مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
پریشانی روان شناختی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :اختلالات مصرف مواد، یکی از مهم ترین مسایل حوزه سلامت روانی به حساب می آید که می تواند برای افراد مبتلا و خانواده و جامعه ای که این افراد در آن زندگی می کنند، موجب پیامدهای زیانباری گردد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان با متادون و درمان شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی، مقابله با ولع و پریشانی روان شناختی افراد در حال پرهیز از مواد مخدر بود. مواد و روش ها:پژوهش در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه اجرا شد. بر اساس ملاک های ورود به پژوهش، ۴ نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه متادون درمانی و درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند. افراد تحت درمان با متادون مطابق با تجویز پزشک، درمان خویش را دریافت نمودند و افراد گروه شناخت درمانی، تحت ۱۲ جلسه درمان شناختی- رفتاری اعتیاد قرار گرفتند. تمامی آزمودنی ها در فواصل معین پرسش نامه های کیفیت زندگی، عقاید وسوسه انگیز، پرسش نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) و پرسش نامه اضطراب Beck (Beck Anxiety Inventor یا BAI) را تکمیل نمودند. یافته ها:با در نظر گرفتن بازبینی دیداری نمودارها، اندازه اثر، شاخص های بهبودی و کاهش نمرات، درمان شناختی- رفتاری در افزایش کیفیت زندگی (اندازه اثر 9/0- در برابر 62/0-) و کاهش علایم افسردگی (اندازه اثر 92/0 در برابر 78/0) مؤثرتر از درمان با متادون بود، اما هر دو روش درمانی در کاهش ولع (اندازه اثر 84/0 در برابر 74/0) و علایم اضطراب (اندازه اثر 86/0 در برابر 87/0) به یک اندازه مؤثر به دست آمد. نتیجه گیری:درمان شناختی- رفتاری از طریق اصلاح چارچوب تفکر موجب کاهش پریشانی های روان شناختی و ولع مصرف و همچنین، بهبود کیفیت زندگی می گردد.
اثربخشی آموزش شکوفایی بر کاهش پریشانی روان شناختی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:با توجه به مطرح شدن روان شناسی مثبت گرا در سال های اخیر، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا و به طور ویژه آموزش شکوفایی بر کاهش پریشانی روان شناختی بود. روش:به منظور نیل به هدف پژوهش از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل ۴۰۰ نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان رضوی منطقه ۱۲ شهر تهران بود. ابتدا از تمامی دانش آموزان، مقیاسDASS به عمل آمد و تعداد ۴۰ نفر که بیشترین نمره را در مقیاس DASS کسب کرده بودند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، آموزش شکوفایی در ۸ جلسه دو ساعته (هفته ای دو جلسه) اجراء شد، اما گروه کنترل هیچ نوع درمانی دریافت نکرد. داده ها با آزمون تحلیل چند متغیره و تک متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج آزمون کواریانس چند متغیره و تک متغیره نشان داد که آموزش شکوفایی موجب کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانش آموزان گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است. نتیجه گیری:استفاده از روان شناسی مثبت گرا و به طور ویژه آموزش شکوفایی می تواند در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانش آموزان دبیرستانی مؤثر واقع شود. لذا استفاده از این روش راهی مؤثر در کاهش پریشانی روان شناختی دانش آموزان است.
رابطه حمایت ادراک شده با آمادگی به اعتیاد و پریشانی روان شناختی با نقش میانجی گری احساس تنهایی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
157-172
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر آزمون رابطه علّی حمایت ادراک شده با پریشانی روان شناختی و آمادگی به اعتیاد، با مطالعه نقش میانجی گر احساس تنهایی در دانش آموزان مناطق محروم شهرستان قم بود. روش: شرکت کنندگان پژوهش 225 دانش آموز مقطع متوسطه دوم بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسش نامه های حمایت ادارک شده، پریشانی روان شناختی، احساس تنهایی و آمادگی به اعتیاد بود. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های تحلیل مسیر و آزمون بوت استرپ انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که حمایت ادارک شده، پیشایند و پریشانی روان شناختی و آمادگی به اعتیاد، پیامد احساس تنهایی در دانش آموزان هستند. همچنین، یافته ها نشان داد که احساس تنهایی، میانجی گر معنا دار رابطه حمایت ادارک شده با پریشانی روان شناختی و آمادگی به اعتیاد است. نتیجه گیری: یافته های این تحقیق می تواند برای مشاوران، برنامه ریزان دولتی، متخصصین تعلیم و تربیت در حل مشکلات دانش آموزان کمک کننده باشد.
