پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی

پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی

پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره 3 پاییز 1403 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

ارائه مدل علی روابط پنج عامل بزرگ شخصیت و بی صداقتی تحصیلی با نقش واسطه ای هیجانات خوداگاه و جهت گیری هدف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پنج عامل بزرگ شخصیت بی صداقتی تحصیلی هیجانات خودآگاه جهت گیری هدفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
هدف: هدف از این پژوهش بررسی مدل علی روابط بین پنج عامل بزرگ شخصیت و بی صداقتی تحصیلی با نقش واسطه ای هیجانات خودآگاه و جهت گیری هدفی در دانشجویان دانشگاه پیام نور بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور خرامه بود که از بین آن ها 285 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ (1991)، پرسشنامه جهت گیری هدفی الیوت و مک گریگور (2001)، مقیاس بی صداقتی تحصیلی مک کاب و تریوینو (1996)، و پرسشنامه هیجانات خودآگاه کوهن و همکاران (2011) بودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پنج عامل بزرگ شخصیت به صورت مستقیم و معناداری بر جهت گیری هدفی، هیجانات خودآگاه و بی صداقتی تحصیلی تأثیرگذار هستند. همچنین، جهت گیری هدفی و هیجانات خودآگاه به صورت مستقیم و معناداری بر بی صداقتی تحصیلی تأثیر داشتند. علاوه بر این، مشخص شد که ویژگی های شخصیتی به طور غیرمستقیم و از طریق جهت گیری هدفی و هیجانات خودآگاه بر بی صداقتی تحصیلی تأثیرگذار هستند. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که ویژگی های شخصیتی، جهت گیری هدفی و هیجانات خودآگاه همگی نقش مهمی در شکل دهی به رفتارهای بی صداقتی تحصیلی دارند. تقویت جهت گیری به سمت اهداف یادگیری و کاهش تأکید بر اهداف عملکردی، به همراه تقویت هیجانات خودآگاه می تواند به کاهش بی صداقتی تحصیلی در میان دانشجویان منجر شود. این یافته ها می تواند به دانشگاه ها و سیاست گذاران آموزشی در توسعه برنامه ها و سیاست های پیشگیری از بی صداقتی تحصیلی کمک کند.
۲.

اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر آشفتگی روانشناختی، دغدغه فکری و افکار خودآیند منفی دانش آموزان کنکوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان درمانی مثبت گرا افکار خودآیند منفی آشفتگی روان شناختی دغدغه فکری دانش آموزان کنکوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : 0
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر روان درمانی مثبت گرا بر آشفتگی روان شناختی، دغدغه فکری و افکار خودآیند منفی دانش آموزان کنکوری می باشد. مواد و روش : این پژوهش از لحاظ ماهیت جزو تحقیقات کاربردی و از لحاظ اجرا جزو تحقیقات نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر کنکوری شهر کرمانشاه در سال 1402 بود. از بین جامعه آماری، 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه (یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه آشفتگی روان شناختی کسلر و همکاران (2003)، پرسشنامه افکار خودآیند منفی کندال و هولون (1980)، پرسشنامه درآمیختگی فکری راچمن و شفران (1996) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که روش مداخله روان درمانی مثبت گرا بر آشفتگی روان شناختی دانش آموزان کنکوری در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است (p < 0.01). همچنین، روش مداخله روان درمانی مثبت گرا بر افکار خودآیند منفی دانش آموزان کنکوری در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است (p < 0.01) و بر دغدغه فکری این دانش آموزان نیز در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است (p < 0.01). نتیجه گیری: روان درمانی مثبت گرا بر افکار خودآیند منفی دانش آموزان کنکوری اثر بخش است. روان درمانی مثبت گرا بر آشفتگی روان شناختی دانش آموزان کنکوری اثربخش است. روان درمانی مثبت گرا بر دغدغه فکری دانش آموزان کنکوری اثربخش است.
۳.

اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر امید و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی – حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی امید به زندگی تحمل پریشانی مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر امید به زندگی و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی انجام گرفت. مواد و روش: این پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی بود که به مدارس مخصوص کودکان کم توان جسمی-حرکتی در تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 24 مادر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (n=12) و کنترل (n=12) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت برنامه MBSR قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های امید به زندگی و تحمل پریشانی جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای امید به زندگی (F(1, 22) = 45.67, p < 0.001) و تحمل پریشانی (F(1, 22) = 37.89, p < 0.001) وجود دارد. آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که میانگین نمرات امید به زندگی در گروه آزمایش از پیش آزمون به پس آزمون 13.33 واحد (p < 0.001) و از پیش آزمون به پیگیری 12.66 واحد (p < 0.001) افزایش یافت. همچنین، میانگین نمرات تحمل پریشانی در گروه آزمایش از پیش آزمون به پس آزمون 15.44 واحد (p < 0.001) و از پیش آزمون به پیگیری 14.11 واحد (p < 0.001) افزایش یافت. در حالی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری باعث افزایش امید به زندگی و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی می شود. این برنامه می تواند به عنوان یک روش موثر برای بهبود وضعیت روانی و کیفیت زندگی این مادران مورد استفاده قرار گیرد.
۴.

ارائه مدلی برای پیش بینی خودکارآمدی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله ای و تمایزیافتگی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدی طرحواره های ناسازگار اولیه راهبردهای مقابله ای تمایزیافتگی معنای زندگی و زوجین با ازدواج مجدد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدلی برای پیش بینی خودکارآمدی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله ای و تمایزیافتگی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد بود. روش و مواد: نوع این مطالعه از نظر هدف، بنیادی-کاربردی و پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی، همخوانی و پیش بینی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زوجین با ازدواج مجدد مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه ۳ شهر تهران بودند. روش نمونه گیری در این تحقیق به صورت داوطلبانه در دسترس بود. حجم نمونه با توجه به فرمول کوکران و نوع تحقیق، بر اساس منطق انجام رگرسیون و با در نظر گرفتن پدیده افت آزمودنی ها حداقل ۴۰۰ نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از آزمون های آماری رگرسیون چندمنظوره و تحلیل مسیر در محیط نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که راهبردهای مقابله ای هیجان مدار بر خودکارآمدی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد رابطه غیرمستقیم دارد. همچنین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار بر خودکارآمدی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد رابطه غیرمستقیم دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که تمایزیافتگی بر خودکارآمدی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد رابطه غیرمستقیم دارد. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که خودکارآمدی زوجین با ازدواج مجدد را می توان بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله ای و تمایزیافتگی با نقش میانجی معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد پیش بینی نمود.
۵.

خودکارآمدپنداری ترک در مردان دارای اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده: مقایسه دو رویکرد درمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر مدل مارلات و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدپنداری ترک درمان شناختی-رفتاری مدل مارلات تحریک الکتریکی فراجمجمه ای سوءمصرف مواد متادون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : 0
زمینه و هدف: اختلالات سوءمصرف مواد، به ویژه اعتیاد به تریاک، چالش های بزرگی را برای افراد و سیستم های بهداشتی ایجاد می کنند. استراتژی های درمانی مؤثر برای بهبود خودکارآمدپنداری ترک و کاهش نرخ عود ضروری هستند. هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی دو رویکرد درمانی، شامل درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر مدل مارلات (CBTMM) و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز (tDCS)، بر خودکارآمدپنداری ترک در مردان دارای اختلال سوءمصرف تریاک تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش و و مواد: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده بود که شامل 60 مرد دارای اختلال سوءمصرف تریاک تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. شرکت کنندگان به طور تصادفی در سه گروه 20 نفره (CBTMM، tDCS، و کنترل) قرار گرفتند. مداخلات شامل 12 جلسه 75 دقیقه ای بود که به صورت هفتگی برگزار شد. داده ها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه) با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدپنداری ترک جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون های تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو رویکرد درمانی CBTMM و tDCS به طور معناداری خودکارآمدپنداری ترک را در مقایسه با گروه کنترل افزایش دادند. میانگین نمره خودکارآمدپنداری ترک در گروه CBTMM از 44.60 (انحراف معیار = 7.64) در پیش آزمون به 58.80 (انحراف معیار = 8.98) در پس آزمون و سپس به 61.85 (انحراف معیار = 8.48) در پیگیری افزایش یافت. در گروه tDCS نیز بهبود معناداری مشاهده شد، هرچند کمتر از گروه CBTMM. نتیجه گیری: ین یافته ها می تواند به توسعه و بهبود برنامه های درمانی برای بیماران وابسته به مواد مخدر کمک کند و راهکارهای جدیدی برای بهبود وضعیت روانی و شناختی این بیماران ارائه دهد.
۶.

