مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
هنر عمومی
حوزههای تخصصی:
هنر شهری، سبک هنری مستقلی است که توسط هنرمندان در زندگی شهری در سطح شهر اجرا میشود. این هنر خیابانی با بیان فرهنگ یک ملت، در حوزه هنرهای تجسمی، معماری و شهرسازی استفاده میشود. هنر شهری در هند با مکان یا همان فضای عمومی شهر مشخص می شود. به نظر میرسد که هنر شهری در فضاهای عمومی هند، تابع زمینه بومی و مذهبی آن است و این هماهنگی سبب هویت بخشی به آن شده است. آمیزش ادیان مختلف و نیز رفتارها و آیینهای متفاوت، بخش اعظم و اصلی تشکیل دهنده زندگی اجتماعی در هند به شمار میروند. شاخصترین سمبل گروههای مذهبی، که تجلی باورهای مردم است؛ مجسمه و نوع چیدمان و آرایش فضایی است که به آنها معنایی فراتر از زیبایی کمی و تزیینی میدهد. این هنرها ، هر کدام معرف آیین خاصی در هند و پاسخگوی بخشی از نیازهای فرهنگی و آیینی جامعه خود است.
هدف اصلی در پژوهش حاضر، بیان مبانی ومفاهیم مذهبی و آیینی متبلور در هنر شهری هند است که در دوران حیات خود، تفکرات آیینی متفاوتی در آن جلوهگر بوده است. در این مقاله سعی بر آن است که با بررسی نمونههای مشاهده شده و منتخب در هند و بررسی مصادیق فرهنگی-آیینی در آن، بدین مفهوم تأکید شود که هدف اصلی و میراث موجود در هنر شهری، ریشه در تفکرات آیینی مردم این سرزمین دارد. پیوند گسترده مردم هند با مذهب و فرهنگهای برآمده از آن، نیازهای روحی و فیزیکی ساکنان آن را برآورده میسازد و همین امر باعث بقا و تداوم آن در طول زمان و شاخص شدن آن به صورت مجموعهای وحدت یافته از هنر شهری شده است. به کمک بازشناسی ساختار هنری هند در منظر شهری میتوان به دسته بندی درستی از جنبههای کارکردی و زیبایی این هنر در منطقه شهری هند دست پیدا کرد.
تبیین و ارزیابی مؤلفه های هنر عمومی (نمونه موردی : پارک لامپینی بانکوک و ایل گلی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شروع قرن بیستم، تغییرات ف نآورانه شتابان، شهرنشینی روزافزون و ورودِ هنر به فضای شهری، گره خوردن حیاتِ روزمرة مردم به «فضاهای عمومی » را باعث شد. نیاز به تأسیس «نهادهای » جدید سر بر آورد و «شهر » به یکی از مسئله های اساسی هنرمندان، برنام هریزان شهری، معماران، سیاست مداران و تک تک شهروندان بدل شد. «هنر عمومی » به عنوان یکی از بی شمار را ههای پاس خگویی به مسالة شهر و شهرنشینی در دهة دوم قرن بیستم به عنوان سبکی مستقل مطرح و به کار گرفته شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و ارزیابی دو فضای شهریِ عمومی مهم در تایلند و ایران از منظر هنر عمومی م یپردازد : پارک لامپینی در شهر بانکوک و پارک ای لگلی در شهر تبریز. از منظر ساختاری این دو پارک مشابهت های عدیده ای با یکدیگر دارند که این مطالعه را از منظر رو ششناختی توجی هپذیر م یکند. بر اساس تحلیل مؤلفه های موجود از عناصر مشترک این دو پارک، دریاچه، مقیاس مشابه و هم زمانی تاریخ احداث فضا است. این پژوهش در مقام آزمون مدعا با واقعی تهایی که این تحقیق بر آنها دلالت دارند از روش تطبیقی کمی استفاده کرده و بر مبنای تحلیل ثانویه تمایزات مابین دو فضا را مطرح م یکند به طوری که هر دو مکان در برخی از جنبه ها دارای ضعف و در برخی دیگر دارای آثار منحصر به فرد هستند.
