها قائل به جامعیت دین اسلام در همه عرصه ها و نهی کننده تز «جدایی دین از سیاست» می باشند و هیچ گونه وابستگی فکری و تشکیلاتی با شرق و غرب ندارند. به همین دلیل سازمان، حضور نیروهای لیبرال در «شورای انقلاب» را نفی کرده و خواستار حذف آنها از سپهر سیاسی در دوران بعد از انقلاب است. روش پژوهش این تحقیق توصیفی- تحلیلی و براساس مطالعه کتابخه ای میباشد.
بررسی اصل حرمت جان مسلمان در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) با نگاهی به اعراض از روایت صحیح در مسئله تعارض بیّنه و اقرار در قتل عمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جلوه های بسیار مهمّ اعراض از مضمون روایات صحیح در آرای امام خمینی (رحمه الله علیه) جایی است که شهود علیه شخصی به قتل عمدی شهادت می دهند و شخص دیگری نیز اقرار می کند که همان مقتول را عمداً به قتل رسانده است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای نوشته شده است به جایگاه اعراض از روایت زراره از امام باقر(علیه السلام) در موضوع مذکور بر اساس نظر امام خمینی(رحمه الله علیه) پرداخته است. نتیجه آن است که وجوب احتیاط و وجوب عدم تهجّم بر دماء دو مؤلّفه ی بنیادینی است که امام خمینی(رحمه الله علیه) آن ها را در این مسأله ارائه داده اند. این نگرش چند مؤلّفه ای باعث شده است که ایشان با آن که روایت زراره را صحیح دانسته است و نسبت به عمل فقها به آن التفات داشته است، هماهنگ با مضمون روایت مذکور فتوا ندهند و در نتیجه از مفاد روایت زراره اعراض شود. اثر مترتّب بر این اعراض آن است که بین نظر امام خمینی(ره) و سایر فقها در مسأله ی تعارض بیّنه و اقرار در قتل عمدی تفاوت شگرفی وجود داشته باشد. مبانی فقهی امام خمینی(ره) در این مسأله بر اصل حرمت جان مسلمان در اندیشه ی سیاسی ایشان تأثیرگذار می باشد.
تبیین جایگاه مردم و عدالت اجتماعی در اندیشه های سیاسی شهیدثانی و امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی جایگاه مردم و عدالت اجتماعیی در اندیشه های سیاسی شهید ثانی و امام خمینی (ره) است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی می باشد و درصدد پاسخ به این سوال است که اندیشه های سیاسی امام خمینی(ره) و شهیدثانی در خصوصی جایگاه مردم و عدالت اجتماعی برچه مبنایی استوار است؟ قرابت های زیادی میان اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) و شهید ثانی و گاه تفاوت هایی نیز وجود دارد. یافته های تحقیق گویای آن است که دیدگاه های مشترک شهید ثانی و امام خمینی (ره) عمدتا ناظر بر تشکیل حکومت اسلامی و به تبع آن مردم سالاری دینی و مبتنی بر آموزه های اسلامی و نشأت گرفته از سیره پیامبر اسلام و ائمه معصومین می باشد. سیاست در اندیشه امام خمینی(ره) بر آمده از آموزه های قرآنی، روایات و مبتنی بر مبانی فقهی و اصولی، فلسفی، کلامی، و عرفانی می باشد. از نگاه امام خمینی (ره) و شهید ثانی سیاست حقیقی؛ آن سیاستی است که مد نظر انبیاء وائمه معصومین (علیهم السلام) بوده است. فقه سیاسی بخشی از فقه است که عهده دار سیاست و تدبیر امور جامعه اسلامی است. از آن رو که نظرات و افکار سیاسی امام خمینی و شهیدثانی توسط خودشان مدوّن نشده استخراج و تبیین شالوده های فکری و مبانی نظری ایشان در عرصه سیاست، دشواری های خاص خود را دارد.
بررسی تطبیقی عدالت و سلطه در نظریات غربگرایانه و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مورد مناقشه در طول تاریخ مفهوم عدالت است. مکاتب مختلف هر کدام به صورت متفاوتی این مفاهیم را تعریف کرده اند، به گونه ای که مفهوم حقیقی و متعالی عدالت همواره مورد مناقشه بوده است. در این میان برخی از نظریات مانند نوواقع گرایی، آشکارا این مفاهیم را در قالب عقلانیت ابزاری تعریف کرده اند که این مسئله واکنش نظریات طیف فرااثباتگرا را به همراه داشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه عدالت و سلطه در نظریات مختلف روابط بین الملل با روش توصیفی-تطبیقی است. از آنجا که همه نظریه ها به نوعی تعهد فرانظری داشته و مباحث خود را از این دریچه مطرح می کنند، پژوهش حاضر مفاهیم عدالت و سلطه در نظریه نوواقع گرایی، بعلاوه نظریه انتقادی، مکتب انگلیسی و سازه انگاری به نمایندگی از طیف فرااثباتگرا و همچنین اسلام را از دریچه مباحث فرانظری مورد بررسی قرار داده است. پرسش این است که با عنایت به مباحث فرانظری، نظریه های اثباتگرا، فرااثباتگرا و اسلام چه دیدگاهی در مورد عدالت و سلطه دارند؟ فرضیه این است که همه مکاتب و نظریه ها تنها به یک بعد از حقیقتی چند بعدی پرداخته و دیگر ابعاد آن را مورد توجه قرار نداده اند؛ در حالی که اسلام با نگرشی جامع به این موضوع پرداخته و به عدالت از زوایای مختلف توجه کرده است.