اثربخشی آموزش نظم جویی فرآیندی هیجان بر پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نقش پریشانی روان شناختی در سیر بالینی بسیاری از بیماری های پوستی مورد تائید قرارگرفته است که میتوانند سبب پیشرفت و بروز برخی بیماریهای پوستی شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظم جویی فرآیندی هیجان (PERST) بر پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به ویتیلیگو بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی تجربی با طرح تک آزمودنی است که در آن از طرحA B استفاده شد. در این پژوهش6 بار اندازه گیری (یک بار به عنوان خط پایه، چهار بار طی درمان و یک بار نیز در مرحله ی پیگیری) بعمل آمد. از بین بیماران مبتلا به اختلال های پوستی به مراکز درمانی، تعداد 3 بیمار مبتلا به ویتیلیگو به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش شامل بسته کامل درمان آموزش راهبردهای خود نظم جویی فرآیندی هیجان مبتنی بر مدل گروس، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS) و مصاحبه ی بالینی ساخت یافته برای اختلال های محور Iدر DSM-IV (SCID-I) بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از روند کاهشی پایدار نمرات مقیاس پریشانی روان شناختی و مؤلفه های افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بود که بیانگر اثربخشی آموزش PERST در کاهش متغیرهای مذکور است. نتیجه گیری: پریشانی روان شناختی نقش مستعد کننده، تسریع کننده و تداوم بخش را در بیماریهای پوستی مانند ویتیلیگو و متعاقباً جنبه های دیگر زندگی شان بازی می کند و آموزش PERSTمی تواند با کاهش آن نقش مهمی را به عنوان درمان های کمکی و توان بخشی در کنار درمان های پزشکی ایفا کند.
تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی، تنظیم هیجان و ارتقای رضایت زناشویی زنان سازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
67 - 90
حوزه های تخصصی:
ارتقای رضایت زناشویی یکی از راهکارهای مهم برای تقویت انسجام خانواده ها و ارتقای سلامت جامعه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی، تنظیم هیجان و ارتقای رضایت زناشویی زنان انجام شد. روش پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل بالای ۱۸ سال شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بودند. نمونه پژوهش ۶۰ زن متأهل دارای رضایت زناشویی متوسط بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در ۲ گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. و گروه آزمایش ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای در برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند. شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS، لوی باند و لوی باند، ۱۹۹۵)، پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجان (DERS، گراتز و روئمر، ۲۰۰۴) و شاخص خشنودی زوجی (CSI، فانک و راگ، ۲۰۰۷) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود پریشانی روان شناختی (۱/۰>P، ۶۵/۸ =F)، بهبود تنظیم هیجان (۳۹/۳۱=F) و ارتقای رضایت زناشویی (۹۲/۱۹=F) زنان متأهل مؤثر بوده است (۱/۰>P). بر اساس این نتایج، برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ضمن کاهش پریشانی روان شناختی و افزایش مهارت های تنظیم هیجان در زنان، در زمینه زوج درمانی نیز سودمند است و می تواند به عنوان یکی از روش های ارتقای رابطه زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری گروهی در کاهش شدت درد و پریشانی های روان شناختی زنان مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری گروهی در کاهش شدت درد و پریشانی های روان شناختی زنان مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش : در این پژوهش نیمه آزمایشی، از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد؛ از میان تمامی زنان مبتلا به کمردرد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) و یک مطب خصوصی در شهر تهران در سال 1389، تعداد 30 زن با میانگین سنی 33 سال و 7 ماه به طور تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی- رفتاری تورک و فری به صورت گروهی شرکت کرد و گروه کنترل تنها پی گیری شد. هر دوگروه پیش و پس از جلسه های درمانی به دو مقیاس ناتوانی کمردرد کبک ( QBPDS ) و افسردگی، اضطراب، استرس ( DASS ) پاسخ دادند. داده ها با آزمون t مستقل تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان گر کاهش معنادار شدت کمردرد (05/0 p< ) و افسردگی، اضطراب و استرس (05/0 p< ) در گروه آزمایش به دنبال شرکت در جلسه های درمانی بود. نتیجه گیری : درمان شناختی- رفتاری با تغییر رفتارهای ناکارآمد، تصحیح شناخت های ناسازگار و احساس های مخرب مرتبط با درد، باعث می شود اثرهای زیانبار درد به کمترین حد برسد و پریشانی های روان شناختی بهبود یابد.
