فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۵۲۱ تا ۱۰٬۵۴۰ مورد از کل ۳۶٬۳۲۱ مورد.
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
261 - 288
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است که با بهره گیری از روش پدیدارشناسی، به بررسی تجربه ی زیسته ی گروهی از افراد بپردازد که پیگیری تحصیلات تکمیلی از سوی آنان باعثِ به تأخیر افتادن استقلال اقتصادی آن ها شده است و به بیانی دیگر، آن ها را در وضعیت «تعلیق استقلال» قرار داده است. علاوه براین، تمرکز پژوهش بر بررسی و ارزیابیِ استراتژی های مختلف آن ها برای مواجهه با این وضعیت است و در نهایت پاسخ گفتن به این پرسش که کدام یک از این استراتژی ها از همه بیشتر در برابر این وضعیت آسیب پذیر است. نتایج چنین نشان داد که ایده ی تحصیلات عالی به عنوان راه مطمئنِ تحرک اجتماعی، عمیقاً با چالش مواجه شده است و ادامه ی تحصیلات برای اکثر دانشجویان تحصیلات تکمیلی با دشواری های گوناگون روبرو شده است. متغیرهایی هم چون سرمایه ی اجتماعی فرد، دسترسی به مهارت ها و تحصیلاتی که تقاضای بیشتری در بازار کار دارند و ... در پیگیری استراتژی های مختلف در مواجهه با این وضعیت مؤثراند. در این میان، استراتژی «تسلیم و بازگشت به خانه»، هم رایج ترین استراتژی در بین این گروه است و هم بیشترین طیف آسیب پذیران را در خود جای داده است.
گونه شناسی و تحلیل نظام های ادراک تن در سینمای دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد با تمرکز بر شاخص ها و کارویژه های انحصاری سینما در عصر دیجیتال و رویکردی جامعه شناختی، به گونه شناسی و تحلیل نظام های ادراک تن در سینما بپردازد. برای انجام این کار، نخست با ارائه تعاریف کاربردی از عنصر تن و جایگاه آن در هنر سینما، مسئله اصلی پژوهش در خصوص چیستی مفهوم و معنای تن با تمرکز بر آرای کیت کریگان[1] در سه گونه اصلی تن در نظریه های جامعه شناسی -اَبژه، اُبژه و سوژه[2]- صورت بندی شده و سپس، برپایه گونه های یادشده و تمرکز بر نظام های پیشنهادی و شش گانه ادراکی ویتکین[3] در گستره هنر(نشانه شناختی، اجتماعی، ادراکی، لمسی، دیدمانی و جسمانی) به گونه شناسی تحلیلیِ این عنصر در سینمای دیجیتال پرداخته می شود. در گام سوم، فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر دگرگونی ریخت های سه گانه ادراک تن-اَبژه، اُبژه و سوژه- به واسطه دیجیتالی شدن سینما، با سنجش تطبیقی و تحلیلی مناسبات و تفاوت های کارکردی و ساختاری این عنصر در سینمای دیجیتال و آنالوگ، مورد سنجش قرار گرفته و نهایتا، فهمی کاربردی از چیستی گفتمان و گونه های ادراک تن در سینمای دیجیتال ارائه می شود. برآیند پژوهش حاضر، امکان تحلیلیِ سه نظام نشانه شناختی، اجتماعی و ادراکی را به اثبات رسانده و نظام ادراک لمسی را، در پایین ترین سطح از انطباق و توان برای ادراک تمامیِ گونه های سینمایی قلمداد می کند. همچنین، فرضیه های اصلی پژوهش مبنی بر کارآمدی نظام های ادراکی ویتکین در تحلیل گونه های اصلی و سه گانه تن در سینما-با انگاشت چیرگی گونه سوم: تن سوژه، به ترتیب تایید و رد می شود.
ارتباطات فرهنگی ایران و آلمان و تاثیر آن بر جریانات روشنفکری در ایران (1256 تا 1297ه.ش- 1288تا 1336ه.ق.)
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی فرهنگی یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی است که حکومت ها تلاش می کنند با استفاده از آن پیش جذب حکومت های دیگر، مردم آن کشورها را جذب کنند؛ در میان انواع دیپلماسی نوین اعم از دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه ای و دیپلماسی آموزشی، دیپلماسی فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دولت آلمان در دوران قاجار با درک ساختار بین المللی متاثر از دو قدرت روسیه و انگلستان و هم چنین درک صحیح قدرت دیپلماسی فرهنگی، فعالیت های فرهنگی منسجم و گسترده ای را در بسیاری از کشورها از جمله ایران آغاز نمود. بررسی ارتباطات فرهنگی ایران-آلمان و تأثیر آن بر جریان روشنفکر موضوع بسیار مهمی است که تلاش می شود در این مقاله مورد مطالعه قرار گیرد.
ویژگی های خشونت خانگی علیه زنان و زمینه های فرهنگی مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
41 - 100
حوزههای تخصصی:
قرار گرفتن در معرض خشونت خانگی، آسیب های متعدد جسمی و روانی برای زنان به همراه دارد. برنامه ریزی اجتماعی برای مقابله با این مسئله اجتماعی نیازمند شناسایی دقیق آن و زمینه های فرهنگی شکل دهنده آن است. بر این اساس هدف از انجام این پژوهش پاسخ به این سؤال است که ویژگی های خشونت علیه زنان در خانواده و نیز عوامل فرهنگی زمینه ساز آن کدام است. نمونه مورد بررسی شامل 31 نفر از زنان خشونت دیده 15 تا 65 ساله شهر تهران است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ایشان جمع آوری گردید. روش انجام پژوهش روش تحلیل مضمونی بوده است. زنان خشونت دیده برای پدیده خشونت خانگی علیه زنان چهار ویژگی چرخه ای بودن، افزایش تدریجی تا مرحله جدایی و یا طلاق عاطفی، اجتناب ناپذیر بودن و همراه بودن خشونت جسمی با انواع دیگر خشونت را برشمردند. مضمون های فرهنگی اصلی شناسایی شده شامل مضمون اصلی مردسالاری (مضمون های فرعی جامعه پذیری جنسیتی، سلب قدرت تصمیم گیری از زنان و درونی سازی ستم) و مضمون اصلی نگرش های فرهنگی نادرست (طلاق تابوی اجتماعی، خشونت موضوعی مربوط به حوزه خصوصی خانواده و تحمل خشونت در هر شرایطی) بودند.
ارائه مدل تقویت هویت ملی جوانان با استفاده از ظرفیت های شبکه های اجتماعی داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با عنایت به دیدگاه انتقادی در حوزه ارتباطات و رسانه، رسانه ها از چنان قدرتی برخوردارند که می توانند محتوای منتشره را تحت تأثیر خاستگاه فرهنگی و هویتی خود قرار دهند. این نشانگر قدرت رسانه ها در تغییرات فرهنگی و بخصوص تأثیر بر هویت افراد و جوامع می باشد. پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات، ظهور شبکه های اجتماعی و به تبع آن امکان تعامل کاربران با سرعت بالا، سبب تأثیرگذاری دوچندان بر فرهنگ و هویت شده است. در چنین شرایطی آیا می توان از شبکه های اجتماعی به عنوان ابزاری برای تقویت هویت ملی جوانان به عنوان طیفی که بیش از دیگران با فناوری های نوین مأنوس می شوند استفاده نمود؟ برای پاسخ به این سئوال تلاش شد برای استفاده از ظرفیت های شبکه های اجتماعی در تقویت هویت ملی جوانان طی مدلی ارائه گردد. برای این منظور و با استفاده از روش نظریه برخاسته از داده ها، تعداد 13 مصاحبه با مطلعان این حوزه شامل صاحب نظران و اساتید دانشگاهی، سیاست گذاران و فعالین در حوزه شبکه اجتماعی و هویت ملی و استفاده کنندگان از شبکه های اجتماعی داخلی ترتیب داده شد و در نهایت 26 مقوله استخراج گردید. محور اصلی پژوهش یکپارچه سازی هویت ملی مجازی و واقعی و شبکه اجتماعی به عنوان ابزار تقویت هویت ملی معرفی گردید. برای این منظور چهار راهبرد ارائه گردید.
تجربه پذیرش فرزندخواندگی به مثابه مسئله اجتماعی (مطالعه خانواده جانبازان قطع نخاعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر مسئله پذیرفتن فرزندخوانده، ابعاد مختلف آن و نیز تجربه زیسته خانواده های جانبازان قطع نخاعی درباب فرزندخوانده است. موضوع فرزندخواندگی در خانواده جانبازان زمانی معنی پیدا می کند که بسیاری از جانبازان قطع نخاعی، به دلیل ناتوانی جسمی و جنسی، قابلیت داشتن فرزند را ندارند و به ناچار، به پذیرفتن فرزند روی می آورند. حال، سؤال این است که آنها موقعیت خود را پس از پذیرفتن فرزند و نحوه مواجهه با آن چگونه روایت می کنند. با چه دشواری های احتمالی دراین زمینه مواجه شده اند؟ به نظر می رسد خانواده ها با دشواری های مختلفی مواجه شده اند که پیش بینی پذیر نبوده است. انتخاب روش نظریه مبنایی، به مثابه روشی کیفی، نخست، به فهم عمیق تر موضوع می انجامد، و دوم، به بسط بیشتر مفاهیم نظری و امکان نظریه سازی دراین باره کمک می کند. سوژه های تحقیق را 20 نفر از جانبازان قطع نخاعی (اعم از قطع نخاع از کمر و قطع نخاع از گردن) در سه شهر تهران، قم و اصفهان تشکیل داده اند. مطابق یافته ها، جانبازان در مواجهه با مشکلاتی چون تنهایی و بروز اختلافات خانوادگی ناشی از آن، به منظور ایجاد پیوندهای بیشتر عاطفی، مناسب ترین راه را پذیرفتن فرزندخوانده تشخیص داده اند، اما به مرور زمان با رسیدن فرزند به سن بلوغ، به ویژه از دوره دبیرستان به بعد، خانواده ها با مسائل و دشواری های چندوجهی مواجه شده اند. پنهان کردن موضوع فرزندخوانده با عنوان «راز بزرگ»، مسئله «محرم و نامحرمی»، برخورد اقوام و دوستان، موضوع تک فرزندی، موانع حقوقی، دشواری های عرفی و عدم پذیرش جامعه «طرد یا ترحم اجتماعی» را می توان ازجمله مسائل پذیرفتن فرزندخوانده در چنین خانواده هایی برشمرد.
تأثیر فرآیند نوسازی بر انتظام و امنیت اجتماعی در لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
91 - 122
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : این مقاله به بررسی تأثیر فرآیند نوسازی بر انتظام و امنیت اجتماعی لرستان طی دوره های تاریخی پهلوی اول، پهلوی دوم و انقلاب اسلامی می پردازد.
روش شناسی: روشپژوهش تاریخی و مبتنی بر اسناد و مدارک و داده های ثانویه است. واحدهای تحلیل، نظام سیاسی اجتماعی لرستان در دوره های تاریخی است.
یافته ها : یافته ها نشان می دهد که تا پیش از دوره پهلوی تنش ها میان گروه ها و اتحادیه های ایلی به طور عمده بر سر چراگاه بود. در روزگار پهلوی تا سال 1340، تنش میان ایل ها برای مالکیت بیشتر زمین صورت گرفت. ولی در دهه های 40 و 50 برای اشغال پست های اداری و تصدی امور دولتی و وابسته به دولت، به ستیزه جویی و رقابت پرداختند. در بعد از انقلاب نیز نزاع ها و اختلافات قبیله ای باعث بی نظمی و عدم انسجام اجتماعی شده است.
نتایج: فرآیند نوسازی در لرستان در نبود نهادهای کارای سیاسی به خشونت، بی ثباتی و عدم انسجام انجامید. این نابسامانی ها که بیش از همه از دگرگونی سریع اجتماعی مایه گرفته اند، حاکی از تضادهای مدرنیزاسیون دولتی بود و همواره با مقاومت های محلی همراه بوده است.
تحلیل جامعه شناختی بر نقش کارآفرینانه آذری زبان های تهران با تاکید بر دریانی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی به مثابه خلق ارزش تولیدی و قدرت ترکیب منابع دارای دلالت های اقتصادی و اجتماعی بوده و به مثابه مکانیزمی برای حرکت از «انسان اقتصادی» به مفهوم پاراتوئی به «انسان کارآفرین» به مفهوم شومپیتری است. یکی از نمودهای اجتماعی و عینی کارآفرینی در ارتباط با گروه های اجتماعی، ظهور نوعی کارآفرینی قومی و شبکه ای است که در این مقاله سعی شده ابعاد اقتصادی و اجتماعی آن در عملکرد دریانی های آذری زبان تهران در بخش سوپرمارکت داری و فروشگاه زنجیره ای تبیین شود. نوع روش مورد استفاده در تحقیق، کیفی و به شیوه مردمنگارانه بوده است. در این روش منطق رفتار کارآفرینانه دریانی ها به شیوه توصیف فربه تبیین شده است. جامعه آماری در این تحقیق دریانی های سوپرمارکت دار تهران بوده و 30 نفر به شیوه «نمونه گیری در دسترس» برای مصاحبه انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد رفتار کارآفرینانه دریانی ها به دلیل نقش برجسته پیشگامان از جمله حاج مهدی ابراهیمی دریانی با موفقیت در فعالیت های تولیدی مانند احداث چای عقاب، شروع و با نقش کارآفرینانه در بسیج منابع، به تثبیت و نهادینه شدن این روحیه در میان دریانی ها انجامیده است. به عبارت دیگر این گروه از آذری زبانها نه تنها دارای روحیه کارآفرینی بالایی بودند، بلکه توانستند این روحیه را نهادینه و به تثبیت نوعی کارآفرینی قومی کمک کنند. برای این گروه کارآفرینی تجسم عینی «ترکیب منابع» بوده و از طریق مهاجرت به تهران، استقرار در محله دریان نو، خرید مغازه های دوبر و ایجاد انجمن های زادگاهی در جهت حمایت دورن گروهی و عملکرد شبکه ی موفق عمل کردند.
کارکرد الگویی رسالت و امامت و نقش آن در سبک زندگی خانوادگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امروزه «سبک زندگی» اصطلاح جدیدی است که بسان ابزاری نرم در تغییر هنجارها عمل می کند، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی درصدد تحلیل رابطه و تأثیر کارکرد الگویی امامت و رسالت در سبک زندگی، در عرصه خانواده است. با تبیین سبک زندگی و توصیف کارکرد الگویی معصومین علیها السلام در جهان بینی اسلامی، تصویری روشن از رابطه منطقی و جایگاه راهنما در سبک زندگی به دست می آید. حضرات معصومین علیها السلام به لحاظ کارکرد الگویی، منبع و منشأ «سبک سازی» است. این نقش متضمن فواید تربیتی الگو از جمله شاکله مندی، بهره وری زمان، پیشگیری و... است. در نهایت تصویر مدل الگویی سبک زندگی معصومین علیها السلام در مؤلفه خانواده، نشانگر اهتمام به سبک سازی با شاخصه «تعالی حداکثری» و «استقامت عملی»، در سبک زندگی مؤمنانه است که با ترجیح پاداش اخروی به لذت دنیوی، مسئولیت پذیری به سهل انگاری، سخت کوشی به عافیت طلبی، ساده زیستی به تجمل و دیگرخواهی به خودخواهی و... نمود یافته است.
مبانی هستی شناختی و معرفت شناختیِ اجتماعی رئالیسم انتقادی؛ با تأکید بر آراء روی بسکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال یازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۴
29 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار ارائه مبانی هستی شناسانه و معرفت شناسانه مکتب رئالیسم انتقادی است و سعی می شود نگرش این مکتب را در ارتباط با جهان اجتماعی و رویداد های درون آن توضیح دهد و نشان دهد چگونه می توان با استفاده از مبانی این مکتب به تبیین بهتر واقعیت اجتماعی دست یافت. اگرچه این مکتب از جهت هستی شناسی، رئالیست و از بابت معرفت شناسی، تفسیری هرمنوتیک است اما انتقاد های جدی به این دو مکتب دارد و هر دو مکتب را به مغالطه معرفتی متهم می کند. از نظر رئالیست های انتقادی ماهیت واقعیت اجتماعی دارای سه لایه واقعی، رویدادی و تجربی است که لایه واقعی همان مکانیسم بنیادی خلق و تحول واقعیت های اجتماعی است که باید مورد تأکید و مطالعه محققین علوم اجتماعی باشد. این در حالی است که بیشتر تحقیقات اجتماعی محدود به کشف لایه رویدادی واقعیت اجتماعی اند. بسکار با ارائه روش پژوهشی Rrreic سعی در شناخت لایه های بنیادی تر واقعیت اجتماعی دارد و همچنین معتقد است انتقاد مداوم از یافته ها و تجارب انسان ها از جامعه هم سبب دستیابی به معرفت معتبر می شود و هم امکان رهایی بخشی را فراهم می کند. در این مقاله با بسط این روش و استفاده از آن در تبیین یک نمونه از واقعیت های اجتماعی کوشش می شود تا به این اتهام که رئالیسم انتقادی درحد یک مکتب فلسفی باقی مانده است و نتوانسته برای تحلیل رویداد های اجتماعی روش شناسی کاربردی ارائه کند، پاسخ داده شود.
ماهیت و جایگاه انواع اعتماد اجتماعی درگرشاسب نامه اسدی طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتماد یکی از جنبه های مهم روابط انسانی است و از لحاظ اجتماعی پیش شرط عمده ای برای موجودیت هر جامعه ای شمرده می شود؛از این رو مبحث عمده ای از نظریه ی سرمایه ی اجتماعی مبتنی بر مقوله ی اعتماد است.این مقاله با رویکرد جامعه شناختی به بررسی برخی از داستان های گرشاسب نامه می پردازد و در آن اعتماد به عنوان یکی از مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی مورد کاوش قرار می گیرد،از این جهت که ادبیات حماسی به عنوان صدای درونی هر ملت،انعکاس دهنده ی پنهان ترین زوایای زندگی مردم و هم چنین منبع درخوری برای پژوهش های مردم شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی به شمار می آید،بررسی موضوع مورد نظر در این نوع ادبی به عنوان بخشی از فرهنگ اصیل گذشته می تواند ما را از میزان انعکاس ابعاد اعتماد در جوامع سنتی آگاه سازد و در تسهیل کنش های هدف مند در جامعه ی امروز نیز نتایج پرثمری برجای گذارد. مقوله اعتماد در گرشاسب نامه با شاخص های اعتماد بین شخصی،اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی تقسیم بندی شده است.دستاورد این پژوهش ناظر بر این است که اعتماد به عنوان مؤلفه ای از سرمایه ی اجتماعی در گرشاسب نامه با شاخص های تعیین شده وجود دارد.
بررسی جامعه شناختی محرومیت اجتماعی دختران روستایی زابل و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محرومیت اجتماعی، واقعیتی است که برخی افراد به اندازه قابل توجهی بیشتر از دیگران در معرض آن هستند. در این میان، گروه های جمعیتی متشکل از دختران مجرد در نواحی روستایی، کسانی هستند که به شدت از محرومیت اجتماعی آسیب می بینند. بر همین اساس، این پژوهش به بررسی جامعه شناختی محرومیت اجتماعی دختران روستایی شهرستان زابل و عوامل مرتبط با آن پرداخته است. چارچوب نظری پژوهش، نظریه زیبرا، بوردیو، بلوم برگ، و نارایان و روش مورد استفاده، تکنیک پیمایش است. داده ها با ابزار پرسش نامه محقق ساخته و استاندارد به دست آمد ه است. جامعه آماری پژوهش، دختران روستایی شهر زابل هستند که تعداد 384 نفر به عنوان نمونه براساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای متناسب با حجم pps انتخاب شده اند . برای سنجش پایایی، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. محرومیت اجتماعی در شش بعد محرومیت از ازدواج، محرومیت از شبکه روابط اجتماعی ، محرومیت از مشارکت اجتماعی، محرومیت آموزشی، محرومیت اوقات فراغت، و محرومیت فکری، سنجیده شده است. بیشترین محرومیت در بعد محرومیت از ازدواج و کمترین محرومیت در بعد محرومیت اوقات فراغت مشاهده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین متغیرهای مورد بررسی نگرش سنتی والدین، نابرابری جنسیتی، منابع در دسترس اقتصادی اجتماعی محیط، تحصیلات، و درآمد، با متغیر محرومیت اجتماعی، رابطه معنا داری وجود دارد. در این میان، متغیر نگرش سنتی والدین، بیشترین نقش را در تبیین متغیر محرومیت اجتماعی ایفا می کند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که متغیرهای مستقل واردشده به مدل رگرسیون، 36 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کرده است.
تحلیل بازی های بومی محلی "بررسی موردی بازی زو"
حوزههای تخصصی:
پژوهش های که توسط متخصصین تا کنون درباره مسائل اجتماعی، فرهنگی و دینی انجام شده است، نشان دهنده آن است که با وجود گوناگونی بی حد و اندازه بازی ها از جمله بازیهای سنتی ایران ، تحقیق در مورد این موضوع در برخی از قوم ها و جوامع انجام گرفته است. این مقاله با هدف شناخت ارزشهای ملی، بازیهای محلی، با پردازش بر بازی زو است. با توجه به هدف ی که مد نظر این تحقیق است، نتایج بدست امده نشان می دهد که اکنون بعلت وجود بازیهای رایانه ای و تغییر در سبک زندگی مردم بازی های محلی کم کم رو به فراموشی رفته است، اما با وجود تحقیقاتی که در این خصوص انجام گرفته، می توان نتیجه گرفت که هنوز نظر صاحب نظران معاصر به این گنجینه فرهنگی معطوف است. از این رو می توان امیدوار بود که با توجه دوباره متخصصین به این امر مهم با ترویج موضوعاتی با رویکرد بومی و محلی با ترجمان معاصر به کودک و نوجوان امروز در قالبورزش ، نمایش، سرود و باز نگری آن در کتب درسی در حفظ و بقای آن کوشید.این تحقیقق به روش مطالعات تاریخی انجام شده و به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده است.
واکاوی تجربه زیسته اعضای هیئت علمی از روند ارتقای مرتبه علمی؛ مطالعه ای به روش پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
۱۵۷-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
اثربخشی نهادهای آموزشی و پژوهشی در گرو ارتقای علمی نقش آفرینان اصلی این نهادها در انجام کارویژه های خود که همانا آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی است، امکان پذیر است.از این رو، پژوهش حاضربا هدف واکاوی تجربیات اعضای هیات علمی از روند ارتقای مرتبه علمی خود با توجه به بافت آموزش عالی ایران در سپهر فلسفی تفسیر گرایی با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی طراحی و اجرا شد. مشارکت کنندگان 21 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های جامع شهر تهران و موسسات پژوهشی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بودندکه به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق بدون ساختار و جهت تحلیل داده ها از راهبرد هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته ها نشان داد که تحلیل داده های مصاحبه به ایجادیک مقوله اصلی «ارتقای آکادمیک اعضای هیات علمی»و سه مقوله فرعی که شامل« مشکلات مربوط به کلیت آیین نامه ارتقا»، «مشکلات مربوط به فرایند اداری ارتقا»و«مشکلات مربوط به نهادهای ارزیابی»انجامید. نتایج این مطالعه بر مسایل پیش روی فرایند ارتقا تاکید می کند. تمرکززدایی، استقلال دانشگاهی، آزادی علمی در کنار کیفیت سنجی، همگن سازی فرایندها و به کارگیری نیروی متخصص در نهادهای ارزیابی از عوامل تاثیر گذار بر روند ارتقا است.در پایان، راهکارهای عملیاتی برای بهبود وضعیت موجود، پیشنهاد گردید.
الگوی حضور اجتماعی زنان از منظر جریانات فکری اسلامی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز جریانات فکری متفاوتی در ایران حاکم بوده اند و هر یک به گونه ای به زن و حضور اجتماعی او نگریسته اند. انقلاب اسلامی ایران در سال 57 شرایطی را فراهم کرد که منجر به ایجاد نگرش تازه ای پیرامون زن شد. هدف اصلی مطالعه حاضر، بررسی و ارزیابی جریانات فکری متفاوتی بوده است که بعد از انقلاب اسلامی در کنار جریان فکری اصلی انقلاب اسلامی وجود داشته اند و هر یک به گونه ای به ارائه الگوی حضور اجتماعی زنان پرداخته اند. سه جریان سنت گرایی اسلامی، تجددگرایی اسلامی و تمدن به عنوان مهم ترین جریانات فکری موجود در بستر اسلامی در نظر گرفته شده اند. ازاین رو با استفاده از روش اسنادی، ابتدا مؤلفه-های اصلی حاکم بر نگرش هر یک از این جریانات بررسی شدند و سپس رابطه هر مؤلفه با مسائل زنان نیز اشاره شدند؛ نهایتاً، موضع گیری خاص این سه جریان نسبت به نحوه حضور اجتماعی زنان به صورت سه رویکرد خانواده گرایی، جامعه گرایی و تکامل گرایی طبقه بندی شد و مدل جامع رویکرد نظری جریان تمدن اسلامی نسبت به حضور اجتماعی زنان ارائه شد. مقایسه این جریانات فکری نشان می دهد که جریان تمدن گرایی اسلامی با اتخاذ نگرشی مجموعه نگرانه و رویکردی تکامل گرایانه نسبت به زن، الگوی کامل تری را ارائه می کند.
مقایسه تطبیقی دیدگاه سروش و شهید مطهری پیرامون مختصات مفهومی علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از رنسانس و رشد علم تجربی در اروپا، میان علوم تجربی(روش تجربی) و مدعیات کلیسا(روش نقلی)، اختلافات بنیادینی شکل گرفت که در نتیجه آن جامعه اروپایی رای به تعارض میان علم و دین داد. با گسترش علوم تجربی و دستاوردهای آن به جوامع اسلامی این چالش به شکل عمیق تری شکل گرفت و متفکرین و صاحب نظران این حوزه را درگیر نمود. در ایران نیز استاد شهید مطهری و دکتر عبدالکریم سروش به عنوان دو صاحب نظر مهم حوزه معرفت شناسی، مواضع متضادی را در رابطه با مختصات مفهومی علم دینی اتخاذ نمودند که جریان های فکری پس از خود را متاثر ساخت. در این پژوهش، با اتکای بر سه پرسش اصلی، مواضع این دو متفکر پیرامون ماهیت(تعریف) علم، روش علم و امکان و امتناع تاسیس علم دینی به صورت تطبیقی مورد واکاوی قرار گرفته است. در نتیجه تحلیل صورت گرفته، مشخص شد، از آنجایی که از نظر سروش، علم تجربی دارای حوزه هم عرض و مستقلی نسبت به سایر اقسام معرفت است و روش آن نیز روش تجربی با اتکای بر منطق ابطال گرایی است، امکان تاسیس علم دینی وجود ندارد. در نقطه مقابل، از نظر شهید مطهری، علم تجربی به مثابه یکی از اقسام معرفت دارای ارتباط طولی با سایر اقسام معرفت است. از نظر ایشان، روش علم، روش تجربی مبتنی بر منطق قیاس بوده و در صورتی که این روش را بکارگیرد و برطرف کننده نیازهای فردی و اجتماعی جامعه اسلامی باشد و در نهایت از سوی اسلام هدف گذاری شود، علم دینی محسوب شده و حجیت دینی نیز دارد.
یررسی رابطه عوامل اجتماعی و فرهنگی و نگرش به هنجار پوشش اسلامی (حجاب)؛ مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 93-1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که رعایت و متقابلاً عدم رعایت حجاب می تواند از نحوه نگرش افراد ناشی شود، شناخت نگرش افراد نسبت به پوشش اسلامی و عوامل مرتبط در شکل گیری آن ضروری و بااهمیت است. در این مطالعه از رویکرد تلفیقی، از مجموعه نظریه های جامعه پذیری، یادگیری اجتماعی و قضیه ارزش هومنز به عنوان چارچوب نظری تحقیق استفاده شده است. بر این مبنا، هدف اصلی این مقاله بررسی نگرش دانشجویان نسبت به پوشش اسلامی (حجاب) و عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر آن می باشد.
این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه جمع آوری گردیده است. اعتبار و روایی مقیاس های تحقیق با توجه به نتایج ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 93-1392 می باشند که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 398 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش سهمیه ای و به صورت تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند.
بر اساس نتایج تحلیل مسیر، تجربه مثبت گذشته از رعایت حجاب با 65 درصد اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم دارای بیشترین اثر مثبت بر نگرش دانشجویان نسبت به حجاب می باشد. متغیر عملکرد خانواده در ارتباط با حجاب با 0.21، ناهمنوایی با هنجارهای جامعه با 17/0-، نگرش به برابری جنسیتی با 16/0- و شیوه تربیتی استبدادگرایانه با 13/0- در رتبه های بعدی اثرگذاری قرار گرفته اند.
تحلیل روندها و پیشران های مؤثر بر خبر صداوسیما در 5 سال آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد اطلاع رسانی و تولید، توزیع و انتشار خبر اهمیت بالایی در وضعیت فعلی و آینده صداوسیما دارد. در این پژوهش با استفاده از روش دلفی در سه مرحله، نظرهای 24 خبره در خصوص پیشران ها و روندهای مؤثر بر خبر صداوسیما در 5 سال آینده (1402-1397) احصا شد که شامل 3 پیشران تغییرات ماهیت مخاطب، تغییرات فناوری و تغییرات محتوای خبری است و 30 روند را در بر می گیرد. نتایج پژوهش نشان داد که امکان ذائقه سنجی خبری مخاطب با شیوه های نوین، محدود نبودن مخاطب به اخبار رسانه های سنتی و تعامل گسترده کاربران با بخش های خبری، مهم ترین عدم قطعیت های کلیدی مؤثر بر آینده خبر در حوزه تغییرات ماهیت مخاطب هستند. مهم ترین عدم قطعیت های کلیدی حوزه فناوری خبر نیز شامل ضریب نفوذ بالای گوشی های هوشمند، سهولت تکثیر گسترده صوت و تصویر آنالوگ و دیجیتال و روند خبرنگار به عنوان واسط و تسهیل گر و نه دروازه بان خبری می شود. در حوزه محتوای خبری نیز می توان از انتشار خبر و سپس صحه گذاشتن بر آن، توجه به فراخبر (تحلیل و تفسیر) در رسانه های سنتی به دلیل رونق گرفتن خبرهای کوتاه و ساندویجی و تأثیرگذاری اخبار پربازدید و پر کلیک بر دروازه بانی خبر به عنوان مهم ترین عدم قطعیت های کلیدی نام برد.
رابطه خودمختاری و صمیمیت خانواده مبدأ با سازگاری زناشویی: نقش عوامل شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۳
39-56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودمختاری و صمیمیت خانواده مبدأ با سازگاری زناشویی با توجه به نقش عوامل شخصیتی مورد مطالعه قرار گرفته است. جامعه آماری شامل زنان و مردان متأهل ساکن شهر قزوین بودند که حداقل یک سال از زندگی مشترکشان گذشته باشد. بدین منظور 300 نفر (150 مرد و 150 زن متأهل) به صورت در دسترس پرسش نامه های اطلاعات دم وگرافیک، خانواده مبدأ (FOS)، سازگ اری زن اشویی (DAS) و سنجش صفات پنج گانه شخصیتی (NEO-FFI) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر؛ از طریق آزمون بوت استرپ تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد خودمختاری خانواده مبدأ و هم چنین صمیمیت خانواده مبدأ اثر مستقیمی بر سازگاری زناشویی دارند، هم چنین در رابطه خودمختاری خانواده مبدأ با سازگاری زناشویی و صمیمیت خانواده مبدأ با سازگاری زناشویی عامل شخصیتی روان آزرده خویی نقش میانجی دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت تجارب خانواده مبدأ و عوامل شخصیتی افراد ممکن است با سطوح بهتر یا بدتر سازگاری زناشویی همراه باشد. در واقع هرچه فرد از خانواده مبدأ مستقل تر باشد و صمیمیت بیشتری با آن ها داشته باشد، انتظار می رود که عامل شخصیتی روان آزرده خویی در او پایین بوده؛ یعنی بیشتر قادر به کنترل تکانه های خود بوده و قوی تر از دیگران با استرس کنار بیاید و این خود باعث می شود که در نهایت به سازگاری زناشویی بالاتری برسد.
بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در جامعه عشایری (مطالعه موردی: شهرستان چرداول، استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۰ و ۶۱
155 - 180
حوزههای تخصصی:
جامعه عشایری بخشی از جمعیت فعال و تلاشگر کشورمان است که با تولید مواد اولیه و خام و ایفای نقش قابل توجه در تصمیمات سیاسی کشور و حراست از مرزها، در دهه های گذشته، مورد توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان قرار گرفته است؛ با وجود این، در سال های اخیر به واسطه افزایش مشکلات متعدد برای این قشر، درصد جمعیت آنها به صورت روزافزونی کاهش یافته است؛ از این رو، بررسی مسائل اجتماعی مربوط به آنها از جمله بررسی و تحلیل سرمایه اجتماعی در راستای کاهش این مشکلات از مهمترین اقداماتی است که مورد توجه محققان قرار گرفت. هدف از پژوهشِ توصیفی - تحلیلی حاضر، بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در جامعه عشایری بود که به صورت موردی در میان عشایر شهرستان چرداول از توابع استان ایلام انجام گرفت. با توجه به نبود اطلاعات دقیق در مورد تعداد خانوارهای عشایر شهرستان چرداول، 120 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده نیز از نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین سه شاخص اصلی سرمایه اجتماعی (مشارکت، اعتماد و انسجام) در میان عشایر شهرستان چرداول، به ترتیب با مقادیر 74/3، 73/3 و 81/3 در سطح 99 درصد اطمینان از میانگین مبنا (عدد 3) بیشتر و بالاتر از حد متوسط است. در خصوص وضعیت کلی سرمایه اجتماعی نیز نتایج نشان داد که میانگین سرمایه اجتماعی، 76/3 بوده و در سطح 99 درصد اطمینان، بالاتر از میانگین مبنا قرار گرفته است. بررسی عوامل مرتبط با سرمایه اجتماعی جامعه عشایری مورد مطالعه هم نشان داد که در میان متغیرهای مورد بررسی، سه متغیر «دسترسی به وسایل ضروری»، «دسترسی به خدمات» و «فاصله تا مراکز ضروری»، دارای رابطه معناداری با سرمایه اجتماعی بوده اند که ضریب همبستگی آنها به ترتیب، 287/0، 481/0 و 398/0- می باشد.