فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۴۱ تا ۴٬۴۶۰ مورد از کل ۷۳٬۹۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
افزوده های تفسیری بلند به معنای گزاره هایی طولانی است که برخی مترجمان در داخل پرانتز و در توضیح بیشتر الفاظ آیات قرآن کریم از آن بهره گرفته اند. در میان ترجمه های معاصر، دو ترجمه الهی قمشه ای و مشکینی، از افزوده های تفسیری بیشتری نسبت به دیگر مترجمان استفاده کرده اند. پژوهش حاضر در صدد بوده است با استفاده از روش تحلیل تطبیقی خُرد که در آن موارد مطالعه از یک سنخ هستند و نیز با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی؛ به تحلیل مقایسه ای افزوده های تفسیری بلند در سه جزء پایانی قرآن کریم در دو ترجمه الهی قمشه ای و مشکینی بپردازد. بررسی ها نشان می دهد افزودنی های تفسیری بلند در این دو ترجمه اقسام گوناگونی نظیر بیان مصداق آیات، بیان سبب نزول، تبیین مفردات، بیان مفهوم گزاره ها، بیان بطون آیات دارد. به طور کلی، در برخی موارد، افزوده های تفسیری بلند از دیدگاه دو مترجم به صورت یکسان مطرح گردیده است؛ اما در بیشتر موارد، تفاوت هایی میان دیدگاه دو مترجم در بیان افزوده های تفسیری بلند وجود دارد. مشکینی با بهره گیری از روایات تفسیری، سبب نزول ها، شواهد لغوی، سیاق و تناسب آیات، مراجعه به مفسران، افزوده های تفسیری مناسب تری نسبت به الهی قمشه ای بیان کرده است.
شخصیت شناسی تاریخی در تولیدات دیجیتال مرکز نور / مطالعه موردی: حضرت حمزه سید الشهداء (ع)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به منظور بررسی جایگاه حضرت حمزه (ع) در فضای دیجیتال با تکیه بر تولیدات مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور انجام شده است. برای دستیابی به این هدف، پایگاه های اینترنتی و نرم افزارهای تولیدشده مرتبط با موضوع، مورد بررسی قرار گرفته است. تعداد و مشخّصات مقالات در پایگاه ها و مقایسه آماری آنها با یکدیگر و فراوانی و دسته بندی اطّلاعات مربوط به موضوع مقاله در نرم افزارها و مقایسه فراوانی نتایج بین آنها و بررسی برخی از شبهات مربوط به حضرت حمزه (ع) در منابع، در این پژوهش مدنظر قرار گرفته است. در بین تولیدات بررسی شده مرکز نور، نرم افزارهای سیره معصومان (ع) و نورالسیره 2 به لحاظ دسته بندی و گونه شناسی اطّلاعات، در جایگاه بالاتر قرار گرفته است. بدیهی است، موضوع انتخابی، یک نمونه و مطالعه موردی است و نوشتار پیشِ رو، در واقع، شیوه شخصیت شناسی تاریخی در تولیدات نور را ارائه می کند.
چالش های فقهی مالکیت شهری، مبتنی بر ماده 38 قانون مدنی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
7 - 35
حوزه های تخصصی:
طبق ماده 38 قانون مدنی که براساسِ قاعده «الناسُ مسلطونَ علی اموالِهم» و قاعده «مَن ملک ارضاً ملک الهواء إلی عنان السماء و القرار إلی تخوم الارض» تدوین یافته است، مالکْ حق هرگونه تصرفی را در ملک خود دارد و تسلط بر اعماق زمین و فضا نیز به تبعیت تسلط بر ملک برای او حاصل می شود. اما امروزه در گذر زمان و در سایه پیشرفت های علمی و مقتضیات شهرنشینی، سخن گفتن از اطلاق حق مالکیت، در عمل با چالش هایی مواجه است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است، الزامات و چالش های وارد بر مالکیت شهری را بررسی می کند و این نتیجه حاصل می شود که تحت تأثیر مقتضیات زمان و مکان و لزوم پاسخگویی به نیازهای روزافزون جامعه به نظر می رسد اطلاق ماده «38» قانون مدنی با توجه به حرمت اضرار به دیگران و رعایت مصلحت عمومی، باید محدود شود. بنابراین یک شهروند بدون کسب مجوزهای لازم از سازمان های مرتبط، حق برخی تصرفات را در ملک خود نخواهد داشت. علاوه بر این، بخش پایانی این ماده نیز با توجه به قوانین متعددِ محدودکننده در اختیارات مالک، اقتضای استثنای اکثر را دارد که ازنظرِ قواعد علم اصولْ قبیح است. بنابراین این ماده نیازمند بازنگری و تحول خواهد بود.
ارزش گذاری دلالی «أخبرنا بجمیع کتبه و روایاته» در آوردگاه تعویض سند
منبع:
پژوهش های رجالی سال پنجم ۱۴۰۱ شماره ۵
155-178
حوزه های تخصصی:
علیرغم آنکه بزرگ ترین ناقلان حدیث شیعه، به تصریح خودشان درصدد گردآوری روایات صحیح بودند، اما بسیاری از همین روایات، با تکیه بر سندی که به دست ما رسیده است، معتبر نیستند. ازاین رو دانشوران شیعه همواره کوشیده اند تا برای اثبات اعتبار و حجیت احادیثی که ضعیف خوانده می شوند، راهی بیابند. «نظریه تعویض سند»، از مهم ترین راهکارهایی است که تاکنون برای حل این آسیب، ارائه شده است. با تکیه بر این روش، مشکل اعتبار سند بسیاری از روایات برطرف می شود، و می توان صحت روایات فراوانی را اثبات، و فرایند استنباط احکام فقهی را هموار نمود. با توجه به اهمیت موضوع، نوشتار حاضر که به شیوه توسعه ای و کاربردی تنظیم شده است، اثبات نظریه یاد شده را با تکیه بر جمله «أخبرنا بجمیع کتبه و روایاته» بررسی و ثابت می کند.
مطالعه تطبیقی حدوث جسمانی نفس در کلام اسلامی و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
99 - 117
حوزه های تخصصی:
«حدوث جسمانی نفس» از جمله مباحث مشترک کلام اسلامی و حکمت متعالیه است. در کلام اسلامی، دو رویکرد تَبَعی و اَصالی در این باب مطرح است؛ رویکرد تبعی، نفس را مشروط به حدوث مزاج معتدل در بدن، حادث دانسته و رویکرد اصالی، نفس را همچون دیگر اجسام و به نحو مطلق حادث می داند. دیدگاه حدوث اصالی نفس نیز نسبت به نحوه حدوث، تفسیرهای مختلفی ارائه کرده است؛ عرض بودن، یکسانی با هیکل محسوس، جسم لطیف بودن، جزء اصلی بدن، و جزء لایتجزا بودن نفس از آن جمله است. دلیل اصلی متکلمان بر حدوث مبتنی بر ناسازگاری قِدَم نفس با صفاتی چون قادر مختار بودن خداوند است. در مقابل، ملاصدرا معتقد به ناسازگاری میان حدوث زمانی نفس و تجرد ذاتی آن بوده و بر انگاره «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» تأکید دارد. مسئله تحقیق، مطالعه تطبیقی و تحلیل دیدگاه کلام اسلامی و حکمت متعالیه در مسئله حدوث نفس است. تفاوت میان رویکرد کلامی و فلسفی به مبانی هستی شناختی و انسان شناختی آن دو بازمی گردد. نظریه حدوث جسمانی نفس در کلام و فلسفه، علاوه بر اشتراک در برخی لوازم، دارای پیامدهای متفاوتی همچون تفاوت در ملاک هویت شخصی است. در این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی، حدوث جسمانی نفس از دیدگاه کلام اسلامی و حکمت متعالیه مورد واکاوی قرار گرفته و نقاط تلاقی و تمایز آن دو در مبانی و لوازم برجسته گردیده است.
