مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
آسیای مرکزی و قفقاز
حوزه های تخصصی:
اتحادیه اروپا بزرگ ترین واردکننده نفت و گاز دنیا با حدود 29 درصد از کل واردات انرژی دنیا، شدیداً تحت تأثیر تغییرات بازار انرژی است. در همین حال افزایش روزافزون قیمت های نفت به واسطه ورود بازیگران جدید به حوزه انرژی باعث شده است تا نیاز به طراحی استراتژیهای نوین امنیتی و خارجی مشترک در زمینه انرژی به وضوح عیان گردد. به دلیل وابستگی به واردات انرژی از روسیه (که 27 درصد از بازار انرژی اتحادیه اروپا را در اختیار دارد) و بیثباتی سیاسی و ناامنی کشورهای حوزه خلیج فارس، اتحادیه اروپا در پی اتخاذ سیاست های نوینی در زمینه امنیت انرژی و پیریزی استراتژیهای پایدار برای تأمین مطمئن انرژی در آینده است. با فروپاشی شوروی، جمهوریهای جدید به ویژه جمهوریهای حوزه خزر که برخوردار از ذخایر انرژی هستند، با جلب توجه اتحادیه اروپا و دولت های بزرگ موجب شدند سرمایه گذاریهای وسیع در زمینه کشف و استخراج و انتقال نفت در این منطقه صورت گیرد. هدف مقاله حاضر، مطالعه استراتژیهای نوین امنیت تأمین انرژی در سیاست های آتی انرژی اتحادیه اروپا با توجه به منابع موجود در کشورهای حوزه دریای خزر میباشد. با توجه به موضوع امنیت انرژی، ویژگیهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی انرژی در حوزه دریای خزر، شرایط حاکم بر روابط اتحادیه اروپا با کشورهای این حوزه و نیز بازیگران عمده حاضر در این منطقه، این سؤال پیش میآید که گرایش اتحادیه اروپا به منابع حوزه دریای خزر چه نقشی در تأمین امنیت انرژی برای کشورهای اروپایی دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای ذخایر انرژی حوزه خزر اهمیت ویژه ای قائل است و بدین سبب تلاش فراوانی برای همکاریهای اقتصادی و تجاری گسترده با این منطقه مینماید.
اقتصاد سیاسی خطوط لوله انرژی در آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقة آسیای مرکزی و قفقاز از دیرباز به خاطر موقعیت ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، به خاطر تسلط روس ها بر این منطقه امکان حضور دیگر قدرت ها کاسته شد، ولی پس از فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای این منطقه، امکان حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در این منطقه فراهم گردید. یکی از مواردی که زمینه حضور دیگر قدرت ها در این منطقه را فراهم کرده است، ذخائر نفت و گاز این منطقه می باشد. همواره کشورها برای سرمایه گذاری در حوزه نفت وگاز به سود اقتصادیِ ناشی از سرمایه گذاری و همچنین ملاحظات امنیتی و فنی مراحل استخراج و به ویژه انتقال آن توجه می نمایند. به دلیل محصور بودن کشورهای این منطقه در خشکی و عدم دسترسی آن ها به آب های آزاد و همچنین به دلیل بحران ها و درگیری هایی که بین برخی از کشورهای این منطقه وجود دارد باید دید که آیا قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای که پس از فروپاشی شوروی وارد این منطقه برای سرمایه گذاری در حوزه ذخائر نفت و گاز گردیده اند، ملاحظات اقتصادی، امنیتی و فنی را برای سرمایه گذاری در نظر گرفته اند؟ فرضیه این نوشتار بدین صورت است که برای کشورهایی که به سرمایه گذاری در این منطقه پرداخته اند ملاحظات سیاسی نسبت به ملاحظات امنیتی، اقتصادی و فنی از الویت بیشتری برخوردار بوده است.
