حجت الله عسکری الموتی

حجت الله عسکری الموتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

تحلیل پارادایمی نظریه در روش مطالعات بصری سفال منقوش نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش تحقیق هنر پارادایم اثباتی تاثیرگذاری هنر ساسانی سفال نیشابور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۹
نظریه ی غالب در روش و فرضیات مطالعات بصری سفال نیشابور «تأثیر هنر ساسانی بر هنر اسلامی» است. در این میان شماری از تحقیقات نیز که بیشتر جنبه ی تفسیری دارند، به تأثیرات معاصر و اسلامی آثار توجه داده اند. تحلیل پارادایمی نظریه در پژوهش های موجود از سفال منقوش نخودی نیشابور، با هدف تبیین و تحلیل وضعیت نظریه در روش تحقیق آن ها انجام می شود. پرسش اصلی تحقیق این است که در مطالعات گوناگون درباره ی سفال منقوش نیشابور پس از ویلکینسون، تفاوت های پارادایمی، چه تغییری در نتایج ایجاد کرده است؟ روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. تعداد 10 مقاله یا پایان نامه با موضوع تحلیل بصری سفال منقوش نیشابور به شکل هدفمند انتخاب شده است. تحلیل مطالعات نشان می دهد هرگاه محقق از روش ها یا تمهیدات تحقیقی کمی با گرایش های اثباتی به مساله نگریسته است، نظریه ی جدید پدیدار نمی شود. در سوی مقابل پژوهش هایی که بی اعتنا به نظریه وارد تفسیر شدند، قابلیت نظریه سازی یافته و تنوع نتایج مشهود است. در باب وضعیت نظریه در سفال منقوش نیشابور، نظریه ی تأثیر هنر ساسانی و به طور کلی نقاشی پیش از اسلام ایران در بخش شکل یا فرم قابل تایید است. اما در بحث معنایی و محتوا، خلأ تاسیس نظریه ی مستقل وجود دارد که بتواند تمامی تفاسیر معنایی را پوشش دهد.
۲.

بررسی تطبیقی درهای چوبی تاریخ دار تبرستان در دوره حکومت مرعشیان (قرن نهم هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۳۳
از بین آثار چوبی تاریخی اسلامی برجای مانده در ایران، درهای چوبی یکی از نمونه های تقریبا فراوان و شاخص به منظور مطالعه تاریخ هنر به شمار می روند. آن ها اغلب علاوه بر تزیینات، دارای کتیبه هایی مشتمل بر متون مذهبی و ادعیه هستند که حاوی اطلاعات مهمی از دوره تاریخ ساخت شان هستند. از طرفی مرعشیان از جمله حکومت های محلی ایران هستند که کم تر در منابع به آن ها پرداخته شده است. آن ها در قرن نهم هجری قمری در منطقه تبرستان (مازندران کنونی) حکومت می کرده اند و آثار نسبتا زیادی از آنان در غالب بناهای آرامگاهی برجای مانده است. عدم ثبت درهای ارزشمند این دوره تاریخی علی رغم کثرث آن ها، ضرورت اصلی مقاله حاضر به شمار می رود. هم چنین، هدف این مقاله شناسایی و دسته بندی درهای تاریخی چوبی متعلق به قرن نهم هجری قمری در مازندران و مطالعه تطبیقی و بررسی سیر تحول آن ها در سدهِ مذکور است. بر این مبنا پرسش اصلی پژوهش این است: ویژگی های هنری درهای دوره مرعشیان با گاه نگاری مشخص چیست؟ در این پژوهش، علاوه بر مطالعه تحلیلی و توصیفی از روش تاریخی و تطبیقی استفاده شده است. به نحوی که برای انجام این مطالعه بر اساس پیمایش های میدانی، داده های کتابخانه ای و اسنادی تعداد چهارده درِ تاریخی به صورت هدفمند شناسایی و به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب شده است. انتخاب آثار بر اساس مولفه هایی نظیر تاریخ دار بودن، داشتن تزیینات و آرایه های جالب توجه، بوده و جامع آماری پژوهش را شکل داده است. نتایج پژوهش نشان داد که، با توجه به حمایت های جدی مرعشیان از ساخت بناهای آرامگاهی و متعاقبا درهای چوبی، یک سیر حرکتی مداوم و مستمر در ساخت و تزیین این درها دیده می شود، به ترتیبی که رد پای یک سبک معین در ساخت و تزیین آن ها عیان است.                  
۳.

تمایزهای کیفی و کمی در سیر تحول ارسی های قاجاری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارسی های قاجاری تبریز تمایزهای کیفی و کمی طرح و نقش تکنیک های ساخت ارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۱۴۳
ارسی ها به عنوان یکی از مهم ترین نورگیرها در معماری سنتی ایران به شمار می رود. شاید بتوان دوران قاجار را به عنوان عصر طلایی و یا نقطه ی اوجی در ساخت و به کارگیری ارسی ها محسوب نمود. تبریز به عنوان یکی از مهم ترین شهرهای دوران قاجار در بردارنده ارسی های فراوانی است. طیف وسیع ارسی های قاجاری تبریز از جنبه های متفاوتی قابل تفکیک هستند. سوال اصلی این است که علاوه بر دسته بندی تاریخی، چه مولفه هایی در ارسی های قاجاری تبریز برای طبقه بندی آنها وجود دارد. با هدف رسیدن به پاسخ این سوال، در سه بازه ی زمانی پیشنهادی در دوران قاجار، وجوه تمایز و مشابهت ارسی ها در فراوانی، طرح و نقش، شکل کلی، رنگ شیشه ها و تکنیک های ساخت، مورد مطالعه قرار می گیرد. این که ارسی ها متاثر از عوامل مختلف، دارای سیر تحول در این دوران سه گانه هستند، از فرضیات این مقاله به شمار می رود. شیوه ی تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای میدانی است. بررسی های انجام گرفته نشان می دهد، ارسی های دوران اول، دوم و سوم با وجود مشابهت هایی در بخش تکنیک ساخت، تمایزات چشم گیری در فراوانی، طرح و نقش و شکل کلی دارند. اگر این تمایزات ارزش گذاری کیفی و کمی شوند، سیر نزولی در تحول ارسی های قاجاری تبریز از دوران اول تا دوران سوم قابل مشاهده است.  
۴.

مناسبات اسطوره و هنر در تفکر ارنست کاسیرر، والتربنیامین و تئودورآدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدرنیسم اسطوره هنر ارنست کاسیرر مکتب فرانکفورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۳۳
هنگامی که در نیمه نخست قرن بیستم بحث از لغزش عقل مدرن شد، اسطوره شناسی به شکلی جدّی مورد توجه قرار گرفت. تعاریف متنوعی برای اسطوره از سوی اسطوره شناسان و حتی برخی فلاسفه مطرح شد. دامنه ی این اسطوره شناسی ها در سال های پس از آن، به گستره ی نقد ادبی نیز کشیده شد و ترجیحات کارکردگرایانه ی متفاوتی در هنرها پدیدار شدند که از همین جریانات نشأت می گرفتند. ازجمله برخی از اعضای مکتب «فرانکفورت» همچون تئودور آدورنو، رویکردشان به نقد خردگراییِ پدید آمده در عصر روشنگری بود. در سوی دیگر، ارنست کاسیرر از طریق «فلسفه ی انتقادی» به ویژه تلاش کرد جایگاه اسطوره را از سایر صورت های سمبلیک همچون زبان و هنر، خودبسنده و مستقل تعریف کند. در بررسی آرای کاسیرر، آدورنو و نیز والتر بنیامین- با وجود تمایزات فکری ایشان در باب مناسبات میان اسطوره و هنر- به نظر می رسد آن چه که می تواند مرور عوالم گوناگون فکری ایشان را در کنار هم توجیه کند، اولاً: تمرکز و عزمی است که این اندیشمندان برای شناساندن و کنترل اسطوره همچون قدرتی تأثیرذار بر افکار بشر به خرج دادند. درثانی، شرایط اجتماعی و سیاسی تقریباً مشترکی است که ایشان در آلمان جنگ های جهانی و سال های پس از آن تجربه نمودند. در این مقاله مناسباتی که متأثر از رویکرد متفکران مورد نظر به اسطوره، میان اسطوره و هنر ترسیم شد، از تطبیق آرای ایشان مورد تحلیل قرار گرفته است.
۵.

بحثی در تاریخ گذاری رسائل اخوان الصفا؛ نقدِ نقد عباس همدانی به تاریخ گذاری پل کازانووا بر رسائل اخوان الصفا

کلیدواژه‌ها: اسماعیلیه اخوان الصفا پیشگویی نجومی پل کازانووا عباس همدانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه منابع و کلیات
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ نقد و بررسی کتاب
تعداد بازدید : ۱۰۷۳ تعداد دانلود : ۶۲۴
تاریخ نگارش رسائل اخوان الصفا به هیچ روی مشخص نیست.نام نویسندگان آن نیز به همگان پوشیده است که این امر نیز سبب نظرورزی های متعددی در این موارد شده است.به نظر می رسد موضوع تاریخ نگارش رسائل با مقاله ی انتقادی پل کازانووا – که حاوی مطالعات تاریخی و ستاره شناسی پیچیده و نوینی بود- مرحله ی جدیدی شده است. نظریه های دیگری نیز در این زمینه به وجود آمد که روش استنادی آن ها با روش کازانووا متفاوت بود.نظریه ی کازانووا را در دهه های پایانی قرن بیستم عباس همدانی تصحیح و نقد کرده، نواقصی از آن را زدوده و با فرضیه های جدیدنتایج تازه ای عرضه کرده است.نظر همدانی درباره ی زمان نگارش رسائل، تا به امروز نیز در محافل اسماعیلی شناسی یکی از آرای پذیرفته شده، و ملاک نظر بوده است. در این مقاله پس از شرحی اجمالی درباره ی نظریه های مذکور، تمایزهای آن ها با یکدیگر بررسی می شود.سپس با تحلیل نظر همدانی، اشکال ها و ابهام هایی که در فرضیه سازی و نتیجه گیری او برای تعیین تاریخ نگارش رسائل وجود دارد، تشریح می شود.نظر همدانی در دو بخش «باورها و پیشگویی های نجومی» و نیز «مسئله ی مهدویت و ظهور قائم» نقد می شود.در پایان، با تشکیک در تفسیرهای همدانی از متن رسائل، نظر وی درباره ی تبلیغی بودن رسائل برای قدرت گیری و تأسیس خلافت فاطمیان مورد تردید قرار می گیرد

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان