مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
نظرییه زمینه ای
حوزههای تخصصی:
در جهان معاصر، جمعیت سالمندان در بسیاری از کشورها به سرعت درحال افزایش است؛ ولی هنوز توجه کافی به مسائل مرتبط با سالمندی در نظام اجتماعی و سیاست گذاری های شهری و روستایی وجود ندارد و این غفلت می تواند چالش های جدی برای آیندیه جامعه ایجاد کند. پژوهش حاضر منتج از یافته های تحقیقی با رویکرد کیفی درباریه چالش های سالمندی موفق است که در شهر اراک انجام یافته و عمده ترین مشکلات مطرح شده ازسوی سالمندان را در دستیابی به سالمندی موفق واکاوی کرده است. روش پژوهش نظرییه داده بنیاد است و مشارکت کنندگان، 25 سالمند ساکن شهر اراک هستند که ازطریق نمونه گیری هدفمند و به صورت داوطلبانه در یک مصاحبه عمیق شرکت کرده اند. براساس یافته ها شرایط علّی در قالب دشواری معیشت، به همراه دو مقولیه تسهیلگر شامل دولت نامرئی و تدبیرهای اقتصادی نقش اساسی در این زمینه دارند. برای مقابله با پیامدهای ناشی از احساس ناامنی اقتصادی شامل خدشه دارشدن عزت نفس، جمع گریزی ناشی از تنگ دستی، دغدغیه تورم و خریدهای قسطی، هراس از گرانی، ترس ازآیندیه نامعلوم، تدبیرهای مدیریت مالی به عنوان راهبردهایی برای دستیابی به سالمندی موفق اتخاذ می شوند. برای تأکید بر اینکه طبق یافته ها زندگی سالمندان در مرز باریک بین تأمین و فقدان امنیت اقتصادی قرار گرفته، مقولیه هستیه پژوهش حاضر روی لبیه زندگی نامیده شده است؛ براین اساس تأمین امنیت اقتصادی سالمندان، عامل کلیدی برای بهبود کیفیت زندگی آنها، تسهیل دستیابی به سالمندی موفق و کاهش چالش های اجتماعی سالمندان است.
برآمدن مطالبات اقتصادی، یک نظریه زمینه ای از مطالبات اقتصادی زنان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم مطالبه گری حقوق شهروندی از مفاهیمی است که در دنیای مدرن، توجه شهروندان و دولت را به خود معطوف ساخته است. پیش از این چنین مفاهیمی برای ملت ناشناخته بود، ولی امروزه شهروندان آگاهی بیشتری از حقوق شهروندی خود کسب نموده اند. از آنجایی که مطالبه گری اغلب خصیصیه جوامع مدرن تلقی می شود، پرداختن به وضعیت مطالبه گری در بستری سنتی-مذهبی ضروری به نظر می رسد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت مطالبات اقتصادی زنان و وضعیت مطالبه گری آن ها در بستر شهر یزد انجام شده است. با راهبرد نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری و هدفمند 13 نفر از زنان برای مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انتخاب شدند و فرایند نمونه گیری تا مرحله اشباع کامل اطلاعات ادامه یافت. داده های به دست آمده پس از تبدیل به متن با استفاده از سه مرحلیه کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در مجموع 12 مقولیه اصلی برساخت شده است. مقولات برآمده شامل برهمکنش حقوق و تکالیف دولت/ ملت، دغدغه های اقتصادی فراگیر، گذشت های مادی، کنش های مطالبه گرانه پیشینی، نارضایتی از کژکارکردهای اقتصادی – سیاسی، کاهش تاب آوری اقتصادی، برآمدن مطالبات اقتصادی، مطالبه گری اقتصادی، کنش های اقتصادی معطوف به خود-معطوف به دیگری، تحقق/انباشت مطالبات اقتصادی، پیامدهای سیاسی-اعتقادی و پیامدهای روانی تحقق/عدم تحقق مطالبات و ... است که نتایج حاصل از آن در قالب مدل پاردایمی و نظریه تجربی ارائه شد. نتایج کلی نشان می دهد که شهروندان در مواجهه با پدیدیه مرکزی «برآمدن مطالبات اقتصادی» با راهبردهای مختلفی اعم از مطالبه گری اقتصادی درصدد تحقق آن برآمده و یا با گریز از مطالبه گری از مطالبات خود می گذرند. همچنین پیامدهای تحقق یا عدم تحقق مطالبات، در سطوح اجتماعی، سیاسی-اعتقادی و روانی نیز ارائه شده است که توجه سیاستگذاران در این زمینه ضرورت دارد.