بررسی کارکردهای توانمندسازی جنسیتی در توسعة مشارکت سیاسی زنان مورد: کشورهای حوزة آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بستر و شرایطی که جایگاه نسبی زنان با توجه به آن ها سنجیده می شود، در بی ثباتی مداوم است و در تأثیر پیشرفت های تکنولوژیکی، روابط موجود میان دولت و بازار، آموزش و پرورش و متغیری بی اندازه بی ثبات به نام «نگرش» قرار می گیرد. در این نوشتار که به صورت توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای ترکیبی و بررسی های اکتشافی گزاره های کمی و کیفی گزارش توسعة انسانی سازمان ملل متحد، در چارچوب نظریه های توسعه صورت گرفته است، نویسندگان درپی مشخص کردن جایگاه کارکرد شاخص های توانمندسازی جنسیتی در ارتقای سطح مشارکت سیاسی زنان در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز بوده اند و به مطالعة براوردی و موردی جایگاه زنان این کشورها در دو بعد مشارکت سیاسی و مشارکت اقتصادی پرداخته اند. در ادامه با تحلیل کیفی و تحلیل محتوایی ژرف نتایج به دست آمده و بررسی شواهد منطقی، موقعیت کنونی زنان این منطقه را در دو حوزة مشارکت سیاسی و اقتصادی مشخص کرده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ضعف ساختارهای زیربنایی، حاکمیت نظام های سیاسی تمامیت خواه، تأثیرهای عمیق نظام کمونیستی گذشته، ساختارهای فرهنگی آموزشی ضعیف و سلطة نظام مردسالار و همچنین نگرش منفی زنان به ماهیت مسائل سیاسی از مهم ترین عوامل مشارکت سیاسی اندک زنان در کشورهای مورد مطالعه اند.
تحلیل ژئوپلیتیکی موانع شکل گیری همگرایی در منطقة آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقة آسیای مرکزی و قفقاز در طول تاریخ، مبدأ تحولات مهمی در سطح منطقه ای و جهانی بوده است. نظریه های مهم ژئوپلیتیکی در قرون 20 و 21 همگی به این منطقه توجه خاصی داشته اند. جایگاه ویژة ژئوپلیتیکی این منطقه سبب ظهور چالش هایی برای ساکنان آن و حتی کشورهای همسایه آن شده است. این چالش ها را می توان در زیر عنوان عوامل واگرایی این منطقه به حساب آورد. در این راستا، این نوشتار تلاش کرده است تا به بررسی شاخص های شکل دهنده به این ژئوپلیتیک شکننده و واگرا بپردازد. این نوشتار که به شیوة تحلیلی- توصیفی نگاشته شده است، به این پرسش اساسی پاسخ می دهد که چه عوامل ژئوپلیتیکی و چگونه مانع شکل گیری همگرایی در منطقة آسیای مرکزی و قفقاز شده است؟ به نظر می رسد که عوامل ژئوپلیتیکی مانند موقعیت محصور و نداشتن دسترسی، قرارگیری در منطقة حاشیه و تقابل منافع، هویت و ایدئولوژی ها سبب شکنندگی در روند ثبات و روابط متقابل نزدیک در منطقه شده و از این رو، مانع شکل گیری همگرایی در منطقة آسیای مرکزی و قفقاز شده است.
جایگاه منابع انرژی دریای خزر در راهبرد آسیای مرکزی و قفقازی اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتحادیة اروپا به دلیل ذخایر و تولید اندک از یک سو و مصرف بالا از سوی دیگر، به میزان زیادی به واردات نفت خام و گاز طبیعی وابسته است. تسلط روسیه بر منابع و مسیر های تأمین انرژی سبب ناخرسندی اروپا و تلاش این کشور ها برای تنوع بخشی به منابع تأمین انرژی از جمله کشور های بی نیاز از نفت و گاز آسیای مرکزی و قفقاز شده است. سؤال اصلی این نوشتار این است که چه عاملی سبب ارتقای جایگاه منطقة آسیای مرکزی و قفقاز در سیاست های اتحادیة اروپا شده است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که راهبرد کاهش وابستگی اروپا به نفت و گاز روسیه، سبب ارتقای جایگاه این منطقه در سیاست های اتحادیة اروپا شده است. روش گردآوری اطلاعات، روش کتابخانه ای و اسنادی و همچنین استفاده از منابع اینترنتی است. نتایج مطالعات این نوشتار نشان می دهد که با تنوع خطوط انرژی به وسیلة اروپا، اهمیت و جایگاه کشور های آسیای مرکزی و قفقاز در سیاست خارجی اتحادیة اروپا نه تنها افزایش یافته بلکه سبب نگرانی روسیه شده است؛ زیرا انرژی نقش مهمی را در توسعة اقتصادی روسیه بازی می کند و این کشور به درآمد فروش آن به اروپا نیاز دارد.
خلأ هویت در کشورهای جانشین اتحاد جماهیر شوروی فرصتی برای نفوذ بیشتر جمهوری اسلامی ایران در این منطقه
حوزه های تخصصی:
در دوران اتحاد شوروی، دولت مرکزی، کلیه فعالیت های فرهنگی را در سراسر این امپراتوری وسیع در انحصار خود داشت. این عامل باعث فاصله گرفتن اقمار این امپراتوری از تمدن و هویت دیرین خود شد؛ به گونه ای که پس از فروپاشی اتحاد شوروی، کشورهای تازه استقلال یافته این منطقه دچار نوعی سرگردانی و بحران هویت شدند. خلأ موجود زمینه را برای نقش آفرینی ایران فراهم کرد. با وجود این، تاکنون ایران نقش سازنده ای در پر کردن این خلأ هویتی نداشته است. در این نوشته سعی بر آن است تا عواملی که بر عدم ایفای یک نقش فعال و سازنده توسط جمهوری اسلامی ایران در این منطقه تأثیر داشته است مورد بررسی قرار گیرد. به نظر می رسد دو عامل ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران و حضور رقابت آمیز قدرت های بزرگ منطقه ای و فرا منطقه ای مهم ترین موانع در این راستا بوده اند.
دیپلماسی علمی و فنّاوری و قدرت ملّی: مطالعه ی موردی آسیای مرکزی و قفقاز
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی علمی و فنّاوری از عناصر دیپلماسی عمومی است . دیپلماسی عمومی، ارتباط با جوامع خارجی به منظور دستیابی به اهداف سیاست خارجی است. قدرت ملّی، مجموع توانایی هایی است که به یک کشور امکان می دهد، اهداف ملّی خود را در مناسبات بین المللی پیش ببرد. تولید ناخالص ملّی یک کشور از قدرت اقتصادی سرچشمه می گیرد که آن نیز در جای خود از پیشرفت علمی و فنّاوری آن کشور ناشی می شود. قدرت درمعنای جدید آن دیگر صرفاً نظامی نیست و افزایش وزن قدرت جامعه نسبت به قدرت مجموعه ی دولت و حاکمیت است. پرسش اصلی این مقاله این است که دیپلماسی علمی و فنّاوری چه تأثیری بر افزایش قدرت ملّی ایران- به طور کلّی- و افزایش نقش ایران در آسیای مرکزی و قفقاز -به طور خاص- دارد؟ علم و فنّاوری، سهم عمده ای در سیاست خارجی کشورهای مختلف برای حضور در عرصه های فراملّی دارد. به طور کلّی، علم و فنّاوری و به طور خاص، دیپلماسی علمی و فنّاوری از مؤلّفه هایی است که توانایی و قابلیت تأمین منافع ملّی ، قدرت ملّی و امنیت ملّی را در هر شرایطی داراست و به عنوان مؤلّفه ی مهمّی در قدرت نرم کشور ها محسوب می شود. دیپلماسی علمی و فنّاوری می تواند به عنوان ابزاری در رسیدن به اهداف و منافع ملّی و نیز افزایش قدرت ملّی به کار رود. با توجّه به ظرفیت های علمی و فنّاوری، ایران می تواند در جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی و تأمین منافع ملّی در کشور های آسیای مرکزی و قفقاز برنامه ریزی و هدف گذاری نماید و از این طریق نقش و نفوذ منطقه ای خود در این منطقه را ارتقا دهد. روش پژوهش مقاله با رویکردی کثرت گرا، روش پژوهش کیفی است. روش تجزیه و تحلیل اطّلاعات به صورت تبیینی – تحلیلی است.
