مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نشخوار فکری
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: پژوهش حاضر به بررسی نقش نشخوار فکری، وباورهای مثبت ومنفی فراشناخت مربوط به نشخوار فکری در شروع و دوام افسردگی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان پرداخت.
روش: این پژوهش از نوع پژوهشهای همبستگی چندمتغیری بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان بودند. نمونه آماری 120 دانشجوی دختر و پسر (60 و 60 ) بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه افسردگی بک ، مقیاسهای باورهای فراشناخت مثبت و منفی نشخوار فکری و پرسشنامه نشخوار فکری. دادههای به دست آمده به کمک همبستگی و رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: تحلیل آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان داد که بین افسردگی و نشخوار فکری ضریب همبستگی (74/0= r )، بین افسردگی و باورهای مثبت (53/0 = r ) و بین افسردگی و باورهای منفی ضریب همبستگی (56/0 = r ) وجود دارد. ( 05/0 > p ). همچنین نتایج نشان داد که بین نشخوار فکری و باورهای مثبت ضریب همبستگی (48/0 = r ) و بین نشخوار فکری و باورهای منفی ضریب همبستگی خالص (58/0 = r ) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن است که نشخوار فکری به تنهایی میتواند 54 درصد تغییرات افسردگی را پیشبینی کند. با ورود باور مثبت به تحلیل، این عدد به 9/57 درصد میرسد و هنگام ورود باور منفی به تحلیل، این رقم به 61 درصد میرسد. به این ترتیب سهم نشخوار فکری در شکلگیری افسردگی 54 درصد، سهم باورهای مثبت 9/3 درصد و سهم باورهای منفی 1/3 درصد است.
نتیجهگیری : یافتههای این پژوهش نشان داد که نشخوار فکری، باورهای مثبت و منفی فراشناخت میتوانند پیش بینی کننده افسردگی باشنند.
"
تأثیر هیجانات القاء شده مثبت و منفی بر نگرانی و نشخوار فکری ناشی از هیجانات منفی القاء شده قبلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر هیجانات القاء شده مثبت و منفی بر نگرانی و نشخوار فکری به وجود آمده از هیجانات منفی القاء شده قبلی است.
روش: به منظور انجام این مطالعه در یک طرح نیمه تجربی (پس آزمون – پیش آزمون با گروه کنترل)، 32 دانش آموز دختر پایه اول دبیرستان شهر اصفهان در دو گروه آزمایشی (هر گروه هشت نفر) و دو گروه کنترل (هر گروه هشت نفر) به طور تصادفی انتخاب و در چهار گروه به طور تصادفی جایگزین شدند و توسط آنها پرسش نامه های نشخوار فکری، نگرانی، MMPI2 (پرسش نامه چندوجهی شخصیت) و دو مقیاس از پرسش نامه پنج عاملی بزرگ (روان نژندی- درون گرایی) تکمیل شد. پس از القای خلق منفی (نگرانی) آزمودنی ها تحت شرایط متعدد آزمایشی دوم قرارگرفتند. سپس به گروه اول فیلم غمگین، به گروه دوم فیلم شاد و به گروه سوم فیلم خنثی (گلسازی چینی) نشان داده شد؛ گروه چهارم بدون مداخله بود. تمام گروه ها روز بعد پرسش نامه های نشخوار فکری و نگرانی را مجدداً تکمیل کردند. داده های پژوهش به کمک تحلیل کوواریانس و تحلیل مانوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت بین گروه ها در مورد نگرانی و نشخوار فکری معنادار بود. میزان نگرانی و نشخوار فکری در گروه دوم (با نمایش فیلم شاد) کاهش یافت و تفاوت معناداری را با گروه دیگر (نمایش فیلم غمگین) و دو گروه کنترل نشان داد. تأثیر هیجانات مثبت بر کاهش اثرات ناشی ازهیجانات منفی مثل نگرانی و نشخوار فکری نیز معنادار بود.
نتیجه گیری: با ارائه هیجانات مثبت می توان از میزان و شدت اثرات هیجانات منفی مثل نشخوار فکری و نگرانی کاست.