انتظارات زنان از همسرانشان: ارائه یک نظریه زمینه ای (مطالعه موردی: زنان بالای 40 سال منطقه 5 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
«انتظارات از همسر» یکی از عواملی است که نقش مهمی در کیفیت زندگی مشترک و میزان رضایت افراد از زندگی زناشویی دارد. بر این اساس، مطالعیه حاضر با رویکردی کیفی و با هدف درک انتظارات زنان بالای 40 سال از همسرانشان صورت گرفته است. در این راستا، با کاربست روش نظرییه زمینه ای و تکنیک مصاحبیه عمیق نیمه ساختار یافته، به مطالعیه انتظارات 14 زن بالای 40 سال ساکن در منطقیه 5 شهر تهران پرداختیم.
تحلیل داده های این مطالعه و «مدل زمینه ای» ارائه شده نشان می دهد که انتظارات زنان از همسرانشان بر اساس شرایط زمینه ای، علّی و مداخله گری چون سنت گرایی، ازدواج با زمینه های سنتی، فشار هنجاری ساختاری، داشتن حداقل سرمایه های اقتصادی فرهنگی، تجربه های تاریخی، متعین های زمانی، مادری بسط یافته، حاکمیت زندگی پدرسالارانه و سرمایه های اجتماعی درون گروهی شکل می گیرد. همچنین زنان بالای 40 سال از راهبردهای متفاوتی همچون گفت وگوی صوری، تعویق لذت، پنهان کاری، کنش معطوف به تأیید همسر، فرمانبرداری حداکثری، تعاملات مبتنی بر خانواده محوری و تأکید بر من مفعولی استفاده می کنند. از سویی این تعاملاتی که زنان در پیش می گیرند منجر به پیامدهای متفاوتی در زندگی آنان می شود. بر اساس این راهبردها، تحقق انتظارات حداقلی از همسر، حق انتخاب تفویض شده، بازتولید نابرابری های سلسله مراتبی، نارضایتی از زندگی و محرومیت نسبی، عمده پیامدهای به دست آمده از این پژوهش اند. یافته های این پژوهش در مجموع نشان می دهد زنان انتظارات خود از همسرانشان را در جهت «تلاش برای بقا « تنظیم می کنند. پدیدیه تلاش برای بقا به این معناست که سوژه تلاش می کند تا انتظارات خود از همسر را به گونه ای تعریف کند تا زندگی مشترکش با تمام توان و پرداخت هر هزینه ای حفظ شود. از این منظر انتظارات از همسر نه برای ارتقا و بهبود کیفیت زندگی مشترک و رضایت از زندگی زناشویی بلکه در جهت حفظ داشته های حداقلی زنان است.
فرایند حاشیه ای شدن هویت؛ مورد مطالعه: دانشجویان بلوچ دوره تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
هویت حاشیه ای، مفهومی سیال است و با نیروها و شرایط متعددی پیوند دارد و طی فرایندهای مختلف شکل می گیرد؛ براین اساس، در پژوهش حاضر سعی شده است فرایند و چگونگی ظهور هویت حاشیه ای دانشجویان تحصیلات تکمیلی بلوچ مطالعه شود. در این پژوهش، از نظرییه زمینه ای اشتراوس و کوربین استفاده شده است. نمونه گیری، براساس دو نوع نمونه گیری نظری و هدفمند انجام شده است. مشارکت کنندگان تحقیق، دانشجویان بلوچ مقطع ارشد و دکترای دانشگاه های دولتی بوده اند. از بین این دانشجویان، 4 نفر دانشجوی دکترا و 11 نفر دانشجوی ارشد بوده اند. داده ها از طریق مصاحبیه عمیق به دست آمده است. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که ازنظر مشارکت کنندگان، نیروها و شرایطی مانند ناهمسانی و ناهمسازی مذهبی، پذیرش بوروکراتیک ضعیف، دفع دیوان سالارانیه هویت بلوچی، بازنمایی منفی و کلیشه سازی رسانه ای از هویت بلوچ ها، آموزش وپرورش، هژمونی فرهنگی و سیاست محو زبانی، مشروعیت یافتگی حاشیه ای شدن، مکانمندی نامطلوب، سوء مدیریت مدیران دولتی و سیاستمداران، توسعه نیافتگی و محرومیت و ناکارآمدی نیروهای سطح استان، در ظهور هویت حاشیه ای نقش دارند. اصلی ترین پیامد ظهور هویت حاشیه ای ازجمله فرسایش و گسست تعلق به هویت ملی، برجسته شدن مرزهای هویتی است.
چگونگی دگردیسی ارزش های خانواده در بین زوجین دو نسل شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
141 - 165
تحلیل جوامع امروزی بدون لحاظ کردن مدرنیته ناممکن است. زیست جهان های انسانی در عرصه های گوناگون هنوز کمابیش در حال تجربیه مدرنیته هستند. یکی از نهادهایی که از مدرنیته متأثر شده خانواده است. هدف این پژوهش مطالعیه چگونگی تکوین ارزش های خانواده در شهر ایلام است. رویکرد مطالعیه حاضر کیفی و مبتنی بر نظریه زمینه ای است. برای نیل به این هدف با 32 نفر از زوجین دو دهه (1365-1375 و 1385-1395) ساکن شهر ایلام بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و نظری، مصاحبیه نیمه ساخت یافته به عمل آمد، داده های موردِ نظر جمع آوری و سپس با استفاده از فرایند کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و گزینشی)، 110 مفهوم، 23 مقوله جزء و 27 مقولیه عمده و در نهایت دو مقولیه هسته ای استخراج شد. یافته های پژوهش نشان داد تفاوت در ارزش های خانواده میان دو نسل در شیویه همسرگزینی، سبک زندگی، تغییر در سنت های خانوادگی، فرزندمحوری و ... است. خانواده، به سمت خانوادیه مدرن و شکننده در حرکت است. درنتیجه تغییر ارزش ها در خانواده وجود دارد که در چند دهیه اخیر در ایلام تحت تأثیر فرایند مدرنیته و پیامدهای آن قرار گرفته است. در این فرایند دگردیسی ارزش ها با محوریت کمرنگ شدن سنت ها اتفاق افتاده است. ارزش های سنتی (نسل گذشته) به حاشیه رفته و به جای آن ها ارزش های مدرن در خانواده ها جایگزین شده است.
نهاد دین؛ تحلیل داده بنیاد جامعه پذیری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این نوشتار، تحلیل چگونگی تحقق جامعه پذیری دینی در دعا به عنوان یک کنش اجتماعی و ارائیه یک الگوی بومی جامعه پذیری دینی مبتنی بر نقش دعا و نیایش است. روش مطالعه: در این پژوهش رویکرد روشی، کیفی و با استفاده از روش نظرییه زمینه ای با 23 نفر از شهروندان شهرستان بندر امام خمینی(ره) که روزانه دعا می خوانند، از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع، مصاحبه های عمیق و ساختاریافته انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان می دهند «جامعه پذیری دینی» تحت تأثیر شرایط علّی (مکان مندی، زمان مندی، شرایط روحی)، شرایط زمینه ای (شرایط فردی، دعاگرایی خانواده، دعاگرایی دوستان، رویکرد مناسبتی رسانه) و شرایط مداخله گر (ظرفیت وجودی، فشار محیط، عملکرد ساختاری، معنویت متغیر، دسترسی پذیری محتوای جانبی) می باشد. به این منظور شهروندان راهبرد «دعاگرایی» را اتخاذ کرده اند که پیامدهای (اصالت مطلوب ها، خود ملکوتی، نیت مندی، تفکر توحیدی، الگو پروری) را به دنبال داشته است. نتیجه گیری؛ دعا به عنوان کنش اجتماعی و فردی، بستری مناسب برای جامعه پذیری دینی کنشگران در جامعه است. جامعه پذیری دینی مبتنی بر دعا، یک فرآیند تعاملی است. به این صورت که راهبرد دعاگرایی خود تحت تأثیر دو دسته از عوامل است که همان شرایط زمینه ای (شرایط فردی، دعاگرایی خانواده، دعاگرایی دوستان، رویکرد مناسبتی رسانه) و مداخله گر (ظرفیت وجودی، فشار محیط، عملکرد ساختاری، معنویت متغیر، دسترسی پذیری محتوای جانبی) هستند. بنابراین به منظور تسهیل روند جامعه پذیری دینی لازم است شرایط تحدیدکننده، حذف یا حداقل تعدیل و شرایط تسهیل کننده، ایجاد یا تقویت شوند.
دگرگونی نسلی در زندگی علمی دانشگاهی (مورد مطالعه: دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر دگرگونی هایی در دانشگاه ایران روی داده است و عملکرد آموزشی و پژوهشی دانشگاهیان مورد بحث قرار گرفته که قابل تأمل است. به نظر برخی از ارزش ها، هنجارهای دانشگاهی در طی نسل ها رنگ باخته اند که مطالعیه آن از اهمیت حیاتی برخوردار است. هدف این پژوهش مطالعیه کیفی تحولات نسلی دانشگاهیان و علل و پیامدهای آن در نیم قرن گذشته است. روش تحقیق کیفی و از نظرییه زمینه ای استفاده شده است. جامعیه موردمطالعه استاد تمام های سه دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شهید بهشتی بودند که برحسب سن، سابقیه عضویت علمی و جریانات اجتماعی در سه نسل از هم تفکیک و نمونه ها به صورت هدفمند از میان آن ها انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبیه اکتشافی و نیم ساختاریافته استفاده شد. داده ها با 52 مصاحبه به اشباع نظری رسید و با نرم افزار اطلس تی آی مورد تحلیل قرار گرفت. از استخراج مصاحبه ها 26 مقولیه محوری به دست آمد. یافته ها نشان داد که طی سه نسل دانشگاهی، اخلاق مداری و رعایت هنجارهای آکادمیک به سمت امور صنفی و ارتقاء پیش می رود. پول و منفعت فراتر از علم رفته است. شیویه جامعه پذیری از استادشاگردی به دانشجومحوری تقلیل یافته است. ارتباط عاطفی حضوری به تعامل علمی غیرحضوری تبدیل شده است. سنت اقامت در پردیس به فعالیت بیرون از پردیس دانشگاهی تغییر یافته است؛ نتیجه این که به رغم مشترکات بین سه نسل، دگرگونی در سبک زندگی علمی دانشگاهیان اتفاق افتاده است و دانشگاه نخبه گرایانیه آموزشی به سمت دانشگاه توده گرایانه و کارآفرین پژوهشی پیش می رود. درآمدزایی از علم، ارزش های ذاتی آن را تحت تأثیر قرار داده و کمّیت بر کیفیت غلبه کرده است.