فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
29 - 57
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه والدگری متمرکز، اهداف و کمالگرایی والدینی در دو گروه از پدران و مادران ایرانی انجام شد. مواد و روش ها: تعداد 706 والد (532 مادر و 174 پدر) به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اهداف والدینی (PGS)، پرسشنامه والدگری متمرکز (IPS) و مقیاس کمالگرایی والدینی (MPPQ) بودند. یافته ها: نتایج حاصل از اجرای آزمون t گروه های مستقل نشان داد که مادران به طور کلی در والدگری متمرکز و به طور خاص در سرشت باوری و چالش گری تفاوت معنی داری با پدران (05/0p<) و پدران تفاوت معنی داری در فرزندمحوری با مادران داشتند (01/0p<). نتایج همچنین نشان داد که پدران در رشد فرزند (05/0p<) و تصویر والدینی (05/0p< ) از اهداف والدینی و در کمالگرایی در هر دو بعد معطوف به خود و معطوف به جامعه تفاوت معنی داری با مادران داشتند (05/0p< ).نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نقش ویژه پدران و مادران را در پیامدهای فرزندپروی، تمرکز بر اهداف و ارزش ها تقویت شده با هدف شکل دهی به هویت اجتماعی فرزند، توجه به مسئولیت خاص پدران در پرورش فرزند با عنایت به مولفه های والدگری در فرهنگ ایرانی را برجسته می سازد.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و روان درمانی شناختی تحلیلی در کاهش علائم روان شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
47 - 55
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و روان درمانی شناختی تحلیلی در کاهش علائم روان شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. مواد و روش ها: این تحقیق براساس هدف، تحقیقی کاربردی است. براساس گردآوری و نوع داده ها کمی و از لحاظ زمان مقطعی بود. علاوه براین طرح پژوهشی از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش 45 نفر به صورت غیرتصادفی انتخاب شدند. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد در برنامه آماری SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که نمرات علائم شخصیت مرزی BPI و STB برای افرادی که تحت درمان روان درمانی شناختی تحلیلی قرار گرفتند بیشتر از افرادی بود که تحت درمان رفتاری دیالکتیک بودند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده موثرتر بودن روش شناختی تحلیلی از رفتاردرمانی دیالکتیک بوده است. در مجموع می توان نتیجه گرفت روان درمانگری شناختی تحلیلی با بهبود روابط بین شخصی، هیجانی وخودپنداره افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از انجام رفتارهای تکانه ای، بدون تفکر و برنامه ریزی نشده با ارتباط مناسب بین بیمار و درمانگر به بهبود عملکرد اجتماعی این بیماران کمک کند.
بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه شرم درونی و بیرونی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
254 - 262
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شرم یکی از هیجانات انسانی است که با بسیاری از اختلالات روانی ارتباط دارد. بااین حال ابزار معتبری در این زمینه به زبان فارسی وجود ندارد که شرم درونی و بیرونی را هم زمان موردسنجش قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه شرم درونی و بیرونی در دانشجویان بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش توصیفی- همبستگی و به طور دقیق تر اعتباریابی آزمون بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند. با در نظر گرفتن تعداد متغیرها 340 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه شرم درونی و بیرونی فریرا و همکاران (2020) (EISS) صورت گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها با بررسی همسانی درونی، روایی عاملی تأییدی، سازه، همگرا و همبستگی نمره هر گویه با سایر گویه ها انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و Amos نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس حاضر دارای ساختاری دوعاملی بوده و از روایی تأییدی مناسبی برخوردار است. ضرایب آلفای کرونباخ برای شرم درونی 71/0، شرم بیرونی 78/0 و مقیاس کل 85/0 به دست آمد. همچنین میانگین واریانس استخراج شده (AVE) برای عامل های مقیاس و شاخص روایی ترکیبی (CR) نشان داد، پرسشنامه حاضر از روایی سازه و همگرای قابل قبولی برخوردار است. نتیجه گیری: به طورکلی پرسشنامه 8 گویه ای شرم درونی و بیرونی برازش قابل قبولی با داده ها دارد و شاخص های نیکویی برازش آن را تائید می کند. ازاین رو می توان از آن به عنوان یک ابزار معتبر برای ارزیابی شرم درونی و بیرونی در دانشجویان استفاده کرد.