طغیان العلم والتقنیه فی روایه «حرب الکلب الثانیه» وفق میتاسردیات جان فرانسوا لیوتار ما بعد الحداثیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تناول لیوتار عقلانیه المجتمع الحدیث وعلمه وتقنیته وطردها کلها، لأنها أداه قمع فی خدمه الرأسمالیین الذین یتاجرون بها فی النظام الرأسمالی الذی خلق العلمَ والتقنیه لکسب رأس المال، فأثّرا على کافّه جوانب الحیاه البشریّه وأدّیا إلی هلاکه. إنه طرد المیتاسردیات الاستیعابیه واقترح السردیات الصغری والمؤقته. تعالج هذه المقاله کیفیّه تجلّی النظام الرأسمالی عامّه والعلم والتقنیه خاصّه فی روایه «حرب الکلب الثانیه» لإبراهیم نصر الله بطریقه المنهج الوصفیّ التحلیلیّ بالاعتماد علی نظریه لیوتار ما بعد الحداثیه «طرد المیتاسردیات». ومما وصلت إلیه المقاله أن العلم والتقنیه فی روایه «حرب الکلب الثانیه» أداه سلطه یدمّران البشر، لأن السیاسیین استخدموهما استخداما أداتیا سیئا فی تحقیق مصالحهم الخاصّه، حیث اخترع راشد التقنیه واستخدمها فی المستشفی لکسب الأموال، فأتاح المجال لتشابه الشخصیات الروائیّه، فأدّى ذلک إلی الفوضی وتدمیر البشر. ومن آراء لیوتار ونصر الله المتشابهه بینهما أنهما أشارا إلی أن العلم والتقنیه أداه سلطه فی خدمه السیاسیین وإلی الأزمات الّتی تسبّبها عقلانیه المجتمع الحدیث وعلمُه وتقنیته إلی حد شکّ کلاهما فی هذا المجتمع وعلمه وتقنیته نتیجه الاستخدام الأداتی لکسب الربح، مع فارق أن لیوتار رفض تماما مجتمعَ الحداثه ومظاهره التی لا نستطیع رفضهاکلها، حیث عمل ذلک المجتمع بشکل ناجح إلی حد کبیر –رغم مظاهره السلبیه- على توفیر الحیاه الأحسن والحریّه والمساواه وإزاله الظلم والتمییز العنصری. وأمّا نصر الله فلا یرفضه تماما، بل یبدو أنه اقترح تحسینه وإصلاحه من خلال العقل التواصلی من خلال حوارات الشخصیات الروائیّه والتعبیر عن الحجج من قِبَلها، وإن کانت کثره الحوار فی الروایه لا تشیر إلی الدیمقراطیه وحریه التعبیر، بل تشیر إلی خداع البشر والفاشیّه والسیطره السریّه، حیث سلبت الشخصیاتُ الدکتاتوریّهُ حریهَ التعبیر من الشخصیات الأخری، وأهانتها ولم تسمح لها بإیرادَ الکلام والسؤال.
نقدی بر تصحیح و تحقیق یک متن تاریخ نگارانه (روایت ولادیمیر ایوانف و سهیل زکّار از رساله «استتار الامام»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
201 - 222
حوزه های تخصصی:
مطالعات مرتبط با تاریخ اسماعیلیان به ویژه در زمینه شناسایی، تصحیح، ترجمه و معرفی نسخِ خطی، از جمله فعالیت هایی است که نمونه منحصر به فرد آن را می توان در آثار ولادیمیر ایوانف مشاهده نمود. ایوانف در مطالعات خود توانست فهرست جامعی از متون اصیل شاخه های مختلف اسماعیلیه را منتشر کند و به تصحیح، ترجمه و تحقیق پیرامون برخی از آن ها نیز بپردازد. موضوع مورد بررسی در این نوشتار، نقد یکی از آثار تصحیح شده توسط این شرق شناس روسی در سال 1936م است که سهیل زَکّار نیز بعدها در سال 2007م بر اساس نسخه ای دیگر به روایت متن آن پرداخته است: رساله استتار الامام و تفرق الدعاه فی الجزائر لطلبه . این مقاله با اتکا بر سومین نسخه خطی موجود از این رساله، به نقد و بررسی تحقیق و تصحیح ولادیمیر ایوانف و سهیل زکّار از متن این رساله اسماعیلی می پردازد.
