مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
نی نامه
حوزه های تخصصی:
چرخ یکی از روستاهای بزرگ از توابع ولایت لوگر در افغانستان و زادگاه مولانا یعقوب چرخی است. مولانا چرخی از عرفا و مفسران سده نهم ه. ق است که از اصحاب خواجه بهاءالدین نقشبند و عالم علوم ظاهری و باطنی بوده و بنا به نوشته خزینه الاصفیاء به سال 851 ه. ق از دنیا رفته است و مزار وی نیز در قریه «هلففو» در تاجیکستان امروزی، حدود 5 کیلومتری شهر دوشنبه قرار دارد و زیارتگاه عام و خاص است.
وی برای تحصیل و تکمیل علوم به بخارا، هرات و مصر سفر کرده و تا سال791 ه. ق درهنگام وفات خواجه بهاءالدین نقش بند در بخارا بوده است.
بعضی از آثار به جامانده ازچرخی،عبارت است از: رساله اسماءالحسنی، تفسیر سوره فاتحه و دو جزء آخر قرآن مجید، رساله نائیه و رساله ابدالیه.
در این مقاله ضمن معرفی مولانا چرخی، ندیشه و جایگاه و روش وی در سلوک و عرفان بررسی خواهد شد.
بررسی عناصر زمینه گرا (حالی- مقالی) در گفتمان نی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مراحل تکوین علم زبان شناسی مرحله گفتمان است که بر مبنای آن، زبان شناسان جایگاه ویژه ای برای گفته پرداز در نظر می گیرند. در این چارچوب جدید زبانی، شاخص های فردی دخیل در تولید آثار زبانی، به عنوان عناصری مهم و تعیین کننده به حوزة مطالعات زبان راه می یابند. البته این مبحث در تاریخ بلاغت اسلامی، موضوعی دامنه دار است که از کشاکش میان دو علم نحو و معانی بر می خیزد. علمای نحو به سیاق داخلی و مقالی کلام و مطابقت ترکیب اجزای آن با اصول دستوری توجه کرده اند، در حالی که علمای بلاغت، خواص و اغراض نهفته در این ترکیبات را با مطابقت دادن آن با زمینه و سیاق بیرونی کلام (مقام) بازکاویدند. در این بین، عده ای نیز توانستند مقال و مقام را (توأمان) مورد توجه قرار دهند و ضمن رعایت اصول و قوانین نحوی، از آن در اندازه گیری میزان عدول از اصل ترکیب اجزای کلام و تبیین معانی و اغراض ثانوی جملات بهره گیرند. در این مقاله قصد داریم با تبیین و تحلیل پاره ای از عناصر زمینه گرای حاضر در گفتمان نی نامه، از جمله ضمایر شخصی، اشاره و عناصر زمانی و با طرح مسئلة قبض و بسط کلامی، نخست جایگاه و اهمیت گفته پرداز را در این منظومه نشان دهیم و سپس از طریق همین مؤلفه ها، نیت گوینده را در سازمان دادن به ساز کارهای خوانندگان شفاف تر کنیم. اساساً پرسش اصلی تحقیق این است که آیا می توان با کمک عناصر زمینه گرا از سطح جمله فاصله گرفت تا از دورنمایی کامل تر از جمله به اغراض ثانویه متن نظر انداخت و سرانجام، از آن برای سنجش مطابقت مقال و مقام یاری گرفت؟
نقد ترجمه محمد الفراتی از استعاره ها و کنایات «نی نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مترجم و شاعر سوری، محمد الفراتی(1880-1978م) «نی نامه» مولوی را به زبان شعر ترجمه نموده است. وی با وجود آشنایی با زبان فارسی گاه در فهم، دریافت و انتقال استعاره و کنایه موجود در زبان مولوی موفق نبوده است. لذا این جستار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، سعی دارد به بررسی و ارزیابی دریافت معنایی استعارات و کنایات موجود در نی نامه، توسط محمد الفراتی بپردازد که در پی آن برای مخاطب روشن می گردد با وجود تلاش های مترجم، شکاف معنایی و نارسایی در معادل گزینی در ترجمه وی به چشم می خورد. همچنین روشن می گردد که فهم مقصود اصلی بسته به درک معانی پوشیده واژگان و تعابیر دارد و به دنبال آن برای خواننده روشن می شود که مترجم با مبنا قرار دادن متن مبدأ تلاش نموده در نقل معانی امین باشد، اما گاه، وجود مفاهیم کنایی و استعاری وی را از رسیدن به پیام مولوی بازداشته و نتوانسته پی به مقصود شاعر ببرد، در نتیجه ترجمه لفظی را اختیار نموده که معنا و عناصر فرهنگی زبان مبدأ در آن نادیده گرفته شده است.
واژه هوش در نی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجّه به تفاسیر و شرح هایی که درباره مثنوی به ویژه نی نامه نوشته شده است، تا به حال هیچ یک از شارحان و مفسّران به معانی چند گانه واژه هوش در «نی نامه» توجّه نکرده است یا آنکه غیر از معنی رایج و آشنای آن واژه، معنای دیگر آن را محتمل ندانسته است. با این وصف، معنای غیر مشهور آن یعنی مرگ و نیستی، در سایه معنای مشهورش زیرکی و آگاهی پوشیده مانده است. نگارنده بر این باور است که با توجّه به بافت کلامی نی نامه، از میان معانی دوگانه و متباین واژه مذکور، معنی اخیر محتمل تر می نماید. زیرا واژه هوش در معنای مرگ، مفهوم اصطلاح عرفان«فنا» را بیان می کند و این امر کاملاً با دلالت های بافت کلامی نی نامه، منطبق است. برای اثبات این ادعا، نشانه های بافت کلامی در چند سطح بررسی شده است.
*تاریخ دریافت مقاله: 14/01/1390 تاریخ پذیرش نهایی:24/04/1391
1- نشانی پست الکترونیکی نویسنده هوش، فنا.:P.yaghoobi@uok.ac.ir
بازنمایی روان ادراکی نوستالژی تصعیدی مولانا در ساحت گفتمان روایی نی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مطالعات جدید روان شناختی به طور اقناع کننده ای اثبات می کنند که متغیر نوستالژی با میزان آگاهی و گستره شناختی افراد رابطه ای بسیار عمیق دارد؛ ازهمین رو، نباید نوستالژی را فقط مفهوم و برایندی حسی و حسرت آور از یادکرد گذشته های خاطره انگیز دانست که پیامدی فروکاسته و انفعالی درپی دارد. نوستالژی در فهم واقعی، کارکردی عقلانی و کنشی فعال تلقی می شود که می توان با ایجاد زمینه گفته پردازی و بهره گیری از شریک گفتمانی به مبانی خلاقانه و مولد آن دست یافت. روش: این مقاله درپی پاسخ دادن به این پرسش ها به روش مطالعه کتابخانه ای به شیوه ای تحلیلی است: 1) آیا می توان نی نامه را یک متن نوستالژیکی عالی متفکرانه و کدهای زبانی آن را نوعی زبان رفتاری تصعیدی دانست؟ 2) آیا می توان رابطه ای معنادار از امتزاج نوستالژی و تصعید در نی نامه به دست آورد؟ یافته ها و نتایج: تمایلات واپس زده و تصعیدی به هیچ شکلی در روند زندگی انسان فراموش نخواهند شد و پیوسته به هر طریقی فرد را در چنبره و مخمصه فشار نیروهای درونی قرار می دهد؛ بنابراین، این نیروها یا از مجاری زبان و یا از رهگذر ارگانیسم، خود را بروز می دهند؛ از اینجاست که شعر و شاعر در مطالعات روان شناختی بسیار مهم و جدّی به شمار می روند. قدر مسلم با اتکای همین مفاهیم، مولانا توانسته است نی نامه را با ساحتی گفتمانی روایی برای تبیین جهانی متفکرانه نوستالژی و زبانی تصعیدی مدبرانه فراهم آورد.
بررسی تطبیقی نی نامه مثنوی معنوی مولانا بر اساس نظریه نظام های گفتمانی گرمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
149 - 169
حوزه های تخصصی:
نشانه- معناشناسی به استخراج نشانه هایی می انجامد که نمایان گر کارکردهای گفتمانی است. درک معنا از خلال روساخت و رسیدن به ژرف ساخت کلام، رابطه این نشانه ها را با کارکردهای شناختی و حسی آشکار کرده و نوع نظام گفتمانی را نمایان می سازد. از میان کتاب های ارزشمند پارسی وقتی صحبت از مثنوی می شود و مولانای بلخی کلام به قصور می رسد و تحلیل به سکوت، تأمل در این نگاره بی بدیل و راستین از بزرگ عارف ادب پارسی، دلنواز اهل ادب و دلپسند دنیای معنی است. استخراج معانی برتر این رشته مروارید دریای معنا و ترکیب آن با ادبیات روز دنیا در سیطره نظریه های نوین ادبی، می تواند هنرنمایی های مولانای بلخی را در تئوری های ارائه شده توسط دانشمندان علم واژه شناسی به رخ بکشاند، این پژوهش با پاسخ به این پرسش که؛ نظام های گفتمانی گرمسی در نی نامه کدامند، به بررسی شگردهایی می پردازد که کارکردهای گفتمانی را حاصل می کند و با رویکردی توصیفی- تحلیلی تعامل میان نشانه و معناها را در «نی نامه» بررسی کرده است و نشان می دهد که برای درک معنا باید نشانه هایی را که از کارکردهای متفاوت شناختی و حسی درک می شوند، استخراج کرد و در رابطه تعاملی میان آن ها به گفتمان های حاصل شده پی برد.
شیوه های انتقال مفاهیم تعلیمی مولانا در نی نامه با تکیه بر عناصر انسجام بخشی متن و تصویر نسخه خطی مصور محفوظ در موزه هنر والترز بالتیمور امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
527 - 552
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولانا از متون گران سنگ کلاسیک زبان دری است. کسب معرفت در دیدگاه مولانا از اهم امور است و پیوسته مخاطب خویش را تا نیل به سرمنزل سعادت همراهی می کند. مفاهیم این اثر چندبُعدی از زوایای مختلف قابل کندوکاو است. تصویرسازی در فضای شعری از مختصات سبک مولانا است؛ چگونگی تأثیر این سبک بر انتقال مفاهیم تعلیمی مسئله ای است که پژوهش حاضر دنبال می کند. یکی از معدود آثار مصور مثنوی در موزه والتزر بالتیمور نگهداری می شود که نمونه منحصربه فردی در سنجش تصویرسازی در اثر مولانا است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. ابزار اصلی در استخراج شگردهای مولانا در این پژوهش نظریه انسجام بخشی «مایکل هالیدی» و «رقیه حسن» است. متن نی نامه در دو سطح فرم و محتوا بررسی می شود و همه عناصر درهم تنیده معنایی کشف می گردد. عناصر ارجاع، حذف، ادات ربط و همچنین در حیطه بازآیی تکرار، تضاد معنایی و شمول معنایی بیشترین ابزارهای کارآمد در انتقال مفاهیم در نی نامه هستند و زیبایی سخن و کلام مولانا را به وضوح نشان می دهند. نتیجه اینکه برای درک بخشی از رموز موفقیت مولانا در انتقال معانی و مفاهیم بایستی از ابزارهای معناشناسی جدید نیز در مطالعه مثنوی به کار گیریم تا زوایای جدیدی از این شاهکار ادبی و عرفانی را بیابیم.اهداف پژوهش:بررسی ارتباط متن و تصویر در مثنوی مولوی و نقش آن در انتقال مفاهیم تعلیمی.بررسی تکنیک های بلاغی مثنوی از لابه لای ابیات تعلیمی آن با کاربست تئوری هالیدی.سؤالات پژوهش:ارتباط متن تصویر در مثنوی مولوی چه ارتباطی در انتقال مفاهیم تعلیمی دارد؟تکنیک های بلاغی چه میزان از انتقال معانی بُعد تعلیمی را در مثنوی مولانا پوشش می دهد؟