فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۵٬۳۴۱ تا ۲۵٬۳۶۰ مورد از کل ۳۱٬۳۴۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
111 - 138
حوزههای تخصصی:
از زمان شکل گیری گفتمان نو-اصلاح طلبی و عدم توانایی این گفتمان در بهبود وضعیت اقتصادی-اجتماعی و معیشتی اقشار مختلف جامعه بر خلاف دالها و فضای استعاری وعده داده شده آن،شرایطی شکل گرفته که در آن پیکره و بدنه جمعی جامعه همراه با رویدادهای ملتهب بیرونی،در شکل شورشی خود مدام به سطح آمده و فضای جامعه را ناامن ساخته است.از این جنبش ها که در طی سالهای 1398-1392 در پاسخ به شرایط نابسامان معیشتی شکل گرفته اند،به«زیست-جنبش»یا«جنبشهای تناسخی بدون سر»یاد می کنندکه با توجه به ویژگیهایی نظیر فاقد«مرکز و رهبری بودن»و سریع بازاحیا شدنشان،مواجهه و کنترل آنها را از منظر«گفتمان امنیت ملی»دشوار ساخته است.در این راستاسئوال اصلی این پژوهش به«رابطه عملکرد گفتمان منتخب با گفتمان امنیت ملی نظام ج.ا.ا.»باز می گردد.فرضیه اصلی پژوهش ارتباط مستقیم و معنادار بین«کژکارکرد ادراکی و کارکردی گفتمان منتخب بر کارکرد گفتمان امنیت ملی»اختصاص داده شده،جایی که کژکارکرد گفتمان منتخب منجر به پررنگ شدن فاز سخت افزاری گفتمان امنیت ملی می شود.تبیین این مهم،بر مبنای چارچوب نظری دلوزی مبتنی بر انگاره«بدن بدون اندام»و بر مبنای روش شناسی«گفتمانی»لاکلائو و موفه در تحلیل زیست جنبشهای ایرانی محقق شده است.نتایج تحقیق بیانگر این مطلب می باشند که این زیست جنبشها در سطح یک«نیروی واکنشی»و«بلوکهای نیاز» همبسته آن هستندکه تنها درپناه رخدادهای ملتهب بیرونی امکان بروز و ظهور پیدا کرده وفاقد توانش اتصالات ریزوماتیک در راستای اعمال تغییرات بنیادین و انقلابی بوده و در نتیجه،در حوزه گفتمان امنیت ملی تهدید جدی محسوب نمیشوند،بلکه تنها نیازمند راهکارهای نجات ومواجهه بلند مدت هستند که بر عهده گفتمان منتخب بوده است.
بررسی فقهی اختیار حاکم اسلامی در اجرای احکام متزاحم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت حفظ نظام و صیانت از جامعه، حاکم اسلامی در هر زمانی که مصلحت بداند می تواند مقررات خاصی را وضع و دستورات ویژه ای را با عنوان احکام حکومتی صادر کند. توجه به ماهیت حکم حکومتی نشان می دهد که این حکم، نه تنها از سنخ هیچ یک از احکام اولیه و ثانویه نیست، بلکه در صورت تزاحم، این احکام موجب تعطیلی موقت آن ها نیز می شود. بدین معنا که گاهی در مقام اجرا، میان احکام اعم از دو حکم اولی و دو حکم ثانوی «تزاحم» واقع می شود. در این صورت، حاکم اسلامی با درنظرگرفتن مصلحت نظام و توجه به قاعده «تقدیم اهم بر مهم» می تواند احد الحکمین را که مهم تر است، بر گزیند و اجرا کند و حکم مزاحم را موقتاً تعطیل نماید، پس از رفع تزاحم، حکم اولیه به جای خود باز می گردد. در این مقاله بر مبنای پژوهش نظری و بنیادی و به روش تحلیل محتوا به این مسأله پرداخته ایم. با تحلیل یافته ها و بررسی مصادیق به این نتیجه رسیدیم که حاکم اسلامی این اختیار را دارد تا در هنگام تزاحم احکام، با توجه به صلاح دید و مقتضیات، احد حکمین متزاحمین را بر دیگری ترجیح دهد.