ممنوعیت اجتهاد در برابر نص؛ قاعده یا خوانشی صورت گرایانه از تفسیر
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
67 - 42
حوزه های تخصصی:
استدلال برپایه ی ممنوعیت اجتهاد در برابر نص، بر وجود معنایی پیشینی، صریح، معین، قطعی، محصّل، متیقن و مستقل از خواننده و تفسیرگر تأکید دارد. آنچه در قالب این گزاره مطرح می شود، خود، بر رویکرد تفسیریِ مفسر- سوژه متکی است. پژوهش حاضر که با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد چنین نگرشی دربرگیرنده ی همه ی رویکردهای تفسیری نبوده و نمی تواند به عنوان قاعده ا ی اصولی- تفسیری محل استناد باشد؛ زیرا جدای از برداشت های متفاوت از مفهوم نص، چگونگی نص نامیدن یک مصداق در مقام اثبات نیز محل اختلاف است. همچنان که باید میان اجتهاد در برابر ظاهر و اجتهاد در برابر روح و مقصود نص هم تفکیک قایل شد. قاعده ی اصولیِ «هر حکمی دائرمدار علتی است که بر اساس آن وضع شده است» محدودیت کاربست گزاره ی ممنوعیت اجتهاد در برابر نص را موجب می شود؛ مانند عدم قطع دست سارق در سال قحطی و تأخیر در اجرای حد سرقت در موارد دیگر.
بازپژوهی ادلۀ حرمت نکاح با زن کافر غیرکتابی (با تأکید بر مصلحت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
319 - 340
حوزه های تخصصی:
امکان ازدواج با زنان غیرمسلمان در طول تاریخ اسلامی، مسئله ای بحث برانگیز بوده که در برخی ابعاد آن مثل ممنوعیت ازدواج با کفار غیرکتابی، ادعای اجماع امامیه و اهل سنت مطرح شده است، با توجه به ارتباطات روزافزون جوامع امروزی به خصوص با کشورهای شرق آسیا که نوعاً غیرکتابی محسوب می شوند و لزوم توجه به نیازهای جنسی حلال، بازپژوهی این ازدواج ضروری است. بنابراین با تحلیل ادلۀ حرمت چنین ازدواجی، از جمله مدرکی بودن اجماع بر حرمت و عدم احراز حرمت نکاح با زن کافر غیرکتابی از ادلۀ دیگر مثل آیات و روایات و همچنین وجود اماراتی مانند اصاله الحلیت در ازدواج و احتمال مشرک بودن مجوس و جواز نکاح با زنان آنها، به عنوان کافر غیرکتابی، از منظر برخی فقها امکان جواز چنین نکاحی ولو موقت در فقه امامیه، دور از مصلحت نیست. از طرفی با توجه به مبانی برخی مذاهب فقهی مبتنی بر حجیت مصالح مرسله، با توجه به امکان اثبات عدم ظهور نصوص در حرمت نکاح با زنان کافر غیرکتابی و همچنین وجود مصالحی مانند نیاز به ارتفاع امیال جنسی حلال مردان مسلمان، در کشورهایی که مردم آن کافر غیرکتابی اند، جواز نکاح با زنان غیرکتابی بعید نیست..