نقش میانجی گر پیروی از درمان در رابطه بین خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به وزن، پریشانی روان شناختی با کاهش وزن افراد چاق جراحی شده به روش اسلیو گاستروکتومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از اصلی ترین دغدغه های روان شناسی سلامت پیروی بیماران از توصیه های درمانی است. خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به وزن و پریشانی روان شناختی ازجمله عواملی هستند که در تبیین میزان پیروی از درمان در جراحی های چاقی نقش های مهمی ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر پیروی از درمان در رابطه بین خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به وزن، پریشانی روان شناختی با کاهش وزن افراد چاق جراحی شده به روش اسلیو گاستروکتومی (sleeve gastrectomy) بود. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد چاقی بود که در کلینیک پژوهشکده غدد و متابولیسم مورد عمل جراحی لاپاراسکوپی اسلیو گاسترکتومی (sleeve gastrectomy Laparoscopy) قرارگرفته بودند و از میان آن ها 200 نفر به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل شاخص توده بدنی؛ پرسشنامه سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی؛ فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس و مقیاس پیروی کلی بود. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد اثر مستقیم خودکارآمدی بر کاهش وزن (01/0>p، 169/0= β) و اثر غیرمستقیم از طریق پیروی از درمان (01/0>p، 077/0= β) معنادار بود. اثر مستقیم پریشانی روان شناختی بر کاهش وزن (05/0>p، 186/0-= β) و اثر غیرمستقیم پریشانی روان شناختی از طریق پیروی از درمان (05/0>p، 069/0-= β) معنادار بود. نتیجه گیری: چنین به نظر می رسد که خودکارآمدی با تحت تأثیر قرار دادن فرد و ارتقای تاب آوری وی پریشانی روان شناختی او را کاهش داده و منجر به افزایش پیروی از درمان و کاهش وزن فرد می شود
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر استرس ادراک شده و پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
37 - 52
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رشد روزافزون سرطان پستان در دهه های اخیر، ابعاد روانشناختی زندگی این بیماران را تحت تأثیر قرار داده است. این پژوهش با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر استرس ادراک شده و پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش: روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 45 روزه بود. 26 زن مبتلا به سرطان با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه 13 نفر). سپس گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای، درمان مبتنی بر شفقت را دریافت نمودند. اما گروه کنترل تا پایان مرحله پیگیری هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه های استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 2005) و پریشانی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2003)، پاسخ دادند. یافته ها: داده های گردآوری شده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که این درمان بر استرس ادراک شده و پریشانی روان شناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنادار دارد (001/0> p ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان در کنار درمان های پزشکی، از درمان مبتنی بر شفقت به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش استرس ادراک شده و پریشانی روان شناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان سود جست.
