مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
هنر برای هنر
حوزه های تخصصی:
اصلی ترین معیاری که بر اساس آن می توان مکاتب و روشهای هنری و ادبی را جدا کرد، تفاوت در روزنه دید و تمایز در زیربنای فکری و فلسفی است. بنابراین تفاوتهای شخصی و گروهی هنرمندان و شاعران و نیز اختلاف زمان و مکان و سبک در مرزبندی هنری و ادبی معیار اساسی به شمار نمی آید. براین اساس هر نگرشی در فلسفه ادبیات از سه حالت بیرون نیست: الف: هنر برای خدا ب: هنر برای انسان ج: هنر برای هنر. آنچه می آید در مرحله نخست طرح مبانی دو تفکر متفاوت «هنر برای هنر» و «هنر برای خدا» است و در مرحله بعد، نقد و تحلیلی بر آرای صاحبنظران مکتب اصالت هنر (هنر برای هنر) از دیدگاه هنر خدامحور (هنر دینی و توحیدی) خواهد بود.
نقدی بر کتاب «جامعه شناسی هنر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله آن است با معرفی کوتاهِ شکل(فرم) کتاب، به محتوا و درون مایه های موجود در اثر پرداخته، و به دور از هرگونه عیب جویی، به صورتی هرچند کوتاه، نکات علمی و پژوهشی که در اثر رعایت نشده است را معرفی کند. در ابتدای این تحقیق با تاکید بر تز مولف مرده استِ رولان بارت، سعی شده که با نهایت احترام به مولف اثر، ملاحظات و تعریف های بیهوده را کنار گذاشته، و با واکاوی های لازم به گونه ای شفاف و صریح، نقدی درون ماندگار ارائه شود. اما قبل از آن نگاهی اجمالی به انواع هنرها مانند هنر برای هنر، هنر پیرو و هنر پیش رو داشته، و با ذکر تعریف هایی از آنها، در ادامه تحقیق، به هنرهای جدید نیز اشاره می کنیم. تا در نهایت دلایلی را مبنی بر به روز نبودن این کتاب متذکر شویم. در ضمن قبل از نتیجه گیری پیشنهاداتی در زمینه ی این کتاب مطرح شده است، که می تواند خواننده را بیش از پیش با رویکرد جامعه شناسی در هنر آشنا کند. در مرحله ی آخریعنی نتیجه گیری، کلیه مواردی که می بایست در زمینه ی نقد این کتاب رعایت شود، به ترتیب اعلام شده است.
نظریه های معطوف به هنر، مقدمه شناخت آثار هنری به مثابه رسانه
منبع:
علوم خبری سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
200 - 216
حوزه های تخصصی:
هنرمند با اشتغال به حرفه هنری،آثار هنری را خلق می کند. محصولاتی که می توان آنها را به مثابه رسانه شناسایی نمود. رسانه هایی متفاوت از مطبوعات کاغذی و مجازی و رادیو و تلویزیون از منظر نوع مخاطب و میزان مشارکت و انفعال آنها، که امروزه بسیار گویاتر و تاثیرگذارتر از رسانه های سنتی و دوشادوش دیگر رسانه های نوین هستند. اما آثار هنری را باید شناخت. امری که به دو دلیل، بسیار سخت است: یکی، نظریه های متعدد و متفاوت معطوف به عالم هنر و آثار آن، و دیگری، تعاریف و تفاسیر متنوع و حتی متضاد آثار هنری؛که اشراف به این حوزه و نهایتا تدوین چارچوب های حقوقی برای این عرصه را پیچیده نموده و در نوشته حاضر، سعی شده تا با تبیین نظریه های عمده مربوط به هنرکه سرآخر، به آثار هنری معطوف می شود؛ مسیر منتهی به تعریف و فهم بهتر آثار هنری، تسهیل و تسطیح شود.
افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن از دیدگاه کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
42 - 54
حوزه های تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان، هنر را وسیله ای برای ادراک حقیقت می دانند و مجرایی برای رسیدن به عالی ترین شناخت و معرفت قابل حصول بشر و نوعی از معرفت که دست یابی بدان با ابزار و وسایل دیگر محال است. کوماراسوامی از متفکرانی است که با این اندیشه هم رأی است. آناندا کوماراسوامی متفکر و اندیشمند سنّت گرا، مفهوم و معنای هنر را در نوشته های خود موردبحث قرار داده است. آموزه ی «هنر برای هنر»، یکی از مهم ترین مفاهیمی است که آناندا کوماراسوامی بر اساس اصول زیباشناسانه و معناگرایانه ی خویش، به بحث در خصوص آن پرداخته و غایتِ هنر را در نگرش سنّتی تعریف نموده است. این مقاله در نظر دارد آموزه ی هنر برای هنر را از منظر آناندا کوماراسوامی تبیین نماید و با بیان مفهوم هنر از منظر کوماراسوامی وجوه افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن را مطرح نماید. فرضیات مقاله بر این استوار است که از منظر کوماراسوامی هنر در نگرش سنّتی، غایتی غیر از خودش دارد و به نفی غایت هنر برای هنر که اساس تفکر در هنر مدرن است می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است هنر برای کوماراسوامی رهنمون مخاطب برای غایتی دیگر بر مبنای فعل عقل است و به مثابه ی وسیله ا ست که این امر را تسهیل می نماید. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی می داند و آن را در سیطره ی سنّت در خدمت غایات معنایی و کارکردی می شمارد. در مقابل آن، از آثار و تبعات شعار «هنر برای هنر» در دنیای مدرن به این اشاره دارد که پرسش از موضوع و مضمون، اثر را بی معنا می کند؛ همچنین مذاق عموم مردم به دنبال هنر معناگرا و غایت مند است. روش تحقیق در این مقاله به شیوه ی توصیفی–تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات در این نوشتار با بهره از منابع کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن از دیدگاه کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
63 - 75
حوزه های تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان، هنر را وسیله ای برای ادراک حقیقت می دانند و مجرایی برای رسیدن به عالی ترین شناخت و معرفت قابل حصول بشر و نوعی از معرفت که دست یابی بدان با ابزار و وسایل دیگر محال است. کوماراسوامی از متفکرانی است که با این اندیشه هم رأی است. آناندا کوماراسوامی متفکر و اندیشمند سنّت گرا، مفهوم و معنای هنر را در نوشته های خود موردبحث قرار داده است. آموزه ی «هنر برای هنر»، یکی از مهم ترین مفاهیمی است که آناندا کوماراسوامی بر اساس اصول زیباشناسانه و معناگرایانه ی خویش، به بحث در خصوص آن پرداخته و غایتِ هنر را در نگرش سنّتی تعریف نموده است. این مقاله در نظر دارد آموزه ی هنر برای هنر را از منظر آناندا کوماراسوامی تبیین نماید و با بیان مفهوم هنر از منظر کوماراسوامی وجوه افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن را مطرح نماید. فرضیات مقاله بر این استوار است که از منظر کوماراسوامی هنر در نگرش سنّتی، غایتی غیر از خودش دارد و به نفی غایت هنر برای هنر که اساس تفکر در هنر مدرن است می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است هنر برای کوماراسوامی رهنمون مخاطب برای غایتی دیگر بر مبنای فعل عقل است و به مثابه ی وسیله ا ست که این امر را تسهیل می نماید. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی می داند و آن را در سیطره ی سنّت در خدمت غایات معنایی و کارکردی می شمارد. در مقابل آن، از آثار و تبعات شعار «هنر برای هنر» در دنیای مدرن به این اشاره دارد که پرسش از موضوع و مضمون، اثر را بی معنا می کند؛ همچنین مذاق عموم مردم به دنبال هنر معناگرا و غایت مند است. روش تحقیق در این مقاله به شیوه ی توصیفی–تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات در این نوشتار با بهره از منابع کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
تأملی در امکان یا امتناع «هنر ارزشی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۹
167 - 195
حوزه های تخصصی:
بحث از هنر ارزشی و غیر ارزشی، مقوله ای پردامنه و دیرپا در فلسفه هنر، مطالعات فرهنگی و علم الاجتماع است و ناخواسته صحبت از نسبت فرم و معنا، چیستی امر زیبا و زیباشناسی هنر، نسبت هنر، ایدئولوژی و دین را به میان می کشد. ظهور ایده «هنر برای هنر» در قرن نوزدهم که ریشه در زیبایی شناسی کانت داشت، آغاز مواجهه ای نو با «هنر متعهد به ارزش» یا «هنر ارزشی» بود و اساس سنت هنری گذشتگان را به نقد می کشید. در این مقاله پس از تعریف و تدقیق مفاهیم اولیه و بررسی پیشینه تاریخی مسئله ، به زمینه های معرفتی و غیر معرفتی شکل گیری ایده «هنر برای هنر» اشاره کرده و امکان و بایستگی تعهد یا عدم تعهد هنر به ارزش را در سه ساحت تحققی و تاریخی، نظری و فلسفی، و مطالعه ذیل گفتمان دینی مورد بررسی قرار داده ایم. در نتیجه با ارائه ادله و بررسی مدعیات مشخص شد که نه تنها وجود هنر ارزشی به لحاظ امکان و تحقق غیرقابل انکار است و در گفتمان دینی نیز تنها این سنخ از آفرینش هنر به رسمیت شناخته شده است، بلکه خلق اثری که تماماً ملتزم به ایده هنر برای هنر باشد، ممکن نیست و هنر ناگزیر از تعلق به ارزش- به معنای جامعه شناختی آن- است. در بخش پایانی مقاله نیز پس از اثبات امکان هنر ارزشی، نظر دین در باب ارزشمندی ذاتی هنر بازگویی شده است.
بررسی و نقد کتاب انگاره ادبیات. از هنر برای هنر تا نوشتارهای عمل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه آخرین کتاب الکساندر ژِفِن با نام انگاره ادبیات. از هنر برای هنر تا نوشتارهای عمل گرا با اعطاء جایزه نوبل ادبی به باب دیلن در سال 2016 که واکنش های متناقضی را برانگیخته است آغاز می شود. ژفن خاستگاه مخالفت با این رویداد را گونه ای برداشت محدودکننده و زیبایی شناختی از انگاره ادبیات می داند که از سده نوزدهم به این سو در نقد ادبی و نظریه ادبیات، به ویژه در فضای آکادمیک، چیره گشته است. او هم سو با نوشته های پیشین خود، ضمن مخالفت با تمامی کسانی که از ابتدای سده بیست و یکم بحران، بی اعتباری، زوال و یا حتی مرگ ادبیات هم روزگار را فریاد می زنند، از نوزایی ادبیات و لزوم بازتعریف انگاره ادبیات سخن می گوید. او در این جستار می کوشد با رویکردی «توصیفی» و ارجاع به منابع بی شمار ویژگی های ادبیات معاصر کنش گرا را درتقابل با ادبیات خودآیین و خودبازتاب در شش حوزه برشمرد. جستار پیش رو تلاش می کند تا پس از شناساندن برداشت کارکردگرای ژفن از ادبیات هم روزگار که بسیار آمریکایی زده است، آن را با اندیشه های برخی از متفکران هم دوران او مقایسه کند تا پیامدهای رویکرد ژفن به ادبیات را، از جمله پیدایش گونه ای نقد اخلاقی و سانسور مرامی، واکاوی نماید.
رویکردی جامعه شناختی به رسالت هنرمند متعهد؛ نمونه مطالعاتی: نقاشی های نهضت بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسالت هنرمند و نقش هنر در جامعه، از پرسش های همیشگی هنر به شمار می آید که از گذشته های دور در میان اندیشمندان موضوع بحث بوده است. در یک سوی این ماجرا نظریه هنر برای هنر قرار دارد و در سوی دیگر این طیف، نظریه هنر مفید یا کارکرد اجتماعی جای دارد. در تمامی این چالش ها، نقش هنر در جامعه و رسالت هنرمند مورد سؤال بوده است. سؤال پژوهش آن است که چه تفاوت هایی میان برداشت مخاطب عام و مخاطب خاص از مفهوم زیبایی اثر هنری وجود دارد؟ نمونه مطالعاتی پژوهش شامل 10 نمونه است که از میان آثار نقاشی های نهضت بیداری اسلامی انتخاب شده اند. افراد شرکت کننده در آزمون در دو گروه دسته بندی شدند: 1- مخاطب خاص: هنرمندان حرفه ای فعال در خلق آثار هنری و دوستداران حرفه ای هنر و 2- مخاطب عام: علاقه مندان عمومی به آثار نهضت بیداری اسلامی. در این آزمون، از روش آلفای کرونباخ برای محاسبه قابلیت اعتماد استفاده شده است. در این حالت، هماهنگی درونی ابزار اندازه گیری و پرسشنامه طراحی شده مورد نظر است. برای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، ابتدا واریانس نمره های هر یک از سؤال های پرسشنامه و سپس واریانس کل محاسبه شده است. بر اساس فرمول مربوط، مقدار ضریب آلفا محاسبه می شود. در آزمون 404 پرسش شونده، در گروه نخست 173 نفر؛ و در گروه دوم 231 نفر شرکت کرده اند. نتایج پژوهش تأکید دارد که همان طور که انس با مردم و توجه ویژه به جایگاه هنرمند و رسالت فرهنگی و اجتماعی او، رمز پایایی و ماندگاری هنر اسلامی بوده است. هنرمند متعهد برای ایفای رسالت اجتماعی خود، لازم است ضمن رعایت مفاهیم، اصول و ارزش های هنری، آثاری قابل درک برای مخاطب عام طراحی و تولید کند.
نقد و بررسی کتاب هنر همچون درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان در دوره های مختلف، هنر را به صورت ابزاری درآورده تا به کمک آن بتواند احساسات درونی اش را بیان نموده و بر ترس هایش غلبه کند. کتاب «هنر همچون درمان» توسط آلن دوباتن و جان آرمسترانگ در زمینه هنردرمانی تدوین و نگارش شده و مهرناز مصباح آن را به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب با هدف تبیین کارکردهای گوناگون هنر در زمینه های مختلف روحی و روانی، اقتصادی و غیره به رشته تحریر درآمده و اگرچه در پاره ای از مباحث هنر به نوعی فدای درمان شده و از ارزش واقعی آن می کاهد، اما در مواردی نیز رویکردهای ارزنده ای ارائه می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به نقد انتقادی کتاب پرداخته است. روی سخن نوشتار حاضر با کیفیت شکلی و محتوایی نسخه ترجمه فارسی این کتاب است و نقد و بررسی کتاب اصلی محل تمرکز نخواهد بود. پس از مطالعه این کتاب می توان چنین استنباط کرد که هدف نویسندگان از نگارش آن این است که هنر را از جایگاه اصلی اش به زیر بکشند. از این رو شاید هنردوستانی که به نظریه «هنر برای هنر» معتقدند، با مطالب این کتاب مخالف باشند. کتاب حاضر نگاهی افلاطونی به هنر دارد و هنر را فقط در صورتی ارزشمند می داند که بتواند به درمان مشکلات روانی انسان ها بپردازد.