مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
دانشگاه هنر
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش بررسی میزان پاسخگویی روش های تدریس برنامه درسی دانشگاه ها به پرورش رفتار کارآفرینی تجربه از نظر دانشجویان و اساتید دانشگاه های اصفهان، صنعتی اصفهان، هنر اصفهان و آزاد اسلامی اصفهان میباشد. پژوهش کاربردی است و از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که ضریب پایایی آن 98/0 برآورد شد. روایی پرسشنامه از نوع روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی با چرخش واریماکس و نیز روایی محتوایی با استفاده از نظرات اساتید راهنما و مشاور و پنج نفر از متخصصین دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت. نمونه آماری مشتمل بر 365 نفر از دانشجویان و 282 نفر از اساتید دانشگاه های اصفهان، صنعتی، هنر و آزاد اسلامی در سال تحصیلی 87 بود که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزار SPSS انجام پذیرفت. نتایج نشان داد از نظر دانشجویان و اساتید میزان پاسخگویی روش های تدریس برنامه درسی (پرسش و پاسخ، سخنرانی، پروژه و بحث گروهی) دانشگاه ها، به رفتار کارآفرینی تجربه (پرورش توانمندیهای فردی، افزایش مهارت های ارتباطی، تدبیر راه های مواجه با تغییرات و دانش پژوهش) در هر چهار عامل پایین تر از سطح متوسط بوده است (p?0/001). همچنین، نظرات آزمودنیها بر حسب جنسیت، گروه، سال و دانشگاه و رتبه عملی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد بین نظرات دانشجویان در روش های تدریس پرسش و پاسخ (عامل افزایش مهارت های ارتباطی)، سخنرانی (عامل های افزایش مهارت های ارتباطی، پرورش توانمندیهای فردی و تدبیر راه های مواجه با تغییر) و پروژه (در هر چهار عامل) برحسب دانشگاه محل تحصیل، سال، مقطع و گروه های تحصیلی و بین نظرات اساتید نیز در هر چهار روش تدریس و هر چهار عامل بر حسب گروه آموزشی، رتبة علمی و دانشگاه محل تدریس تفاوت معنادار وجود دارد.
در جست وجوی مدلی برای ارتقای مفهوم «دلبندی به مکان » (نمونه موردی: دانشگاه هنر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
5 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دلبندی به مکان از مهم ترین ابعاد رابطه انسان و مکان است و یک مکان دلبند مکانی است که از توانایی های ایجاد ارتباط و برقراری پیوند بین خود و انسان بهره مند باشد. دلبندی به مکان در رویکردها و تئوری های متعددی وارد شده و تعاریف بسیاری نیز ذکر شده است، ولی نبود تعریف دقیق و محض از کیفیت معنامندی مکان در رشته های طراحی موجب سردرگمی و بلاتکلیفی طراحان در شناخت و استفاده از عوامل ایجاد این سطح معنایی شده است. در این پژوهش، با مرور ادبیات مربوطه، ضمن تعریف این کیفیت معنامند مکانی، رابطه هم بستگى مشخصه هاى مکان و معناى دلبندی به مکان را، که در مطالعات پیشین تبیین شده است، تفسیر و با تکیه بر یافته هاى این تحقیقات، به مطالعه در این حوزه برای یافتن وجوه و عوامل مداخله گر و همچنین ابزار اندازه گیری آن و درنهایت مدلی براى ارتقاى این کیفیت درمکان پرداخته شده است.هدف پژوهش: این پژوهش، در پی پاسخ به این سؤال که «مؤلفه های سازنده دلبندی به مکان در دانشگاه هنر کدام اند؟»، بر آن است که با تکیه بر یافته های تحقیقات پیشین، مدلی برای تبیین و ارتقای کیفیت دلبندی به مکان و شناسایی خلأ موجود در آنها ارائه کند و نیز راهکارهایی برای رهایی طراحان از سردرگمی و بلاتکلیفی در شناخت مفهوم دلبندی به مکان بیابد.روش پژوهش: این پژوهش با اتکا به رویکرد کیفی از روش نظریه داده مبنا استفاده کرده است.