فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۲۱ تا ۴٬۵۴۰ مورد از کل ۷۳٬۹۱۴ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
171 - 192
حوزه های تخصصی:
بر اساس آیه 68 سوره زمر، قیامت کبری که واقعه پیش از ورود انسان ها به عالم آخرت و برقراری بهشت و جهنم است، با صعق موجودات اتفاق می افتد. در همین آیه برخی از صعق استثنا شده اند. در معنای صعق حاصل در روز قیامت و استثناشدگان آن، میان مفسران اقوال مختلفی به چشم می خورد. عرفا معنای صعق در این آیه و آیات مشابه را «فنا»ی موجودات دانسته و اشاره کرده اند کسانی که قبلاً به مقام فنا رسیده اند، مستثنای آیه اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مستثنای آیه و با روش توصیفی و تحلیلی در ابتدا به تبیین وحدت معنایی «حالت صعق» - در معنای عرفانی آن- در آیات مختلف پرداخته و علاوه بر آن روشن می سازد که حالت صعق در روز قیامت کبری، در تمام مخلوقات به معنای فناست. سپس در بررسی مستثنای آیه به این نتیجه رسیده است که مخلوقاتی که در عرفان با نام «ارواح مهیمه» شناخته می شوند، مستثنای آیه بوده و انسان هایی که در دنیا به مقام فنا دست یافته اند، مستثنای آیه نیستند.
دیدگاه انتقادی علامه طباطبائی در لغت شناسی المفردات راغب مورد مطالعه: سوره های مائده و انعام
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع مهم و مورد نیاز مفسران در تفسیر آیات قرآن ، کتاب های لغت است و می توان از میان کتاب های لغت سده چهارم هجری ، به کتاب ارزشمند مفردات راغب اصفهانی; اشاره نمودکه همواره مورد توجه مفسرانی همچون علامه طباطبائی 1 قرار گرفته است. این جستار برآن است تا به بررسی آراء و نظرات علامه طباطبائی1 نسبت به گفته راغب اصفهانی ; در واژگان َولیّ ، عَصم ، قهر ، وجه، إجتباء ،صنم و مشتقات آن در سوره های مبارک مائده و أنعام به روشی توصیفی – تحلیلی و به وسیله ی گرد آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای بپردازد. ایشان در بهره گیری از این منبع در ذیل تفسیر برخی از آیات ابتدا معنای ارائه شده واژه توسط راغب اصفهانی ;را به طور کامل شرح داده است و در پاره ای از واژه ها نظرات راغب اصفهانی ; را نپذیرفته و نهایتاً اصلاح و نقد ،تکمیل وبه شرح کامل واژه مبادرت نموده است .
گونه شناسی شیوه های تربیت اخلاقی حضرت یوسف (ع) از منظر قرآن
حوزه های تخصصی:
بشر، با تمام پیشرفت و توسعه های که در حوزه ی علوم و فناوری داشته است به دلیل عدم توجه به ارزش های اخلاقی و مسائل تربیتی که ناشی از نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر غیر آموزه های وحیانی است گرفتار مشکلات و نابسامانی های بسیاری در عرصه های فردی، خانوادگی و اجتماعی شده است. درک صحیح شیوه های تربیتی پیامبران می تواند الهام بخش تفکرات سازنده و رفتارهای مطلوب و سیراب کننده ی دل های تشنه ی حقیقت در هر عصر و نسلی باشد و نقش حیاتی در تحولات عظیم انسان های بیداردل و تزکیه ی نفوس در ابعاد گوناگون زندگی ایفا کند. نگارندگان با توجه به اهمیت و کاربردی بودن مسئله با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از دانش تربیت، بر اساس گزاره های قرآن شیوه های تربیتی اخلاقی حضرت یوسف (ع) را مورد تجزیه وتحلیل قرار داده است. یافته ها نشان می دهد که حضرت یوسف (ع) در حوزه شیوه های اخلاقی از شیوه ایجابی، اصلاحی و تثبیتی و تقویتی استفاده کرده است. در شیوه ایجادی از ارائه الگوهای نیکو، بیان وقایع واقعی و جذاب، ترغیب به ایجاد رفتار و اعمال خوب، انذار و تبشیر، تزکیه و تلقین و بهره گیری از پرسش اخلاقی در تربیت، جهت نهادینه سازی ارزش ها و تمدن سازی، در شیوه اصلاحی از موعظه و جدال نیکو، تقوا مداری، چشم پوشی و از خودگذشتگی و در شیوه تثبیتی و تقویتی از ایجاد بینش مثبت در مخاطبین، یادآوری نعمت ها و ابتلا و امتحان بهره جسته است. شایان ذکر است که شیوه های ذکرشده جهانی بوده و امروز هم اگر به درستی به کار گرفته شوند تحول بنیادی در جامعه بشری ایجاد خواهد شد، همان طور که حضرت یوسف (ع) با به کارگیری آن ها توانست رفتارها، گفتارها و خصلت های ناپسند مردم مصر را متحول ساخته اخلاق برگرفته از وحی را به آنان در حوزه نظر و عمل آموزش دهد.