جایگاه زمان در هستی شناسی هنر عمومی
با ورود به دوره مدرن و مطرح شدن زمان به مثابه بعد چهارم، مقوله زمان در هنرهای گوناگون مورد توجه گرفت. در هنر عمومی نیز، مقوله زمان مورد توجه فعالان این هنر بوده است. مسئله زمان در هنر عمومی عموماً در رابطه با دوام و عمر آثار، تأثیر دائمی یا موقت بودن آنها و بازنمایی زمان در آثار هنر عمومی کنکاش شده است. حال آنکه در رابطه با هنر عمومی، بررسی جایگاه زمان باید علاوه بر هویت هنری و تجسمی آثار، در ارتباط با هویت عمومی آن ها نیز مورد بررسی قرار گیرد. چرا که هستی هنر عمومی نه تنها بر شیء هنری، بلکه به عمومی بودن آن نیز مبتنی است. در همین راستا مقاله حاضر به بررسی عنصر زمان در هنر عمومی با در نظر گرفتن عمومی بودن آن می پردازد. مسئله این تحقیق این است که ویژگی عمومی بودن به عنوان عامل تمایز هنر عمومی از سایر انواع هنری، چه تأثیری بر جایگاه عنصر زمان در این هنر دارد. به این منظور پس از بررسی زمان در رابطه با هویت هنری هنر عمومی، منشأ ماهیت عمومی این هنر و ارتباط زمان با آن مورد تحلیل داده بنیاد قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از زمان-محور بودن هستی شناسی هنر عمومی است.
نقش کاربرد حروف و خوشنویسی در هنر عمومی (مقایسه سه نمونه هنر عمومی حروف محور ایرانی با سه نمونه غیر ایرانی در دهه اخیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
17 - 28
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد تأثیر خط و خوشنویسی در برقراری ارتباط میان مخاطب و اثر را در بستر هنر عمومی بررسی کند. ایجاد ارتباط میان اثر هنری و مخاطب، از مهمترین مباحث هنر پست مدرن است که در هنرهای عمومی بیش از دیگر هنرها دست یافتنی است. بر این اساس نوع ارتباط حاصل از کاربرد حروف در هنر عمومی متفاوت است.زیرا حروف به عنوان عنصری بصری، نقش فرهنگی در تاریخ دارند. جهت مقایسه تأثیرکاربرد حروف و خط در هنر عمومی، سه نمونه اثر ایرانی و سه نمونه اثر خارجی حروف محور مقایسه شده است. این پژوهش روش توصیفی را در زیرمجموعه نوع پژوهش های کیفی مدنظر قرار داده است.اهمیت پژوهش تبیین اهمیت فرهنگی و هویت حروف و خط در هنرهای جدید و پست مدرن ایران و نیز اهمیت آن در برقراری ارتباط با مخاطب در هنرهای عمومی (Public Art) است.در این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سؤال هستیم که کاربرد خط و خوشنویسی در آثار هنر عمومی، از طریق تقویت چه شاخصه هایی می تواند به ارتباط مؤثر اثر و مخاطب منجر شود؟جهت پاسخگویی به این سؤال، این فرضیه مطرح می شود که کاربرد خط و حروف در هنرهای عمومی، علاوه بر کارکرد ارتباطی آن در انتقال مفهوم، چنانچه متناسب با پیشینه هویتی مخاطبان خود به کار رود، می تواند به برقراری ارتباط بهتر اثر و مخاطب منجر شود.در نمونه های بررسی شده دو اثر از «آل سید» و «پرویز تناولی» به عنوان آثار موفق در حوزه هنر عمومی تشخیص داده شدند. میزان درهم تنیدگی این آثار با بستر شهر و ارتباط حروف با بستر فرهنگی مخاطب از عوامل تأثیرگذار در موفقیت آثار حروف محور عمومی تشخیص داده شد.براساس یافته های پژوهش خصوصیات هنر عمومی در ارتباط با مخاطب که به نسبت سایر هنرهای پست مدرن می تواند ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار کند، عبارتند از: نمایش در فضای عمومی، در دسترس بودن مخاطب عام، تحت تأثیر قراردادن توده مردم، دعوت به مشارکت مخاطب، ایجاد حس شعف و شادمانی، زیباسازی فضای شهری، انتقال بهتر پیام و پایداری اطلاعات. علاوه بر موارد ذکر شده، در هنرهای عمومی که از خط و خوشنویسی به عنوان عامل بصری اصلی اثر بهره می برند، چنانچه تناسب زبان و خط با فرهنگ و هویت مخاطبین در نظر گرفته شود، مهمترین وجه هنر عمومی در ارتباط با مخاطب در این گونه آثار تحقق خواهد یافت و می توان نسبت به برقراری تعامل مؤثرتر مخاطب و اثر اطمینان بیشتری یافت.