امنیتی سازی تنش سایبری جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی؛ تهدیدها و الزامات راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیتی کردن گفتمان سایبری، جمهوری اسلامی ایران را در مسیری بحرانی قرار خواهد داد که عدم اتخاذ راهبردهای مناسب در برابر آن، ابعاد احتمالی بین المللی مانند پرونده هسته ای در پی خواهد داشت. پس از وقایع سال 2011 در غرب آسیا و شمال آفریقا، تنش نظام مند ایران و عربستان به فضای مجازی سرریز شد. در کشاکش تنش سایبری دو کشور در 15 آگوست 2012، تأسیسات سایبری شرکت آرامکو عربستان مورد حمله سایبری قرار گرفت. متخصصان آمریکایی مسبب حمله سایبری به آرامکو را ایران معرفی کردند. پس از این واقعه، گفتمان سایبری جمهوری اسلامی ایران از جانب هم پیمانان عربستان، به ویژه ایالات متحده در معرض امنیتی سازی قرار گرفت. حال این پرسش ها مطرح هستند که تنش سایبری ایران و عربستان چگونه به فرایند امنیتی کردن گفتمان سایبری جمهوری اسلامی ایران دامن می زند؟ و امنیتی کردن گفتمان سایبری ایران چه ابعاد و عناصری را در بر دارد؟ نویسندگان در پاسخ پرسش های پژوهش، امنیتی کردن و ابعاد آن را شامل سه مرحله می دانند: (1) کشورهای هم پیمان سعودی سعی در معرفی ایران به عنوان متجاوز به امنیت سایبری عربستان را دارند، (2) این کشورها با نادیده گرفتن حملات سایبری عربستان علیه ایران، حملات صورت گرفته به عربستان (که عاملیت ایران در اجرای آنها اثبات نشده) را به مثابه تهدیدی بالقوه برای بیشتر کشورهای دنیا می پندارند، (3) این تهدیدپنداری کشورهای هم پیمان سعودی با سازوکارهایی نظیر دگرنمایی توان سایبری ایران (افراد و نهادها) تلاشی بهانه جویانه در مسیر اتهام به ایران در تکمیل فعالیت های تروریستی، هسته ای و حقوق بشری است. بنابراین، نویسندگان معتقدند توجه به معضل امنیتی کردن گفتمان سایبری باید یکی از الزامات راهبردی ایران در سال های آتی باشد. رویکرد تحقیق حاضر، تحلیلی و روش گردآوردی اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای است.
کرونا و بازتولید اقتدارگرایی در دولتهای دمکراتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع پاندمی کرونا، از جمله مسائلی که در حوزه سیاست بحث برانگیز شده است، تأثیر این بیماری بر ویژگی های دموکراتیک کشورهاست. ازآنجایی که برخی دولت ها بحران را عاملی برای انسجام داخلی و تحکیم قدرت خودارزیابی می کنند این احتمال مطرح است که شیوع کرونا بتواند نوع حکمرانی در جهان را به سوی پوپولیسم و اقتدارگرایی سوق دهد. در چرخش به اقتدارگرایی، نظارت دولت بر شهروندان با استفاده از فناوری های نوین تشدید می شود، مکانیسم های پاسخگویی، نظارت و تقسیم قدرت دچار اختلال شده و حقوق اساسی شهروندان همچون آزادی بیان و جریان شفاف اطلاع رسانی با تهدید مواجه می شوند و موضوع سانسور رسانه ها قوت می گیرد. شرایطی که درصورت امکان استقرار به توده ای شدن جوامع می انجامد. نوشتار حاضردر تبیین این جدال، با نظر به مکانیسم های خودسامان بخش خرد سیاسی مدرن در قالب لیبرالیسم، امتناعی بودن چرخش به اقتدارگرایی از نوع چینی و در مقابل درونی کردن و ترویج نوعی خودکنترلی و بسط نوعی اقتدارگرایی مدرن را مورد نشان می دهد و تأکید دارد که در جهان مدرن امروز تنها نظام مردم سالاری دینی می تواند بدون گرفتار آمدن در دوگانه اقتدارگرایی/ حفظ آزادی های فردی، می تواند تناسب گفتمانی خود را حفظ کند و این بیماری را کنترل نماید.