نماد و نقش آن در فرازمانی بودن قصه های قرآنی (مطالعه موردی داستان حضرت موسی (علیه السلام))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
99 - 119
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم مفاهیم معنوی و انتزاعی را به کمک نماد به شکل ساخت های مادی مجسم سازی نموده و تصویرهای پویا و مؤثر در ذهن مخاطب می آفریند و بر اندیشه های انسانی تأثیر می گذارد. یکی از تفاوت های قصه قرآنی با دیگر داستان های بشری، قابلیت انطباق پذیری و الگوبرداری فرازمانی است و کارکرد نماد، یکی از عوامل پدیدآورنده فرازمانی بودن قصه قرآنی است. داستان حضرت موسی (علیه السلام) به عنوان گسترده ترین قصه قرآنی، بالاترین حجم استفاده از نماد را دارد. کارکرد نماد از عوامل پدیدآورنده پویایی و قابلیت انطباق پذیری و الگوبرداری فرازمانی این داستان است؛ به گونه ای که احساسات و اندیشه درونی مخاطب را در طول تاریخ به خود واداشته و او را شیفته و دلباخته خود نموده است. این پژوهش ضمن بررسی چیستی نماد، به این پرسش پاسخ می دهد که کارکرد نماد در قصه حضرت موسی (علیه السلام) چگونه سبب فرازمانی شدن این قصه شده است و عصا نماد قدرت نمایی، گوساله سامری نماد کجروی، بهانه های بنی اسرائیلی نماد بهانه جویی و لجبازی، آسیه نماد خویشتن داری را بررسی می کند و فرعون، هامان و قارون را به عنوان سه نماد باطل جبهه سیاسی، اعتقادی و اقتصادی معرفی می کند.
عوامل افزایش و کاهش پذیری ایمان از دیدگاه قرآن و احادیث (تحلیل کلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمان عبارت از تصدیق قلبی است که اقرار زبانی بیانگر آن و عمل جوارحی از آثار و نتایج آن است. یکی از ویژگی های مهمّ و اساسی ایمان، ویژگی افزایش و کاهش پذیری آن است که از نظر عدّه ای از متکلّمان مسلمان وصفی ذاتی برای حقیقت ایمان است، و از نظر عدّه ای دیگر وصفی متعلِّق به اعراض و امور زائد بر اصل ایمان بشمار می آید. کسانی که افزایش و کاهش پذیری ایمان را وصف ذاتی ایمان می دانند، این تحوّل پذیری را هم در حوزه عناصر مندرج در ماهیّت ایمان می پذیرند، و هم در حوزه ی اقوال و اعمال ایمانی به عنوان اعراض و نتایج آن . مقاله پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی ماهیّت ایمان و عوامل افزایش و کاهش آن از منظر قرآن و احادیث می پردازد. این عوامل در دو قسمِ عوامل معرفتی، و عوامل اخلاقی رفتاری مورد بررسی قرار می گیرند. عوامل معرفتی افزایش ایمان؛ یقین و ظنّ عالمانه، و در مقابل، عوامل کاهش ایمان عبارت از؛ جهل و نادانی و تکیه بر ظنّ و گمان جاهلانه معرّفی گردیده و در ادامه عوامل اخلاقی-رفتاری افزایش و کاهش ایمان بررسی شده است. در بررسی نقش عوامل معرفتی در ایمان، به اثبات می رسد که افزون بر یقین نظری و نیز یقین روانشناختی یا شهودی، ظنِّ عالمانه نیز می تواند در ایمان ورزی انسانها نقش مهمّی را ایفاء کند و هر دو عناصری افزایش و کاهش پذیر برای ایمان بشمار آیند.
