مینا مجتبایی

مینا مجتبایی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه روان شناسی ، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن، ایران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۸ مورد.
۱.

روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی

کلیدواژه‌ها: دلبستگی به والدین همدلی شناختی عاطفی اختلال شخصیت مرزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه: اختلال شخصیت یک الگوی پایدار از تجربه رفتار شخصی است که آشکارا با انتظارات اجتماعی و فرهنگی مغایرت دارد و در طول زمان باعث درماندگی فرد می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گری نظریه ذهن شناختی-عاطفی صورت گرفته است. روش: تحقیق حاضر از نوع مطالعات کاربردی با ماهیت توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی (سال 1403-1402) دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان از بین آن ها 303 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس همدلی بهر (EQ)، آزمون تشخیص لغزش (FPT) و فرم بزرگسالان آزمون چشم ها (ET-R) و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری با کمترین مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS-3 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که دلبستگی به والدین بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر مستقیم ندارد؛ ولی بر نظریه ی ذهن شناختی و عاطفی این افراد تاثیر مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که دلبستگی به والدین با میانجی گری نظریه ذهن شناختی و عاطفی بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر غیر مستقیم دارد. نتیجه گیری: دلبستگی زیاد به والدین می تواند موجب فقدان رشد توانایی ذهنی سازی و همدلی در روابط بین فردی در بیماران اختلال شخصیت مرزی همراه باشد.
۲.

ارائه مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب مرگ کیفیت زندگی شفقت به خود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
زمینه: اضطراب مرگ به عنوان یک بحران وجودی، کیفیت زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. از طرف دیگر، شفقت به خود به عنوان یک عامل محافظتی در برابر انواع حالت های اضطراب از جمله اضطراب مرگ معرفی شده است. علی رغم مطالعات متعدد در مورد روابط متغیرهای مذکور، در مورد تدوین مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، تدوین مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد ۵۰ تا ۶۵ ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی واقع در شرق شهر تهران در سال ۱۴۰۲ بود. حجم نمونه آماری نیز 354 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل مقیاس اضطراب مرگ (تمپلر، 1970)؛ پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996)؛ مقیاس شفقت به خود (نف، 2003) بود. برای تحلیل داده های این پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS26 و AMOS23 استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج شاخص های برازش، مدل ساختاری این پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد که کیفیت زندگی و شفقت به خود به صورت منفی و معنادار، اضطراب مرگ را پیش بینی می کنند (01/0 >P). هم چنین نتایج نشان داد، کیفیت زندگی با میانجی گری شفقت به خود، اضطراب مرگ را پیش بینی می کند (01/0 >P). نتیجه گیری: با توجه یافته های این پژوهش مبنی بر این که کیفیت زندگی با میانجی گری شفقت به خود، اضطراب مرگ را در افراد پیش بینی می کند، روانشناسان می توانند با کمک به مراجعان جهت ارتقای کیفیت زندگی و شفقت به خود، اضطراب مرگ را در آن ها کاهش دهند.
۳.

مقایسه اثربخشی آموزش صلح و یادگیری اجتماعی-هیجانی مشارکتی بر حل مسأله اجتماعی و خودآگاهی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش صلح یادگیری اجتماعی-هیجانی مشارکتی مهارت های حل مسأله اجتماعی خودآگاهی نوجوانان دختر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۱۰۰
زمینه: خودآگاهی و حل مسأله اجتماعی دو عاملی است که در دوره نوجوانی بیش از هردوره دیگری اهمیت دارد. در مطالعات مختلف اثربخشی آموزش های گوناگون بر این دو عامل بررسی شده است ولی تاکنون به بررسی مقایسه ای میان آموزش آموزش صلح و یادگیری اجتماعی-هیجانی مشارکتی بر حل مسأله اجتماعی و خودآگاهی نوجوانان دختر پرداخته نشده است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش صلح و یادگیری اجتماعی-هیجانی مشارکتی بر مهارت های حل مسأله اجتماعی و خودآگاهی نوجوانان دختر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان آمل در سال تحصیلی 1399-1398 بود. نمونه شامل 60 نفر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از مدارس مقطع متوسطه اول شهرستان آمل انتخاب شده و به گونه تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدیدنظر شده حل مسئله اجتماعی (دزوریلا و همکاران، 2002) و مقیاس خودآگاهی ریلو و الیک (1998) بود. دو گروه آزمایش تحت آموزش پروتکل ها (پروتکل آموزش صلح برای نوجوانان در 11 جلسه 60 دقیقه ای و پروتکل آموزش مهارت های هیجانی-اجتماعی برای نوجوانان در 12 جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. سپس ابزارهای تحقیق به عنوان پس آزمون اجرا گردید و پس از یک ماه ابزارهای تحقیق به عنوان مرحله پیگیری اجرا گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش صلح و یادگیری اجتماعی-هیجانی مشارکتی بر افزایش حل مسأله اجتماعی در مرحله پس آزمون تأثیر معنادار نداشته اما در مرحله پیگیری منجر به بهبود معنادار آن شده است (0/05 p<). آموزش صلح و یادگیری اجتماعی-هیجانی مشارکتی بر افزایش خودآگاهی در پس آزمون و پیگیری تأثیر معنادار داشته است (0/05 p<). نتیجه گیری: مقایسه آموزش ها نشان داد که آموزش صلح و یادگیری اجتماعی مشارکتی بر خودآگاهی اثربخشی بیشتری دارد و می توان اینگونه استنباط کرد که آموزش های صلح و یادگیری اجتماعی هیجانی پتانسیل ارتقای سطح کلی خودآگاهی و حل مسأله اجتماعی در نوجوانان دختر را دارد و متخصصان آموزشی و درمانی می توانند برای ارتقای سطح عملکرد نوجوانان از این آموزش ها استفاده نمایند.
۴.

تدوین پروتکل گروه درمانی متمرکز بر هیجان و بررسی کارآزمایی آن بر علائم اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گروه درمانی درمان متمرکز بر هیجان اختلال اضطراب اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۴۴۷
زمینه: پژوهش های پیشین نشان داده است که درمان متمرکز بر هیجان بر کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی و بهبود کارایی اجتماعی افراد مبتلا به آن اثربخش است. از سوی دیگر، مرور مطالعات نشان می دهد که بسیاری از رویکردهای درمانی اگر در قالب روان درمانی گروهی به کار برده شوند، اثربخشی بیشتری خواهند داشت، اما تا کنون، پروتکل این نوع درمان به نحوی که فنون مداخله آن برای اجرا در گروه متناسب و سازگار باشند، تدوین نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین پروتکل گروه درمانی متمرکز بر هیجان و کارآزمایی آن بر علائم اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های ترکیبی اکتشافی بود که ماهیت کیفی و کمی دارد. مرحله اول پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون انجام شد. جهت شناسایی مضامین و ترسیم شبکه مضامین، ابتدا 121 منبع مرتبط مشخص شد و از بین آن ها به صورت هدفمند، ۱1 منبع فارسی منتشر شده بین سال های 1392 تا 1401 هجری شمسی و 23 منبع انگلیسی منتشرشده در فاصله سال های 2022-2000 میلادی که دارای بیشترین ارتباط با موضوع مورد مطالعه بودند، انتخاب شدند. در بخش کمی، روش پژوهش به صورت طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی درمان جویان مراجعه کننده به کلینیک حس حضور شهر تهران در بازه زمانی شش ماهه دوم سال 1401 بود. از بین مراجعان به صورت در دسترس، 24 نفر از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در معرض 30 جلسه پروتکل گروه درمانی متمرکز بر هیجان (محقق ساخته) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در بخش کمی، مقیاس اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران، 2000) بود. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: یافته های مطالعه حاضر در بخش کیفی منجر به شناسایی دو مضمون فراگیر شامل درمان متمرکز بر هیجان و اضطراب اجتماعی و در نهایت پروتکل 30 جلسه ای گروه درمانی متمرکز بر هیجان شد. نتایج در بخش کمی نیز نشان داد که اثربخشی گروه درمانی متمرکز بر هیجان بر کاهش تمامی علائم اختلال اضطراب اجتماعی ترس، اجتناب، تغییرات فیزیولوژیک و نمره کل اضطراب اجتماعی معنادار بوده است (0/05>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد درمانگران می توانند از بسته محقق ساخته گروه درمانی متمرکز بر هیجان جهت درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی استفاده کنند.
۵.

