فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۳۲۱ تا ۱۰٬۳۴۰ مورد از کل ۳۶٬۳۸۵ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
198 - 210
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق بررسی رابطه بین مدیریت مشارکتی با رویکرد معلمان به تدریس در مدارس مقطع ابتدائی شهرستان نیک شهر بود.روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان نیک شهر بود که با توجه به محدود بودن جامعه آماری کل جامعه مبنای نمونه قرار گرفت. این تحقیق از نظر هدف جزو تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت و روش جزو تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی می باشد. ابزار جمع آوری داده ها در این تحقیق دو پرسشنامه مدیریت مشارکتی و پرسشنامه رویکرد معلمان به تدریس بود که از پایایی و روایی قابل قبول برخوردارند. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان دادکه بین مدیریت مشارکتی با رویکرد محلم محوری به تدریس در مدارس مقطع ابتدایی شهرستان نیک شهر رابطه منفی و معنادار وجود داشت اما رابطه مدیریت مشارکتی با رویکرد دانش آموز محوری به تدریس مثبت و معنادار بود. نتیجه گیری: همچنین مشخص شد هریک از ابعاد مدیریت مشارکتی به تفکیک با رویکرد معلم محوری به تدریس رابطه منفی و معنادار و با رویکرد دانش آموز محوری به تدریس رابطه مثبت و معنادار داشتند.
ارائه الگوی دانشگاه دیجیتالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی دانشگاه دیجیتالی انجام شده است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع فراترکیب بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه مقالات، کتب، گزارش های کاری و انتشارات دانشگاه ها به تعداد 2600 بوده که از این میان 84 سند انتخاب و از ابزار حیاتی گلین (2006) برای تأمین کیفیت اسناد استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از کدگذاری باز و محوری انتخاب شد. نتایج سبب شناسایی چهار بعد برای دانشگاهی دیجیتالی شد. بعد پداگوژیک دانشگاه دیجیتالی شامل مؤلفه های اکوسیستم یادگیری، کلاس درس، برنامه درسی، آموزش و کتابخانه دیجیتالی بوده است. بعد سازمانی دانشگاه دیجیتالی شامل سیاست ها و قوانین، فرهنگ و تعاملات و ارتباطات دیجیتالی بوده است. بعد مدیریتی دانشگاه دیجیتالی شامل مدیریت مالی، مدیریت دانش، نظام ارزیابی، کنترل و نظارت و تضمین کیفیت دیجیتالی بوده است. نهایتاً بعد فناوارانه شامل بستر فناوری، مدیریت محتوا و پشتیبانی دیجیتالی بوده است.
ارزشیابی طرح ارتقای برنامه پیشگیری اجتماع محور از اعتیاد به روش مرشدگری (سرتسهیلگری)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۵
۳۴۵-۳۲۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طرح پیشگیری اجتماع محور از اعتیاد، یکی از مهم ترین اقدامات سازمان بهزیستی کشور است که بیش از یک دهه از شروع آن می گذرد. نتایج نظارتهای انجام شده در سالهای اخیر، نیاز به ارتقاء کیفیت دانش و عملکرد تسهیلگران تیمهای اجتماع محور را نشان می داد؛ به همین دلیل مداخله ای به منظور ارتقای کیفیت برنامه های اجتماع محور پیشگیری از اعتیاد از طریق روش سر تسهیلگری در هفت استان کشور صورت گرفت. هدف از این مطالعه ارزیابی اجرای آزمایشی این طرح است. روش: این مطالعه از نوع مداخله ای آینده نگر بود. درمجموع 113 تیم به عنوان مداخله و 75 تیم به عنوان شاهد از 7 استان انتخاب شدند. مداخله شامل انتخاب تسهیلگران باتجربه به عنوان سرتسهیلگر و حضور آنان در کارگاه آموزشی سرتسهیلگران و سپس حضور در کنار تسهیلگر کم تجربه تر با هدف انجام فعالیتهای آموزشی، ایجاد انگیزه، رفع مشکلات برنامه حین اجرا و فعالیت تیمهای اجتماع محور در مدت شش ماه بود. به منظور ارزیابی مراحل انجام مداخله اجتماع محور یک فرم جمع آوری اطلاعات تهیه و از طریق مصاحبه اطلاعات موردنیاز ثبت شد. داده ها در ابتدا و پایان مداخله جمع آوری و برای تجزیه وتحلیل و مقایسه آنها در ابتدا و پایان مداخله بین گروههای مورد و شاهد، از آزمون t زوجی، آزمون t و آزمون مربع خی استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه بیانگر تغییر معنی دار در تعداد جلسات برگزارشده تیمها در هر ماه، ارزیابی داراییهای جامعه، استفاده از جامعه به جای متخصصان به عنوان منبع اطلاعات برای ارزیابی نیاز، سهم بیشتر جامعه محلی در تأمین بودجه، تدوین پیشنهادنامه مداخله اجتماع محور و پایش و ارزشیابی مداخله های اجتماع محور بود. بحث: نتایج این مطالعه نشان داد که مداخله به روش سرتسهیلگری در ارتقا برنامه اجتماع محور پیشگیری از اعتیاد در ایران مؤثر است.
سبک زندگی سلامت محور و رفتارهای زیست محیطی مسئولانه در شهرهای خرم آباد و یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مسائل زیست محیطی عمیقاً دارای مفهوم اجتماعی اند و سبک زندگی نیز که به روش زندگی مردم، ارزش های اجتماعی، فعالیت ها، الگوهای رفتاری، مصرفی و عادات افراد در سراسر زندگی اطلاق می شود و نشان دهنده جامعه پذیری افراد و فرهنگ جامعه است، تأثیراتی عمده بر محیط زیست شهری بر جا می گذارد. در نتیجه در این پژوهش به بررسی تأثیر سبک زندگی بر رفتارهای زیست محیطی مسئولانه شهروندان شهرهای خرم آباد و یزد پرداخته شده است. چارچوب نظری پژوهش ازنظریه کاکرهام بهره گرفته است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه، اعتبار صوری، پایایی از طریق محاسبه ی آلفای کرونباخ و روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بوده است. جامعه آماری این تحقیق شهروندان 19 تا 69 ساله شهر خرم آباد و شهر یزد بود که با استفاده از فرمول کوکران 768 نفر شامل 384 نفر از شهروندان شهر خرم آباد و 384 نفر از شهروندان شهر یزد انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان داد که بین متغیرهای سبک زندگی و ابعاد آن با رفتارهای زیست محیطی مسئولانه در هر دو شهر رابطه معنادار مشاهده شد؛ اما بین جنسیت با رفتار زیست محیطی مسئولانه در شهر خرم آباد رابطه معنادار مشاهده نشد. درمجموع با توجه به ضرایب بتاهای استاندارد شده ملاحظه می شود که به ترتیب سلامت محیطی، سلامت اجتماعی، سن، جنس، بیشترین تأثیر را بر روی متغیر رفتارهای زیست محیطی داشته اند. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که با توجه به ضریب تعدیل شده ی متغیرهای باقی مانده در معادله رگرسیون 6/35 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند.
بررسی پدیده جنگ از منظر ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متفکران مسلمان عمدتا از منظر فقهی-کلامی به پدیده جنگ نگریسته اند، به نظر می رسد ابن خلدون نخستین متفکران مسلمان است که از منطر جامعه شناسی-انسان شناسی به پدیده جنگ می نگرد. مقاله حاضر این پرسش ها را طرح می کند: 1- ابن خلدون چه تبیینی از جنگ ارائه می دهد؟ 2-مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغاز گر و پایان بخش جنگ از منظر ابن خلدون چه می باشد؟3) از منظر وی چه عواملی بر نتیجه جنگ تاثیر گذارند؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد ابن خلدون جنگ را پدیده ای طبیعی در مناسبات انسانی می داند. وی بر اساس بدوی یا مدنی بودن، جنگ ها را به مشروع و نامشروع تقسیم می نماید؛ از منظر ابن خلدون جنگ هایی که بر ارزش های بدوی مبتنی هستند نامشروع اند و جنگ هایی که به یک نظم مدنی منجر می شوند، مشروع قلمداد می شوند. وی مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغاز گر جنگ های نامشروع را زیاده خواهی طبیعی بشر، مبارزه برای قدرت صرف می داند و مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغازگر جنگ های مشروع را حفظ نظم و عصبیت اجتماعی و گسترش باورهای دینی می داند. در عین حال او درباره عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی جنگ های مشروع و جنگ های نامشروع به عوامل واقع گرایانه (همچون توان نظامی) و عوامل فراواقعی (همچون بخت و اقبال و امور نهانی) توجه می نماید. مقاله حاضر از روش خوانش متن محور بهره می برد.
مطالعۀ دست بافته های ایلی و عشایری ایران با رویکرد بوم شناسی فرهنگی، با تأکید بر گلیم های عشایر بختیاری، قشقایی، شاهسون و کُرمانج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذار درک و شناخت فعالیت های انسان در زیست بومش می توان به شناخت پدیده های بومی رسید. از این رهگذر مصداق ها و نمونه های مادی فرهنگ از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مصداق ها بازتاب دهنده اندیشه ها، آمال و تخیلات از طریق عینیت بخشی است و پندارهای غیرمادی را به شیوه های مادی و در قالب آثاری عمدتاً از جنس هنر به ظهور می رساند. بر این پایه، دست بافته های ایلی و عشایری ایران و به طورخاص گلیم بافته ها محملی برای بازتاب باورها، زیست بوم و عناصر آن، ذهنیات، احساسات و تمنیّات درونی بافندگان است. آن ها در هر ایل و منطقه ای خاص، بر مبنای باورها و روحیات شخصی، فرهنگ و هم چنین محیط زندگی را در کنار هم قرار داده و به عنوان بخشی از هویت ایلی و جمعی در دست بافته خویش با سبک مختص به خود، بازآفرینی می کند. تعامل و همراهی و پیوستگی میان فرهنگ و زیست بوم در عشایر بسیار چشم گیر است. این مقاله بر آن است تا به بازشناسی دست بافته های عشایری ایران با تکیه بر گلیم چهار منطقه از منظر مؤلفه های فن-شناختی(ریسندگی، رنگرزی، فنون بافت)، زیباشناختی (طرح و نقش، رنگ بندی)، مواد اولیه، ساختار فرهنگی و اجتماعی، منابع انسانی تولید (هنرمندان بافنده) را مورد مطالعه و بررسی قراردهد. جامعه نمونه و انتخابی در این تحقیق، چهار ایل بختیاری، قشقایی، شاهسون و کرمانج است. نحوه انتخاب نمونه ها به واسطه برجستگی ایل های یاد شده در تنوع و پرکاری و نقش پردازی گلیم ها و هم چنین اشتراکات در برخی نقوش می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادین و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری داده ها به روش کتاب خانه ای و میدانی صورت گرفته است.
شناسایی مدل « DNA سازمانی» در سازمان صدا و سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
157 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: در دو دهه اخیر این سؤال مطرح بوده است که چگونه می توان از یک سازمان موفق، الگوبرداری کرد؟ برای پاسخ به این پرسش مفهوم «دی.اِن.اِی. سازمانی» پیشنهاد شده است. «دی.اِن.اِی. سازمانی» ابزاری برای تحلیل و شناخت تفاوت رفتار و شخصیت سازمان ها است و بسیاری از شیوه های رفتاری، کنش ها و ساختارهای سازمانی تحت تأثیر آن است. در این پژوهش پرسش اصلی این است که عوامل مؤثر در الگوبرداری از بخش های موفق سازمان کدام است؟ هدف اصلی این پژوهش شناسایی مدلی برای دی.اِن.اِی. سازمانی در رسانه ملی است. روش: در این پژوهش روش کیفی داده بنیاد به کار گرفته شده و برای گردآوری اطلاعات 30 نفر از مدیران رسانه ملی انتخاب و با آنها مصاحبه شده است. همچنین اسناد و منابع آرشیوی سازمان مورد استفاده قرار گرفته است. سپس تحلیل داده های این پژوهش از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. یافته ها: در این پژوهش 312 کدباز استخراج و 4 محور اصلی (انتخابی) حق تصمیم گیری، انتخاب و شیوه به کارگیری عوامل انگیزشی، ساختار و شبکه های ارتباطی سازمانی، اطلاعات و دانش سازمانی شناسایی شد، که هر یک از این ابعاد از سوی عوامل محوری تأثیر می پذیرد. نتیجه گیری: با مدیریت عوامل محوری مشخص شده در این پژوهش، مدل دی.اِن.اِی. سازمانی رسانه ملی و نقاط ضعف و قوّت آن شناسایی و مدیریت شده و به منظور تحقق اهداف سازمانی مانند الگوبرداری از حوزه های موفق و ارتقای سطح کیفیت تولیدات رادیویی و تلویزیونی به کار گرفته خواهد شد.
پیامدهای فرهنگی گسترش کمی آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
29 - 49
حوزههای تخصصی:
زمینه: کارویژه های دانشگاه ریشه در تحولات اجتماعی دارد اما درمیان این کارویژه ها توجه به ارتباط دانشگاه باجامعه نسبت به ارتباط دانشگاه و نهادهای اقتصادی به ویژه در عصر توده گرایی آموزش عالی، کمتر مورد توجه است. به نظرمی رسد ورود دانشگاه ها به بافت های متفاوت، دگرگونی هایی را در بعد فرهنگی فراهم آورده که نمی توان به آن ها بی توجه بودهدف: این مطالعه با هدف واکاوی پیامدهای فرهنگی گسترش کمی درآموزش عالی ایران صورت پذیرفت.روش: این پژوهش درپارادایم تفسیری بارویکردکیفی وروش نظریه پردازی داده بنیادانجام شد.دراین پژوهش 54 مشارکت کننده ازسه گروه اعضای هیات علمی،دانشجو و فعال اجتماعی از سه استان سیستان و بلوچستان، قم وگیلان حضورداشتند که به صورت هدفمندوبااستفاده از راهبردهای نمونه گزینی باحداکثرتنوع انتخاب شدند.برای جمع آوری داده هاازمصاحبه عمیق بدون ساختاروجهت تحلیل داده ها از کدگذاری سه مرحله ای استفاده شد.یافته ها: به باور مشارکت کنندگان «تغییر در سطح سرمایه ی فرهنگی از طریق افزایش سطح سواد، آگاهی و ایجاد نیازهای فرهنگی جدید»، «شکل دادن به فرهنگ شفافیت»، «پذیرش تنوع فرهنگی» و «تغییر بر تمایلات زاد و ولد» در کنار «ایجاد سرخودگی فرهنگی»، «بدبینی فرهنگی»، «تغییر نیازهای فرهنگی جامعه بدون ایجاد پاسخ برای آن» و «تغییر در سیک زندگی زنان و دختران» در دسته ی مهم ترین دگرگونی های فرهنگی در بافت های مورد مطالعه قرار می گیرند.نتیجه گیری: توجه به پیامدهایی فرهنگی و ردپای آن در تحولاتی مانند تغییرات الگوی زندگی زنان، دگرگونی های هنجارهای اجتماعی، مطالبات فرهنگی جدید و نیازمندی جامعه ی هدف برای پاسخ، چالش های پیرامون سنت های گذشته و ارزش های وابسته به جهان جدید و عواملی از این دست در دسته ی منابع مهمی است که باید بیش از گذشته مورد توجه قرار بگیرد.
بررسی علل تغییر حوزه عمومی شهروندان از مسجد به شبکه های اجتماعی : مورد مطالعه شهروندان شریف آباد پاکدشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی علل تغییر حوزه عمومی شهروندان از مسجد به شبکه های اجتماعی است. روش تحقیق پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته شامل 30 سئوال بود که با مراجعه حضوری به آزمودنیها انجام شد. نمونه متشکل از 375 نفر مردم شریف آباد می باشد که بصورت تصادفی انتخاب شدند. پایایی پپرسشهای همراهی مساجد با یک گرایش سیاسی برابر 773/0، آزادی طرح مطلب در شبکه های اجتماعی برابر با 717/0، و دسترسی آسان به شبکه های مجازی برابر با 849/0 به دست آمده و در سطح کاملا مناسب قرار داشت. با توجه به نتایج بدست آمده بین همراهی مساجد با یک گرایش سیاسی و سلب جایگاه حوزه عمومی از مسجد رابطه معنی داری وجود دارد. بین آزادی طرح مطلب در شبکه های مجازی اجتماعی و احراز جایگاه حوزه عمومی توسط این شبکه ها ارتباط معنی دار وجود دارد. آزادی طرح مطلب در شبکه های اجتماعی مجازی بر تغییر حوزه عمومی از مسجد به شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر مثبت و معنی دار دارد. همچنین بین رابطه دسترسی آسان و غیر مکان مند و غیر زمان مند بودن شبکه های مجازی و احراز جایگاه حوزه عمومی توسط این شبکه ها ارتباط معنی دار وجود دارد، در نتیجه دسترسی آسان به شبکه های مجازی بر تغییر حوزه عمومی از مسجد به شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر گذار می باشد.
تحلیل جایگاه مهارت آموزی در سند نقشه جامع علمی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در این پژوهش بررسی کمی و کیفی جایگاه مهارت آموزی در مقایسه با دیگر مقوله های آموزشی مطرح شده در سند نقشه جامع علمی کشور است. این پژوهش، از نوع پژوهش های کاربردی بوده و ازنظر روش از نوع توصیفی است که در آن با استفاده از روش تحلیل محتوا از نوع مقوله ای به دو روش کیفی و ساختاری به سؤال های پژوهش پاسخ داده شده است. در این پژوهش از پنج مقوله ی علم، فناوری، نوآوری، پژوهش و مهارت به همراه ۴۸ زیرگروه و ۹۲ شاخص، به عنوان شاخص های اندازه گیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که از بین مقوله های آموزشی به مقوله ی علم و مهارت به ترتیب بیشترین و کمترین توجه، در سند علمی کشور شده است و به برخی زیرگروه های مهارت مانند عدالت در دسترسی به مهارت، تعامل جهانی، تولید و دستاوردهای مهارت، مرجعیت مهارتی در جهان و انتشار مهارت اشاره ای در سند علمی کشور نشده است. همچنین در بخش های توجه به صاحبان مهارت، نهادهای مهارتی، تعریف اولویت های سند علمی کشور و سیاست گذاری در زمینه ی مهارت افزایی نیز نیاز به توجه بیشتر در این سند وجود دارد. به طورکلی اولویت های تعریف شده در این سند، رشته های صرفاً علمی و پایه می باشد و لازم است رشته های مهارتی در این سند، دیده و اضافه شوند. در بخش سیاست گذاری اجرایی، هماهنگی و انسجام بخشی اجرای نقشه جامع علمی کشور جای خالی مسئولین اجرایی و آموزشی مهارتی کشور مشهود است. همچنین لازم است بازنگری و اصلاح هایی در تعریف راهبردهای کلان و راهبردها و اقدامات ملی متناسب با راهبردهای کلان، صورت گیرد تا از جامعیت لازم جهت پوشش دادن تمامی بخش های حوزه مهارت برخوردار باشند.
الگوی مفهومی ارزیابی و نظارت بر عملکرد آموزشی دانشکده های فنی و حرفه ای با تأکید بر منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در سال 1398 باهدف شناسایی ارائه الگوی مناسب ارزیابی و نظارت بر عملکرد آموزشی دانشکده های فنی و حرفه ای با تأکید بر منابع انسانی انجام شد. این مقاله درصدد است به این سؤال پاسخ دهد چه مدلی برای ارزیابی و نظارت بر عملکرد آموزشی دانشکده های فنی و حرفه ای با تأکید بر منابع انسانی می توان ارائه کرد؟ برای پاسخ به آن در این تحقیق با روش توصیفی -پیمایشی از نوع داده بنیاد (کیفی و کمی) دیدگاه های 16 نفر از صاحب نظران مشغول به کار در دانشکده های دانشگاه فنی حرفه ای، از طریق مصاحبه و دیدگاه 245 نفر از مدیران، اعضای هیئت علمی، کارکنان این دانشگاه ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته بررسی شده است. بررسی های انجام شده نشان داد پنج مؤلفه، زمان، هزینه، کیفیت، انعطاف پذیری، برای ارزیابی عملکرد، مشفقانه، مقابله ای برای رویکرد آموزش، محیط عمومی فنی و حرفه ای، قوانین دولتی، مطالبات مردمی، ارزش های اسلامی، بلوغ فنی و حرفه ای برای زمینه، سرمایه انسانی، منابع مالی، دانش مداری، ساختاری برای عوامل فنی حرفه ای، برنامه ای، موردی، فوق العاده برای استراتژی های ارزیابی، ارتقای سلامت جامعه، ارتقای رضایت مندی عمومی برای اثربخشی، نظارت بر حسن جریان، نظارت بر اجرای صحیح برای کارایی است.
استفاده از کتاب صوتی به مثابه یک رسانه برای آموزش تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر فناوری های رسانه ای برای کمک به آموزش و پژوهش تاریخ، فرصت های جدیدی مهیا کرده است که از آن جمله می توان به تولید کتاب صوتی اشاره کرد . کتاب صوتی یا کتاب شنیداری یکی از گونه های رسانه ای است که به دلیل فضای چندرسانه ای در تولید آن، مورد استقبال مخاطبان قرارگرفته است . <br /> هدف این مقاله آن است که چگونگی بهره گیری از ظرفیت های کتاب شنیداری برای آموزش تاریخ در گروه های سنی مختلف و افزودن علاقه خوانندگان به مطالعه و فراگیری تاریخ را مورد بررسی قرار دهد . این مقاله با رویکرد تحلیلی و تفسیری و روش اسنادی انجام شده است . نتیجه گیری این پژوهش نشان می دهد که چگونه می توان از ظرفیت های صدا و چندرسانه ای ها، برای تصویرسازی ذهنی کتاب های شنیداری کودکان و بزرگ سالان و امکانات جدید چندرسانه ای در آموزش تاریخ به تنهایی یا به صورت مکمل دیگر روش های آموزشی استفاده کرد . مقاله، ضمن طبقه بندی و معرفی این روش ها، ویژگی ها و کاربردهای آن ها را تشریح نموده است .
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر افت مخاطبان تلویزیون جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۴)
21 - 38
حوزههای تخصصی:
سیمای جمهوری اسلامی ایران، به منظور اثربخشی بیشتر اهدافش، نیازمند جذب مخاطب است؛ این رسانه که تا پیش از این مهم ترین کالای رسانه ای در سبد مصرف رسانه ای مخاطبان بود ، حالا گرفتار نوعی سکون شد ه است. به وجودامد ن این بحران، برای پرمخاطب ترین سازمان کشور، باعث شد تا این پژوهش با هد ف اصلی شناسایی و رتبه بند ی عوامل مؤثر بر افت مخاطبان تلویزیون جمهوری اسلامی ایران انجام شود . برای این منظور، عوامل مورد نظر به کمک اد بیات و پیشینه پژوهش شناسایی و بر اساس مد ل سه شاخگی، در سه بخش “محتوایی”، “ساختاری” و “زمینه ای” تد وین شد ند . در ادامه برای بررسی این عوامل، نمونه مورد مطالعه به صورت تصاد فی انتخاب و تأثیر آنها بر کاهش مخاطبان با استفاد ه از پرسشنامه محقق ساخته سنجیده در نهایت 386 پرسشنامه تکمیل و توسط نرم افزار SPSSتحلیل شد . از مهم ترین عوامل محتوایی شناسایی شد ه، می توان به “ضعف محتوای برنامه ها” و “عد م بهره مند ی کافی از چهره ها” اشاره کرد ؛ همچنین “انحصاری بود ن تلویزیون” و “پیچیدگی جغرافیایی تلویزیون” به عنوان عوامل ساختاری و “ظهور رقبای جد ید “و “تغییر در سبک زند گی مرد م” به عنوان عوامل زمینه ای شناخته شد ند . نتایج این پژوهش، حاکی از آن است که عوامل ساختاری، بیشترین تأثیر را بر کاهش مخاطبان تلویزیون داشته است و به ترتیب عوامل محتوایی و زمینه ای با اختلاف کمتری در رتبه بعد ی قرار دارند .
الگوهای بسط شخصیت در مجموعه تلویزیونی فارگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
63 - 82
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بررسی عنصر شخصیت به عنوان یکی از مهم ترین عناصر فیلمنامه نویسی برای سینما و تلویزیون به مقایسه فنون شخصیت پردازی بکار رفته در فیلم و مجموعه تلویزیونی اقتباسی فارگو می پردازد. چگونگی اقتباس از سینما برای تلویزیون بطور کلی تاکنون مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است. روش تحقیق در این مقاله بر دیدگاه ساختارشکنانه دن سیگر در گسست از قواعد ساختار سه پرده ای استوار است. به این منظور، نخست نظرهای کلاسیک درباره شخصیت پردازی، قراردادهای رایج و فرمولی در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرند. بر اساس یافته های این مقاله، فنون بکار رفته به منظور بسط شخصیت پردازی ها و روابط بین شخصیت ها در فارگو شامل این موارد است: انتساب ویژگی ها و نقص هایی به شخصیت به منظور همراه کردن مخاطب با آنها؛ بسط روابط بین شخصیت های اصلی با شخصیت های فرعی و با یکدیگر؛ تبدیل شخصیت های دوبعدی به شخصیت های سه بعدی؛ تبدیل شخصیت های فرعی به شخصیت های اصلی؛ حذف یا افزودن شخصیت های فرعی؛ و افزودن شخصیت هایی کاملاً جدید. بر اساس یافته های این مقاله، روش «اشتقاق شخصیت های فرعی از شخصیت های اصلی یا فرعی» رایج ترین روش برای گسترش فیلمنامه سینمایی به مجموعه تلویزیونی است.
ابژه غایب و نگاه مخاطب: ابژه غایب ژاک لکان و نقد روانکاوانه فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر بر میل نگریستن مخاطب مبتنی است. فیلم داستانی با امکانات بصری خود، میل به تماشا را به سمت موضوع اصلی روایت می برد؛ به این معنا که موضوع را در قالب ابژه ای بصری ارائه می کند، آن را تماشایی می سازد تا پاسخگوی تمنای نگریستن مخاطب باشد . این ابژه بصری، بسته به مطلوب میل متنی فیلم، می تواند- از چهره و شمایل کاراکتری خاص گرفته تا مکان ها، اشیا و عناصر بصری تجریدی که یک مفهوم خاص را نمادین می کنند- صورت های گوناگون بپذیرد. با وجود این،گروهی از فیلم ها، از جمله فیلم هایی که به امور دینی می پردازند و اشخاص مقدس را به تصویر می کشند، ابژه مورد تمنا؛ یعنی کاراکتر مقدس را از تصویر حذف و تمنای نگریستن مخاطب را حول محور غیاب شمایل او سازمان دهی می کنند. [1] این امر، موقعیت ویژه ای در مورد مخاطب و وضعیت روانی او در مواجهه با تصویر ایجاد می کند که توضیح و تحلیل آن، در چارچوب نقد روانکاوانه لکانی با محوریت ابژه a ، مدّنظر پژوهش حاضر است؛ به این صورت که پس از توضیح مفاهیمی همچون میل متنی، نگاه و ابژه a ضمن یک قیاس تطبیقی، وضعیت مخاطب و رویارویی با ابژه حاضر و غایب؛ و در نهایت، تاثیر غیاب ابژه بر مخاطب، بررسی می شود. <br clear="all" />
کاربست مداخله مددکاری اجتماعی گروهی با الگوی وظیفه مداری در کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
83 - 126
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، اثربخشی الگوی وظیفه مداری بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در کودکان کار را مورد بررسی قرار داده است. اهمیت پژوهش حاضر از این جهت است که برای اولین بار در ایران الگوی وظیفه مداری در مداخلات مددکاری اجتماعی به صورت علمی مورد مطالعه قرار گرفته است و پروتکلی بر اساس این الگو برای مداخله گروهی در کار با گروه های در معرض آسیب کودکان کار تدوین و تنظیم شده است. در این پژوهش که از نوع کمی و آزمایشی است، تعداد 30 نفر از کودکان کار 13 تا 15 سال مؤسسه «رویش نهال جوان»، از بین 70 نفر جامعه آماری، نمونه گیری شده اند؛ به صورتی که بین جامعه آماری پژوهش، افرادی که گرایش به رفتار پرخطر آنها بر اساس پرسش نامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی بالاتر بود، مشخص شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی قرار گرفتند. سپس با استفاده از الگوی وظیفه مداری طی 10 جلسه گروهی به اجرای مداخله مددکاری اجتماعی بر اساس «پروتکل الگوی وظیفه مداری گروهی»روی گروه آزمایش پرداختیم.بر اساس نتایج، میانگین نمرات گروه آزمایش پس از اجرای مداخله در متغیر گرایش به رفتار پرخطر و ابعاد آن کاهش یافته است و در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان می دهد. در نتیجه می توان گفت که مداخله گروهی مبتنی بر الگوی وظیفه مداری یکی از مداخلات کاربردی مددکاری اجتماعی در کار با کودکان کار است که می توان از آن در کاهش گرایش به رفتار پرخطر این گروه آسیب پذیر استفاده نمود.
نقادی بنیان های پژوهش در دوره مدرن از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
53 - 79
حوزههای تخصصی:
پژوهش های متداول دوره مدرن، در حوزه های مختلف علوم انسانی امروزه به جزء لاینفک علم تبدیل شده است. برخی دیدگاه های انتقادی که توسط متفکرانی همچون هایدگر ارائه شده است به نقد و ارزیابی این نگاه می پردازد. در این مقاله نگارنده سعی خواهد کرد ضمن تعریف و بیان ویژگی های پژوهش مدرن از منظر هیدگر، نقد های او را بیان نماید. هایدگر ضمن برشمردن اشکالات بنیادین نظام های پژوهشی موجود، چاره این مشکلات را در نگاه پدیدارشناسانه به علم جستجو می کند و مدعی است که باید در مبانی نظام های پژوهشی تغییرات جدی به وجود آورد. مقاله حاضر به روش کتابخانه ای سعی دارد این نقد ها را استخراج کند. نتایج حاصل از این بررسی را می توان در تبیین الزامات فلسفی روش های پژوهشی به کار گرفته شده در حوزه های گوناگون علوم به ویژه علوم انسانی و جرح و تعدیل آنها، توجه به روش های تحقیق پدیدارشناسانه و ویژگی ها و کارآمدی های آن، بهره گیری سازمان یافته و توسعه گرایانه از روش های پژوهشی بومی و توجه و به کارگیری روش های پژوهشی با توجه به برنامه های کلان ملی ملاحظه نمود که این نقد ها برای جامعه ایرانی که به دنبال یافتن نیازمندی های بومی خود از بستر پژوهش های علمی است، حائز اهمیت است.
روان شناسی وحدت مدار: رویکردی بومی درتبیین ساختار روان وحدانی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
147 - 168
حوزههای تخصصی:
روان شناسی وحدت مدار با اتکا به نگرش وحدت انسان و جهان و ساختار، با برداشتی متمایز از فلسفه وجودی و پدیدارشناسی، نظام منسجمی از مفاهیم روان شناسی ارائه می کند که او را از دیگر مکاتب روان شناسی به ویژه روان شناسی انسان گرا و رفتاری و تحلیلی فروید متمایز می سازد. هدف مقاله حاضر، تدوین رویکرد روان شناسی بومی مبتنی بر جهان بینی وحدت است که شالوده نظام فکری، دینی و فرهنگی شرق را در تقابل با رویکرد های روان شناسی مبتنی بر فلسفه پدیدارشناسی شکل می دهد. این مقاله با طرح ماهیت وحدانی انسان بر اصالت های فطری روان شناختی مبتنی بر وحدت و معناداری و غایت مداری ذاتی انسان تأکید دارد و بدین ترتیب در تبیین مؤلفه های روان شناختی، مفروضات ساختاری ای ایجاد می کند که آن را از مکاتب روان شناسی پدیدارشناختی و انسان گرا کاملاً متمایز می سازد. از آنجا که در این رویکرد آغاز و جهت و غایت وحدانی برای ماهیت انسان توصیف می شود این نظریه می تواند ایده معنایی غایت گرایانه را در روان شناسی توسعه دهد.
شناخت رابطه بین درک طبقاتی افراد و تمایل آن ها به مصرف موسیقی: مطالعه موردی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که امروزه پژوهش در زمینه آن ضروری به نظر می رسد، شناخت ذائقه موسیقایی و هنری افراد در یک جامعه است. این مطالعه با هدف بررسی شناخت رابطه بین درک طبقاتی افراد و تمایل آن ها به مصرف موسیقی با تأکید بر شهر کرمانشاه انجام شده است. در این مطالعه از سرمایه فرهنگی بوردیو، موسیقی عامه پسند آدرنو، ذائقه فرهنگی طبقات مختلف پیترسون و نظریه مصرف فرهنگی گروه های اجتماعی گانز استفاده شده است. این مطالعه با روش توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار پرسشنامه انجام شد و جامعه آماری افراد بالای 15 سال شهر کرمانشاه بودند. برای تحلیل یافته ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مانند همبستگی، مقایسه میانگین ها و سایر آزمون ها استفاده شد. تعداد نمونه مطالعه شده 360 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس نشان می دهد که متغیرهایی چون نحوه آشنایی افراد با انواع موسیقی (83/11F = )، نظر خانواده درباره موسیقی (31/11F = )، هدف از گوش دادن به موسیقی (29/10F = )، دلیل استفاده از موسیقی (51/21F = )، شرایط روحی و روانی (77/11F = )، احساس پس از گوش دادن به موسیقی (84/14F = )، نحوه تصرف منزل مسکونی (75/3F = )، طبقه اجتماعی افراد (13/9F = ) و نوع موسیقی (59/4-t = ) بر تمایل آن ها به مصرف موسیقی تأثیر معناداری دارد. یافته ها نشان می دهد گروه های اجتماعی که به پایگاه های طبقاتی بالاتری تعلق دارند، دارای ذائقه متنوعی هستند و سطح موسیقی مورد مصرفشان بسیار بالاتر و متنوع تر است. نتایج این مطالعه نشان داد آن هایی که پایگاه طبقاتی بالاتری دارند، تمایل موسیقیایی شان به سمت موسیقی سنتی است؛ درحالی که افراد با پایگاه اجتماعی پایین تر گرایش به موسیقی غرب دارند و آن را مصرف می کنند.
تبیین جامعه شناختی همسازی اجتماعی گروه های قومی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تمایزات فرهنگی و اجتماعی که در انسجام و پیوستگی جوامع بشری اثرگذار است، تفاوت های ناشی از روابط و مناسبات درون قومی و برون قومی یا همسازی اجتماعی بین اقوام است. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که هم در به وجودآمدن پیوستگی اجتماعی و هم در قرارگرفتن جامعه در وضعیت گسست و ستیز اجتماعی می تواند از نقش برجسته ای برخوردار باشد. پژوهش حاضر در همین راستا و با هدف تبیین جامعه شناختی همسازی اجتماعی گروه های قومی در افغانستان انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری این مطالعه، افراد بزرگسال بازه سنی 20 تا 50 سال شهر کابل بودند که از چهار قوم عمده و بزرگ پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک انتخاب شده اند. حجم نمونه 1055 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین حمایت اجتماعی (414/0 = r) و احساس محرومیت نسبی (160/0- = r)، اعتماد اجتماعی (083/0 = r)، مشارکت اجتماعی (25/0 = r)، تعلق اجتماعی (212/0 = r)، بی تفاوتی اجتماعی (177/0- = r)، مدارای اجتماعی (413/0 = r) و فاصله اجتماعی (233/0- = r) با همسازی اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد. تجزیه وتحلیل معادلات ساختاری نشان داد که محرومیت نسبی، بیشتر تأثیر غیرمستقیم دارد تا تأثیر مستقیم. تأثیر مستقیم محرومیت نسبی بر همسازی اجتماعی برابر با 004/0- و تأثیر مستقیم برابر با 101/0- است. همچنین تأثیر مستقیم مشارکت اجتماعی برابر با 084/0، اعتماد اجتماعی برابر با 086/0، تعلق اجتماعی برابر با 201/0، حمایت اجتماعی برابر با 326/0، مدارای اجتماعی برابر با 126/0، بی تفاوتی اجتماعی برابر با 276/0- و فاصله اجتماعی برابر با 202/0- است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نبود احساس محرومیت نسبی، مشارکت اجتماعی، تعلق اجتماعی و اعتماد اجتماعی بین اقوام و گروه های گوناگون در ساختار سیاسی و اجتماعی افغانستان می تواند به شکل گیری تعاملات و ارتباطات اجتماعی بین آن ها منجر شود و زمینه همسازی اجتماعی اقوام و فقدان واگرایی قومی را به همراه داشته باشد.