ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
۴۴۱.

تئاتر تخطی مجاز: بررسی تئاتر به مثابه آیینی رهایی بخش تحکیم کننده در جامعه با تکیه بر آراء ویکتور ترنر

کلیدواژه‌ها: تئاتر شبه آیین شبه آستانه آستانه ویکتور ترنر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۲۷
این مقاله پژوهشی است پیرامون ماهیت شناسی و چیستی تئاتر. بر این مبنا بر خاستگاه آیینی تئاترها مبتنی بر دیدگاه های ویکتور ترنر تأکید می شود. مقاله بر این فرض استوار است که تئاترهایی که در یک بستر فرهنگی تولید و عرضه می شوند به این دلیل که ماهیتاً آیینی هستند، به عنوان مقوم و نگهدارنده آن نظام فرهنگی عمل می کنند حتی اگر مؤلفه های ضد ساختاری یا انتقادی داشته باشند. برای اثبات فرضیه خود به ویژگی های شبه آیینی، شبه آستانه ای و مکالمه ای تئاترها تأکید می شود. و درنهایت مقاله به این نتیجه می رسد که به واسطه حداقل همین سه ویژگی، کنترل تئاترها امری بی مورد ، تماشای تئاترها امری رهایی بخش و طرح مسائل سیاسی توسط هنرمندان امری تداوم بخش است. تئاترها به واسطه دارا بودن این سه ویژگی دارای مشخصه برجسته ای به نام: «تخطی مجاز» هستند. یافته ها نشان داده است که تئاترهای مدرن شبه آیین هایی هستند که در مقطعی کوتاه جامعه می تواند خودش را و مسائل اخلاقی، اجتماعی، سیاسی اش را از بیرون ببیند، ارزیابی کند و درباره خودش تأمل کند. نمونه ای از آن تخت حوضی ها هستند که در آنها تندترین انتقادات از سردرمداران هژمونی صورت می گرفت اما نظام فرهنگی، استوارترین وضعیت خودش را داشته است. این تصور غلطی است و ریشه در دیدگاه های افلاطون دارد که طرح مسائل انتقادی در تئاترها به بدنه فرهنگی و سیاسی جامعه لطمه وارد می کند. بلکه هنرمندان با طرح مسائل انتقادی در تئاترها-که ریشه در دیدگاه های ارسطو دارد خواسته یا ناخواسته اقدام به آزاد سازی انرژی های نهفته مردمان و از طریق تخلیه و درمانگری، ستون های فرهنگی جامعه را استوارتر می کنند. دیدگاه های ویکتور ترنر مردم شناس و اجراپژوهش که نگاهی آیینی به تئاترها دارد به عنوان میانی نظری بحث انتخاب شده است.
۴۴۲.

نقش خاطره در برساخت تاریخ و شکل دهی جامعه در درام تاریخی دوران پهلوی اول بر اساس آرای پل ریکور

کلیدواژه‌ها: خاطره برساخت تاریخ جامعه پهلوی اول درام تاریخی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۳ تعداد دانلود : ۴۰۷
تاریخ ماحصل بازنمایی خاطره هاست. پل ریکور خاطره را به دو دسته خاطره فردی و خاطره جمعی تقسیم می کند که به امر بازنمایی گذشته می پردازند. اما همواره بخشی از گذشته دیگر در دسترس نیست. این امر ناشی از فراموشی بخش هایی از خاطره است که باعث ایجاد اختلال در بازنمایی گذشته می شود. بنابراین تاریخ همواره با واقعه تاریخی اختلاف دارد. نهادهای اجتماعی و سیاسی نیز از این اختلال استفاده کرده و جوامع را با ایدئولوژی مدنظر خود کنترل و هدایت می کنند. نحوه چگونگی ارائه خاطره و تاریخ نیز وابسته به سیاست نهاد ارائه دهنده است. در دوران پهلوی اول حاکمیت با استفاده از همین سیاست خاطره توانست یک تاریخ برساخت شده را از ایران باستان ایجاد کند که این امر به مدد هنر تئاتر در جامعه شکل گرفت. پژوهش حاضر با استناد به داده های کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی بر آن است تا با بررسی برخی درام های تاریخی مهم این دوره چگونگی انجام سیاست خاطره و تزریق ایدئولوژی برای برساخت تاریخ را در دوران پهلوی اول از طریق تئاترها را بررسی کند. در این مسیر نقش پررنگ دستگاه های سیاسی و چگونگی دستکاری خاطره و تاریخ مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه حاکمیت از وجوه تئاتری جامعه برای رسیدن به این هدف استفاده کرده و روشنفکران نیز-خواسته یا ناخواسته- در این ایدئولوژی نقشی یاری دهنده داشتند.
۴۴۳.

