فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد گروتسکی (عجایب نگارانه) در آثار برخی از نقاشان معاصر ایران (بهمن محصص، پروانه اعتمادی و احمد امین نظر)، به منظور دریافت چگونگی مصداق یافتن این شیوه هنری در نقاشی های آنان تدوین شده است. در نخستین گام، چند هنرمند عجایب نگار معاصر ایران انتخاب و تعدادی از نقاشی های نامتعارف آن ها، از حیث وجود مؤلفه های گروتسک مطالعه شده است. مؤلفه های گروتسکی، که در این پژوهش معرفی شده اند، عبارت اند از: 1. ناهماهنگی؛ 2. مضحکه و هراس؛ 3. اغراق و زیاده روی؛ 4. نابهنجاری؛ 5. بیان انتقادی، اعتراضی و اجتماعی. داده ها به روش اسنادی جمع آوری و مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی نوشته شده است. اطلاعات آماری در این پژوهش، به صورت نمونه گیری هدفمند، از میان نقاشی های برخی از نقاشان معاصر ایران از سال 1337 تاکنون گزینش شده است. در این پژوهش به معرفی چند تن از نقاشان شاخص اکتفا شده است که گرایش ها و موضوعات عجیب در آثارشان بیش از دیگران محسوس است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که اندیشه نوجویی و دست یافتن به شیوه های تصویری مدرن در برهه ای از سیر تحولات هنری معاصر ایران به یکی از دغدغه های هنرمندان تبدیل شده است. در این میان، نقاشانی ظهور کرده اند که هریک در دوره ای از فعالیت هنری خود با پشت کردن به سنت ها، به جست وجوی راه نوینی برای بیان ذهنیت و تخیلات خود همت گماشته و در این مسیر، آثاری متفاوت و بعضاً عجیب وغریب خلق کرده اند.
اخلاق کاربردی و طراحی گرافیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
17 - 26
حوزههای تخصصی:
انتقاد افلاطون از اشکال گوناگون هنرتقلیدی حاکی از آن است که ارتباط میان هنر و اخلاق از گذشته مد نظر اندیشمندان بوده است. اما بحث اخلاق در طراحی گرافیک موضوعی جدید قلمداد می شود. بسیاری از طراحان گرافیک، در سالهای اخیر نسبت به تاثیری که بر مخاطب و جهان اطراف خود دارند، آگاه تر شده ، تلاش می کنند تا حد امکان مسئولیت اخلاقی خود را در قبال جامعه و آثاری که خلق می کنند، بپذیرند. اما ارتباط بین عمل کرد طراحی گرافیک و اصول اخلاقی چگونه تبیین می شود؟ این نوشتار ضمن بررسی ارتباط بحث اخلاق با طراحی گرافیک، سعی دارد با روش توصیفی و تحلیل نمونه هایی از آثار طراحی گرافیک، پاسخگوی سوال تحقیق باشد. اطلاعات این جستار از نوع کلامی و تصویری است که به روش اسنادی و مشاهده جمع آوری شده است. جامعه ی آماری، آثار طراحی گرافیک (تبلیغاتی)، نمونه گیری انتخابی و هدفمند می باشد. نتیجه این که، امروز آثار طراحی گرافیک در تکنیک های طراحی و ویژگی های بصری بسیار چشم گیر و اثرگذار هستند، اما اصول اخلاقی در اجرا و عمل کرد طراحی گرافیک کمتر دیده می شود. چه بسا اگر محدودیت های حاکمیتی برداشته شوند، شاهد شرایط بدتری باشیم. بنابراین تدوین یک آیین نامه ی اخلاقی منسجم و مشخص برای طرحان گرافیک ضروری می نماید. همچنین، لازم است در محتوای آموزشی برنامه های درسی، علاوه بر آموزش های تخصصی طراحی گرافیک، اصول اخلاقی نیز به هنرجویان آموزش داده شود.
نگاهی متفاوت به عکس های مستندنگار کرونایی: تحلیلی بر اساس نقد هنر بیردزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
79 - 87
حوزههای تخصصی:
ژانر مستندنگاری در عکاسی، با دیدگاه واقع گرایانه و استنادی اش واجد کارکردهای متنوعی است. این ژانر، گزارشی از یک رویداد یا واقعیت عینی ارائه می دهد و شرایط انسان را در مواجهه با رویدادهای خوب و بد زندگی به نمایش می گذارد. شاید به راحتی نتوان تصور کرد که چنین عکس هایی کارکرد زیباشناختی نیز داشته باشند. برای جست وجوی چنین کارکردی باید فارغ از ارزش اطلاع رسانی و واقع گرایانه آن به دیدگاهی متوسل شد که می تواند تجربه زیباشناختی را تقویت کند. در دیدگاه منبعث از آرای بیردزلی، ارزش اثر هنری ایجاد تجربه زیباشناختی است که با ویژگی های عینی همچون وحدت، شدت و ترکیب، فارغ از نیت پدیدآور آن مشخص می شود. این پژوهش با استعانت از چنین دیدگاهی در عکس هایی با موضوعات مختلف که به نوعی به بحران کرونا مربوط می شوند، نشان می دهد که می توان به عکس هایی که یادآور روزهای سخت کرونایی هستند نیز زیباشناسانه نگریست. درست همان طور که برخی تصاویر مربوط به بحران های متعدد گذشته همچون جنگ ها و انقلاب ها در تاریخ هنر وارد شده اند. بدین منظور، داده های نظری پژوهش از طریق مطالعه کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی گردآوری و به همراه عکس های انتخاب شده از رسانه های مختلف توصیف و تحلیل شده اند به این امید که شاید زمانی نه چندان دور، به خاطرات کرونایی از زاویه دیگری هم نگاه شود.
