مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
بوم شناسی فرهنگی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به معرفی کبوترخانه ها به عنوان سازه ای چند منظور در نظام کشاورزی سنتی ایرانی می پردازد. در این مقاله به برخی از فنون ساخت کبوترخانه ها اشاره می شود و کارکردهای کبوترخانه ها به مثابه یک فناوری برآمده از فرهنگ ایرانی- در برآوردن نیازهای انسانی در محدودیت های محیطی و اقلیمی مورد تدقیق قرار می گیرد. همچنین در این مقاله تلاش می شود با مرور ادبیات مربوط به کبوترخانه ها پاسخ های تقریبی برای برخی از پرسش ها ارائه گردد. یافتن پاسخی برای خاستگاه تمدنی کبوترخانه ها و قدمت تاریخی آنها نتایجی را در برداشته که گمامه زنی ما را قریب به یقین نموده است و توانسته ایم برای یکی از پرسش های اساسی پژوهشگران در این زمینه پاسخی هرچند موقت ارائه نماییم. در این ارتباط پژوهشگر خود را بی نیاز از پژوهش های انجام شده و در دیگر کشورها ندانسته و در حد توان اطلاعاتی در این زمینه گردآوری نموده است. نمونه کبوترخانه های مورد مطالعه نیز از شهر اصفهان و حومه آن انتخاب شده است.
تحول رویکرد بصری به اکولوژیک در طراحی پارک های شهری
حوزه های تخصصی:
پارک شهری به عنوان بخشی از زیرساخت طبیعی و مؤلفه ای تأثیرگذار در سیمای شهر، محل ارتباط انسان شهرنشین و طبیعت است؛ انسانی که با توسعه سریع پیشرفت های صنعتی و تکنولوژیکی با طبیعت بیگانه شده است. به این ترتیب مفهوم پارک در شهرهای معاصر اهمیت بیشتری یافته و با توجه به نیازهای روانی و اجتماعی جدید افراد، برنامه ریزی پارک های اکولوژیکی جهت احیای اکوسیستم های فراموش شده شهر، امری ضروری به نظر می رسد. پارک اکولوژیکی موضوع جدیدی در ارتباط انسان معاصر شهری با محیط زیست پیرامونش، مطرح می کند. این نوشتار درصدد پاسخ به جایگاه این گونه پارک ها در بازتولید هویت طبیعی ـ فرهنگی مکان است. چنین نقشی به عنوان ترکیبی از منظر طبیعی و منظر فرهنگی، زمینه پیوند میراث طبیعی به میراث غیر ملموس یعنی فرهنگ را فراهم م یآورد که این امر موجب استقبال پیوسته مخاطبان و موجد پایداری آن در طول زمان می شود.
آسیابانی و بازنمایی مناسبات اجتماعی طبقات فرودست در جوامع روستایی: بررسی پدیده آسیاب و آسیابانی در روستای حسن آباد ششتمد سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیاب به عنوان یکی از نمودهای تمدن ایرانی، جلوه ای از دانش بومی ایرانیان در راستای سازگاری با اقلیم خشک و کم آب ایران است. این پژوهش، به بررسی بسترمند و زمینه مند فرهنگ آسیابانی در یکی از روستاهای منطقة جنوبی سبزوار می پردازد و با اتخاذ رویکردی مردم نگارانه، با رویکرد نظری بوم شناسی فرهنگی، از خلال بررسی این پدیده، به دنبال واکاوی مناسبات طبیعت و فرهنگ است. نتایج نشان می دهد شکل گیری فناوری و سازه آسیاب، پاسخی سازگارانه به ویژگی های طبیعی و اقلیمی منطقه است که فرهنگ سازی خاصی به همراه داشته است؛ بنابراین، سویه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آسیاب، مواردی هستند که به آن ها پرداخته می شود. با توجه به داده ها و شواهد میدانی پژوهش حاضر می توان گفت آسیابانی در منطقه مورد مطالعه، به عنوان حرفه ای کارآمد و ضروری مطرح است، اما این حرفه، در تحلیل نهایی حرفه ای، چندان مطلوب تلقی نمی شود. با توجه به نتایج، به نظر می رسد جایگاه نه چندان مطلوب این حرفه در فرهنگ مورد مطالعه را باید در ساخت پرتنش جوامع روستایی در مناطق حاشیه کویر جست وجو کرد.
کما؛ پیوستاری از کاربرد و طرد: معنای فرهنگی یک تغذیه گیاهی در منطقه ششتمد سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۵
107-152
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی به عنوان رشته ای که هدفش فهم انسان و جایگاه آن در نظم طبیعی امور است از سوی به امور که بدیهی می انگاریم توجه می کند و از سویی به اموری که برایمان مبهم است، توجه می کند. در این راستا این مقاله در حوزه انسان شناسی تغذیه با رویکردی مردم نگارانه و ملهم از رویکردهای مادی در تحلیل سیستم های فرهنگی به بررسی الگوها و شیوه های مصرف غذایی گیاه کما و باورهای فرهنگی مرتبط با آن در منطقه ای در جنوب سبزوار می پردازد. نتایج این بررسی حاکی از اهمیت قابل ملاحظه این گیاه مرتعی در بستر جوامع دامپرو منطقه مورد مطالعه است. به جهت اهمیت و کارکردی که این گیاه در چرخه حیاتی منطقه دارد، صورت بندی فرهنگی خاصی از آن در جامعه مورد مطالعه شکل یافته است. در این تصویر فرهنگی تلاش بر آن شده است با نوعی ساز و کار نامقدس ساز از این گیاه حفاظت گردد. در واقع به واسطه اهمیتی که گیاه کما در سطح محیطی و اقتصادی بافت دام پرور منطقه دارد، در سطح فرهنگی، در قالب یک برهم کنشی فرهنگی نوعی فرهنگ حفاظتگر درباره آن شکل یافته است. این فرهنگ حفاظت گر موجب تأثیراتی در حوزه اندیشه و عمل کنشگران منطقه در ارتباط با این گیاه شده است.
نقش ادبیات در تحولات گفتمان محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
249 - 268
حوزه های تخصصی:
ادبیات در تعامل و گفت وگوی دائمی با جامعه و محیط اعم از محیط زیست طبیعی و مصنوعی است. به موازاتی که از تحولات گفتمانی از جمله گفتمان محیط زیست تأثیر می پذیرد، می تواند در تغییر و تحولات گفتمانی نقش ایفا کند. در این مقاله ضمن معرفی مدل کاربردی سه گانه ادبیات به عنوان بوم شناسی فرهنگی، به سه نقش ادبیات در مواجهه با گفتمان های محیط زیستی پرداخته شده است. این سه نقش عبارت اند از: فراگفتمان فرهنگی منتقدانه، ضد گفتمان تخیلی و سوم میان گفتمان الحاق مجدد. در ادامه به نقد و بررسی نمونه یا نمونه هایی از آثار ادبی در هر یک از این نقش ها در تاریخ ادبیات معاصر پرداخته شده است. مبتنی بر این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ادبیات قادرست با استفاده از انرژی تخیل و ایجاد جهان های ممکن، سه عملکرد برجسته داشته باشد: نقد و اصلاح گفتمان محیط زیستی موجود، جایگزینی یکباره گفتمان محیط زیستی به حاشیه رانده یا فراموش شده و دیگر، گفت وگو و آشنایی گفتمان های محیط زیستی متنوع و نزدیک کردن آن ها به یکدیگر. هرسه کارکرد ادبیات می تواند در برجسته ساختن و پیشگیری از مخاطرات محیط زیستی که غالباً به دلیل تدریجی بودن از چشم یک نسل پنهان است، نقش قابل توجهی داشته باشد.
بازشناسی سفال بومی ایران با رویکرد بوم شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت پدید ه های بومی با درک فعالیت های انسان در محیط پیرامونش امکان پذیر است در این میان نمودهای مادی فرهنگ از به دلیل بر طرف کردن نیازهای مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردارند. آنها اندیشه ها را از طریق عینیت بخشی انتقال می دهند و پنداره های غیر مادی را به شیوه های مادی نمایان می کنند. در میان دست ساخته های فرهنگی، سفالینه ها دارای اهمیت خاصی هستند. این مقاله جهت بازشناسی سفال بومی ایران با رویکرد بوم شناسی فرهنگی در استان های سیستان و بلوچستان (کلپورگان سراوان)، هرمزگان (شهوار و حکمی میناب)، کردستان (نوره و بوگه بسی سقز)، گیلان (اسالم و سیاهکل) و مازندران (کلاگر محله جویبار) مولفه هایی چون مواد اولیه، مولفه های فنی، کیفیت های بصری، اهداف کاربردی و عملکردی، منابع انسانی تولید و ساختار فرهنگی و اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش به شیوه ای توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها با روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. در بررسی سفال مناطق مذکور، با توجه با تفاوت های محیطی، مواد اولیه و فنون ساخت و امکانات و محدودیت های ناشی از آن، شاهد تنوع محصولات تولیدی نهایی هستیم. در نهایت سفالینه های نهایی از لحاظ شکلی و نقش مایه های تزئینی تفاوت های بارزی دارند که با هویت های بومی پیوند می یابند.
درآمدی بر قوم باستان شناسی کوچ روان قره داغ مرکزی آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی مقدماتی منطقه قره داغ آذربایجان از سه منظر بوم شناختی، باستان شناختی و قوم شناختی است. این منطقه کوهستانی فاقد خاک زراعی غنی بوده و روستاهای کم جمعیت و اوباهای ایلات کوچ رو، تنها زمین سیمای آن محسوب می شوند. بررسی های باستان شناختی نیز نشان از فقر نسبی شواهد باستانی در دوره های ماقبل عصر آهن دارند. موضوع اصلی این مقاله، بررسی دلایل تداوم زندگی کوچ رو در این منطقه تا به امروز و نشان دادن پیوستگی های تاریخی و بوم شناختی آن است. در این مقاله نشان داده می شود که با توجه به شاخصه های محیطی و بوم شناختی حاکم بر منطقه قره داغ مرکزی، سنت های فرهنگی موجود در آن برای مدت بیش از سه هزار سال و با محوریت کوچ روی عمودی تداوم یافته است. فرض اصلی آن است که تداوم شرایط بوم شناختی و محیطی و محدودیت های خاص آن موجب این پایداری و استمرار فرهنگی بلند مدت شده است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش قوم باستان شناسی است. بررسی های باستان شناختی و قوم شناختی قره داغ بار دیگر نقش بنیادین زیست بوم را در پایداری یا ناپایداری شیوه های گوناگون زیستی اجتماعات انسانی بازتاب می دهد. روشن است که زیست بوم هایی نظیر قره داغ مرکزی، هرگز مجال شکل گیری نظام های استقراری و حرکت به سوی پیچیدگی های اجتماعی و فرهنگی را به ساکنان خود نخواهند داد.
مطالعۀ دست بافته های ایلی و عشایری ایران با رویکرد بوم شناسی فرهنگی، با تأکید بر گلیم های عشایر بختیاری، قشقایی، شاهسون و کُرمانج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از گذار درک و شناخت فعالیت های انسان در زیست بومش می توان به شناخت پدیده های بومی رسید. از این رهگذر مصداق ها و نمونه های مادی فرهنگ از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مصداق ها بازتاب دهنده اندیشه ها، آمال و تخیلات از طریق عینیت بخشی است و پندارهای غیرمادی را به شیوه های مادی و در قالب آثاری عمدتاً از جنس هنر به ظهور می رساند. بر این پایه، دست بافته های ایلی و عشایری ایران و به طورخاص گلیم بافته ها محملی برای بازتاب باورها، زیست بوم و عناصر آن، ذهنیات، احساسات و تمنیّات درونی بافندگان است. آن ها در هر ایل و منطقه ای خاص، بر مبنای باورها و روحیات شخصی، فرهنگ و هم چنین محیط زندگی را در کنار هم قرار داده و به عنوان بخشی از هویت ایلی و جمعی در دست بافته خویش با سبک مختص به خود، بازآفرینی می کند. تعامل و همراهی و پیوستگی میان فرهنگ و زیست بوم در عشایر بسیار چشم گیر است. این مقاله بر آن است تا به بازشناسی دست بافته های عشایری ایران با تکیه بر گلیم چهار منطقه از منظر مؤلفه های فن-شناختی(ریسندگی، رنگرزی، فنون بافت)، زیباشناختی (طرح و نقش، رنگ بندی)، مواد اولیه، ساختار فرهنگی و اجتماعی، منابع انسانی تولید (هنرمندان بافنده) را مورد مطالعه و بررسی قراردهد. جامعه نمونه و انتخابی در این تحقیق، چهار ایل بختیاری، قشقایی، شاهسون و کرمانج است. نحوه انتخاب نمونه ها به واسطه برجستگی ایل های یاد شده در تنوع و پرکاری و نقش پردازی گلیم ها و هم چنین اشتراکات در برخی نقوش می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادین و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری داده ها به روش کتاب خانه ای و میدانی صورت گرفته است.
انسان شناسی زیست محیطی: مروری بر موضوعات، رویکردها و کاربردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی زیست محیطی از زیررشته های انسان شناسی فرهنگی محسوب می شود که هدف نهایی آن بررسی انواع روابط میان انسان و محیط زیست پیرامونی اش است. در این مقاله، با کاوش در منابع حوزه انسان شناسی زیست محیطی در پی شناسایی موضوعات متداول آن، رویکردها و نگرش هایی که برای فهم رابطه انسان – محیط زیست دارد و درنهایت، کوشش های کاربردی آن هستیم. بر همین اساس، ساختار مقاله حاضر در بخش بدنه به سه پاره تقسیم شده است. در پاره نخست، با مرور جدیدترین مقالات منتشرشده به زبان انگلیسی در حوزه انسان شناسی زیست محیطی از سال 2018 به این سو، به بررسی مهم ترین موضوعاتی که موردتوجه انسان شناسان زیست محیطی بوده پرداخته شده است. موضوعاتی از جمله تجربه فرهنگی محلی چالش های زیست محیطی و روندهای سازگاری با این چالش ها مهم ترین موضوعات هستند که تداوم علایق پیشین این حوزه را نشان می دهد. در پاره ی دوم، رویکرد خاصی که انسان شناسان در تعریف نسبت خود با چالش های زیست محیطی دارند بررسی شده است. انسان شناسان برای مشارکت در چالش های زیست محیطی نقش های مختلفی برای خود تعریف می کنند از جمله تفسیرگر، مترجم، میانجی، تسهیل گر و کنش گر. تنوع این نقش ها گویای ظرفیتی است که انسان شناسی برای مشارکت در چالش های زیست محیطی دارد. در پاره ی سوم با مرور مهم ترین منابعی که به انسان شناسی زیست محیطی کاربردی پرداخته اند، انواع مختلف کاربردها و مشارکت های انسان شناسی زیست محیطی را بررسی می کنیم. درنهایت، در بخش نتیجه با بررسی برخی شکاف ها در مطالعات انسان شناسی زیست محیطی، مدلی از مشارکت انسان شناسی در بررسی چالش های زیست محیطی ارائه می شود که از سه جزء محوری تشکیل شده است: جامعیت معرفتی، جامعیت کنشی و جامعیت مقیاسی. هر یک از این سه جزء در مطالعات این حوزه موردتوجه انسان شناسان بوده اند.
بومی سازی به مثابه یک رویکرد موثر در نیل به گردشگری پایدار مطالعه کیفی در شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
301 - 344
حوزه های تخصصی:
از گردشگری به عنوان بزرگترین حرکت صلح آمیز از یک سوی مرزهای فرهنگی به سوی دیگر در تاریخ جهان یاد می نمایند. بومی سازی یکی از گفتمان هایی است که در عرصه پارادایم های جدید توسعه مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. بومی سازی در مفهوم خودباوری، حفظ و احیای روش های بومی و اعتبار بخشی به فرهنگ خودی بر اساس شناخت واقعی آن است. تجربه روشن ساخته است که بسیاری از تکنیک ها و روش های بومی به دلیل سازگاری و تطابق با زیست بوم، همان روش هایی هستند که امروزه معرف روش های رسیدن به توسعه پایدار هستند. این امر در عرصه گردشگری در مقوله هایی چون دانش های بومی، اقامتگاه های بوم گردی و گردشگری روستایی نمود می یابند. در این پژوهش به دنبال یافتن پاسخی برای این سوال هستیم: تأثیرات (مثبت) پدیده بومی سازی بر گردشگری شرق استان گستان به چه صورت بوده است؟ در بعد روش شناختی از روش تحقیق کیفی و رویکرد متناسب با کار انسان شناختی یعنی مردم-نگاری به عنوان روش عملیاتی تحقیق بهره برده شد و تکنیک تحلیل موضوعی به منظور تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت. با درنظر گرفتن هدف و مسئله محوری پژوهش یعنی بررسی تأثیر رویکرد بومی سازی در فرآیند گردشگری پایدار، و با توجه به تحلیل یافته ها نتیجه گیری می شود که با ایجاد زمینه های بومی سازی در عرصه گردشگری قلمرو تحقیق ، توانبخشی و کارائی جامعه بومی افزایش یافته و این امر با فرآیند توسعه پایدار گردشگری ارتباط مستقیم دارد
بازخوانی حیاط خانه ایرانی بر اساس نظریه بوم شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
۴۵۱-۴۳۱
حوزه های تخصصی:
پراکندگی پژوهش های معاصر معماری که با ورود شرق شناسان به سرزمین های کهن آسیایی از جمله ایران آغاز شده است. در مطالعات محققین بومی نیز به چشم می خورد. می توان این پراکنده گویی ها را محصول اثبات گرایی و تجربه گرایی علم مدرن دانست. در نظریات پسا اثبات گرایی سعی شده است از نگاهی کل نگر به ارتباط بین علوم دقت شود و بوم شناسی فرهنگی از چنین دیدگاهی نظرات پراکنده محققین بویژه بوم شناسان و فرهنگ شناسان را به هم مرتبط ساخته است. روش تحلیل داده ها کیفی با تحلیل محتوا است و روش گردآوری داده ها اسنادی می باشد. ارتباط الگوی سکونت و به تبع آن معماری با بوم و انسان قابلیت ورود بوم شناسی فرهنگی در تحقیقات معماری را نشان می دهد که بویژه در پژوهش های معماری پایدار موضوعیت و ضرورت دارد. پژوهش حاضر ضمن معرفی بوم شناسی فرهنگی عوامل محیطی و فرهنگی همبسته را بعنوان مدلی برای بازخوانی الگوی سکونت و محصولات کالبدی آن که در اینجا حیاط خانه ایرانی است بکار می برد و در پاسخ به عوامل و علل مؤثر در شکل گیری و تثبیت و توسعه الگوی حیاط خانه ایرانی، تکنولوژی، نوع معیشت و جهان بینی را معرفی می کند و آنها را همبسته با عوامل محیطی نظیر توپولوژی، اقلیم و مکان جغرافیایی می داند.
مصالح گزینی بر اساس سازگاری بومی- شخصیتی (درس آموخته هایی از معماری بومی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
۳۷۲-۳۵۱
حوزه های تخصصی:
انتخاب مصالح از جمله چالش های مهم در معماری معاصر است. تا جایی که در ضوابط نماسازی بناهای امروزی محدودیتهایی برای انتخاب و بکارگیری آن در نظر گرفته شده است. ورود انواع مصالح به کشور نیاز به مبنای بومی-زیباشناختی آن را ضروری می سازد. چراکه در صورت غفلت از این موضوع چهره اصیل شهرها دچار اغتشاش روز افزون خواهد شد. پژوهش حاضر با بررسی مبانی بومشناختی و انطباق آن با تئوری های شخصیت شناسی سعی در کشف تفاوت های بومی-شخصیتی انتخاب و بکارگیری مصالح گوناگون دارد. سوال تحقیق را می توان چنین مطرح نمود: تفاوت بین شخصیت های گوناگون در انتخاب، فراوری و بکارگیری مصالح چیست و در بناهای منتخب چگونه نمود یافته است؟ از آنجاییکه تزئینات نیز به عنوان عاملی برای کشف تفاوت ها در بکارگیری مصالح اهمیت دارد به تفاوت شخصیت ها در انتخاب ساختار تزئینات نیز پرداخته شده است. روش تحقیق در ایجاد و ساختار بندی مبانی نظری، استدلال منطقی و در استنباط تفاوت بین مصالح و تزئینات منبعث از گوناگونی شخصیتهای بومی تفسیری می باشد. در این پژوهش براساس مبانی استدلالی، خشکی بوم موجب متفکر و قضاوت گر شدن، رطوبت موجب احساسی و ادراکی شدن، سرما موجب برون گرا شدن و گرما موجب درون گرا شدن شخصیت پایه می شود. درون گرایی شخصیت پایه موجب استفاده از مصالح طبیعی، ایجاد تمایز اندک بین ظاهر مصالح، استفاده از مصالح تک رنگ و عدم تمایل به مصالح شاخص کننده می شود. برونگرایی شخصیت پایه موجب استقبال از مصالح جدید، استفاده از مصالح با رنگ های متنوع یا اصلاح رنگ مصالح و ایجاد تمایز بین بخشهای مختلف بنا با تغییر در نوع یا چینش مصالح می گردد. متفکر بودن و قضاوت گری در شخصیت پایه موجب عدم ریسک پذیری در انتخاب مصالح، استفاده از مصالح بافت دار در کنار مصالح صیقلی، تمایل به نشان دادن ترتیب هندسی مصالح با ایجاد وضوح در مرز قطعات و بندکشی ها می شود. احساسی و ادراکی بودن شخصیت پایه موجب ریسک پذیری در استفاده از مصالح جدید، تمایل به اندود کاری روی سفت کاری، استفاده از مصالح طبیعی یا کمتر فراوری شده، استفاده از مصالح با تضاد کم در رنگ و بافت می گردد.