پدیدارشناسی مفهوم حضور و غیاب در نمایشنامه فعل محمد رضایی راد

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هستی نیستی حضور غیاب محمد رضایی راد فعل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۸ تعداد دانلود : ۴۰۲
یکی از متفکرانی که با رویکرد هستی شناسانه ی خود موجب شد دو مفهوم حضور و غیاب در فلسفه ی قرن بیستم اهمیت ویژه ای پیدا کنند، مارتین هایدگر بود. تفسیر هستی شناسانه ی مارتین هایدگر از دو مفهوم فوق، توانست توجه را به این نکته جلب کند که حضور الزاماً به معنای آن چیزی که حاضر است، نیست و غیاب نیز الزاما به معنای آن چیزی که ناپیدا است، نیست؛ بلکه یک پدیده میتواند در غیاب خود حاضر باشد و یا ذاتش در حاضر بودنش غایب گردد. این دو مفهوم امکانی هستند تا هستی، خود را بر ما آشکار کند و ما بتوانیم پدیده ها را از وجه هستی شناسانه ی آنها به فهم در آوریم. این مقاله به بررسی نسبت هستی شناسانه ی حضور و غیاب و نحوه ی تجلی آنها در نمایشنامه ی فعل محمد رضایی راد می پردازد. نمایشنامه ی فعل را بدین علت برگزیدیم که در آن، نسبت حضور و غیاب موجب خلق روایت شده و عاملی بنیادین در ساختار اثر است. هدف پژوهش این است که با تمرکز بر نحوه ی کار کرد دو مفهوم مذکور در ساختار این اثر نشان دهیم که بنیان این نمایشنامه بر نسبت میان حضور و غیاب بناشده است. نتایج حاصل از این پژوهش به این نکته می پردازد که دیالکتیک مذکور صرفاً در حدود فلسفه قرار نمی گیرد بلکه ژرف نگری در آن می تواند امکانی برای خلق اثر هنری را نیز برای ما میسر سازد.
۴۴۴.

تبارشناسی نقشنوشته «مرغ بسم الله» در فضای بصری سفالینه های منقوش نیشابور ایران در سده چهارم و پنجم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرغ بسم الله خوشنویسی اسلامی سفالینه نیشابور هنر ایرانی تبارشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۹ تعداد دانلود : ۲۹۰
نقشنوشته موسوم به «مرغ بسم الله» از جمله شاخه های هنری خوشنویسی اسلامی است که از منظر مطالعه گرایش های نوین در خوشنویسی و همچنین در ارتباط با نماد شناسی عرفانی مورد توجه قرار گرفته است. این نقشمایه غالبا در ارتباط با گفتمان صوفیانه و ملهم از ادبیات عرفانی و ذوق آزمایی های عارفانه هنرمندان به ویژه در دوران صفویه و قاجار تبیین گشته است. در این پژوهش تاریخی- تحلیلی که با استفاده از روش تبارشناسی میشل فوکو انجام گرفته، نقشنوشته مرغ بسم الله نه صرفا به عنوان محصول انگاره عرفانی هنر اسلامی، بلکه در ارتباط تاریخی و هویتی با تداوم سنت های بیان بصری در میان جریان های هنری شرق ایران همچون سفالینه های منقوش نیشابور در سده چهارم و پنجم هجری قمری مورد واکاوی قرار گرفته است. لذا هدف این پژوهش، تبارشناسی نقشنوشته مرغ بسم الله و تحلیل نسبت تاریخی میان نمونه های همنشینی نقش پرنده و نوشتار از سفالینه های منقوش نیشابور سده چهارم تا نمونه های متاخر در دوران صفویه و قاجار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد همنشینی نقش پرنده و نوشتار در هنر ایران به ویژه در فضای بصری گرافیکی سفالینه های منقوش نیشابور دوره سامانی حائز ویژگی های زیبایی شناسانه و سبک شناختی است که فراتر از تزئینات یا ذوق آزمایی صرف رفته و در نوعی هم سرشتی، می تواند به عنوان یکی از تبارهای تاریخی نقشنوشته مرغ بسم الله تلقی گردد.
۴۴۵.

رسانه سینما پیوستاری سیال و دوگانه باور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: همذات پنداری رسانه سینما دوگانه باور سینمای کلاسیک سینمای مدرن سینمای پست مدرن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۵ تعداد دانلود : ۲۷۶
سینما هنری است که شکل گیری، پیوستگی و پویایی اش وابسته به تماشاگری است که بطور مداوم با جامعه پیرامونش ارتباطی زنده و لحظه ایی دارد. بیننده گاه در طلب غوطه ور شدن در خیال خود و گریز از واقعیتهای اجتماعی و گاه برای درک و رویت امور واقعی ندیده به تماشای گونه های فیلم می نشیند. ارتباط دو طرفه سینما وابسته به تغییرات دایم محیطی است که تکنولوژی، ایدئولوژی و سواد رسانه ایی بر آن تاثیرگذار است. از این روی سینما در گذر تاریخی تبدیل به رسانه ایی پر از جهش و پویا شده است. این پژوهش با هدفی بنیادین صورت گرفته و مسئله اصلی آن امکان سنجی حضور و تعامل مخاطب در جهان سیال فیلمیک و سینماتیک سینما می باشد. روش تحقیق تحلیل محتوا و بر اساس جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای صوتی و تصویری و مصاحبه می باشد. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که تماشاگر متاثر از عواملی همچون همذات پنداری، باورپذیری و لذت که در هر دوره دارای ویژگی خاص و متاثر از بافت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره می باشد، خواسته یا ناخواسته خود را در جهان فیلم قرارداده و سعی دارد حضورش را به روابطی تعاملی و آگاهانه تر تبدیل نماید.
۴۴۶.

