مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
شک گرایی
حوزه های تخصصی:
با اینکه ایده آلیسم در غرب معاصر حضور و نتایج گسترده ای داشته است، اما به نظر می رسد که مبانی و پیامدهای معرفتی این دیدگاه دستخوش ناسازگاری های درونی و کاستی های اساسی است. در این نوشتار، نخست پاره ای از مبانی معرفتی ایده آلیسم با نگاهی انتقادی ارزیابی خواهد شد، سپس از نظریه های انسجام، پراگماتیسم، و ساخت گرایی به عنوان سه پیامد معرفتی اصلی ایده آلیسم سخن به میان خواهد آمد و در پایان، با مرور دلایل وجود جهان مستقل از ذهن، به برخی از مشکلات نهایی ایده آلیسم اشاره خواهد شد.
چالش های معاصر بر اخلاق دینی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مروری کلی به اخلاق مدرن با توجه به ارتباط آن با اخلاق دینی ارائه شده است. در این مرور کلی، اهمیت نقش مونتایگن، هابس، هیوم، کانت و هگل در تغییر مسیر اخلاق از دین بیان شده است و چنین استدلال شده که هر کس به ارائه اخلاق دینی در جهان معاصر امیدوار است، باید به مطالعه و بررسی فرآیند سکولارسازی اخلاق بپردازد. هم چنین به چند گرایش اخیر نیز اشاره شده و نظریه های اخلاقی در عصر حاضر به سه دسته کلی تقسیم شده است: نظریه های نتیجه گرا، وظیفه شناختی و فضیلت محور. درنهایت اثبات شده است که اخلاق دینی موفق باید موارد قوت این سه رویکرد را در خود فراهم آورد.
بررسی و نقد مبانی معرفت شناختی اخلاق سکولار(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اخلاق سکولار از مبانی هستیشناختی و انسان شناختی و نیز از برخی اصول و مبانی معرفت شناختی بهره میبرد. اموری همچون شکگرایی، نسبیّت گرایی، عقل گرایی، علم باوری و کثرت گرایی معرفتی اموری هستند که به عنوان مبانی معرفت شناختی اخلاق سکولار مطرح هستند. ابتلا انسان معاصر غربی به شکاکیّت و نسبیّت در معرفت از یک سو، و گرایشات علم باورانه، عقل گرایانه، کثرت گرایی معرفتی و اخلاقی از سوی دیگر، موجب دور شدن وی از اخلاق دینی گردید و زمینه را برای طرح اخلاق سکولار فراهم ساخته است. اینها جملگی ناشی از ضعف های مفرط مسیحیّت موجود و عملکرد سوء کلیسا در برخورد با اندیشه های علمی و فلسفی بوده است. این مقاله به تشریح این مبانی و نقد و بررسی آنها پرداخته و سعی در اثبات کارآمدی اخلاق دینی نموده است.
رویکرد ریزوماتیک به معرفت و نقد چالش های آن برای تربیت اسلامی (از منظر ملاحظات معرفت شناختی رئالیسم انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت اسلامی در عصر حاضر با چالش های گوناگونی روبه رو است. بخشی از این چالش ها ناشی از مواجهه جهان بینیِ «خدامحور» با جهان بینیِ «دنیامحور» جهان غرب است. در این میان پست مدرنیسم به جهت آموزه های پیچیده خود، جهت گیری های ضد و نقیضی را در بین اندیشمندان مسلمان برانگیخته است؛ تا جایی که برخی آن را به منزلة فرصتی مغتنم برای تربیت دینی و چاره ای برای کاستی های آن تلقی کرده اند و برخی دیگر معتقدند تفکر پست مدرنیستی اساساً امکان تربیت دینی را نفی می کند. «رویکرد ریزوماتیک» نیز در راستای تحقق بسیاری از آموزه های پست مدرنیستی به عرصه نظام های معرفتیِ قرن بیستمی وارد شد و طبیعتاً تلقی های مثبت و منفی خود را نیز در ارتباط با تربیت دینی به همراه خواهد داشت. مفروض این مقاله این است که رویکرد ریزوماتیک به معرفت برای تربیت دینی چالش هایی به همراه خواهد داشت که ما با مبنا قرار دادن نظام معرفتی رئالیسمِ انتقادی به نقد چالش های آن می پردازیم. بنابراین، در این مقاله ابتدا به طرح ویژگی های رویکرد ریزوماتیک به معرفت می پردازیم و سپس چالش های آن برای تربیت دینی را بررسی می کنیم و در پایان چالش های مطرح شده را از منظر رئالیسم انتقادی مورد نقد قرار می دهیم.
شکاف های نوین سیاسی در جوامع اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیر تکامل جوامع بشری با شکل گیری شکاف های سیاسی همراه بوده است. پیدایش نظام دولت - ملت و پیشرفت آن، عامل گسترش و نهادینه شدن شکاف های سیاسی به اشکال مختلف و ابعاد گوناگون آن بوده است. شکاف هایی که در صورت دوام و پایداری، باعث ایجاد رقابت ها و تقسیمات سیاسی در جوامع مختلف شده و از نقش تاثیرگذار در سرنوشت سیاسی دولت ها برخوردار هستند. در واقع رفتارهای سیاسی و رقابت های انتخاباتی برگرفته از انواع شکاف های فعال، در ظرف زمان های مختلف در نظام های سیاسی گوناگون، متنوع و متفاوت است. بنابراین، شکاف های سیاسی یکی از مباحث مهم علم سیاست و معضلات عمده دولت ها است. روند مدرنیزاسیون و دموکراتیزاسیون با ظهور شکاف های نوینی همراه است که شناسایی و مطالعه آنها برای حفظ ثبات و تعادل سیاسی و گسترش جامعه مدنی ضروری می باشد. پرسش اصلی این مقاله این است که شکاف های سنتی اروپایی کماکان از قابلیت تاثیرگذاری بر روی رفتارها و کنش های سیاسی برخوردار است؟ با توجه به پویایی جوامع بشری و حاکمیت الگوهای پلورالیستی در رژیم های مردم سالار اروپایی، همواره شاهد پیدایش و رشد تعارضات و شکاف های جدیدی می باشیم که از قابلیت سیاسی شدن و تاثیرگذاری بر ساختارهای سیاسی برخوردار هستند. بنابراین، در این مقاله هدف بررسی شکاف های جدیدی است که در دوره پساجنگ سرد، با قابلیت بالای تاثیرگذاری به عنوان شکاف های فعال سیاسی در جوامع اروپایی آشکار شدند.
امکان معرفت در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از قران کریم در پاسخ به پرسش ها و چالش های علوم انسانی و به طور خاص فلسفه و معرفت شناسی، افق های جدیدی را به روی علوم انسانی می گشاید. این مقاله تلاشی است برای کشف برخی از این پاسخ ها دربارهٴ یکی از مهم ترین مباحث معرفت شناسی، یعنی امکان معرفت. مقالهٴ حاضر، ضمن نگاهی اجمالی به یکی از معانی معرفت در قرآن کریم و تطبیق آن بر معرفت حصولی گزاره ای، دیدگاه های مختلف فلاسفه را در باب اصل واقعیت و امکان فهم آن بیان و سپس به دیدگاه های قرآنی می پردازد. نتیجه ای که مطلوب این نوشتار است، تأکید قرآن کریم بر اصل واقعیت، امکان معرفت انسان به آن و نفی شکاکیت و نسبیت گرایی عام می باشد.
تحلیلی انگیزه شناختی از شکاکیت هیوم و تأثیر آن بر شهرت هیوم به الحاد: کوششی برای رفع اتهام شکاکیت از هیوم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
123 - 150
حوزه های تخصصی:
همواره میان جاه طلبی های طبیعت گرایانه و داوری های شکاکانه هیوم تناقضی اجتناب ناپذیر وجود دارد. برخی منتقدان معاصر وی به دلیل اینکه پایه های نظام طبیعت گرایانه هیوم، به عنوان ویرانگر دفاع لاهوتی معاصر او، معرفت آدمی را به طبیعت آدمی تخصیص می داد، عنوان شکاک ملحد را به وی منتسب کردند. پس از مرگ هیوم، منتقدانش تفسیر طبیعت گرایانه را بر پیکره نظام فلسفی وی وارد ساختند. ما در این مقاله نخست نشان می دهیم که بلندپروازی های هیوم برای تثبیت علم اخلاق، وی را به سمت طبیعت آدمی سوق داد و پژوهش هایش را در تله شکاکیت گرفتار ساخت. سپس با نگاهی تحلیلی بر اندیشه هیوم و نیز با بررسی آرای منتقدان و مدافعان وی و نمایان ساختن اهداف پنهان وی از طرح شک، درستی یا نادرستی برچسب شکاک یا ملحد الصاقی به وی را بررسی می کنیم. همچنین درنهایت می کوشیم غبار شکاکیت را از چهره نظام طبیعت گرایانه وی بزداییم و نشان دهیم که حتی پژوهش های در معرض شکاکیت وی نیز با پیامدهای انکار وجود خدا در تعارض است. بنا بر یافته های این مقاله، شکاکیت برای هیوم نه ابزاری برای سست ساختن پایه های اندیشه، بلکه پُلی برای رسیدن به هدف است و شایسته است او را یک اخلاق گرای عقلانی بنامیم.
خوانش فلسفی از فیلم ماتریکس بر اساس مکتب شک گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
108 - 133
حوزه های تخصصی:
استفاده از فلسفه مزیتی رقابتی برای فیلم سازان به شمار می رود. ماتریکس از این مزیت بهره برده است. این فیلم مرزهای واقعیت و خیال را درنوردیده است، اما فیلمی صرفاً حادثه ای یا علمی تخیلی نیست؛ ماتریکس فیلمی فلسفی است. این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال است که چرا فیلم ماتریکس یک فیلم فلسفی است و همچنین به دنبال بررسی چگونگی ارایه مفاهیم فلسفه شک گرایی در صورت زیبایی شناختی فیلم است. این پژوهش بر شفاف ساختن نحوه استفاده از محتوای فلسفی در این فیلم به منظور استفاده فیلم سازان متمرکز است. روش تحقیق در این مقاله، ترکیبی از تحلیل محتوای کیفی، تحلیل تصویر و مطالعه موردی، با رویکرد روایی و رویکرد فرمی است. یافته های تحقیق در سه محور پیرنگ، شخصیت پردازی و میزانسن بیان شده است. این یافته ها نشان می دهد که در بخش پیرنگ، هشت مفهومِ فلسفی غار افلاطون، مغزهای درون خمره، اتوپیا، سیمولاکرا، جهان رؤیا و اصالت ادراک، قرص قرمز یا آبی در جهان خیالی یا واقعی، دیالوگ به مثابه عمل فلسفی، و ماتریکس به مثابه شک فلسفی وجود دارد. در شخصیت پردازی، نئو به مثابه سقراط و دکارت در فیلم دیده می شود و در فرم، با میزانسن «شک فلسفی» روبه رو هستیم. نتایج این بررسی نشان می دهد که «ماتریکس» به اعتبار نظریات و ادبیات فلسفی و همچنین بنابر تحلیل های برخی فیلسوفان معاصر، فیلمی فلسفی است و بر اساس «مکتب شک گرایی» قابل تحلیل و تفسیر است که مجموع این موارد سبب شکل گیری مدل شک گرایی در فیلم ماتریکس شده است.
ایده آلیسم و روانیدن روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
77 - 96
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اندیشه، متداول است که هر جنبش فلسفی می بایست در چارچوب تاریخی خویش فهمیده شود. این حکم، به خصوص، حقیقت ایده آلیسم آلمانی را نمایان می کند که اهداف و مسائل آن تنها در چارچوب فرهنگ آلمانِ متأخر قرن هجدهم قابل فهم است. به طور خاص، این فرهنگی که حیات فکری غالب در آلمان از میانه قرن هجدهم به حساب می آمد، روشنگری نامیده می شد. اما، با نزدیک شدن به اواخر قرن هجدهم، نشانه هایی از بحران در روشنگری پدیدار شد. اصول بنیادین روشنگری انتقادگرایی عقلایی و طبیعت گرایی علمی بود. درحالی که فرجام انتقادگرایی افتادن در دام شکاکیت بود، نتیجه طبیعت گرایی در ماتریالیسم نمایان می شد. اما هر دو غیرقابل پذیرش بودند، زیرا اگر شکاکیت باورهای عقل سلیم را در واقعیت جهان برون تحت الشعاع قرار می داد، ماتریالیسم باورهای متعلق به آزادی، ابدیت و [خداوند] را تهدید می کرد. ایده آلیسم آلمانی و همه اشکال آن- ایده آلیسم استعلایی کانت، ایده آلیسم اخلاقی فیشته و ایده آلیسم مطلق رمانتیک ها- کوشش های بسیاری به منظور حل بحران های روشنگری کردند. بدین سان، هدف این مقاله، نمایش ایده آلیسم آلمانی به عنوان کوششی پایدار به منظور حفظ میراث روشنگری است.
فاعل شناسایی در تفکر کانت و ملاصدرا؛ لوازم و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت و ملاصدرا به عنوان دو فیلسوف بزرگ با وجود تفاوت در سپهر معرفتیشان در برخی مواضع همچون فاعل شناسی قابل مقایسه هستند. نفس در تفکر کانت توانایی اش در فرایند شناخت به شدت محدود گشته و متاثر از فیلتر های چندگانه نفس است. کانت ضمن تفکیک عالم نومن و فنومن، شناخت نفس صرفا در قسم ادراکات تجربی ماخوذ از فنومن موجودات منحصر می کند. وی به واسطه اعتقاد به انسداد طریق تحصیل معرفت اطلاقی، گونه ای از شک گرایی تحدیدی را تجویز و به تفکیک کامل حوزه اخلاق و متافیزیک قائل می شود. ملاصدرا به واسطه اعتقاد به حدوث جسمانی، نفس را نه منفعل بلکه فعال در فرایند ادراک لحاظ می کند این مبنا مستلزم گذر از جزم گرایی به شک گرایی تحدیدی است. اما ملاصدرا بر خلاف کانت نه تنها شناخت نفس را محدود نمی کند؛ بلکه آن را امری ذواشتداد و وسعت پذیر می داند. صدرالمتالهین ضمن تلفیق دو حوزه اخلاق و متافیزیک، وصول نفس به معرفت نفس الامری و منطبق با واقع را مستلزم ورزیده گی نفس در بعد عملی و تخلق به اخلاقیات و ریاضت های شرعی و اشتداد وجودی در حوزه نظری ذیل فرایند وحدت عاقل و معقول می داند.
مبانی معرفت شناختی حقوق غرب از طلیعه فلسفه تا کانت
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲
85 - 119
حوزه های تخصصی:
موضوع معرفت شناسی، و یا نظریه دانش، ذهن انسان را برای هزاران سال به خود مشغول کرده است. موارد بسیاری در مورد آن نوشته شده است، و را ههای بسیاری برای مطالعه آن وجود دارد. می توان گفت که این مساله به عنوان یک مقوله فلسفی در غرب، توسط افلاطون آغاز شده و بعدها توسط ارسطو، شاگرد افلاطون، بعدها بوسیله دیگر فیلسوفان عصر روشنگری همچون هابز، دکارت، لاک، هیوم و در ادامه تاریخ تفکر غرب توسط کانت، توسعه یافته است. این پژوهش دامنه دار فلسفی هیچ یک از جنبه های دانش بشری را از حیطه ی خود خارج ندانسته و با طرح مسایل بنیادین خود در هر شاخه از دانش بشری تاش کرده است تا با ضابطه هایی که ارائه شده است میزان صدق و باور پذیری دستاورد های آن دانش را مشخص نماید. در دانش حقوق مسایلی از این دست که: پای ههای اصلی دانش حقوق کدامند؟ از جمله مهم ترین این سوالات است. البته این سوال را می توان به گونه ای عام تر نیز طرح نمود: چگونه می توان با دستیابی به درک معرفت شناختی فهم درستی از نظریات حقوقی داشت؟ در این مفهوم، معرفت شناسی به دنبال شناسایی اصولی برای ارزیابی نظریه های حقوقی است. این پژوهش بر آن است که دریک نگرش تاریخی- فلسفی در زمینه تئوری حقوقی تاثیر انگاره های معرفت شناسانه را در قطعه ی مهمی از تاریخ تفکر بشری )دوران نضج گیری فلسفه در یونان تا ظهور کانت ( بررسی نماید.