مقدمه ای بر روش تخیل ویتگنشتاین متأخر در گفت و گونویسی نمایشی با نگاهی به متن مرگ یزدگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
7 - 19
حوزه های تخصصی:
شیوه های گفت وگونویسی در متن نمایشی یکی از چالش برانگیزترین حوزه های مطالعاتی ادبیات نمایشی محسوب می شود. ارتباط آن با هنرهای نمایشی ازیک سو و ارتباط با مطالعات زبانی ازسوی دیگر، دامنه ی بحث را به حوزه ی مطالعات میان رشته ای گسترش داده است. بر همین اساس می توان ادعا کرد که چرخش های زبانی قرن بیستم بر حوزه های گفت و گونویسی نمایشی نیز تأثیر گذاشته است. یکی از فیلسوفان زبان که در این چرخش زبانی نقشی عمده ای داشت لودویک ویتگنشتاین متأخر است. او با ایده ی بازی های زبانی، عرصه های معناسازی زبان را وارد بسترهای تازه ای کرد. یکی از عناصری که می توان به عنوان نقطه ای مشترک میان هنر و زبان مورد بررسی قرار داد، حوزه ی تخیل است. تخیل نیز یک بازی زبانی است که از حضور میان کاربران زبان کاربرد یافته و خود را عیان می سازد. هدف از این پژوهش شناختن روش بسط و گسترش شیوه ی گفت و گونویسی نمایشی با استفاده از ایده ی بازی زبانی تخیل نزد ویتگنشتاین است. این مقاله برای شناخت این روش نمایشنامه ی مرگ یزدگرد از بهرام بیضائی را برگزیده است. سؤال مطروحه این است که بیضائی چگونه از روش بازی زبانی تخیل در گسترش زبان نمایشی متن مرگ یزدگرد سود جسته است؟ فرضیه نیز می تواند این گونه تعریف شود که به نظر می رسد بیضائی در بازی زبانی تخیل روش هایی شبکه ای برای گسترش زبان گفت و گونویسی برگزیده است. پژوهش حاضر براساس هدفْ کاربردی، از نظر روش گردآوری اطلاعاتْ کتابخانه ای، بر پایه ی روش، کیفی و بر مبنای ماهیت، توصیفی است. منظور از روش توصیفی، روشی است که ویتگنشتاین در مواجهه با زبان به مثابه ی انگاره ای فلسفی پیشنهاد داده است. نتیجه اینکه بیضائی برای شکل دهی به قواعد اولیه ی بازی زبانی خود از انکار، اقرار و روش شناخت درک- جنبه استفاده کرده است تا به دلیل تشکیکی که در موقعیت نمایشی خود ایجاد کرده، در بطن به تشکیک در دستور زبان ثانویه ی زبان خود یعنی تردید در تاریخ مرگ یزدگرد بپردازد.