نقش گفتمان های سیاسی در شکل گیری هنر عمومی: مطالعه موردی نقاشی های دیواری دهه 1360(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر عمومی هنری مبتنی بر رویدادها و زیست مشترک است. جهان زیست مشترک مبتنی بر توافق ها، آرزوها و خواسته های مشترک است که در متن سیاست شکل می گیرد. از همین رو هنر عمومی همواره در پیوند با سیاست است. هم چون هنر عمومی در ایران؛ به ویژه در مقطع انقلاب اسلامی که هنر با وفاق انقلابی هم سو شد. نقاشی دیواری بر آمده از شرایط انقلاب و زبان بصری انقلاب بود که در دهه های بعد نیز تداوم یافت. البته با تحولات سیاسی دهه های بعد نقاشی دیواری نیز تغییر فرم و مضمون داشت. در پژوهش حاضر به این تغییرات و تحولات پرداخته شده تا این هدف دنبال گردد که چگونه نقاشی دیواری به جلوه بصری گفتمان های سیاسی و نظام قدرت تبدیل شد. به ویژه بر نقاشی دیواری دهه 1360 تمرکز خواهد شد، چرا که میراث آن در دهه های بعد مورد تأکید سیاستگذاران فرهنگی کشور قرار گرفت. لذا پرسش مرکزی پژوهش این است که زمینه، علت و بستر شکل گیری نقاشی دیواری در این دهه چه بود؟ روش شناسی مقاله حاضر برای پاسخ به این پرسش کیفی و برپایه رویکرد زمینه ای (گراندد تئوری) است. روند پژوهش حاضر بر اساس مستندات، گفتگوها و مشاهدات برای شرح مدل پارادایمی (شرایط علّی، مداخله گر، راهبرد، پیامد و زمینه ) ظهور پدیده نقاشی دیواری است. نتایج نشان داد که چگونه گفتمان منزه سازی دهه 1360 تولیدکننده نوعی از هنر عمومی با نشانه های پایداری ارزش ها، وحدت بخشی سیاسی و انسجام اخلاق جمعی را شکل داد. هنری که می توان آن را هنر مکتبی توصیف کرد که شامل تصویری از تفکر شعیه در دیوارنگاری، پیام ها و تفسیرهای سیاسی و مضامین وحدت بخش بود.
واکاوی نقش هنرهای عمومی در موفقیت فضای شهری میدان نقش جهان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۹
89 - 100
حوزههای تخصصی:
در رابطه با میدان نقش جهان به عنوان یکی از فضاهای شهری پژوهش های گوناگونی صورت پذیرفته، اما آنچه در این پژوهش مورد توجه و بررسی خاص قرار گرفته است، شناسایی نقش هنرهای عمومی در موفقیت این فضای شهری است. در ابتدا معرفی انواع هنرهای عمومی از یک سو و شناسایی عوامل زمینه ساز موفقیت فضاهای شهری از سوی دیگر و نحوه ارتباط این دو با یکدیگر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و بدین ترتیب نقش مثبت به کارگیری هنرهای عمومی در بهبود و موفقیت فضاهای شهری شده است. در ادامه ضمن بررسی انواع هنرهای عمومی که درگذشته در این میدان وجود داشته و همچنین آنهایی که امروزه نیز مورد استفاده قرار می گیرد، به سنجش نظرات استفاده کنندگان این فضای شهری در رابطه با میزان علاقه مندی آنها به حضور و یا استمرار هنرهای عمومی در میدان نقش جهان با استفاده از پرسش نامه پرداخته شده است.
بهره گیری از دیوارنگاری در جه ت ارتق ای کیفی فضاهای عمومی شهری بر پایه ترجیحات مردمی (نمونه موردی: شهر قزوین)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
85 - 108
حوزههای تخصصی:
هنرهای عمومی یکی از کم هزینه ترین، و در عین حال مؤثرترین ابزارها برای خلق و ارتقای کیفی فضاهای شهری است. همچنین در جوامع دموکراتیک امروز هنرهای عمومی از جنبه سفارشی و زیبایی شناختی صرف فاصله گرفته است و در کنار تحولات فناورانه موجود، به عنوان ابزاری مهم برای ارتقای کیفیت فضاهای شهری مود توجه قرار دارند. در این بین، دیوارنگاره ها یکی از ملموس ترین انواع هنری عمومی است که در چرخه ای دیالکتیکی، از تمایلات و ترجیحات مردمی، یا حداقل قشر روشن فکر، اثر گرفته و در طول زمان بر ادراک و ارزش های فرهنگی آنها اثر می گذارد. هدف این پژوهش که کشف ترجیحات مردمی در حوزه دیوارنگاره های شهری و استفاده از آن برای تدوین یک چارچوب اولیه طراحی شهری برای دیوارنگاری ها در شهر قزوین است؛ را می توان ذیل رویکردهای قدرتمند مشارکتی به طراحی و ساماندهی فضاهای عمومی در شهرسازی امروز قلمداد کرد. مقاله حاضر مبتنی بر رویکردی تحلیلی-تجویزی، از روش های جمع آوری اطلاعات بر پایه مطالعات اسنادی، پیمایش میدانی و مصاحبه بهره می گیرد و می کوشد در سه گام به مرور مبانی نظری متأخر پیرامون دیوارنگاری، اخذ ترجیحات شهروندان قزوینی و در نهایت تفسیر داده ها و ارائه تجویزی راهبردی بپردازد. یافته های پژوهش بر مبنای ترجیحات مردمی نشان می دهد شهروندان قزوینی از حیث موضوع و محتوا، به گونه های طبیعت محور و حماسی- اساطیری و از حیث سبک و طرح به کاشی نگاری و دیوارنگاری های نورپردازانه تمایل دارند. هم چنین بر پایه توجه توأمان به کاستی ها و قابلیت های موجود چارچوبی راهبردی برای اقدام تدوین شده که مشتمل بر اهداف کلان سه گانه، شاخص های یازده گانه و راهبردهایی برای خلق فضاهای شهری مطلوب تر با استفاده از دیوارنگاری در قزوین است.