بررسی ویژگی های شرح فصوص الحکم محبّ اللّه اللّه آبادی و جایگاه آن در میان دیگر شروح (مقایسه با شرح قیصری و بر اساس نسخه خطی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
147 - 183
حوزه های تخصصی:
محبّ اللّه اللّه آبادی از بزرگان سلسله چشتیه در هندوستان و از مدافعان سرسخت ابن عربی و اندیشه وحدت وجود است. این مقاله ویژگی های شرح فارسی اللّه آبادی (نسخه خطی) را بررسی می کند. مقاله می کوشد با تقسیم ویژگی ها به دو دسته صوری (روشی) و محتوایی با تمرکز بر محتوا کیفیت و جایگاه شرح اللّه آبادی را در میان شروح مختلف فصوص نشان دهد. تمرکز اصلی مقاله بر خرده گیری های ملایم اللّه آبادی بر ابن عربی و نیز انتقادات او بر قیصری و شارحان دیگر خواهد بود. نتیجه آنکه به رغم دقت ورزی های اللّه آبادی، که نشان از شخصیت مستقل و نیز تسلط او بر متن دارد، بجز چند مورد اختلافِ عمدتاً استحسانی در تفسیر آیات قرآنی، عمده خرده گیری های معدود او نسبت به ابن عربی در حوزه لفظی و عبارت پردازی قرار می گیرد. اشکالات او به قیصری نیز منحصر در تفسیر لفظیِ متن فصوص است و هیچگاه از چارچوب اندیشه ورزی حاکم بر عرفان نظری که آثار قیصری از جَلَوات مهم آن محسوب می شود خارج نمی شود. با این همه، در میان معدود شروح فارسیِ فصوص، شرح اللّه آبادی مستقل ترین شرح فصوص نسبت به شرح قیصری است و در مجموع، می توان «ارزش افزوده» شرح اللّه آبادی را در ترجمه تفسیری دقیق او از فصوص به فارسی دانست که البته از فارسی معاصر دور است.
محدوده چالش و تعامل با بیگانگان در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی از دیدگاه قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
135 - 158
حوزه های تخصصی:
گستردگی تعاملات اقتصادی بین کشورهای جهان، تأثیرپذیری فراوان اقتصاد از سیاست را موجب گشته و راه را برای اعمال فشار قدرت ها بر کشورهای غیر همسو با خود هموار ساخته است. از سوی دیگر، تصریح بر رکن «برون نگری» در کنار «درون زایی» در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، لزوم تعامل با دیگر کشورها را برای تحقق این هدف نمایان می سازد. با توجه به اینکه تعاملات اقتصادی در عرصه بین المللی، متأثر از سیاست خارجی هر کشور است، این پرسش مطرح می شود که موازین و چارچوب های دقیق چالش و تعامل با دولت ها و جوامع بیگانه و غیر مسلمان مبتنی بر قرآن و سنت چیست؟ به ویژه اینکه در سیره رسول خدا نیز، هم چالش با مشرکان و مقاومت در برابر تحریم اقتصادی آنان مشاهده می شود و هم تعامل و توافق. این نوشتار که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی سامان یافته است، تلاش می کند ضمن ارائه دقیقِ محدوده و مرزهای چالش و تعامل، مبتنی بر معارف قرآن، به تحلیل سیره پیامبر در این باره بپردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که عناصر «دشمنی»، «سلطه طلبی»، «ولایت پذیری» (در متن تبیین شده) و «نرمش در برابر اصول و احکام اسلامی»، محدودیت های تعامل را مشخص می سازد و در غیر این صورت، مشروط به رعایت مصالح عمومی، دست حاکم اسلامی برای نرمش و تعامل باز می باشد.
تحلیل انتقادی رویکرد موتسکی در برخورد با منابع اسلامی، مطالعه موردی: روایات سریه قتل ابن ابی الحقیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
127 - 152
حوزه های تخصصی:
از دیرباز حدیث اسلامی خاصّه روایات سیره رسول خدا 2 ، مورد توجه پژوهشگران غربی بوده و طی چند دهه اخیر توجه به این نوع پژوهش ها، گستره فزون تری یافته است. مقاله «قتل ابن ابی الحُقیق» نوشته هارالد موتسکی، به بررسی روایات درباره یکی از سرایای دوران پیامبر اکرم 2 می پردازد. مقاله حاضر به دنبال تحلیلی انتقادی با پرداختن به نقاط قوّت و نیز بررسی ضعف ها و کاستی های موجود در نوشتار موتسکی است. اهمیت پرداختن به این موضوع با ضرورت حفظ منابع اصیل اسلامی در برابر اشاعه برخی برداشت های ناتمام با استناد به پیش فرض هایی ناتمام تر، گره خورده است. به همین منظور، به برخی امتیازات، همچون روشمندی علمی و رویکرد اعتدالی نسبت به احادیث اسلامی پرداخته شده و برخی آسیب های مبنایی، روشی و غایی همچون کم اعتباری نظام اسناد، فقدان معیارها و مبانی رجالی احصا شده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش دست یافتن به نگاهی تحلیلی تر و دقیق تر به نوع نگارش های یکی از پرکارترین و مطرح ترین خاورشناسان اعتدالی یعنی موتسکی است.