نگاهی به ظرفیت های آهنگ سازی در فرم بسیط، با توجه به تعاریف موجود در رسالات مکتب منتظمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این نوشتار این است که ساختارِ فرمالِ ((بسیط)) به عنوان یکی از فرم های موسیقی قدیم ایران چه خصوصیاتی دارد. هدف از طرح این پرسش ارائه ی راهکارهایی برای احیا و به کارگیری مجدد این قالب در آهنگسازی دوره ی معاصر موسیقی ایران است. در این رهگذر، ابتدا از میان مختصات تشریح شده توسط عبدالقادر مراغی و سپس با رجوع به آثار نویسندگان پس از وی، امکانات ساختار بسیط شناسایی و تشریح، و اشتراکات و تناقض های موجود در آن استخراج و دسته بندی شده است. در قدم بعدی با استناد به خصایص به دست آمده، قواعد فرمال و محتوایی ساختِ بسیط ارائه شده است. سپس با اشاره به خاصیت انعطاف پذیری موجود در بسیط، به انشعابات موجود در این قالب اشاره شده و سرانجام انواع شش گانه ای از قالب بسیط در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. در بخشی از مقاله ی حاضر برای روشن شدن تفاوت های محتوایی هر یک از بخش های بسیط به بررسی انواع کلامِ مورد استفاده در ساخت این فرم پرداخته شده است. در بخش دیگری از این مقاله با بررسی کارکردهای متنوع اعاده ی سرخانه، قدم هایی کاربردی تر در چگونگی ساخت بسیط برداشته شده و دستور العملی از ساخت بسیط در اختیار خوانندگان قرار گرفته است و سرانجام برای حل تناقضات موجود بین تعاریف مختلف راه حل هایی پیشنهاد شده است.
نقش نمایش خلاق در تعلیم وتربیت با بهره مندی از آرای جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از پژوهش های بنیادی در فلسفه ی دیویی، نقش بازی های نمایشی در ارتقای آموزش در مدارس را موردمطالعه قرار می دهد تا بتواند با بهره گیری از یافته های خود ویژگی های تئاتر آموزشی را معرفی و راهکارهایی برای افزایش کارکرد آن پیشنهاد دهد. بدین منظور پس از پرداختن به مفاهیم اساسی در فلسفه ی دیویی نظیر پراگماتیسم، تجربه، زیبایی شناسی، دموکراسی و نقش بازی های نمایشی در تعلیم وتربیت، برای مطالعه ی موردی، نمایش خلاق با رویکرد حل مسئله ی دیویی مورد بازخوانی قرار می گیرد.هدف پژوهش پاسخ دادن به این سوال است که چگونه می توان با تلفیق رویکرد حل مسئله ی دیویی در تکنیک نمایش خلاق بر توانایی دانش آموزان در درک مفاهیم و حل مسائل تأثیر مثبتی گذاشت؟اولین مرحله ی اجرای نمایش خلاق معمولا بازگو کردن یک داستان مناسب به صورت کامل برای دانش آموزان است. اما این مطالعه نشان می دهد که اگر داستان به صورت نیمه تمام بازگو شود و دانش آموزان به تکمیل آن در ادامه ی نمایش بپردازند، این رویکرد منجر به ایجاد شدن مسئله در ذهن دانش آموزان می شود و آنها را برای حل مسئله به فعالیت ترغیب می کند. نمایش خلاق با رویکرد حل مسئله ابزار آموزشی مفیدی است که بهره گیری صحیح از آن می تواند در رشد، تکامل اخلاقی و توانمندی های اجتماعی دانش آموزان تأثیر قابل توجهی داشته باشد و آنان را برای حل مسائل در زندگی فردی و اجتماعی توانا سازد.
مطالعه ی تطبیقی خوانش پسااستعماری آثار نقاشی مکتب سقاخانه ایران و گروه D در ترکیه با تکیه بر فضای سوم هومی بهابها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
33 - 42
حوزههای تخصصی:
فضای سوم در اندیشه ی هومی کی بهابها از اندیشمندان حال حاضر حوزه ی پسااستعماری، جایی است که در آن تعاملی بین استعمارگر و مستعمره و یا فرهنگ های آنان روی می دهد.در این فضا، برجسته شدن شباهت ها پدیده ای نو ایجاد می کند که دو رگه نامیده می شود و به صورت منسجم عناصر فرهنگی هر دوسویه را داراست که از نظر بهابها باعث جریان سازی می شود.با توجه به نقش و جایگاه مهم هنر در انتقال فرهنگ ها، بررسی فضای سوم و محصول آن در آثار هنری که مستقیم و یا غیر مستقیم متاثر از هنر غیرملی به عنوان یک عنصر تاثیرگذار بوده اند ضروری به نظر می رسد.فضایی که می تواند از یک سو هویت ملی را حفظ کرده و از سویی دیگر همسو با تحولات هنری پیش رود. بسط این دیدگاه موضوع پژوهش حاضر بوده و با هدف شناخت بیشتر هنر معاصر ایران و ترکیه در آثاری از مکتب سقاخانه ایران و گروه D ترکیه، به روش توصیفی-تحلیلی و رویکردی تطبیقی به انجام رسیده است.این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا در جنبش های هنری معاصر در این دو کشور،فضای سوم هومی بهابها شکل گرفته است؟از نتایج این پژوهش می توان به دستیابی هر دو مکتب به فضای سوم با کمی تفاوت با یکدیگر اشاره کرد.
خوانشی بر پنداره لذت در طراحی صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
37 - 48
حوزههای تخصصی:
لذت، بخش جدانشدنی از فعالیت انسان هاست؛ چه وقتی کسب لذت های کالبدی و مینایی، معیار کنشگری انسان بوده، چه وقتی مفهوم لذت، از مرزهای کالبد فراتر رفته، پنداره مقصودجویی انسان را به حوزه های گسترده تر از تن، که به عقل، جامعه، ماورا و عالم مینویی رهنمون می شود. از سوی دیگر، جریان منفعت طلبانه سرمایه داری، طراحی را به خدمت می گیرد تا با ایجاد قلاب های ظاهریِ لذت و خوشنودی در محصولات، همواره نرخ فروش کالاها را فزاینده نگاه دارد. از عواقب نامطلوب این جریان، انباشت افسارگسیخته کالاها و تخریب محیط زیست می باشد. در این پژوهش، با تعریف و بررسی مفهوم لذت در ابعاد عمومی و اختصاصی آن، تلاش شده که رابطه کالا با لذت و نیز پنداره لذت واکاوی شود. پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بوده، داده های کیفی از طریق بررسی منابع مرتبط استخراج شده اند. بر اساس یافته های این پژوهش، استدلال می شود اعضای هر یک از چرخه های طراحی، تولید و مصرف، باید به عنوان یک مسوولیت اجتماعی، از پنداره لذت به عنوان یک برساخت تصنعی از ارزش، فاصله بگیرند و با تکیه بر از ارزش های واقعی، احساس لذت پایدارتری را از بودن در هر یک از چرخه های طراحی، تولید و مصرف خلق نمایند تا تقاضا برای تجدید خرید کالا و تنوع طلبی بی کرانه ی انسان کاهش یابد.
تحلیل و خوانش آثار هنری بر اساس نظریه ادراک زیبایی ابن هیثم (مطالعه موردی: تابلوی شب پرستاره ونسان ونگوگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
125 - 133
حوزههای تخصصی:
از آنجا که نظریه ادراک زیبایی ابن هیثم، کیفیات و ساختار بصری لازم در اثر هنری را مورد توجه قرار می دهد، ضروری است جنبه های بالقوه ی نظریاتش در حوزه زیبایی شناسی و ساختار بصری، مورد پژوهش قرار گرفته و به فعل در آید. پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی به بررسی فرایند ادراک زیبایی می پردازد که از درک معانی جزئیه در قوه ممیزه شکل می گیرد. بدین ترتیب، سه قوه ادراکی که ابن هیثم از آنها به عنوان مراحل ادراک معانی جزئیه یاد می کند، مورد کنکاش علمی قرار گرفت. هدف این پژوهش، تبیین الگوهای ساختاری نهفته در نظریه ادراک زیبایی ابن هیثم و بررسی آثار هنری توسط الگوهای تبیین شده، می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است، ادراک بالمعرفه با توجه به اطلاعات پیشینی، امکان دسته بندی اطلاعات به "گونه" و "فرد" را دارد؛ بنابراین از همنشینی برخی معانی جزئیه که ساختاری کیفی_بصری ایجاد می کنند، کلیت مشابهِ یک گروه از معانی جزئیه را شکل بخشیده، و در یک گونه شناخته می شوند؛ در نتیجه می توان از آن گونه به مثابه الگویی برای تحلیل ساختار بصری آثار هنری استفاده کرد. در پایان، با استفاده از الگوهای تبیین شده، یک اثر از ونگوگ مورد تحلیل و خوانش قرار گرفته است.
پیش متن های میترایی در آثار هنری مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر بر آن است تا با رویکردی بینامتنی به روابط آثار تجسمیِ آئین میترائی و مسیحیت بپردازد. به این منظور نمونه های تصویری شامل هشت مضمون تولد، قداست آب و غسل تعمید، شمایل مادر و فرزند، شام آخر، عروج و رستاخیز، قداست رنگ سرخ، حواریون و چلیپا از هر دو دین انتخاب شد و با رویکرد بینامتنی به تشریح روابط آنها پرداخته شد. بینامتنیت نظریه ای ادبی- هنری است که معتقد است هیچ متنی بدون پیش متن نیست. این نظریه متمرکز بر روابط بینامتنی در تولید و خوانش آثار است. یکی از گونه های بینامتنیتْ گونه ی تولیدی آن است که در آن بر پیش متن های تولید اثر توجه می شد و منظور از آن بررسی آثاری است که در تولید آثار بعدی نقش دارند. روابط بینامتنی در آثار میترایی و مسیحی گاه هویتی از نوع درون نشانه ای و گاه مبنایی بینانشانه ای دارند. کشف روابط بینامتنی میان پیکره های مطالعاتی این نوشتار نشانگر روابط بینافرهنگی نیز هست. روش کلی این پژوهش تاریخی- تحلیلی است و منابع آن از نوع اسنادی می باشد. نتایج نوشتار حاضر حاکی از آن است که با توجه به مضامین مشترک میان آثار میترایی و مسیحیت آثار میترایی پیش متن هایی برای آثار هنری مسیحیت است.
تأثیر نقاشی دیجیتال بر آثار نسل جدید هنرمندان انقلاب اسلامی با توجه به آرای والتر بنیامین؛ مطالعه موردی: حسن روح الامین، دانیال فرخ، میکائیل براتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با رشد پرشتاب فن آوری و تأثیر آن بر دستآوردهای فنی نوپدید، عرصه تولید آثار هنری هم دستخوش تحولات بسیاری شده است. از جمله این تغییرات می توان به توسعه کمک ابزارها و امکانات رایانه ای در زمینه طراحی و تصویرپردازی های هنری اشاره کرد. نقاشی دیجیتالی نمونه یکی از همین دستآوردهای جدید است که تحولاتی را در هنر امروز رقم زده است. مقاله حاضر قصد دارد به بررسی این تأثیرات بر شاخه ای از هنر معاصر ایران به نام نقاشی انقلاب با تمرکز بر آثار نسل جدید هنرمندان آن بپردازد. این مقاله می کوشد تا به این پرسش پاسخ گوید که نسل جدید نقاشان انقلاب اسلامی چگونه از تکنیک های نقاشی دیجیتال در آثار خود بهره گرفته اند؟ و بهره گیری از تکنیک های نقاشی دیجیتال چه تأثیری بر آثارشان داشته است؟ چارچوب نظری این مقاله آرای والتر بنیامین از متفکران مکتب فرانکفورت در مقاله «هنر در عصر تکثیر مکانیکی» و نگاه انتقادی او به هنر سنتی و چالش های پیش روی آن در دوره گسترش دست آوردهای صنعتی و تکنولوژیک است. نوع پژوهش بنیادی نظری است و روش مورد استفاده توصیفی تحلیلی و شیوه ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﺩی ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺍی، اسنادی و مشاهده است. ابزار گردآوری اطلاعات فیش برداری، مشاهده آثار و نیز ابزار پویشگری نوین بوده و روش تحلیل آثار به صورت کیفی است. این مقاله با بررسی ویژگی های نقاشی دیجیتال، از منظر انتقادی بنیامین، به چالش های استفاده از تکنیک های نقاشی دیجیتال در آثار نسل جدید نقاشان انقلاب اسلامی می پردازد و نتیجه می گیرد که هنرمندان نسل جدید نقاشی انقلاب به رغم این چالش ها توانسته اند از وضعیت جدید پیش رو و شرایطی که نقاشی دیجیتال برای ایشان فراهم آورده، در جهت نیل به سوی اهداف هنری و آرمانی خویش بهره بجویند. از این رو با وجود دیدگاه های انتقادی مطرح، تأثیر نقاشی دیجیتال را بر این آثار، باید همسو با اهداف و سیاست های پدیدآورندگان آن ها و به طور کلی مثبت ارزیابی کرد.
پُست مدرنیسم و تأثیر آن در هنر درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
105 - 114
حوزههای تخصصی:
جنبش پست مدرن در دهه 1960 به عنوان واکنشی علیه مدرنیسم پدید آمد که مهم ترین وجهه تمایز آن با دوران های قبل، نوع نگاه آن به واقعیّت و نگرش انتقادی نسبت به قطعیّت علوم و حقایق بود. فرهنگ پست مدرن بیان گر یک نظریه نظام مند و فراگیر نیست، در این دیدگاه، واقعیّت برای افراد، متفاوت بوده و بر اساس ادراک، فرهنگ و زبان آنها مشخص می شود. بر این اساس، شالوده شکنی از مهم ترین مظاهر پست مدرن به شمار می رود که نه تنها در گفتمان زیبایی شناسی، بلکه در علومی چون روان شناسی تاثیر گذاشته است. هدف این پژوهش، مطالعه نظری و بررسی تاثیر ویژگی های پست مدرنیسم در هنر درمانی پست مدرن به شیوه توصیفی- تحلیلی است. پرسش اصلی پژوهش این است که هنر درمانی پست مدرن تا چه میزان با مفاهیم مطرح در جهان بینی پست مدرن ارتباط دارد.در این پژوهش، فرض بر آن است که مفاهیم مطرح در پست مدرن، به طور مشخص به هنر درمانی پست مدرن راه یافتند. نتایج حاصل از این پژوهش موید آن است که ساختارشکنی سازه های اجتماعی، اهمیّت واقعیّت های چندگانه، اهمیّت وجهه اجتماعی هنر، فعالیت گروهی و مبتنی بر گفتمان، کثرت گرایی، اهمیت تاویل مخاطب، استفاده از استعاره، ایهام و کاربرد رسانه های مختلف در خلق آثار هنری از مهم ترین ویژگی هایی است که در هنر درمانی پست مدرن مطرح و به کار گرفته شدند.
گونه شناسی سفال نگاره های چندرنگ کرمان در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
47 - 57
حوزههای تخصصی:
در عصر صفوی که فصل درخشان سفالگری درکرمان است، بسیاری گونه ها به ویژه آبی و سفید و گونه تحول یافته ای از آن که سفال چند رنگ معرفی شده، در مقیاس وسیع در این شهر تولید شدند. سفال چند رنگ کرمان با نقوشی متنوع و در تلفیق با عناصری از نقاشی چین و دیگر فرهنگ ها آراسته شده است. هدف این مقاله معرفی و شناخت سفال گونه چند رنگ کرمان و کشف ویژگی های ممتاز و قابل تشخیص آن است. این مقاله که با گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و از طریق اسناد مکتوب و تاریخی حاصل شده، به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که: این سفال نگاره ها دارای چه ویژگی های بصری و وجوه قابل تشخیصی در نسبت با آبی و سفیدها هستند؟ نتایج نشان می دهد سفال نگاره های چند رنگ کرمان با رویکردی ابتکاری در سه مرحله از گونه آبی و سفید تحول یافته و به لحاظ قلم پردازی تلفیقی از نقاشی چین و ایرانی است؛ و جلوه هایی از محیط و برخی نقوش کهن را بازآفرینی می کند. رنگ قرمز و سبز و سیاه در تلفیق با آبی و سفید و نیز نقشمایه قرنفل و زنجیره برگ تاک مولفه غالب این نقاشی ها است.
اثرات رفتار حرکتی دوربین به مثابه تجسمی از انسان در فیلم فرزندان بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژان لویی بودری در بحث از تکنولوژی سینما و قیاس آن با غار افلاطون، با تکیه بر نظریات روانکاوانه، نظریه آپاراتوس را مطرح می کند و معتقد است آپارتوس سینما با ایجاد حالتی خواب آلود، تماشاگر را در فضایی به مانند مرحله ی آیینه ای لکان قرار می دهد تا بیننده مجدداً هویت خود را باز یابد. اما مخالفان این نظریه معتقدند، آنچه که بودری مد نظر دارد نیازمند نگاه و مکاشفه ای از بیرون غار یا سینما است، چرا که تا انسان ها یا تماشاگران فیلم در مکانی محصور شده اند، چگونه می توانند بنیان های فنی آنچه که بر آن ها روا می رود را دریابند؟ وینسنس هدیگر از دیگر منتقدان، رویکردی ذیل عنوان فلسفه ی تکنولوژی را مناسب جهت بررسی «درک سینما به عنوان تکنولوژی» می داند. محلی که تکنولوژی «میل به مجسم نمودن انسان» دارد. اما تحلیل او نه خود تکنولوژی سینما، بلکه فیلم هایی با روایاتی از تکنولوژی را مد نظر قرار می دهد. بنابراین پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای به روشی توصیفی-تحلیلی، سعی دارد صرفاً تکنولوژی سینما را در نوع به کارگرفتن دوربین فیلمبرداری در فیلم فرزندان بشر بررسی کند، تا نشان دهد چگونه ابزار می تواند هویتی مستقل و انسان گونه فارغ از محتوای فیلم و آپاراتوس داشته باشد تا تماشاگر را درگیر بنیان های فنی و تکنولوژی سینما کند.