اثرات نابهنجار اعتیاد به شبکه های اجتماعی بر سلامت روانی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتیاد به شبکه های اجتماعی سلامت روانی دانش آموزان تحلیل مضمون آسیب های روانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : 0
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثرات مضر اعتیاد به شبکه های اجتماعی بر سلامت روانی دانش آموزان و شناسایی عوامل مرتبط با این پدیده بود. روش شناسی: این پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از اساتید دانشگاهی در حوزه های روان شناسی تربیتی، مشاوره و علوم تربیتی جمع آوری شد. نمونه گیری به روش هدفمند و با رعایت معیار اشباع نظری انجام شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد و مضامین اصلی و فرعی از داده ها استخراج گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که اعتیاد به شبکه های اجتماعی تأثیرات منفی گسترده ای بر سلامت روانی دانش آموزان دارد. این تأثیرات در چهار مقوله اصلی شامل آسیب های شخصی، آسیب های ارتباطی، آسیب های آموزشی و آسیب های رفتاری و هشت مقوله فرعی شامل مشکلات جنسی، تعارض فرهنگی، انزوای فردی و اجتماعی، ناسازگاری، افت تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، مسخ شخصیت و نابهنجاری اجتماعی شناسایی شد. نتیجه گیری: اعتیاد به شبکه های اجتماعی می تواند منجر به مشکلات روانی و رفتاری جدی در میان دانش آموزان شود. این پژوهش نشان دهنده نیاز به مداخلات موثر در جهت کاهش اثرات منفی شبکه های اجتماعی بر سلامت روانی و بهبود آگاهی دانش آموزان و والدین درباره این موضوع است. همچنین، نتایج این پژوهش می تواند راهنمایی برای سیاست گذاران در تدوین راهکارهای موثر برای مدیریت و کاهش اعتیاد به شبکه های اجتماعی باشد.
۷.

تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، بر اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارامد مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی اضطراب نشخوار فکری نگرش های ناکارآمد درمان اعتیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : 0
هدف: هدف اصلی این مطالعه ارزیابی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) در کاهش اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد در مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو بود. مواد و روش: این مطالعه به صورت کارآزمایی کنترل شده تصادفی (RCT) با گروه کنترل انجام شد. 30 مرد در حال ترک اعتیاد بدون دارو از شهر اهواز در سال 2022 انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (برنامه MBSR) و کنترل تقسیم شدند. هر گروه شامل 15 نفر بود. برنامه MBSR شامل هشت جلسه هفتگی بود. اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد با استفاده از مقیاس اضطراب بک (BAI)، مقیاس پاسخ های نشخواری (RRS) و مقیاس نگرش های ناکارآمد (DAS) اندازه گیری شدند. داده ها در سه زمان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پنج ماهه جمع آوری شد. تحلیل های آماری شامل تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS-27 انجام شد. یافته ها: گروه آزمایشی کاهش معناداری در اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد از پیش آزمون به پس آزمون و پیگیری نشان داد. به طور خاص، اضطراب از میانگین 24.67 (انحراف استاندارد = 3.45) در پیش آزمون به 15.33 (انحراف استاندارد = 2.88) در پس آزمون (p<.001) و 16.45 (انحراف استاندارد = 3.12) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. نشخوار فکری از 42.78 (انحراف استاندارد = 5.67) در پیش آزمون به 30.45 (انحراف استاندارد = 4.88) در پس آزمون (p<.001) و 32.12 (انحراف استاندارد = 5.13) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. نگرش های ناکارآمد از 95.56 (انحراف استاندارد = 8.45) در پیش آزمون به 78.33 (انحراف استاندارد = 7.12) در پس آزمون (p<.001) و 80.01 (انحراف استاندارد = 7.34) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. گروه کنترل تغییرات معناداری در هیچ یک از متغیرها نشان نداد. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) یک مداخله موثر برای کاهش اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد در مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو است. این نتایج بر پتانسیل مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی برای حمایت از بهبود شناختی و احساسی در درمان اعتیاد تأکید می کند.
۸.