تبیین مدیریتی تنبیه ستمگران از منظر قرآن کریم
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
171 - 199
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش برانگیزترین موضوعات هدایتی و مدیریتی در قرآن مسئله چگونگی مجازات و عقوبت ستمگران است. یکی از سنت های الهی انتقام مظلوم از ظالم است. با این وجود مشاهده می شود که از آغاز خلقت تاکنون ظالمان دامنه ستم خویش را وسعت بخشیده و بر جان و مال و عِرض دیگران تجاوز می کنند و گذشت قرون متمادی بخصوص جهان معاصر نشان می دهد که هزاران انسان بی گناه در کشورهای مختلف از ظلم ستمگران تباه شده اند. اهمیت و کاربردی بودن مسئله موجب شد که پژوهشگران با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از آیات وحیانی قرآن و اقوال مفسران، موضوع را از منظر دیدگاه مدیریتی قرآن کریم تبیین کرده و کاربست آن نشان دهند. یافته های تحقیق نشان می دهد که از منظر آموزه های قرآن کریم مهلت دادن به ظالمان و ستمگران، یک سنت الهی است و علت به تأخیر انداختن آن، عدم ظرفیت و قابلیت مجازات متناسب با جرم و جنایتشان در این جهان بوده و لذا مجازات کامل آنان به جهان آخرت موکول شده است، هرچند خداوند همواره در کمین ستمگران است و هر وقت حکمتش اقتضاء کند در همین جهان نیز آن ها را به خاک ذلت نشانده و به بدترین شکل ممکن مجازات می نماید.
از حیره تا طور عَبدین: نکاتی درباره زندگی نامه سریانی یوحنای تازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
99 - 126
حوزه های تخصصی:
متن سریانی شرح زندگانی یوحنای تازی تاکنون ویرایش و منتشر نشده است. این متن همچون بسیاری دیگر از متون قدیس نگاریِ سریانی حاوی اطلاعاتی ارزشمند در خصوص جامعه ایرانشهر در عصر ساسانی است. در پژوهش حاضر، ضمن معرفی مختصر محتوای این متن، سعی شده است تا زمان و مکان نگارش این متن تا حدودی مشخص شود. نام نویسنده آن بر ما معلوم نیست، اما بر اساس شواهد درون متنی می توان گفت این متن زمانی بین سده هفتم تا نهم میلادی توسط یکی از راهبان حیری ساکن در صومعه مار یوحنا در منطقه طور عبدین در شمال بین النهرین نگارش شده است.
نشست علمی پردازش هوشمند زبان عربی با موضوع بررسی تحلیل گر صرفی نور
حوزه های تخصصی:
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، در حوزه متن کاوی فعالیت ها و دستاوردهای متعدّد و ارزنده ای داشته است. متن کاوی در سه مرحله: آماده سازی، پردازش و تحلیل متون، در روند تولید محصولات نور جلوه دارد. در این میان، پردازش متون عربی، به سبب دشواری ها و پیچیدگی های خاصّی که این زبان برخوردار است، همواره با چالش های جدی مواجه است. ازاین رو، تحلیل گرهای صرفی در دنیا، با مشکلات و کاستی هایی جدی روبه رو بوده اند. این امر، مرکز نور را بر آن داشت تا از سال 1389 اقدام به تولید یک تحلیل گر صرفی بومی نماید. در این راستا، هشتمین نشست از سلسله نشست های علمی علوم اسلامی و انسانی دیجیتال با موضوع «پردازش هوشمند زبان عربی (جلسه اوّل) با محوریت تحلیل گر صرفی نور»، در 19 خرداد 1401ش در سالن اجتماعات مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور برگزار گردید. دکتر حبیب سریانی (پژوهشگر گروه علمی قرآن و لغت نور) و حجت الاسلام سید محمد دانش (توسعه دهنده متن کاوی نور) به عنوان کارشناس، و جناب دکتر محمود شکراللهی (عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز) و حجّت الاسلام و المسلمین محمدرضا مدرسی (پژوهشگر حوزه علمیه) به عنوان ناقد در این نشست علمی حضور داشتند. در ذیل، خلاصه ای از این نشست علمی، به همراه دسته بندی و تیترگذاری جدید، از نظر خوانندگان عزیز می گذرد. گزارش تفصیلی این نشست، در وبگاه نورسافت انعکاس یافته است.