پیوند عرصه عمومی و آداب گفتگو با نگاه به سه نمایشنامه از اسماعیل خلج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتگو عرصه عمومی شخصیت هابرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۳۰۹
عرصه عمومی، گردآمدن عده ای از شهروندان در یک زمان و مکان و پرداختن به کنش گفت وگو را از پیش نیازهای وقوع خود می داند. هدف از گفتگو، رسیدن به وفاق عقلانی و اثرگذاری بر دولت در تصمیم گیری ها است. یورگن هابرماس، قهوه خانه را یکی از مصادیق عرصه عمومی می داند. عرصه عمومی در قهوه خانه های ایران در مقاطعی وجود داشته اما همواره تحت نظر و فشار نظام های حکومتی بوده و نتوانسته حضوری پیوسته، پویا و مفید داشته باشد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی کوشید تا پیوندی میان نظریه عرصه عمومی هابرماس و قلمرو نمایشنامه های ایرانی برقرار کند. بدین منظور سه نمایشنامه از اسماعیل خلج که در قهوه خانه و میخانه می گذرند، گزینش شده اند. هدف آن بود که گمانه زنی دررابطه با وجود یا عدم وجود عرصه عمومی در دهه های 1340 و 1350 شمسی، با نگاه به این نمایشنامه ها، آزمایش و سنجیده شود. نتیجه نشان داد که عرصه عمومی در فضای میان شخصیت های این سه نمایشنامه شکل نمی گیرد. مهمترین علت این فقدان، عدم رعایت آداب گفتگو است. عدم وجود گفتگوی درست، هدفمند و سازنده میان شخصیت ها، به عنوان شهروند، موجب شده تا مراوده ای میان دولت و ملت نیز برقرار نشود، دولت از مطالبات شهروندان خود آگاه نشود و معضلات اجتماعی و زیستیِ شخصیت ها در فضای خصوصی ایشان باقی بماند.
۴۴۷.

نسبت هنر و جاودانگی در هستی نگری ویتگنشتاین و کاربست آن در معناباختگی انسان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جاودانگی زیبایی شناسی معناباختگی هنر سوژه متافیزیکی ویتگنشتاین متقدم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۳ تعداد دانلود : ۳۱۶
تصور اینکه زندگی عاری از معنی و مرگ پایان همه چیز باشد، موجب می شود هستی دیگر در نظر انسان، چندان زیبا و ارزشمند جلوه نکند. ویرانگری زمان, دشواری های زندگی و هراس از مرگ از جمله عواملی است که باعث ایجاد حس سرخوردگی و رواج اندیشه های معناباخته در دنیای امروز شد. در مقابل عده ای از متفکرین با تاکید بر معناداری و جاودانگی زندگی, درصدد یافتن راه حلی ملموس برای دردهای وجودی آدمی و معنا بخشیدن به هستی او می باشند. در این راستا, نظریات ویتگنشتاین متقدم و شیوه جهان نگری او از منظر جاودانگی مورد تامل واقع شد. با نگاهی به دغدغه های عمیق اگزیستانسی و بررسی پویش های اندیشه ای وی، نقش «زیبایی شناسی» و «اخلاق» در مساوقت با یکدیگر, به عنوان بنیادی ترین مؤلفه های معنابخش به زندگی, در ساختار فلسفی او انکار ناشدنی است. چنانکه در غالب فرازهای اندیشه ای او می توان ردپایی از این دو عامل را با محوریت «نگاه ازلیِ سوژه متافیزیکی» در بنیان نهادن زندگی معنادار و غایتمند مشاهده نمود. مبتنی بر این نظرگاه هنر به عنوان والاترین شیوه نمایاندن ارزش های حقیقی زندگی و راه حلی برای عبور از دشواری های آن مورد توجه قرار می گیرد. زندگی که در نگاه ویتگنشتاین امتدادی ابدی می یابد.
۴۴۸.

اقتباس و برگرفتگی بینافرهنگی در دو نسخه تصویرسازی شده از داستان هفتواد و کِرم، با استفاده از نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتباس معنا دوست محمد رضا هروی هفتواد و کِرم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۰ تعداد دانلود : ۳۲۴
نگاره هفتواد و کِرم به عنوان اثر رضا هروی، تجلی گاه هنرِ هند در بستر هنر ایران است. این اثر برگرفته از نگاره دوست محمد، نقاش برجسته صفوی بوده و در آلبوم جهانگیر نگهداری می شود. مسئله، علت بازآفرینی و اقتباس اثر دوست محمد توسط فردی به نام رضا هروی و در دربار هند می باشد. این پژوهش در تلاش است تا به دو سوال پاسخ دهد: در این فرآیند برگرفتگی، چه نظام های نشانه های در آن تغییر یا حذف یافته که منجر به تغییر معنا شده است و این دو نگاره چه تفاوت هایی با هم دارند؟ هدف، دستیابی و تشخیص نوع دگرگونی ها در بیش متن رضا هروی می باشد. تاکنون در مورد آثار اقتباسی هِروی هیچ پژوهشی صورت نگرفته و لذا خلاء اطلاعاتی وجود دارد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و دو نگاره مد نظر از دو هنرمند را با روش ترامتنیت ژرار ژنت بررسی نموده است. بر اساس نتایج بدست آمده و با بهره گیری از نظام های نشانه ای، در نگاره رضا هروی، جهانگیر و اردشیر پادشاه ساسانی در تقابل هم آمده درصورتی که در اثر دوست محمد، هفتواد و اردشیر مقابل هم هستند لذا در این تراگونگی به واسطه تعویض و تغییر نظام های نشانه ای در نگاره هروی، معنا با نوع دگرگونی غالب جایگشت، به طور کلی عوض شده است.
۴۴۹.

نقد کهن الگویی عناصر کیهانی در مصور سازی فالنامه دوره صفوی مرتبط با سرنوشت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد کهن الگویی عناصر کیهانی فالنامه صفوی سرنوشت انسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۸۸
از دیرباز، حرکت اجرام آسمانی و آنچه که در آسمان اتفاق می افتاد برای آدمی حیرت آور و سوال برانگیز بود و ذهن جستجوگر او همواره در پی پاسخی روشن برای کشف ارتباط بین سرنوشت خود با رخدادهای آسمان بوده است، تا آنجاکه وقایع مهم تاریخی خود را با رخدادهای آسمان مرتبط دانسته است. توجه به این موضوع در اغلب ادیان و اسطوره های ثبت شده بشر نیز دیده می شود و همین ارتباط در تاریخ بعد از اسلام سبب به وجود آمدن یکی از زمینه های مهم فعالیت های علمی مسلمانان شد و کتاب های بسیاری در زمینه نجوم به نگارش درآمد. نقش عناصر کیهانی در آثاری هنری از جمله نگارگری یادآور اهمیت توجه به تغییرات اجرام آسمانی است که انسان باور به تاثیر و نقش آن ها در سرنوشت خود داشته است. تحقیق حاضر در جستجوی پاسخ به پرسش هایی است که ارتباط بین سرنوشت انسان و تغییرات آسمان را با معنایی جدید روشن سازد. بنابراین با بررسی چند نگاره از فالنامه فارسی توپکاپی به دنبال دلایل اعتقاد به ارتباط بین سرنوشت انسان و تغییرات و وقایع آسمان است و به این سوال پاسخ می دهد که مفاهیم و معنای نقوش کیهانی به کار رفته در این نگاره ها چه بوده است و چه عواملی در پیدایش و تولد عناصر کیهانی و باور به تاثیرشان بر سرنوشت انسان نقش داشته است. هدف از انجام این پژوهش بررسی عناصر نجومی و کشف علت باور پیدایش آن ها در ارتباط با سرنوشت انسان است که در مسیر رسیدن به این هدف نظریه های فلاسفه با رویکرد کهن الگویی مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی می باشد و روش گردآوری مطالب اسنادی و کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. همچنین داده ها از روش تجزیه و تحلیل کیفی بررسی شده است. با توجه به نتایج تحقیق می توان به این باور دست یافت که عناصر شکل گرفته کیهانی بر اساس مفهوم و تاثیرات مشهود و مشخص در سرنوشت نسل های بشر پدیدار شده اند و به واسطه اهمیت و تکرار آن در طول قرن های متمادی، نسل به نسل توسط ناخودآگاه جمعی به ارث رسیده اند و در نهایت به دست هنرمندان برای انتقال مفهومی مطابق با کهن الگوی تاثیرگذار در سرنوشت انسان ها بازآفرینی شده و به صورت نگاره ها درآمده است. شناسایی و تحلیل رموز و عناصر بکار گرفته شده در نگاره های تحقیق حاضر شاهدان زنده این نظریه می باشند.
۴۵۰.

تحلیل مضمون شناسانه ی نقاشی معاصر افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر افغانستان نقاشی نقاشی معاصر افغانستان مضمون در نقاشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۴ تعداد دانلود : ۴۹۶
سابقه طولانی هنر افغانستان، تأسیس نهادهای هنری مانند مکتب صنایع نفیسه و نیز دارالمعلمین کابل، توسط شاه امان الله، ظهور استادان دانش آموخته هنر غربی و پس از آن تجربه های جستجوگرانه هویت در نگارگری معاصر و نیز استقبال گسترده زنان در دوره زمامداری کرزی، منجر به تولید انبوهی از آثار و خلق مضامین متنوعی در نقاشی گشت، که در جای جای دنیا پراکنده شده اند. هدف پژوهش حاضر، جمع آوری، بررسی، طبقه بندی و تحلیل مضمونی آثار نقاشان شاخص در نقاشی معاصر افغانستان است. سؤال این است که مضمون های اصلی و فرعی و رمزگان اولیه در تحلیل مضمون شناسانه نقاشی معاصر افغانستان شامل چه موضوعاتی است؟ و نیز چه روابطی میان عناصر تحلیل مضمون شناسانه نقاشی معاصر افغانستان برقرار است؟ این پژوهش به روش تحلیل مضمون شناسانه و به صورت توصیفی انجام گرفته است. نوع نمونه گیری، غیر تصادفی به روش هدفمند است که در آن، آثار صد و نود و دو نقاش، از آغاز دوره ی دوم اصلاحات امانی، بررسی و آثار نقاشان شاخص مذکور در کتاب ها و یا آرشیوهای معتبر، منتخبین جشنواره ها و دوسالانه ها و نیز برگزارکنندگان نمایشگاه انفرادی و جمعی در داخل یا خارج، انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که تم های اصلی و فرعی عبارت اند از نقاشی با موضوعات دینی (مفاهیم قرآنی، مضامین بودایی)، نقاشی فرمالیستی (آثار بدون مضمون، نقاشیخط)، نقاشی مردم نگارانه (بناهای تاریخی، زندگی روزمره، مناظر شهری، بازی ها) که در نقاشی مردان، بیشتر به مناظر شهری و بازی بزکشی، و در نقاشی زنان، همگام با اصول مینیاتور با موضوعاتی نظیر عروسی و محافل زنانه به انجام می رسد. مضامین اجتماعی و سیاسی(زنان، جنگ، کودکان، غرور ملی، وضعیت افغانستان)، مناظر طبیعی (باغ ها، جنگل ها و رودخانه های افغانستان)، طبیعت بی جان، مضمون چهره، مضامین عرفانی (رقص، چهره) همچنین در برخی موارد مسائل، مشکلات و افتخارات افغانستان به عنوان رمزگان اولیه در نقاشی بازتاب می یابند. برخی تم های اصلی، با یکدیگر، تداخل صوری و برخی دیگر تداخلی محتوایی برقرار می کنند.
۴۵۱.

