فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
25 - 48
حوزههای تخصصی:
ارتباط ادبیات با جامعه ازجمله موضوعات مورد توجه در پژوهش های ادبی است؛ رابطه دوسویه سنّت و مدرنیته به عنوان یک مسأله اجتماعی در رمان های معاصر بازتاب یافته است و جامعه شناسی ادبیات سعی دارد این رابطه را شرح دهد. با ورود مدرنیته به ایران و کشورهای عربی، تقابلی آشکار بین آن و سنّت های موجود در جامعه به وجود آمد و نویسندگان این تقابل را در آثارشان به تصویر کشیدند. از آنجا که زیرساخت های مشترک و شباهت های فرهنگی عاملی برای تطبیق دو اثر ادبی است، این پژوهش با بررسی دو رمان أنا أحیا نوشته لیلی بعلبکی و عادت می کنیم نوشته زویا پیرزاد سعی دارد نظر آن ها را با تکیه بر نظریه آنتونی گیدنز (در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست) نشان دهد. بررسی درون مایه های مشترک این دو رمان نشانگر تقابل و جدال میان باورهای سنّتی و مدرن درباره زنان است و شاخص های سنّتی فرهنگی و اجتماعی بیشتر از عناصر مدرن در این دو رمان دیده می شود. تلاش شخصیت های اصلی زن رمان در تقابل میان باورهای نوگرای خود و سنّت های حاکم بی نتیجه می ماند و بر اساس نظریه ساختار اجتماعی گیدنز که اعتقاد دارد سنّت در مدرن ترین جوامع هم به حیات خود ادامه می دهد، در پایان این سنّت ها هستند که مسیر آن ها را تعیین می کنند و نویسندگان علی رغم گرایش زیاد به مدرنیته و نوگرایی، واقعیت اجتماعی زمانشان را بر شخصیت های اصلی رمان تحمیل می کنند.
زمان تهی و سوژه ی شکاف خورده در رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف: تحلیلی دلوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف نقدی بر جامعه ی انگلستان پس از جنگ جهانی اول می باشد که در غالب خودکشی سربازی جوان به تصویر کشیده می شود. خودکشی وی تفاسیر مختلفی از تراژدی تا قربانی شدن دربرداشته است. با استفاده از سنتز سوم نظریه ی زمان و مرگ دوگانه ی فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز، هدف این مقاله بررسی خودکشی شخصیت سپتیموس اسمیت در رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف می باشد. سپتیموس در اثر جنگ جهانی که رخدادی نمادین است دچار انشقاق و شکاف در سوژه گی خود گشته و به دو قسمت نامساوی پیشین و پسین تقسیم شده است. سوژه ی منقسم دچار انحلال خود می شود به طوری که دیگر «منی» وجود ندارد، این انشقاق جنبه ی مثبتی نیز دارد و آن رهایی از چنگ قانون و هویت است. به همین علت بردشاو که نماینده ی هنجار اجتماعی و اتوریته می باشد سعی به بستری کردن او و ستاندن رهایی جسمی و ذهنی از اوست. در همین راستا سپتیموس ناگزیر دست به خودکشی می زند تا آزادی خود را نجات دهد. مرگ او خاتمه ی زندگی اوست اما تاثیر مستقیمی بر شخصیت کلاریسا دارد که در طبقه ی مرفه و سیاست مدار زندانی شده است. مرگ سپتیموس موجب اختلال در مهمانی او و رهایی فکری کلاریسا از قید و بند می شود که خود گونه ای «شدن» است. کلاریسا برای دقایقی از مهمانی و مهمان ها دور شده و به وضعیت خود می اندیشد و زندگی خود را سراسر دروغ می بیند. در این راستا، مرگ جسمی سپتیموس موجب نوعی مرگ غیرشخصی در کلاریسا شده و او را نیز رها می کند و در نتیجه تایید زندگی به معنای دلوزی ست. زندگی برای دلوز یعنی مختل کردن آنچه که سرکوب گر است و در اینجا ،آن کس که سرکوب شده کلاریسا و همزاد او سپتیموس است که در نهایت با مرگ او رها می شود.
Nouvelle Épistémologie de l'Imaginaire Littéraire dans l'Histoire de l'Art(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L'écriture littéraire de l'histoire de l'art va au-delà de la simple narration des faits passés en adoptant une approche critique qui valorise l'imagination et la fiction pour comprendre esthétiquement l'art. Cette approche novatrice remet en question les méthodes traditionnelles basées sur des faits avérés, mettant en lumière la puissance de la fiction dans la représentation de l'art et de ses acteurs. La question centrale est comment cette utilisation de la fiction réinvente notre compréhension de l'art et de ses artistes.
تأثیر داستان شیخ صنعان در توصیف پیر در غزلیات عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حکایت شیخ صنعان، پیر اعمالی برخلاف شریعت و عرف جامعه اسلامی انجام می دهد؛ بااین حال بر لزوم وجود پیر و اطاعت بی چون وچرا از وی، حتی در اعمال خلاف شریعت، تأکید شده است. در غزلیات عطار، واژه «پیر» بارها تکرار شده و در دو معنی لغوی «فرد مسن» و «ریش و موی سپید» و اصطلاح «مرشد و راهنما» در سلوک عرفان به کار رفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های پیر در غزلیات عطار و تأثیر حکایت شیخ صنعان بر این ویژگی ها انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوا بوده و جامعه آماری آن، همه غزلیات عطار نیشابوری است. با بررسی حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر، می توان ویژگی های برجسته وی را به این شرح دسته بندی کرد: عاشق ترسازاده ای شدن، خمرنوشی، زنار بستن، خرقه سوزی، بت پرستی/ کافر شدن، سوزاندن قرآن، خوکبانی و اسلام تازه کردن. در میان این ویژگی ها، خمرنوشی، زنار بستن و خرقه سوزی، در توصیف پیر در غزلیات عطار، برجسته تر به نظر می رسند. به نظر می رسد عطار نیشابوری، تعلق خاطر و شیفتگی خاصی به شیخ صنعان داشته و صفات و ویژگی های او را به دیده اقبال می نگریسته است. به همین دلیل، در اغلب ابیاتی که عطار از پیر نام می برد، نشانی از شیخ صنعان دیده می شود. به نظر می رسد عطار آگاهانه و با هدف بیان مفاهیم عرفانی، به شیخ صنعان تلمیح زده است. گویی عطار در غزلیات، با تکرار ویژگی های شیخ صنعان به شیوه های مختلف، از چهره پیر عرفانی خود پرده برمی دارد.
بررسی جایگاه و قابلیت های صوفی هروی در اطعمه سرایی و شگردهای طنزپردای او با نگاهی به تأثیرپذیری وی از بسحق اطعمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
79 - 98
حوزههای تخصصی:
مولانا صوفی محمد هراتی شاعر گمنام قرن نهم هجری است. با آنکه اشعار قابل تأملی در زمینه ی اطعمه سروده است، در تذکره ها و منابع شناخته شده نامی از او و طرز شاعرانگی اش نیست. گمنامی و درعین حال قابلیتش در زمینه ی اطعمه سرایی بستری برای انجام تحقیقی برای معرفی او و شیوه های نقیضه سرایی او شد. روش تحقیق تحلیلی -تطبیقی -توصیفی است. بدین گونه که معیار شعر اطعمه دیوان بسحق بوده است و بر اساس عملکرد او و مطالعه ی تطبیقی آن با دیوان صوفی، گونه ها و سبک و سیاق صوفی هروی تبیین شده است. این پژوهش نشان می دهد که صوفی هروی در انواع اشعار و مطالبی که با موضوع اطعمه سروده و نگاشته، از بسحق متأثر بوده است؛ اما برخی ویژگی ها کار او را متفاوت و قابل توجه کرده است. در زمینه ی غزل آنچه شعر او را متفاوت کرده است، بسامد استفاده از فضای عشق و عرفان است. او غذا را معشوق قرار داده و به کمک فضای آیرونیکِ شعر حافظ که بیشترین استقبال را از آن داشته است، برخی از مفاهیم عرفانی را برای ایجاد یک فضای آیرونیک به کار گرفته است. بر این اساس راوی در شعر او خوراک ستایی است که شمسِ دلخواهش نان است و از مشرق تنور طلوع می کند و تکه نانی در نظر او بر دو جهان برتری دارد. علاوه براین فضای آیرونیک، او در زمینه های دیگری مانند استعاره، تشبیه، استثنا و... برای غنای تصاویر نقیضی خود بهره برده است و ازاین نظر علاقه مندان شعر طنز با خواندن اشعار او از استحصال خنده و ظرافت تهی دست نخواهند ماند.
بدر شاکر السیاب و گذار از شعر رمانتیک به شعر مدرنیستی تاماس استرن الیوت بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
243 - 260
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نفوذ و تأثیر توماس استرنز الیوت (1888-1965) شاعر، نمایشنامه نویس، منتقد ادبی و ویراستار آمریکایی- بریتانیایی بر شعر بدر شاکر السیاب (۱۹۲۶-۱۹۶۴)، شاعر مشهور عراقی و از پیشاهنگان شعر نو عرب می پردازد. سؤال اصلی تحقیق این است که کدام خاستگاه اندیشگانی از اندیشه های الیوت بر آثار السیاب تأثیر گذاشته است و تأثیرات بیانی یا صور خیال تی .اس الیوت بر بدر شاکر السیاب چه هستند؟ روش پژوهش پیشِ رو، توصیفی-تحلیلی است و اساس آن مبتنی بر نظریه تطبیقی تأثیر مکتب فرانسوی کلادیوگیین در «زیبایی شناسی تأثیر ادبی» است. مطابق با نظریه کلادیوگیین، تأثیر ادبی محل زایش آثار ادبی دیگر می شود و ادبیات، ادبیات تولید می کند. نتایج تحقیق نشان می دهد السیاب، تحت تأثیر اندیشگانی و بیانی الیوت قرار گرفت و دیگر روی از شعر رومانتیک برتافت و به شعر مدرنیستی الیوت روی آورد. وی به مضامین مشابه الیوت توجه کرد و از این رو شعرش بازتاب ناامیدی و یأسی است که در عراق حاکم شده بود و عراق را همانند سرزمین بایر الیوت توصیف کرد؛ دیکتاتورها و مستبدانِ عراق را غیرمستقیم به باد انتقاد گرفت و به تأثی از الیوت، بغداد را شهر غیرواقعی توصیف کرد که بایر و بی آب و علف است که از آن چیزی رویش نخواهد کرد؛ همان گونه که الیوت معتقد است از سرزمین بایر هیچ رویش و رشدی اتفاق نمی افتد. در حوزه تأثیرات بیان یا صورخیال، السیاب تحت تأثیر الیوت، به واسطه بهره گیری هنرمندانه از اسطوره تموز و ایشتر، به مسببین سرزمین بایر عرب حمله کرد. تحت تأثیر الیوت، السیاب از استعاره های الیوتی استفاده کرده است و برای نشان دادن غلبه تاریکی بر روشنایی، شب را با صنعت تشخیص به کار برده است؛ همان شیوه ای که الیوت نیز در بازنمود اوضاع تیره و تار سرزمین بایر از آن بهره گرفته است. هرچند الیوت بر السیاب اثر گذاشت، اما شعر السیاب به هیچ روی تقلیدی نیست و وی اشعاری را سروده که تأثیر الیوت را کم و ناچیز جلوه می دهد.
ساختارشناسی داستان «اصلی و کرم» بر مبنای الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۵۷
137 - 168
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی درحقیقت تاریخ و فرهنگ گویای هر ملت است و داستان اصلی و کرم از داستان های معروف ادبیات ترکی است که به صورت شفاهی و سینه به سینه انتقال یافته و درنهایت به صورت مکتوب درآمده است. این پژوهش به تحلیل ساختار روایی این داستان، بر پایه الگوی روایی گریماس پرداخته و هدف از آن تشخیص و تحلیل عناصر روایی، و تبیین کارکردهای آن در ساختار این داستان است. از داستان اصلی و کرم چندین روایت و نسخه مکتوب وجود دارد که نسخه مورد استناد ما، نسخه سیروس قمری است. در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و کمّی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اَسنادی زنجیره های روایی، الگوی کنشی و مربع معناشناسی را در داستان اصلی و کرم تحلیل و بر مبنای نظریه گریماس، روایت شناسی کرده ایم. دستاوردهای پژوهش گویای آن است که این داستان طرح و پی رنگی منسجم دارد و مؤلفه های شش گانه الگوی کنشیِ روایت شناسی گریماس، تطابق معناداری با اجزای روایت در آن دارد.
مفهومِ قیامت و قائم در اندیشه اسماعیلیه و بازتاب آن در دیوان قائمیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۲۶
76 - 49
حوزههای تخصصی:
قیامت و قائم از مفاهیم اصطلاحی هستند که در قاموس فِرَق مختلف کاربرد دارند؛ اما هر فرقه ای، متناسب با اصول اعتقادی و فضای فکری خویش تعریف و تفسیری از این مفاهیم دارد. دیوان قائمیات از معدود آثار باقیمانده از اسماعیلیان دوران الموت (483-654 ه .ق) است که تاکنون به دلایلی ازجمله تعصبات مذهبی، پنهان و دور از دسترس نگه داشته شده بود. در این دیوان موضوعات و مفاهیمی مانند: تأویل، توحید، رؤیت، قیاس، ظاهر، باطن، معاد و… مطرح است، این مفاهیم عموماً بر محور اصلی دیوان یعنی قائم و قیامت متمرکز است. قیامتی که با پشتوانه متکلمین اسماعیلی در سده ششم (دوره الموت) مطرح شد و حسن محمود کاتب هم در دیوان قائمیات خود آن را بازتابِ می دهد. معرفی این اثرِ نویافته و شناخت جنبه ها و ابعاد دیگری از این جریان فکری از اهداف و اهمیت این پژوهش است. پرسش اصلی مقاله این است: قیامت و قائم در اندیشه اسماعیلیه چه مفهومی دارد؟ و تفاوت و تمایز آن با دیگر فِرق کلامی چیست؟ و چه مبنایی دارد؟ در این مقاله ضمن طرح مفهوم قیامت و قائم در اندیشه اسماعیلیه، معانی خاص و مفاهیم مرتبط با اصطلاح قیامت در بازه زمانی الموت و پس از آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. با نگاه به اشعار حسن محمود کاتب در دیوان قائمیات معلوم می شود نگاه اسماعیلیه به قیامت و قائم (امام) با قرائت دیگر فرق اسلامی از این مفهوم، تفاوت دارد. واژه قیامت در ادبیات اسماعیلی دوره الموت در واقع نشان از ورود اسماعیلیان به یک دوره جدید تاریخی دارد.
تلفیق گفتمان ها در زندگی و شخصیت جلال الدین محمد بلخی (مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۷
187 - 161
حوزههای تخصصی:
غالباً تصور می شود گفتمان فقهی و عرفانی و به تبع آن، عرفا و فقها نسبت تخاصمی یا متضاد دارند، چنان که گویا فقه و تصوف ذاتاً غیرقابل جمع اند. نیز هر دو گفتمان اموری یک دست و بی منفذ تصور می شود که از هرگونه تداخل با یکدیگر شدیداً پرهیز دارند؛ اما در تاریخ شخصیت های متعددی ظهور کرده اند که در عین ارتقا به مناصب والای فقاهت، دارای گرایش های شدید عرفانی هم بوده اند؛ به طوری که می توان آن ها را عارف – فقیه نامید. تصورات شبیه به این، کمابیش درباره نسبت میان دو گفتمان تصوف و سیاست نیز وجود دارد. حال آن که سه گفتمان سیاسی، فقهی و تصوف در طول تاریخ وابستگی ها، پیوستگی ها و همگرایی های متعددی داشته اند. از دیگر سو، وقتی به عناصر گفتمانی سیاست، فقاهت و تصوف نگاه می کنیم، در مواردی آن ها را غیرقابل جمع می یابیم. ما در پی بررسی چگونگی تلفیق گفتمان های به ظاهر ناسازگار در زندگی و شخصیت مولانا هستیم. رویکرد ما تحلیل متنی و استفاده از نظریه تحلیل گفتمان است و در پایان نشان داده ایم که گفتمان های سیاسی، فقهی، اقتصادی و عرفانی در همه دوره های زندگی مولانا با یکدیگر تلفیق شده اند و تصوراتی که زندگی مولانا را به دو دوره کاملاً منفک و در تقابل با یکدیگر مطرح کرده اند، نادرست است.
تحریفِ گفتمان محورِ تاریخ جنبش جنگل در رمان دختر رعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
199-219
حوزههای تخصصی:
زبان و آثار زبانی ازجمله نوشته های ادبی، هیچ گاه از وجوه ایدئولوژیک برکنار نیستند. هدف این پژوهش، تبیین ایدئولوژی ها و گفتمان های سیاسی خودی و دیگری در رمان دختر رعیت نوشته به آذین بود. برای بررسی، از نظریه و روش تحلیل گفتمان انتقادی (رویکردهای جیمز پل جی و نورمن فرکلاف) بهره گیری شد. با استفاده از نظریه جی، مسائل برجسته شده، هویت ها، روابط اجتماعی-سیاسی، کنش ها، منافع اجتماعی و غیره بررسی شد. نظریه فرکلاف به منظور تبیین گفتمان های خودی و دیگری به کار بسته شد. برخی دستاوردهای پژوهش بدین شرح است: در رمان، برخی مسائل سیاسی عصر مشروطه از 1286 تا 1300ش (پایان جنبش جنگل) برجسته شده است؛ مانند اوضاع نابسامان ایران، اشغال ایران در جنگ جهانی اول، استعمار انگلیس و روسیه، استبداد داخلی و مهم تر از همه جنبش جنگل و انقلاب سوسیالیستی گیلان. برخی وجوه ایدئولوژیک رمان عبارت است از: هواداری از رعیت، کارگر و پیشه ور؛ انتقاد از زمین داران و ثروتمندان؛ لزوم آگاهی و مبارزه با استبداد و استعمار برای رسیدن به جامعه آرمانی بی طبقه. به آذین عضو حزب توده بوده و رمان را به سبک «رئالیسم سوسیالیستی» نگاشته است. در رمان، گفتمان چپ (سوسیالیسم)، به صورت «خودی» و گفتمان حاکم (قاجار و پهلوی)، گفتمان اسلام گرا (تشیع) و امپریالیسم به صورت «دیگری» بازنمایی شده است. رمان، مخالف قدرتِ حاکم و وضعِ موجود و خواهان دگرگونیِ آن است. جنبش جنگل که متعهد به اسلام و تشیع بوده، با دیدگاهی منفی نمایش داده شده است. نویسنده برخی واقعیت های تاریخی را نادیده گرفته است. او نقش کمونیست ها را برجسته ساخته و اهمیت جنبش جنگل را فروکاسته و گاهی اقدامات سودمندشان را ناگفته رها کرده است. نویسنده از سران جنبش، به ویژه میرزا کوچک خان، به دلیل داشتن اندیشه های اسلامی و مخالفت با کمونیسم، انتقاد کرده و او را ساده لوح، غیرسیاستمدار، ناسازگار، پیمان شکن و ترسو نشان داده است. نویسنده انقلاب گیلان را حاصل تلاش کمونیست های ایران (هم فکران خود) می داند. بازنمایی رویدادها و هویت های رمان، با آنچه در منابع معتبر تاریخی آورده شده، متفاوت است.
A Study of the Predictors of English and Persian Language Learners’ Psychological Well-Being(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
1 - 12
حوزههای تخصصی:
Positive psychology constitutes an approach to the study of human behavior that examines the extent to which individuals’ affective factors are likely to ameliorate their life conditions and their performance in diverse academic and occupational settings. The present study strived to determine the degree to which university learners’ psychological well-being, as their main positive psychology factor, was influenced by their grit, emotion regulation, and academic engagement. To this end, the researchers used convenience sampling to select 221 English Language and Literature learners and 178 Persian Language and Literature learners from among the learners of a university in Tabriz (Iran) as the participants. Second, they administered the English and Persian versions of the psychological well-being scale, grit scale, emotion regulation scale, and academic engagement scale of the study to the learners of English and Persian respectively. Finally, the researchers utilized SPSS 25 and Amos 24 to analyze the obtained data. Based on the results, while English learners’ grit, emotion, regulation, and academic engagement significantly predicted their psychological well-being, Persian learners’ grit, and academic engagement constituted significant predictors of their psychological well-being in their academic setting. Moreover, English learners’ psychological well-being was significantly higher than that of Persian learners. The results may have certain implications for professor educators, syllabus designers, and professors in the context of Iran.
بررسی نقش تحولات اجتماعی و سیاسی در رمان «نقره، دختر دریای کابل» اثر حمیرا قادری
حوزههای تخصصی:
نویسندگان معاصر افغانستان در آثار داستانی خویش، جلوه هایی از تحولات اجتماعی و سیاسی سرزمین خویش را منعکس کرده اند. ادبیات معاصر افغانستان نمایانگر حقایق تاریخی، اجتماعی و فرهنگی ادوار مختلفی است که با بسیاری از رویدادهای سیاسی و اجتماعی غم انگیز همراه بوده است. اشغال افغانستان توسط بیگانگان، جنگ های داخلی، کودتا، بحران وضعیت اجتماعی و سیاسی و رنج هایی که مردم افغانستان برای دهه های مختلف متحمل شده اند، بسیاری از نویسندگان را بر آن داشته است تا این حوادث را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در آثار داستانی خود مطرح کنند. به عنوان مثال حمیرا قادری، در رمان «نقره، دختر دریای کابل» به سیر تحولات اجتماعی و سیاسی سرزمین افغانستان در بازه زمانی بیش از نیم قرن (فاصله سال های 1880 تا 1940 م) و وقایع و رویدادهای ناشی از آن می پردازد. این مقاله به بررسی و تحلیل تحولات اجتماعی و سیاسی و تأثیرات گوناگون آن بر سرنوشت مردم به خصوص وضعیت زنان در رمان نقره می پردازد، در این رمان زنان نقش محوری دارند و شخصیت های اصلی این رمان را زنان تشکیل می دهند. نتایج حاصله از این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، حاکی از آن است که در این رمان وضعیت تأسف بار زنان، جنگ، آشوب، کشت وکشتار، فشار و خفقان، بی عدالتی، فقر اقتصادی، ظلم دستگاه حکومتی وقت، انحصار رسانه های تبلیغاتی و حکومت داری بدون قانون در افغانستان از بارزترین و شاخص ترین نتایج و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دگرگونی ها و تغییرات اجتماعی و سیاسی محسوب می شود که حیات مردم افغانستان به خصوص زنان را با چالش های جدی مواجه کرده است.
کارکرد استعاره های مفهومی در شعر جعفر ابراهیمی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
93 - 118
حوزههای تخصصی:
استعاره های مفهومی (Conceptual metaphors) که شامل استعاره های جهتی و فضایی، هستی شناختی و ساختاری است، از زمره بحث های نو در زبان شناسی شناختی محسوب می شود. نظریه استعاره مفهومی، درک یک حوزه معنایی برحسب حوزه دیگر است که بر اساس تناظر (نگاشت) بین دو مجموعه مبدأ و مقصد انجام می شود. در این جستار، به روش توصیفی- تحلیلی، استعاره های مفهومی برای شناخت نگاشت بین قلمرو مبدأ و مقصد در شعر جعفر ابراهیمی بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد: در تبدیل زبان در ادبیات کودکان از معانی واقعی به معانی مجازی و صورت های مختلفی که اقسام مجاز نامیده می شوند، استعاره های مفهومی، بسیار مورد توجه آفرینندگان آثار ادبی قرار گرفته است. این پژوهش در پی نشان دادن انواع استعاره های مفهومی در شعر جعفر ابراهیمی است؛ یعنی حوزه های مبدأ مورد توجه شاعر برای ملموس و محسوس سازی مفاهیم انتزاعی و ذهنی چیست؟ دیگر آنکه او از استعاره های مفهومی تا چه حد بهره برده و اهمیت این استعاره ها در شعر او چقدر است؟ یافته های پژوهش حاکی است که ابراهیمی به خوبی دریافته است که نوجوانان می توانند استعاره هایی مانند «زندگی، سفر است» را درک کنند و این استعاره ها در نشان دادن شیوه زندگی و هویت بخشی به آنان بسیار آموزنده است. مهم ترین حوزه مبدأ در شعر جعفر ابراهیمی، طبیعت و وابسته های آن است. شاعر با این حوزه مبدأ به عینی سازی مفاهیمی چون پاکی و صمیمیت پرداخته است. بخش وسیعی از استعاره های مفهومی در اشعارش برپایه حوزه مبدأ رنگ هاست، وی بر طبق استعاره «مفاهیم، رنگ هستند» به مفهوم پردازی مفاهیمی چون «شادی، سرخ است» و «امید، سفید است» دست زده است.
بررسی و تحلیل شیوه ی عنوان گذاری در مجموعه ی داستانی «دوازده قصه از زندگانی چهارده معصوم (ع)» اثر مسلم ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل شیوه ی عنوان گذاری در مجموعه ی داستانی «دوازده قصه از زندگانی چهارده معصوم (ع)» اثر مسلم ناصری چکیده عنوان، نشانی از هویت متن به همراه دارد و جزئی از ساختمان معنایی متن به شمار می رود. تکنیک نام گزینی برای عنوان داستان ها یکی از شگردهای مهم در داستان پردازی است. در گزینش عنوان داستان ها، عوامل درون متنی شامل: عناصر داستان و عناصر بلاغی و عوامل برون متنی شامل: شخصیت های تاریخی و اسطوره ای، باورها و عقایدِ مطرح در جامعه و بینامتنیت نقش مهمی دارد. در این مقاله، مجموعه ی چهارده جلدی داستان های زندگانی چهارده معصوم(ع) که در رده ی کتاب نوجوان گروه بندی شده است؛ بررسی شده و به روش و مبنای نام گذاری هر کتاب از این مجموعه و میزان تأثیرگذاری آن بر ذهنیت سازی نوجوان درباره ی شخصیت اصلی داستان و محتوای آن پرداخته شده است. کل این مجموعه، چهارده عنوان اصلی و 168 عنوان فرعی دارد. همچنین در این مقاله سعی شده است به شیوه ی تحلیلی توصیفی ساختار عنوان ها و نقش عوامل درون متن و برون متن در گزینش عنوان داستان تبیین شود. بیشتر عنوان ها در این مجموعه درون متنی و مضمونی با کارکرد توصیفی است و به متن داستان ارجاع دارد نه بیرون از آن. ساختار عنوان ها بیشتر ترکیبی است تا ساده و به دلیل واقع گرایی داستان های مذهبی، توجه به عنوان های عینی بیشتر از عنوان های انتزاعی است. در تعداد اندکی نیز عنوان ها معماگونه است. رابطه ی خاص هم حضوری (بینامتنیت) در نام گذاری برخی عنوان های اصلی، نقش داشته است.
L’espace et l'(en)jeu de la représentation chez Proust(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Les études concentrées sur l’espace se trouvent intégrées dans les sciences de la société ainsi que dans la critique littéraire à partir des années 1960. Bien que nous puissions trouver diverses approches dans les deux domaines, la spatialité et les études spatiales se juxtaposent normalement au nom d’Henri Lefebvre. Philosophe français, il tente de proposer une nouvelle théorie spatiale, basée sur la logique dialectique hégélienne et le matérialisme dialectique marxiste, qui comprend l’espace par les éléments triples de la pratique spatiale, la représentation de l’espace et l’espace de représentation, qu’il résume par l’espace perçu, l’espace conçu et l’espace vécu. Dans cette recherche, une adaptation littéraire de la théorie lefebvrienne nous a aidé à comprendre la dynamique spatiale d’A la recherche du temps perdu. Cela se forme effectivement dans l’espace quotidien, marqué surtout par la ségrégation sociale des salons aristocratiques et bourgeois, mais, qui laisse malgré ceci, naître dans son sein, un nouvel espace symbolique, voire un espace « vécu ». L’espace de la représentation procure aux margines de la société codifiée, clandestines mais aussi réelles que cette société, un milieu de négation de ces codes, et finalement un milieu de la négation de sa morale, de ses éthiques. Bien que cet espace sous-terrain crée à nouveau ses valeurs et sa morale, celles-ci s’épuisent au cours du temps et s’installent encore une fois au sein de la codification sociale, et par là, un besoin d’avancer même au-delà de ces nouvelles valeurs devient crucial, d’où s’établit une dialectique perpétuelle de l’espace.
تحلیل جلوه های خشونت نمادین در رمان «زوال کلنل» از دیدگاه نظریه جامعه شناختی پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
52 - 27
حوزههای تخصصی:
«زوال کلنل»، رمانی سیاسی از محمود دولت آبادی است که به روایت زندگی یک افسرِ سابقِ ارتشِ شاهنشاهی ملقب به «کلنل» می پردازد. هریک از فرزندان کلنل با گرایش های سیاسی متفاوت، در گذر از انقلاب 1357 به سرنوشت تلخی دچار می شوند. در این رمان، فضایی تیره وتار و خفقان آور حاکم است که سیطره امنیتی و ایدئولوژیکی دولت هایی تمامیت خواه را نشان می دهد. بر اساس نظریه پی یر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، دولت در قامتِ یک اَبرمیدان و فراسرمایه با بهره گیری از دو ابزار قدرت؛ خشونت فیزیکی (زور) و خشونت نمادین (درونی کردن روابط سلطه)، به حاکمیت خود مشروعیت می بخشد. بوردیو برخلاف همه صاحبنظران، خشونت نمادین را به عنوان نیمه پنهان دولت، مهم ترین عامل سلطه دولت می شمارد و ریشه آن را در باورها و ضمیر ناخودآگاه عاملان اجتماعی می داند. هدف این مقاله، بررسی و تحلیل این رمان بر اساس نظریات جامعه شناختی پی یر بوردیو است تا با رویکردی بینارشته ای (جامعه شناسی و ادبیات) و روشی توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از مبانی نظریه پی یربوردیو به تأثیرات روابط سلطه به ویژه خشونت نمادین در این اثر بپردازد. بر اساس یافته های این پژوهش، در این رمان با جلوه هایی از خشونت نمادین مواجه هستیم که حاصل درونی شدن قواعد سلطه و در نتیجه همدستی و سلطه پذیری شخصیت های رمان است. این فضا چنان عرصه را بر شخصیت های اصلیِ داستان تنگ می کند که آن ها را به مرز فروپاشی درونی می رساند.
زن از کوچه مدق تا کافه ستاره دگردیسی زنان کوچه مدق در روایت سینمایی آن ( کافه ستاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی و سنجش شیوه ی روایت در رمان کوچه ی مدق، اثر نویسنده موفق مصری، نجیب محفوظ و فیلم سینمایی کافه ستاره، نخستین اثر اقتباسی سامان مقدم، کارگردان شناخته شده ی ایرانی است. از این رو می توان گفت، این پژوهش بر تبیین چیستی و کیفیت دگرگونی های روایت از ادبیات تا سینما، در دو اثر ادبی و سینمایی متمرکز است. در اثر سینمایی در جدال با فرادست و کشمکش های اجتماعی-اقتصادیِ برساخته ی فرادست، حضور روایت زنانه آشکار است. حال آنکه این شیوه ی روایت در اثر ادبی یعنی کوچه ی مدق به روشنی دیده نمی شود؛ ستیز فرودست با فرادست، نوشتار/روایت فیلم را زنانه تر کرده است. در مجموع روایتگری در فیلم به شیوه ای خلاقانه تغییر یافته است: حضور پررنگ شخصیت های زن، به تصویر کشیدن همدلانه ی وضعیت زنان، تعدد راوی، تجلی رمانتیک عشق، رؤیانگاری شخصیت های داستان، بیان نمادین، مکان محدود داستان، جزئی نگری و مردستیزی، روایت کافه ستاره را زنانه کرده است، حال آنکه تنها برخی از این مؤلفه ها مانند بیان نمادین، مکان محدود داستان، جزئی نگری و مردستیزی در کوچه ی مدق دیده می شود. نکته ای که نباید از نظر دور داشت اینکه پدیدآورنده ی هر دو اثر جنسیت مردانه دارند.
نقش اقلیم در مفهومسازی زبان شعر: بررسی استعاره مفهومی «آه» در اشعار فارسی، انگلیسی و ترکی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 98
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر تأثیر اقلیم بر مفهوم سازی در شعر بررسی تطبیقی می شود. بدین منظور استعاره های مفهومی «آه و ناله» در زبان های فارسی، ترکی و انگلیسی استخراج، و با استفاده از استعاره شناختی لیکاف (۱۹۸۰) تحلیل شد. پیکره زبانی پژوهش حاضر منتخبی از اشعار حافظ، سعدی و عطار در زبان فارسی؛ شهریار، فضولی و واحد در زبان ترکی؛ و شکسپیر، اسپنسر و جان دان در زبان انگلیسی ست. نتایج مطالعه نشان داد که تأثیر اقلیم بر شعر امری زبان محور نیست بلکه موضوعی بین زبانی است . "آه" در ادبیات فارسی «آتش»، در انگلیسی «باد»، و در ترکی «نسیم/آتش» است. با آه فارسی عاشق آتش می افروزد و معشوق را در این آتش می سوزاند. هم چنین، آه و به تبع آن آتش در فارسی ویژگی "بیرونی" دارد؛ ازاین روست که آتشِ آه عاشق دامن معشوق را گرفته و از وی انتقام می گیرد. در مقابل، در ادبیات انگلیسی آه از جنس آب/باد است و عاشق سیل و گاه طوفان به راه می اندازد و معشوق در سیل آه عاشق غرق می شود. هم چنین، باد و آب تولیدشده از آه در انگلیسی ویژگی «درونی» دارد و به دامن معشوق نمی رسد. بنابراین، آه های فارسی آتشین، خشک، سوزاننده و بسیار مؤثرند ولی آه های انگلیسی نمناک و توأم با اشک اند که باعث ایجاد طوفان در دریا می شوند. این خصوصیت منطبق بر اقلیم کشورهای ایران و انگلستان است. همین مسئله در زبان ترکی نیز صدق می کند، با این تفاوت که ادبیات ترکی راهی میانه در پیش می گیرد. آه ترکی گاه ملایم مانند نسیم است و گاه آتشین؛ نه نسیمش طوفان به راه می اندازد و نه آتشش افلاک و کواکب را می سوزاند. از دیگر نکات مهم زمان آه کشیدن شاعر است. در اشعار فارسی و ترکی آه در شب و سحر کشیده می شود اما در زبان انگلیسی زمان خاصی ندارد. شاید بتوان دلیل این کار را در باورها و اعتقادات دینی شعرا جستجو نمود.
نگاهی تطبیقی به شیوه تاریخ نگاری «طبری» و «مسعودی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
14 - 27
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری ایرانی، به مثابه بخشی از سنت تاریخ نگاری اسلامی، در قرون نخستین به ثمر نشستن دین مبین اسلام از دل مکتب تاریخ نگارانه عراق برآمد و برخی از بزرگ ترین مورخان مسلمان را در دل خود پروراند. هرچند تاریخ نگاری اسلامی ، هم زمان با تکوین تمدن اسلامی به سرعت رو به رشد نهاد، اما پویایی و رشد فلسفی چندانی نداشت. در بهترین حالت با رویکردی کلامی و با روشی متأثر از قاعده علوم حدیث و رجال بررسی می شد. البته چهره هایی استثنایی همانند طبری و مسعودی تا حدودی متفاوت تر از دیگران عمل کرده و نگاه مشخص تری به موضوع داشته اند . یکی از دلایل معروف بودن طبری را در طی قرون متوالی، می توان ثمره روش تاریخ نگاری او دانست؛ روشی که به شدت متاثیر از روش محدثان است؛ هم در جمع آوری داده های تاریخی و هم در نگارش آنها. از طرف دیگر مسعودی مورخ برجسته سده های سوم و چهارم هجری،یکی از بنیان گذاران تاریخ نگاری تحلیلی و عقلی به شمار می رود که با تالیف آثار خود، نگرش خاصی در تاریخ نگاری تحلیلی بر پایه عقل اعمال نمود. بر این مبنا در این پژوهش سعی خواهیم کرد با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی به مقایسه سبک تاریخ نگاری طبری و مسعودی بپردازیم.
اطلاعات آوایی در فرهنگ های عمومی یک زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ ها از گذشته تا کنون برای بازنمایی انواع اطلاعات آوایی شیوه های گوناگونی را به کار گرفته اند که هریک از این شیوه ها دارای مزایا و معایبی هستند. امروزه در فرهنگ های عمومی علاوه بر صورت آوایی، اطلاعات آوایی بیشتری ارائه می شود که از آن جمله اند گونه های دیگر تلفظ، تکیه، ساخت هجایی و فرایندهای آوایی. این مقاله به بررسی انواع اطلاعات آوایی در فرهنگ های عمومی انگلیسی و فارسی اختصاص دارد و در آن، دو فرهنگ جدیدتر فارسی، یعنی فرهنگ فارسی و فرهنگ روز سخن ، از منظر بازنمایی اطلاعات آوایی بررسی شده اند.