مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
گلیم
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۱ شماره ۲۱
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی گلیم بافت های معاصر و کهن شهر اردبیل از لحاظ طرح، رنگ و بافت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلیم بافی از هنرهای اصیل ایرانی است که ریشه در فرهنگ و باورهای قومی داشته و وسیله ای جهت شناسایی افکار و انتقال آداب و رسوم منطقه ای محسوب می گردد. از جمله مناطق فعال در این حوزه، شهر اردبیل می باشد که از دیرباز علاوه بر تولید گلیم، محل دادو ستد شاهسون های ترک تبار نیز بوده است که بافته های خود را در آن-جا به فروش می رساندند. از این رو منطقه مذکور در گلیم بافی جایگاه ویژه ای داشته است. در گلیم های قدیمی اردبیل، شاهد رنگ بندی بسیار تیره ، طرح های سنتی و اصیل و بافته هایی چاکدار بوده ایم. در قیاس این بافته ها با نمونه های امروزین آن چه که نظر را به خود جلب می نماید تفاوت های فاحشی است که در برخی پارامترهای ذکر شده به وجود آمده است. در نمونه های نوین بیشترین تغییر در رنگ بندی مشهود است که رنگ های ملایم جایگزین رنگ های سیر کهن گشته اند. در درجه بعدی تغییر در شیوه بافت می باشد. در گذشته کثرت بافته های چاکدار نسبت به شیوه قایق بافت را شاهد بوده ایم ولی امروزه جای این دو تکنیک تعویض گردیده است. از لحاظ نوع طرح کم ترین میزان تغییر را می توان یافت که این تغییرات در روش های ترکیب بندی آن ها صورت پذیرفته است. پژوهش حاضر که به صورت کیفی انجام یافته با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی نمونه های کهن و نوین را مورد مطالعه قرار داده است که نتیجه آن مشخص کننده نوع تحولات می باشد. هر چند که تغییرات مذکور در جهت نزدیکی به اهداف مشتریان و علی الخصوص مشتریان خارجی و در نتیجه کسب درآمد بیشتر از جانب تولیدکنندگان بوده است اما کیفیت بافته های جدید در نظر گرفته نشده و علاوه بر از دست دادن حالت سنتی قدیمی، کیفیت بافته ها نیز بسیار کاهش یافته است.
مقدمه ای بر زیبایی شناسی نقش و رنگ گلیم های عشایر بختیاری
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
19 - 39
حوزه های تخصصی:
نبوغ هنری و کیفیات زیبائی شناختی عشایر ایران خاصه عشایر بختیاری را می توان بر پهنه دستبافته های ایشان جستجو کرد. از این حیث گلیم، الگوئی در خور توجه و شاخص است. این هنر-صنعت پر پیرایه جولانگاه نقش و رنگ دنیای خیالین مردمانی ست که هیچگاه از هنر استفاده ابزاری نکرده اند؛ نه برای ابلاغ باورها و پنداشتهایشان و نه برای بدست آوردن بازار و سلیقه مخاطب و مشتری محصولاتشان. نقش و رنگ گلیم عشایر بختیاری بدون اغراق از زنده ترین و پرمایه ترین هنرنمائی های عشایر و روستائیان ایران است. از حیث بصری وزن و ارزش کم نظیر گستره ها و تعاملات فضای مثبت و منفی و بازیهای بصری آن و همچنین همنشینی بی بدیل رنگهائی که از حیات پیرامون ایشان مایه می گیرد با بسیاری از مؤلفه های مدرن همچون «آشنائی زدایی[1]»؛ تاکید بر شکل (فرم) و ارزشهای بصری ناب آن و نیز انتزاعی گری از یک سو و ملاکهای ماندگار «هنرقومی»، از سوی دیگر هم گرائی دارد. در هنرهای دیداری قومی تحلیلهای شکلی و صوری بر تحلیلهای زبانی اولویت دارد. بر همین اساس نزد هنرمند عشایری و روستایی مناسبت درونی و صوری طرح در نسبت به تحلیلهای زبانی و معنایی واجد اهمیت بسزایی است. این پژوهش که به صورت میدانی تحقیق و تحصیل شده، سعی دارد به روش تحلیلی-توصیفی و استدلال قیاسی ممیزه های زیبائی شناسی نقش و رنگ گلیم عشایر بختیاری را مورد مداقه قرار دهد. آنچه سؤال اصلی در پیشبرد این پژوهش دانسته می شود؛ چگونگی روند تکامل «آگاهی زیبائی شناختی» و نحوه انطباق انگیزه حاکم بر فرآیند خلق کنندگی ایشان، با مؤلفه های زیبائی شناسی ست که سوای هر پیش پنداشت و تحلیل اجتماعی-تاریخی مرتبط با این آثار، خواندنی و تطبیق پذیر می باشد.
بررسی ظاهری و مفهومی نقش مایه های حاشیه ای متداول در گلیم بافت های استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان اردبیل نظیر هر منطقه دیگری دارای صنایع دستی مختص به خود است که از مهم ترین و جذاب ترین آنها می توان به گلیم بافت ها اشاره نمود. گلیم اردبیل چه از نظر فرهنگی، به دلیل انعکاس نقش های اصیل و سنتی، و چه از نظر اقتصادی، که باعث تقویت اقتصاد این استان می گردد، مورداهمیت واقع شده است. با این حال، تحقیقات عمده ای در رابطه با گلیم های آن صورت نیافته است. یکی از مشخصه های مهم این دست بافت ها که معرف فرهنگ اقوام بافنده است، نقوش به کاررفته در آنهاست. بنابر خلل تحقیقاتی در این راستا و نبود مطالبی مدون و مکتوب در زمینه معرفی نقش مایه ها و مفاهیم آنها که مسئله اصلی این پژوهش است، این سؤال مطرح می گردد که نقش های کاربردی بافته های موردنظر کدام اند و دارای چه مفهوم و معنایی هستند. باتوجه به حجم بالای نقش های موجود در این بافته ها، تنها بررسی نقش مایه های حاشیه ای در آنها صورت پذیرفته است. هدف اصلی این پژوهش، ابتدا بررسی و شناسایی نقوش تزئینی حاشیه گلیم بافت ها و سپس مطالعه مفهوم و معانی نمادین این نقش ها در دست بافته های موجود است. این تحقیق از نوع کیفی بوده و روش پژوهش آن توصیفی است که غالب اطلاعات به صورت میدانی جمع آوری شده و سپس با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل استقرایی تدوین گشته است. حاصل این تحقیقات، بیانگر نوع نقش های کاربردی در انواع حاشیه ها به صورت نقوش متصل و منفصل در گلیم بافت های استان اردبیل است که به صورت نقوش گیاهی، جانوری، کیهانی و لوازم مورداستفاده در زندگی روزمره بافندگان و عناصر طبیعی نمود یافته است. هریک از گروه نقش ها تقسیماتی دارد با معانی و مفاهیم نمادین مختلف که نشانگر باورها و اعتقادات بافندگان منطقه بوده و از دیرباز تا حال ادامه یافته است.
مطالعه تطبیقی طرح مُحَرمات کورگانی در گلیم ایل شاهسون با گلیم اقوام یکجانشینِ استان اردبیل در اواخر دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهسونهای مغان که وارثان فرهنگ و هنر آسیای مرکزیاند؛ در هنرها و صنایع دستی خود هم از اصالتهای اجدادی خویش و هم از فرهنگ و تمدنهای همجوار تأثیراتی را پذیرفتهاند. آنها همگام با مهاجرت و گسترش سرزمینهای ییلاقی خود از همکاری و همفکری هنرمندانی که با ایشان برخورد داشتهاند؛ در تولید، پردازش و توزیع نقشمایه ها و آرایه های تزئینی بهره های فراوان بردهاند. بهطوریکه سهم هنرمندان هر سرزمین بهوضوح در تولیداتشان دیده میشود. تبادلاتِ فرهنگی شاهسونها، در اواخر دوره قاجار وارد مرحلهای تازه گردید. این تغییرات در نحوه پرداختن به نقوشِ دستبافته ها بهویژه در زیراندازهای گلیمی، ملموستر از سایر حوزه های فرهنگی و هنریشان دیده میشود. تحقیق حاضر با مقایسه طرح محرمات کورگانی در گلیمهای شاهسون با اقوام یکجانشین که در اواخر دوره قاجار و در سطح استان اردبیل بافته شدهاند؛ درپی پاسخ به این پرسش اصلی است که خصلتهای تصویری هریک از آنها چگونه است و دارای چه وجوه اشتراک و افتراقی هستند. لذا هدف نوشتار حاضر، شناخت و تحلیل ویژگیهایی است که موجب تمایز و تشابه این آثار شده است. تحقیق پیشِرو، حوزه مطالعات کیفی را دربر میگیرد و باتوجهبه ماهیت تطبیقی این پژوهش روش انجام آن، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات متن از دو طریق: اسنادی و میدانی گردآوری شدهاند. تحلیلهای تصویری نیز با اشاره به 8 نمونه شاخص و 16 نمونه تطبیقی از جزئیات نقش، صورت پذیرفته است. یافته های تطبیقی نقوش، بیانگر آن است که شاهسونها درزمینه ترکیببندی طرح و سادهسازی نقوش از یکجانشینان تأثیر پذیرفتهاند. ازطرفی، تأثیرگذاری آنها بیشتر از حیث آذینگری و تزئیناتِ پرکار بوده است. عوامل اقتصادی، اقلیمی، اجتماعی و مهاجرتهای ایلی نقشی اساسی در چگونگی این دادوستدها داشتهاند.
مطالعۀ دست بافته های ایلی و عشایری ایران با رویکرد بوم شناسی فرهنگی، با تأکید بر گلیم های عشایر بختیاری، قشقایی، شاهسون و کُرمانج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از گذار درک و شناخت فعالیت های انسان در زیست بومش می توان به شناخت پدیده های بومی رسید. از این رهگذر مصداق ها و نمونه های مادی فرهنگ از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مصداق ها بازتاب دهنده اندیشه ها، آمال و تخیلات از طریق عینیت بخشی است و پندارهای غیرمادی را به شیوه های مادی و در قالب آثاری عمدتاً از جنس هنر به ظهور می رساند. بر این پایه، دست بافته های ایلی و عشایری ایران و به طورخاص گلیم بافته ها محملی برای بازتاب باورها، زیست بوم و عناصر آن، ذهنیات، احساسات و تمنیّات درونی بافندگان است. آن ها در هر ایل و منطقه ای خاص، بر مبنای باورها و روحیات شخصی، فرهنگ و هم چنین محیط زندگی را در کنار هم قرار داده و به عنوان بخشی از هویت ایلی و جمعی در دست بافته خویش با سبک مختص به خود، بازآفرینی می کند. تعامل و همراهی و پیوستگی میان فرهنگ و زیست بوم در عشایر بسیار چشم گیر است. این مقاله بر آن است تا به بازشناسی دست بافته های عشایری ایران با تکیه بر گلیم چهار منطقه از منظر مؤلفه های فن-شناختی(ریسندگی، رنگرزی، فنون بافت)، زیباشناختی (طرح و نقش، رنگ بندی)، مواد اولیه، ساختار فرهنگی و اجتماعی، منابع انسانی تولید (هنرمندان بافنده) را مورد مطالعه و بررسی قراردهد. جامعه نمونه و انتخابی در این تحقیق، چهار ایل بختیاری، قشقایی، شاهسون و کرمانج است. نحوه انتخاب نمونه ها به واسطه برجستگی ایل های یاد شده در تنوع و پرکاری و نقش پردازی گلیم ها و هم چنین اشتراکات در برخی نقوش می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادین و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری داده ها به روش کتاب خانه ای و میدانی صورت گرفته است.