ایران فرهنگی و همگرایی تمدنی در آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
213 - 231
حوزههای تخصصی:
در کنار دیپلماسی کلاسیک که بر منابع سنتی قدرت مانند قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی و قدرت نظامی متکی است، امروزه نوع جدیدی از منبع قدرت در سیاست خارجی مورد توجه قرار گرفته است که متاثر از هویت تمدنی است . به عبارتی فرهنگ، هویت و اشتراکات تمدنی مبنایی برای همگرایی کشورها و تامین منافع ملی در عرصه سیاست خارجی محسوب می شود. در حقیقت پیوندهای عمیق فرهنگی و تمدنی می تواند بسترهای همگرایی منطقه ای را فراهم کرده و بدین ترتیب کشورهای یک حوزه تمدنی را به سمت دستیابی به اهداف مشترک رهنمون سازد. با توجه به انگاره فوق، پژوهش حاضر در پی بررسی و پاسخگویی به این سوال اصلی است که مؤلفه های تاریخی- فرهنگی چگونه ممکن است به همگرایی ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز کمک کند؟ فرضیه ای که در پاسخ به سوال فوق در این مقاله مورد آزمون قرار گرفته این است که ترویج «سیاست خارجی تمدنی» مبتنی بر مفهوم «ایران فرهنگی» می تواند نقش تعیین کننده ای در همگرایی این کشورها داشته باشد. روش پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است و داده ها نیز با رجوع به منابع کتابخانه ای و همچنین با مراجعه به منابع اینترنتی جمع آوری شده است.
بررسی نحوه عملکرد و نقش بسیج اساتید در مقابله با راهبرد جنگ نرم (مورد مطالعه: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
42 - 59
حوزههای تخصصی:
دانشگاهیان و نخبگان از جمله اقشاری هستند که به دلیل نقش و تأثیری که در جامعه دارند، همواره هدف اساسی جنگ نرم از سوی دشمن به حساب می آیند. دشمنان اسلام درصددند تا این صاحب نظران کشور را علیه فرهنگ و ارزش های کشورمان متحول نمایند و راه خویش را برای نفوذ فرهنگ مغایر با دین در بین جوانان مملکت باز نمایند. با توجه به اهمیت مطالب فوق،این پژوهش به بررسی نحوه عملکرد و نقش بسج اساتید در مقابله با راهبرد جنگ نرم در استان لرستان پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش، تمام اساتید عضو بسیج دانشگاهی در استان لرستان بوده اند(832 نفر) و نمونه ای به تعداد 132 نفر از اساتید دانشگاه های شهرستان بروجرد، دورود و خرم آباد به طور تصادفی انتخاب شده اند. ابزار این تحقیق یک پرسشنامه با 25 گویه بوده است که روایی از روش پنل مشتمل بر استادان و کارشناسان مرتبط منطقه مورد بررسی قرار گرفت و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ (87/0) مورد تأیید قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که بین شرکت در دوره آموزشی در زمینه جنگ نرم و دیدگاه کلی اساتید نسبت به امکان نقش آفرینی بسیج اساتید در مقابله با جنگ نرم رابطه مثبت و معناداری وجود داردو همچنین عوامل آموزشی، پژوهش و تحقیق، راهکارهای رسانه ای و در نهایت عامل راهکار مشاوره ای جمعاً توانستند حدود 60 درصد از واریانس کل برای نقش آفرینی بسیج اساتید در مقابله با جنگ نرم را تبیین نمایند.
ارزیابی شاخص های حکمرانی خوب در جمهوری اسلامی ایران
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
99 - 112
حوزههای تخصصی:
متد و الگوی حکمرانی خوب از مباحث تازه و کلیدی است که بیش از دو دهه اخیر به ادبیات توسعه وارد شد و به سرعت توجه همگان را به خود معطوف کرد. حکمرانی خوب برای دوری جستن از نتایج و عواقب حکمرانی بد بوده است، زیرا فقدان یک حکومت مردم سالار و عدم ساختارهای دموکراتیک موجب بروز مشکلات و ناهنجاری هاییی از قبیل: فقر، نابرابری، عدم اشتغال، فساد، عدم بهداشت و آموزش و عدم توزیع مناسب ثروت در سطح جامعه می گردد. حکمرانی خوب دارای شاخص ها و ویژگی هایی چون: مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی و مسئولیت پذیری، توجه به آرای عمومی و توافق جمعی یا اجماع، برابری، اثربخشی و کارآیی است. با توجه به آنچه گفته شد، پژوهش حاضر تلاش دارد که به ارزیابی شاخص های حکمرانی خوب در جمهوری اسلامی ایران بپردازد. لذا در پاسخ به این پرسش تنظیم شده است که حکمرانی خوب در جمهوری اسلامی ایران با توجه به شاخص های آن چگونه است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش مورد سنجش قرار می گیرد آن است که: در جمهوری اسلامی ایران به جهت آنکه سیاستگذاری در چهار حوزه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به وسیله دولت و به شیوه عمودی صورت می گیرد، نتایج این سیاست گذاری دولت ناهمسو به شاخص های حکمرانی خوب است. لازم به ذکر است که روش گرد آوری داده ها و اطلاعات، مشاهده و مطالعه است که از طریق مراجعه به کتابخانه و آرشیو اسناد و مدارک و همچنین جستجو در شبکه های مجازی و اینترنتی انجام شده است. اما ماهیت پژوهش، توصیفی و تحلیل داده ها و یافته ها می باشد.
استقلال خواهی کُردها و راهبرد اسرائیل و آمریکا در تضعیف تمامیت ارضی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
87 - 115
حوزههای تخصصی:
استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق در راستای منافع بلندمدت اسرائیل و آمریکا در منطقه و در تداوم تحقق اهداف استراتژیک و گسترش نفوذ آنان در مرزهای غربی ایران می باشد. حضور آنان در این اقلیم و حمایت همه جانبه شان از اقدامات نظامی گروه های تجزیه طلب کومله، دموکرات و پژاک که در کردستان عراق و در نزدیکی مرزهای کردستان ایران استقرار دارند، موجب بحران قومی و تضعیف تمامیت ارضی مناطق کُردنشین ایران شده است. هدف این تحقیق تبیین و بررسی نقش تهدیدات سخت امنیتی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق در تضعیف تمامیت ارضی مناطق کُردنشین ایران می باشد و با بهره گیری از ابزار فیش برداری و روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که تهدیدات سخت امنیتی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق چگونه موجب تضعیف تمامیت ارضی مناطق کُردنشین ایران شده است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که استقلال خواهی این اقلیم از طریق تهدیدات گروه های تجزیه طلب کُردی ازجمله کومله، دموکرات و پژاک و تهدیدات حضور اسرائیل و آمریکا در این اقلیم زمینه ی نزدیکی گروه های تجزیه طلب کُردی و عوامل اسرائیلی و آمریکایی را به مرزهای غربی ایران فراهم کرده و موجب تضعیف تمامیت ارضی مناطق کُردنشین ایران شده است.
تحلیل گفتمانی جهانی شدن و ظهور اسلام سیاسی سلفی- جهادی در خاورمیانه عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۷
89 - 113
حوزههای تخصصی:
در چند قرن اخیر، درباره تأثیر غرب بر شرق، پژوهش هایی صورت گرفته (تاریخچه)، اما چنین تتبعاتی اغلب عالمانه نبوده است(مسئله)؛ درنتیجه، ریشه یابی میزان و شیوه اثرپذیری های گوناگون شرق از غرب پاسخ های علمی نیافته است (پیشینه). این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش کلیدی است که جهانی شدن چگونه باعث ظهور گفتمان اسلام سیاسی سلفی جهادی در منطقه خاورمیانه شده است(سؤال)؟ جهانی شدن با تشدید بحران معنا، به تقویت گفتمان اسلام سیاسی سلفی جهادی در منطقه خاورمیانه منجر شده است (فرضیه). مقاله پیش رو درپی کشف چگونگی ظهور گفتمان اسلام سیاسی سلفی جهادی داعش، و جبهه النصره است (هدف). این پژوهش که بر پایه روش تحلیل گفتمان سامان یافته (روش)، نشان می دهد که جهانی شدن در منطقه خاورمیانه با به چالش کشیدن هویت های حاکم، ضرورت جست وجوی معنای غلط را تشدید کرده است. سلفی گری، نیز از پاسخ هایی است که به این نیاز داده شده است. آنها با انحصاری کردن چنین معنایی، با تکیه بر مفاهیمی چون شریعت، رهبری، جهاد، بازگشت به سلف و تقابل با سکولاریسم در صدد ایجاد هویت های به ظاهر مقاومی اند که بیش از آنکه به ایجاد انسجام و حمایت از افراد در برابر دنیای خصمانه بیرونی باشد، اسلام مقاومت گرا را می شکند (یافته).