اثربخشی گروه درمانی تعاملی و روان نمایشگری بر جهت گیری هویت دختران نوجوان با پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر دو شیوه تعاملی و روان نمایشگری بر جهت گیری هویت در دختران نوجوانباپریشانی روان شناختی بود. طرح پژوهش تجربی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. 33 دختردانش آموز (16-14 ساله) با پریشانی روان شناختی در سال تحصیلی 96-1395 با شیوه نمونه برداری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه برابر جایگزین شدند. مداخله ها در 10 جلسه دوساعته درمان گروهی مبتنی بر دو شیوه تعاملی و روان نمایشگری انجام شد. سپس مقیاس پریشانی روان شناختی (کسلر و دیگران، 2002) و پرسشنامه جهت گیری هویت (چیک و بریگر، 2003) اجرا شدند.نتایج آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر شیوه های تعاملی و روان نمایشگری در کاهش پریشانی روان شناختی اثربخش است. همچنین روان نمایشگری در جهت گیری هویت شخصی و گروه درمانی تعاملی در جهت گیری هویت اجتماعی اثربخش نشان داد. در نهایت نتایج این پژوهش لزوم توجه به جهت گیری هویت و اقدامات پیشگیرانه و درمانی برای بهبود سلامت روان شناختی نوجوانان را پیش بینی کرد.
اثر بخشی درمان یکپارچه شده شناختی-رفتاری با ذهن آگاهی برکیفیت زندگی، پریشانی روان شناختی و تبعیت از درمان بیماران دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
75 - 94
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر روی کیفیت زندگی، پریشانی روان شناختی و تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: طرح این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با گروه گواه با پیش آزمون و پس آزمون بود که تعداد 30 نفر بیمار دیابتی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفیدر دو گروه آزمایش و کنترل (15N = ) قرار گرفتند. 15 نفری که در گروه مداخله قرار گرفتند به مدت 8 جلسه به صورت هفتگی و هر هفته به مدت 90 دقیقه تحت درمان و مداخله با رویکرد MiCBT قرار گرفته و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند.در این پژوهش از ابزارهایی همچون پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، مقیاس پریشانی روان شناختی لویباند و پرسشنامه سنجش تبعیت از درمان مدانلو استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس حاکی از بهبود معنادار کیفیت زندگی (05/0>P، 65/151=F)، کاهش پریشانی روان شناختی (05/0>P، 178/69=F) و بهبود وضعیت تبعیت از درمان (05/0>P، 146/36=F) بود . نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی می تواند باعث بهبود کیفیت زندگی و پایین آوردن پریشانی روان شناختی و همچنین افزایش تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شود و به این جهت مداخله ای مؤثر برای بیماران دیابتی محسوب می شود
اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر پریشانی روان شناختی و سازگاری اجتماعی نوجوانان پسر طلاق شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
103 - 117
حوزه های تخصصی:
قرمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر پریششانی روانششناختی و سازگاری اجتماعی نوجوانان پسر طلاق شهر تهران انجام شد.روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پ آزمون با گشروه گشواه و دوره پیگیشری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانشآموزان دوره اول متوسطه با والدین طلاق گرفته در سال تحصیلی 97-1396 در شهر تهران بود. نمونه شامل 30 نفر از نوجوانان طلاق بود که از بین جامعه آماری به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمشایش و گشواه ، جایگزین شدند )هر گروه 15 نفر(. گروه آزمایش، آموزش خودمتمایزسازی را طشی ده جلسشه دریافشت کردند وگروه گواه هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. برای جمشع آوری اطلاعشات از پرسششنامه هشای پریشانی روانشناختی و سازگاری اجتماعی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادههای آماری با آزمون تحلیل واریان با اندازهگیری مکرر و به وسیله نرمافزار آماری 23-SPSS انجام شد.یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش خودمتمایزسازی بر پریشانی روانششناختی و سشازگاری اجتمشاعی نوجوانان پسر طلاق تدثیر معناداری داشته است )001.0>p(.علاوهبراین نتایج نشان داد که این آموزش توانسته تدثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید )001.0>p(.نتیجهگیری: بر اسشاس یافتشه هشای پشژوهش حاضشر مشی تشوان چنشین نتیجشه گرفشت کشه آمشوزش خودمتمایزسازی با بهرهگیری از فنون اجتماعی و هیجانی میتواند، پریشانی روانشناختی و سشازگاری اجتماعی نوجوانان طلاق را تحت تدثیر قرار دهد. بر این اساس آموزش خودمتمایزسازی میتواند بهعنوان روشی کارآ، جهت بهبود سازگاری اجتماعی و کاهش پریشانی روانشناختی نوجوانان پسر طلاق مشورد استفاده قرار گیرد.کلیر واژ ها: آموزش خودمتمایزسازی، پریشانی<br class="Apple-interchange-newline" />
مقایسه پریشانی روان شناختی، تکانشگری و تیپ شخصیتی D بین دانشجویان دارای نگرش مثبت و منفی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
151-170
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه پریشانی روان شناختی، تکانشگری و تیپ شخصیتی D بین دانشجویان دارای نگرش مثبت و منفی به اعتیاد بود. روش: پژوهش حاضر یک طرح علّی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری شامل همه دانشجویان کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 97-1396 بود. از بین آن ها، نمونه ای به حجم 305 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. از بین این نمونه انتخاب شده، 50 نفر به عنوان افراد دارای نگرش مثبت به اعتیاد و 50 نفر به عنوان افراد دارای نگرش منفی به اعتیاد به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسش نامه نگرش نسبت به اعتیاد و مواد مخدر، پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس- 21 ، مقیاس تکانشگری بارت، و پرسش نامه تیپ شخصیتی D استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (مانووا) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دانشجویان دارای نگرش مثبت و منفی به اعتیاد در رابطه با افسردگی، اضطراب، تکانشگری کلی و مولفه های آن (تکانشگری بی برنامگی، تکانشگری حرکتی، تکانشگری شناختی)، تیپ شخصیتی D کلی و مولفه های آن (عاطفه منفی و بازداری اجتماعی) تفاوت معناداری وجود داشت. در کل، دانشجویانی که نگرش مثبتی در مورد اعتیاد داشتند، نمرات بالاتری در این متغیرها کسب کردند. اما در مولفه ی استرس بین دو گروه یاد شده تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: نگرش مثبت به اعتیاد با سطوح بالای اضطراب، افسردگی، تکانشگری، و تیپ شخصیتی D که در مصرف مواد نقش دارند، مرتبط می باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود که مراکز مشاوره و سلامت روان دانشگاه ها در راستای تغییر نگرش دانشجویان نسبت به اعتیاد و شناسایی دانشجویان دارای پریشانی روانشناختی و تکانشگری اقدام به اجرای کارگاه های پیشگیری از اعتیاد برای دانشجویان نمایند.
مقایسه اثر بخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ولع خوردن، کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نقش درمان ها و مداخلات روان شناختی در بیماری های مزمن مورد تأیید قرار گرفته است، از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ولع خوردن، کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر تنکابن بود . روش: این پژوهش مطالعه آزمایشی با روش نمونه گیری هدفداربود و جامعه آماری آن بیماران دیابتی بیمارستان شهر تنکابن بود که 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و پس از انجام آزمون متغیر وابسته، افرادی که انحراف معیار متفاوتی با سایرین داشتند، گزینش شدند که تعداد آن ها 100 نفر بود و از بین 45 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در سه گروه 15 نفری، دو گروه مداخله و یک گروه کنترل قرار گرفتند که مقیاس های ولع به غذا- صفت داچ، کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع 2 طبق شاخص چهار عاملی هالینگستد و پریشانی روان شناختی نجاریان و داودی به آنان و 12 جلسه درمان متمرکز بر شفقت و 12 جلسه درمان اکت اجرا شد (جلسه 45 دقیقه). جلسات برای هر مداخله هفته ای دو جلسه با فاصله 3 روز اجرا گردید. پایان درمان هر سه گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. یافته ها: تفاوت میانگین های دو گروه در ولع خوردن، کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی به ترتیب (264/7-)، (054/7) و (914/7-) بود که نشان داد افرادیکه تحت تأثیر درمان پذیرش و تعهد قرار گرفته اند نسبت به افرادیکه تحت درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفته اند، در میزان هر یک از متغیر های ذکر شده در پس آزمون اثربخشی بیشتری از خود نشان دادند . نتیجه گیری: نتایج حاکی از روند کاهشی ولع خوردن، پریشانی روان شناختی و افزایش کیفیت زندگی در مرحله پیگیری و اثربخشی هر دو رویکرد و برتری رویکرد اکت بود؛ بنابراین می توان از این درمان در شرایط مختلف جهت بهبود زندگی افراد استفاده کرد.
اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه آنلاین بر پریشانی روانشناختی، ذهن آگاهی، فراهیجان و توانمندی روانی زنان باردار
حوزه های تخصصی:
مقدمه: طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، یکی از چالش های مهم بهداشتی، مشکلات سلامت روان زنان باردار است، به همین دلیل شناسایی مداخلات درمانی نوین در این زمینه یک ضرورت است. هدف : هدف تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه ی آنلاین بر متغیرهای پریشانی روان شناختی، ذهن آگاهی، فراهیجان و توانمندی روانی زنان باردار بود. روش : پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی در سال ۱۳۹۹ در شهرستان بروجرد بود. ۳۰ زن باردار از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و بارداری، استرس ادراک شده ی کوهن (۱۴- CPSS )، اضطراب مرتبط با بارداری وندنبرگ ( PRAQ )، افسردگی ادینبرگ ) (EPDS ، پنج عاملی ذهن آگاهی بائر ( FFMQ )، فراهیجان میتمنسگرابر ) MES ( و توانمندی روانی بارداری کامدا ( KPES ) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که درمان فراتشخیصی یکپارچه ی آنلاین در کاهش پریشانی روان شناختی (۰/۰۵> p )، فراهیجان منفی (۰/۰۵> p ) و ارتقای فراهیجان مثبت (۰/۰۵> p ) و توانمندی روانی (۰/۰۵> p ) آزمودنی ها مؤثر بوده است؛ اما فاقد تأثیر معنادار بر ذهن آگاهی (۰/۰۵< p ) بود. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، کاربرد درمان فراتشخیصی یکپارچه ی آنلاین می تواند بر تقلیل اختلال هیجانی و افزایش توانمندی روانی زنان باردار تأثیرگذار باشد.
فعالیت بدنی و پریشانی روان شناختی در دوره شیوع ویروس کووید-19: نقش عوامل واسطه ای تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی نقش عوامل واسطه ای تاب آوری و حمایت اجتماعی در ارتباط بین فعالیت بدنی و پریشانی روان شناختی در دوره شیوع ویروس کووید-19 بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی بزرگسالان مرد و زن (18-64 سال) در سطح کشور بود که 1115 نفر به عنوان نمونه از بین مردم استان تهران و 10 استان دیگر از 5 منطقه جغرافیایی کشور به روش تصادفی انتخاب شدند. فعالیت بدنی با پرسش نامه بین المللی فعالیت بدنی، پریشانی روان-شناختی با پرسش نامه 10 سؤالی کسلر، تاب آوری روان شناختی با پرسش نامه فرم کوتاه کانر و دیویدسون و حمایت اجتماعی ادراک شده با پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت به روش بررسی آنلاین مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن روابط میان متغیرهای پژوهش با نرم افزار SPSS25 محاسبه گردید. مدل یابی معادله های ساختاری (SEM) نیز برای آزمودن مدل فرضی در مورد روابط مستقیم و غیرمستقیم بین فعالیت بدنی، پریشانی روان شناختی، تاب آوری و حمایت اجتماعی درک شده با استفاده از نرم افزار PLS3 استفاده شد. نتایج مدل یابی معادله های ساختاری نشانگر برازش خوب مدل بود. یافته ها ارتباط معکوس معنا داری بین فعالیت بدنی و پریشانی روان شناختی نشان داد (314/0- =β؛001/0≥P) و ضریب مسیر غیرمستقیم فعالیت بدنی و پریشانی روان شناختی با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده (035/0- =β؛001/0≥P) و تاب آوری (057/0- =β؛001/0≥P) معنادار بود. پیشنهاد می شود جهت کاهش پریشانی روان شناختی در دوره شیوع ویروس کووید-19 از برنامه های قابل اجرای فعالیت بدنی همزمان با مداخله حمایت اجتماعی ادراک شده و تاب آوری استفاده شود.
