مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
نقد شعر
بر عکس شعر کلاسیک، شکل مصرع بندی شعر نو براساس هیچ قالب مشخص و از پیش تعیین شده ای نیست و در واقع شاعر با سرودن شعر، ساختار نوشتاری وجود دارد. در این نوشتار تلاش شده است تا ضمن یادآوری این بعد از هنجارگریزی شعر امروز به تحلیل پاره ای از کارکردهای زیبایی آفرین آن پرداخته شود. نقش شیوه نوشتار در درست خواندن شعر، انتقال احساس و اندیشه، برجسته سازی تصاویر و نشان دادن فاصله های زمانی و مکانی از جمله محورهای مورد توجه نویسنده است.
اخوان ثالث در آیینه شعرش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی سیر تحول شخصیت شاعری اخوان می پردازیم . ابتدا برخی مفاهیم کلیدی ، مثل شخصیت شاعری و شخصیت تاریخی را تعریف کرده ایم و سپس به بررسی اشعار اخوان پرداخته ایم . سیر تطور شخصیت اخوان در آثارش از شاعری فردگرا و سنت گرا آغاز شده (دوره اول) و در ادامه به شاعری اجتماعی ، امیدوار و مبارز می رسد (دوره دوم) . در دوره سوم تکوین شخصیت شاعریش ، او شاعری است معترض ، پرخاشگر ، نالان و گریان . در مرحله چهارم ، شاعری می بینیم گرفتار یاس اجتماعی و پناه برده به خوش باشیهای تخدیری و سرانجام در مرحله پنجم با شاعری مواجه می شویم که پس از گذر از دوره یاس اجتماعی ، گرفتار یاس فلسفی شده و به گذشته ، حال و آینده خد با تردید می نگرد .
شعر در اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلقی دوگانه جلال الدین مولوی از شعر و ماهیت و کارکردهای آن در القا و افشای معانی و معارف، یا اخفا و پوشاندن آن ، موجب شده است که او گاه درباره شعر (و شاعران)، نقد و نظرهای تازهای ابراز کند که شناخت آن برای خوانندگان امروز شعر و اندیشهاش مغتنم و مفید باشد. در گفتار حاضر، آرا و اندیشههای مولوی درباره شعر، از لابلای آثارش کشف، و تحت چهار عنوان دستهبندی و تبیین شده است. در بخش اول، با عنوان شعر و بیخودی از دیدگاه مولانا، به نقش بیخودی و بیاختیاری در آفرینش شعر ناب و نمکین، و ویژگیهای شعر بیخودانه پرداخته شده است، در بخش دوم که به انتقادهای مولانا از شعر و شاعران اختصاص دارد، انتقادات بالقوه و بالفعل او به شعر (مثل بیگانگی و ناتوانی شعر در بیان معانی و معارف، و شکایتهایش از مضایق و لوازم شاعری) و شاعران(ظاهرگرایی شاعران) بحث میشود. بخش سوم مقاله به نقش و شرایط مخاطب در فهم و خوانش و آفرینش شعر میپردازد. آخرین بخش مقاله نیز آرای مولانا درباره شعر خود تبیین و به اجمال تحلیل میشود. نسبتها و روابط بین شعر با خون و جنون و تازگی و ماندگاری، از مباحث و مطالب این بخش است. نگارنده کوشش کرده برخی از آرا و اندیشههای مولانا درباره شعر و ویژگیهای بیان شاعرانه را با نگاه و نظریات تازه درباره شعر و کارکردهای آن، تطبیق و مقایسه کند تا شعرشناسی و نواندیشی او بیش از پیش آشکار گردد و زمینه آشنایی و استفاده بیشتر از آثارش فراهم آید.