رابطه بین افسردگی و نشخوار فکری با باورهای فراشناختی مثبت و منفی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش رابطه بین افسردگی و نشخوار فکری و باورهای فراشناختی مثبت و منفی در مورد نشخوار فکری بررسی شده است. از بین زنان و مردانی که به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده بودند و از طریق روانپزشک و روان شناس بالینی و آزمون افسردگی بک تشخیص افسردگی داده شدند، 30 نفر مرد و 30 نفر زن که دارای مدرک تحصیلی حداقل دیپلم با دامنه سنی 20 تا 50 سال و میزان افسردگی متوسط بودند، انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل سه پرسشنامه بود: 1- آزمون افسردگی بک؛ 2- نشخوار فکری و 3- باورهای فراشناختی محقق ساخته. نتایج نشان داد که میان باورهای فراشناختی مثبت و منفی با افسردگی و نشخوار فکری همبستگی وجود دارد (05/0 < p ) و این باورها در بین زنان بیشتر از مردان بود. ضمناً میزان افسردگی بین زنان بیشتر از مردان بوده، این تفاوت میزان افسردگی را می توان از طریق باورهای فراشناختی چنین تبیین کرد که زنان بیشتر از مردان به فایده استفاده از شیوه مقابله ای نشخوار فکری و همچنین غیرقابل کنترل بودن آن اعتقاد دارند و این نکته به افزایش میزان استفاده از این شیوه مقابله ای ناکارآمد در نتیجه افسردگی و عود آن منجر می شود.
مقایسه نگرانی، وسواس فکری و نشخوار فکری در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواس- اجبار، اختلال افسردگی عمده و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرانی، وسواس فکری و نشخوار فکری در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواس- اجبار، اختلال افسردگی عمده و افراد بهنجار انجام شد. بدین منظور، در یک پژوهش پس رویدادی (علی- مقایسه ای)، تعداد 28 فرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، 28 فرد مبتلا به اختلال وسواس- اجبار، 28 فرد مبتلا به اختلال افسردگی عمده و 28 فرد بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه ها از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شدند. پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا، وسواس- اجبار یل براون، پرسشنامه بازنگری شده وسواس اجبار و مقیاس پاسخ نشخواری در میان افراد شرکت کننده اجرا شد. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS16 و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک متغیره (ANOVA) تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که: الف- تفاوت معناداری بین گروه مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با گروه مبتلا به اختلال افسردگی عمده و بهنجار در شاخص کلی نگرانی آسیب شناختی وجود دارد. در حالی که، تفاوتی بین این گروه و گروه مبتلا به اختلال وسواس- اجبار وجود ندارد؛ ب- تفاوت معناداری بین گروه مبتلا به اختلال وسواس- اجبار با گروه مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، گروه مبتلا به اختلال افسردگی عمده و افراد بهنجار در وسواس فکری وجود دارد، و ج- تفاوت معناداری بین گروه مبتلا به اختلال افسردگی عمده با گروه مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و بهنجار در نشخوار فکری وجود دارد. در حالی که، تفاوتی بین این گروه و گروه مبتلا به اختلال وسواس- اجبار وجود ندارد. در مجموع، نتایج پژوهش نشان داد که عود افکار منفی ویژگی مهم اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواس- اجبار و اختلال افسردگی عمده است. به عبارت دیگر، نگرانی، وسواس و نشخوار فکری سازه های شناختی به هم پیوسته ای هستند که بر علائم افسردگی و اضطراب تأثیر می گذارند و سبب تشدید و تداوم اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواس- اجبار و اختلال افسردگی عمده می شوند.
اثربخشی درمان فراشناختی به شیوه ی گروهی بر علایم افسردگی و نشخوار فکری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان فراشناختی گروهی بر علایم افسردگی و نشخوار فکری در دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود.
روشکار: در این کارآزمایی بالینی، از بین دانشجویان دختر ساکن خوابگاه شهید چمران اهواز در سال 90-1389، 40 دانشجو که علایم افسردگی را بر اساس آزمون افسردگی بک و مصاحبه بالینی دارا بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (20 نفر) و شاهد (20 نفر) وارد شدند. دانشجویان گروه آزمون در 8 جلسهی درمانی شرکت و در مراحل پیشآزمون و پسآزمون، پرسشنامههای افسردگی بک و نشخوار فکری را تکمیل کردند. یک ماه بعد از اتمام جلسات، پرسشنامههای ذکر شده توسط شرکتکنندگان مجددا تکمیل شد. دادهها با شاخصهای توصیفی و آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره، توسط نرمافزار آماری SPSS نسخهی 18 تحلیل شدند.