تمدن نوین اسلامی؛ عبور از مدیریت استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه الگوواره نوینی در برابر مدیریت راهبردی پدیدار شده است که در پرتو آن می توان بدیل موفقی با عنوان مدیریت آینده پرداز معرفی کرد. آینده پژوهان بر این باور هستند که با بهره گیری از الگوهای توسعه غربی کنونی، شتاب حرکت به سوی افق های متعالی اسلامی اندک است و این الگوها، به ارزش های بومی پایبند نیستند. بنابراین مدیریت حوزه های حساس تمدنی نیازمند به کارگیری الگوهای نوینی از مدیریت با عنوان مدیریت آینده پرداز است. تمدن آینده پرداز ترجمانی از مدیریت آینده پرداز به شمار می رود که در آن، با بهره گیری از دانش آینده پژوهی، آینده ای برای بخش تمدن ترسیم می شود که با ارزش های اسلامی و ایرانی ما سازگار باشد. از اسناد معتبر که از سوی اندیشکده ها منتشر می شود، چنین برمی آید که هنجار برنامه ر یزی بلندمدت یا آینده پرداز در بسیاری از کشورهای پیشرفته، 100 سال است. مدیریت آینده پرداز در یک ساختارتمدنی، به معنای تغییرآفرینی متناسب با ارزش های مطلوب در آینده خواهد بود. مدیریت آینده پرداز ساختار و محتوای آینده مطلوب را بر پایه دو مفهوم ساختار آینده پرداز و نوآوری آینده پرداز طراحی و ترسیم می سازد.
Quantum Politics New Methodological Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
89 - 102
حوزههای تخصصی:
The unpredictability nature of politics has made it fit to marry with quantum theory which by definition stands upon this characteristic. In recent years, “chaos and quantum theories” have attracted academics and scholars as alternative research methodology across a wide range of social science discipline including politics and international relations. Traditionally, we understand political phenomena and international relations in terms of positivist approaches based upon Newtonian worldview, which is mechanistic and reflecting “systemic determinism” governed by eternal universal laws. This is how we used to explain for instance the concept of “Balance of Power” and a host of other theories during the cold war. The post cold war period, and most particularly the unpredictability of the September 11 events, proved the methodological insufficiency and inadequacy of this approach. In recent years many authors have questioned the wisdom of continuing to rely on the Newtonian philosophy to deal with the emerging problems in world affairs and domestic issues which no longer respond to the conventional epistemological and ontological views of the past. Reliance on mere cause and effect, two dimensional “space and time,” political determinism, structure, interaction, order, sovereignty and the like are not responsive to our present methodological requisites. This paper is an attempt to explain the matter through a new methodological approach built on chaos and quantum theories
بررسی ابعاد سه گانه مسئولیت حمایت در قبال بحران یمن
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
230-261
حوزههای تخصصی:
اِعمال تعهّد یا مسئولیت مبتنی بر ابعاد تحلیلی و مراحل سه گانه پیشگیری، واکنش و بازسازی برای حمایت از احقاق حقوق افراد یا جامعه ای با دارا بودن شرایط خاص سیاسی و استراتژی، این قابلیت را دارد که سیاست های لازم را برای ایجاد موقعیت حاصل از صلح پایدار فراهم سازد. ین مسئولیت حمایت در حقوق بین الملل در سال 2001 مطرح شد و در سال 2005 در نشست سران در مجمع عمومی سازمان ملل موردقبول کشورها قرار گرفت. مفهوم مسئولیت حمایت یک هنجار حقوق بشری جدید برای آغاز مسئولیت جامعه بین المللی جهت جلوگیری و توقف کشتارجمعی، جنایات جنگی است. هدف پژوهش حاضر گردآوری به روش توصیفی-تحلیلی بررسی مراحل سه گانه مسئولیت حمایت بحران یمن با این پرسش است که در راستای ابعاد سه گانه مسئولیت حمایت چه اقداماتی در قبال بحران یمن صورت گرفته است؟ با عنایت به میزان تحولات حاصله در یمن زمینه دخالت قدرت های همسایه در این کشور از معضلاتی است که از ایجاد فاصله بین دستگاه حاکمه و افراد ذی حق جامعه موجب شده است. اتحاد نیروهای دارای گرایش های فکری و عقیدتی همگرا نقش زیادی در تقویت مبنای مقاومت در مقابل تهدیدات دخالت بیگانگان ایفا می نماید.
تحلیل ژئوپلیتیک روابط ایران و هند در چارچوب وابستگی های متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به گواه اسناد تاریخی روابط دو کشور ایران و هند دارای پیشینه ای به درازای پنج هزار سال است. ولی به شکل دولت های مدرن امروزی، روابط دو کشور بلافاصله پس از استقلال هند از پاکستان در ۱۹۴۷ برقرار شد و علی رغم نقش متغیرهای مداخله ای، در قبل و پس از انقلاب، دو کشور هیچ گاه وارد تنش جدی نشدند و همواره در پی تنش زدایی و رفع ابهام در روابط مابین بودند. هم اکنون نیز ایران و هند به تبعیت از وابستگی های متقابل و نگرانی های مشترک، مناسبات قابل قبول و روبه جلویی دارند. بر این اساس سؤال اصلی این پژوهش این گونه است که زمینههای تنش زدایی و میل به همکاری های مشترک ژئوپلیتیکی ایران و هند متأثر از چه عواملی هستند؟ در پاسخ به سؤال پژوهش، این فرضیه مطرح است که طیفی از وابستگی های متقابل، مانع هرگونه تنش بین دو کشور شده است؛ لذا در بسیاری از زمینه ها دو کشور، میل به تعامل و همکاری دارند. عواملی نظیر: ملاحظات و نگرانی های مشترک امنیتی، منافع مشترک درحوزه انرژی، موقعیت مناسب ایران در دسترسی هند به افغانستان و آسیای مرکزی، نقش بندر دریایی چابهار در کریدور شمال- جنوب، منافع و مشارکت (استراتژیکی، اقتصادی و عمرانی) در افغانستان از جمله مواردی اند که باعث وابستگی متقابل منافع ایران و هند هستند و به خودی خود زمینههای همکاری و تعامل دوسویه دو کشور را فراهم آوردند. غیر از این، پیش بینی می شود با حصول توافق هسته ای ایران و قدرت های جهانی، روابط هند و ایران گسترش چشم گیری داشته باشد. به ویژه اینکه برخورداری هند از رشد بالای اقتصادی، بهره مندی از مؤلفه های قدرت (نرم و سخت) و توان بالای تکنولوژیک؛ فرصت های مناسبی را نیز فراروی ایران قرار می دهد. این پژوهش براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات موردنیاز به شیوه کتابخانه ای و براساس مراجعه به منابع معتبر کتب، مقالات و گزارشات مستند گردآوری شده است.
فناوری زنجیره قالب ها و مسئله مشروعیت دولت مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
147 - 186
حوزههای تخصصی:
فناوری بلاک چین (زنجیره قالب ها) یکی از نوظهورترین و یکی از چالش برانگیزترین فناوری های اطلاعاتی - ارتباطی جدید از نظر سیاسی بوده است . ساختار زنجیره قالب ها به گونه ای است که دست کم به صورت نظری می تواند برخی از کارکردها و قابلیت های دولت ها را تحت الشعاع قرار داده و در نتیجه، مشروعیت آنها را به چالش بکشد. این فناوری دارای ویژگی هایی است که می تواند با توانمندسازی بیش از پیش دولت ها یا کمک به فرایندهای تقویت نمایندگی دموکراتیک ، به عاملی مشروعیت بخش بدل شده یا حداقل از بحران مشروعیت دولت ها بکاهد. در این مقاله با تفکیک دو رویکرد اصلی پیرامون رابطه میان سیاست و زنجیره قالب ها (تکنو- سیاست زنجیره قالب ها )، تلاش می کنیم آثار احتمالی این فناوری را بر مشروعیت دولت های مدرن در چهار عرصه حاکمیت ، اعتماد سیاسی ، کارامدی و دموکراسی به بحث بگذاریم .
چالش ها و موانع انعقاد معاهده منطقه ای خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش ایجاد منطقه ی عاری از سلاح هسته ای یکی از راهکارهای حرکت به سوی جهان عاری از سلاح های هسته ای است. این روند در خاورمیانه به دهه هفتاد میلادی بر می گردد و با وجود حمایت های ظاهری فراوان، پیشرفت های عملی به هیچ وجه امیدوارکننده نبوده است. این پیشنهاد برای اولین بار از سوی ایران مطرح و توسط مصر حمایت شد. کنفرانس بازنگری ان پی تی در سال 1995، علاوه بر تمدید نامحدود ان پی تی، منجر به تصویب قطعنامه خاورمیانه عاری از سلاح های هسته ای و اعمال فشار بیشتر بر این طرح شده است. ایران، مصر، اسرائیل، آمریکا بازیگران اصلی و تعیین کننده سرنوشت این وضعیت طی این سال ها هستند. این پژوهش در پاسخ به این سؤال که «مهم ترین چالش و مانع ایجاد معاهده خاورمیانه عاری از سلاح های هسته ای چیست؟» به روش توصیفی تحلیلی ضمن معرفی معاهدات مناطق عاری از سلاح هسته ای، به طور خاص به ارزیابی ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته ای در خاورمیانه و چالش ها و موانع ایجاد چنین معاهده ای در خاورمیانه می پردازد و روشن خواهد ساخت که وجود سلاح های هسته ای اسرائیل، عدم عضویت این کشور در معاهده ی ان پی تی و در پیش گرفتن راهبرد بازدارندگی هسته ای و سیاست ابهام از سوی این رژیم، ایجاد چنین منطقه ای را با مانع جدی رو به رو کرده است.
امکان سنجی توسعه دلالت آیه «اولوالامر» به ولایت فقیه در عصر غیبت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسأله ولایت فقیه در میان اندیشمندان شیعه به ادله گوناگون دینی و قرآنی مستند شده است که در این میان، دلالت «آیه اولوالامر» (نساء(4): 59)، به دلیل اهمیت آن در مسأله حکومت اسلامی، در خور بررسی مستقل است. فارغ از آرای تفسیری مفسران اهل سنت که مضمون آیه را شامل احکام عموم حاکمان دانستهاند، نظریه مورد اتفاق مفسران شیعه، تفسیر اختصاصی آیه به امامان معصوم: است. در عین حال، برخی از محققان متأخر، از توسعه دلالت آیه نسبت به ولایت فقیهان عادل در عصر غیبت نیز سخن گفتهاند که از منظر و روش تفسیری قابل بحث و بررسی است. در این مقاله از منظری روششناختی، این توسعه دلالی بر پایه روش تشکیکی در تفسیر قرآن، قابل دفاع دیده شده است. بر اساس این روش تفسیری که در واقع از گونههای تفسیر تأویلی یا توسعهای است، تفسیر مزبور با دیدگاه مورد اتفاق و همچنین روایات اهل بیت: نیز سازگار نشان داده شده است. مقاله به روش تحلیل گفتمان و جمعآوری دادهها به شیوه کتابخانهای انجام شده است.
ساختار جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد؛ نیاز هژمونی قدرت
منبع:
سازمان های بین المللی سال دوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۶
97-124
حوزههای تخصصی:
خردورزی جامعه ملل به دلیل عدم تعیین رهبر برای نظام جهانی و اعطای امتیازی درخور به قدرت های آن روز ، با شکست مواجه شده و فاجعه دوباره جنگ را به همراه داشت. این نقایص در ساختار سازمان ملل با خردورزی وتو ، رفع و جهانِ تازه دارای رهبر شد. اما گذشت زمان، ظهور قدرت های جدید ، ضعف قدرت های گذشته و رسیدن اغلب کشورها به بلوغ زندگی جمعی، باعث رفع نیاز جهان به داشتن رهبر شده و جامعه بین المللی را که هنوز ساختار قدیمی خویش را حفظ کرده، در آستانه نابخردی دیگری قرار داده است که لزوماً با گفتگو حل شدنی نیست. از این رو، ضروری است تا برای جلوگیری از فاجعه جنگی دیگر ، همه قدرت های بین المللی به سهم خود (این سهم از شاخص های مادی و معنوی متعدد هر دولت نشئت می گیرد و در طول حضور در مرکز تصمیم گیری و تعداد رأی و قدرت رأی هر دولت مؤثر خواهد بود)، در اداره جامعه بین المللی در شورای امنیت سهیم شده و همه کشورها در بازی اداره جهان سرگرم شوند.
همگرایی و واگرایی فراآتلانتیکی در امنیتی سازی جمهوری اسلامی ایران؛ روندها و الگوها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۷۹)
121 - 144
حوزههای تخصصی:
نویسندگان این مقاله با طرح این سوال که دوری و نزدیکی مواضع آمریکا و اروپا به یکدیگر در برابر جمهوری اسلامی ایران ریشه در چه مسائلی دارد، ضمن بررسی روندها و تجارب موجود، این فرضیه را مطرح کرده اند که میزان همگرایی و واگرایی آمریکا و اروپا در مورد جمهوری اسلامی ایران به موفقیت آمریکا در امنیتی سازی ایران برای اروپا بستگی دارد. به میزانی که آمریکا در این زمینه موفق شده، اروپا را بیشتر با خود همراه کرده و همگرایی آن ها در رابطه با ایران افزایش یافته است. تناسب راهبردها و سیاست های اروپا و آمریکا و همراهی رهبران آنها، میزان پذیرش مرجعیت آمریکا و مقبولیت آن نزد اروپایی ها در دوره های مختلف و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مواردی هستند که در پذیرش یا نپذیرفتن این کنش امنیتی سازی توسط اروپا و در نتیجه همگرایی یا واگرایی فراآتلانتیکی در رابطه با ایران نقش داشته اند.<br />
Trump’s Maximum Pressure Policy and Diplomacy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the past four decades, the US-Iran relations have been hostile, especially after Donald Trump took office as president in 2017. Since 1979, Washington's official policy toward Iran has been predicated on containment, push-back, and change of behavior. However, Iran usually perceives the US policy regarding itself in terms of regime change or metamorphosis. The United States has countered Iran through coercive diplomacy, crippling sanctions, military blockade, delegitimization, isolation, and demonization. The present paper aims to investigate the antagonism between the two countries in Donald Trump's administration. The main reasons behind Trump's maximum pressure campaign against Iran and Iran’s perception of this attitude constitute the main research questions addressed in this paper. The findings show that the two countries have different understandings of their hostilities. Although the US preference in Trump’s era for Iran was regime change, it would settle for a non-challenging or so-called a normal Iran. But Iran perceived the US policy as undermining its independence, identity, and existence. In fact Iran perceived Trump’s gesture on negotiation or making new deal as just a propaganda show. This paradigmatic different outlooks has blocked diplomacy. The present paper, through a descriptive-analytic method, elaborates on this antinomy mainly from Iranian side.
تأمّلی بر روش شناسی آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
253 - 283
حوزههای تخصصی:
هدف: تاکنون بسیاری از متون معتبر آینده پژوهی به ضرورت استفاده از روش های متنوع در تحقیقات آینده-پژوهی اشاره کرده اند، اما اغلب شیوه ی کاربستِ آن را به ابتکارِ محقّق واگذار کرده اند و بدین لحاظ شاهد نوعی درهم ریختگی در این حوزه است. لذا این پژوهش با هدف کاربست راهبرد روش تحقیق ترکیبی یا زاویه بندی در چارچوب مطالعات آینده پژوهانه ارایه شده است. روش: این پژوهش از دید هدف نظری و رویکرد آن، تطبیقی، تحلیلی و بدیهه گرایی است، همچنین از دید گردآوری داده ها از نوع تحلیلی- اکتشافی استیافته ها: در این نوشتار روش های رایج در آینده پژوهی با نیم نگاهی به کاربردهایِ متصور برای آنها در حوزه های نظامی، مرور شد و از رهگذر لزوم تکثّرگرایی در میان رشته ها و به کمک راهبرد تحقیقات زاویه بندی، سامانی برای روشهای متکثّرِ کمّی و کیفیِ مستعمل در آینده پژوهی ارایه شد و سعی شد، این سامان به دوگانه ی روش های تجریدی (وحیانی) و تجربی تعمیم یابد.نتیجه گیری: در این مقاله نشان داده شد که بهره گیری از رویکرد زاویه بندی، به افزایش صحت و کیفیت پژوهش هایِ آینده پژوهی می انجامد. همچنین با الهام گیری از مثلث بندی، ارتکاظاتی برای آمیختن عقل و نقل در هندسه ی معرفت دینی انجام شد که پیشتر سابقه ای از آن در دسترس محققین نبوده است.