بررسی روایی تشخیصی پرسشنامه سنجش ابعاد آسیب شناسی شخصیت (DAPP-BQ) در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران با استفاده از ضریب صحت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایی تشخیصی پرسشنامه سنجش ابعاد آسیب شناسی شخصیت (DAPP-BQ) زوجین مراکز مشاوره ضریب صحت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۱
هدف: این مطالعه با هدف بررسی روایی تشخیصی پرسشنامه سنجش ابعاد آسیب شناسی شخصیت (DAPP-BQ) در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران با استفاده از ضریب صحت انجام شد. روش شناسی: این پژوهش به روش روش شناختی و روان سنجی انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند و در دسترس از میان 240 فرد (120 نفر در گروه بالینی و 120 نفر در گروه هنجاری) صورت گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه DAPP-BQ بود که ابعاد مختلف آسیب شناسی شخصیت را ارزیابی کرد. روایی تشخیصی این پرسشنامه با استفاده از ضریب صحت بررسی شد تا مشخص شود آیا مقیاس های آن توانایی تمایز بین گروه بالینی و گروه هنجاری را دارند یا خیر. مقیاس های اختلال صمیمیت، روابط اجتماعی پایین، اختلال سلوک، خودشیفتگی، طرد شدن، بی نظمی شناختی، وابستگی ناایمن، لجبازی و تکانشگری مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مقیاس های «اختلال صمیمیت» و «روابط اجتماعی پایین» از بُعد «اجتناب اجتماعی»، «اختلال سلوک»، «خودشیفتگی» و «طرد شدن» از بُعد «رفتار ضداجتماعی»، «بی نظمی شناختی»، «وابستگی ناایمن» و «لجبازی» از بُعد «بی نظمی هیجانی»، و «تکانشگری» از بُعد «رفتار تکانشی» دارای روایی تشخیصی معناداری بودند. این مقیاس ها توانستند گروه بالینی را از گروه هنجاری به طور مؤثری تشخیص دهند. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که پرسشنامه DAPP-BQ دارای روایی تشخیصی قابل توجهی برای ارزیابی ابعاد آسیب شناسی شخصیت در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره است. این ابزار توانایی تمایز مؤثر بین گروه های بالینی و هنجاری را دارد و می تواند به عنوان یک ابزار معتبر در تشخیص اختلالات شخصیتی در محیط های مشاوره مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری برای گسترش کاربرد این ابزار در سایر جمعیت ها انجام شود.
۹.

تعیین الگوی رابطه اختلال خواب و اختلال شخصیت مرزی با اختلال استرس پس از سانحه در پرستاران شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال خواب استرس پس از سانحه اختلال شخصیت مرزی پرستاران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین الگوی رابطه اختلال خواب و اختلال شخصیت مرزی با اختلال استرس پس از سانحه در پرستاران شهر کرمانشاه انجام شده است. روش شناسی: روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر اجرا پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه پرستاران حاضر و اعزامی به محل وقوع حادثه رخ داده در شهر کرمانشاه می باشد. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی در دسترس بود و تعداد اعضای نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 150 نفر به دست آمد و بر اساس ملاک های ورود و خروج به پرسشنامه های مقیاس اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی، پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ و مقیاس شخصیت مرزی جکسون و کلاریج (1991) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد اختلال پس از سانحه چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم با اختلال افکار شخصیت مرزی و اختلال خواب رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین در برازش مدل طراحی شده مشخص شد چون مقدار شاخص GFI و AGFI به دست آمده نزدیک به یک می باشد و به علاوه مقدار ریشه میانگین مربعات خطای براورد یا RMSEA کمتر از 08/0 و در دامنه قابل قبول است، می توان گفت که متغیرهای مدل به خوبی توسط داده ها براز شده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اهمیت سلامت پرستاران بر سلامت جامعه، ارزیابی و شناخت و درمان کیفیت خواب و اختلال شخصیت مرزی و ارتباط آن با اختلال استرس پس از سانحه می تواند رهنمودهای ارزشمندی را در زمینه بهبود اختلال استرس پس از سانحه در پرستاران به همراه داشته باشد.
۱۰.