بررسى زبان شناختى مفهوم إبل بر مبنای انسجام متن در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تناسب و پیوستگی آیات قرآن از مسائل مهم در فهم متن قرآن کریم و انسجام متن از ویژگی های مهم متن در دانش متن شناسی است و اهمیت آن در متن قرآن در فهم مراد خداوند از اهمیت بسزایی برخوردار است. باور به گسست یا پیوست متن قرآن مرز میان فروکاستن به متن معمولی و غیر وحیانی آن و وحیانی بودن آن است. پرسش اصلی این مقاله آن است آیا معنای واژه إبل در منابع تفسیری و ترجمه ها به درستی فهم شده است؟ این پرسش مبتنی بر این فرضیه است که بررسی واژگان قرآن بدون در نظر گرفتن مبانی انسجام متن ممکن نیست. روش این مقاله تحلیلی انتقادی با رویکرد انسجام متن است. لذا با توجه به این رویکرد و فرضیه و پرسش به تحلیل انسجام آیات 17 تا 20 سوره غاشیه پرداخته شده است. یعنی کلمه «إبل» با کلمات دیگر آیات یعنی آسمان، کوه، و زمین تناسب معنایی ندارد. حاصل این پژوهش با روش تحلیل متن و برون رفت از گسست معنایی میان آیات، برگرفتن معنای دیگری غیر از شتر برای واژه إبل است. معنای مراد با توجه به انسجام معنایی آیات و بررسی های معناشناختی آن ، "ابر" است که هم با گفتمان عرب تناسب دارد و هم از حیث انسجام متن در زنجیره گفتار بر مبنای روابط همنشینی کلمات، از انسجام بیشتری برخوردار است.
واکاوی انگیزه های سرایش و درون مایه های شعر استغاثه در دوره اندلس (بر اساس نظریّه عمل پیر بوردیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
66 - 85
حوزه های تخصصی:
واژه استغاثه از حیث معنایی، بلاغی و ادبی به معنای شفیع طلبیدن است. از دیرباز در ادبیات عرب نوعی شعر با درون مایه استمداد ظهور یافت که «استغاثه» نام گرفت و از دو ابزار معنوی و مادی «توکّل» و «تمسّک» بهره می برد که در پی تغییراتی در اوضاع جامعه هدف بود. با نگاهی به پژوهش های محقّقان حوزه ادبیّات و تاریخ ادبیات، می توان دریافت درون مایه های ادبی استغاثه در واقع، بیانگر مسئولیت اجتماعی و تعهد هنری شاعران بوده و نیک آشکار است که برای فهم عمیق تر چرایی سرایش این نوع اشعار، به کارگیری نظریه هایی که شناختِ جامعه و مردم خاص زمانی را بررسی می کنند، راهگشا خواهد بود. در پژوهش توصیفی‑تحلیلی حاضر، تلاش شده است تا از دیدگاه جامعه شناسی پیر بوردیو استفاده شود. بر مبنای این نظریّه، تعهد اجتماعی، عمل و کنش، بازتاب منش جامعه است. با تحلیل جامعه شناسی این مهم، آشکار خواهد شد که ساختارهای اجتماعی توانمندِ قشر حاکم، چه تأثیری بر قشر فرمان بر جامعه دارند. ازآنجاکه کُنش های ناآگاهانه به وجود آمده در ساختار اجتماعی دوران جاهلی و مقابله با اجبارهای صادره از قشر حاکم درنتیجه برخی تک بیت هایی با موضوع استغاثه بوده، در زمان حکومت مسلمانان بر اندلس عواملی همچون درگیری های دائمی اقتصادی و سیاسی، فساد اخلاقی حاکمان، حملات و فجایع منتج از جنگ های صلیبی سبب ساز تکوین این نوع شعر و تبدیل آن به صورت فن مستقل گردید. علاوه بر این، با توجّه به مدح قشر حاکم همراه استمداد در این نوع ادبی، در ادامه نیز چرایی عدم دوام مدح و هم تمرد و گلایه تدریجی علیه قوانین حاکم باگذشت زمان قابل بررسی است
