مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
راهبردهای حل مسئله
حوزه های تخصصی:
"
نهای مشتمل بر 60 دانشآموز پسر و دختر پایه تحصیلی اول شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شدند و براساس یک طرح تحقیق آزمایشی پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل، با فرم الف «آزمون تفاوتهای فردی در انتخابهای راهبرد جمع» (کرکمن و سیگلر، 1997) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. پس از آن، آزمودنیهای گروه آزمایشی در معرض آموزش راهبرد کمینه قرار گرفتند. در مرحله پس آزمون، فرم ب آزمون مذکور در مورد هر دو گروه اجرا شد. نتایج نشان دادند که آموزش بر فراوانی استفاده از راهبرد کمینه در گروه آزمایشی تأثیر گذاشته است. اما به رغم آنکه میزان درستی پاسخهای بازیابی شده در دو گروه تفاوت معناداری نداشت، میزان درستی راهبردهای پشتیبان و راهبرد کمینه در گروه آزمایشی بیش از گروه کنترل بود. افزون بر این، دو گروه از لحاظ سرعت اعمال راهبرد کمینه به طور معناداری متفاوت بودند و گروه آزمایشی از گروه کنترل سرعت بیشتری داشت. استلزامهای کاربردی یافتههای به دست آمده مورد بحث قرار گرفت.
"
بررسی تأثیر راهبردهای حل مسئله بر رشد شاخصهای تربیت دینی از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین نقش راهبردهای حل مسئله بر رشد شاخصهای تربیت دینی از دیدگاه معلمان انجام شده است. شیوه پژوهش ترکیبی با رویکرد اکتشافی است. جامعه پژوهش شامل معلمان دوره های ابتدایی، متوسطه اول و دوم شهرستان بویراحمد و نمونه پژوهش شامل 15 نفر از معلمان در مرحله کیفی است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی انتخاب شدند و 48 نفر در مرحله کمّی که شامل معلمان مرحله کیفی و 33 نفر از معلمان آگاه از موضوع است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار پژوهشی مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه ها از روش تحلیل کیفی و شناسه گذاری و برای تحلیل داده های پرسشنامه از آمار توصیفی و آمار استنباطی (t تک نمونه ای و آزمون فریدمن) استفاده شد. با توجه به یافته های پژوهش، راهبرد های حل مسئله بر رشد پنج شاخص از شاخصهای تربیت دینی از جمله شاخص تفکر و تعقل، معرفت و بصیرت، عزت نفس، اعتدال و شاخص صبر و بردباری تأثیر دارد و به کارگیری راهبرد های حل مسئله توسط معلمان باعث رشد این شاخصهای تربیت دینی می شود.
تأثیر چند رسانه ای آموزشی بر راهبردهای حل مسئله و هدف گرایی تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ازجمله مزیت های استفاده از چندرسانه ای آموزشی بالا بردن انگیزه دانشجویان برای مشارکت و همکاری، ارتقای مهارت های حل مسئله و تسهیل دستیابی به هدف است. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر چندرسانه ای آموزشی بر راهبردهای حل مسئله و هدف گرایی تحصیلی دانشجویان انجام گرفته است. روش ها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی رشته مدیریت عمومی دانشگاه پیام نور آران و بیدگل در سال 97-96 می باشند که 60 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه 1 ساعته در محیط چندرسانه ای آموزش دیدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای حل مسئله کسیدی و لانگ (2002) و هدف گرایی تحصیلی بوفارد و همکاران (1998) می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش با استفاده از آزمون کوواریانس نشان داد چندرسانه ای آموزشی بر راهبردهای حل مسئله و هدف گرایی تحصیلی دانشجویان تأثیر دارد (001/0>P). چندرسانه ای آموزشی بر مؤلفه های راهبردهای حل مسئله (درماندگی، کنترل، اجتناب، خلاقیت، اعتماد، گرایش) و مؤلفه های هدف گرایی تحصیلی (تسلط هدف، عملکرد و پرهیز از شکست) دانشجویان تأثیر دارد (001/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد چندرسانه ای آموزشی بر راهبردهای حل مسئله و هدف گرایی در دانشجویان تأثیر دارد. از این می توان از چندرسانه ای آموزشی در جهت آموزش به یادگیرندگان در دروس و مقاطع تحصیلی دیگر استفاده کرد.
نقش واسطه ای راهبردهای حل مسئله در رابطه بین باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری در دوران کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۲۱۶-۲۰۵
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای حل مسئله در رابطه بین باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری در دوران کووید-19 انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دختر و پسر از مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های علامه طباطبائی و خوارزمی در سال 1401-1400 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت آنلاین و در دسترس 220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری (CD-RISC، کانر و دیویدسون، 2003)، پرسشنامه راهبردهای حل مسئله (PSSQ، کاسیدی و لانگ، 1996)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، 2004) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و کرایج، 2006) بودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که باورهای فراشناختی به صورت غیر مستقیم و از طریق راهبرد حل مسئله سازنده توانست تاب آوری را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). همچنین راهبرد تنظیم شناختی هیجانی سازش یافته هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم و از طریق راهبرد حل مسئله سازنده، تاب آوری را پیش بینی کرد (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که راهبرد حل مسئله سازنده نقش کلیدی در تاب آوری دانشجویان دارد و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای تاب آوری ضروری است.
رابطه استفاده از فناوری سیار با راهبردهای حل مسئله در دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۸
89 - 99
هدف: تعیین رابطه ی استفاده از فناوری سیار با راهبردهای حل مسئله در دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال است. روش پژوهش: پژوهش کاربردی حاضر به روش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال که4976نفر هستند و حجم نمونه مطابق با جدول مورگان 354 نفر برآورد شد که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه فناوری سیار اسلانبای (2008) با ضریب پایایی 81/0 و پرسشنامه راهبردهای حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) با ضریب پایایی 77/0 است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف اسمیرنف، شاپیرو-ویلک، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: سهم استفاده از فناوری سیار5/3% راهبرد خلاقیت، 8/3%راهبرد اعتماد،6/4% راهبرد گرایش، 4/4% راهبرد درماندگی، 4/3% راهبرد مهارگری، 4/2% راهبرد اجتناب و در نهایت 9/3% تغییرات راهبردهای حل مسئله در دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال از طریق استفاده از فناوری سیار قابل تبیین بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با اطمینان 95 درصد بین استفاده از فناوری سیار با راهبردهای حل مسئله در دانشجویان رابطه وجود دارد که برابر با 204/0 واحد است.
تأثیر محیط نمایش خلاق مبتنی بر الگوی سازنده گرایی جاناسن بر راهبردهای حل مسئله کودکان بیش فعال /نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
77 - 86
حوزه های تخصصی:
کودکان بیش فعال دارای نقص دارای مشکلاتی هستند و هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش نمایش خلاق بر راهبردهای حل مسئله کودکان بیش فعال/ نقص توجه است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان بیش فعال/ نقص توجه مدارس پیش دبستانی آموزش وپرورش شهر بهارستان در منطقه یک در سال تحصیلی 2019 بود. با روش نمونه گیری، هدفمند 30 کودک بیش فعال/نقص توجه انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه کنترل(روش سخنرانی) و گروه آزمایش (روش نمایش خلاق مبتنی بر الگوی سازنده گرایی جاناسن) مفهوم صرف جویی و مصرف بهینه را آموزش دیدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد راهبردهای حل مسئله کسیدی، پرسشنامه اختلال بیش فعالی/ نقص توجه کانرز و برنامه آموزشی در محیط نمایش خلاق مبتنی بر الگوی سازنده گرایی جاناسن در کلاس بود. روایی پرسشنامه ها و برنامه آموزشی توسط متخصصان روان شناسی تربیتی به روش روایی محتوایی تائید شد و پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 75/0 و 79/0 محاسبه گردید. نتایج نشان داد، به کارگیری نمایش خلاق مبتنی بر الگوی سازنده گرایی جاناسن موجب افزایش راهبردهای حل مسئله، شیوه های سازنده (شیوه خلاقیت، اعتماد و گرایش) و شیوه های غیر سازنده (درماندگی، شیوه کنترل و اجتناب) کودکان بیش فعال (نقص توجه) دانش آموزان پیش دبستانی می شود. محیط پویای نمایش خلاق مبتنی بر الگوی سازنده گرایی جاناسن اثر مثبت بر راهبردهای حل مسئله کودکان بیش فعال/ نقص دارد و می توان از این محیط یادگیری تأثیرگذار برای ارتقاء مهارت های حل مسئله در کودکان بیش فعال استفاده کرد.
اثربخشی آموزش برپایه مدل شناختی- فراشناختی- رفتاری و مهارت حرفه ای ساخت اپلیکیشن بر راهبردهای حل مسئله در دختران نوجوان ترک تحصیل کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترک تحصیل هرساله گریبان گیر نظام های آموزشی است و به همین دلیل ارتقای سلامت روان دانش آموزان ترک تحصیل کرده پراهمیت است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برپایه مدل شناختی-فراشناختی-رفتاری و مهارت حرفه ای ساخت اپلیکیشن بر راهبردهای حل مسئله دختران نوجوان ترک تحصیل کرده است. پژوهش نیمه تجربی است و درآن گروه نمونه به شیوه داوطلبانه انتخاب شدند و شامل 25 نفر از دختران نوجوان ترک تحصیل کرده کمیته امداد استان مرکزی بودند که تصادفا در سه گروه قرار گرفتند. یک گروه تحت آموزش هردو پروتکل، گروهی تحت آموزش پروتکل ساخت اپلیکیشن قرار گرفت و گروه دیگر گواه بود. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) بود که به عنوان پیش و پس آزمون بکار گرفته شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. این پژوهش نشان داد تفاوت سه گروه در راهبرد حل مسئله غیرسازنده در سطح 0/05 معنادار نبود چراکه شکست تحصیلی منجربه شکل گیری خودپنداره منفی می شود که تغییر آن زمان برست. تفاوت سه گروه در راهبرد حل مسئله سازنده در سطح 0/05 معنادار بود و بیشترین تغییرات متعلق به گروهی بود که هردو پروتکل را آموزش دیده است. ترکیب آموزش توانست از لحاظ شناختی و رفتاری و مهارتی به شرکت کنندگان در راستای افزایش نمرات در سبک حل مسئله سازنده کمک کند.