نقش میانجی رفتارهای حفظ همسر دررابطه بین باورهای غیر منطقی ارتباطی و رضایت از زندگی زناشویی مردان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باورهای غیر منطقی ارتباطی رفتارهای حفظ همسر رضایت از زندگی زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۴۵
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی رفتارهای حفظ همسر دررابطه بین باورهای غیر منطقی ارتباطی و رضایت از زندگی زناشویی مردان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مردان مراجعه کننده به کلینک آرام واقع در منطقه 1 تهران در نیمه دوم سال 1401 بودند که از بین آن ها 357 با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس رضایت از زندگی زناشوئی انریچ (1989، EMSS) مقیاس باورهای غیرمنطقی ارتباطی (1982، CSBS) و پرسش نامه رفتارهای حفظ همسر (2006، MRI) بود. داده ها به روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دهنده برازش مطلوب داده ها با الگوی پیشنهادی پژوهش بود. رفتارهای حفظ همسر و باورهای غیر منطقی ارتباطی بر رضایت از زندگی زناشویی اثر مستقیم و معنادار داشتند (001/0>P). همچنین، باورهای غیرمنطقی ارتباطی با میانجی گری رفتارهای حفظ همسر بر رضایت از زندگی زناشویی اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (001/0>P). در مجموع می توان گفت رفتارهای منفی حفظ همسر و باورهای غیر منطقی ارتباطی با افزایش شکایت زناشویی منجر به کاهش رضایت از زندگی زناشوئی می گردد و رفتارهای مثبت حفظ همسر منجر به تقویت رضایت از زندگی زناشوئی می گردد.
۶.

مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و روان درمانی شناختی تحلیلی در کاهش علائم روان شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: رفتاردرمانی دیالکتیک علائم روان شناختی اختلال شخصیت مرزی روان درمانی شناختی تحلیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۴۴
زمینه و هدف: این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و روان درمانی شناختی تحلیلی در کاهش علائم روان شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. مواد و روش ها: این تحقیق براساس هدف، تحقیقی کاربردی است. براساس گردآوری و نوع داده ها کمی و از لحاظ زمان مقطعی بود. علاوه براین طرح پژوهشی از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش 45 نفر به صورت غیرتصادفی انتخاب شدند. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد در برنامه آماری SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که نمرات علائم شخصیت مرزی BPI و STB برای افرادی که تحت درمان روان درمانی شناختی تحلیلی قرار گرفتند بیشتر از افرادی بود که تحت درمان رفتاری دیالکتیک بودند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده موثرتر بودن روش شناختی تحلیلی از رفتاردرمانی دیالکتیک بوده است. در مجموع می توان نتیجه گرفت روان درمانگری شناختی تحلیلی با بهبود روابط بین شخصی، هیجانی وخودپنداره افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از انجام رفتارهای تکانه ای، بدون تفکر و برنامه ریزی نشده با ارتباط مناسب بین بیمار و درمانگر به بهبود عملکرد اجتماعی این بیماران کمک کند.
۷.