یافتهها:نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که تفاوتهای معنیداری بین گروه آزمون و شاهد در مراحل پسآزمون و پیگیری وجود دارد. در گروه آزمون از لحاظ کاهش علایم افسردگی (001/0>P و 831/23=F) و نشخوار فکری (001/0>P و 122/13=F) در مرحلهی پسآزمون، تفاوتهای معنیداری وجود دارد. همچنین درگروه آزمون از لحاظ کاهش علایم افسردگی (001/0>P و 814/20=F) و نشخوار فکری (008/0>P و 277/8=F) در مرحلهی پیگیری یک ماهه، تفاوتها معنیدار بود که این تفاوتها در گروه شاهد مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد بهکارگیری الگوی فراشناختی ولز در کاهش علایم افسردگی و نشخوار فکری دانشجویان دارای این علایم، موثر است.
رابطه بین عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری با نگرانی در جمعیت دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین رابطه بین عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری با نگرانی در جمعیت دانشجویی می باشد. روش: پژوهش به لحاظ هدف از نوع بنیادی و به لحاظ نحوه ی جمع آوری داده ها از نوع توصیفی بود که در چارچوب یک طرح همبستگی انجام گردید. نمونه ی پژوهش 152 نفر دانشجوی کارشناسی دانشگاه پیام نور تالش بودند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران و مقیاس نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری با نگرانی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری نیز همبستگی مثبت معنادار مشاهده گردید. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام، سازه های عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری توانستند 30 درصد از تغییرات نگرانی را تبیین کنند. نتیجه گیری: هدف قرار دادن سازه شناختی عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری در درمان می تواند شیوه ی مؤثری در کاهش نگرانی باشد.
رابطه بین نشخوار فکری و افسردگی در نمونه ای از دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشخوارفکری به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه افسردگی شناخته شده است. از این رو، هدف این پژوهش معرفی نشخوار فکری در چارچوب نظریه سبک های پاسخ و پیامد های آن برای خلق غمگین و اختلال افسردگی بود. در این راستا، رابطه بین نشخوارفکری، افسردگی و اضطراب در نمونه ای از دانشجویان ایرانی نیز بررسی شد. شرکت کنندگان (تعداد = 119؛ 63% زن) به روش نمونه گیری تصادفی از میان دانشجویان دانشگاه فردوسی انتخاب شدند و پرسشنامه های افسردگی و اضطراب بِک و مقیاس پاسخ های نشخواری را کامل کردند. ضریب آلفای کرونباخ 88/0= به عنوان شاخصی از همسانی درونی برای مقیاس پاسخ های نشخواری، محاسبه شد. نتایج تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی نشان داد که نشخوار فکری، پس از کنترل اثرات سن، جنس و میزان اضطراب، به طور معنی داری30% از تغییر در واریانس افسردگی را پیش بینی کرد. با وجود تفاوت های فرهنگی و اجتماعی، یافته های پیشین در مورد رابطه نشخوارفکری و افسردگی در نمونه ایرانی نیز تأیید شد. به علاوه، معلوم شد که نشخوارفکری می تواند میزان افسردگی را حتی پس از کنترل میزان اضطراب پیش بینی کنند که این یافته با توجه به نقش نشخوار فکری در اضطراب و علائم مختلط اضطراب ـ افسردگی، حایز اهمیت است. تلویحات درمانی در زمینه نشخوارفکری مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری گروهی بر علائم افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری در بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی کوتاه مدت فعال سازی رفتاری بر علائم افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری در بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب می باشد.
روش: در یک طرح شبه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون توأم با گروه کنترل، تعداد 27 نفر از دانشجویان مبتلا به افسردگی و اضطراب پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان فعال سازی رفتاری (13 نفر؛ 8 نفر دختر و 5 نفر پسر) و یا کنترل (14 نفر؛ 8 نفر دختر و 6 نفر پسر) گماشته شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه درمان هفتگی فعال سازی رفتاری را دریافت داشت. تمام شرکت کنندگان پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک و مقیاس پاسخ نشخوارگونه را به عنوان ابزارهای پژوهش، درسه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه تکمیل کردند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون مانکووا نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری اثر معنی داری بر کاهش علائم افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری دارد. نتایج به دست آمده، در مرحله پیگیری 2 ماهه نیزحفظ شده بودند.
نتیجه گیری: درمان کوتاه مدت فعال سازی رفتاری در بهبود علایم افسردگی و اضطراب و نیز کاهش نشخوار فکری در دانشجویان تأثیر قابل توجهی دارد.
افکار بازانجامی اندیشناکی و نشخوار فکری به عنوان ساز و کارهایی برای مقابله با عدم تحمل بلاتکلیفی در اختلالات اضطراب منتشر و افسردگی عمده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عدم تحمل بلاتکلیفی را می توان به عنوان سوگیری شناختی موثر بر چگونگی ادراک، تفسیر و پاسخ فرد به موقعیت های نامطمئن، تعریف کرد. اگر چه عدم تحمل بلاتکلیفی بیشتر در ادبیات پژوهشی در ارتباط با نشانگان اندیشناکی و اضطراب گزارش شده است، احتمالا در رابطه با نشخوار فکری و افسردگی نیز قابل بررسی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی در سه گروه اختلال اضطراب منتشر، اختلال افسردگی عمده و افراد سالم و ارتباط آن با اندیشناکی و نشخوار فکری در نمونه ی بالینی است.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش مقطعی-پس رویدادی، بیمارانی بودند که برای اولین بار به کلینیک تخصصی بزرگمهر تبریز در سال 1390 مراجعه نمودند. 32 بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، 32 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی عمده و 32 نفرگروه شاهد با نمونه گیری در دسترس انتخاب و تا حد امکان از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه ی بالینی ساختاریافته و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، پرسش نامه های نگرانی ایالت پنسیلوانیا و نشخوار فکری استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 17 و شاخص های آمار توصیفی، تحلیل واریانس چندمتغیره و همبستگی پیرسون، تحلیل گردید.
یافته ها: بین افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر و اختلال افسردگی عمده در نمره ی کل مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معنی داری نبود (77/0=P) اما در اندیشناکی در اضطراب منتشر در مقایسه با اختلال افسردگی عمده تفاوت معنی دار وجود داشت (012/0=P)، هم چنین نشخوار فکری در افراد مبتلا به افسردگی عمده در مقایسه با اختلال اضطراب منتشر، تفاوت معنی داری داشت (025/0=P). بنا بر نتایج عدم تحمل بلاتکلیفی با اندیشناکی و نشخوار فکری رابطه داشت.
نتیجه گیری: عدم تحمل بلاتکلیفی عامل اختصاصی اختلال اضطراب منتشر نمی باشد و این سازه ی شناختی در آغاز و تداوم افسردگی عمده نیز نقش دارد و احتمالا آن چه این دو اختلال را از هم متمایز می کند، ساز و کار های متفاوتی است که افراد مبتلا به اضطراب منتشر و افسردگی عمده برای کنار آمدن با عدم تحمل بلاتکلیفی به کار می برند.
اثربخشی درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی در حال حاضر سومین علت عمده ی ناتوانی در دنیا محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی صورت گرفت. روش: این پژوهش در قالب یک طرح تک آزمودنی اجرا شد. نمونه ی این پژوهش شامل چهار بیمار )1 مرد و3 زن، بین 26 تا 38 ساله) مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود که به صورت تصادفی در چهار روش درمانی جایگزین شدند (شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، فعال سازی رفتاری کوتاه مدت، درمان های ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با ترتیب معکوس). به منظور جمع آوری داده ها، از پرسش نامه ی افسردگی بک و پرسش نامه ی نشخوار فکری در جلسات پیش آزمون، در جلسات 2، 4، 6و 8 درمان و پیگیری 1 ماهه استفاده شد. یافته ها: بازبینی دیداری نمودارها و اندازه ی ضریب تأثیر، کاهش معناداری را در نمرات افسردگی و نشخوار شرکت کنندگان نشان داد. نتیجه گیری: این یافته های مقدماتی از نقش درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش نشانه های افسردگی و نشخوار فکری بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی حمایت می کند.