تجارب زیسته معلمان ابتدایی از مشکلات آموزش مجازی در بسترشاد
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۴۶۴-۴۵۸
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته معلمان ابتدایی شهر فردیس از مشکلات آموزش مجازی در بستر شاد انجام گرفت. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش مطالعه پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان، 25 نفر از معلمان دوره ابتدایی شهر کرج بودند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. با توجه به حضوری شدن مدارس، مصاحبه با افراد شرکت کننده بصورت حضوری بود و بر اساس وقت از قبل تعیین شده به محل کار این افراد مراجعه می شد برای تجزیه تحلیل اطلاعات گردآوری شده از تکنیک تحلیل مضامین استفاده شد. برای اعتباریابی داده ها از روش بازبینی مشارکت کنندگان استفاده شد، و پس از استخراج و دسته بندی، مشکلات آموزش مجازی در پنج مقوله اصلی (مشکلات مربوط به مسائل آموزشی، مشکلات مربوط به مسائل فنّاوری، مشکلات مربوط به مسائل اجتماعی و فرهنگی، مشکلات مربوط به مسائل مدیریتی و مشکلات مربوط به مسائل مالی)، طبقه بندی شدند و این مقوله ها دارای25 مضامین فرعی هستند. نتایج پژوهش نشان داد مشکلات زیادی در حوزه آموزش، مدیریت، فنّاوری، فرهنگی – اجتماعی و مالی فرایند آموزش مجازی را تحت تأثیر قرار داده است و برای حل این مشکلات نیاز است که طراحی زیرساخت های منسجم و مدیریت صحیح رفع موانع جهت ارائه آموزش مجازی بهتر صورت گرفته شود.
پیش بینی خستگی روانی بر اساس سبک دلبستگی اجتنابی و خودگردانی و عملکرد مختل در زوجین مراجعه کننده به کلینیک های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
101 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی خستگی روانی بر اساس سبک دلبستگی اجتنابی و خودگردانی و عملکرد مختل در زوجین مراجعه کننده به درمانگاه های شهر تهران بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش توصیفی_ همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به درمانگاه های روانشناسی و مشاوره منطقه 6 و 7 شهر تهران در سال 1401 بودند که از میان آنها 186 زوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل فرسودگی زناشویی پاینز (CBM، 1996) پرسشنامه دلبستگی کولینز و رید (RAAS، 1990) پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF، 2005) بود. روش تحلیل داده ها، تحلیل رگرسیون به روش همزمان بود. یافته ها نشان داد که بین سبک دلبستگی اجتنابی و خودگردانی با خستگی روانی رابطه معنارای جود دارد (05/0>p). و 1/17 درصد از واریانس خستگی روانی را تبیین می کنند. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که دلبستگی اجتنابی، خودگردانی و عملکرد مختل در پیش بینی خستگی روانی نقش اساسی دارد.
پیش بینی افکار خودکشی بر اساس دشواری تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانش آموزان متوسطه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نظر به نرخ روبه رشد خودکشی افراد و بخصوص نوجوانان و نتایج ضدونقیضی که در مورد ماهیت خودکشی، علل آن و رابطه ی آن با دیگر اختلالات، ریسک فاکتورها و عوامل محافظتی وجود دارد؛ با شناسایی عوامل خطر خودکشی در نوجوانان می توان اقدامات پیشگیرانه ای را جهت جلوگیری از وقوع خودکشی انجام داد، در همین راستا مطالعه حاضر باهدف پیش بینی افکار خودکشی بر اساس دشواری تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانش آموزان متوسطه شهر کرمان انجام شد. مواد و روش کار: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه ی دانش آموزان متوسطه شهرستان جازموریان در سال تحصیلی 1401-1402 بود که 150 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. ابزار شامل مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده فلمینگ، پرسشنامه افکار خودکشی بک و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان بود. تحلیل داده با آزمون همبستگی و رگرسیون گام به گام انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد بین دشواری تنظیم هیجان با ابعاد افکار خودکشی رابطه مثبت معنادار و بین حمایت اجتماعی ادراک شده با افکار خودکشی رابطه منفی معنادار وجود دارد (01/0>p). تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که این دو مؤلفه با 91 درصد(910/0=R2 ) از افکار خودکشی را در دانش آموزان پیش بینی نمودند. همچنین 96 درصد از واریانس افکار خودکشی بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده تبیین شد که حمایت دوستان و خانواده بیشترین میزان پیش بینی را نشان دادند. دشواری تنظیم هیجان 89 درصد از واریانس افکار خودکشی را پیش بینی نمود. بحث و نتیجه گیری: نتایج کلی نشان داد که دشواری تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده نقش معناداری در پیش بینی افکار خودکشی در دانش آموزان متوسطه دارد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رفتارهای پرخطر و رفتارهای خود آسیب رسان در زنان دارای سابقه مصرف مواد
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
90 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رفتارهای پرخطر و رفتارهای خود آسیب رسان در زنان دارای سابقه مصرف مواد بود. جامعه آماری شامل زنان دارای سوء سابقه مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر مشهد بود. تعداد ۳۰ نفر از این زنان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS) و مقیاس اظهارات مربوط به خودآسیبی (ISAS) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس چند متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش رفتارهای پرخطر و رفتارهای آسیب رسان به خود تأثیر معناداری دارد (0.05>P). به نظر می رسد که درمان متمرکز بر شفقت برای کاهش رفتارهای پرخطر و رفتارهای آسیب رسان در زنان دارای سابقه مصرف مواد موثر است. استفاده از این مداخله به درمانگران و مشاوران پیشنهاد می شود.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر مرگ اندیشی بر کیفیت زندگی، امید به زندگی و افسردگی در زندانیان .(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر مرگ اندیشی بر کیفیت زندگی، امید به زندگی و افسردگی در زندانیان است.روش: روش پژوهش شبه-آزمایشی است که درآن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه دراین پژوهش، مردان زندانی در واحد3 مشاوره زندان مرکزی شهر مشهد (825 نفر) بود. از میان آن ها 24 نفر که ملاک های ورود را دارا بودند، به صورت در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی (12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) گمارده شدند و در پایان مداخله، داده های 24 نفر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی (فرم کوتاه سازمان بهداشت جهانی ، 1998)، پرسشنامه افسردگی بک (1996) و مقیاس امید به زندگی اشنایدر (1991) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. هر دو گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه های مذکور را به عنوان پیش آزمون تکمیل و سپس گروه آزمایش به مدت 15 جلسه تحت درمان الگوی مداخله ای ارائه شده قرار گرفت اما گروه کنترل درطول دوره پژوهش، الگوی مداخله ای را دریافت نکرد. سپس هر دو گروه پرسش نامه های پژوهش را به عنوان پس آزمون تکمیل و در نهایت، داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS-21مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نشان داد که مرگ اندیشی منجر به بهبود کیفیت زندگی، افزایش امید به زندگی و کاهش میزان افسردگی در زندانیان می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
115 - 138
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری است. برای تعیین نمونه 60 نفر به صورت داوطلبانه و هدفمند انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش شفقت به خود و گروه آزمایش دوم آموزش ذهن آگاهی را ازطریق پروتکل های آموزشی شفقت به خود و ذهن آگاهی در هشت جلسه دریافت کردند و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. آزمودنی ها، قبل و بعد از اجرای مداخله و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به مقیاس کنترل عواطف پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرّر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش شفقت به خود و همچنین، آموزش ذهن آگاهی به یک میزان در افزایش کنترل عواطف نوجوانان اثربخش بوده و بعد از 45 روز همچنان پایدار بوده است که این پایداری در ذهن آگاهی ماندگاری بیشتری داشته است. با توجه به اثربخشی مشابه آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در افزایش کنترل عواطف نوجوانان، پیشنهاد می شود در مراکز حمایتی نظیر شبه خانواده بهزیستی از این روش های روانشناسی موج سوم برای بهبود وضعیت عاطفی نوجوانان بهره گرفته شود.
Developing and validating the educational package of wisdom and its effectiveness on happiness and emotional intelligence of students;(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
11 - 20
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this current study is to develop and validate the educational package of wisdom and its effectiveness on the happiness and emotional intelligence of students this research is semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. For this purpose, the wisdom training package was first designed and compiled based on theoretical principles and existing packages according to the target group and was approved by experts.
Research Methodology: The statistical population was all undergraduate students of psychology at Azad University, Roudehen branch, in the academic year 2021-2022. Among them, 45 students were randomly replaced into two control and experimental groups. The research tools included the Oxford Happiness Questionnaire (1989) and the Bar-on Emotional Intelligence Questionnaire (1997). Then (22 people) from the control group and (23 people) from the experimental group were placed in a pre-test session During 8 sessions of 90 minutes, which were held 2 sessions a week, the students of the experimental group were taught the wisdom educational package, while there was no intervention for the control group.
Findings: The results showed that the educational package of wisdom on happiness and emotional intelligence is significant at the level of 0.001.
Conclusion: It can be concluded that wise people are receptive to new perspectives, they take emotions seriously because they know that emotions convey important information about a situation, and they feel satisfied with the smallest happiness.
نقش میانجی پذیرش خود و هماهنگی خود با هدف در رابطه نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
54 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر تبیین مدل بهزیستی روان شناختی براساس نیاز های بنیادین روان شناختی با میانجی گری پذیرش خود و هماهنگی خود با هدف در بین دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی است و نحوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بوده است. نمونه پژوهش ۴۳۰ نفر بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس و به روش اینترنتی در این پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های نیاز های بنیادین روان شناختی گاردیا و همکاران (۲۰۰۰)، پرسشنامه پذیرش خود (چمبرلین و هاگا، ۲۰۰۱)، پرسشنامه هماهنگی خود با هدف الیوت و شلدون (۱۹۹۸) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (۲۰۰۲) بود. داده های پژوهش با روش معادلات ساختاری و از طریق نرم افزار های SPSS و LISREL تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مدل ارائه شده در پژوهش حاضر از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته های این پژوهش نشان داد که نیاز های بنیادین روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم و معناداری دارد و متغیر میانجی گر پذیرش خود دارای اثر معنادار مستقیم و غیرمستقیمی بر بهزیستی روان شناختی است. همچنین، متغیر هماهنگی خود با هدف به طور مستقیمی بر بهزیستی روان شناختی مؤثر بود.نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر نیاز های بنیادین روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی دانشجویان اثرات مستقیم و غیرمستقیم دارد و پیشنهاد می شود در پژوهش های بعدی آثار ارضای نیاز های بنیادین روان شناختی بر دیگر متغیر های سلامت روان در طول مدت زمان بیشتری بررسی شود.
مطالعه کیفی فرایند سازگاری فرزندان با طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
سازگاری با طلاق والدین یکی از چالش هایی است که فرزندان طلاق با آن مواجه هستند که عدم وجود آن می تواند پیامدهای نامطلوبی بر فرزندان طلاق و جامعه ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی فرایند سازگاری فرزندان با طلاق والدین، در سال 1401 با استفاده از روش گراندد تئوری انجام گرفته است. مشارکت کنندگان پژوهش، فرزندان طلاق دختر ساکن تهران که بین 20 تا 30 سال بودند و حداقل 5 سال از طلاق والدینشان گذشته است. یافته های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 مشارکت کننده بر اساس اصل اشباع نظری ادامه یافت و تجزیه وتحلیل یافته ها با استفاده از روش استراوس و کوربین صورت گرفت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه در زمینه مطالعه کیفی فرایند سازگاری فرزندان با طلاق والدین، منجر به شناسایی 11 کد محوری «تاب آوری»، «شبکه های حمایتی»، «موقعیت اقتصادی مطلوب»، «کیفیت والد گری»، «پذیرش طلاق توسط والدین»، «دور شدن از شرایط تنش زا»، «عوامل محیطی و پیرامونی»، «مقابله کارآمد»، «حفظ پویایی»، «چارچوب بندی مجدد شناختی»، «رشد پس از ضربه» و کد انتخابی «مراقبت فعالانه از خود» گردید. نتایج حاصل از این پژوهش ضمن افزایش بینش نسبت به فرایند سازگاری با طلاق والدین، زمینه کافی برای تدوین برنامه های آموزشی و کاربردی را با هدف افزایش سازگاری با طلاق والدین فراهم می آورد و می تواند آسیب های ناشی از طلاق والدین را تا حد زیادی کاهش دهد.
مدل ساختاری رابطه بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی: نقش میانجی پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۲۴-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رابطه بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی به همراه نقش میانجی پریشانی روان شناختی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی اجرا شد. روش پژوهش حاضر توصیفی _همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 314 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل: پرسشنامه احساس تنهایی LS) ، آشر و همکاران، 1984)، پرسشنامه ذهن آگاهی FFMQ) ، بائر و همکاران، 2006)، و پرسشنامه پریشانی روانشناختی K10)، کسلر و همکاران، 2002) بود. داده ها با روش تحلیل معادلات ساختاری قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. برآورد اثر مستقیم ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، منفی و معنادار؛ اثر مستقیم ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی، منفی و معنادار؛ و اثر مستقیم پریشانی روانشناختی بر احساس تنهایی، مثبت و معنادار بود (05/0>p). همچنین اثر غیرمستقیم پریشانی روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی، منفی و معنادار بود (05/0>p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت نقش میانجی پریشانی روان شناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی تایید شد.
Comparison of the Effectiveness of Mindfulness-Based Stress Reduction Training and Acceptance and Commitment Therapy on Affective Control in Pregnant Women in Ilam City in 2019(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
219-227
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aims to compare the effectiveness of Mindfulness-Based Stress Reduction (MBSR) and Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on affective control in pregnant women. Methods: A randomized controlled trial was conducted with 45 pregnant women from Ilam, Iran, who were randomly assigned to one of three groups: MBSR, ACT, or control. Participants in the experimental groups underwent 8 weekly group sessions of either MBSR or ACT, while the control group received no intervention. Affective control was measured using the Affective Control Scale, which includes subscales for anger, anxiety, depression, and positive affect. Pre-test and post-test assessments were administered to all groups, and data were analyzed using ANCOVA to compare the effects of the interventions across groups. Findings: The results indicated significant improvements in affective control for both MBSR and ACT groups compared to the control group. The ANCOVA showed significant effects for both MBSR and ACT in reducing anxiety, improving positive affect, and regulating anger, with no significant difference between the two experimental groups. The control group showed no significant changes in any of the emotional regulation variables. Both experimental groups demonstrated a large effect size for affective control (η² = 0.53), with smaller but significant effects on anxiety and positive affect (η² = 0.19 and η² = 0.17, respectively). Conclusion: Both MBSR and ACT were effective in improving affective control and emotional regulation in pregnant women, with similar outcomes for both interventions. These findings suggest that both therapies could be useful tools for managing stress and enhancing emotional well-being during pregnancy.
Examining the Role of Social Networks and Subjective Norms within Rusbult's Investment Model Framework to Predict the Stability of Marital Relationships in Divorce-Seeking Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The primary aim of this study was to integrate the role of social networks and subjective norms into the theoretical framework of the investment model of relationships to predict marital stability among divorce-seeking couples in the city of Ilam. Methods: This research employed a correlational design. The statistical population included all divorce-seeking couples in Ilam during 2019–2020 who visited family courts, counseling centers, and divorce registry offices. A sample of 160 participants was selected using convenience sampling. Data collection utilized the following instruments: the Marital Instability Index (Edwards et al., 1987), the Social Networks in Marital Relationships Scale (researcher-developed, 2019), the Subjective Norms in Marital Relationships Scale (researcher-developed, 2019), and Rusbult’s Investment Model Scale (1980). Data analysis was conducted using path analysis via AMOS version 23. Findings: The findings indicated that the tested model exhibited acceptable fit. Significant positive correlations were found between marital satisfaction and marital commitment, while significant negative correlations were observed between the quality of alternative relationships and marital commitment. Additionally, relationship investment and marital commitment were significantly positively correlated. A significant relationship was identified between marital commitment and marital instability at the level of p<0.05. However, no significant relationship was observed between social networks and marital commitment or between subjective norms in marital relationships and marital commitment. Furthermore, the results demonstrated that marital commitment mediated the relationship between satisfaction with the relationship and marital instability (p≤.05), the quality of alternative relationships and marital instability (p≤.05), relationship investment and marital instability (p≤.01), and subjective norms and marital instability (p≤.05). However, marital commitment did not significantly mediate the relationship between the influence of social networks in marital relationships and marital instability. Conclusion: Based on the findings and the role of subjective norms and social networks within Rusbult’s investment model, the results of this study can be utilized in counseling centers to enhance and prevent the instability of marital relationships.
The Role of Psychological Flexibility, Acceptance, and Commitment in Marital Adjustment Among Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to determine the role of psychological flexibility, acceptance, and commitment in marital adjustment among couples. Method: This study was applied and descriptive-correlational in nature. The population included couples (both women and men) from Amol County, who were studied using a convenience sampling method involving 126 couples. Data were collected using the Cognitive Flexibility Inventory by Dennis and Vander Wal (2010), the second version of the Acceptance and Action Questionnaire by Bond et al. (2007), and the Spanier Dyadic Adjustment Scale (1976). For the analysis of data in the inferential statistics section, simultaneous multiple regression was conducted using SPSS version 21. Findings: The findings indicate that psychological flexibility, acceptance, and commitment can explain 16.9% of the variance in marital adjustment. The t-tests for significance in regression for the coefficient of psychological flexibility (β = 0.191) and acceptance and commitment (β = 0.285) were significant. Acceptance and commitment have a greater unique contribution in predicting marital adjustment among couples (α = 0.05). Conclusion: According to the results, the most significant influences on marital adjustment are acceptance and commitment, followed by psychological flexibility. It is recommended that the findings of this research be utilized to enhance marital adjustment among both women and men.
Comparison of the Representation Rankings of Social Harms Threatening the Family Institution in Iranian Cinema during the 1990s and 2000s(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aims to analyze and compare the representation of social harms threatening the family institution in Iranian cinema during the 1990s and 2000s. The primary objective is to explore the evolution of these representations across two decades, reflecting broader social and cultural changes in Iranian society. Methods: The research utilizes a quantitative content analysis method to systematically examine a sample of 40 Iranian films—20 from the 1990s and 20 from the 2000s. These films were selected to represent a broad cross-section of Iranian cinema. Data were collected using a structured coding sheet, focusing on the depiction of various social harms, including norm violation, lawbreaking, migration, unemployment, divorce, infidelity, delinquency, and more. The analysis was conducted using SPSS software to identify trends and shifts in the portrayal of these issues over time. Findings: The findings indicate a significant shift in the representation of social harms in Iranian cinema from the 1990s to the 2000s. In the 1990s, the most prominently depicted social harms were norm violation, lawbreaking, migration, and unemployment. By the 2000s, the focus shifted to divorce, infidelity, and delinquency, reflecting changing social dynamics and concerns in Iranian society. The study also found that while certain issues, such as violence and prostitution, remained relevant across both decades, their representation in cinema evolved, reflecting broader societal changes. Conclusion: This study demonstrates that Iranian cinema serves as a crucial medium for reflecting and critiquing social issues, with the portrayal of social harms evolving in response to changing societal concerns. The findings highlight the dynamic relationship between cinema and society in Iran, with films playing a vital role in both mirroring and influencing public discourse on social issues.
اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر امید و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی – حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر امید به زندگی و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی انجام گرفت. مواد و روش: این پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی بود که به مدارس مخصوص کودکان کم توان جسمی-حرکتی در تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 24 مادر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (n=12) و کنترل (n=12) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت برنامه MBSR قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های امید به زندگی و تحمل پریشانی جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای امید به زندگی (F(1, 22) = 45.67, p < 0.001) و تحمل پریشانی (F(1, 22) = 37.89, p < 0.001) وجود دارد. آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که میانگین نمرات امید به زندگی در گروه آزمایش از پیش آزمون به پس آزمون 13.33 واحد (p < 0.001) و از پیش آزمون به پیگیری 12.66 واحد (p < 0.001) افزایش یافت. همچنین، میانگین نمرات تحمل پریشانی در گروه آزمایش از پیش آزمون به پس آزمون 15.44 واحد (p < 0.001) و از پیش آزمون به پیگیری 14.11 واحد (p < 0.001) افزایش یافت. در حالی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری باعث افزایش امید به زندگی و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی می شود. این برنامه می تواند به عنوان یک روش موثر برای بهبود وضعیت روانی و کیفیت زندگی این مادران مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، بر اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارامد مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مطالعه ارزیابی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) در کاهش اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد در مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو بود. مواد و روش: این مطالعه به صورت کارآزمایی کنترل شده تصادفی (RCT) با گروه کنترل انجام شد. 30 مرد در حال ترک اعتیاد بدون دارو از شهر اهواز در سال 2022 انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (برنامه MBSR) و کنترل تقسیم شدند. هر گروه شامل 15 نفر بود. برنامه MBSR شامل هشت جلسه هفتگی بود. اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد با استفاده از مقیاس اضطراب بک (BAI)، مقیاس پاسخ های نشخواری (RRS) و مقیاس نگرش های ناکارآمد (DAS) اندازه گیری شدند. داده ها در سه زمان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پنج ماهه جمع آوری شد. تحلیل های آماری شامل تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS-27 انجام شد. یافته ها: گروه آزمایشی کاهش معناداری در اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد از پیش آزمون به پس آزمون و پیگیری نشان داد. به طور خاص، اضطراب از میانگین 24.67 (انحراف استاندارد = 3.45) در پیش آزمون به 15.33 (انحراف استاندارد = 2.88) در پس آزمون (p<.001) و 16.45 (انحراف استاندارد = 3.12) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. نشخوار فکری از 42.78 (انحراف استاندارد = 5.67) در پیش آزمون به 30.45 (انحراف استاندارد = 4.88) در پس آزمون (p<.001) و 32.12 (انحراف استاندارد = 5.13) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. نگرش های ناکارآمد از 95.56 (انحراف استاندارد = 8.45) در پیش آزمون به 78.33 (انحراف استاندارد = 7.12) در پس آزمون (p<.001) و 80.01 (انحراف استاندارد = 7.34) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. گروه کنترل تغییرات معناداری در هیچ یک از متغیرها نشان نداد. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) یک مداخله موثر برای کاهش اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد در مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو است. این نتایج بر پتانسیل مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی برای حمایت از بهبود شناختی و احساسی در درمان اعتیاد تأکید می کند.
رابطه انسجام خانواده و قلدری سایبری با نقش میانجی بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۵۰-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه انسجام خانواده و قلدری سایبری با نقش میانجی بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی در دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم مقطع متوسطه شهر آستارا در سال 1402 بودند. که از بین آن ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 339 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس انسجام سازمان یافته خانواده (FOCS؛ فیشر و همکاران، 1992) مقیاس بلوغ عاطفی (EMS؛ سینگ و بهارگاوا، 1990)، پرسشنامه قلدری سایبری (CBS؛ مینه سینی و همکاران، 2011) و پرسشنامه خودآگاهی هیجانی (EAQ-30، ریف و همکاران، 2007) جمع آوری شد. مدل پیشنهادی از برازش برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثر مستقیم انسجام خانواده با قلدری سایبری، خودآگاهی هیجانی و بلوغ عاطفی و همچنین اثرمستقیم خودآگاهی هیجانی بر قلدری سایبری و بلوغ عاطفی بر قلدری سایبری معنادار بود (05/0>P). علاوه براین، نتایج نشان داد که بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی بین انسجام خانواده و قلدری سایبری نقش میانجی دارند (05/0>P). در مجموع انسجام خانواده به طور مستقیم و با نقش میانجی بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی بر قلدری سایبری اثر داشت.