تحلیلی بر کاربست قرآنی اصطلاح «أُولُوا بَقِیَّهٍ» و امتداد آن به روش تحلیل محتوای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم در حوزه های موضوعی گوناگون، مفاهیم نظریِ معیّنی با هدف سامان دهیِ نظامِ رفتاری ارائه می کند. گاهی ایجاد و توسعه ی این مفاهیم نظری، از طریق اصطلاحاتِ خاصّ قرآنی پدید می آید. هنرِ تحقیقاتِ قرآنی کشفِ این مفاهیم و جانماییِ اصطلاحاتِ قرآنی در آن ها است. در این صورت، مفاهیم از صرفِ مفهوم بودن خارج و کارکردِ آن ها در نظامِ رفتاری روشن می شود. این پژوهش با روش اکتشافیِ تحلیل محتوا به واکاویِ کارکرد و کاربستِ اصطلاح قرآنی «أُولُوا بَقِیَّهٍ» با هدفِ کشف و امتدادِ کاربست های قرآنیِ مرتبط با آن می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد «أُولُوا بَقِیَّهٍ» در الگوی «ایمان پذیریِ اقوام» ذیل حوزه ی موضوعیِ «دعوت به توحید» با کاربستِ «بسترسازیِ ایجاد و دوامِ حاکمیّتِ دین» ایفای نقش می کند. بازآفرینیِ نقشِ این اصطلاح با تحلیلِ معکوسِ الگویِ تقابلیِ «ایمان ناپذیریِ اقوام» امکان پذیر است. در ایمان ناپذیریِ اقوام، فسادِ نظامِ فکری و عقیدتی از طریقِ فسادِ نظامِ رفتاری و به دست گروهِ مرجعِ «ملأ» رخ می دهد. کاربستِ «أُولُوا بَقِیَّهٍ» در الگویِ ایمان پذیری، کاربستِ معکوسِ ملأ در الگویِ ایمان ناپذیری است و «سلامتِ نظامِ رفتاریِ» جامعه به کُنش گریِ آن ها وابسته است. چنین به نظر می رسد که آیه ی اصلی حاوی «أُولُوا بَقِیَّهٍ» (هود: 116)، متناظر و پاسخ سؤال آیه «فَلَوْلَا کاَنَتْ قَرْیَهٌ ءَامَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ یُونُس»(یونس: 98) می باشد.
بررسی فقهی - حقوقی تاثیر ارتداد بر مهریه زوجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۵
267 - 290
حوزه های تخصصی:
لازم بودن عقد نکاح و اهمیت آن موجب گشته تا انحلال آن، محصور در موارد معینی باشد و بر هم زدن آن به هر سبب یا اسبابی ممکن نبوده و منوط به اختیار زوجین نباشد. انفساخ یکی از عوامل انحلال نکاح است و از جمله اسباب آن ارتداد است. از مباحث مهم در انحلال نکاح به سبب ارتداد یکی از زوجین، وضعیت مهریه زوجه می باشد که حکم مربوط به آن در قوانین ایران بیان نگردیده است و قضات و حقوق دانان برای دریافت حکم موضوع باید به آراء فقها مراجعه نمایند. در فقه شیعه، آراء مختلفی در خصوص وضعیت مهریه زوجه در صورت ارتداد یکی از زوجین مطرح شده است. عدم صراحت قانون گذار در بیان حکم موضوع و تفاوت آراء فقها با توجه به فروض مختلف مسئله، ضرورت انجام پژوهشی را در پاسخ به این پرسش ایجاب نمود که تکلیف مهریه زوجه در حالت ارتداد هریک از زوجین در نظام حقوقی ایران و فقه شیعه به چه صورت است؟ لذا طی یک پژوهش اکتشافی توصیفی به بررسی موضوع پرداخته شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که به دلیل عدم بیان حکم موضوع در قوانین ایران، باید به آراء فقها مراجعه گردد. در بررسی آراء فقها مشخص گردید که با توجه به وجوه مختلف موضوع، نظرات متعددی مطرح گردیده است و در این نوشتار سعی شده تا اقوال و ضابطه ها بررسی، و حکم مسئله در حالات مختلف تبیین گردد.
نقد و ارزیابی هرمنوتیک فلسفی گادامر براساس معیارهای ناظر به مفسر با تأکید بر دیدگاه های تفسیری علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤال است که هرمنوتیک فلسفی گادامر چگونه براساس معیارهای ناظر به مفسر قابل نقد و ارزیابی است. این نقد و ارزیابی با روش توصیفی - تحلیلی و با تأکید بر دیدگاه های تفسیری علامه طباطبایی صورت می گیرد. بررسی این مسئله حکایت از آن دارد که هرمنوتیک فلسفی گادامر، یکی از سبک های مختلف دانش فرایند فهم متن است که با محور قرار دادن ماهیت فهم متن (مثلاً متون مقدس) و با همانی دانستن نگرش مؤلف و مفسر، معیارهایی چون پیش داوری و تاریخ مندی در فهم، دوره پایان ناپذیر از فراینده فهم متن را ایجاد کرده و با دادن اختیار تام به مفسر موجب کثرت گرایی از فهم متن و درواقع تفسیر به رأی شده است. این دیدگاه را می توان با توجه به دیدگاه های تفسیری علامه طباطبایی نقد کرد. ایشان با ارائه معیارهایی چون داوری و استنطاق عادلانه، دوری از علائق و پیش دانسته های مفسر در فهم متن، نقش و مراد مؤلف را از میان نبرده است؛ ازاین رو موجب گسترش کمّی و کیفی فهم از متن (متون مقدس) و کارآمدی و عدم تفسیر به رأی و تحمیل سلائق و نظریات مفسر بر متن شده است.
مصادیق اخلاقی معاشرت به معروف در روابط بین همسران و نقش آنها درتحکیم خانواده از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
103 - 120
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم اساسی ترین اصل در رفتار و تعامل بین زوجین را معاشرت به معروف می داند و معیار وظایف ، حقوق و نحوه آداب و معاشرت متقابل بین زوجین را در درون خانواده "معروف می داند .معاشرت به معروف درروابط بین همسران دارای معنای وسیع و مصادیق زیاد می باشد که در یک تقسیم بندی کلی به دوقسم به مصادیق با ماهیت فقهی و مصادیق با ماهیت اخلاقی تقسیم می شوند.پژوهش حاضر در صدد است کارکردها و نقش معاشرت به معروف با ماهیت اخلاقی در روابط بین همسران در تحکیم خانواده را مورد بررسی قرار دهد. و در این مورد به این سؤال اساسی پاسخ دهدکه مصادیق اخلاقی معاشرت به معروف در روابط بین همسران چگونه در تحکیم خانواده تأثیرگذار ند؟ مصادیق اخلاقی معاشرت به معروف در یک تقسیم بندی کلی به مصادیق مشترک بین زوجین و مصادیق اختصاصی هریک ازآن دو تقسیم می شوند.محبت و مهرورزی، معاشرت نیکو، مدار، شکیبایی و حمایت متقابل از مهم ترین مصادیق اخلاقی مشترک بین زوجین در معاشرت به معروف می باشند.محبت و مهرورزی عامل مراقبت از آرامش و درنتیجه می تواند خانواده را از فرو پاشی حفظ نماید و معاشرت نیکو ، رفق و مدارا و حمایت متقابل زوجین از یکدیگر عاملی برای ایجاد صمیمت و آرامش زوجین نسبت به یکدیگر است که از این جهت نقش اساسی در پایداری خانواده دارند.احسان، مشورت و مراقبت از مصادیق اخلاقی مختص مرد و اطاعت، تواضع و قنوت و حفظ خود، اسرار و اموال شوهر در غیاب او از مصادیق مختص زن در معاشرت به معروف می باشند. هر یک از این مصادیق سبب افزایش صفا و صمیمیت و محبوبیت زوجین نسبت به یکدیکر و در نتیجه هرکدام عاملی برای پایداری خانواده می باشند.
مسئله اعتماد اجتماعی در نظام اجتماعی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
265 - 281
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مسائل اساسی جوامع غربی و جوامعی که متأثر از فرهنگ غربی هستند کاهش سرمایه اجتماعی است. اعتماد اجتماعی یکی از مؤلفه های اساسی سرمایه اجتماعی است. کاهش اعتماد اجتماعی بحران هویتی و فرهنگی را به دنبال داشته و این مسئله را در کانون توجه جامعه شناسان قرار داده است. جامعه اسلامی ما به میزانی که پای بند به آموزه های اسلامی است از این سرمایه برخوردار است. بدین روی هدف این مقال بررسی اعتماد اجتماعی در نظام اجتماعی اسلامی است. مقاله از روش توصیفی تحلیلی بهره جسته و موضوع را از ابعاد مختلف اعتقادی، اصول فقه، اخلاق اجتماعی و فقهی واکاوی نموده است. مفاهیمی چون "ایمان"، " مؤمن"، " متقی"، " برادر"، "ولایت مؤمنانه"،" کرامت انسانی"، " حق الله و حق الناس"، " مسلم"، " متشرع"، " متخلق"، " تعاون"، " تکافل"، " مواسات"، " قرض الحسنه"، " صدقه"، " وقف"، " عمل صالح"، " حسن خلق"، "تولی"، " حرمت "غیبت و تهمت و افتراء و اهانت" و دهها مفهوم دیگر حاوی معنای اعتماد اجتماعی است. در بحث اعتقادی به سنت های الهی و نقش توکل و اعتماد به وعده های الهی اشاره شده و در بحث اصول فقه بحث خبر واحد و بنای عقلاء به عنوان دو موضوع اساسی در زیر مجموعه اعتماد اجتماعی بررسی شده و در بحث اخلاق اجتماعی برخی اصول اخلاقی و رویه های پیشوایان دینی در تأکید بر اعتماد مؤمنان نسبت به هم و ضرورت برقراری رابطه برادرانه اشاره شده و در بحث احکام فقهی نیز برخی عناصر زیرساختی، ساختی و عاملیتی مقوم اعتماد اجتماعی تشریح گردیده است. از جمله عناصر ساختی مطرح در این مقال عبارت است از: خاستگاه کتاب، سنت و عقل، ابتنای بر حکمت نظری و عملی، تفکیک حق الله و حق الناس و رابطه اخوت، بنوت، نبوت و امامت. نتیجه آنکه بسیاری از احکام اخلاقی، فقهی اسلام به صورت ساختاری یا عاملیتی، مستقیم یا غیر مستقیم به تقویت اعتماد اجتماعی منجر می شود و در عین حال فرد و جامعه را از اعتماد بی جا برحذر می دارد.
عوامل اجتماعی مؤثر بر تحول شخصیت از دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
123 - 140
حوزه های تخصصی:
از آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنوع، باعث تعدد و تنوع شخصیت ها در مثنوی می شود؛ آنچه اساس هر داستان است شخصیت های آن است که عامل یا روال وقایع هستند. در واقع، جهان داستانی مثنوی مملو از شخصیت هایی است که مولانا از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی برمی گزیند و آنان را آگاهانه در راستای اندیشه ها، دیدگاه ها و اعتقادات حکمی، عرفانی و فلسفی خود قرار می دهد. مولانا هوشمندانه خصلت های روانی طبقاتی شخصیت های جهان قصه هایش را لحاظ می کند و شخصیت های داستانی نیز متناسب با آن خصلت ها و ویژگی ها نقش خود را ایفا می نمایند. این مقاله به بررسی برخی از مهم ترین عوامل اجتماعی مؤثر در تحول و شخصیت پردازی مولانا و ویژگی های شخصیت ها در داستان های مثنوی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که: مولانا در بسیاری از قصه های مثنوی با طرح حکایت ها و داستان هایی ساده و عموماً برگرفته از زندگی توده مردم به رهیافت ها و استنتاج هایی تأمل برانگیز در کنش و واکنش شخصیت ها می رسد. ذهن تأویل گر و معناگرای مولانا همواره در پس اشیاء و شخصیت های داستان و امور مادی و محسوس کیفیتی معنوی را جستجو می کند تا خواننده و مخاطب خود را بر خوان معانی رنگینی بنشاند که شایسته اهل طریقت است.
Validation of the Authenticity of the Attribution of the Book "Tanvir al-Miqbās" to Ibn Abbas(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Ibn Abbas is one of the most famous exegete companions known as the grandmaster of the Meccan school of interpretation. His prominent position is due to the large number of interpretive narrations quoted from him. Numerous works in the interpretation of the Qur'an are attributed to him, among which some works are more famous due to the possibility of his own writing or direct quotation from him or their important contents. One of the famous exegetical works attributed to Ibn Abbas is called “Tanwīr al-Miqbās.” According to the content evaluation, the authenticity of the attribution of this work to Ibn Abbas cannot be accepted; The most important reasons in terms of content are as follows: problems in the number of words and letters of some surahs, the existence of words indicating quotations from other companions and followers, the existence of later terms and the existence of late sectarian and theological evidence. Similarly, both documentary