مقایسه ی نشخوار فکری و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواسی-جبری با افراد غیر مبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش، مقایسه ی نشخوار فکری و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواسی- جبری با افراد غیرمبتلا بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه شامل 30 نفر مبتلا به اختلال افسردگی (زن)، 30 نفر مبتلا به اختلال وسواسی- جبری (16 زن و14 مرد) و 60 نفر افراد غیرمبتلا (45 زن و 15 مرد) بود. نمونه ی بالینی با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه ی غیرمبتلا به صورت هدفمند و با روش غربالگری با استفاده از پرسشنامه MMPI، انتخاب شدند. ابزارهای به کارگرفته شده شامل پرسشنامه-ی نشخوار فکری ، پرسشنامه ی مکانیسم های دفاعی و پرسشنامه ی 71 سؤالی MMPI بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد میزان استفاده از نشخوارفکری در گروه افسرده و وسواسی، بیشتر از گروه غیرمبتلا بود. میزان استفاده از سبک دفاعی رشدنایافته در گروه های مبتلا بیشتر از گروه غیرمبتلا و میزان استفاده از سبک روان آزرده نیز در مبتلایان به افسردگی بیشتر از گروه وسواسی و غیرمبتلا بود. علاوه بر آن نتایج نشان داد که بین سه گروه در مکانیسم های دفاعی فرافکنی، ناارزنده سازی، گذاربه عمل، بدنی-سازی، خیال پردازی اوتیستیک، لایه سازی، پرخاشگری منفعلانه، جابه جایی، مجزاسازی، فرونشانی، والایش، شوخ طبعی، پیشاپیش نگری، دیگردوستی کاذب و ابطال، تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، نشخوارفکری و مکانیسم های دفاعی نقش مهمی در اختلال های افسردگی اساسی و وسواسی - جبری دارند. تلاش در راستای کاهش به کارگیری نشخوار فکری و سبک های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده می تواند گامی مهم جهت ارتقای سلامت روانی بیماران باشد.
مطالعه تحولی حل مسئله اجتماعی و نشخوار فکری در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، تبیین تفاوت حل مسئله اجتماعی، و نشخوار فکری در گروه های مختلف سنی در زنان شهر شیراز بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان از نوجوانی تا سالمندی که در سال 1393 ساکن شهر شیراز بودند تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 470 نمونه از میان گروه های مختلف سنی (نوجوانی 21-14، جوانی 40-21، میانسالی 60-40، و کهنسالی60 به بالا) انتخاب شد. به منظور سنجش حل مسئله اجتماعی از پرسشنامه حل مسئله اجتماعی دی زوریلا و نزو و نشخوار فکری از سیاهه نشخوار فکری یوسفی (RQ) استفاده گردید. روایی و پایایی این ابزارها در پژوهش های مختلف احراز شده است. تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA) و تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) صورت گرفت. یافته های پژوهش حاکی از این است که بین گروه های مختلف سنی زنان از لحاظ حل مسئله اجتماعی در سه بعد جهت گیری مثبت به حل مسئله، جهت گیری منفی به حل مسئله و سبک اجتنابی حل مسئله و هم چنین از لحاظ نشخوار فکری در دو بعد سردرگریبانی و درون نگری تفاوت معناداری وجود دارد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری و افسردگی زنان در حال ترک با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری و افسردگی زنان در حال ترک با متادون انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی؛ با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 24 نفر از زنان سوء مصرف کننده تحت درمان متادون با توجه به ملاک های ورود به روش نمونه گیری هدفمند از دو کلینیک ترک اعتیاد شهر مشهد انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. پرسشنامه های نشخوار فکری و افسردگی بک قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه گروهی، نمرات افسردگی و نشخوار فکری را کاهش داده است. نتیجه گیری: شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در سوءمصرف کنندگان مواد قرار بگیرد.
نقش نشخوار فکری در بهزیستی روانی و اضطراب در همسران بیماران مبتلا به سرطان در استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش نشخوار فکری بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب در همسران بیماران مبتلا به سرطان در استان قم بود.