تحلیل زمان های درهم رونده در عکس های یادمانی از منظر آراء برگسون و فروید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هانری برگسون دیرند یادمانده نمود زیگموند فروید عکس های یادمانی فتو آبجکت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۲۸۸
تعامل مخاطبین با عکس های یادمانی همواره با مفهوم یادمان سازی سوژه ی از دست رفته همراه است که عملاً درهم رفتن زمان های گذشته و حضور در زمان حاضر را با فقدان و سوگواری در برابر این عکس ها پر رنگ می سازد. عکس های یادمانی انواعی از عکس های مرتبط با متوفیان و ازدست رفتگان است که در انواع گوناگون خلق شده و با تداعی تجربیات زیست شده ی افراد در کنار بازماندگان، یاد آن ها را در اذهان زنده نگاه می دارد. دربرخی از انواع عکس های یادمانی مانند عکس شیء ها، تجربه ی ادراکی منحصربه فردی میان تصویرِ شخص غائب ( از زمان گذشته) و شئ یادمانده (در زمان حال) ایجاد می شود. بدین معنی که برای مخاطب خاص در برابر این عکس ها، زمان گذشته با زمان حال در تداوم و پیوستگی است و موجب فهمِ معنایی متفاوت ازحضور در لحظه ی اکنون گردیده و انگاره ای ذهن آشنای زمان خطی معمول را متحول می سازد. هانری برگسون فیلسوف فرانسوی قرن بیستم زمان را به عنوان امری متحول شونده و پیوسته تفسیر می کند و برای این ویژگی اصطلاحی به کار می برد: «دیرند». پرسش اصلی اما آن است که آیا عکس های یادمانی می تواند با چنین مفهومی از زمان از منظر برگسون، و نیز مفهوم سوگواری که زیگموند فروید در برابر فقدان عزیز از دست رفته مطرح ساخته، هم جهت باشند؟ در این تحقیق به روشی تحلیلی و براساس آراء هانری برگسون (در مسئله ی تعریف زمان های درهم شونده) و زیگموند فروید (در فرایند سوگ)، برخی از انواع عکس های یادمانی را مورد مطالعه قرار داده است. نتیجه آن که عکس های یادمانی، علاوه بر عملکردی بت واره گون در فرآیند سوگواری، نوعی زمان بندی تحول پذیر و مفهومی را نیز دارا هستند که سبب تحول در ادراکِ تجربه ی زیست شده ی فرد به واسطه ی تفسیر دیرند در مفهوم زمان می شود.
۴۵۲.

تاثیر مشارکت تماشاگر بر شکل گیری متن اجرا در گیم تئاتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گیم تئاتر تئاتر فراگیر مشارکت تماشاگر متن اجرا بینامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۲۵۰
گیم-تئاتر یک پدیده بینارسانه ای و نوظهور در هنرهای اجرایی است، که از پیوند فضای ویدئوگیم ها و تئاتر پدید آمده است. مشارکت تماشاگران در گیم-تئاتر  رکنی ضروری و جدانشدنی از آن است. بنابراین اگرچه پیشرفت اجرا و شکل گیری درام از الگوهای معمول تئاتر ارتودوکس پیروی نمی کند اما هسته درام می تواند با استفاده از مفهوم جایگشتی از متون در نظریه بینامتنیت از الگوی درام ارسطویی شکل گیرد. با بررسی عناصر و الگوی ساختاری درام ارسطویی، تحول و تبدیل شاخصه های درام و ساختار متن اجرا در گیم-تئاتر مورد توجه قرار گرفته است. در گیم-تئاتر نمایشنامه به عنوانی متنی نوشتاری و معین، ماده اولیه ای است که در ترکیب با ضروریات پرفورماتیو تئاتر فراگیر  به تولید «متن اجرا» ی پویا و منعطف منجر می شود. پیش بینی گزینه هایی برای انتخاب تماشاگران جهت پیش برد کنش ها، شخصیت بخشی به مشارکت کنندگان و چگونگی ایجاد فضای یک تئاتر فراگیر گام هایی مهم در پروسه تولید «متن اجرا» است. درام ارسطویی متن آشنای تماشگر-اجراگر است که فرصت کنشگری را فراهم می کند. این مقاله با بررسی تأثیرات و اهمیت حضور تماشاگر در نقش یکی از کاراکترها و بدل شدن او به اجراگر در فضای اجرا برای پیشبرد کنش های نمایشنامه، به چگونگی اثرگذاری امر مشارکت در متن اجرای گیم-تئاتر به عنوان تئاتری بینارسانه ای و فراگیر می پردازد.
۴۵۳.