مقایسه اثربخشی آموزش مداخله ای تفکر ریاضی و تمرین تعادلی دوگانه بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکردهای اجرایی تفکر ریاضی تمرین تعادلی دوگانه ناتوانی یادگیری ریاضی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی آموزش مداخله ای تفکر ریاضی و تمرین تعادلی دوگانه بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی انجام شد. روش شناسی: جامعه آماری متشکل از تمامی دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری ریاضی در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 45 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به طور تصادفی جایگذاری شدند. ابزار بکار رفته در این پژوهش آزمون استاندارد ریاضی کی مت (1976)، آزمون بینه سیمون (2003) و آزمون کارت های ویسکانسین (2006) بود. در مرحله پیش آزمون تمام اعضای نمونه این آزمون ها را انجام دادند و در ادامه اعضای گروه های آزمایش مداخله موردنظر را دریافت کردند و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نداشتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان دهنده اثربخشی معنادار مداخلات انجام شده بر بهبود کارکردهای اجرایی در اعضای گروه های آزمایش بود. همچنین آزمون های تعقیبی نیز نشان داد که تکالیف تعادلی دوگانه در حافظه فعال و انعطاف پذیری اثربخشی بیشتری داشته اند. نتیجه گیری: این یافته ها مؤید این واقعیت هستند که ارائه آموزش های مبتنی بر تفکر و تمرکز بر تمرینات تعادلی دوگانه در رفع مشکلات آموزشی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی به عنوان یک روش مداخله ای سودمند محسوب می شود.
۱۱.

اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) برانعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرحواره درمانی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد انعطاف پذیری شناختی کیفیت زندگی زوجین متعارض

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۲
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی زوجین متعارض بود. روش شناسی: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل 24 زوج متعارض بود که به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه طرحواره درمانی (8 زوج)، گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 زوج)، و گروه کنترل (8 زوج). هر دو گروه آزمایشی به مدت هفت جلسه 120 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی بودند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، بهبود معناداری در انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی داشتند. همچنین، نتایج پیگیری نشان داد که این بهبودها در هر دو گروه طرحواره درمانی و ACT تا دو ماه پس از پایان مداخلات پایدار بوده اند. با این حال، تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو رویکرد مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، هر دو رویکرد طرحواره درمانی و ACT می توانند به طور مؤثری باعث افزایش انعطاف پذیری شناختی و بهبود کیفیت زندگی در زوجین متعارض شوند. این نتایج نشان دهنده اثربخشی این دو روش در کاهش تعارضات زناشویی و بهبود سلامت روانی زوجین است.
۱۲.

اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی بر تاب آوری و مدیریت خشم در مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت های مثبت اندیشی آموزه های دینی تاب آوری مدیریت خشم اختلال یادگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
زمینه و هدف: مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری با چالش های فراوانی به ویژه در زمینه های تاب آوری و مدیریت خشم مواجه هستند و با توجه به بافت فرهنگی و مذهبی کشور ایران به نظر می رسد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی در این زمینه اثربخش باشد. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی بر تاب آوری و مدیریت خشم در مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری انجام شد. روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری منطقه 16 تهران در سال 1402 بودند. نمونه پژوهش 30 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانور و دیویدسون (2003) و سیاهه مدیریت خشم اسپیلبرگر (1999) بود و داده های آن با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی باعث افزایش تاب آوری و مدیریت خشم در مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری شد (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، برای بهبود تاب آوری و مدیریت خشم می توان از روش آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی در کنار سایر روش های آموزشی استفاده کرد.
۱۳.

پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و کمال گرایی تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر ملکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درگیری تحصیلی نیازهای بنیادین روانشناختی کمال گرایی مثبت کمال گرایی منفی دانش آموزان دختر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۱
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و کمال گرایی تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر ملکان انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود و جامعه آماری شامل ۲۵۰۰ دانش آموز دختر مقطع متوسطه اول شهر ملکان در نیمه دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود. نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران ۳۳۳ نفر تعیین شد و نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای صورت گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های درگیری تحصیلی فریدریکس و همکاران (۲۰۰۴)، نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و ریان (۲۰۰۰)، و کمال گرایی تحصیلی استابر و همکاران (۲۰۰۷) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (r = 0.610). همچنین، کمال گرایی مثبت با درگیری تحصیلی رابطه مثبت و معناداری داشت (r = 0.418) و کمال گرایی منفی با درگیری تحصیلی رابطه معکوس و معناداری داشت (r = -0.271). تحلیل رگرسیون نشان داد که کمال گرایی مثبت، کمال گرایی منفی، و نیازهای بنیادین روانشناختی به ترتیب با ضرایب بتای 0.220، -0.206 و 0.518 میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و تقویت کمال گرایی مثبت می تواند به بهبود درگیری تحصیلی دانش آموزان کمک کند، در حالی که مدیریت کمال گرایی منفی می تواند از کاهش درگیری تحصیلی جلوگیری کند.
۱۴.

ویژگیهای روان سنجی پرسشنامه خودتنظیمی درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودتنظیمی درمان دیابت نوع دو ساختار عاملی پایایی روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خودتنظیمی درمان (TSRQ) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش و مواد: این پژوهش توسعه ای و از نظر روش گردآوری داده ها در زمره مطالعات توصیفی و اعتباریابی آزمون قرار داشت. جامعه آماری پژوهش را بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر مشهد در پائیز 1402 تشکیل می دادند. دو گروه نمونه 201 نفری و 283 نفری از این بیماران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های خودتنظیمی درمان (TSRQ)، شایستگی ادراک شده (PCS)، سرزندگی ذهنی (SVS)، رضایت از زندگی (SWLS) و فشار روانی (K6) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده با تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندمتغیره و با استفاده از نرم افزار های SPSS.27 و Amos.24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پرسشنامه خودتنظیمی درمان (TSRQ) از ساختاری دو عاملی برخوردار است. واریانس تبیین شده برای بعد رعایت رژیم دارویی و کنترل قندخون برابر با 58/81 درصد و در بعد برنامه غذایی و فعالیت بدنی برابر با 40/85 درصد بود. تحلیل عاملی تاییدی نیز این ساختار را تأیید کرد. همسانی درونی مقیاس با آلفای کرونباخ و دو نیمه کردن به تأیید رسید. روایی پیش بین در ارتباط با شایستگی ادراک شده، سرزندگی، رضایت از زندگی و فشار روانی در سطح مطلوبی قرار داشت (01/0>P). بین قندخون ناشتا (FBS) با هیچ یک از ابعاد خودتنظیمی درمان دیابت رابطه معناداری وجود نداشت (05/0<P). تحلیل واریانس چندمتغیره نیز تفاوت هایی را بر حسب سال های ابتلا به دیابت، جنسیت، سن، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات و وضعیت اشتغال تفاوت های معناداری در خودتنظیمی دیابت نشان داد (01/0>P). نتیجه گیری: به نظر می رسد، پرسشنامه خودتنظیمی درمان (TSRQ) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار بوده و می تواند در ارزیابی توانایی خودمدیریتی و خودتنظیمی این بیماران و کمک به بهبود آنان سودمند واقع شود.
۱۵.

مقایسه اثربخشی تکالیف توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه (باشگاه مغز) همراه با و بدون تحریک الکتریکی فرا جمجمه ای بر ردیابی چشمی و کارکردهای عصب-روان شناختی کودکان با اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اتیسم تحریک الکتریکی فراجمجمه ای تکالیف توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه ردیابی چشمی کارکردهای عصب-روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۱
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی تکالیف توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه (باشگاه مغز) همراه با و بدون تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر ردیابی چشمی و کارکردهای عصب-روان شناختی کودکان با اختلال اتیسم با عملکرد بالا بود. روش شناسی: روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا در مدرسه تراب تهران در سال 1403 بود که 30 نفر به طور هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایش، 10 جلسه 50 دقیقه ای تکالیف توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه را انجام دادند، یکی از گروه ها با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای و دیگری بدون آن. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون سنجش دامنه طیف اتیسم (اهلر و همکاران، 1999)، ارزیابی کارکردهای عصب-روان شناختی (کورکمن و همکاران، 1998) و دستگاه ردیاب چشمی برای ردیابی چشمی بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط و نرم افزار SPSS-v22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش در مؤلفه های ردیابی چشمی و کارکردهای اجرایی/توجه تفاوت معناداری وجود داشت. تکالیف توان بخشی شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای تأثیر بیشتری نسبت به توان بخشی بدون تحریک بر این مؤلفه ها داشت. نتیجه گیری: توان بخشی شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند تأثیر مثبتی بر ردیابی چشمی و کارکردهای اجرایی/توجه کودکان با اختلال اتیسم با عملکرد بالا داشته باشد و اثربخشی بیشتری نسبت به روش های بدون تحریک دارد.
۱۶.

اثربخشی معنادرمانی بر سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمایه روانشناختی تنظیم شناختی هیجانی معنادرمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی بر سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی مراجعه کننده به کلینیک های روان درمانی و مشاوره شهر تهران در سال 1402 بود که از این میان، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایج (2006) بود. شرکت کنندگان به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت معنادرمانی بر اساس نظریه فرانکل (1992) قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات، مرحله پس آزمون انجام شد و یک دوره پیگیری سه ماهه نیز صورت گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و واریانس آمیخته و از طریق نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در سرمایه روانشناختی و راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان تفاوت معناداری وجود داشت. معنادرمانی به طور معناداری باعث افزایش خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی شده است. همچنین اثر زمان بر متغیرهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، کم اهمیت شماری، خودسرزنشگری، نشخوارگری، فاجعه نمایی و دیگرسرزنشگری افزایش معناداری را نشان داد. نتیجه گیری: معنادرمانی به عنوان روشی موثر می تواند به بهبود سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی کمک کند. این تأثیرات در طول زمان پایدار بوده و به بهبود سلامت روانی و هیجانی این گروه از زنان منجر می شود.
۱۷.

تیپ شناسی شخصیت محتشم کاشانی از خلال اشعارش براساس نظریه مایرز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تیپ شخصیتی محتشم کاشانی نظریه مایرز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۱
هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی تیپ شخصیتی محتشم کاشانی، شاعر بزرگ قرن دهم هجری، از خلال اشعار او براساس نظریه تیپ های شخصیتی مایرز-بریگز بود. روش شناسی: این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. برای تحلیل شخصیت محتشم کاشانی، نظریه شخصیت های شانزده گانه مایرز-بریگز که از توسعه نظریه کارل یونگ حاصل شده است، به عنوان چارچوب نظری انتخاب گردیده است. داده های این پژوهش از اشعار محتشم کاشانی گردآوری و براساس شاخص های روانشناسی شخصیتی تحلیل شده است. ابعاد مختلف شخصیت از جمله "درونگرایی-برونگرایی"، "حسی-شهودی"، "منطقی-احساسی" و "ساختارگرا-منعطف" مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته ها: تحلیل اشعار محتشم کاشانی نشان می دهد که شخصیت او با تیپ شخصیتی ESFP مطابقت دارد. این تیپ شخصیتی به فردی اجتماعی، برونگرا، سرگرم کننده و احساسی اشاره دارد که به لحظه حال توجه دارد و از تجربیات حسی و تعاملات اجتماعی لذت می برد. محتشم کاشانی در اشعار خود نشان می دهد که بیشتر بر احساسات و تجربیات لحظه ای تمرکز داشته و کمتر به برنامه ریزی طولانی مدت یا تفکر منطقی تمایل دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که شخصیت محتشم کاشانی از تیپ ESFP بوده که فردی برونگرا، حساس به محیط، احساسی و منعطف است. این تیپ شخصیتی می تواند به توضیح رفتارها و تعاملات اجتماعی او کمک کند. همچنین، این تحلیل می تواند دیدگاه های جدیدی را در زمینه شخصیت شناسی ادبی فراهم آورد و اهمیت الگوسازی از شخصیت های برجسته فرهنگی و ادبی را روشن سازد.
۱۸.

مقایسه اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی و طرحواره درمانی بر همدلی، تنظیم هیجان و سلامت روان دختران نوجوان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه زیسته طرح واره درمانی همدلی تنظیم هیجان سلامت روان نوجوانان بدسرپرست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۱
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی و طرحواره درمانی بر همدلی، تنظیم هیجان و سلامت روان دختران نوجوان بدسرپرست انجام شد. روش: این مطالعه به صورت ترکیبی(کیفی و کمی) بود. در بخش کیفی روش پژوهش پدیدارشناسانه و در بخش کمی روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دختران نوجوان بدسرپرستی بود که در سال 1402 در مراکز حمایتی دخترانه وابسته به بهزیستی شهرستان سنندج حضور داشتند. نمونه پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و تحت مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند.. در بخش کمی، نمونه آماری پژوهش حاضر را 45 نفر از دختران نوجوان بد سرپرست تشکیل دادند. گروه آزمایش اول برنامه مداخله ای مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی و گروه آزمایش دوم برنامه طرحواره درمانی را دریافت و گروه کنترل برنامه ای را دریافت نکرد. پرسشنامه های سلامت روان گلدبرگ (1972)، همدلی داویس (1994) و تنظیم هیجان گروس و جان(2003) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 28 انجام شد و از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برای یکی از مقیاس های تنظیم هیجان( ارزیابی مجدد هیجان) فقط مداخله تجربه زیسته اثربخش بود و بر همدلی و سلامت روان هر دو روش مداخله اثربخش بودند(05/0>p). آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که اثربخشی مداخله تجربه زیسته بر همدلی بیشتر از مداخله طرحواره درمانی بود اما میزان اثربخشی دو روش مداخله بر سلامت روان یکسان بود. نتیجه گیری : با توجه به نتایج می توان گفت برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی در ارتقا توانمندی دختران نوجوان بدسرپرست اثربخش بوده و به کارگیری آن در فرایند درمان و آموزش پیشنهاد می گردد.
۱۹.

پیش بینی سایبرکندریا براساس استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سایبرکندریا استرس مزمن نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۱
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سایبرکندریا براساس استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت انجام گرفت. روش شناسی: پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری را زنان متاهل شهر تهران تشکیل دادند. تعداد 400 زن متاهل براساس نظر لوهلین (2004) با روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه آماری تعیین و انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس سایبرکندریا مک الروی (2014)، استرس مزمن کوهن (1983)، نشخوار فکری-تامل (تراپنل وکمپل، 1999)، اعتیاد به اینترنت کمبرلی استفاده گردید. داده ها از طریق روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون تک متغیره و چند متغیره با استفاده از نرم افزار spss22 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از لیزرل8.5 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که سایبرکندریا با استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت همبستگی قوی دارد. یافته ها: ضریب تبیین معادله رگرسیونی برابر با 0.425 است که بیان کننده این است که حدود 42.5٪ از تغییرات متغیر سایبرکندریا بر اساس متغیرهای استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت تبیین می شود که مقدار قابل توجهی است. بین سایبرکندریا با استرس مزمن مثبت همبستگی منفی (0.189-)، بین سایبرکندریا با استرس منفی همبستگی مثبت (0.318)، بین سایبرکندریا با نشخوار فکری همبستگی مثبت (0.135)، بین سایبرکندریا و اعتیاد به اینترنت همبستگی مثبت (0.55) وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین نشخوار فکری، استرس مزمن و اعتیاد به اینترنت پیش بینی کننده سایبرکندریا هستند.
۲۰.

اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر بهبود انعطاف پذیری شناختی، باورهای ارتباطی و نشخوار فکری افراد دارای نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتار درمانی دیالکتیک انعطاف پذیری شناختی باورهای ارتباطی نشخوار فکری نارضایتی زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر بهبود انعطاف پذیری شناختی، باورهای ارتباطی و کاهش نشخوار فکری در افراد دارای نارضایتی زناشویی انجام شد. روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای نارضایتی زناشویی شهر بجنورد بود که در سال 1403 به مراکز مشاوره بهزیستی مراجعه کردند و در آزمون نارضایتی زناشویی اولسون نمره نارضایتی دریافت کردند. روش نمونه گیری در دسترس از میان این افراد استفاده شد و حجم نمونه شامل 40 نفر بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسن و اپستین (1981) و پرسشنامه نشخوار فکری نولن-هوکسما (1991) بود. گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای رفتار درمانی دیالکتیکی بر اساس پروتکل مک کی و همکاران (1391) شرکت کرد، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مکرر و نرم افزار SPSS23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد رفتار درمانی دیالکتیک به طور معناداری باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی، باورهای ارتباطی و کاهش نشخوار فکری در افراد دارای نارضایتی زناشویی شد. تفاوت های معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در این متغیرها مشاهده شد. نتیجه گیری: رفتار درمانی دیالکتیک می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبود انعطاف پذیری شناختی، تقویت باورهای ارتباطی مثبت و کاهش نشخوار فکری در افراد با نارضایتی زناشویی به کار گرفته شود. این نتایج نشان دهنده اهمیت استفاده از روش های درمانی نوین در بهبود مسائل روان شناختی و روابط زوجین است.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۱۶