پژوهشنامه ایرانی سیاست بین الملل

پژوهشنامه ایرانی سیاست بین الملل

پژوهشنامه ایرانی سیاست بین الملل سال چهارم بهار و تابستان 1395 شماره 2 (پیاپی 8) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

کارویژه دیپلماسی عمومی در تغییر وجهه بین المللی چین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چین دیپلماسی عمومی برندسازی تصویرسازی افکار عمومی وجهه بین المللی هویت فرهنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۱ تعداد دانلود : ۳۸۱
ارائه تصویری مطلوب از کشور و کسب وجهه و حیثیت بین المللی، از خواسته های مهم دولت ها در عرصه بین الملل و راهکاری مفید در جهت پیشبرد اهداف دیپلماسی آن ها، به حساب می آید. مقامات دولتی در کشورهای مختلف در پی آنند تا ضمن ارتقای ابعاد مثبت وجهه بین المللی شان، به تثبیت موقعیت جهانی خود نیز بپردازند. رشد چشم گیر و خیزش ناگهانی اقتصاد چین از یک طرف باعث افزایش قدرت ملی آن و از طرف دیگر باعث تقویت «چین هراسی» و ارائه تصویری تهدیدآمیز از چین، از سوی قدرت های جهانی شد. درمقابل چینی ها، برای مقابله با تئوری تهدید و خنثی سازی موج «چین هراسی»، سعی نمودند با بهره گیری از «دیپلماسی عمومی» تصویری صلح آمیز و همکاری طلب از کشور خود ارائه دهند. حال نویسندگان قصد دارند با روش تحلیل کیفی داده ها در چهارچوب دیپلماسی عمومی و تصویرسازی به این پرسش پاسخ گویند که: «دیپلماسی عمومی» چگونه به تغییر تصویر منفی چین در نزد افکار عمومی جهان کمک کرد؟؛ به نظر می رسد که این کشور با تمرکز و برندسازی در حوزه های فرهنگی، آموزشی و گردشگری، توانسته یک تصویر خوب از خود را جایگزین تصویر منفی ای کند که توسط رقبایش به افکار عمومی خارجی ارائه شده است.
۲.

دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین۲۰۱۲ -۲۰۰۱(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیپلماسی فرهنگی آمریکا چین رسانه مبادله علمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۱ تعداد دانلود : ۵۳۶
چکیده پژوهش حاضر، مطالعه ای دربارة چگونگی عملکرد دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین پس از یازدهم سپتامبر است. دیپلماسی فرهنگی آمریکا با پیشرفت روزافزون وسایل ارتباطات و علم فن آوری و همچنین وقایع ۱۱ سپتامبر در سیاست خارجی آمریکا اهمیت پیدا کرد. دولت آمریکا برای احیای قدرت نرم و ارائه تصویر مطلوبی از خود از ابزارهای مختلفی در چارچوب دیپلماسی فرهنگی بهره می برد. در پی افول وجهه آمریکا در چین، پس از حوادث ۱۱سپتامبر و حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در سال ۲۰۰۳، دولت آمریکا مترصد ترمیم وجهه خود در کشورهای ناراضی از اقدامات هژمونیک این کشور ازجمله چین برآمد. بر همین اساس مقاله حاضر می کوشد تا با استفاده از چارچوب نظری دیپلماسی فرهنگی به بررسی مفهوم، سابقه، روش ها و راهکارهای دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین در فاصله زمانی ۲۰۱۲-۲۰۰۱ بپردازد. پرسش اصلی این است که ساختار دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین از چه مؤلفه هایی تشکیل می شود؟ فرضیه نوشتار حاضر بر سه مؤلفه تأکید دارد: صنعت فست فود، اشاعه فرهنگ و ارزش ها در چارچوب زبان انگلیسی و پدیده هالیوودیسم و اشاعه سبک زندگی آمریکایی. رهیافت این پژوهش بر مفهوم دیپلماسی عمومی و مؤلفه زیرشاخه آن، دیپلماسی فرهنگی استوار گردیده است. بعد از ۱۱سپتامبر دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی آمریکا از اهمیت بسزایی برخوردار شد و آمریکا از ابزارهای دیپلماسی فرهنگی در جهت احیای وجهه خود نزد افکار عمومی جهان بهویژه چین بهره برد.
۳.