نتیجه گیری: پژوهش حاضر مدلی ارائه می کند که در آن سه محرک پس زمینه، زمینه و پیش زمینه مؤلفه های دلبندی به مکان در فضاهای آموزشی محسوب می شوند. در تمام پاسخ های دریافت شده از مشارکت کنندگان، چه در سؤالات مربوط به تجربه شخصی فرد از مکان دانشگاه هنر و چه در سؤالات کلی مربوط به تجربه شخصی فرد از زندگی، علی رغم تفاوت های موجود، همگی به هر سه محرک اشاره کرده اند که در آن محرک های «پس زمینه» به عنوان پیوند درون ذهنی و «زمینه» به عنوان واقعیت یا همان لحظه حضور انسان در مکان حضور دارند و از هم پوشانی آن دو، به همراه آرزوها و درخواست های شخصی در آن زمان محرک سوم یعنی «پیش زمینه» پدید می آید و در مجموع اکوسیستمی را ایجاد میک ند که کلیه اجزا در آن نقش داشته و عامل اصلی قضاوت انسان از مکان است. اگرچه امکان مطالعه جداگانه عوامل هر یک از محرک ها (چنانچه محققان سابق این گونه به مطالعه عوامل دلبندی به مکان پرداخته اند) امکان پذیر است، با این حال در انتها و پس از ادغام آنها با یکدیگر، امکان تجزیه آنها در قالب مجموعه های ساده و تمییزشان به عناصر منفرد، وجود نداشته و هم پیوندی نهانی را در بر دارد که مبنای مفهوم دلبندی به مکان است.
ارزیابی تأثیربخشی فارغ التحصیلان کارشناسی گروه شهرسازی دانشگاه هنر طی سال های 1378-83(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۶
5 - 24
حوزههای تخصصی:
از زمان تشکیل کارشناسی شهرسازی در دانشگاه های کشور بیش از یک دهه می گذرد. هدف اولیه از راه اندازی این دوره، ایجاد انسجام در رشته شهرسازی در تمامی مقاطع و نیز پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر و تحولات جامعه شهری بوده است. طی سال های گذشته تعداد زیادی از دانشجویان در این رشته فارغ التحصیل و پس از آن در بازار کار جذب شده اند و یا در مقاطع بالاتر در حال تحصیل اند. تحقیق حاضر با استفاده از روش های آماری موجود به ارزیابی تأثیربخشی فارغ التحصیلان کارشناسی گروه شهرسازی دانشگاه هنر، طی دوره مذکور می پردازد. در این زمینه، تأثیربخشی نظام آموزشی گروه شهرسازی، مانند میزان جذب در بازار کار، و میزان برآوردن نیازهای حرفه ای و عمومی و بالاخره ارتقا در مقاطع بالاتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. به طور کلی این تحقیق، در واقع پژوهشی کاربردی است که در آن از روش های توصیفی و پیمایشی و تحلیلی استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که این گروه در تحقق اهداف خود تا حدود زیادی موفق بوده است، اما تا رسیدن به شرایط مطلوب فاصله دارد و نیازمند برنامه ریزی دقیق آموزشی و بازنگری در شرح دروس و شیوه های آموزشی است.
ارزیابی آموزش از دیدگاه اساتید و دانشجویان در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۴
5 - 24
حوزههای تخصصی:
دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر همانند دیگر دانشکده ها نیازمند ارزیابی مستمر کیفیت آموزش خود با توجه به برنامه های درسی و اجرای آنها، میزان ارتباط با مسائل واقعی حرفه و مسائل مورد توجه روز و همچنین دیدگاه اعضای هیئت علمی و دانشجویان در مورد میزان موفقیت آموزش ها است. ارزیابی کیفیت آموزش در تمامی گروه های آموزشی و مقاطع تحصیلی دانشکده به تفکیک هر رشته/مقطع و به صورت تجمیعی در کل دانشکده، هدف این پژوهش است. تعیین میزان قوت و ضعف آموزش در زمینه های مختلف مربوط به رشته های آموزشی مورد نظر است. سامانه تحقیق کیفی و روش پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسش نامه برای جمع آوری اطلاعات و آمارهای توصیفی و استنباطی برای تحلیل آنها انتخاب شده است. طبق نتایج به دست آمده زمینه دانش نظری، هنری و فلسفی در دانشکده در بالاترین سطح و مهارت های فنی و اجرایی در پایین ترین سطح از نظر همه گروه های پاسخ دهنده ارزیابی شده است. آموزش های دانشکده از نظر اکثر پاسخ دهندگان، در فراهم کردن زمینه مناسب ورود به حرفه و فعالیت پژوهشی دارای کاستی هستند. بیشترین اختلاف نظر در مورد نیاز به تکمیل آموزش ها در زمینه دانش روز آمد و تکنولوژیک و دانش علمی و حقوقی مشاهده می شود.
جهانی شدن در تولید و آموزش هنرهای سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان بینی جدید با ایده دهکده جهانی همه تمدن ها را به سمت جهانی شدن سوق می دهد. آنچه اهمیت دارد تعامل میان ایده جهانی شدن و حفظ فرهنگ بومی و سنتی و هنرهای وابسته بدان با توجه به تغییرات پدیدآمده در نظام نوین آموزشی است. جهانی شدن بی شک تأثیرات مثبتی همچون همه فهمی مفاهیم موجود در فرهنگ و هنر و به نوعی گفت وگوی تمدن ها را در پی داشته است، لیکن حفظ هویت های بومی و ملی و نفاست آثار در حوزه هنرها سنتی همواره از موضوعات چالش برانگیز در مسئله جهانی شدن است. از آنجا که پدیده جهانی شدن و تأثیرات آن در دنیای امروز امری گریزناپذیر است، شناخت همه جانبه این پدیده و تأثیر آن بر هنرهای سنتی به منظور حفظ ارزش های موجود در هنرهای سنتی ضروری می نماید. این مقاله با این سؤال آغاز شد که پدیده جهانی شدن چه تأثیری بر تولید و آموزش هنرهای سنتی دارد، و به این نتیجه دست یافت که روند نظام مبتنی بر آموزش سنتی (نه کپی برداری از نظام سنتی) از مزیت های نسبی و مؤثر در برقراری ارتباط سازنده با مخاطبان و هدایت هنر متعهد برخوردار است و چنانچه جهانی شدن در برخورد با این هنرها صرفاً به معنای عام گرایی در نظر گرفته شود و درصدد برداشتن شاخصه های متمایزکننده این هنرها به فراخور ویژگی های بومی و فرهنگی عمل کند، نمی تواند در این حوزه کارآمد جلوه کند. لیکن تلفیق خاص گرایی و عام گرایی فرهنگی که از واکنش های فرهنگی به امر جهانی شدن است، می تواند هنرهای سنتی را در کنار حفظ ارزش های بومی، فراتر از مرزهای محدود به ویژگی های جغرافیایی قرار دهد. این پژوهش به روش اسنادی کتابخانه ای و با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است.
تحلیل موضوعی و روش شناسی پایان نامه های کارشناسی ارشد رشته نوازندگی ساز جهانی در دانشگاه های دولتی ایران از سال 1388 تا 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی موضوعی و روش شناسی پایان نامه های نظری مقطع کارشناسی ارشد رشته نوازندگی ساز جهانی در دو مرکز دانشگاهی دولتی ایران، شامل دانشکده موسیقی دانشگاه هنر و گروه موسیقی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران در بازه زمانی ده ساله (1388 تا 1398) پرداخته که مجموعاً شامل یکصد و بیست و شش پایان نامه است. طبقه بندی موضوعی و بررسی روش های استفاده شده در پایان نامه ها به منظور تبیین دستاوردها در حوزه های پژوهشی مورد نظر در مراکز دانشگاهی ایران، و هموار ساختن زمینه مطالعه و انتخاب موضوعات پژوهش های آتی از اهداف اصلی مقاله حاضر بوده است. تحقیقات مشابهی به ویژه، در حوزه علوم انسانی انجام شده است، اما در زمینه موسیقی چنین پژوهشی تازگی دارد. در این تحقیق با بهره گیری از روش کتابخانه ای اطلاعات مورد نیاز گردآوری و سپس با روش توصیفی– تحلیلی، پایان نامه ها به لحاظ موضوعی در پنج گروه اصلی تقسیم بندی گردیده اند. افزون بر تحلیل موضوعیِ مبتنی بر متن پایان نامه ها، چکیده و کلیدواژه ها نیز مورد تحلیل قرارگرفته اند. بررسی ها نشان داد که موضوعاتی نظیر «آموزش موسیقی سازی»، «تجزیه و تحلیل آثار» و «تفسیر و اجرای موسیقی» بیشترین پژوهش ها را به خود اختصاص داده و تعداد کمی از پایان نامه ها در زمینه هایی نظیر «اضطراب اجرا»، «آسیب های نوازندگی» و «طراحی، برنامه ریزی و آمادگی برای اجرا» نوشته شده اند.
شیوه های جست وجوی اطلاعات منابع موسیقایی در موتورهای جست وجو(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: کاربران هر رشته از روش های خاص خود برای برای دستیابی به اطلاعات استفاده می کنند. آگاهی از این روش ها می تواند به طراحی بهتر و افزایش دقت سیستم های بازیابی کمک کند. پژوهش حاضر شیوه های جست وجو به دست دانشجویان رشته موسیقی در موتورهای جست وجو را بررسی می کند. روش: تمامی 94 دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد گروه های موسیقی دانشگاه هنر و دانشگاه تهران در چهار رشته آهنگ سازی، نوازندگی موسیقی ایرانی، نوازندگی موسیقی جهانی، موسیقی شناسی (اتنوموزیکولوژی) در این پیمایش شرکت کردند و به پرسش نامه محقق ساخته آن پاسخ دادند. پرسش نامه استفاده شده در این پژوهش، براساس مطالعه متون رشته تدوین، و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی با به کارگیری نرم افزارهای اس.پی.اس.اس 23 و اکسل 2013 انجام شد. نتیجه گیری : میان میزان مهارت های موسیقایی و میزان استفاده از مؤلفه های جست وجوی محتوای تخصصی، فضا، راهبردها، منابع استفاده شده و دلایل انتخاب منابع رابطه ای مشاهده نشد.
آسیب شناسی برنامه درسی رشته بازیگری در مقطع کارشناسی ارشد در دو دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه هنر تهران بر اساس الگوی فرانسیس کلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
45 - 54
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی و از نوع پیمایشی و دلفی است، که نظر دارد بر اساس الگوی فرانسیس کلاین چه آسیب ها و موانعی در آموزش بازیگری در مقطع کارشناسی ارشد وجود دارد و چه راه کارهایی برای ارتقای جایگاه و سطح کمی و کیفی آموزش بازیگری در این رشته پیشنهاد می شود؟ جامعه آماری این تحقیق دانشجویانی هستند که در دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه هنر تهران در بازه زمانی سال های 1396 تا 1399 دروس الزامی خود را گذرانده یا فارغ التحصیل شده اند. تعداد کل این دانشجویان110 نفر است و 50 نفر از اعضای هیئت علمی و استادان مدعو در این دو دانشگاه است. در روش تحقیق، با استفاده از نمونه گیری تصادفی، 60 نفر دانشجو و 12 نفر از استادان، بر اساس جدول مورگان تعیین شدند. برای جمع آوری اطلاعات و داده ها از پرسشنامه محقق استفاده شده است. برای تعیین روایی، پرسشنامه در اختیار استادان و دانشجویان قرار گرفته و پس از بررسی و با حذف سؤالات تکراری، پرسشنامه نهایی با 65 سؤال برای دانشجویان و 63 سؤال برای استادان به وسیله آزمون پنج گزینه ای در مقیاس لیکرت، تهیه شد. برای تعیین پایایی آزمون، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای روش آماری در این پژوهش، آمار توصیفی و آمار استنباطی t برای دو گروه مستقل، و آزمون فریدمن برای مقایسه رتبه میانگین استفاده شده و برای محاسبه دقیق داده های آماری نرم افزار spss به کار رفته است. فرضیه اصلی در این مقاله آن است که دیدگاه استادان و دانشجویان در مورد کیفیت درونی برنامه درسی با توجه به عناصر ذکر شده تفاوت وجود دارد. نتایج نشان می دهد که با توجه به بازنگری های دقیق برنامه های درسی و آموزشی و با ارتقای محتوای برنامه های درسی و تحقق اهداف و نیروی متخصص می توان سطح کیفی آموزش را در این رشته ارتقا بخشید.