مدل ساختاری رابطه بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی و عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی مردان: نقش میانجی نیازهای بنیادین روان شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: نیاز اساسی روانشناختی باورهای غیرمنطقی رابطه زناشویی جنسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهداف پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رابطه بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی و عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی مردان با نقش میانجی نیازهای بنیادین روان شناختی انجام شد. مواد و روش ها ین پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و براساس مدل یابی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه مردانی که در نیمه دوم سال 1401 به کلینک آرام واقع در منطقه 1 تهران مراجعه کرده اند، بود که از بین آن ها 357 نفر با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده از مقیاس رضایت از زندگی زناشویی، مقیاس باورهای غیرمنطقی ارتباطی، پرسش نامه عملکرد جنسی مردان و پرسش نامه نیازهای بنیادین روان شناختی استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده نرم افزار Amos نسخه 24 استفاده شد. یافته ها نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد باورهای غیرمنطقی ارتباطی (0/41-r= ؛ 01/P<0) رابطه منفی و عملکرد جنسی (0/46 r=؛ 01/P<0) و نیازهای بنیادین روان شناختی (56/r=0 ؛ 01/P<0) رابطه مثبتی با رضایت از زندگی زناشویی داشتند. همچنین، ضریب مسیر غیرمستقیم بین باورهای غیرمنطقی با رضایت از زندگی زناشویی ( p=0/001 ,0/189-=β) منفی و ضریب مسیر غیرمستقیم بین عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی (p=0/001 ,0/116=β) مثبت و معنی دار بود. نتیجه گیری یافته های پژوهش حاضر نشان داد باورهای غیرمنطقی ارتباطی و عملکرد جنسی از طریق نیازهای بنیادین روان شناختی بر رضایت از زندگی زناشویی مردان تأثیر دارند. بنابراین تغییر باورهای غیرمنطقی ارتباطی، بهبود عملکرد جنسی و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در مردان می تواند به بهبود رضایت زناشویی منجر شود.
۸.

Comparing the Effectiveness of Repetitive Transcranial Magnetic Stimulation (rTMS) and Cognitive-Behavioral Therapy (CBT) on Emotion Regulation in Individuals with Major Depression(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Repetitive Transcranial Magnetic Stimulation (rTMS) Cognitive-Behavioral Therapy (CBT) emotional regulation Depression

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۱۸
Introduction: Effective emotional regulation is crucial for individuals with major depression. This study compares the impact of two intervention methods—repetitive transcranial magnetic stimulation (rTMS) and cognitive-behavioral therapy—on emotional regulation in this population.Methods: Conducted as a quasi-experimental, goal-oriented study, we employed a pre-test post-test design with a one-month follow-up for the control group. The sample comprised 39 men and women with major depression purposefully selected from Delaram Sina Psychiatric Hospital in Tehran in 2022. Participants were randomly assigned to three groups: rTMS (13 participants), cognitive-behavioral therapy (13 participants), and a control group (13 participants). The experimental groups received 12 sessions each of their respective interventions, while the control group received no intervention. Demographic characteristics were recorded, and the research tool used was Emotion Regulation Questionnaire (ERQ). Data were analyzed using repeated measures analysis of variance in SPSS version 26. Results: Both rTMS and cognitive-behavioral therapy demonstrated effectiveness in emotional regulation, including suppression and reappraisal components, among individuals with depression. Importantly, cognitive-behavioral therapy exhibited greater efficacy in emotional regulation and its suppression and reappraisal components compared to rTMS. Specific p-values or effect sizes are available upon request. Conclusion: In comparing the two intervention methods, cognitive-behavioral therapy emerged as more effective than rTMS in enhancing emotional regulation in individuals with depression. These findings underscore the significance of considering diverse approaches in the treatment of major depression and may have practical implications for clinical practice.
۹.

اثربخشی روانپویشی فشرده کوتاه مدت بر کاهش بازبینی کردن و شستشو در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: روانپویشی فشرده کوتاه مدت بازبینی کردن شستشو اختلال وسواس فکری عملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۴۷
هدف از این پژوهش اثربخشی روانپویشی فشرده کوتاه مدت بر کاهش بازبینی و شستشو در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی بود. جامعه آماری، 54 نفر از زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی بودند که به مرکز مشاوره وفور شهر تهران در سال 1402 مراجعه نمودند و جهت انتخاب نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی-هدفمند 30 نفر از طریق مصاحبه انتخاب و غربالگری شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری (2ماه) بود و برای گروه آزمایشی 20جلسه یک ساعته روان درمانی پویشی کوتاه مدت انجام شد. داده ها با کمک مقیاس وسواس فکری- عملی مادزلی (1977) جمع آوری شدند. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس مختلط مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که روان د رمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر کاهش بازبینی کردن و شستشو در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی موثر است و در سطح مطلوبی بعد از سپری شدن عامل زمان توانسته علائم این اختلال را کاهش دهد. در نتیجه، روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت با تأثیر بر دفاع ها از طریق رویارویی فعال و با پرداختن به آسیب های گذشته و شناسایی افکار، منجر به کاهش نشانه های وسواس می شود.
۱۰.

مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلابه اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب افسردگی اتیسم روان درمانی پویشی طرح واره درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۲۰۵
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلابه اتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماه و جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان اتیستیک مراکز آموزشی و توان بخشی شهر تهران در سال 99 بود. 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. جلسات روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی طی 12 جلسه 60 دقیقه ای، به صورت فردی، هفته ای یک جلسه برگزار شد. آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (1996) پرسشنامه اضطراب بک (1998) را تکمیل کردند. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی در مقایسه با گروه کنترل منجر به کاهش افسردگی و اضطراب شده است و این تأثیر در پیگیری نیز پایدار بود (01/0P<). ولی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در مقایسه با طرح واره درمانی افسردگی را بیشتر کاهش داده است. در مقابل تفاوت اثر دو شیوه درمان بر اضطراب در سطح (05/0P>) معنادار نبود. نتیجه گیری: نتیجه گیری شد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در مقایسه با طرح واره درمانی روش مؤثری برای کاهش افسردگی مادران دارای فرزند مبتلابه اتیسم است.
۱۱.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ادراک بیماری، رفتارهای خود مراقبتی و پیروی از درمان در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) ادراک بیماری رفتارهای خود مراقبتی پیروی از درمان سرطان پستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۲۵۶
زمینه: سرطان پستان دومین علت مرگ ومیر زنان است و اضطراب از جدی ترین عوارض آن است. با توسعه علم روانشناسی شیوه های متنوعی در راستای کاهش اضطراب بوجود آمده است مخصوصاً برای بیماری هایی همچون سرطان؛ از جمله این روش ها درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. به رغم مطالعات گسترده در زمینه این بیماری، مطالعه کمی در رابطه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به انجام رسیده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ادراک بیماری، رفتارهای خود مراقبتی و پیروی از درمان در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان بود. روش: طرح پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و همراه با پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران زن مبتلا به سرطان پستان 25 تا 45 ساله مراجعه کننده به بخش انکولوژی بیمارستان امام حسین شهر تهران در شش ماهه دوم سال 1398 بود که 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند همراه با غربالگری و بر اساس جدول کوهن، با استفاده از اندازه اثر و توان آزمون، به عنوان افراد نمونه انتخاب شدند، این افراد با استفاده از روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه ادراک بیماری فرم بلند واینمن و همکاران (1996)، پرسشنامه پیروی از درمان مدانلو (1392) و پرسشنامه توان خودمراقبتی جانسون (2008) استفاده شد داده ها با استفاده از رویکرد تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار Spss تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ادراک، پیروی از درمان و توان خودمراقبتی بیماران زن مبتلا به سرطان پستان مؤثر بوده است و این اثر در مرحله پیگیری نیز در سطح معناداری 05/0 پایدار بوده است. نتیجه گیری: بنابر یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) به عنوان یک مداخله مؤثر می تواند بر ادراک، پیروی از درمان و توان خودمراقبتی بیماران زن مبتلا به سرطان پستان مؤثر باشد و بر همین اساس پزشکان در فرآیند درمان این افراد لازم است از مشاوران و روانشناسان به صورت موازی استفاده کنند.
۱۲.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بی ثباتی هیجانی و رفتارهای خودآسیب رسان افراد دارای نشانگان اختلال شخصیت مرزی مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی ثباتی هیجانی پذیرش و تعهد رفتارهای خودآسیب رسان سوء مصرف مواد شخصیت مرزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۲۴۷
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بی ثباتی هیجانی و رفتارهای خودآسیب رسان افراد دارای نشانگان اختلال شخصیت مرزی مبتلا به سوء مصرف مواد، انجام شد. پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری معتادان مقیم در سه کمپ ترک اعتیاد شهرهای تبریز و اهر در سال1400 بود. ابتدا پرسشنامه چندمحوری میلون اجراء و 30 نفر که نمره بالاتر از 85 اختلال شخصیت مرزی را داشتند، به طور هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی به گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. ابزار گردآوردی داده ها پرسشنامه چند محوری میلون MCMI-III (میلون، 1987)، پرسشنامه رفتارهای خودآسیب رسان SHI(سانسون و همکاران، 1998) و مقیاس بی ثباتی هیجانیEIS (ملاچیچ و گلدبرگ، 2007) بود. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته دو جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون رفتارهای خود آسیب رسان (513/59 f=، 001/0p= ) و بی ثباتی هیجانی(122/78 f=، 001/0p= ) در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رفتارهای خود آسیب رسان و بی ثباتی هیجانی اثربخش است.
۱۳.