دوازدهمین امام، از توهم تا واقعیت؛ نقدی بر احسان الهی ظهیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
109 - 130
حوزه های تخصصی:
احسان الهی ظهیر از نویسندگان معروف پرتلاش وهابی در رد عقاید شیعه است. وی در آثار متعدد خود وجود امام دوازدهم شیعیان را موهوم دانسته و بر این باور است که امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی ندارد. او برای اثبات ادعای خود از روایات نقل شده از کتب شیعه و دیدگاه های اندیشمندان شیعی استفاده می کند. در این نوشتار دیدگاه ایشان و روایات و دیدگاه متکلمان شیعه نقل شده توسط ایشان مورد بررسی و نقد قرار می گیرد و مشخص می شود که نحوه استناد ایشان به این دسته از روایات و کتب شیعی صحیح نیست. همچنین در ادامه با توجه به روایاتی که از کتب معتبر اهل سنت نقل شده و به همراه ضمیمه کردن وقایع تاریخی منقول در کتب تاریخی، این نتیجه به دست می آید که وجود امام مهدی عجل الله امری موهوم نیست و هم از نظر شیعی و هم از نظر اهل سنت، امام حسن عسکری علیه السلام دارای فرزند هستند که همان مهدی منتظر در نزد شیعه است.
ویژگی های قیام امام زمان (عج) در خطبه غدیر
منبع:
موعودپژوهی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
73 - 92
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین و اساسی ترین مسائل حوزه معارفی و اعتقادی، مسئله مهدویت و تحقق پیدا نمودن حکومت دینی در پهنه گیتی است. از آنجاکه تحقق این وعده الهی جز از راه قیام و مبارزه با ظالمان، مشرکان و بی دینان امکان پذیر نیست، شناخت ویژگی های قیام و رهبر قیام، مهم است. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی صفات قیام امام زمان(عج) را از خطبه غدیر استخراج و تحلیل نموده است. نتایج نشان داد که صفات و ویژگی های بسیار برجسته و ممتازی برای قیام امام زمان(عج) در این خطبه بیان شده است. ازجمله آن صفات می توان به اصل قیام و ماهیت قیام، هدف قیام، برحق بودن قیام، چگونگی آغاز قیام (سیر قیام – هدایتگری و اقدام نظامی) پیروزی قطعی قیام، تشکیل حکومت عدل جهانی و اجرای واقعی اصل شایسته سالاری اشاره نمود. مجموع این صفات نشان دهنده آن است که آیند ه ای بس روشن برای بشریت ترسیم شده است؛ به گونه ای که جامعه مطلوب از زمان ظهور آغاز می گردد.
بررسی دیدگاه انتقادی شهید مطهری از مبانی کانت پیرامون رابطه ایمان و عمل اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
درباره عمل اخلاقی و اینکه منشأ و خاستگاه آن چیست، نظرات متفاوتی وجود دارد. کانت در آثار خویش، ایمان را امری معرفی می کند که یکسره مربوط به اخلاق است. او با پس زدن ایمان دینی، قانون اخلاقی خویش را بر مبنای عقل عملی بنا می نهد. شهید مطهری معتقد است که التزام به فعل اخلاقی، بر مبنای عقل نظری به صورت تکیه بر معرفت و ایمان به خداوند متعال است که به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه در انسان وجود دارد. او رابطه ایمان و فعل اخلاقی را رابطه ای دوسویه می داند که به تقویت یکدیگر می پردازند. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی و بررسی کتابخانه ای آثار شهید مطهری و کانت است. از جمله نقدهای مطرح شده توسط شهید مطهری، اشکال در انگیزش برای عمل و مغالطه بین نفع فردی و نفع به غیر است.
تحلیل انتقادی داستان سلیمان نبی (علیه السلام) و اسبان جهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیات 31 تا 33 سوره ص به توصیف حکایت اسبان و حضرت سلیمان (علیه السلام) می پردازد. تفاسیر مختلفی درباره این آیات و شأن نزول آن ها در بین مفسران شیعه و اهل تسنن وجود دارد که برخی از آن ها با مقام عصمت سلیمان نبی (علیه السلام) ناسازگار است. منشأ اصلی چنین اختلاف دیدگاهی، اختلاف در مرجع برخی از ضمایر در این آیات است. این نوشتار، پس از جمع آوری اقوال مفسران درباره این آیات و نقد و بررسی مفصل ادله آن ها، به قول حق ازنظر نگارنده اشاره کرده و با روش تحلیلی به این نتیجه دست می یابد که با تمسک به این آیات نمی توان هیچ ترک اولی یا خطایی را به حضرت سلیمان (علیه السلام) نسبت داد و روایاتی که در این زمینه نیز وجود داشته و منشأ پیدایش اشکالاتی شده است، صرف نظر از تعارض با محکمات عقل، کتاب و سنت، اساساً مبتلا به ضعف سندی و غیرقابل اعتماد بوده و ریشه آن را می توان در اسرائیلیاتی که در این زمینه نقل شده است، جستجو نمود.
بازاندیشی در مستند قاعده نفی سبیل و تثبیت حاکمیت آن در روابط بین الملل در فقه سیاسی امامیه
حوزه های تخصصی:
یکی از قواعد اساسی در حقوق بین الملل اسلامی، قاعده نفی سبیل است. در میان مستندات قاعده مزبور، مهم ترین مستند این قاعده، آیه 141 سوره نساء است. تبیین رایج استدلال به این آیه بر اساس دلالت اقتضاءاست؛ به این ترتیب که اراده معنای نفی سبیل تکوینی از این آیه، مستلزم کذب بوده و از این رو نفی سبیل تشریعی مراد از این آیه خواهد بود. این استدلال از جهات مختلف محل اشکال قرار گرفته است و گرچه مشهور فقهای شیعه به این آیه در موارد مختلف تمسک کرده اند، اما عده ای استدلال به این آیه را در موارد مذکور ناتمام می دانند. پیرامون این قاعده پژوهش های بسیاری صورت گرفته است که به بررسی ادله آن پرداخته اند، اما قریب به اتفاق این پژوهش ها یا اصلاً به صدر آیه 141 سوره نساء توجه نداشته و معنای آیه شریفه را بدون توجه به صدر بیان کرده اند یا اینکه با در نظر گرفتن صدر آیه، منکر دلالت آن بر قاعده نفی سبیل شده اند و روایات ذیل آیه شریفه را نیز مورد بررسی قرار نداده اند. نوشتار حاضر از این جهت دارای نوآوری است و با روش تحلیلی توصیفی خوانشی از صدر آیه ارائه می کند که دلالت تام و تمام آن بر قاعده نفی سبیل به عنوان یکی از قواعد حاکم بر روابط بین الملل اسلامی ثابت می کند.
همگرایی میان جریان آزاد اطلاعات، مالکیت بر اطلاعات و حاکمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ ویژه نامه جستارهای نوین فقه و حقوق
103 - 125
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: جریان آزاد اطلاعات از دو جهت با چالش هایی روبه روست؛ ناسازگاری حق دسترسی آزاد به اطلاعات یا حق مالکیت بر اطلاعات که هر دو مورد تصریح اسناد حقوق بشری و حقوق بین المللی است و تأثیر انتشار آزاد اطلاعات بر «حاکمیت» با اینکه هر دو، مورد حمایت حقوق بین الملل واقع شده اند. مواد و روش ها: این تحقیق، نظری و مبتنی بر روش توصیفی - تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است. یافته ها: پژوهش پیش رو، ابتدا ثابت نموده است که ناسازگاری مزبور نه از نوع تعارض حقوق، بلکه از باب تزاحم در مقام اجراست. سپس برای تزاحم حق «دسترسی آزاد به اطلاعات» و حق «مالکیت بر اطلاعات» سه راه حل ارایه نموده است. ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. نتیجه گیری: برای حل تزاحم حق «انتشار آزاد اطلاعات» با «حاکمیت» می توان از تلفیق دو نظریه «جبرگرایی فناوری» و «ساخت گرایی اجتماعی» استفاده کرد. در نهایت، هیچیک از حق «انتشار اطلاعات» و «حاکمیت» مطلق نبوده بلکه در فرایند انتشار اطلاعات باید حال حاکمیت دولت ها ملاحظه و نیز در فرایند اعمال حاکمیت مراعات حقوق بشر و حقوق بشردوستانه شود.