اثربخشی آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی بر انعطاف پذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرمایه های روانشناختی می تواند منجر به تقویت احساس خودکارآمدی، امید به زندگی، تاب آوری و خوش بینی در افراد شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی بر انعطاف پذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش شهر تهران در سه ماهه بهار 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 زن مبتلا به سرطان پستان با رضایت آگاهانه و داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15 نفر در هر گروه). زنان حاضر در گروه آزمایش آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی (آخوندی، 1396) را طی 10 هفته در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری روانشناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه پریشانی روانشناختی (کسلر و همکاران، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی بر انعطاف پذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان تأثیر معنادار داشته است (p<0/01). بدین صورت که این آموزش توانسته منجر به بهبود انعطاف پذیری روانشناختی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی با به کارگیری مفاهیمی هم چون تاب آوری، امیدواری، خودکارآمدی و خوش بینی، می تواند به عنوان روشی کارآمد جهت بهبود انعطاف پذیری روانشناختی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان مورداستفاده قرار گیرد.
مدل معادلات ساختاری رابطه بین سبک های دلبستگی و پریشانی روانشناختی : نقش واسطه ای طرحواره های هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسردگی و اضطراب جزء رایج ترین اختلالات روانشناختی هستند که علاوه بر تحمیل هزینه های گزاف بر فرد و جامعه با بسیاری از اختلالات روانشناختی نیز همپوشانی دلرند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای طرحواره های هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و پریشانی روان شناختی بود. تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویانی بود که در سال تحصیلی 99-1398 در دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه های تهران و شهید بهشتی تحصیل می کردند و از این تعداد، 154 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه افراد به پرسشنامه های سبک های دلبستگی کالینز و ریدز (کالینز و رید، 1990)، مقیاس افسردگی اضطراب استرس (لاویباند و لاویباند، 1995) و پرسش نامه طرحواره های هیجانی (لیهی، 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها و تعیین اثر غیرمستقیم از آزمون میانجی گری سوبل استفاده شد. نتایج نشان داد که طرحواره های هیجانی سازگار در رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن و پریشانی روانشناختی نقش واسطه ای ایفا می کنند (05/0 p≤ ). میان سبک های دلبستگی و پریشانی روانشناختی با درنظر گرفتن طرحواره های هیجانی به عنوان عامل واسطه ای رابطه غیرمستقیم وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد نمود که برای درمان افسردگی و اضطراب به طور همزمان به ترمیم و بهبود سبک های دلبستگی و طرحواره های هیجانی پرداخته شود.