روش: طرح تحقیق از نوع علی-مقایسه ای و همبستگی بود که 147نفراز بین همسران افراد مبتلا به سرطان بااستفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گرداوری در این پژوهش مقیاس نشخوار فکری نولن-هوکسما، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی مک-کامینز و پرسشنامه اضطراب بک بود، برای تحلیل داده ها در ابتدا از طریق ماتریس همبستگی بین متغیرها محاسبه گردید و سپس رابطه بین این متغییرها را از طریق مجموعه ای از تحلیل های رگرسیون چند متغیره با استفاده از نرم افزار spss به دست آمد.
یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد بین نشخوار فکری و بهزیستی روانشناخی رابطه منفی معناداری وجود دارد و بین نشخوار فکری و اضطراب رابطه مثبت معنا داری وجود دارد. درنهایت میتوان این گونه نتیجه گرفت: متغیر پیش بین(نشخوار فکری) در بین همسران بیماران مبتلا به سرطان قادر است تغییرات بهزیستی روانی و اضطراب را پیش بینی کند.
نتیجه گیری: نتایج پژوش حاضر حاکی از پایین بودن بهزیستی روانشناختی همسران بیماران مبتلا به سرطان است.لذا توجه به نیازهای روانی همسران بیماران سرطانی مولفه ضروری در موفقیت درمانی بیماران است.
رابطه نگرانی و نشخوار فکری با باورهای فراشناختی و نشانگان افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه باورهای فراشناختی با نگرانی و نشخوار فکری و نیز پیش بینی و تبیین نشانگان نباتی و غیر نباتی افسردگی اساسی بر مبنای این سازه ها انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود که 45 (18 مرد و 27 زن) فرد مبتلا به افسردگی اساسی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های نگرانی ایالت پنسیلوانیا، مقیاس پاسخ های نشخواری ، فراشناخت30، مقیاس باورهای مثبت و منفی درباره نشخوار فکری و افسردگی بِک را تکمیل کردند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره نشخوار فکری با شدت نشخوارفکری همبستگی معنادار وجود دارد و همچنین بین شدت نشخوار فکری با نشانگان نباتی و غیرنباتی همبستگی مثبت معناداری وجود داشت (01/0P<). به علاوه، نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان دادکه، ترکیب متغیرهای شدت نشخواری و شدت نگرانی 26 درصد از واریانس نشانه های نباتی و غیرنباتی را تبیین می کنند (01/0P<). یافته ها حاکی از اثرگذاری سطح سوم شناخت (فراشناخت) بر سطح دوم شناخت (سبک تفکر) در مورد نشخوار فکری است.
نقش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در نشانه های شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در نشانه های شخصیت مرزی بود. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود که در راستای آن،300 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز به شیوه تصادفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس شخصیت مرزی و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که راهبرد سرزنش دیگران به طور مثبت و راهبردهای دیدگاه گیری، برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، سرزنش خود و تمرکز مجدد مثبت به صورت منفی، تغییرات نشانه های شخصیت مرزی را پیش بینی می کنند. این یافته ها تلویحات عملی در پیشگیری از تشدید علایم این اختلال و نیز مداخلات بالینی داشته که به طور تفصیلی مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی دانشجویان مبتلا به افسردگی صورت گرفت.
روش: در قالب یک پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 بیمار مبتلا به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گروه کنترل تقسیم شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس افسردگی بک، سبک نشخوار فکری نولن-هوکسما و آزمون ایست-علامت و جهتتجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نشخوارفکری، افسردگی و نقص بازداری افراد مبتلا به افسردگی شده است.
نتیجه گیری: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر، می توان بیان داشت که ذهن آگاهی می تواند علاوه بر بهبود نشانه های روان شناختی بر کارکردهای اجرایی و مکانیسم های زیربنایی نوروسایکولوژیک افسردگی نیز مؤثر باشد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر وسواس فکری عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال وسواس- اجبار، یکی از مشکلات جدی سلامت روان شناختی بوده و سالیانه هزینه های اقتصادی و اجتماعی هنگفتی را بر جامعه تحمیل می کند و علائم ناتوان کننده آن کارکرد میان فردی، شغل و زندگی فرد را مختل می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری دانشجویان دختر با اختلال وسواس فکری - عملی انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل) بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از بین 338 دانشجوی دختر در محدوده ی سنی 29-20 سال به کمک پرسشنامه های وسواس فکری – عملی (MOCI)، باورهای فراشناختی (MCQ-30) و مقیاس پاسخ های نشخواری (RRS) و مصاحبه تشخیصی افراد واجد شرایط (دارای نمره برش تشخیصی وسواس فکری- عملی) بر اساس DSM-IV-TR، 16 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (برای هر گروه 8 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه گروه درمانی مبتنی بر حضور ذهن را دریافت کردند، اما گروه کنترل تحت درمان خاصی قرار نگرفتند؛ و دو ماه پس از پایان درمان، پیگیری اجرا گردید. آزمودنی های هردو گروه قبل و بعد از مداخله و دو ماه پیگیری، پرسشنامه های MOCI، MCQ-30، RRS را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس به کاربرده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه (کنترل و آزمایش)، ازنظر نمرات وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری تفاوت معناداری وجود دارد (005/0 > p). با توجه به یافته های فوق می توان چنین نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن در کاهش وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری دانشجویان دختر با اختلال وسواس فکری – عملی مؤثر است و تغییرات درمانی ایجادشده در پیگیری دوماهه تقریباً پایدار باقی ماند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی اجتماعی و نشخوار فکری در دانشجویان با اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی اجتماعی و نشخوار فکری دانشجویان دختر انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل) بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از بین 338 دانشجوی دختر در محدوده ی سنی 29-20 سال به کمک پرسشنامه های اضطراب اجتماعی واتسون و فرند (SAQ)، پرسشنامه خودکارآمدی برای موقعیت های اجتماعی (SESS) و مقیاس پاسخ های نشخواری (RRS) و مصاحبه تشخیصی افراد واجد شرایط( دارای نمره برش تشخیصی اضطراب اجتماعی) بر اساس DSM- IV-TR ، 16 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (برای هر گروه 8 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه درمان شناختی – رفتاری گروهی را دریافت کردند، اما گروه کنترل تحت درمان خاصی قرار نگرفتند. و دو ماه پس از پایان درمان پیگیری اجرا گردید. آزمودنی های هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و دو ماه پیگیری، پرسشنامه های SAQ، SESS، RRS را تکمیل کردند. برای تحلیل داداه ها، روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس بکار برده شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی اجتماعی و نشخوارفکری دو گروه (کنترل و آزمایش) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج در پیگیری دو ماهه نیز تفاوت معناداری را نشان داد(05/0≥P). با توجه به یافته های فوق می توان چنین نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری گروهی در کاهش اضطراب اجتماعی و نشخوار فکری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی دانشجویان دختر با اختلال اضطراب اجتماعی مؤثر است و تغییرات ایجاد شده در پیگیری دو ماهه تقریباً پایدار باقی ماند
اثربخشی درمان فراشناختی بر اندیشه خودکشی بیماران افسرده تحت درمان دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمان فراشناختی درمان نو ظهوری است که یکی از مولفه های موثر در آسیب شناسی روانی را کاهش نشخوار فکری قلمداد می کند. در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان بر اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی مورد بررسی قرار گیرد.این پژوهش در چارچوب طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. از بین بیماران مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به دو کلینیک روانپزشکی شهر تبریز 30 نفر که ملاک اندیشه خودکشی را دارا بودند بصورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل جای گزین شدند. ابزار جمع آوری داده هامقیاس اندیشه پردازی خودکشی بک بود.از تی زوجی برای مقایسه میانگین های دو گروه استفاده شد. سطح معناداری در این مطالعه 0.05 بود.پیش ازمون و پس آزمون در گروه کنترل18.8±3.8و18.4±2.5بود و پیش آزمون و پس آزمون در گروه ازمایش به ترتیب 18.5±4.4 و 14.7±2.2بود. نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی در بهبود اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی تاثیر معناداری دارد (p=0.0001).نتایجاینپژوهشنشانمی دهد، درمان فراشناختی با تمرکز بر نشخوار فکری می تواند در کاهش اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی موثر باشد.