نخستین تجربه های نقد شعر فارسی در عهد صفوی بر پایه نامه ای نویافته از حزین لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عهد صفوی به لحاظ شکل گیری نخستین مراحل نقد شعر فارسی، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این دوره، رویارویی شاعران ایرانی و هندی، سبب به وجود آمدن اندیشه های انتقادی در عرصه شعر و شاعری بوده است. غالب این اندیشه ها در مطاوی تذکره ها، تراجم احوال و پرسش ها و پاسخ هایی است که در قالب نامه ها ثبت شده اند. در میان شاعران این عهد، سهم حزین لاهیجی و سراج الدین خان آرزو در تکوین آن اندیشه ها بیش از دیگر شاعران و منتقدان است. آن دو، دو مرجع بلامنازع در داوری و نقد شعر شناخته شده اند و در آرا و نظریات انتقادی ایشان-که در ساختار محوری و معنا محوری خلاصه می شود- تقابل نقد ایرانی و هندی را می توان به وضوح دید. این مقاله نخستین تجربه های نقد شعر فارسی را بر پایه نامه ای از حزین لاهیجی- که در پاسخ به سوالات خان آرزو درباره برخی از اشعار خاقانی نوشته است- نشان می دهد. در این نامه بیست و پنج بیت از یازده قصیده از قصاید خاقانی مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. از فحوای نامه چنین برمی آید که آرزو به خاطر استادی حزین در زبان و شعر فارسی، اشکالات و اعتراضات خود را بر او عرضه می دارد؛ چرا که به زعم آرزو، دریافت شاعر از شعر، بهترین نوع دریافت است.
خاستگاه سوالات آرزو بیشتر مبتنی بر قرائت نادرست شعر، تصرف در کلمات و تصحیف آنها، اختلاف نسخه های دیوان خاقانی و بالاخره عدم توجه به روابط، اشارات و تلمیحات در آفرینش تعابیر و مضامین از جانب اوست. بیان کشاکش شعرا، نقل و تصحیح نامه، طرح جریان شکل گیری نقد شعر و تحلیل انتقادی نامه بر اساس آرا دو شاعر، از اهم اهداف این مقاله اند.
بررسی جنبه های حماسی در شعر نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان ها و اشعار مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و بزرگی ها و افتخارات قومی را در تعریفی سنتی، حماسه می گویند. اما این تعریف در دوره ی معاصر تطور یافته و به ویژه در شعر، بسیار متفاوت و گسترده تر شده است؛ زیرا با ایجاد دگرگونی های نوین در عرصه ی جوامع بشری و تحت تاثیر قرارگرفتن تدریجی جوامع سنتی، تحولی در نوع نگرش به همه ی مقولات زندگی بشری ایجاد شده و مبانی ادبیات حماسی نیز مانند سایر مقوله های علوم انسانی نیاز به بازشناسی و بازتعریف پیدا کرده است. نوشتار حاضر بر اساس چنین دیدگاهی سعی دارد جنبه های مختلف این دگرگونی مفهوم حماسه را در شعر نیما یوشیج، نشان دهد. برای رسیدن به این مقصود ابتدا به روند تطور تعریف سنتی حماسه تا دوره ی معاصر اشاره می شود و سپس نمودهای حماسی در شعرهای نیمایوشیج بررسی می گردد. برای انجام این کار، شعرهای حماسی نیمایوشیج به طور کلی به دو دسته تقسیم شده اند: دسته ی اول شعرهایی هستند که نیما درآن به پیکارها و حماسه های مردمی ملل مختلف از گذشته تا امروز پرداخته است؛ دسته ی دوم، شامل اشعاری ست که در آن ها دست کم سه مقوله ی جداگانه ی حماسه ی محلی، حماسه ی دینی و حماسه ی درونی را می توان تشخیص داد. نیمایوشیج این سه نوع شعر را به ترتیب در شعرهای «پی دار و چوپان»، «دانیال» و «خانه ی سریویلی» بازسرایی کرده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که با وجود این که در جوهر شعر و حتی در زبان نیما می توان روح و مضامین و رویکرد حماسی را مشاهده کرد، در اندیشه و شعر وی تعریفی تازه از حماسه و قهرمانان حماسی پدید آمده که آشکارا نشان و تاثیر اندیشه و ادبیات عصر نوین جهان و تجربیات زندگی شخصی و اجتماعی شاعر را می توان دید.
بررسی و تحلیل ویژگی های محتوایی و زبانی اشعار حماسی سیاوش کسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان ها و اشعار مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و بزرگی ها و افتخارات قومی را در تعریف سنتی، حماسه می گویند. شعر حماسی از جمله جریان های عمدة شعر معاصر است که ویژگی های حماسی آن متناسب با شرایط تاریخی دگرگون شده است. در این پژوهش برای توصیف حماسه، متناسب با نیازهای بیانی تازه، ابتدا به روند تطور تعریف حماسه تا دوره ء معاصر اشاره شده و سپس نمودهای حماسی در شعرهای سیاوش کسرایی کاویده می شود. در این پژوهش اشعار حماسی سیاوش کسرایی در سه بخش بررسی وتحلیل شده است: ویژگی های محتوایی ( شکل روایی اسطوره و حماسه های مردمی )، موسیقی حماسی و ویژگی های زبانی ( بهره گیری از زبان و کاربردهای باستان گرایانه، ذکر اسامی اسطوره ای، ذکر ابزار جنگی، بهره گیری نمادین از عناصر طبیعت ). نتایج این پژوهش نشان می دهد که هرچند منطق رمانتیک ها در بخشی از شعر سیاوش کسرایی وجود دارد، اما او به اقتضای فضای سیاسی-اجتماعی روزگار خود به اشعار حماسی روی آورده است و در شعر و زبان وی می توان مضامین و رویکرد حماسی را مشاهده کرد.
معرفی تذکره ی معدن الجواهر از محمّد مهدی واصف مدراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تذکره های گمنامی که در شبه قاره در سال 1260ه . به رشته تحریر درآمد،معدن الجواهراثر محمّد مهدی واصف مدراسی است.این تذکره از پنج جهت حائز اهمّیّت است.یکی این که این کتاب در حکم مجموعه ای از فنون ادبی مانندعروض و قافیه و صنایع ادبی است.دوم از جهت شاعران هم عصر نویسنده که در کمتر تذکره ای می توان شرح حال آنها را یافت و همچنین تاثیری که بر دیگر تذکره های بعد از خود گذاشته است.سوم از جهت نقد ادبی و اطّلاعات سبک شناسانه و اعتراضاتی که بر دیگر شاعران نموده است.چهارم تألیف تذکره «گلزاراعظم» و رساله ذوالفقار علی» که در جواب اعتراضات معدن الجواهر نوشته شده است.وپنجم تالیف رساله«حسن خطاب و ردّ جواب» توسط واصف در ردّ اعتراضات رساله ذوالفقار علی وتألیف تذکره حدیقة المرام به زبان عربی در جواب تذکره گلزار اعظم. هدف نویسندگان برخی از تذکره ها در واقع رقابت و جواب گویی در مقابل دیگر تذکره هاست؛ مانند تذکره مردم دیده در جواب مجمع النفایس و یا صبح وطن در جواب گلدسته کرناتک.تذکره گلزاراعظم نیز برای جواب گویی به معدن الجواهر نوشته شده است.اهمیت تحقیق حاضر در اینست که نشان می دهد در سال هایی(نیمه دوم قرن سیزدهم) که زبان فارسی در هند در حال انحطاط بود در کرناتک(هند جنوبی) هنوز مجالس مشاعره و حتی بازار نقد شعر برپا بوده است.
بررسی و نقد کتاب «الشعراء المحدثون»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم بهمن و اسفند ۱۳۹۵ شماره ۶ (پیاپی ۴۳)
سخن از نوگرایی و پیشگامان آن در شعر عصر عباسی تنها اختصاص به زمان معاصر ندارد بلکه از همان زمان های نزدیک به آن عصر، که نقد ادبی بر اثر درآمیختن فرهنگ عربی با فرهنگ ها و میراث های فرهنگی و تازه های تمدنی پا گرفت، به صورت پراکنده در آثار آنان مشاهده می شود، از جاحظ گرفته تا قدامة بن جعفر و آمدی و ابن قتیبه و ابوالفرج اصفهانی. «حسن درویش» نویسنده کتاب «الشعراء المحدثون» با روش تحلیلی-توصیفی موضوع را واکاوی کرده تا فراگیری نوگرایی را در جنبه های مختلف هنر شاعری اینان آشکار سازد. با بررسی اثر حاضر می توان دریافت که نوآوری نگارندة، نخست در گردآوردن سرآمدان این جریان در این کتاب است، سپس اشاره به زوایای پنهان حرکت نوآوری در جنبه های مختلف شعر آنان؛ از نوآوری در زبان شعری تا بناء و تصویر و موسیقی و غرض های مختلف شعری. دیگر آن که حضور نویسنده تا حدود قابل ملاحظه ای در این اثر نمایان است، و بیش تر پس از نقل آراء مختلف یا آنان را تأیید کرده و یا با برهانی مناسب آن ها را ردّ می کند، یا در برخی موضوعات خود نظری ارائه می نماید.
مفاخره؛ جلوه ای از نقد شعر در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
233 - 256
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مفاخره یا خودستایی به عنوان شیوه ای آزاد در نقد شعر مورد بررسی قرار می گیرد. مسأله این است که آیا می توان مفاخره را تاحدودی به عنوان یکی از مظاهر و ابزارهای نقد شعر در میان شاعران تلقی کرد؟ شاعران عموماً در تمجید از آثار خود یا ترجیح آن بر آثار دیگران تحت نفوذ احساسات و تأثرات درونی خود بوده و معیار دقیقی برای داوری در نظر نداشته اند؛ ازاین رو تحت تأثیر وضعیت حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی خود، دیدگاه های عموماً تأثری خود را درباره آثار خود در اشعارشان آورده اند. روش این مقاله برای تحقیق درباره این مسأله مبتنی است بر تحلیل محتوا و توصیف نمونه های آثار منظوم به همراه بررسی رابطه مفاخره با سبک شعری شاعران و ذکر دلایلی برای روی آوردن شاعران به مفاخره؛ در نتیجه، مفاخره در مطاوی آثار ادبی فارسی به عنوان عنصری سبک ساز دیده می شود که می توان آن را از منظر نقد ادبی حائز اهمیت دانست؛ ولی آن را در قالب نوعی از نقد موسوم به نقد بی معیار و نقد ذوقی یا نقد تأثری می توان بررسی کرد و به طور کلی مفاخره در شعر با هر دیدگاهی که صورت گیرد، در بسیاری از مواقع می تواند دربردارنده نقد شعر خود یا دیگران باشد.
نقد شعر در جُنگ لطایف الخیال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
109 - 128
حوزه های تخصصی:
عصر صفوی از مهم ترین ادوار تاریخی در سنت جُنگ پردازی و تذکره نویسی است . در این دوره در تدوین جنگ ها که مجموعه های ادبی منظوم و منثور به شمار می آید ، تغییرات مطلوبی شکل گرفت ؛ از مهم ترین آنها ، اتخاذ رویکرد انتقادی در نقل اشعار است که این مقوله متأثر از رواج نقد ادبی در عصر صفوی است . یکی از نمونه های چنین رویکردی در جنگ پردازی فارسی ، مجموعه ارزشمند لطایف الخیال است که دارای تغییرات اشاره شده در سنت تدوین مجموعه های ادب فارسی و از ارزشمندترین جنگ های روزگار صفویه است که هم از جهت تعدد شاعران و هم از منظر عدد ابیات از جایگاه ویژ ه ای در میان جنگ ها برخوردار است و یکی از دلایل اهمیت آن ، ذکر شاعران نویافته است که نامی از آنان در هیچ تذکر ه ای نیامده است و نکته مهم دیگر در این جنگ، نقد ابیات و فنون شعری بیان شده است که با علائم اختصاری به توضیح این مطالب پرداخته است. در پژوهش حاضر ، ضمن معرفی جنگ و شرح حال گردآورنده آن ، به معرفی نسخه های لطایف الخیال پرداخته شده و سپس علائم نقدی و فنون قافیه و بحور در سرتاسر این اثر بررسی شده است .
عوامل خلق شعردر نظریه ادبی نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جنبه هایی که در تبیین نظریه شعری حکیم نظامی گنجوی، بسیار جالب و بدیع به نظر می رسد، اشارات شاعر به عوامل خلق شعر و ایجاد فضای شاعرانه است و طرح این پرسش که آیا اودر این موضوع راهبرد قابل طرحی دارد؟ نکته ای که در دیدگاه نظریه پردازان وادبای متقدم و متاخر، کمتر به صراحت مورد بحث قرار گرفته است واز این حیث که نظریه پردازی ادبی در گذشته فرهنگی ما امر نادری بوده؛ بسیار ضروری به نظر می رسد. استخراج اشارات نظامی گنجوی به روش تحلیل محتوا، نشان داد که او نظیر سایر جنبه های فکری و اندیشه ای اش، در این زمینه چارچوبی کاملا مدون و نظریاتی دقیق و منطقی دارد. او سعی می کند علاوه بر به کارگیری این آراء و یافته ها، در حوزه ی عمل، مبانی نظری آنها را هم به عنوان دستورالعمل کار شاعران، برای استفاده دیگر سخنوران، بررسی و مطرح کند. نکته بسیارجالب توجه این است که بسیاری از عواملی که از گذشته های دور گرفته تا آراء نظریه پردازان مدرن امروز، به عنوان عوامل و ساحت های عرضه شعر مطرح شده است، به صورت پراکنده در شعر نظامی گنجوی یافت می شود که با استخراج و تدوین، بخشی از نظریه شعری شاعر را نشان می دهد.
معرفی و نقد کتاب چشم اندازی به تحولات ادبی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه شعر و داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب چشم اندازی به تحولات ادبی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه ی شعر و داستان، نوشته ی بهجت السادات حجازی، در سال 1394 توسط انتشارات علمی- فرهنگی چاپ و منتشر شده است. مقاله ی حاضر، با هدف معرفی و نقد کتاب مذکور نوشته شده، و ویژگی های شکلی و محتوایی آن را مورد بررسی قرار داده است. نتیجه این بررسی، حاکی از آن است که کتاب، در کلیّت آن، چه به لحاظ نوع روی کرد و دیدگاه نویسنده درخصوص ادبیات انقلاب اسلامی، و چه به لحاظ شکلی و محتوایی، دچار نقیصه های فراوان است؛ به همین دلیل، به شکل کنونی، قابل استفاده ی دانشجویان، به عنوان کتاب درسی، یا حتّی منبع قابل استفاده در کنار کتب درسی مربوطه، نیست. امید است در چاپ بعدی، اصلاحات لازم در آن به عمل آید، که دراین صورت، می تواند در کنار دیگر کتاب هایی از این نوع، به عنوان منبعی برای مطالعه، مورد استفاده قرار گیرد.
کلمات مختوم به «- ای» و «- وی» در متون قدیم فارسی؛ تمرینی در فنّ تلفّظ شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله کوشش شده است تا با بررسی برخی جنبه های اجتماعی و اقتصادی شعر فارسی، به ویژه شیوه های امرار معاش شعرا و چگونگی ارتباط آنها با دربارها و دیگر مراکز ثروت و قدرت، برخی عوامل ایجاد سنن شعری و معیارسازی متون رسمی مشخص شود. در این بررسی معلوم خواهد شد که برخی کاربردهای شعرا نه تابع زبان طبیعی ایشان، که پیرو سنن شعری و معیارهای زبان رسمی بوده است و از این روی در همه موارد نمی توان از کاربردهای ایشان درباره زبان طبیعی خودشان و روزگارشان نتیجه گیری کرد. با مطالعه موردی درباره کلمه «روی/ رو» روشن می شود که کدام صورت/ صورت های آن در شعر سده های چهارم و پنجم هجری رواج داشته است؛ اما مقصود اصلی به دست دادن قواعد و معیارهایی قابل تعمیم به دیگر پژوهش ها در تاریخ زبان فارسی و تحوّلات واژگانی است.
سفارش های عنصرالمعالی در آیین شعر و شاعری، آویزه گوش سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کی کاووس بن اسکندر، ملقب به عنصرالمعالی از امرا و شاهزادگان زیاری در قرن پنجم و صاحب کتاب گران سنگ «قابوس نامه»، «پندنامه» یا «نصیحت نامه» است. عنصرالمعالی این کتاب را همچنان که در مقدمه آن یاد شده، به عنوان دستور نامه ای در چهل و چهار باب برای فرزندش، گیلان شاه، نگاشته و به زعم خود، راه و رسم درست زندگی را به او پیشنهاد و سفارش داده است.عنصرالمعالی باب سی و پنجم قابوس نامه را به «آیین و رسم شاعری» اختصاص داده و با بهره ای که خود از قریحه شاعری دارد، در نهایت ایجاز به فرزندش سفارش می کند که اگر خواستی گرد میدان شعر و شاعری بروی، سعی کن این گونه رفتار کنی. در باب اینکه گیلان شاه تا چه حدی بدین اندرزها پای بند شده و آنها را به کار بسته؛ آگاهی چندانی در دست نیست. امّا این سفارش ها را دو قرن بعد از عنصرالمعالی، گویا شیخ اجل، سعدی شیرازی، بیشتر آویزه گوش خود کرده و در آفرینش کاخ نظم و نثر خود مطمح نظر داشته است. به گونه ای که می توان آثار سعدی را با مطرح کردن همین سفارش ها تا حد زیادی نقد کرد.این مقاله در پی اثبات میزان پای بندی سعدی به سفارش ها و پیشنهادهای عنصرالمعالی درآفرینش آثارش است. برای رسیدن بدین منظور پس از بیان چند نکته در مقدمه مقاله، محورهای اصلی سفارش های عنصرالمعالی جداجدا نقل خواهد شد و آنگاه با استناد به آثار بازمانده از شیخ اجل و بهره گرفتن از آراء و نظرگاه های دیگر سعدی پژوهان، مدعای مقاله تحلیل و اثبات خواهد گردید.
مجد همگر و نقد شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کنار رودخانه خروشان شعر فارسی در بستر زمان، نقد شعر همچون جویبار کوچکی از دیرباز جریان داشته است. این جویبار در مقطعی به مجد همگر شاعر استاد قرن هفتم می رسد که به پشتوانه ملک الشّعرائی، دست به نقد ادبی نیز زده است. مباحثی چون داوری شعر انوری و ظهیر فاریابی و نیز مقایسه بین سعدی و امامی، از مباحث مشهور در نقد سنّتی روزگاران گذشته است. به مدد این دو داوری، در بررسی تاریخی نقد شعر در ایران، مجد همگر به عنوان یکی از منتقدین ادبی قرن هفتم شناخته شده است. امّا انتقادات مجد همگر به این دو مورد محدود نمی شود و دیوان او به لحاظ دیدگاه های نقّادانه قابل تأمّل است. در این مقاله دیدگاه های انتقادی مجد در نقد فنّی، نقد اخلاقی، نقد اجتماعی و نقد بی معیار مطالعه و بررسی شده است.
حاصل بررسی ها بیانگر آن است که مجد همگر در حوزه نقد فنّی، تکرار را نمی پسندد و در عین حال شاعران خراسانی و غزنین را شاعرانی نغزگوی می داند. در حوزه نقد اخلاقی به رغم نکوهش ملازمت دربارها و هزل سرایی، در مواردی به چنین توصیه ای پایبند نیست. در نقد بی معیار، نقد ذوقی را چندان قابل اعتنا نمی داند.
در مجموع مجد همگر علاوه بر شاعر بودن منتقد توانایی است اگرچه خود نیز در مواردی هنجارهای نقد را زیر پا گذاشته است.