نقش نگرش مذهبی در تحمل پریشانی روان شناختی و دشواری نظم جویی هیجان دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴
32-47
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به شواهد موجود مبنی بر اثرهای منفی پریشانی روان شناختی و مشکلات نظم جویی هیجانی در طول زندگی، تلاش برای یافتن فرایندهای زیربنایی آن، اهمیت بسیاری پیدا کرده است. ازآنجایی که مذهب یکی از عواملی است که ارتباطی تنگاتنگ با نظم جویی هیجان و سلامت روان دارد، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نگرش مذهبی در تحمل پریشانی روان شناختی و دشواری نظم جویی هیجان صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش ازنوع توصیفی - همبستگی و جامعه ی آماری آن شامل تمامی دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی94 - 95 است که بر اساس روش نمونه گیری خوشه یی چندمرحله یی، تعداد 211 نفر از آنان (120 زن و 91 مرد) از دانشکده های مختلف انتخاب شدند و پرسش نامه های نگرش سنج مذهبی (RAS-R)، دشواری نظم جویی هیجان (DERS-16) و پریشانی روان شناختی (DASS-21) را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که بین ابعاد نگرش مذهبی با اضطراب و برخی از مؤلفه های دشواری های نظم جویی هیجانی رابطه ی معنا دار وجود دارد. به طوری که از بین زیر مقیاس های پریشانی روان شناختی؛ زیرمقیاس اضطراب با ابعاد نگرش مذهبی (معنویت درونی، عبادات و اخلاقیات) ارتباط منفی معناداری دارد و بُعد اخلاقیات می تواند مشکل اضطراب را پیش بینی کند. علاوه براین، بُعد اخلاقیات، مؤلفه های کنترل نکردن تکانه و دسترسی محدود به راهبردهای نظم جویی هیجانی؛ و بُعد معنویت درونی نیز مؤلفه ی نپذیرفتن هیجانی را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان چنین استنباط کرد که ابعاد نگرش مذهبی می تواند به صورت منفی بر دشواری های نظم جویی هیجانی و اضطراب تأثیرگذار باشد؛ بنابراین، توجه به نگرش مذهبی در آسیب شناسی اختلالات اضطرابی و متعاقب آن دستورالعمل های درمانی ضروری به نظر می رسد.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین با مداخله تدوین آنلاین بر مؤلفه های فراهیجان در زنان باردار مبتلا به پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۴
104 - 139
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین با مداخله تدوینی آنلاین مبتنی بر آموزش ذهن-آگاهی، تاب آوری و تنظیم هیجان بر مولفه های فراهیجان مثبت و منفی در زنان باردار مبتلا به پریشانی روان شناختی می باشد. این پژوهش نوعی کارآزمایی بالینی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری متشکل از کلیه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان بروجرد بودکه پس از غربال گری اولیه، 45 زن باردار مبتلا به پریشانی روان-شناختی به روش هدفمند در دو گروه مداخله و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر)، به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه های استرس ادراک شده کوهن، اضطراب خاص بارداری، افسردگی ادینبورگ و مقیاس فراهیجان میتمنسگرابر و همکاران. تحلیل داده ها بااستفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها نشان داد هر دو رویکرد مداخله ای بر بهبود تمامی مولفه های فراهیجان اثربخش بوده اند (05/0 >p) و در پیگیری یک ماهه فقط در مورد مولفه علاقه (002/0=P) میان دو گروه درمانی، تفاوت معنادار آماری به دست آمد. به نظر می رسد نتایج این پژوهش می تواند مراقبین سلامت را در جهت ارتقای سلامت روان زنان باردار یاری نماید.
پیش بینی اضطراب ناشی از کرونا ویروس (کووید-19) بر اساس پریشانی روان شناختی و اضطراب مرگ در همزمانی آنفولانزا و کرونا ویروس در آستانه فصل سرما
حوزه های تخصصی:
همه گیری بیماری کرونا و اجرای قرنطینه، اثرات مختلفی بر جنبه های روانی و اجتماعی افراد جامعه گذاشته است؛ بنابراین هدف از این پژوهش بررسی پیش بینی اضطراب ناشی از کرونا ویروس (کووید-19) بر اساس پریشانی روان شناختی و اضطراب مرگ در همزمانی آنفولانزا و کرونا ویروس در آستانه فصل سرما بود. طرح پژوهش، کمی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. به این منظور تعداد 3385 نفر از این دانشجویان با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب خواهند شد و به مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) علی پور، قدمی، علی پور و عبدالله زاده (1398)، پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر (K-10) کسلر و همکاران (2002) و پرسشنامه اضطراب مرگ (DAQ) تمپلر و روف (1971) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین پریشانی روان شناختی و اضطراب مرگ با اضطراب کرونا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 50/2 درصد واریانس اضطراب کرونا به وسیله پریشانی روان شناختی و اضطراب مرگ تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که پریشانی روان شناختی و اضطراب مرگ نقش مهمی در پیش بینی اضطراب کرونا دارند.