تحلیل ژئوپلیتیک روابط ایران و هند در چارچوب وابستگی های متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران هند ژئوپلیتیک وابستگی های متقابل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۷ تعداد دانلود : ۳۱۹
به گواه اسناد تاریخی روابط دو کشور ایران و هند دارای پیشینه ای به درازای پنج هزار سال است. ولی به شکل دولت های مدرن امروزی، روابط دو کشور بلافاصله پس از استقلال هند از پاکستان در ۱۹۴۷ برقرار شد و علی رغم نقش متغیرهای مداخله ای، در قبل و پس از انقلاب، دو کشور هیچ گاه وارد تنش جدی نشدند و همواره در پی تنش زدایی و رفع ابهام در روابط مابین بودند. هم اکنون نیز ایران و هند به تبعیت از وابستگی های متقابل و نگرانی های مشترک، مناسبات قابل قبول و روبه جلویی دارند. بر این اساس سؤال اصلی این پژوهش این گونه است که زمینههای تنش زدایی و میل به همکاری های مشترک ژئوپلیتیکی ایران و هند متأثر از چه عواملی هستند؟ در پاسخ به سؤال پژوهش، این فرضیه مطرح است که طیفی از وابستگی های متقابل، مانع هرگونه تنش بین دو کشور شده است؛ لذا در بسیاری از زمینه ها دو کشور، میل به تعامل و همکاری دارند. عواملی نظیر: ملاحظات و نگرانی های مشترک امنیتی، منافع مشترک درحوزه انرژی، موقعیت مناسب ایران در دسترسی هند به افغانستان و آسیای مرکزی، نقش بندر دریایی چابهار در کریدور شمال- جنوب، منافع و مشارکت (استراتژیکی، اقتصادی و عمرانی) در افغانستان از جمله مواردی اند که باعث وابستگی متقابل منافع ایران و هند هستند و به خودی خود زمینههای همکاری و تعامل دوسویه دو کشور را فراهم آوردند. غیر از این، پیش بینی می شود با حصول توافق هسته ای ایران و قدرت های جهانی، روابط هند و ایران گسترش چشم گیری داشته باشد. به ویژه اینکه برخورداری هند از رشد بالای اقتصادی، بهره مندی از مؤلفه های قدرت (نرم و سخت) و توان بالای تکنولوژیک؛ فرصت های مناسبی را نیز فراروی ایران قرار می دهد. این پژوهش براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات موردنیاز به شیوه کتابخانه ای و براساس مراجعه به منابع معتبر کتب، مقالات و گزارشات مستند گردآوری شده است.
۴.

قدرت نرم و توافق هسته ای ایران با کشورهای ۵+۱(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت نرم دیپلماسی هسته ای سیاست خارجی آمریکا ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۱ تعداد دانلود : ۲۱۹
دیپلماسی هسته ای ایران و پنج به علاوة یک به دنبال توافق جامع هسته ای در تیرماه ۱۳۹۴، بیش از گذشته در معرض توجه قرار گرفته و به چالش اذهان مبدل گردیده است. از جمله چرایی های برخاسته از این رویداد، طرح این مسئله می باشد که چه عاملی موجب موفقیت و به ثمر رسیدن مذاکرات هسته ای دوازده سالة ایران با قدرت های جهانی شده است؟ نویسندگان با ریشه یابی فضای حاکم بر سیاست خارجی دو طرف دیپلماسی هسته ای یعنی ایران و آمریکا، مدعی آن هستند که دولت های یادشده برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی، الگوی رفتاری مبتنی بر بعد نرم افزاری قدرت را کنش راهبردی خود قرار داده و با تعمیم این الگو به مسئله هسته ای ایران، درصدد حل و فصل آن برآمده اند. بر این مبنا نوشتار حاضر پرسش مذکور را به این شکل تغییر می دهد که چگونه رویکرد نرم افزاری قدرت امکان دستیابی به توافق هسته ای را فراهم می سازد؟ در مقام فرضیه پردازی، نویسندگان در پاسخ به این پرسش، با بهره گیری از نظریه قدرت نرم جوزف نای و با کاربست روش توصیفی-تحلیلی مطرح می سازند که علی رغم تفاوت در اهداف، دولت های ایران و آمریکا در راستای اثرگذاری بر یکدیگر، از روش های مسالمت آمیزی چون مذاکره، تعامل، تغییر لحن و ادبیات، اقناع سازی و چندجانبه گرایی، برای نیل به توافق هسته ای و تثبیت آن بهره گرفته اند.
۵.