بررسی تأثیرات ادبیات غنایی بر نقوش کاشی نگاره های هفت رنگ موجود در کاخ موزه گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
119 - 128
حوزههای تخصصی:
از نمودهای هنر دوره قاجار، نوعی نقاشی زیرلعابی بر روی کاشی است، که با زمینه ی لاجوردی و حاشیه ای از طرح های اسلیمی به همراه قاب بندی های برجسته و به کارگیری مضامین ادبیات غنایی برای تزئین فضاهای بناها به کار گرفته شد. کاخ موزه گلستان به عنوان مهم ترین بنای قاجاری و اوّلین اثر ثبت جهانی در تهران است، که گنجینه و مرجع بااصالتی از انواع نقوش کاشی نگاری قاجاری به شمار می آید. این کاشی ها از نوع نقش برجسته هفت رنگ زیرلعابی است، که از مضامین متنوع ادبیات غنایی بهره گرفته است. هدف از انجام این پژوهش، شناخت و شناسایی منابع الهام کاشی نگاران، طبقه بندی موضوعی و تحلیل جنبه های زیباشناختی و بصری مضامین ادبی بکار رفته این کاشی نگاره ها می باشد. پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و مطالب آن از میان منابع معتبر موجود استخراج گردیده است. یافته ها و شرح تصاویر به طریق میدانی و مشاهده ی مستقیم کاشی نگاره ها پس از شناسایی، مطالعه و تحلیل شده است. بررسی ها نشان می دهد که مضامین و نقش مایه های بکار رفته بر کاشی نگاره های هفت رنگ زیرلعابی این موزه بیشتر شامل مضامین ادبی برگرفته از دیوان جامی، دیوان خمسه نظامی و دیوان منطق الطیر عطار می باشد و از این میان، مضامین داستان های خمسه نظامی بیشتر مورد توجه کاشی نگاران بوده است.
مطالعه قابلیت های تدریس حسن نیرزاده نوری به کمک نمایش ایرانی بر پایه آرای هانری ژیرو
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
57-63
حوزههای تخصصی:
بی شک امر تعلیم و تربیت یکی از بزرگترین دغدغه های بشر در طول تاریخ بوده است و تعدد نظریه های تربیتی خود نشان از اهمیت این موضوع نزد همه فرهنگ های بشری دارد. به روز شدن و ایستا نبودن نظریه های تربیتی نیز خود مؤید تکاپو و قابلیت های ضمنی و عینی امر تعلیم و تربیت است که در عصر حاضر به همراهی با نظریه های انتقادی انجامیده است. هانری ژیرو یکی از مهمترین نظریه پردازان انتقادی معاصر و واضع نظریه تعلیم و تربیت مرزی است. این نظریه که یکی از اثربخش ترین نظریات تربیتی پست مدرنیستی است با اهداف رهایی ب خش سعی در تربیت نسل های جدید برای زندگی دموکراتیک در یک جامعه مساوات خواه دارد. حسن نیرزاده نوری، معلمی ایرانی است که از دهه سی تا دهه شصت خورشیدی به آموزش و تعلیم الفبا با کمک گرفتن از هنر نمایش پرداخته است. روش به کارگیری ارکان نمایش ایرانی توسط او فراتر از تعلیم صرف الفبا، به پرورش فکری و معنوی دانش آموزان می انجامد. پژوهش پیش رو به روش تحلیلی - توصیفی صورت گرفته و قصد دارد تا با مطالعه مؤلفه های تدریس نیرزاده و انطباق آنها با نظریه تعلیم و تربیت مرزی ژیرو، به این پرسش اصلی پاسخ دهد که شیوه نیرزاده چگونه می تواند همسو با مؤلفه های تربیتی هانری ژیرو شمرده شود؟ و پرسش فرعی اینکه شیوه تدریس نیرزاده با چه بخش یا بخش هایی از نظریه ژیرو تفاوت دارد؟ این پژوهش خود را بر این فرضیه استوار می سازد که آموزش ابتدایی در ایران با بهره مندی از هنر نمایش می تواند خود را به نظریات تعلیم و تربیت پست مدرن ژیرو (نظریه تعلیم و تربیت مرزی) نزدیک کند و در عین حال ارزش های بومی خود را حفظ کرده، به نسل نوآموز انتقال دهد.
بازنمایی دلدادگان شرقی در تصویرسازی های رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنت تصویرگری رباعیات خیام در زبان فارسی برخلاف شاهنامه و خمسه نظامی برخاسته از سنت نگارگری ایرانی نیست، بلکه بیشتر باید آنرا پدیده ای خارجی دانست. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات آن به روش کتابخانه ای و به شیوه اسنادی- تاریخی صورت گرفته است و به بررسی بیش از 20 نسخه انگلیسی مصور رباعیات خیام و چند نسخه فارسی می پردازد. پرسش اصلی این مقاله اینست که چه رابطه ای میان نقش معروف لیلی مجنون و رباعیات خیام وجود دارد؟ آیا این نقش برگرفته از سنت بازنمایی دلدادگان در نگارگری ایرانی است؟ بازنمایی دلدادگان یا عشاق یکی از مهمترین ایده های بصری شده رباعیات است، که بخشی از این ادراک نتیجه ترجمه بینازبانی و بین نشانه ای است. مقاله بر اساس نظریه بازنمایی استوارت هال، مطالعه در بافت گفتمانی اشعار و در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و فرهنگی اروپای قرن نوزدهم به این فرضیه پاسخ می دهد که تصویرسازی دلدادگان در رباعیات و برجسته کردن عناصر اروتیک در این بازنمایی ها ادامه تفکر شرق انگارانه غربی ها از شرق هزار و یک شبی است و بازنمای ذهنیت غربیان از مفهوم عشق و دلدادگی با توجه به چارچوب های اخلاقی و عرفی آنان است که با مفهوم دلدادگی در جامعه ایرانی متفاوت است.
احیای خط کوفی در عصر قاجار: بررسی رساله و کتاب های کوفی زین العابدین شریف صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خط کوفی از نخستین خطوط دوران اسلامی به شمار می رود که در سده های نخستین پرکاربردترین خط در کتابت متون دینی، مسکوکات، ظروف سفالی و سنگ نوشته ها و تزیینات بنا بوده است. این خط در نیمه قرن دوم هجری به تکامل رسید و سبک های منشعب از آن از سده چهارم تا اوایل سده هفتم در برخی کاربردها همچون کتیبه نگاری و برخی قرآن ها تداوم یافت. پس از آن با رونق بیشتر خطوط ششگانه کاربردش بسیار محدود شد و جز از سر تفنن کتابت نمی شد. دوره قاجار دوران رواج گسترده خطوط نستعلیق، نسخ، و شکسته نستعلیق در نُسخ ایرانی است. با این حال نسخه های خطی و کتاب های چاپ سنگی معدودی در دست است که به دست شخصی به نام زین العابدین شریف صفوی (1282-1333؟ ه.ق)، کاتب، مصحح و نویسنده ایرانی، به خط کوفی کتابت شده است. زین العابدین علاوه بر کتابت این آثار در رساله ای با عنوان رساله احیاءالخط به تعلیم خط کوفی پرداخته و در آن شیوه کار خود را توضیح داده است. گرایش به احیای خط کوفی را شاید بتوان در جهت باستان گرایی و بازگشت به گذشته در این دوره ارزیابی کرد. این پژوهش که از منظر هدف کاربردی و از منظر تحلیل داده ها کیفی است، در پی یافتن پاسخ به این سوال است که زین العابدین صفوی چگونه خط کوفی را در کتابت سه اثر چاپی خود، یعنی دعای صباح 1317 ه.ق، قرآن 1312-1322 ه.ق و نسخه دیگری از دعای صباح 1322 ه.ق، به کار برده و به منظور فائق آمدن بر محدویت های این خط به چه ابداعاتی روی آورده است؟ یافته های این پژوهش در بخش مفردات خط دال بر بهره گیری کاتب از شیوه کتابت کوفی اولیه (در هر سه کتاب) و کوفی شرقی، در صفحاتی از قرآن 1312-1322 ه.ق است. او در ترکیب سطور در دعای صباح 1317 ه.ق مقید به قواعد کوفی اولیه بوده اما در ترکیبِ خطِ دو نسخه دیگر به منظور غلبه بر محدودیت های خط کوفی، از شیوه های ابداعی، چون مورب نویسی، عمود نویسی و روی هم نویسی در پایان سطور استفاده کرده که اگرچه در دیگر خطوط رایج بوده در کتابت خط کوفی بی سابقه است. او همچنین به منظور هنرنمایی گاه ترکیباتی بدیع از طریق رویِ هم نویسی کلمات در میانه متن قرآن به کار برده که شایان توجه است.
تحلیل مفهومی «ساز موسیقایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اهمیتی که مسئله تعریف ساز موسیقایی در حوزه موسیقی شناسی برای دیگر مسائل نظری و عملی موسیقی دارد، تعاریف موجود و معیار، مثل هورن باستل (1933)، بیِلاویسکی (1979) و لیسلاف-متسن (1985)، دست کم از حیث منطقی بعضی از الزامات تعریف، مثل تعیین طبقه وجودشناختی موضوع (یا معرَف) و مانع بودن، را برآورده نمی کنند. مقاله حاضر، به این مسئله که ساز موسیقایی چیست می پردازد، با هدف ارائه تعریفی از این مفهوم که همه الزامات منطقی تعریف را برآورده کند. بدین منظور در این مقاله روش کیفیِ تحلیل منطقی یا مفهومی اتخاذ شده است، که از روش های اصلی علوم قیاسی و مهم ترین روش در تعریف مفاهیم علمی است. این مقاله از طریق سلسله ای از تحلیل ها اقدام به تعیین هر یک از معرِف های منطقی ساز می کند. در تحلیل اول مشخص می کند که ساز از حیث وجودشناسی به طبقه مصنوع فنی و به عبارت دقیق تر سیستم فنی تعلق دارد. در تحلیل دوم و سوم، هر یک از فصل ممیزهای ساز مشخص می گردد که عبارت اند از دو دسته ویژگی کارکردی و ناظر به طرح (یا ساختاری) ساز. این دو تحلیل به طور دقیقی، به ترتیب، بر اساس نظریه ICE و نظریه مدل سازی کارکردی صورت می گیرد و در آخر به یک فرمول بندی منطقی از تعریف ساز منتج می شود.
گونه شناسی سفال های نقش افزوده قلعه کوه قاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
89 - 100
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی سفال نقش افزوده قلعه کوه قاین، یکی از قلاع معروف اسماعیلیان همزمان با قرون میانی اسلامی در منطقه خراسان جنوبی (قهستان) پرداخته می شود، این قلعه در 5/2 کیلومتری جنوب شرق قاین و در مسیر جاده خراسان به سیستان قرار گرفته است. در بررسی نقوش سفالینه های قلعه کوه قاین، این سوالات مطرح است: 1- مهم ترین دلیل منتسب کردن سفال با نقش افزوده قلعه کوه قاین به قرون میانی اسلامی (خصوصاً دوره های سلجوقی و خوارزمشاهی) چیست؟ 2- ویژگی های منحصر به فرد نقوش افزوده سفال استامپی قلعه کوه قاین چیست و می توان طبقه بندی خاصی برای این نقوش در نظر گرفت؟ این مقاله سعی دارد با هدف شناسایی و طبقه بندی نقش افزوده های استامپی سفال های قلعه کوه قاین، به روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی و براساس مشاهدات عینی و بررسی نمونه های به دست آمده طی آواربرداری قلعه کوه قاین طی سال های 1385 تا 1388 (حدود 3000 قطعه) به این پرسش، پاسخ منطقی دهد. نتایج به دست آمده، تنوع بسیار گسترده در نقش مایه ها، ابعاد و نحوه قرارگیری نقش افزوده ها را در سفالینه های قلعه کوه قاین نشان می دهد که از جمله می توان به طرح های انسانی از نوع ترکیبی، جانوری، گیاهی و سایر پدیده ها شامل خورشید، ستاره، چلیپا و نقوش هندسی اشاره کرد.
نسبت عالم مثال با نگارگری ایرانی در خوانشی نو از نگاره بارگاه «کیومرث»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی همواره مورد توجه پژوهشگران بوده و بسیاری از آنان بر این اعتقادند که نگارگری ایرانی تجلی عالم مثال در جهان مادی است و هنرمند از طریق شهود عالم مثال و حفظ آن در قوه خیال آن را به تصویر می کشد. اما اخیراً این نظریه مورد انتقاد برخی پژوهشگران بوده و اشکالات آن مورد بررسی قرار گرفته است. نگاره بارگاه کیومرث اثر سلطان محمد نگارگر در شاهنامه تهماسبی به عنوان یکی از برجسته ترین آثار نگارگری ایرانی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است که در مقاله حاضر به مطالعه جایگاه عالم مثال در تحلیل این نگاره با رویکردی انتقادی به دیدگاه سنت گرایان در باب نگارگری ایرانی پرداخته شده و به این پرسش پاسخ می دهد که عالم مثال در بازخوانی این نگاره چه جایگاهی دارد و آیا می توان آن را برآمده از عالم مثال دانست یا خیر. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات در آن با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. طبق نتیجه پژوهش فضای این نگاره را می توان در مرز میان خیال پردازی و واقع گرایی دانست. هرچند تمایل به واقع گرایی و بازنمایی طبیعت در آن بیشتر دیده می شود. واقع گرایی در برخی عناصر تصویری از بین می رود و مجالی برای ورود به عالم خیال فراهم می کند. هرچند عناصر بسیاری در این نگاره ذهن مخاطب را به عالم خیال فرا می خواند، اما این که یک اثر خیال مخاطب را به کار بگیرد با این که اثر برآمده از عالم مثال باشد تفاوت بسیار دارد و صرف اینکه یک نگاره خیال انگیز باشد نمی توان آن را برآمده از عالم مثال دانست.