دراسه دلالیه سردیه فی قصیده شجره القمر لنازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
63 - 74
حوزه های تخصصی:
اتجه الشعر المعاصر إلی اتجاهات عده لها أصول فی اللغه العربیه والدراسات الغربیه الحدیثه، حیث مزجت التراث العربی القدیم بالرؤی الحدیثه. ومن هذه الآراء نظریه جیرار جینیت حول السردیه ومکوناتها التی تنطلق منها الدراسات حول الراوی والمروی والزمان والمکان والأحداث. من هذا المنطلق، البناء السردی فی الشعر القصصی له أهمیه کبری فی الدراسات الأدبیه، حیث تختلف منهجیه الحکی عن السرد فی دراسه الأشعار. ففی موضوع البحث، نلاحظ أن قصیده شجره القمر للشاعره العراقیه، نازک الملائکه، قصیده قصصیه تحتوی علی مکونات السرد القصصی، حیث تتجه الدراسه نحو بنیه العنوان والحکایه السردیه فی الشعر القصصی فی الزمن السردی والاسترجاعی والاستباقی. فالقصه التی نظمتها نازک الملائکه شعراً قصصیاً مثقله باستعارات ورموز کثیره. تهدف هذه الدراسه إلی تحلیل البنیه السردیه فی القصیده، وذلک بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی. ومن نتائج البحث أنّ الدیمومه والتکرار السردی هما المکوّنان الأساسان للسرد القصصی فی قصیده شجره القمر ، والشاعره ربطت الأصوات وموسیقی الشعر الداخلیه والخارجیه بشعور وانفعالات مؤثّره فی القصه الشعریه الخیالیه، فالبنیه السردیه فی القصیده متماسکها فی دیمومتها وسردها التکراری.
معناشناسی «لِسَانَ صِدْقٍ» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
398 - 383
حوزه های تخصصی:
در معناشناسی «لِسَانَ صِدْقٍ» در قرآن کریم، با هدف حل برخی مشکلات پیرامون تفسیرِ این ترکیب قرآنی بافتارِ دو آیه مربوط به آن مورد بررسی قرار گرفته است. این ترکیب قرآنی در دعای حضرت ابراهیم علیه السلام با دو قیدِ تکمیلیِ «لِی» و «فِی الآخِرین» همراه شده است: مفسران با هدف سازش دادن بین این دو قید، واژه «لِسَانَ» را به معانی مجازیِ «ستایش»، «یادکرد» و حتی در موردی آن را به معنای «شهرت» دانسته اند، اما این معانی شاهد یا قرینه ای از قرآن کریم ندارند. حرف «فِی» در قیدِ تکمیلیِ «فِی الآخِرین» به معنایِ «حَولَ (درباره)» است و معناشناسی ترکیبِ «لِسَانَ صِدْقٍ» نشان می دهد که واژه «لِسَانَ» در آن می تواند به معنایِ «کلام» یا «زبان» باشد؛ در احتمال نخست این ترکیب به کلامی که حاملِ وعده های پیامبرگونه و صادق درباره پسینیان است، ارتباط پیدا می کند و در احتمال دوم بر زبانی که بیان کننده وعده های پیامبرگونه و صادق درباره پسینیان است، دلالت دارد.
تبیین جلوه هایی از مؤلفه های سلوک اخلاقی در کتب ادعیه
منبع:
دعاپژوهی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
89 - 114
حوزه های تخصصی:
کتب ادعیه و مناجات مأثور که از معصومین (ع) صادر شده اند، سرشار از معارف ناب و مضامین عالی اخلاقی و عرفانی هستند. این ادعیه که متکی بر آیات قرآنی و ملهم از آن هستند، جایگاه واقعی انسان در برابر خالق را به تصویر کشیده و مسیر صحیح عبودیت و راه سعادت و قرب الهی را نمایان می سازند. آگاهی از اصول و مبانی اخلاق اسلامی، حرکت در مسیر سعادت را برای انسان تسهیل می کند. با تأمل و دقت در تعابیر و محتوای ادعیه، می توان بخشی از مفاهیم اساسی اخلاق و جلوه هایی از مؤلفه های سلوک اخلاقی را بازشناخت. پژوهش حاضر که با هدف استخراج برخی از مؤلفه های سلوک اخلاقی انجام شده است، ضمن بازتعریف فضائل و رذائل اخلاقی، آنها را در شش حوزه ارتباطی انسان یعنی: ارتباط او با خدا، معاد، مواهب دنیوی، خود، دیگران و آینده طبقه بندی و تحلیل کرده است. تأثیر ملکات نفسانی و رفتارهای نیک و بد بر سرنوشت آدمی و لزوم شناسایی و کاربست آن ها در زندگی با استفاده از غنی ترین منابع، اهمیت این موضوع را بیشتر روشن می سازد. این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و از طریق توصیف و تحلیل محتوا صورت پذیرفته، نشان می دهد که گزاره های اخلاقی در متن دعاها از جایگاه والایی برخوردارند و جلوه هایی از مضامین اخلاقی در بستر طلب و درخواست و با هدف کسب فضائل و دفع رذائل در میان عبارات ادعیه به چشم می خورد.
شرطیت طهارت در طواف از منظر امامیه و مقایسه آن با فقه مذاهب اربعه
حوزه های تخصصی:
یکی از ارکان مناسک حج و عمره، طواف خانه کعبه و از موضوعات مطرح در طواف، طهارت است. طهارت، از شروط اختلافی فقهای مذاهب اسلامی بوده که در نظر مشهور، واجب و شرط صحت طواف و در دیدگاهی، مستحب و شرط کمال طواف است. با توجه به اهمیت این مسأله و از آنجا که به این موضوع به صورت تطبیقی پرداخته نشده است، نویسنده بر این هدف است که موضوع طهارت و احکام مربوط به آن را به شیوه اسنادی از منظر فقهای امامیه و مذاهب اربعه اهل سنت بررسی کند. از جمله مسائل بررسی شده در مقاله، تکلیف بانوان حائض، نفساء، مستحاضه و کسی که به دلیلی، توان حفظ طهارت خویش را نداشته و باید به وظیفه مسلوس یا مبطون عمل نموده یا نایب بگیرد، می باشد.
بررسی ادبی و محتوایی سروده ابوطالب در شعب
حوزه های تخصصی:
شعر به عنوان یکی از بنیادی ترین شیوه های انتقال معنی و پیوند با دیگران بر دو رکن اندیشه و خیال در جامه آرایه های زبانی استوار است. با توجه به رواج شعر در عصر جاهلیت واینکه قرآن کریم به عنوان معجزه جاوید دین اسلام به زبان و ادبیات مرتبط است، طبیعی است که شعر در دوره های اسلامی نیز به حیات خود ادامه دهد. شعر و ادبیات، همان گونه که ویژگی دوره جاهلیت بود، از منابع مهم در بررسی حوادث تاریخ دوره خود نیز به شمار می رود. قصیده میمیه حضرت ابوطالب در شعب، علاوه بر جنبه های ادبی متمایز، دارای دلالت های تاریخی قابل توجه است. این مقاله درصدد است پس از معرفی حضرت ابوطالب و قصیده میمیه و نیز بررسی مختصر ادبی این شعر، محتوای تاریخی آن را بررسی کند. یافته های مقاله نشان می دهد محتوای این شعر که در اوج زیبایی و بلاغت است، بیان می کند که مسلمانان دچار چه گرفتاری هایی بودند و حضرت ابوطالب چگونه برای آرامش خاطر پیامبر(ص) و حمایت از آن حضرت، چه تلاش هایی کرده است.