ارائه الگوی ساختاری پیش بینی آشفتگی روانی بر اساس چشم انداز زمان با میانجی گری احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی دانشجویان دختر و پسر

کلیدواژه‌ها: آشفتگی روانی چشم انداز زمان احساس انسجام روانی انعطاف پذیری شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۲۳۱
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری پیش بینی آشفتگی روانی بر اساس چشم انداز زمان با میانجی گری احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران که در سال تحصیلی 1399-1400مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند، که از بین آنها، 387 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس لاویبوند و لاویبوند (1995)، پرسشنامه چشم انداز زمان زیمباردو (1999)، پرسشنامه احساس انسجام روانی فلنسبرگ (2006) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری SEM و با بهره گیری از نرم افزار Amos صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد از بین ابعاد چشم انداز زمان بعد گذشته منفی و حال جبرگرا و احساس انسجام روانی با آشفتگی روانی مثبت، و ابعاد آینده، حال خوش گذران و گذشته خوب مربوط به چشم انداز زمان و انعطاف پذیری شناختی با آشفتگی روانی منفی، معنادار است (01/0>P). همچنین احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی اثر عامل های چشم انداز زمان بر آشفتگی روانی را به صورت معنادار میانجی گری می کنند (01/0> P). چشم انداز زمان، احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی در مجموع 65 درصد از واریانس آشفتگی روانی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت الگوی ساختاری پیش بینی آشفتگی روانی بر اساس چشم انداز زمان با میانجی گری احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی دانشجویان دختر و پسر دارای برازش است.
۱۴.

مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان سوگ زنان مبتلا به اختلال سوگ ناشی از کووید – 19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال سوگ درمان متمرکز بر هیجان درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی کووید – 19

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴ تعداد دانلود : ۳۳۰
شیوع نشانگان اختلال سوگ از جمله پیامدهای شیوع ویروس کووید -19 بوده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان سوگ زنان مبتلا به اختلال سوگ ناشی از کووید – 19 بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه کنترل بود. از زنان 25 تا 45 ساله مبتلا به اختلال سوگ (ناشی از کووید – 19) شهر تهران در سال 1400-1399 تعداد 45 نفر به صورت نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و در سه گروه (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه نشانگان سوگ هوگان (2001) بود. یک گروه درمان مبتنی بر هیجان (10 جلسه یک و نیم ساعته) و یک گروه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (9 جلسه یک و نیم ساعته) را دریافت کردند. گروه کنترل در حین اجرای پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلی ل واریانس با اندازه گیری مکرر با رعایت پیش فرض ها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو مداخله در مقایسه با گروه کنترل به هر شش مولفه نشانگان سوگ اثربخشی معناداری دارند و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان سوگ (به غیر از رشد شخصی) به صورت معناداری اثربخشی بیشتری دارد. نتایج بیانگر کارامدی بیشتر درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با درمان شناختی مبتنی بر نشانگان سوگ ناشی ازکووید – 19 در زنان بود.
۱۵.