راهبرد سیاست همسایگی و نظم سازی ژئواکونومیکی چندجانبه؛ جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا
منبع:
سازمان های بین المللی سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
197-216
حوزه های تخصصی:
نظم سازی ژئواکونومیکی به عنوان یکی از پایه های اصلی نظم سازی راهبردی در سطح منطقه غرب آسیا و ایفای نقش ثبات سازی اقتصادی در مناطق پیرامونی به یکی از جهت گیری های اصلی سیاست خارجی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. سیاست همسایگی بر مبنای دیپلماسی اقتصادی در خوشه ژئواکونومیکی آسیای مرکزی و قفقاز فضای تنفس تجاری مناسبی را در قالب عضویت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا فراهم ساخته است. صادرات کالاها و خدمات مصرفی و سرمایه ای به این منطقه جهت تقویت صادرات و ارزآوری از جمله اهداف پیوستن به اتحادیه مذکور هستند. سؤال پژوهش حاضر این بوده که «فرصت ها و چالش های پیش روی عضویت ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا جهت تأثیرگذاری و مشارکت ژئواکونومیکی در آسیای مرکزی و قفقاز چیست؟» و این فرضیه در پاسخ مطرح شده است که فرصت گسترش بازارهای صادراتی و تقویت همگرایی ژئوانرژی با اعضای اتحادیه مهم ترین فرصت ها و عدم مکمل بودن اقتصادهای اعضا و وجود رقابت در صادرات انرژی از جمله چالش های پیش روی جمهوری اسلامی ایران در بازارهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا است. روش پژوهش در مقاله حاضر توصیفی- تبیینی بوده است.
سیاست روسیه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و چالش های فراروی آن پس از جنگ سرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
3 - 20
حوزه های تخصصی:
از نظر رهبران روسیه، حوزه نفوذ سنتی اتحاد جماهیر شوروی به ویژه آسیای مرکزی و قفقاز نخستین سنگر پدافندی برای پاسداری از امنیت ملی روسیه است و رفتار مسکو بر سیاق دوران روسیه تزاری و شوروی سابق، باید به دنبال اعمال سلطه بر این منطقه باشد. با این وجود، روسیه در طول دو دهه اخیر، رویکردهای مختلفی در قبال آسیای مرکزی و قفقاز در پیش گرفته است که در نگاه اول ممکن است تداعی کننده سردرگمی سران کاخ کرملین باشد، اما با بررسی دقیق علت اتخاذ چنین رویه ای، می توان دریافت که این رویکردها صرفاً تاکتیکی و به منظور تحقق راهبرد کلان روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز بوده اند. روندهای موجود، بیانگر آن است که هیأت حاکمه روسیه با تدوین راهبرد بلند مدت این کشور، همواره به دنبال آن بوده اند که روسیه را به عنوان یک امپراطور نفتی و بازیگری که با ارتقای جایگاه خود، قادر به ایفای نقشی ژئوپلیتیکی و کلیدی در عرصه انرژی است، مطرح کنند و از منابع انرژی روسیه و نیز انحصار خطوط لوله انتقال انرژی به عنوان ابزاری سیاسی و اقتصادی جهت تأمین منافع ژئوپلیتیکی این کشور در منطقه اوراسیا و به ویژه در روابط با اتحادیه اروپا بهره برداری کنند. در این تحقیق به دنبال پاسخ به این سال هستیم که روسیه برای رسیدن به اهدافش در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز بعد از جنگ سرد با چه موانعی رو به رو می باشد. به نظر می رسد از جمله موانع روسیه برای رسیدن به اهدافش اول جنگ های قومی – فرهنگی در منطقه قفقاز و بعد از آن حضور قدرت های فرامنطقه ای در این منطقه می باشد که در این پژوهش به بررسی آن می پردازیم.
بررسی موانع استراتژی مشترک انرژی (نفت و گاز) ایران با روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ایران برای تحقق استراتژی انرژی در تعامل سازنده خود با روسیه ، برای حداکثر سازی قدرت ملی و کاهش تهدیدات امنیتی برنامه ریزی می کند. در شرایط فعلی ، این استراتژی همواره متاثر ازعوامل بین المللی و تا حد زیادی به نوع نگرش متفاوت ایران و روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز وابسته می باشد. این نوشتار ضمن بیان جایگاه انرژی ایران و روسیه، تلاش می کند تا موانع تاثیر گذار این عرضه را تشریح کند. دیدگاه متفاوت ایران و روسیه به جمهوری های مسلمان نشین، بنیادگرایی اسلامی، نبود اتصالات جاده ای و ریلی و اختلافات قومی و نژادی در آسیای مرکزی و قفقاز از موانع عمده برقرار ارتباط انرژی ایران و روسیه است. از طرفی تهدیدات ناشی از استراتژی بازیگران فرا منطقه ای مانند اروپا و ایالات متحده آمریکا در عرصه منابع انرژی و اقتصادی منطقه برروابط ایران و روسیه در حوزه ژئوپلتیک انرژی تاثیر می گذارد. بنابراین این سوال مطرح خواهد بود که میزان خطرات ناشی از گسترش بی ثباتی و ناامنی و تهدیدات سیاسی امنیتی در آسیای مرکزی و قفقاز و بازیگران فرامنطقه ای چه تاثیری بر استراتژی انرژی برای ایجاد ارتباط با روسیه خواهد گذاشت ؟ این مقاله بر پایه کدهای ژئوپلتیکی، در استراتژی انرژی به تهدیدات موجود در سه سطح جهانی، منطقه ای و ملی و نیز میزان تاثیر گذاری هریک از آن ها را در روابط ایران با روسیه برای تنظیم یک استراتژی مناسب انرژی می پردازد.