بررسی جنبه های ذاتی طراحی از منظر پژوهشگران حوزه تفکر طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طراحی تفکر طراحی خلاقیت شهود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۲ تعداد دانلود : ۲۴۵
  تفکر طراحی که از دیرباز موضوع مورد بحث پژوهشگران حوزه طراحی بوده، مجموعه ای از مفاهیم و جنبه های درونی و بیرونی است که در فرایند طراحی توسط طراحان به کار گرفته می شود. ازاین رو، انجام تحقیقاتی که شیوه تفکر طراحانه را مورد بررسی قرار دهد و شناخت مناسبی از آن پدید آورد، دارای اهمیت می باشد. طی مطالعات صورت گرفته در این پژوهش در زمینه تفکر طراحی، به لزوم پرداختن به نظریه های متفکرین این حوزه درباره جنبه های ذاتی طراحی پی برده شده است. هدف از این پژوهش، دستیابی به مهمترین جنبه های ذاتی و درونی طراحی است که مورد توجه پژوهشگران برجسته حوزه تفکر طراحی می باشد که به روش توصیفی و با رویکرد کیفی و از طریق گردآوری اطلاعات اسنادی (کتابخانه ای) انجام شده است. نتایج حاصل از آن نشان می دهد که پژوهشگران در مطالعات خود به هفده جنبه ذاتی طراحی اشاره کرده اند، که برایان لاوسن و نایجل کراس بیشترین مطالعات را بر روی این جنبه ها انجام داده اند. همچنین بیشترین توجه پژوهشگران به ترتیب به جنبه های ذاتی «خلاقیت» و «اسکیس» و کمترین توجه پژوهشگران به جنبه های ذاتی «بینش ذهنی ناگهانی» و «طرح واره» معطوف شده است. بیشتر پژوهشگران نیز به ترتیب به جنبه های «خلاقیت،» «یافتگری یا کشف،» «شهود» و «ناخودآگاه» پرداخته اند که نشان از اهمیت این جنبه ها دارد.
۴۵۴.

مطالعه ی تطبیقی انذار و تبشیر در نگاره های اسلامی و مسیحی قرن های 13 تا 16م با موضوع سرگذشت حضرت یونس(ع) مبتنی بر آرای پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کتاب آرایی قرون وسطی هنر اسلامی هنر مسیحی یونس (ع) پانوفسکی انذار و تبشیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۵ تعداد دانلود : ۲۸۱
انذار و تبشیر ابزارهایی برای راهنمایی انسانهاست که در کتب مقدس به آن اشاره شده است. در هر دوره ای این ابزار به نحوه های مختلف همچون سرگذشت اقوام و پیامبران به کار برده شده است.  یکی از این نمونه ها، سرگذشت یونس پیامبر(ع) است که در قرآن و انجیل با قدری اختلاف در روایت، به آن اشاره شده است. در نگاره های اسلامی و مسیحی با موضوع این سرگذشت، بخشی از روایت برجسته شده است. نگاره های اسلامی بیشتر بخش پایانی و نگاره های مسیحی بیشتر بخش ابتدایی آن را به تصویر کشیده اند. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر نگاره های اسلامی و مسیحی، با توجه به مفاهیم انذار و تبشیر و بر مبنای آرای شمایل نگارانه ی پانوفسکی با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد تطبیقی، به دنبال پاسخ گویی به این پرسش ها است: وجوه شباهت و تفاوت نگاره های اسلامی و مسیحی با موضوع حضرت یونس (ع)، در ارتباط با مفهوم انذار و تبشیر چیست؟ دلیل تاکید نگاره های اسلامی و مسیحی بر بخش خاصی از سرگذشت حضرت یونس(ع) چیست؟ از نتایج پژوهش می توان به هم پوشانی خوانش نگاره ها با مراحل سه گانه ی تفسیر اثر هنری پانوفسکی اشاره کرد و همچنین، در نگاره های اسلامی و مسیحی از هر دو مفهوم انذار و تبشیر، اما به گونه ای متفاوت، استفاده شده است.
۴۵۵.

مطالعه الگو روایتگری در نمایشنامه مستند دهه ی اخیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت تئاتر مستند نمایشنامه ی مستند ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۹ تعداد دانلود : ۳۱۴
این پژوهش با مطالعه الگو روایتگری موجود در نمایشنامه هایی که در قالب تئاتر مستند اجرا شده اند به منظور پاسخ دادن به یک پرسش شکل گرفته است که عبارت است از «الگوهای روایت تا چه اندازه به پیشبرد نمایشنامه مستند سهم دارد؟» پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی ضمن بررسی و ارائه تعریفی روشن و جامع از تئاتر مستند با هدف معرفی و گشودن فصل جدیدی در حوزه ی تئاتر مستند شکل گرفته است. نتیجه ی حاصل از این پژوهش در حوزه ی کیفی به مسائلی همچون الگوهای روایتگری و راوی و انواع آن در روایت شناسی متون مستند تا چه اندازه به پیشبرد آن سهم دارد معطوف است که می توان به فقدان جریان تئاتر مستند و گیشه گرایی اشاره داشت که جریان الگوی تئاتر مستند از سال ۱۳۹۰ به بعد جدی تر شده است و با کارهای مستند بیشتری نسبت به دهه های گذشته در صحنه های تئاتر کشور روبه رو هستیم اگرچه میزان این آثار همچنان به حدی نیست که این جریان را ضعیف به حساب نیاریم. در این باره می توان گفت عدم پرداخت الگوی روایتگری تئاتر مستند در ایران به صورت آکادمیک در دانشگاه های کشور است، ازاین رو دانشجویان و دانشگاهیان نیز در این حوزه ضعیف و کم کار هستند و درک و شناخت از الگو روایتگری تئاتر مستند بین کارگردانان و اهالی تئاتر بسیار کم است و این امر باعث می شود که آن ها به سراغ کار در این حوزه نروند. تماشاچیان تئاتر غالبا داستان پسند هستند و به دلیل کم رنگ بودن الگوی روایتگری قصه در تئاتر مستند به تئاتر مرسوم، این گونه تئاتری با مخاطب کمتری با خود به همراه دارد و می توان گفت در ایران با فقدان جریان الگوی روایت مواجه هستیم و الگوهای روایت به پیشبرد نمایشنامه ی مستند سهم بسزایی دارد.
۴۵۶.

تقابل زیبایی شناسی سوبژکتیو با مبانی نظری هنر پاپ از منظرلارنس الووی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر پاپ هنر زیبا لارنس الووی زیبایی شناسی سوبژکتیو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۷ تعداد دانلود : ۲۵۰
  از مهمترین مبادی زیبایی شناسی سوبژکتیو کتاب نقد قوهی حکم کانت است. تأثیر این زیبایی شناسی علاوه بر مدرنیسم، در هنر نیمه ی دوم سده بیستم نیز قابل پیگیری است. به نظر میرسد بدون در نظر داشت زیبایی شناسی سوبژکتیو و تقابل آن با هنر نیمه دوم سده بیستم، بعید است بتوان به درکی جامع از ماهیت برخی جریانات هنری از جمله پاپ نائل آمد. این در حالی است که در تحلیل جریان پاپ کمتر این خصلت تقابلی و نتایج حاصل از آن مدنظر قرار میگیرد. پژوهش حاضر بر آن است تا با اتکا به آرا لارنس الووی در خصوص جریان پاپ و موضع آن در قبال زیبایی شناسی سوبژکتیو به درکی دقیق تر از ماهیت هنر پاپ دست یابد. الووی با در نظرگرفتن خصلتی ارتباطی-کارکردی برای هنر و به طور اخص هنر پاپ، نه فقط به زیبایی شناسی سوبژکتیو واکنش نشان میدهد بلکه در صدد ارائه تعریفی متفاوت از هنر، مبتنی بر نظام ارتباطات است. با اتکا به نظریه ی ارتباطی-کارکردی الووی و خصایص تقابلی آن، میتوان چنین نتیجه گرفت که جریان پاپ هویت خود را به طور صرف در تقابل با زیبایی شناسی سوبژکتیو تعریف میکند. از طرف دیگر این نظریه مطابق معمول موافقتی با ورود به موضوعات و تحلیل های کیفی در خصوص هنر ندارد.  
۴۵۷.

زیباشناسی تصویر کارگر در آثار نقاشی سه دهه پایانی سده نوزدهم تحلیل گفتمان انتقادی آثار ماکسیمیلیان لوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طبقه کارگر نقاشی اجتماعی گفتمان انتقادی ماکسیمیلیان لوس مارکسیسم سده نوزدهم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۲۹۸
منظور مارکس از توده ها، کارگران صنعتی به آگاهی رسیده ای بود که قادر به ایجاد تغییر در شرایط زندگی و در دست گرفتن چرخه تولید بودند. او صنعت ماشینی را عامل اصلی فاصله طبقاتی ندانسته و معتقد بود که تسلط طبقه قدرت بر تکنولوژی، ماهیت آن را به نفع خود تغییر داده است و کارگران قادر به تغییر شرایط موجود به شرایط مطلوب هستند. این پژوهش با طرح این پرسش که نقش آرای فلسفی مارکس در خلق آثار هنری مربوط به طبقه کارگر چیست؟  به بررسی مولفه های زیباشناسی تصویر کارگر در آثار نقاشی سه دهه پایانی سده نوزدهم پرداخته و بر این فرض استوار است که ساختار هنر در این برهه آغازی بر تاثیرپذیری هنر از فلسفه مارکس در حوزه ماشین، تکنولوژی و تشریح جامعه در دوران صنعت در حیطه کار و سرمایه بود. برای تبیین فرضیه، گفتمان آثار نقاشی ماکسیمیلیان لوس با موضوع کارگر مورد تحلیل انتقادی قرار گرفته است. آثاری که بازتابی از دو گانه آرای مارکس مبنی بر ظالمانه دانستن زندگی صنعتی و تاثیر منفی آن بر زندگی کارگران، و از سویی ضرورت وجود ماشین برای کاهش کار سخت در آرمان شهر او بود. این تحقیق بر اساس ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است.
۴۵۸.