اثربخشی طرح واره درمانی تحلیلی در کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی اولیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۲۲۹
زمینه و هدف: افسردگی به عنوان جدی ترین بیماری قرن که عوامل زمینه ساز نقش مهمی در شکل گیری و تداوم آن دارد، نیازمند طرح درمان هایی است که اثرات ماندگار داشته باشند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرح واره درمانی تحلیلی (AST) در کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی اولیه انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان منتخب تهران در سال 1399 بود. حجم نمونه شامل 24 نفر شد که با روش هدفمند از میان افراد داوطلب درمان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. مداخله درمانی AST برای افراد گروه آزمایش در طی سی جلسه به صورت هفتگی یک جلسه 60 دقیقه ای انجام شد. افراد گروه گواه در این زمان از درمان بهره مند نشدند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (بک، 1961) و پرسشنامه ی نیازهای هیجانی اولیه (قادری و همکاران، 1400) بود. داده های حاصل از این پژوهش به شیوه ی تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS 25.0 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان AST بر کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی تأثیر معنادار دارد (001/0>p). نتیجه گیری: بنابر نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت؛ درمان AST با توسعه ی تکنیک هایی که تعدیل نیازهای هیجانی را هدف قرار می هد می تواند به عنوان یک مداخله ی مؤثر جهت کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی اولیه مورداستفاده قرار گیرد.
۱۶.

اثربخشی آموزش درمان معنوی خداسو بر کاهش افسردگی و اضطراب و افزایش کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۵۷
هدف: مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش درمان معنوی خداسو بر کاهش افسردگی و اضطراب و افزایش کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان در شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری است. جامعه آماری، کلیه زنان مبتلا به سرطان پستانِ تحت درمان در بیمارستان شهرری تهران در تابستان سال 1401 بودند. جهت تعیین نمونه 30 نفر به صورت داوطلبانه و هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. جهت سنجش افسردگی و اضطراب از پرسشنامه بک و جهت سنجش کیفیت زندگی از پرسشنامه سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی به عمل آمد. گروه آزمایش آموزش درمان معنوی خداسو را از طریق پروتکل آموزشی در 8 جلسه دریافت کرد و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجددا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند و 45 روز بعد مجددا در بین هر دو گروه ابزارها اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس بین- درون آزمودنی های آمیخته تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد آموزش درمان معنوی خداسو درکاهش افسردگی (02/5=F، 03/0=P) و اضطراب (16/11=F، 001/0=P) و افزایش کیفیت زندگی (52/25=F، 001/0=P) زنان اثربخش بوده و بعد از 45 روز همچنان پایدار بوده است (05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی و پایداری آموزش درمان معنوی خداسو؛ پیشنهاد می شود در مراکز بهداشتی و درمانی به بهره گیری از روش های درمانی معنوی خداسو برای بهبود وضعیت روحی بیماران سرطانی بهره گرفته شود.
۱۷.

اثربخشی گروه درمانی روان پویشی یکپارچه بر کارکرد ایگو زنان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گروه درمانی روان پویشی یکپارچه کارکرد ایگو افسردگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۳۰۹
از دیدگاه روان پویشی علت افسردگی، خشمی است که به خود معطوف شده است و فرد در قالب مجازات، احساس گناه را بر می گزیند. کارکرد ایگو، اداره مناسب فشار احساسات متأثر از غرایز برای تخلیه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی روان پویشی یکپارچه بر کارکرد ایگوی بیماران افسرده به روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل زنان مراجعه کننده به کلینیک بلاغ شهر قم با تشخیص اختلال افسردگی بود که تعداد 32 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش گمارده شدند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه کارکرد ایگو بلک در مرحله پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری و پروتکل گروه درمانی روان پویشی یکپارچه به طول 12 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل و ضریب اتا 74/0 گزارش شد (01/0>P). یافته ها نشان دهنده تفاوت معنادار کارکرد ایگو و میزان افسردگی در گروه آزمایشی با گروه گواه بود. براین اساس، روش درمان روان پویشی یکپارچه بر کارکرد ایگو زنان مبتلا به افسردگی اثربخش بود که می توان از این شیوه در کاهش میزان افسردگی در زنان بهره برد.
۱۸.

اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر مؤلفه های استرس والدگری مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس والدگری روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۲۷۲
زمینه و هدف: عوامل فراوانی می تواند باعث ایجاد استرس والدگری شود که داشتن فرزندی با اختلال طیف اُتیسم ازجمله آنها است؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر مؤلفه های استرس والدگری مادران دارای فرزند اُتیستیک بود. روش: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری سه ماهه، همراه با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم شهر تهران در سال 1399 بود. از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گواه ) 15 نفر ( و آزمایشی ) 15 نفر ( جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه ی شاخص استرس والدگری )آبیدین، 1990 ( استفاده شد. گروه آزمایشی، مداخله روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در 12 جلسه 60 دقیقه ای )هر هفته یک جلسه( به صورت فردی، دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیری یکراهه اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر مؤلفه های استرس والدگری )حس صلاحیت، دلبستگی، محدودیت نقش، افسردگی، روابط با همسر، انزوای اجتماعی و سلامت والدین( مادران دارای فرزندان با اختلال طیف اُتیسم تأثیرگذار بوده است. اثربخشی بعد از دوره پیگیری نیز حفظ شد ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده، راهبردی مؤثر در بهبود تمامی مؤلفه های استرس والدگری مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم می باشد و می توان از آن به عنوان روش درمانی مؤثر بهره برد.
۱۹.

ساخت و رواسازی مقیاس نیازهای هیجانی اولیه مبتنی بر نظریه طرحواره درمانی یانگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رواسازی ساخت طرحواره درمانی نیازهای هیجانی اولیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۰ تعداد دانلود : ۳۰۸
هدف : هدف پژوهش حاضر، ساخت و رواسازی مقیاس نیازهای هیجانی اولیه مبتنی بر نظریه طرحواره درمانی یانگ بود. روش : این پژوهش با روش ترکیبی کیفی-کمی انجام شد. مرحله اول (کیفی) با روش مثلث سازی داده ها انجام شد. داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه، متون موجود، دریافت نظر متخصصان جمع آوری شد و با استفاده از روش نظریه زمینه ای مراحل کدگذاری، مقوله بندی، پیگیری تا حد اشباع را طی کرد. در مرحله دوم (کمی) جامعه آماری دانشجویان منتخب تهران در سال 1399 بود، از میان دانشگاه های آزاد اسلامی تهران از 5 منطقه ی شهر تهران دانشگاه ها انتخاب شدند و 15دانشکده به صورت تصادفی جهت سنجش پرسشنامه ها انتخاب و پرسشنامه ها بر روی 376 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف و هر دو جنس اجرا گردیدند. از روش تحلیل عاملی تأییدی و برآورد بیشینه احتمال (ML) برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها : شش نیاز و گویه های مربوط به آنها استخراج شدند، تحلیل بارهای عاملی استاندارد شده همه مؤلفه ها بر عامل کلی ، ضریب آلفای کرونباخ همه نیازهای اولیه بزرگتر از 7/0 بود. همه ی نیازهای هیجانی اولیه پرسشنامه محقق ساخته به صورت مثبت و در سطح معناداری 01/0 با حوزه های پنج گانه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ همبسته بودند. نتیجه گیری : براساس یافته ها توان گویه ها در سنجش مؤلفه های شش گانه نیازهای اولیه تأیید شد و گویه های هر یک از نیازها از همسانی درونی مطلوب برخوردار بود، همچنین مقیاس نیازهای اولیه از روایی همگرا برخوردار بود.  
۲۰.

بررسی رابطه بین صفات تاریک شخصیت با همدلی سرد با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صفات تاریک شخصیت همدلی سرد نظریه ذهن نشانه های شخصیت مرزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۳۸۲
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین صفات تاریک شخصیت با همدلی سرد با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات بنیادی (توصیفی-همبستگی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال 99-98 تشکیل می داد. بر اساس روش نمونه گیری در دسترس، 115 نفر با کسب نمره برش در پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی، برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. در جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه شخصیت مرزی، پرسشنامه چهارگانه تاریک شخصیت، مقیاس همدلی بهر، آزمون تشخیص لغزش و فرم بزرگسالان آزمون چشمها بازبینی شده استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت با همدلی سرد رابطه معنی داری وجود ندارد؛ اما بین صفات تاریک شخصیت با نظریه ذهن عاطفی و شناختی رابطه معنی داری وجود دارد و صفات تاریک شخصیت با میانجیگری نظریه ذهن عاطفی و شناختی تاثیر غیرمستقیم بر همدلی سرد دارد. بر اساس یافته ها چنین استنباط می شود که می توان از توانایی نظریه ذهن برای تاثیر بر همدلی افراد دارای صفات تاریک شخصیت استفاده کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان