مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر اضطراب و بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص در شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1402 بود. 26 نفر از مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه و در دو گروه آزمایش (13 نفر) و کنترل (13 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب بک (1988، BAI) بهزیستی روان شناختی ریف (1989، RSPWB) و برنامه مداخله گروه درمانی شناختی رفتاری بک (2021) و لیهی (2007) بود. داده های پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین اضطراب و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد که نشان دهنده ی تأثیر گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی گروه آزمایش بود (05/0p<). می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی رفتاری تأثیر قابل قبولی در بهبود بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص داشته است.
رابطه ادراک دانشجو معلمان از اعتبار اساتید و نگرش به حرفه تدریس: نقش میانجی عاملیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مطالعه نقش میانجی عاملیت در ارتباط بین ادراک از اعتبار اساتید و نگرش به حرفه تدریس دانشجو معلمان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری همبستگی بود. جامعه آماری، دانشجو معلمان پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1403-1402 مشتمل بر 1364 نفر بودند که با شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک، نمونه ای به حجم 275 نفر از میان آن ها انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه اعتبار معلم (TCS، مک کراسکی و تیون، 1999)؛ عاملیت دانشجویان (AUSS، جاسکلا و همکاران، 2016) و نگرش به حرفه تدریس (STATPS، وین و انوی، 2020) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری صورت گرفت. یافته ها نشان داد که مدل مشاهده شده از برازش مطلوبی برخوردار است. اثر اعتبار اساتید بر عاملیت دانشجو (05/0>P) و اثر عاملیت دانشجو بر نگرش به حرفه تدریس معنادار است (05/0>p). عاملیت دانشجو معلمان نقش میانجی را در رابطه بین ادراک از اعتبار اساتید و نگرش به حرفه تدریس ایفا می کند (05/0>p). با توجه به یافته های پژوهش، تلاش های اساتید برای بهبود نگرش های دانشجومعلمان نسبت به حرفه تدریس در گرو ارتقای احساس عاملیت آن ها است.
نقش میانجی باورهای سلامت در رابطه شیوه های والدگری و پریشانی روان شناختی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی باورهای سلامت در رابطه شیوه های والدگری و پریشانی روان شناختی فرزندان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی_ همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را والدین دارای فرزند نوجوان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تبریز در سال 1401-1402 تشکیل دادند. تعداد 220 نفر به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگی (21-DASS) لاویبوند و لاویبوند (1995)، مقیاس بازخورد نسبت به بیماری(IAS) کلنر (1987) و پرسشنامه والدگری آلاباما (APQ) شلتون و همکاران (1996) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که شیوه والدگری مشارکت و باورهای سلامت اثر مستقیم معناداری بر پریشانی روان شناختی دارند (009/0=P) و نظارت ضعیف و انضباط ناپایدار نیز اثر مستقیم معناداری بر باورهای سلامت دارند (009/0=P)، ولی اثر مستقیم مشارکت، والدگری مثبت و تنبیه بدنی به بر باورهای سلامت معنادار نبود (05/0<P). شیوه های والدگری نظارت ضعیف (01/0=P) و انضباط ناپایدار (005/0=P) اثر غیر مستقیم معناداری بر پریشانی روان شناختی داشتند، اما مشارکت، والدگری مثبت و تنبیه بدنی اثرغیرمستقیم معناداری نشان ندادند (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که باورهای سلامت نقش میانجی معناداری در رابطه شیوه های والدگری نظارت ضعیف و انضباط ناپایدار با پریشانی روان شناختی فرزندان نوجوان دارد.
فراتحلیل عوامل اثرگذار بر بهبود قابلیت های هیجانی-کارکردی نوجوان مبتنی بر رویکرد تحولی یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل عوامل اثرگذار بر بهبود قابلیت های هیجانی-کارکردی نوجوان منطبق با رویکرد تحولی یکپارچه انجام شد. جامعه آماری کلیه مقالات و پایان نامه های مرتبط با موضوع پژوهش بوده است که در سال های 1392-1402 به زبان فارسی در پایگاه های اطلاعاتی نشریات علمی ایران شامل (پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی(SID)، مگیران، ایرانداک) منتشر شده است. جست وجو با استفاده از کلیدواژه های؛ تعاملات، تنظیم هیجان، مهارت های شناختی (حل مسئله، پرسشگری، تفکر منطقی و انعطاف پذیر) و فراشناخت با محوریت نوجوان انجام شد. از بین پژوهش های راه یافته به مطالعه، 40 مورد برای بررسی برگزیده شد و به کمک نرم افزار CMA2 تحلیل شد. برای محاسبه اندازه اثر از g هگز و مدل اثرات ثابت و تصادفی و به منظور بررسی میزان سوگیری انتشار در مطالعات، از نمودار فونل استفاده شد. همچنین نتایج آزمون I2 و Q حاکی از آن بود که مطالعات همگن نبوده اند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که میزان اندازه اثر ترکیبی عوامل اثرگذار بر قابلیت های هیجانی-کارکردی در مدل ثابت 771/0 و در مدل تصادفی 885/0 است که از نظر آماری معنادار بود. همچنین بیشترین تاثیر بر قابلیت های هیجانی-کارکردی مربوط به عامل تعامل اثربخش (784/1) و کمترین تاثیرگذاری نیز مرتبط با عامل مهارت آموزی (053/0) بود. در نهایت مهم ترین نکته این بود که از میان عوامل اثرگذار بر قابلیت های هیجانی-کارکردی نوجوان، تعاملات اثربخش، توانایی حل مسئله و راهبردهای تنظیم هیجان دارای بیشترین اندازه اثرمعنادار بود که به معنای اهمیت این سه عامل در بهبود عملکرد تحولی نوجوان بوده است.
اثربخشی روایت درمانی بر انسجام خانواده و صمیمیت زناشویی در زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روایت درمانی بر انسجام خانواده و صمیمیت زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوج هایی بود که به دلیل تعارضات زناشویی در سال ۱۴۰2 به مراکز مشاوره زندگی شاد و مبین شهر تبریز مراجعه کرده بودند. از بین آنها تعداد 16 زوج از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (8 زوج در گروه گواه و ۸ زوج در گروه آزمایش) گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی روایت درمانی را در ۱۰ جلسه و هفته ای یکبار دریافت کرد. به منظور گرد آوری داده ها از مقیاس انسجام خانواده سامانی (FCQ، 1381) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی باگاروزی (MIQ، 2001) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین میانگین پس آزمون انسجام خانواده و صمیمیت زناشویی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>P). علاوه بر این نتایج نشان داد که روایت درمانی توانسته تاثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (05/0>P). یافته ها بیانگر این مطلب است که روایت درمانی می تواند به عنوان رویکردی موثر برای افزایش صمیمیت زناشویی و انسجام خانواده مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی تنظیم هیجان و شفقت به خود بر بهبود کارکرد اجتماعی نوجوانان کانون اصلاح و تربیت استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی تنظیم هیجان و شفقت به خود بر بهبود کارکرد اجتماعی در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت استان تهران انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مددجویان پسر کانون اصلاح و تربیت استان تهران در سال 1402 بود. در این پژوهش 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه مداخله و یک گروه گواه) قرار گرفتند. گروه های آزمایش هر یک طی 8 جلسه تحت مداخله گروهی برنامه درمانی تنظیم هیجان و شفقت درمانی قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس عملکرد اجتماعی و انطباقی کودک و نوجوان (CASAF؛ پرایس و همکاران، 2002) استفاده شد. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که پیش آزمون کارکرد اجتماعی با نمرات پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری داشت (05/0>P)، همچنین نتایج دلالت بر این داشت که بین دو درمان در طول زمان تفاوت معناداری وجود نداشت، اما هر یک از درمان ها نسبت به گروه کنترل تغییرات معناداری در کارکرد اجتماعی داشتند (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی تنظیم هیجان و شفقت به خود در روش درمانی کارآمد در بهبود کارکرد اجتماعی نوجوانان بزهکار است.
اثربخشی پارادوکس درمانی بر اضطراب و استحکام من مادران دارای نوزاد نارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی پارادوکس درمانی بر اضطراب و استحکام من مادران دارای نوزاد نارس انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگری یک و سه ماه بود. جامعه آماری این مطالعه مادران دارای نوزاد نارس مراجعه کننده به بیمارستان افضلی پور کرمان در سال ۱۴۰۲ بودند. 60 نفر از مادران به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (۳۰ نفر) و کنترل (۳۰ نفر) جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس افسردگی اضطراب استرس-21 (DASS-21؛ لاویبوند و لاویبوند، 1995) و مقیاس استحکام من (ESS؛ بشارت، 1395) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش در طی 4 جلسه تحت مداخله پارادوکس درمانی بشارت قرار گرفت؛ سپس از هر دو گروه پس آزمون و پیگیری در دو نوبت دریافت شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها نشان داد که نمره اضطراب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل از پیش آزمون تا پیگیری کاهش معناداری داشته است (05/0>P)؛ اما در مقابل نمره استحکام من از پیش آزمون تا پیگیری افزایش معناداری نسبت به گروه کنترل داشته است (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که پارادوکس درمانی یک مداخله موثر بر کاهش اضطراب و افزایش استحکام من در مادران دارای نوزاد نارس بود.
مقایسه شادکامی و توانمندی های منش بر اساس جنسیت و نگرش به نقش جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه شادکامی و توانمندی های منش بر اساس جنسیت و نگرش به نقش جنسیتی انجام شد. این پژوهش توصیفی و از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری کل دانشجویان شهر تهران در نظر گرفته شد در سال 1401 بودند. حجم نمونه در این مطالعه 600 نفر (296 زن) و (304 مرد) در نظر گرفته شد. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای انجام شد. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ؛ ارگایل، 1989)، پرسشنامه ارزش های فعال در عمل (VIA-IS؛ پترسون و سلیگمن، 2004) و پرسشنامه نگرش به نقش جنسیتی (ATGRQ؛ کیانی و همکاران، 1387) انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها نشان داد بین جنسیت و شادکامی و همچنین بین جنسیت و زیرمقیاس هاس شادکامی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P)؛ همچنین نتایج نشان داد که بین جنسیت و نمره کل توانمندی های منش و فضیلت های منش تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتایج دیگر نشان داد که بین نگرش های جنسیتی (سنتی/ برابرخواه) و نمره شادکامی تفاوت معنادار وجود داشت (05/0>P)؛ در واقع نمره شادکامی افراد سنتی به طور معنادار بیشتر از افراد برابرخواه بود. اما در زمینه توانمندی های منش و فضیلت های منش تفاوت معناداری بین دو نگرش جنسیتی (سنتی/ برابرخواه) وجود نداشت (05/0<P). بنابراین می توان نتیجه گرفت که جنسیت تاثیری بر شادکامی و توانمندی های منش ندارد؛ اما نگرش جنسیتی سنتی می توان موجب شادکامی بیشتر شود.
پیش بینی کیفیت روابط زناشویی و سازگاری زناشویی بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه و تاب آوری در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی کیفیت روابط زناشویی و سازگاری زناشویی بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه و تاب آوری در زنان متأهل بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1401 بود. روش نمونه گیری غیرتصادفی و هدفمند و حجم نمونه آماری بر اساس نرم افزار sample power و با توجه به احتمال افت شرکت کننده ها 375 نفر در نظر گرفته شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1976 DAS,)، کیفیت روابط زناشویی باسبی و همکاران (1995، RDAS)، طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1998، YSQ-SF) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003، CD-RISC) اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون به روش هم زمان انجام شد. یافته ها نشان داد حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، دیگرجهت مندی، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری، محدودیت های مختل با سازگاری زناشویی و کیفیت روابط زناشویی رابطه منفی و معنادار دارد (۰۱/0>P). همچنین ارتباط تاب آوری با سازگاری زناشویی و کیفیت روابط زناشویی مثبت و معنادار است (۰۱/0>P). همچنین درمجموع 7/36 درصد از واریانس متغیر سازگاری زناشویی و 4/31 درصد از متغیر کیفیت روابط زناشویی توسط متغیرهای پیش بین تبیین می شود (۰5/0>P). نتیجه گیری می شود که طرح واره ناسازگارانه اولیه و تاب آوری در پیش بینی کیفیت روابط زناشویی و سازگاری زناشویی نقش اساسی دارد.
نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش افراد بالای 18 سال شهر تهران در سال 1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از منطقه سه، نمونه ای به تعداد 200 نفر انتخاب و پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس وسواس فکری- جبری بیل براون (Y-BOCS، گودمن و همکاران، 1989)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، 2004) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی اختلال وسواس جبری بودند (۰01/۰p‹) و همچنین تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم از طریق تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد) توانست اختلال وسواس جبری را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که تحمل پریشانی و تنظیم هیجان نقش کلیدی در اختلال وسواس جبری دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای کیفیت زندگی اختلال وسواس جبری ضروری است.
نقش میانجی درد روانی در رابطه بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی درد روانی در رابطه بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران در نیمسال دوم سال تحصیلی 1403-1402 بودند. 419 نفر به روش دردسترس در این مطالعه مشارکت داشتند و به مقیاس درد روانی اورباخ و میکولینسر (OMMP؛ اورباخ و همکاران، 2003)، مقیاس خودشناسی انسجامی (ISKS؛ قربانی و همکاران، 2008) و پرسشنامه اظهارات مربوط به خودآسیبی (ISAS؛ کلونسکی و گلن، 2009) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثرمستقیم خودشناسی انسجامی بر رفتارهای خودآسیب رسان به طور منفی معنادار بود؛ در مقابل درد روانی به طور مثبت بر رفتارهای خودآسیب رسان اثر مستقیم داشت. همچنین نتایج نشان داد که خودشناسی انسجامی به طور منفی بر درد روانی اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که درد روانی بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان به طور معنادار نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که خودشناسی انسجامی به صورت مستقیم و با میانجی گری درد روانی بر رفتارهای خودآسیب رسان اثر دارد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارزشمندی بدن در زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارزشمندی بدن در زنان مبتلا به چاقی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترلبا دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش را کلیه زنان با شاخص توده بدنی 30 و بیشتر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر ساری در سال 1401 تشکیل دادند که از بین آنها تعداد 45 نفر به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره جایگذاری شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه خودارزشمندی کروکر و همکاران (CSWS، ۲۰۰۳) بود. گروه های آزمایش هر کدام طی 8 جلسه 90 دقیقه هفته ای یک بار مداخله های درمان شناختی- رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. روش تحلیل این پژوهش، روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر بود. نتایج نشان داد هر دو مداخله درمان شناختی رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری باعث افزایش ارزشمندی بدن شد (05/0>p) و این نتیجه تا مرحله پیگیری ماندگار بود. همچنین نتایج نشان داد که بین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارزشمندی بدن در زنان مبتلا به چاقی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<p). یافته ها نشان داد. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی- رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نقشی کلیدی در افزایش ارزشمندی بدن زنان مبتلا به چاقی دارد.
اثربخشی امید درمانی بر وسواس مرگ و ادراک درد در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی امید درمانی بر وسواس مرگ و ادراک درد در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب بیمارستان قلب شهر تهران در سال 1402 بود که از این جامعه تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. همه آنها قبل از اجرای مداخلات پرسشنامه وسواس مرگ عبدالخالق (DOQ) (1998) و ادراک درد ملزاک (MGPQ) (1975) را تکمیل کردند. پس از آن گروه آزمایش مداخله امید درمانی را طی 8 جلسه 90 دقیقه هفته ای یکبار دریافت کردند. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس بااندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در متغیرهای وسواس مرگ و ادراک درد بین دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد و امید درمانی در کاهش وسواس مرگ و ادراک درد در گروه مداخله موثر بوده است (05/0>P). بر این اساس می توان گفت استفاده از روش امید درمانی می تواند در کاهش وسواس مرگ و ادراک درد بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب موثر باشد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر شفقت بر سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر شفقت بر سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش مراقبت کنندگان بیماران مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان های امام حسین و بهار شهرستان شاهرود در سال 1401 بودند. تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های سوگ پیش از موعد (MM-CGI) دهقانی و همکاران (1391)، پریشانی روانشناختی (K-10) کسلر (2003) بود. یکی از گروه های آزمایش درمان هیجان مدار را در 10 جلسه 1 ساعته و گروه آزمایش دیگر نیز درمان مبتنی بر شفقت را در قالب 10 جلسه 1 ساعته به صورت هفته ای دو بار دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر شفقت بر سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی اثربخشی معنادار داشتند (05/0>p). همچنین درمان هیجان مدار در مقایسه با درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان اثربخشی بیشتری داشته است (01/0>p). نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار، مداخله کارآمدتری در مقایسه با درمان مبتنی بر شفقت برای کاهش سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بوده است.
نقش نیازهای روانشناختی دانشجویان در اعتیاد به اینترنت با واسطه گری سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش نیازهای روانشناختی دانشجویان در اعتیاد به اینترنت با واسطه گری سبک های مقابله ای بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود که به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 718 نفر بود که از بین آن ها 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (IAQ، 1996)، راهبردهای مقابله ای لازاروس (WCQ، 1980) و نیازهای روانشناختی لاگواردیا و همکاران (PNQ، 2000) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم نیازهای روانشناختی بر اعتیاد به اینترنت معنادار بود (001/0>p). از طرفی اثر غیرمستقیم نیازهای روانشناختی با میانجی گری سبک های مقابله ای بر اعتیاد به اینترنت معنادار بود (001/0>p). شاخص های نیکویی برازش نیز حاکی از برازش مناسب مدل بود. بر اساس یافته های این پژوهش نتیجه گیری می شود نیازهای روانشناختی با واسطه گری سبک های مقابله ای می تواند اعتیاد به اینترنت در دانشجویان را تبیین کند.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شفقت به خود بر عزت نفس و تجربه شرم در زنان مبتلا به پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شفقت به خود بر عزت نفس و تجربه شرم در زنان مبتلا به پرخوری بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری۲ ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری شهر تهران در سال 1400 بودند. ابتدا 45 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش شامل شدت پرخوری گومالی و همکاران(1982BES,)، عزت نفس روزنبرگ (1989RSEs,)، شرم درونی کوک (1998Cook,) و شرم بیرونی گاس (1994Goss,) بود. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین عزت نفس و تجربه شرم در هر دو گروه هیجان مدار و شفقت به خود در مرحله پس آزمون و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P)، یعنی این دو مداخله به شکل معناداری نسبت به گروه کنترل باعث افزایش عزت نفس و کاهش تجربه شرم شده اند. همچنین نتایج آزمون بنفرونی برای مقایسه اثربخشی دو مداخله هیجان مدار و شفقت به خود نشان داد تفاوت معنی داری بین این دو مداخله در افزایش عزت نفس و کاهش تجربه شرم نمونه مورد مطالعه مشاهده نشد(05/0<P). بنابراین می توان گفت باوجود اثربخشی هر دو مداخله بر افزایش عزت نفس و کاهش شرم زنان مبتلا به پرخوری؛ ارجحیت یک مداخله بر دیگری از نظر آماری معنی دار نمی باشد.
نقش میانجی نگرانی از طرد در رابطه بین تجربه غفلت در کودکی و رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تعیین نقش میانجی نگرانی از طرد در رابطه بین تجربه غفلت در کودکی و رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر صومعه سرا در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند. 260 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای مشارکت داشتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی پرخاشگری (AQ) باس و پری (1992)، پرسشنامه ی حساسیت به طرد (RSQ) داونی و فلدمن (199۶) و پرسشنامه ی ترومای کودکی (CTQ) برنستاین و همکاران (2003) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و بوت استرپ استفاده شد. نتایج ضرایب مسیر بیانگر این بود که مدل پیشنهادی در مجموع 40% از واریانس پرخاشگری را در شرکت کنندگان پیش بینی می کند و از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثر مستقیم تجربه غفلت و نگرانی از طرد بر پرخاشگری معنادار بود، همچنین اثر مستقیم تجربه غفلت بر نگرانی از طرد معنادار بود (05/0>P). نتایج دیگر نشان داد که نگرانی از طرد بین تجربه غفلت در دوران کودکی و پرخاشگری نقش میانجی دارد (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این داشت که تجربه غفلت در دوران کودکی می تواند موجب افزایش رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان گردد؛ همچنین این رابطه می تواند به واسطه افزایش نگرانی از طرد واسطه گری شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه نوجوانان دارای تجربیات ناگوار کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه نوجوانان دارای تجربیات ناگوار کودکی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402بود که از بین آنها 48 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (23 نفر) و کنترل (25 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش هشت جلسه ی 75 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر شفقت (گیلبرت، 2009) قرار گرفتند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه تجربیات ناگوار کودکی (ACE-Q، بلیس و همکاران، 2014)، پرسشنامه تکانشگری بارات (BIS-11، پاتون و همکاران، 1995)، مقیاس خود سرزنشگری گیلبرت (SBS، گیلبرت و همکاران، 2004) و مقیاس هیجان های خودآگاه شرم و گناه (GASP) (کوهن و همکاران، 2011) بود. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود داشت. این نتایج بیان می کند که درمان مبتنی بر شفقت یک روش روان درمانی مناسب برای کاهش خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه نوجوانان دارای تجربیات ناگوار کودکی است.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر خودآگاهی هیجانی، خود شئ انگاری و کاهش علائم در دانش آموزان دختر با نشانه های پرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر خودآگاهی هیجانی، خود شیء انگاری و کاهش علائم در دانش آموزان دختر با نشانه های پرخوری عصبی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر مبتلا به پرخوری شهر اصفهان در زمستان 1401 بود که به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر از آن ها انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل مقیاس پرخوری (BES) گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس خودتاملی و بینش (SRIS) گرنت و همکاران (2002) و پرسشنامه خود شیء انگاری (SOQ) نول و فردریکسون (1998) بود. گروه آزمایش 12 جلسه ی 60 دقیقه ای (2 جلسه در هفته) تحت درمان هیجان مدار گرینبرگ (2017) قرار گرفتند. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون متغیرهای خودآگاهی هیجانی، خودشیءانگاری و علائم پرخوری عصبی بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که درمان هیجان مدار رویکردی مناسب جهت بهبود مشکلات ناشی از پرخوری عصبی در دانش آموزان دختر مبتلا محسوب می گردد.
مقایسه اثربخشی توانمندسازی کارکردهای اجرایی و آموزش مهارت های نظم جویی هیجان بر بلوغ عاطفی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی و آموزش مهارت های نظم جویی هیجان بر بلوغ عاطفی نوجوانان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر بابل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی نوجوانان دختر 15 تا 16 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. تعداد 45 نفر به صورت در دسترس با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15 نفره و یک گروه کنترل 15 نفره جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهار گاوا (1999)، استفاده شد. خلاصه جلسات آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی در 10 جلسه 60 دقیقه ای و خلاصه جلسات آموزش مهارت های نظم جویی هیجان در 10 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون سه گروه در بلوغ عاطفی و مولفه های آن تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)؛ علاوه بر این بین پس آزمون و پیگیری گروه ها تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0<P). همچنین بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش تفاوت معنادار وجود داشت (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های نظم جویی هیجان، نسبت به آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی مداخله کارآمد و اثربخش تری بوده است.
نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین والدگری هلیکوپتری و اضطراب اجتماعی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین والدگری هلیکوپتری و اضطراب اجتماعی در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان جم در سال 1403-1402 بود. در این پژوهش 270 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هراس اجتماعی (SPIN؛ کانر و همکاران، 2000)، مقیاس والدگری هلیکوپتری (HPS؛ لیمون و باچمن، 2014) و مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNES؛ لری، 1983) استفاده شد. یافته ها نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است و والدگری هلیکوپتری و ترس از ارزیابی منفی به طور مستقیم بر اضطراب اجتماعی تاثیر داشتند؛ همچنین والدگری هلیکوپتری به صورت مستقیم بر ترس از ارزیابی منفی اثر داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ترس از ارزیابی منفی بین والدگری هلیکوپتری و اضطراب اجتماعی نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که سبک والدگری هلیکوپتری یک عامل مهم در افزایش اضطراب اجتماعی دانش آموزان است، همچنین این رابطه به وسیله ترس از رزیابی منفی میانجی گری شد؛ در واقع والدگری هلیکوپتری به واسطه ترس از ارزیابی منفی می تواند به افزایش سطح اضطراب اجتماعی دانش آموزان منجر شود و بین این متغییر ها رابطه همسو وجود دارد.
پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس نقش های جنسیتی و عدالت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس نقش های جنسیتی و عدالت زناشویی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل افراد متاهل شهر رشت در سال 1403 بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و نمونه ای به تعداد 223 نفر در نظر گرفته شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه نقش جنسیتی (BSRI؛ بم، 1974)، سنجه ادراک انصاف (PEM؛ پری، 2004) و شاخص بی ثباتی ازدواج (MII؛ ادواردز و همکاران، 1978) بودند. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که پایداری ازدواج به طور مثبت با نقش های کلیشه ای مردانه و به طور منفی با نقش های کلیشه ای زنانه و عدالت زناشویی رابطه معنادار دارد (05/0>P)، همچنین نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که این متغیرها در مجموع 33 درصد واریانس پایداری ازدواج را تبیین می کنند (05/0>P). در نتیجه نقش های جنسیتی عامل تعیین کننده ای در پیش بینی پایداری ازدواج به شمار می روند، همچنین رعایت عدالت و درک حقوق برابر در رابطه زناشویی گام بزرگی در جهت پایداری ازدواج است.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل با جنین و بر عهده داشتن نقش والدی در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل با جنین و بر عهده داشتن نقش والدی در زنان باردار بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی زنان با بارداری اول مراجعه کننده به مراکز منتخب بهداشت و درمان شهر تهران در سال 1402 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شدند. این تعداد در دو گروه آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه دلبستگی مادر به جنین (MFAS، کرانلی، 1981) جمع آوری شد. مداخله آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون تعامل با جنین و پیش آزمون پیگیری تعامل با جنین، معنادار بوده است (05/0>P). همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون برعهده داشتن نقش والدی و پیش آزمون پیگیری برعهده داشتن نقش والدی نیز معنادار بوده است (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود تعامل با جنین و برعهده داشتن نقش والدی موثر و ماندگار است.
اثربخشی مشاوره راه حل محور گروهی بر درگیری، اهمال کاری و هدف گرایی تحصیلی در دانشجویان مشروطی دارای فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره راه حل محور بر درگیری، اهمال کاری و هدف گرایی تحصیلی در دانشجویان مشروطی دارای فرسودگی تحصیلی انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان مشروطی دانشگاه آزاد انار در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل داد. از این جامعه آماری تعداد 30 نفر دانشجوی مشروطی که دارای فرسودگی تحصیلی بودند با استفاده نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (2007)، پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو و همکاران (2013، AES)، پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولمون و راثبلوم (1994، APS) و پرسشنامه هدف گرایی تحصیلی بوفارد و همکاران (1998، (AGOS بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هر هفته یک جلسه و هر جلسه 90 دقیقه بر اساس محتوای جلسات درمانی رویکرد راه حل محور شرکت کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون درگیری، اهمال کاری و هدف گرایی تحصیلی در دو گروه تفاوت معناداری در سطح (001/0>P) وجود داشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان اظهار داشت که مداخله راه حل محور می تواند رویکرد مناسبی برای بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی دارای فرسودگی تحصیلی باشد.
رابطه انسجام خانواده و قلدری سایبری با نقش میانجی بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه انسجام خانواده و قلدری سایبری با نقش میانجی بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی در دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم مقطع متوسطه شهر آستارا در سال 1402 بودند. که از بین آن ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 339 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس انسجام سازمان یافته خانواده (FOCS؛ فیشر و همکاران، 1992) مقیاس بلوغ عاطفی (EMS؛ سینگ و بهارگاوا، 1990)، پرسشنامه قلدری سایبری (CBS؛ مینه سینی و همکاران، 2011) و پرسشنامه خودآگاهی هیجانی (EAQ-30، ریف و همکاران، 2007) جمع آوری شد. مدل پیشنهادی از برازش برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثر مستقیم انسجام خانواده با قلدری سایبری، خودآگاهی هیجانی و بلوغ عاطفی و همچنین اثرمستقیم خودآگاهی هیجانی بر قلدری سایبری و بلوغ عاطفی بر قلدری سایبری معنادار بود (05/0>P). علاوه براین، نتایج نشان داد که بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی بین انسجام خانواده و قلدری سایبری نقش میانجی دارند (05/0>P). در مجموع انسجام خانواده به طور مستقیم و با نقش میانجی بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی بر قلدری سایبری اثر داشت.