نقشِ توصیف در گفتارِ «شخصیت های بی نام» در تراژدی های یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توصیف «شخصیتِ بی نام» گفتار آگاممنون الکترا هیپولیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۲۷۰
توصیف[i] در تراژدی های یونان باستان جایگاهی مهم دارد و هسته داستانی وپیرنگ غالب این تراژدی ها، علاوه بر آنکه بر بنیاد کنش و گفتار قهرمانان شکل می گیرد، بر اساسِ توصیف نیز استوار گشته است. یکی از انواع شخصیت هایی که در تراژدی های یونان باستان نقش مهمی ایفا می کند، «شخصیت بی نام 2[ii] » است که در زمره اشخاصِ فرعی تراژدی جای دارد و تراژدی نویسان معمولاً برای آنها نامی برنگزیده اند و از آنها با عناوین کلی، مانند پیک، مربی، دایه، نام می برند. هدف از این پژوهش، کشفِ شیوه های پیشبرد پی رنگِ تراژدی، توسط گفتار[iii] ِتوصیفیِ «شخصیت های بی نام»، در گزیده ای از تراژدی های آیسخولوس[iv]، سوفوکل[v] و اوریپید[vi] است. پرسش اصلیِ این است که «شخصیت بی نام»، چگونه و با چه الگویی در به کاربردنِ توصیف، در بازآفرینی روایت دراماتیک تراژدی ها از روایت اسطوره ای، نقش ایفا می کند؟ پژوهشِ حاضر، به شیوه ای توصیفی- تحلیلی، با ترسیم جدول در طبقه بندیِ انواع توصیف از زبان «شخصیت های بی نام»، به نتیجه می رسد که شخصیت های بی نام اگرچه در تراژدی نقش فرعی بر عهده دارند، اما در پیشبرد پی رنگِ روایت دراماتیک، نقشی اساسی و غیر قابل حذف دارند و گاه، مهم ترین نقاط عطف در نمایشنامه ها، مثل ترغیب شخصیت اصلی به عمل، یا آوردن خبر مرگ شخصیت های اصلی و یا آشکار ساختن راز و مانند اینها بر عهده آنها است.
۴۵۹.

معرفی و مطالعه گونه (ژانر) قطعه در سنت آهنگسازی موسیقی کلاسیک ایرانی از منظر فرم و بافت؛ مطالعه موردی چکاد اثر پرویز مشکاتیان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: موسیقی کلاسیک ایرانی آهنگسازی قطعه چکاد پرویز مشکاتیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۲۹۵
مطالعه آهنگسازی در موسیقی کلاسیک ایرانی حوزه ای نوپا است. این در حالی است که در عرصه عمل موسیقایی بخش قابل توجهی از کارگان اجرایی سنت ایرانی را آثار آهنگسازی شده تشکیل می دهد. در همین راستا، تحقیق حاضر به معرفی و مطالعه قطعه، به عنوان مطرح ترین گونه سازیِ از پیش ساخته شده در سنت ایرانی می پردازد. قطعه که تا پیش از این نامی عام برای اشاره به هر اثر موسیقایی بود در مطالعه حاضر به صورت اسم خاص و در معنایی به خصوص به کار رفته است. در اینجا کوشیده شده تا ویژگی های گونه شناختی، فرمی و بافتی این گونه تعریف و تحلیل شود. این اطلاعات، بخشی از مبانی به دست آمده از رساله دکتری نگارنده پیرامون آهنگسازی در موسیقی ایرانی است. در مطالعه پیشِ رو، برای ملموس شدن ویژگی های معرفی شده قطعه، چکاد اثر پرویز مشکاتیان یکی از آثار شاخص عرصه آهنگسازی در موسیقی ایرانی به عنوان نمونه موردی، از سه جنبه گونه، فرم و چندصدایی تحلیل شده است. برخلاف اغلب تحلیل های موجود، مؤلفه هایی که در این تحقیق مطالعه شده اند، عملاً کیفیات آهنگسازانه اثر را تشریح می کند و نه رابطه آن با ردیف. این شکل مطالعه امکان می دهد تا چارچوب های آهنگسازی در موسیقی ایرانی از جمله ماهیت اندیشه فرمال و هم چنین نحوه بافت پردازی در این سنت روشن تر شود.
۴۶۰.

نوع شناسی استعاره بصری در تبلیغات تجاری (مطالعه منتخبی ازتبلیغات تجاری در شبکه اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره بصری نوع شناسی فیلیپس و مک کواری تبلیغات تجاری اینستاگرام ساختار بصری عملکرد معنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۲۹۳
  تبلیغات تجاری و کاربرد استعاره بصری در شبکه های اجتماعی از منظر رویکرد نوع شناسی، مبتنی بر الگوهای ساختاری و معنایی می باشد. مطالعات اندیشمندان در این نوع استعاره، اغلب معطوف به وجه ادبی بوده، اما نظریه فیلیپس و مَککواری، عناصر بصری در استعاره را مورد مداقه قرار می دهد. پرسش پژوهش در پی نوع شناسی استعاره بصری به روش توصیفی-تحلیلی است و ساختار بصری و عملکرد معنایی در استعاره بصری تبلیغات اینستاگرام را مورد مطالعه قرار می دهد. همچنین تحلیلی از پیچیدگی بصری و غنای معنایی در یک نمونه آماری مشتمل بر 24تبلیغ اینستاگرامی مبتنی بر استعاره بصری را ارائه می دهد. نتایج نشانگر آن است که سه اصل: مجاورت، ترکیب و جایگزینی که به ترتیب پیچیدگی آنها افزایش می یابد در ساختار استعاره بصری تبلیغات تجاری اینستاگرام حضور دارد. عملکرد معنایی نیز بر سه نوع رابطه متمایز: ارتباط، شباهت و تضاد استوار است که به ترتیب بر غنای آن افزوده میشود. نمونه های مورد تحلیل حاکی از آن است که نیمی از تبلیغات تجاری اینستاگرام از عملکرد معنایی ارتباط و بقیه به عملکردهای شباهت و تضاد تعلق دارند. البته تعداد تبلیغات با عملکرد تضاد کمتر از عملکرد شباهت است و افزایش غنا در بسیاری از موارد با کاربرد اثر نسبت معکوس دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان