فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر یکی از بارزترین خصایص فرهنگی فلسفه معاصر پدیده مدرنیته و به عنوان سبک، تفکر مدرنیسم است. معماری مدرن، که بر اساس تحول درجوامع سنتی، صنعتی شدن و تغییر نحوه زندگی و دیدگاه های مردم در غرب شکل گرفته ، سبکی است که بیش از دیگر سبک های معماری غرب بر معماری و شهرسازی ایران تاثیرگذار بوده است. این نگاه مدرن و در ادامه آن معماران مدرن و آکادمیک نسل جدید بر روی طراحی بناها، از جمله طراحی مساجد تاثیر فراوانی داشته است. یکی از این مهمترین تاثیرات، تغییر در فرم و فضاهای بنا در دوران معاصر می باشد. در این میان تنوع و الگوهای ایده پردازانه در طراحی بسیار زیاد هستند و نمی توان مساجد را واجد خصوصیات شکلی خاصی دانست. این مقاله در صدد است به بازشناسی گرایش های طراحی مساجد در دوران معاصر با نفوذ مدرنیته به این گونه طراحی ها بپردازد و با شناسایی شاخص ها و با توصیف و تحلیل طراحی به نوعی به طبقه بندی آنها پرداخته است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. در نهایت مبتنی بر بررسی های انجام شده اینگونه می توان اذعان داشت برخی آثار ویژه در معماری ( همچون بناهای نیایشگاهی ) از هسته ای پایدار برخوردارند که فراتر از زمان هستند، که می توان آن را همان روح و کالبد اثر تقلی نمود.
مکانیابی فضاهای عمومی مناسب جهت شکل گیری هنر شهری، مورد مطالعه: محله جهانشهر کرج
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
299 - 320
حوزههای تخصصی:
هنر همواره با ورود به فضای شهری و سپس فضای عمومی بدنبال بستری مناسب برای تعامل با شهروندان، مخاطبان و ارتقای کیفیت حیات مدنی شهر بوده است. از این رو پژوهش حاضر بر آن است با شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار هنر-عمومی، ملاحظات و راهکارهای طراحی شهری در راستای ارتقاء کیفیت فضاهای شهری گام بردارد. در این راستا هدف اصلی این پژوهش شناسایی تبیین چگونگی اثرگذاری هنر عمومی بر کیفیت فضاهای شهری است.این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی–تحلیلی در محله جهانشهر کرج صورت گرفته است. با بررسی مطالعات نظری مولفه های فعالیت پذیری و تعاملات اجتماعی، هویت بصری، خوانایی، تصویرپذیری و آسایش ذهنی، دسترسی و نفوذپذیری و نهایتا حس مکان تدوین گردید. روش گرداوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری پرسشنامه اول شامل متخصصین حوزه شهرسازی است که با استفاده از تکنیک گلوله برفی 30 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب شده است. جامعه آماری پرسشنامه دوم، ساکنان محله جهانشهر هستند که باتوجه به جمعیت محله (33000)، با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب شد. بمنظور تحلیل پرسشنامه متخصصین از تکنیک فرایند تحلیل شبکه ای (ANP)بهره گرفته شد و بمنظور تحلیل پاسخ شهروندان از تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره در نرم افزار آموس استفاده شده است. یافته ها نشان میدهد به ترتیب متغیرهای فعالیت پذیری و تعاملات اجتماعی (69/.)، تصویرپذیری و آسایش ذهنی (64/.) با بیشترین بار عاملی موثرترین عوامل بر میزان کیفیت فضا تلقی شده اند. باغ فاتح نیز بعنوان بهترین مکان بلحاظ کیفیت فضای شهری با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای انتخاب شده است.
بازشناخت ماهیت فضای معماری معاصر در میراث ایران زمین براساس خوانش فضای تغزل (فضای آشکار و پنهان) شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۴۷-۳۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: توسعه فناوری و سازماندهی فضاها براساس نگرش های عملکردگرا و صحنه سازی های بصری مدرن موجب بروز محصولات قالبی در سیمای شهری ایرانِ معاصر شده که بیشتر به نیازهای فیزیکی و جلوه های بصری پرداخته است. در مواجه با معماری گذشته بدلیل وجود پیوند روحی میان معماری و ادبیات، جلوه هایی از مضامین انسانی در ارتباط با فضا ملاحظه می شود. به منظور برقراری مجدد این پیوند خوانش «فضای تغزل حافظ» به منظور بازشناخت مفهوم فضا مورد توجه قرار گرفت. روش ها: واقعیت فضا در حوزه ها ی فلسفه و معماری در ارتباط با تجربه ی انسان و مطالعات پدیدارشناسی مطرح می شود. فضای درونی شعر حافظ نیز در ارتباط با انسان تجربه می شود بنابراین روش تحقیق این پژوهش پدیدارشناسی است. به منظور شناخت تجربه های انسانی در ارتباط با فضای تغزل حافظ و بازشناخت «مفهوم فضا» این مقاله به خوانش تجربه های انسانی گروهی از متخصصین در رشته های مختلف پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش مفهوم «فضای تغزل حافظ» را در ارتباط پیوسته و تنیده با حضور انسان بدنمند (کالبد – ذهن) مطرح می کند به گونه ای که انسان در فضای تغزل و فضای تغزل در وجود انسان معنادار می شود. در واقع این فضا در یک رابطه ی دیالکتیک چند وجهی (لایه های مرئی و نامرئی) خارج از محوریت و تمرکزگرایی بر انسان یا دیگر پدیده ها پدیدار می شود. نتیجه گیری: در نهایت با توجه به مفاهیم استخراج شده از فضای تغزل شعر حافظ، فضایی میانجی، بدنمند و منشوری در یگانگی با حضور انسان مطرح شده که بر این اساس مدل چگونگی فضاهای تغزلی و مجسم در سیمای شهری و معماری ایران معاصر شکل گرفت.
نگاهی نو به افزایش کیفیت پروژه های دولتی در ایران با استفاده از فناوری های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
41 - 56
حوزههای تخصصی:
اهداف: صنعت ساختمان یکی از بزرگترین صنایع جهان و از مهمترین ارکان اقتصادی یک کشور به شمار می رود. در طول تاریخ مشکلات موجود در این حوزه، جوامع بشری را به یافتن راه حل هایی نوین سوق داده است. از جمله مشکلات امروزین این حوزه می توان به هدر رفت مصالح و انرژی، هزینه های بسیار بالا و عدم تکمیل به موقع پروژه ها اشاره کرد که این مشکل به ویژه در پروژه های بزرگ دولتی به نحو بارزی مشهود است.
روش ها: از نظر روش شناختی، این پژوهش ماهیتی کیفی دارد که در آن با استفاده از روش کیفی استفاده می شود. نتایج اصلی پژوهش با بهره بردن از ابزار مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان، به ثمر رسیده است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که استفاده از فناوری ها و روش های نوین ساخت و ساز می تواند گامی موثر در ارتقای کیفیت محصول معماری بردارد. پژوهش حاضر با شناخت و استخراج کیفیت های کمیت پذیر در تولید محصول معماری، روشی برای ارتقاء صنعت ساختمان ارائه می دهد. بدین منظور تلفیق فناوری های نرم افزاری و سخت افزاری، برای صنعتی سازی و ساخت صنعتی، مورد تاکید قرار دارد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، ادغام فناوری مدل سازی اطلاعات و پیش ساخته سازی، گامی موثر برای بهینه سازی پروژه های دولتی است. با کاهش زمان و کاهش هزینه های ساخت و ساز، موجبات افزایش رضایت کاربران و افزایش ایمنی فراهم آمده، و در نهایت، به بهبود کیفیت محصول معماری کمک شایانی می شود.
نقش دید فضایی بر تراکم حضور در مجموعه های نمایشگاهی (مطالعه موردی: موزه دفاع مقدس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
33 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فهم و بازتعریف ارتباط میان پیکره بندی فضا، چگونگی ادراک و تعامل مخاطب با محیط پیرامونش، دانشی کلیدی در پردازش روند طراحی معماری است. در این میان، نظریه نقاط هم دید متکی بر تجزیه، تحلیل و ترجمه مشخصه های شکلی و هندسی فضا، چارچوبی عملیاتی برای کشف این رابطه است. بااین حال، به نظر می رسد در بدنه دانشی آن کمتر به محتوای توپولوژیک فضا پرداخته شده و بخشی از لایه های دریافتی طراح و تجربه مخاطب، پنهان باقی مانده است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف صورت بندی و ساختاربندی تحلیل های هندسی نظریه نقاط هم دید به دنبال تبیین رابطه میان متغیرهای دید فضایی و تراکم حضور بازدیدکنندگان است تا به بازتعریف لایه های هندسی- توپولوژیکی در دستگاه های شناختی- رفتاری فضا برای فهم معماری بپردازد. روش پژوهش: این پژوهش بر روش های کمی و تحلیلی در بررسی رابطه همبستگی میان متغیرها و مقادیر در مجموعه های نمایشگاهی موزه دفاع مقدس تهران استوار است. نحوه برداشت های میدانی از طریق مشاهده، جهت زمان سنجی و ردیابی الگوی توقف و حرکت بازدیدکنندگان با استفاده از دوربین های مداربسته انجام شده است. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با بهره گیری از تکنیک های یادگیری ماشین و براساس مدل های رگرسیون و آزمون معنی داری همبستگی است. در این میان بااستفاده از ایده گراف توپولوژیکی دستگاه شناختی- رفتاری در قالب بخش های موزه شامل فضاهای نمایشی، تعاملی، شبیه سازی شده و فراغتی مجموعه پرداخته است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که در فضاهای چهارگانه موزه، الگوهای متنوعی از ارتباط میان پیکره بندی فضایی و رفتار بازدیدکنندگان وجود دارد. عواملی چون شعاع عمودی، هم پیوندی سه بعدی، پراکندگی دید، توزیع یکنواخت میدان دید و فرم های منحنی، نقشی محوری در صورت بندی تجربه مخاطبان فضا بازی می کنند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که تحلیل های اختصاصی و مستقل فضاهای موزه براساس کارکردشان، دریافت و سنجشی دقیق تر برای درک رابطه فضا و رفتار کاربران است. هم چنین این مطالعه، نقد و بازنقد نظریه نحو فضا برای قبض و بسط آن در حوزه دستگاه شناخت- رفتار غیرهندسی و توپولوژیک را ضروری می داند.
بررسی تطبیقی آثار کامبیز درم بخش و سید مسعود شجاعی طباطبایی در دوران کرونا با رویکرد نشانه شناسی امبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
141 - 153
حوزههای تخصصی:
در جریان شیوع ویروس کرونا و دوران قرنطینه، هنرمندانی همچون کامبیز درم بخش و سید مسعود شجاعی طباطبایی، روایت های فردی خود را از این فاجعه به تصویر کشیده اند تا در آینده نزدیک و دور برای مطالعات مختلف در دسترس باشد. در فرآیند تحقیق در آثار کرونانگاری هنرمندان ایرانی آثار کامبیزدرمبخش و سیدمسعود شجاعی طباطبایی بیشترین مشابهت و تطبیق را با هم داشتند و نشانه های تصویری آثارشان، گفتمانی را در متن و ذهن مخاطب ایجاد نموده که به شکل گیری مفهومی مشترک از کرونا کمک می کند. نشانه شناسی با هرچه که نشانه تلقی می شود سر و کار دارد، واژه ها، صداها، تصاویر، ایماها، ژستها، اشارات و نظایر اینها می توانند نشانه باشند. مسئله مورد پژوهش در این مقاله، مطالعه نشانه ها، تحلیل و تطبیق معانی آثار کرونانگاری این دو هنرمند با استفاده از رویکرد نظری امبرتو اکو در کاربست هنر در جامعه آماری معین است و هدف مقاله حاضر، تحلیل فرایند شکل گیری معنا به واسطه مطالعه نشانه ها از طریق رمزگان تصویری اکو در آثار کامبیزدرمبخش و سیدمسعود شجاعی طباطبایی است و این سوال ها دنبال می شود که: 1- در آثار کرونانگاری درم بخش و شجاعی نشانه ها چگونه در تعامل با یکدیگر گفتمان ایجاد کرده اند؟ و 2- آثار کرونانگاری درم بخش و شجاعی در لایه های زیرین معنایی خود، چه مناسباتی را بازگو می نماید؟ مقاله حاضر به روش نشانه شناسی است و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و با انطباق رمزگان دهگانه اکو با جزئیات تصویر 8 اثر کرونانگاری از درم بخش و شجاعی، نگاه گفتمانی را که این نشانه ها ارائه می دهند، بازگو می نماییم. نتایج تحقیق نشان می دهد که کرونا نگاری های دو هنرمند مذکور با زبان کاریکاتور که کوتاه ترین وسیله پیام رسانی جهان است، در بازنمایی کرونا، نگاهی اجتماعی، شمایلی و توصیفی را متأثر و مؤکد بر ریشه های فرهنگی و اجتماعی ارائه داده اند و می توان بیان نمود نشانه های لایه ای و رمزگان بصری امکان خوانش ویژه ای را برای مخاطب فراهم نموده است که با قرار دادن نشانه ها در کنار یکدیگر، معنا را در این فرایند گفتمان ایجاد کند.
مطالعه تطبیقی نقوش اسب در نگارگری ایران (دوره ایلخانی) و هنر چین (دوره سونگ و یوآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
171 - 193
حوزههای تخصصی:
مصورسازی کتاب ها در عصر ایلخانان تحت تأثیر دوره های سونگ و یوآن چین قرار داشت؛ چراکه حکم رانان هنردوست ایلخانی از جمله غازان خان (1304-1295م / 703-694 ق) و الجایتو (1316-1304م / 716-703 ق) و درباریان هنرمندپروری هم چون خواجه رشیدالدین، به تسهیل رواج سبک های هنری چین پرداختند. پژوهش حاضر باتوجه به سیر تحول هنر نقاشی ایران در دوره ایلخانان و رشد هنر نگارگری آن در چند دهه ی آخر بر اثر نفوذ هنر چینی، به بررسی نقوش اسب در آثار نگارگری این دو دوره پرداخته است. اهداف این تحقیق، دستیابی به سیر تحول نقوش اسب در دو تمدن ایران (دوره ی ایلخانی) و چین (دوره سونگ و یوآن) و نیز شناخت شباهت ها، تفاوت ها و بازنمایی های نقوش اسب در دوره های مدنظر است. سؤالات شامل: نقوش اسب در دو تمدن ایران (دوره ایلخانی) و چین (دوره ی سونگ و یوآن) چه سیر تحولی را سپری کرده است؟ شباهت ها، تفاوت ها و بازنمایی های نقوش اسب در ایران (دوره ایلخانی) و چین (دوره سونگ و یوآن) چگونه است؟ روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تاریخی و به شیوه ی کتابخانه ای و اسنادی است که با رعایت تطبیق نزدیکی حالت های اسب از نگاره های دوره های مدنظر انتخاب شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد نقوش اسب در هنر ایران و چین از دیرباز موردتوجه بوده و نیز در هنرهای تصویری این دو تمدن در اشکال مختلف هنری قابل مشاهده است. نقاشی چینی با تفاوت و تنوع در اجرا و بیان، نسبت به نگارگری ایرانی وجود داشته و درصورت بررسی دقیق شباهت ها متوجه می شویم که هنرمند ایرانی تنها به گرفتن برخی عناصر محدود از نقاشی چین بسنده نموده است. لذا هرگز نمی توان این گونه بیان نمود که تأثیر یکطرفه هنر چین بر ایران اتفاق افتاده است؛ هنرمند ایرانی با نبوغ ذاتی خود بخش هایی از هنر چینی را جذب و با سبک های ایرانی تلفیق نمود.
بدن بازیگر در کار اسکار شلمر با تمرکز بر مفهوم بدنمندی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۷)
91 - 109
حوزههای تخصصی:
می توان مطالعات درباره بدن را با دوگانه انگاران شروع کرد، دیدگاهی که با مهم ترین شارحان آن، یعنی افلاطون و دکارت شناخته شده است. آنها به جدایی جسم و ذهن اعتقاد داشتند. اما در اواخر دهه 1960 موریس مرلوپونتی، پدیدارشناس فرانسوی، از دیدگاه پیشین فراتر رفته و انسان را بدن مند معرفی می کند. مطالعات بدن گستره بی نهایتی از حوزه بدن را در بر می گیرد و برای نمونه تفاوت بدن زنانه و مردانه، بدن های شهری و روستایی و بدن های فردی و اجتماعی را شامل می شود. بدن، ماده ای است که در جهان زندگی می کند و آداب، ایده و تجربه دارد. هر انسان بدن های متفاوتی دارد که می شود از آن با عنوان تجربه کثرت بدن یاد کرد. او می داند در لحظه ضرورت، کدام یک از این بدن ها را احضار و بقیه را فراموش کند. روشن است که بازیگر با بدن خود روی صحنه حاضر می شود و شکل حضور این بدن همواره موضوعی مهم در مطالعات متأخر تئاتر بوده است. اسکار شلمر در دهه های آغازین سده بیستم به عنوان یکی از چهره های مؤثری که پیشنهاد های تازه ای در حوزه اجرا و نیز فیگور و بدن بازیگر ارائه می کند حائز اهمیت است. در میان نظریه پردازان پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی موریس مرلوپونتی اندیشمندی است که یکی از ایده ها ی مرکزی او مسئله بدن مندی است. به زعم او هر فرد به واسطه جهان از بدن خود آگاه است، همان طورکه به واسطه بدن خود از جهان آگاهی دارد. در این عنوان پژوهشی با تکیه بر آرا مرلوپونتی، بدن پیشنهادی اسکار شلمر با تمرکز بر اجرای باله سه تایی و چند اثر تجسمی او بررسی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که بدن پیشنهادی اسکار شلمر برای بازیگران با توجه به تجربه زیسته او بدنی است شبیه عروسک های کوکی، بدنی مکانیکی و متأثر از احجام هندسی. ایده های شلمر محصول هم زمان چند جریان و مکتب هنری است که در دهه دوم از سده بیست ظهور کردند. او با فاصله گرفتن از ارائه تقلیدی یک بدن واقع گرا به طرح و توسعه بدنی تازه می پردازد. این بدن ها با بازخوانی ایده مکاتبی چون کوبیسم، فوتوریسم و کانستراکتیویسم قابل تشخیص و شناسایی هستند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است.
تعیین کاربری در استفاده مجدد تطبیقی میراث صنعتی با بهره گیری از روش فرایند سلسله مراتبی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
237 - 265
حوزههای تخصصی:
رواج گسترده استفاده مجدد تطبیقی از میراث صنعتی در سال های اخیر، لزوم یک بررسی همه جانبه درخصوص تدقیق و توجیه کاربری های پیشنهادی، خط مشی ها و روش های به کارگرفته شده را آشکار نموده است. تحول و تغییر سریع جامعه معاصر و توسعه شهرنشینی که با حمایت ناکافی از ساختمان های صنعتی همراه شده، این بقایای بااهمیت از میراث معاصر را به طور جدی تهدید می کند. استفاده مجدد تطبیقی از ساختمان های صنعتی که در فقدان عملکرد، همچون شبهی رنگ پریده از روزگار اوجشان به نظر می رسند گذشته از اینکه راهبرد مؤثری برای حفظ و بازیابی نواحی صنعتی است، مزایای متعدد زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی را نیز به همراه دارد. با وجوداین، درحالی که رویکردهای استفاده مجدد تطبیقی اغلب با نگاه خوش بینانه و چشم انداز موفقیت آمیز به کار می رود، با پروژه هایی نیز روبه رو می شویم که به نتایج مطلوب دست نیافته اند. تاکنون بررسی مروری مدون چندانی در مورد اینکه چه عوامل، معیارها و روش هایی در تعیین کاربری مجدد تأثیرگذار و دخیل بوده و باعث حصول موفقیتشان می شود، صورت نپذیرفته است. ازاین رو، این نوشتار در پی یافتن پاسخ به این سؤال اساسی است که معیارها، ویژگی های تأثیرگذار و روش های مؤثر تعیین کاربری در پروژه های استفاده مجدد تطبیقی میراث صنعتی کدام اند. مقاله پیش رو با این هدف، ابتدا به بررسی مروری جامع بر روی تعریف ها، زمینه ها، رویکردها، معیارها، ویژگی های تأثیرگذار از مجرای سنجش و تحلیل نظریات و اسناد بین المللی پرداخته و سپس روش های مؤثر تعیین کاربری مجدد منطبقِ میراث صنعتی به طور خاص روش تصمیم گیری چندمعیاره را معرفی کرده است. یافته های حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به معیارهای اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی به عنوان ویژگی هایی که صدر مطالعات و بررسی های محققان هستند، می تواند در تعیین کاربری موفق برای استفاده مجدد تطبیقی از میراث صنعتی گام مؤثری قلمداد شود.
مطالعه تطبیقی تصویر درخت در تابلوهای نقاشی و اشعار دیوید جونز از منظر آیکونولوژی پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوید جونز شاعر-نقاش مدرن بریتانیایی، از عناصر طبیعت به ویژه موضوع درخت در زبان کلامی و بصری خود بهره برده است؛ از این رو پژوهش حاضر با گزینشی هدف مند و با تمرکز بر تصویر درخت در تابلو های نقاشی و اشعار «این پرانتز و آناتماتا» جونز، به مطالعه تطبیقی و بینارشته ای این تصاویر بر مبنای نظریه آیکونولوژی پانوفسکی پرداخته است؛ نتیجه پژوهش نشان می دهد، جونز به عنوان یک مدرنیست «ضد مدرن»، عصر مدرن را عاملی مضر برای افول اجتماعی و فرهنگی می داند و به نقد آن می پردازد، او با پیوند دادن مصائب مسیح با مصائب انسان مدرن، انحطاط فرهنگی مدرن و امکان تجدید معنوی را یادآور می شود. او با بهره گیری از تکنیک های متنوع نقاشی و شعر مدرن، با رویکردی مشابه به آیکون درخت در تصاویر نقاشی و شعری پرداخته است و در این تصاویر درخت با توجه به کیفیت وجودی آن، با تمام گذشته پربار اسطوره ای، تاریخی و مذهبی خود ظاهر می شود و ارزش نمادین می یابد و در برجسته ترین شکل نمادین، درخت به صلیب و صلیب به بدن رنجور مسیح قلب می گردد و این بدن مجروح درخت، شالوده نشانه شناسی آیکونیک جونز را ایجاد می کند.
نمادپردازی در شعر شاعران و هنرمندان معاصر(مطالعه موردی: عناصر طبیعی و حیوانات در اشعار نیمایوشیج و سهراب سپهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
114 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی نمادپردازی در شعر شاعران معاصر نیما یوشیج و سهراب سپهری می باشد. روش انجام در این مطالعه به روش بر پایه پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی - تطبیقی است. نتایج این مطالعه نشان داد که نمادپردازی در ادبیات و هنر معاصر با ادبیات سنتی و کهن تفاوت دارد. همچنین نمادپردازی در شعر نیما ویژگی های خاصی دارد؛ به گونه ای که از دیدگاه نیما هر پدیده ای در طبیعت می تواند موضوعی باشد برای نمادپردازی؛ از این روست که او برای نمادهای شعری خود هرگز دور نمی رود. جنگل، درختان، گل ها و گیاهان و.... همه در ردیف مضمون های شعر او قرار می گیرند. نمادپردازی در اشعار سهراب سپهری نیز ویژگی های منحصربه فردی را داراست؛ به گونه ای که نمادپردازی سهراب سپهری باتوجه به سیروسلوک درونی و برداشت های وی از دنیای بیرون است. به عبارت دیگر، بهره مندی وی از نماد پنجره ای به دنیای ناشناخته هاست. همچنین مشاهده شد که نمادپردازی در شعر نیما و سهراب سپهری تفاوت و تشابهاتی را با هم دارند.اهداف پژوهش:بررسی نمادها در نظام فکری و شعری سهراب سپهری.بررسی نمادها در نظام فکری و شعری نیما.سؤالات پژوهش:نمادها در نظام فکری و شعری سهراب سپهری چگونه است؟نمادها در نظام فکری و شعری نیما چگونه است؟
تأثیر امکانات و شیوه های بازنماییِ واقعیت بر تولیدِ حقیقت در تئاتر مستندِ آنا دیویر اسمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با بررسی آثار نمایشیِ تئاتر مستند، به تحلیل چگونگیِ ارتباط میان شیوه های بازنماییِ واقعیت در تئاتر مستند، و تأثیر اجتماعیِ آن می پردازد. مسأله اصلی تحقیق به این شکل طرح می شود که اولاً چگونه روش ها و تکنیک های تئاتر مستندِ معاصر و به طور خاص آثار آنا دیور اسمیت، به تولید حقیقت می پردازد و ثانیاً چگونه می توان الگو و معیاری برای ارزیابی و تولیدِ آثارِ نمایشیِ مستند، مدوّن ساخت. هدف تحقیق، مطالعه ی چگونگی بازنماییِ واقعیتِ اجتماعی در آثار مستند و بر این راستا ترسیم الگویی برای ارزیابیِ این آثار است. برای این منظور، مقالات و نظریات مختلف در زمینه ی تئاتر مستند بررسی و آثار نمایشیِ آنا دیویر اسمیت، مؤلّفِ مطرحِ تئاترِ مستند، به عنوان نمونه ی موردی، بر اساس شیوه های بازنماییِ واقعیت در آن ها انتخاب شده است. تحلیل ها بر اساس رویکرد نظریِ آلن بدیو، نظریه پرداز معاصر حوزه فلسفه صورت گرفته است. روش تحقیق، توصیفی، تحلیلی و تفسیری و با رویکرد کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد روندِ تولیدِ فرمِ نمایشی در آثارِ اسمیت، با روندِ تولیدِ حقیقت از دیدگاه بدیو بسیار هم خوانی دارد. همچنین نتایج تحلیل ها بر روی نمودار و جدول، نشان می دهد که می توان از طریق تقابل های موجود در عناصر فرم و محتوا، الگو و مسیر خلق یک نمایشِ مستندِ خوب را تعیین ساخت.
از توصیف تا واقعیت: واکاوی فناوری و بازنمایی کالبدی نخستین آسباد سیستانی توصیف شده توسط شمس الدین دمشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۵)
31 - 59
حوزههای تخصصی:
یکی از نخستین و مهم ترین اسناد در دسترس از سازه های مبتنی بر فناوری باد توسط شمس الدین دمشقی، جغرافیدان و مورخ قرون هفتم و هشتم هجری قمری در کتاب نخبه الدهر فی عجائب البر و البحر از یک آسباد در سرزمین سیستان ترسیم و توصیف شده است. تا به امروز شواهد یا بقایایی فیزیکی از سازه مورد بحث یافت نشده، اما سند برجای مانده از دمشقی که شامل تصویر و توصیف مختصری از آسباد موردبررسی است، مبدأ مناسبی برای رویدادنگاری این دسته از آسبادهاست که فراتر از روایت ها، خاطرات و افسانه ها، فرصت مناسبی برای پرکردن شکاف های تاریخ نگاری فراهم می آورد. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل معماری آسباد دمشقی و شناخت فناوری خاص آن پرداخته و تلاش دارد تا با استناد بر تنها تصویر و توصیف تاریخی در دسترس، که در منابع بسیاری نیز تکرار شده، به ارائه تصویری واضح از این سازه و نحوه عملکرد آن بپردازد. روش تحقیق این پژوهش از نوع تفسیری/کیفی و مبتنی بر روش استدلال منطقی است، که با هدف ارتقای دانش موجود درباره پیشینه آسبادها انجام گرفته است. اگرچه مطابق با یافته های پژوهش حاضر این آسباد از جهت شیوه معماری و چگونگی به کاربستن نیروی باد با دیگر آسبادهای شناخته شده در ایران تفاوت اساسی دارد، اما این تحقیق می تواند گامی نخستین در شناخت و معرفی اولین نمونه های آسباد در ایران و به ویژه منبعی قابل اتکا برای پژوهش های بعدی جهت شناخت بهتر پیشینه فناوری های مبتنی بر انرژی باد در کشورمان باشد.
نیارش کاربندی: تعریف، شکل گیری و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن
حوزههای تخصصی:
کاربندی، یک عنصر طاقی برای پوشش سقف با ظرفیت بالای عملکردی و فرمی و کارکرد سازه ای و تزئینی، متعلق به معماری تاریخی ایران است. این عنصر تزیینی در طول مدت رواج خود تغییراتی داشته است که موجب شکل گیری انواع مختلف از آن با ویژگی های گوناگون شده است. از این رو، هدف از این تحقیق دست یابی به پاسخ این سؤالات است که روند شکل گیری کاربندی چه مسیری را طی کرده است؟ و مؤلفه های مؤثر بر کاربندی در این مسیر و در ادامه تبدیل آن به انواع موجود، چه بوده است؟ در این تحقیق کیفی، اطلاعات به روش میدانی و کتابخانه ای جمع آوری و سپس تحلیل و بررسی شده اند. در این راستا، ضمن اینکه روند تغییر تدریجی دستگاه های سازه ای رایج در معماری تاریخی ایران به سمت ایجاد کاربندی، موردبررسی قرار گرفته است، مفهوم کاربندی نیز از دیدگاه پژوهشگران بررسی شده تا دقیق ترین تعریف کاربندی ارایه شود. در ادامه مفاهیم مطرح در حوزه کاربندی بیان و دسته بندی خواهند شد. بررسی ها نشان داد که کاربندی از باریکه ی طاق هایی با هندسه وتری و هماهنگ ایجاد می شود و دارای هر دو نقش باربری و تزئینی است. هندسه وتری، اتصالات منظم و روی هم قرارگیری نقاط اصلی زمینه و کاربندی روی دایره ی مبنا، از خصوصیات اصلی کاربندی هستند. مؤلفه های ساختار کاربندی را می توان ذیل دو بخش هندسه نظری و عملی بررسی نمود؛ باید دقت داشت که ارتباط این دو هندسه یک ارتباط تعاملی و دوطرفه است که دارای مؤلفه های مشترک نیز هستند. هر یک از این مؤلفه ها بر روند شکل گیری این عنصر طاقی تأثیر داشته و نیز در این روند، خود دچار تغییر شده اند.
تعیین معیارهای داوری طرح بناهای عمومی در ادارات دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
67 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: داوری و ارزیابی طرح های معماری، همواره یکی از چالش های پیش روی طراحان و معماران است. این چالش در عرصه حرفه ای به سبب حساسیت طرح ها و مقیاس آن ها، بیشتر به نظر می رسد. به طورکلی نبود معیارهای مدون و شفاف جهت داوری طرح های معماری، مهم ترین دلیل این مسئله به شمار می رود. شکل گیری زمینه های فکری پژوهش، مطرح شدن این سؤالات است: داوری و ارزیابی طرح های معماری با چه معیارهایی انجام می گیرد؟ آیا ارائه دهندگان طرح ها در ادارات دولتی از انتخاب طرح برتر رضایت خاطر دارند؟ یا این انتخاب را نتیجه سلائق شخصی داوران، رانت های سیاسی، و معروفیت رقبای شرکت کننده می دانند؟ و درنهایت، آیا انتخاب طرح برتر طبق ضوابط و معیارهای خاصی که همه پسند است، شکل می گیرد؟هدف پژوهش: تعیین سازوکار، معیارها و مشخصات داوران این گونه طرح ها و درنهایت چک لیست پیشنهادی جهت داوری و ارزیابی است.روش پژوهش: داده های پژوهش، حاصل تحلیل مصاحبه های باز و نیمه عمیق از خبرگان عرصه معماری است. در این پژوهش، روش کاربردی استفاده از «گراندد تئوری» در پژوهش های معماری با هدف اعتلای تعیین معیارهای داوری طرح بناهای عمومی در ارگان های دولتی براساس تفسیر خبرگان این رشته بیان شده است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش و بیشترین تعداد مقوله های منتج شده، به مشخصات داوران و چگونگی داوری آن ها اشاره دارد و مبین این نکته است که، درصورت به کارگیری داوران متخصص و دارای صلاحیتجهت داوری طرح، پروسه داوری به طور صحیح مسیر خود را طی کرده و معضلات مربوط به آن کاهش می یابد. درنهایت، مقوله هسته تحت عنوان «هیأت منتخب داوری مشروع و صلاحیت دار»، همچنین معیارها، شرایط دخیل در داوری و مشخصات داوران این گونه طرح ها ارائه شده است.
قاب های زمان: گونه های تجسم زمانِ روایی در نقاشی قهوه خانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
111 - 125
حوزههای تخصصی:
درحالی که از اواخر دوره ی قاجار نقاشی ایرانی به تدریج از «درونِ» نسخه های خطی بیرون می آمد و از ادبیات و «متن» فاصله می گرفت، نقاشی قهوه خانه ای به شیوه های گوناگون این پیوند را تجدید کرد. این مقاله به مسئله ی «چگونگی» پیوند متن و تصویر در نقاشی قهوه خانه ای پرداخته و دراین راستا با هدف شناسایی شیوه های تجسم زمانِ روایی در آثار این مکتب از گونه شناسی «فرانس ویکاف» در شناسایی انواع روایت تصویری بهره گرفته است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش هاست که (1) «چه» گونه هایی از روایتِ تصویری در آثار این مکتب وجود دارد و (2) در این گونه ها «چگونه» زمان روایی به تصویر کشیده شده است؟ بدین منظور با روش توصیفی-تطبیقی 180 نمونه ی منتخب از آثار این مکتب بررسی شد. گردآوری اطلاعات در این پژوهش به شیوه ی کتابخانه ای انجام گرفته است. در این پژوهش بازنمایی «زمان روایی» در نقاشی های قهوه خانه ای از طریق تطبیق با توالی کنش ها در روایت ادبی بررسی شد و یافته های پژوهش حاکی از وجود هر سه گونه ی روایتِ تصویریِ «تکمیلی»، «مجزا» و «پیوسته» در مجموعه ی آثار این مکتب است. بسیاری از نقاشی های این مکتب با شیوه ی «مجزا» به تصویر «لحظه ی آبستن» از روایت کلامی محدود شده اند و ازاین رو به شکلی ذهنی واجدِ «زمان مندی پنهان» هستند. باتوجه به تمایل بنیادین نقاشان این مکتب به تصویر کلِ روایت، در پاره ای از آثار به شیوه ای بدیع مجموعه صحنه های مجزا از لحظات برجسته ی یک داستان در توالی مکانی در کنار یکدیگر و در «یک» قاب ترکیب می شدند. ازسوی دیگر در برخی آثار قدیمی تر، کلِ روایت کلامی در زمینه ای نامنقطع با تکرار شخصیت های اصلی در تعاقبِ کنش ها بر سطح تابلو به شکل «پیوسته» تصویر می شدند. بنابراین به نظر می رسد نقاشان قهوه خانه ای در برهه ی زمانی کوتاهی با تعمیق و گسترش برخی شیوه های مرسوم («تکمیلی» و «پیوسته») و ابداع گونه هایی دیگر (انواع مختلف ترکیب صحنه های «مجزا») پیوند متن و تصویر در سنت نقاشی ایرانی را از جهت رسوخ «عینی» زمان به تصویر به نقطه ی اوج بی بدیلی رسانده باشد.
تبیین مفهوم کُرِکسیون در نظام آموزش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
59 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آموزشِ فرایندمدارِ دروس طراحی معماری که عمدتاً دربردارنده طیفی از فعالیت هاست و ماهیتاً شامل مضامینی نظیر تجرید و عینیت، مسئله یابی و استنباط و استقراء و نتیجه گیری است، بر بسترِ کرکسیون، هدایت و راهبری می شود. سنجش وضعیتِ دانش، بینش و توانش طراحی و ادراک دانشجویانِ معماری در دروس طراحی معماری، مبتنی بر دریافت مفاهیم مطلق از یک سو و روند نسبی سازی آن مفاهیم از سویی دیگر، بر اساس معیارهایی نظیر صورت بندی و اولویت دهی به نظام مسائل طراحی، تبیین رویکردهای حل مسئله و کیفیت پردازش ایده های خلاقانه در هر یک از موضوعات طراحی انجام می شود. روند جاری در نظام آموزش رشته معماری در دانشکده های معماری ایران، شکل گیری نوعی از ابهام در مفهوم کرکسیون را در پی داشته است که نیازمند تحقیق، تعمیق و تدقیق در چگونگی نقد و ارزشیابی های برآمده از کرکسیون است.هدف پژوهش: این پژوهش درصدد واکاوی مفاهیم نهفته در کرکسیون است تا ضمن تبیین، بررسی و نقد دیدگاه های حاصل از مصاحبه با خِبرگان، ارکان اصلی کرکسیون را برای سنجش توان طراحی دانشجویان صورت بندی کند.روش پژوهش: این تحقیق با رویکرد کیفی به روش نظریه داده بنیاد و با ابزار مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده است. با بهره گیری از نظریه داده بنیاد، داده های حاصل از مصاحبه های اکتشافی با 21 نفر از خِبرگان حوزه آموزش دروس طراحی معماری در دانشگاه های ایران طی سه مرحله کدگذاری باز (اولیه)، زیرمقوله ها و مقوله ها صورت گرفت. واحدهای معنایی شامل 312 عنوان و کدهای باز در قالب 42 گزاره، مفهوم سازی شد. همچنین زیرمقوله ها مشتمل بر 12 گزاره عمده بود که در مرحله بعد، مقوله ها با 3 هسته استخراج شدند.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کرکسیون در نظام آموزش معماری، مفهومی فراتر از تصحیحِ صِرف آثار دانشجویان است و بر سطوح سه گانه «ماهیت»، «راهبرد» و «شیوه های راهبری» استوار می شود.
مطالعه تطبیقی هنر پیکرنگاری درباری محمدعلی دولتشاه حاکم کرمانشاه در دوره قاجار (1237-1167) با آثار دوره فتحعلی شاه قاجار (1212-1250)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
73 - 91
حوزههای تخصصی:
محمدعلی دولتشاه، حاکم کرمانشاه فرزند ارشد فتحعلی شاه قاجار است. او در دوره حکم فرمایی بر کرمانشاه اقدامات و خدمات ارزنده ای از خود برجای گذاشت. در دربار او، هنر مانند دربار تهران فعال بوده و تنوع آثار هنری مانند سنگ نگاره و نقاشی و غیره دیده می شود. موضوعات این آثار رسمی و درباری و متأثر از مکتب تهران است. هدف این پژوهش مطالعه آثار به جای مانده از دربار محمدعلی دولتشاه که شامل سنگ نگاره، نقاشی و تمثال نقاشی شده است. همچنین پی بردن به وجوه شباهت آثار دربار دولتشاه با دربار پدرش فتحعلی شاه است و از تطبیق آثار مشخص می شود، دولتشاه با هدف تأکید بر شباهت های تصویری خویش و فتحعلی شاه، به اعتراض بر عدم انتخاب ولیعهدی با کشف ارزش و اهمیت تصویر پرداخته است. سؤال های پژوهش عبارت اند از: 1. چه ارتباطی میان آثار دربار دولتشاه با آثار هنری دوره فتحعلی شاه دیده می شود؟ 2. وجوه تشابه آثار دربار دولتشاه و فتحعلی شاه قاجار در چیست؟ روش تحقیق مطالعه پیش رو پژوشی بنیادین است و در راستای شناخت بهتر آثار مربوط به محمدعلی دولتشاه است؛ نوع پژوهش به روش تطبیقی با ماهیت تاریخی و به صورت کیفی انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و فیش برداری انجام شده است. با توجه به موضوع مطالعه چند نمونه به روش تصادفی انتخاب و موردبررسی قرارگرفته اند که به وسیله ی معیارهای مرتبط به روش منطقی و قیاسی مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرند و شیوه تحلیل آثار بر مبنای روش کیفی است. شیوه تحلیل آثار بر اساس بررسی اصول و قواعد تجسمی به کاررفته، در ویژگی های ظاهری آثار تجسمی و بر اساس تحلیل منطقی و قیاسی آثار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد؛ آثار هنری به جای مانده از دوره دولتشاه متأثر از هنر رسمی و پیکرنگاری درباری از این دوره بوده و به عنوان سندی تاریخی برای ثبت و نمایش قدرت او و در اعتراض به عدم ولیعهدی به کار می رفته است. در تمامی تصاویر او با هیات فتحعلی شاه دیده می شود و بر مشروعیت خود برای رسیدن به سلطنت تأکید دارد.
نقش فضای جمعی مکان محور در توسعه منظر روستایی (مورد پژوهی: روستاهای شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
38 - 47
حوزههای تخصصی:
روستا به واسطه کنش های متقابل تاریخی، هویتی، معنایی نوع متفاوتی از حیات جمعی را تجربه می کند. این رابطه محلی و خویشاوندی، لزوم توجه به فضاهای جمعی در روستا را دو چندان می کند. ازآنجاکه فضای جمعی بستری ارزشمند برای تجربه مکان در روستاست بررسی این موضوع و تحلیل مصداق ها در برنامه توسعه اهمیت و ضرورت می یابد. هدف از این پژوهش بررسی نقش فضاهای جمعی مکان محور در طرح توسعه روستاهای شهرستان کوهدشت است و سؤال اصلی این است که جایگاه فضای جمعی مکان محور در برنامه توسعه روستایی چیست؟ این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با ماهیت کیفی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و بخش قابل توجهی براساس مطالعات و مشاهدات میدانی به انجام رسیده است. طرح هادی، نسخه ایی کوچک از طرح جامع شهری است که با نادیده گرفتن مفهوم فضای جمعی و تقلیل آن در برنامه ریزی به ویژگی های کالبدی و کارکردی باعث شده تا بُعد مکان و معنا در این فضاها تضعیف شود. براساس یافته ها، فضای جمعی روستا بر مبنای معنا شکل می گیرد و بعد در مسیر عملکرد و کالبد پیش می رود؛ جریانی خلاف آنچه در شهر انتظار می رود. علاوه بر نادیده گرفتن شاخصه های منحصربه فرد روستا، حذف الگوهای بومی، نادیده گرفتن مشارکت مردمی از مشکلات دیگری است که انتظار می رود در طرح های آتی توسعه دیده شود. ضمن اینکه بازآفرینی فضاهای جمعی روستایی، ملزم به شناخت و در نظرگرفتن شاخصه های مکان محور است.
تدوین چارچوب سنجش منسوخ شدگی فضاهای تاریخی با تاکید بر کیفیت های ساختاری - کارکردی (نمونه موردی: میدان درب شیخ شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 21
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فرسودگی که با گذشت زمان، در بافت تاریخی رخ می نمایاند، منجر به منسوخ شدن ساختارها و فضاهای واجد قدمت می شود که پیامدهایی همچون، ناکارآمدی زیرساخت ها، بروز ناهنجاری های اجتماعی، اضمحلال کالبدی جداره های شهری و افول کیفیت را در پی دارد. این درحالیست که بافت تاریخی یادگاری از فرهنگ، تاریخ پیشینیان ماست و مملو از آثار ارزشمند معماری و شهرسازی می باشد. هدف: هدف اصلی پژوهش جاری، تدوین یک فهرست تطبیقی [چک لیست] از شاخص های منسوخ شدگی فضاهای بازشهری و معیارهای ارزیابی کیفیت و کارآمدی آنها به منظور ارتقاء کیفیت فضاهای مذکور است . روش: پژوهش جاری از جمله تحقیقات کاربردی است که با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام می پذیرد. جهت جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و به منظور فهم سیر دگردیسی قلمرو پژوهش از روش اسنادی استفاده شده است. با هدف بررسی منسوخ شدگی میدان درب شیخ، 10 نفر از متخصّصان که با روش گلوله برفی شناسایی شدند، با حضور در فضا، پرسشنامه را بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت امتیازدهی و ارزیابی کردند. یافته ها: نتایج ارزیابی متخصصان نشان دهنده منسوخ شدگی فضای «میدان درب شیخ» در تمام شاخص های فعالیت و کاربری، راحتی و سیما، معاشرت پذیری و دسترسی و پیوستگی است . نتیجه گیری: این میدان، به دلیل عوامل متعددی از جمله نبود خدمات تفریحی، عدم تمایل بخش خصوصی و عمومی به سرمایه گذاری در بافت، از سرزندگی مناسبی برخوردار نیست. فقدان جذابیت های بصری، وضع نامناسب بهداشت، امنیت شبانه و اجتماعی، ایمنی پایین ابنیه موجود، این فضا را به لحاظ راحتی و سیما به فضایی نامناسب تبدیل کرده است. عدم توجیه و شفاف سازی طرح های بافت برای ساکنین، از مهمترین عوامل کاهش مشارکت پذیری کاربران در امور می باشد. از طرفی عدم دسترسی مناسب به امکانات و تفریحات سرگرمی و ارتباط نامناسب میان این فضا و ابنیه پیرامونی، باعث شده تا این فضا در کل فضایی دسترس پذیر نباشد.