مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
دست بافته
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۵
43 - 54
حوزه های تخصصی:
این نوشتار تلاش دارد با نگاهی بر دست بافته های بختیاری، به شناسایی نقوش نمادین مرتبط با حرز و تعویذ در دست بافته های این قوم بپردازد. از این رو مسئله قابل تأمل این است که چگونه نقوش مرتبط با حرز و تعویذ، روی این آثار کاربردی زندگی نقش بسته است و دلیل کاربرد این نقوش پر رمزوراز در این آثار چیست؟ به نظر می رسد پاسخ این سؤال را بایستی در حوزه فرهنگ لر بختیاری و نمادهای ایشان_که هریک با کارکرد مادی و معنوی ملهم از آداب و رسوم، سنت ها، عادات، برداشت ها و بینش ها و نهایتاً فرهنگ غنی و پربار آنان است_ جستجو کرد. مقاله حاضر به روش تحلیل محتوا انجام گرفته و اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی به دست آمده است. نتایج نشان می دهد اعتقاد به نیروهای ماورایی حرز و تعویذ در قالب نقوش پر رمزوراز علاوه بر جنبه تزئینی و کاربردی، رسانه ای برای انتقال پیام و ارزش های ثبت شده تاریخی آنها است. به علت اهمیت دست بافته ها در میان اقوام ایرانی، این نقوش جهت انعکاس آمال، آرزوها و خواسته هایش بستر مناسبی است و به جهت ارزش و بار اعتقادی شان به عنوان نقوش تزئینی وارد هنرهای دستی عشایر لر بختیاری شده اند.
واکاوی آسیب های مرتبط با دست بافته های عشایر بختیاری در سبک زندگی معاصر با تکیه بر آرای پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
117 - 136
حوزه های تخصصی:
دست بافته های کاربردی همواره یکی از تولیدات مهم و موردنیاز عشایر بختیاری بوده است. هنری قومی که در عرصه علوم انسانی و اجتماعی نیز به عنوان سند تاریخی و یک گونه ی متفاوت از حوزه هنر دارای اهمیت است. با توجه به تغییرات کنونی سبک زندگی که عمدتاً مطابق با تحولات فرهنگی و اجتماعی و فاصله میان سنت و تجدد بوده، کاهش دامنه ی تولید و فراموش شدن بخش عظیمی از بافته ها اجتناب ناپذیر شده است. ازاین رو مقاله حاضر باهدف آسیب شناسی دست بافته های کاربردی عشایر بختیاری، در پی پاسخگویی به این سؤال اصلی که آسیب ها و موانع حیات و مصرف دست بافته های بختیاری در سبک زندگی امروزی کدام اند؟ بوده است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی و از نوع مطالعات مردم نگاری بوده و از لحاظ ماهیت کیفی است. رویکرد آن جامعه شناسی هنر با تأکید بر نظریه ی پیر بوردیو در خصوص مصرف و سبک زندگی است و در این راستا از نظریه "میدان" و مؤلفه های مرتبط با آن بهره برده است. تحلیل داده ها بر پایه ی تحلیل مضمون و ارائه ی الگو بر پایه ی آسیب شناسی انجام گرفته است. نمونه گیری به صورت غیر احتمالی و بر پایه ی اشباع اطلاعاتی با مشارکت 34 نفر از تولیدکنندگان، عرضه کنندگان، مصرف کنندگان و صاحب نظران صورت گرفته و اطلاعات به دو روش اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. حاصل آنکه آسیب ها با دو حوزه ی کاربرد و زیبایی شناسی (ذائقه هنری) در ارتباط مستقیم اند که متأثر از منش افراد در حکم کنشگران میدان بافته ها می باشد؛ همان گونه که بوردیو نیز فرهنگ مصرف را ریشه در منش و ذائقه هر فرد می داند. به واقع با در نظر گرفتن نقش سرمایه فرهنگی در سبک زندگی، در میدان دست بافته های کاربردی عشایر بختیاری در قامت سرمایه ی فرهنگی عینی شده، دو گروه کنشگران ناب و وابسته قابل تشخیص است که خود نیاز به یک گروه سوم در راستای تلفیق خصوصیات دو گروه مذکور و به دست آوردن میدان قدرت را نشان می دهد؛ چراکه قطب سوم از منظر سرمایه فرهنگی بر دست بافته ها تأکید دارد و با توجه به عدم تطابق کاربردی آن ها با معیارهای پذیرش در بازارهای هدف و وجوه زیبایی شناسی شان با سلیقه و پسند دنیای امروزی؛ در پی ورود ایده های جدید بوده تا توأمان جایگاه هنری و مصرفی را به دست آورد.
بررسی تطبیقی نقوش دست بافته های عشایر بختیاری با سفال های پیش از تاریخ جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافندگی، یکی از فنون اصلی ایل بختیاری است و دست بافته های آنها، دارای نقش های متنوع، شیوه ها و تکنیک های مختلف ملهم از ذهن هنرمندان هستند و طرح و نقش بافته ها، با فرهنگ و طبیعت منطقه بختیاری ها در ارتفاعات و دره- رودخانه های زاگرس ارتباط تنگاتنگی دارد و موقعیت جغرافیایی منطقه؛ به خصوص پیچ وتاب شبکه های ارتباطی و رودخانه ها و دیگر عناصر زیست محیطی، نقش شایان توجهی در شکل دهی به داده های باستان شناختی و نقش مایه های آثار هنری منطقه داشته است. یکی از این آثار هنری، نقوش دست بافته های عشایر بختیاری است. بهترین داده های باستان شناختی جهت تطبیق با نقش مایه دست بافته ها، سفال است. هدف از پژوهش، تحلیل نقش مایه های مشترک دست بافته های بختیاری با سفال های پیش از تاریخ منطقه جنوب غرب ایران است. روش تحقیق، توصیفی-تطبیقی همراه با تحلیل است و داده ها، از مطالعات اسنادی و بازدید میدانی (جهت دسترسی به نقش مایه دست بافته های بختیاری) حاصل شده اند و رویکرد پژوهش، تاریخی است. سؤال پژوهش این بوده که تطبیق نقش مایه دست بافته های بختیاری با سفال (یافته باستان شناختی) جنوب غرب ایران در دوران پیش از تاریخ، چگونه قابل تبیین است؟ نتایج پژوهش نشان می دهند که نقوش دست بافته های بختیاری، ریشه در طبیعت پیرامون زندگی آنها، اعتقادات، فرهنگ و سنت های جنوب غرب ایران داشته و شباهت های بسیاری بین نقوش سفال و دست بافته ها وجود دارند و بسیاری از این نقش مایه ها نظیر؛ نقوش هندسی، گیاهی، انسانی، حیوانی و سایر نقوش نظیر؛ چلیپا، زنجیره خمپا (مئاندر) با نقوش سفالی پیش از تاریخ منطقه جنوب غرب ایران (جعفرآباد، جوی، بندبال، چغامیش، سوزیانا و محوطه های مس و سنگ چهار محال و بختیاری مانند تپه هفشجان، سورک و شهرکرد) تطابق داشته و بیشتر نگاره های پیش از تاریخ در کالبد سفال، به دست بافته های عشایر بختیاری راه یافته و ماندگار شده اند.
قالی طرح ناظم در فرآیند تغییر شیوه ی زندگی عشایر قشقایی از کوچ نشینی به اسکان، مطالعه موردی: قالی های نقش ناظم بافت کانون های اسکان چشمه رحمان و گل افشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
189 - 214
حوزه های تخصصی:
این مقاله حاصل یک فعالیت میدانی و در ارتباط با قالی طرح ناظم قشقایی است که در کانون های اسکان چشمه رحمان و گل-افشان در شهرستان سمیرم از توابع استان اصفهان، به انجام رسیده است. طرح ناظم یکی از برجسته ترین طرح ها در میان انواع طرح های رایج در نظام بافندگی قشقایی است که امروزه با رویکرد و ساختاری متفاوت از گذشته در جغرافیای قشقایی -از استان فارس تا جنوب اصفهان(سمیرم)- بافته می شود. روند اسکان و یکجانشین شدن ایل و عشایر قشقایی منجر به تغییر شیوه زندگی و تحول بنیادین در تولید کمی و کیفی، کاربرد و ساختار دست بافته های قشقایی به ویژه قالی طرح ناظم در بُعد فن شناختی و زیبایی شناختی شد. این ابعاد در پژوهش حاضر مورد بررسی و تحلیل قرارخواهد گرفت. نوع تحقیق بنیادین و روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات به طور غالب، میدانی است. یافته های تحقیق حاکی از این است که تغییر شیوه زندگی از کوچ نشینی به اسکان(یکجانشینی) تأثیرات بنیادین و قابل توجهی را در روند تولید دست بافته های عشایری و به طور ویژه قالی های طرح ناظم داشته است. به گونه ای که فرآیند ذهنی بافی جای خود را به بافت از روی نقشه و الگو های شطرنجی داده-است. اندازه قالی طرح ناظم نسبت به گذشته کوچک تر شده و عناصر ساختار اصلی طرح (فضای محراب گون، نیم سروها، درخت هزارگل-گُلدان مرکزی و گل و برگ های افشان شده و شکل نعلبکی) دچار تغییرات اساسی شده است. تنوع رنگی به مدد حضور رنگ های شیمیائی نسبت به طرح قدیم، بیش تر شده است.
تحلیلی بر نوشتار سیاحان غربی درباره فرش ایران در اواخر آق قویونلو و دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره صفوی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین دوره های تاریخی ایران محسوب شده و نوشته های زیادی نیز در شناخت تحولات اجتماعی، فرهنگی و هنری این دوره وجود دارد. دانش نظری در مورد فرش ایران در دوره های تاریخی، نیاز به بررسی اسناد تاریخی داشته و در این خصوص بررسی سفرنامه های نوشته شده در دوره صفویان می تواند بخشی از اطلاعات فرش ایران را کامل نماید. مسئله اصلی نیز چرایی و چگونگی حضور اطلاعات فرش در بین متن سفرنامه ها و چگونگی طرح موضوعات مرتبط با فرش ایران است. سؤال اصلی عبارت است از؛ تنوع بافته ها چگونه است؟ بررسی جغرافیای بافت در دوران صفویه، کارکردها و جنس و ابعاد قالی ها چگونه است؟ هدف اصلی شناسایی نگرش سیاحان غربی و موضوعات منعکس شده فرش بافی در عصر صفوی در متن های سفرنامه هاست. نوع تحقیق کیفی است. روش تحقیق توصیفی تاریخی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای-اسنادی است. نمونه آماری در راستای انجام این پژوهش، 2۴ سفرنامه را مورد بررسی قرار داده که به متن 21 سفرنامه که به موضوعات فرش اشاره شده، در این مقاله استناد شده است. نتایج نشان می دهد فرش دارای کارکردهای متنوع و نیز دارای کاربری های متفاوت در این دوره بوده و اطلاعات زیادی بر اساس متن سفرنامه ها می توان به دست آورد؛ اما موضوع بسیار مهم در این است که به رغم دریافت اطلاعات تخصصی همانند جنس مواد اولیه، تنوع بافته ها، محل قرارگیری، جغرافیای بافت و... که در سفرنامه ها منعکس شده و نویسندگان غربی، قالی را همواره در یادداشت های خود مدنظر داشته اند، ولی به ویژگی های هنری مانند طرح و نقش و حتی رنگ و جنبه های زیباشناسانه اشاره ای نکرده اند.
پژوهشی در جُل های عشایری با تأکید بر جل های قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دست بافته های عشایری، علی رغم این که جنبه کاربردی و خود مصرفی بودن، هدف بود لیک جنبه زیباشناختی و تلطیف نمودن آن با انواع نقش و نگاره های بومی که حاصل زایش باورهای شخصی و جمعی است، برجسته تر می نماید و گویی دست-بافته بهانه و عرصه ای بوده برای رخ نمودن ذوق آزمایی، بازنمایی خیال و احساس. جل اسب نمودی از دست بافته های عشایری و به طور خاص قشقایی است که فضایی را جهت طراحی، نقش اندازی و هم نشین کردن رنگ های بومی و طبیعی توسط بافنده فرآهم آورده است. در این مقاله، ضمن پرداختن مختصر به توصیف و معرفی دست بافته های قشقایی، انواع پوشش ها و تزئینات مربوط به اسب، جل های عشایری و به طورخاص جل های قشقایی از منظر فن بافت و ساختار و هم چنین ابعاد زیباشناختی آن، معرفی، توصیف و تحلیل قرارمی گیرد و برای این فرآیند، تعداد 24 جل به عنوان نمونه انتخاب مورد مطالعه قرارگرفت. یافته های حاصل از تحقیق پیش رو بر آن است که ساختار جل های همه مناطق ایران فارغ از برخی استثناع ها، از یک شکل و فرم کلی تبعیت می کند.
مطالعۀ دست بافته های ایلی و عشایری ایران با رویکرد بوم شناسی فرهنگی، با تأکید بر گلیم های عشایر بختیاری، قشقایی، شاهسون و کُرمانج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از گذار درک و شناخت فعالیت های انسان در زیست بومش می توان به شناخت پدیده های بومی رسید. از این رهگذر مصداق ها و نمونه های مادی فرهنگ از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مصداق ها بازتاب دهنده اندیشه ها، آمال و تخیلات از طریق عینیت بخشی است و پندارهای غیرمادی را به شیوه های مادی و در قالب آثاری عمدتاً از جنس هنر به ظهور می رساند. بر این پایه، دست بافته های ایلی و عشایری ایران و به طورخاص گلیم بافته ها محملی برای بازتاب باورها، زیست بوم و عناصر آن، ذهنیات، احساسات و تمنیّات درونی بافندگان است. آن ها در هر ایل و منطقه ای خاص، بر مبنای باورها و روحیات شخصی، فرهنگ و هم چنین محیط زندگی را در کنار هم قرار داده و به عنوان بخشی از هویت ایلی و جمعی در دست بافته خویش با سبک مختص به خود، بازآفرینی می کند. تعامل و همراهی و پیوستگی میان فرهنگ و زیست بوم در عشایر بسیار چشم گیر است. این مقاله بر آن است تا به بازشناسی دست بافته های عشایری ایران با تکیه بر گلیم چهار منطقه از منظر مؤلفه های فن-شناختی(ریسندگی، رنگرزی، فنون بافت)، زیباشناختی (طرح و نقش، رنگ بندی)، مواد اولیه، ساختار فرهنگی و اجتماعی، منابع انسانی تولید (هنرمندان بافنده) را مورد مطالعه و بررسی قراردهد. جامعه نمونه و انتخابی در این تحقیق، چهار ایل بختیاری، قشقایی، شاهسون و کرمانج است. نحوه انتخاب نمونه ها به واسطه برجستگی ایل های یاد شده در تنوع و پرکاری و نقش پردازی گلیم ها و هم چنین اشتراکات در برخی نقوش می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادین و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری داده ها به روش کتاب خانه ای و میدانی صورت گرفته است.
بازار ورنی: زندگی نامه اجتماعی دست بافته هایی از لومه دره تا تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نگارنده بر آن است تا با تجربه مردم نگارانه خود از بررسی دست بافته ای به نام «ورنی» چیزهایی درباره جامعه لومه دره، از عشایر شمال غرب ایران و جامعه تهران بگوید. حرکت ورنی با تحریک بازار باعث می شود تا درباره ماهیت چیزها و فرایندهای منظره سازی به شیوه انسان شناختی تأمل کنیم. زندگی نامه عناصر و فرم های فرهنگی در دهه های اخیر موجب کارهای جذابی در میان انسان شناسان شده است. بررسی زندگی نامه اجتماعی اشیایی چون ورنی نشان می دهد که چگونه بودن و ورود چیزها به مکان های مختلف همراه است با بسترمندی در نظام های ارزشی گوناگون. بازار ورنی در دهه های اخیر موجب احیا و بازگشت سنّت هنرهای تجسمی لومه دره شده است؛ سنّت هنری ای که خود را در قالی ها، جاجیم ها، گلیم ها، و فرمش ها نشان می داد و کم رونق شده بود، با تحریک بازار، از نو و در بستر و رابطه ای جدید زنده شده است. شوق بازارِ ورنیْ تهرانی ها را در ارتباط با بازنمودی چندحسی از لومه دره قرار می دهد و آغاز به گشایش منظره هایِ چندحسی در ذهنِ خریداران می کند که از خلال آنْ تخیل های مکانی از جامعه تولیدکننده پدید می آید. بررسی انسان شناختی بازار ورنی به ما نشان می دهد که چگونه معناهای عمل شده، معناهایی که در عمل تجربی به وجود می آیند، به جای معناهای رمزگذاری شده، از خلال یک شیء به کار می افتند. تحلیل بازار ورنی روشن می کند که ورنی چه تفاوت هایی در عملِ لومه دره ای ها و در عمل تهرانی ها دارد و چگونه این دو جامعه می توانند به واسطه یک شیء درباره یکدیگر بیندیشند و عمل کنند. پیام این مطالعه به پژوهشگران هنر و محققان صنایع دستی در ایران آن است که خود را از سلطه گفتمان های معنامحور و موقعیت های کتابخانه ای و موزه ای برهانند و آثار هنری را در لحظات عمل تولیدکنندگان و مصرف کنندگان تجربه کنند.
تعامل فرهنگ و محیط در دست بافته های بلوچ از گذار نظریه بوم شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بوم شناسی فرهنگی رویکردی است که ملاحظات فرهنگی ارتباط انسان با محیط یا زیست بومش را مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرارمی دهد. بررسی و تحلیل دست بافته های بلوچ به عنوان بخش مهمی از فرهنگ و هنر قومی در چهارچوب رویکرد بوم شناسی فرهنگی و سنجش میزان ارتباط و بهره گیری آن ها از طبیعت و جغرافیای بلوچ، هدف این پژوهش است. از این رو پرسش اصلی این است که ارتباط و بازتاب زیست بوم و اکولوژی قوم بلوچ در فرآیند تولید دست بافته ها و آفرینش نقوش آن ها چگونه و به چه میزان است؟. مهم ترین نتایج این پژوهش چنین است: بوم شناسی فرهنگی نماین گر این است که در کسب آگاهی و شناخت پدیده فرهنگ و داشته های فرهنگی انسان و ارزش های وابسته به آن به ویژه هنرهای بومی نیازمند توجه به زیست بوم و مطالعه در منظومه محیطی اوست. ابعاد مختلف زندگی قوم بلوچ و مشخصاً آثار هنری آن ها نظیر دست بافته ها، ابعاد فن شناختی(مصالح بافت، ریسندگی، رنگرزی، دار و ابزاربافت، ساختار بافندگی) و هم چنین پویایی و خلاقیت در طراحی ذهنی، خیالی و انتزاعی مرتبط با جنبه های زیباشناختی و کیفیت های دیداری(بصری) در متن دست بافته ها، به واسطه نوع زندگی و هم چنین حضور در پهنه طبیعت، همواره برساخته و متأثر از محیط و الگوبرداری از عناصر آن است. این پژوهش از نوع توسعه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.