ایران فرهنگی و همگرایی تمدنی در آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
213 - 231
حوزه های تخصصی:
در کنار دیپلماسی کلاسیک که بر منابع سنتی قدرت مانند قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی و قدرت نظامی متکی است، امروزه نوع جدیدی از منبع قدرت در سیاست خارجی مورد توجه قرار گرفته است که متاثر از هویت تمدنی است . به عبارتی فرهنگ، هویت و اشتراکات تمدنی مبنایی برای همگرایی کشورها و تامین منافع ملی در عرصه سیاست خارجی محسوب می شود. در حقیقت پیوندهای عمیق فرهنگی و تمدنی می تواند بسترهای همگرایی منطقه ای را فراهم کرده و بدین ترتیب کشورهای یک حوزه تمدنی را به سمت دستیابی به اهداف مشترک رهنمون سازد. با توجه به انگاره فوق، پژوهش حاضر در پی بررسی و پاسخگویی به این سوال اصلی است که مؤلفه های تاریخی- فرهنگی چگونه ممکن است به همگرایی ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز کمک کند؟ فرضیه ای که در پاسخ به سوال فوق در این مقاله مورد آزمون قرار گرفته این است که ترویج «سیاست خارجی تمدنی» مبتنی بر مفهوم «ایران فرهنگی» می تواند نقش تعیین کننده ای در همگرایی این کشورها داشته باشد. روش پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است و داده ها نیز با رجوع به منابع کتابخانه ای و همچنین با مراجعه به منابع اینترنتی جمع آوری شده است.
جریانهای رادیکال دینی – تکفیری در آسیای مرکزی و قفقاز و بازتاب آن در تحولات منطقه
منطقه قفقاز و به ویژه آسیای میانه به سبب سیاست های نادرست دولت های حاکم و حمایت از گروه های افراطی در سال های آینده کانون ملتهبی در تحولات منطقه خواهند بود. اهمیت ژئوپولوتیک آسیای مرکزی و قفقاز و تلاش بازیگران مهم منطقه ای و فرامنطقه ای جهت حضور در این منطقه، بر ضرروت شناخت وضعیت افراط گرایی و تکفیریسم در آسیای میانه و قفقاز می افزاید و به سبب هم مرز بودن این منطقه با جمهوری اسلامی ایران، این شناخت برای ما از اهمیت دوچندانی برخوردار است. زمینه های مساعد داخلی و اهمیت ژئوپولیتیک این مناطق باعث شده تا روسیه آن را جزو حیات خلوت سنتی خود تلقی کند، عربستان سعودی بستر لازم را برای ترویج اندیشه های افراط گرایانه فراهم ببیند، جمهوری اسلامی ایران بدلیل پیوستگی و اشتراکات فرهنگی آن را به نوعی زیرمجموعه جغرافیای فرهنگی قلمداد نماید و کشورهای عضو ناتو، به ویژه کشورهای قدرتمند اروپایی و آمریکا نیز علاوه بر نگاه اقتصادی و تجاری برای بازیگری در حیات خلوت روسیه و هم چنین جلوگیری از توسعه نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران همواره به این مناطق توجه نمایند. در این میان آنچه شایان توجه است و جای نگرانی دارد این است که برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی و برخی کشورهای غربی از جمله آمریکا، برای تحقق اهداف خود، حمایت و تجهیز از گروه های افراط گرای مذهبی را در سرلوحه اولویت های سیاست خارجی خود در ارتباط با این مناطق تعریف کرده اند. برآیند ضعف ها، مشکلات و نابسامانی های داخلی در کنار دخالت ها و نقش آفرینی بیگانگان در آسیای مرکزی، توضیح دهنده واقعیت گسترش تفکرات افراط گریانه در این مناطق است.