نقش و کارکرد گروه های ضدسیستمی در سیستم کنترل نظم منطقه آسیای غربی (موازنه قدرت، بازدارندگی، ادارندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیای غربی بازدارندگی پیچیده موازنه قدرت هوشمند گروه های ضدسیستمی وادارندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۵۲۹
امروزه، نظریه کنترل یک روش شناسی غنی و مجموعه ای از ابزارها و اصول، برای تجزیه و تحلیل نظم های منطقه ای و کنش گران و راهبردهای آن فراهم می کند. امروزه، گروه های ضدسیستمی یک مفهوم کلیدی در مدیریت مدرن نظم های منطقه ای و پیوستگی بین سیستم کنترل و کنش گران جدید است. با وجود تغییرات چشم گیر در روابط بین الملل در دهه های اخیر، مطالعه نظم های منطقه ای و کنترل آنها از جایگاه محوری در نظریه های روابط بین الملل برخوردار نیست. گروه های ضدسیستمی، به عنوان یکی از متغیرهای کنترل در نظم های منطقه ای، به ویژه در نظم منطقه ای آسیای غربی، به عنوان یک منطقه دارای اهمیت استراتژیک، برجسته شده است. ازاین رو، موضوع محوری پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال است که نقش و کارکرد گروه های ضدسیستمی در نظم منطقه ای آسیای غربی چیست؟ در پاسخ باید گفت که گروه های ضدسیستمی به عملکرد سیستم های کنترل، شامل موازنه قدرت، بازدارندگی و وادارندگی، در شرایط عدم تقارن قدرت و پیچیدگی نظم منطقه ای کمک خواهد کرد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر این است تا به تبیین مسئله گروه های ضدسیستمی تهاجمی و مقاومتی، به عنوان سازوکاری در جهت موازنه بخشی و ایجاد بازدارندگی و وادارندگی، در منطقه آسیای غربی بپردازد. این مطالعه دربرگیرنده بررسی کارکردهای این کنش گران جدید، در جهت تبیین مدیریت نظم منطقه ای جدید است.
۶.

بازتاب تعارض های ساختاری و محیطی در همکاری های منطقه ای جهان اسلام مطالعه موردی: سازمان همکاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازمان همکاری اسلامی نوکارکردگرایی واگرایی تعارض سازمانی تعارض محیطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۷ تعداد دانلود : ۴۵۵
مقاله حاضر از طریق به کارگیری رهیافت نوکارکردگرایی و با تأکید بر تعارض های ساختاری و محیطی، زمینه های واگرایی در سازمان همکاری اسلامی را مورد بحث قرار می دهد. سازمان همکاری اسلامی بعد از سازمان ملل بزرگ ترین سازمان جهانی منطقه ای است، با این وجود برخلاف بسیاری از سازمان های منطقه ای همچون اتحادیه اروپا، اتحادیه آفریقا در طول حیات خود عمیقاً از کارکرد ضعیف رنج برده است. با عبور از سطوح سازمانی به چالش های منطقه ای و بین المللی، یافته های این مقاله نشان می دهد که تشکلی به نام سازمان همکاری اسلامی به رغم تبلیغات ایدئولوژیک، کارکرد خود را از دست داده و ناهمگونی اعضا با رویکردهای متعدد درباره سیاست، فرهنگ و اقتصاد، به ویژه در دهه اخیر و در مواجهه با چالش های نوظهور ناشی از جهانی شدن فرهنگ و سیاست، امکان همکاری در شکل اتحادیه ای اسلامی را برای کشورهای مسلمان از بین برده است. تحلیل نهایی این پژوهش آن است که کشورهای اسلامی در دهه های پیش رو ترجیح خواهند داد به سازمان هایی با گرایش های اقتصادی مشترک بپیوندند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۲