اثر انواع هنرعمومی در فضاهای شهری بر نشاط درک شده جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۰
203 - 223
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر، هنر عمومی روند جدیدی در فضاهای شهری به خود گرفته است به طوری که شهرها سرمایه گذاری زیادی روی طراحی و اجرای آثار هنری عمومی و ارتقای کیفیت بصری فضاهای شهری می کنند. این مقاله با هدف بررسی اثر انواع هنر عمومی در فضاهای شهری بر ارتقا نشاط درک شده جوانان ارائه شده است. تحقیق حاضر از نوع تحقیق بصری یا خوانش تصویری به شیوه پیمایشی انجام شده است. جامعه هدف جوانان بوده که به روش نمونه گیری احتمالی و از نوع تصادفی ساده از بین دانشجویان دختر و پسر در مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد در رده سنی 35- 18 سال دانشگاه تبریز و موسسه آموزش عالی نبی اکرم (ص) تبریز انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد که از بین انواع هنرهای عمومی در فضاهای شهری هنر مبتنی بر نور، صدا و دیجیتال در فضاهای شهری برحسب سه معیار جنسیت، تحصیلات و سن بیشترین امتیاز را به جهت ایجاد احساس نشاط در بین جوانان و تمایل به استفاده از این نوع هنر در فضاهای شهری داشته است. و در رتبه های بعدی هنر متناسب با سایت نظیر آثار هنری تراشیده شده از دل کوه و هنر تعبیه شده در عناصر موجود در فضا همچون نقش برجسته های دیواری در بدنه ساختمان ها یا نیمکت های تعبیه شده در فضاهای شهری قرار گرفته است. هنر ایستای انتزاعی و مشاهیر نیز دارای کمترین امتیاز می باشد. همچنین در بین هنرهای تعاملی، هنر پویا- منفعل و هنر تعاملی ایستا بیشترین و هنر پویا - پویا کمترین احساس ایجاد نشاط وجود داشته است. بنابراین لازم است مدیران ، برنامه ریزان و طراحان فضاهای شهری و هنرهای عمومی برحسب سلیقه و خواست شهروندان در رده های سنی مختلف تصمیم گیری و اقدام نمایند تا حضور و مشارکت پذیری، تعامل، خلاقیت، نشاط، خاطره انگیزی و هویت بخشی در فضاهای شهری بیشتر و موثرتر باشد.
ارزیابی بهره گیری از قابلیت های هنر عمومی در بازآفرینی فرهنگ مبنا (مطالعه موردی: محله عودلاجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای نوین بازآفرینی جهت ارتقا کیفیت بافت های فرسوده بازآفرینی با رویکرد فرهنگ مبنا است. در این راستا بهره گیری از هنر و فرهنگ به عنوان یکی از راهکارهای بازآفرینی فرهنگ مبنا شناخته می شود. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی بهره گیری از قابلیت ها و توانایی های اجرایی هنر عمومی در دو بعد دائمی و موقت و میزان تأثیرگذاری هنر عمومی در ابعاد اجتماعی-فرهنگی، زیبایی شناسی کالبدی و اقتصادی جهت بازآفرینی بافت فرسوده محله عودلاجان واقع در منطقه 12 شهر تهران می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر روش توصیفی –تحلیلی است. با بررسی مطالعات مرتبط شاخص های هنر عمومی در دو بعد دائمی (مبلمان، فضای سبز و گیاهان رونده، نقاشی دیواری، احیای بنای تاریخی، کافه و رستوران، کتابخانه، مجسمه، المان، طراحی ورودی و پل) و موقت (نمایش خیابانی، مسابقات، نمایشگاهِ و جشنواره، اسکان هنرمندان، کارگاه آموزشی، صداگذاری، نور و صدا، پخش فیلم) تدوین گردید.جامعه آماری پرسشنامه ساکنان محله عودلاجان می باشند که با توجه جمعیت محله، 16943 نفر با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. جهت تحلیل پاسخ شهروندان از تحلیل معادلات ساختاری در نرم آموس گرافیک استفاده شده است. نتایج نشان می دهد هنر عمومی دائمی و موقت باعث توسعه اقتصادی، توسعه زیبایی شناسی کالبدی و توسعه اجتماعی-فرهنگی در محله عودلاجان می شوند که از این میان در هنر عمومی دائمی شاخص کافه و رستوران بیشترین و پل کمترین تأثیر را دارد. در هنر عمومی موقت نیز شاخص پخش فیلم بیشترین تأثیر و کمترین تأثیر را شاخص صداگذاری دارد.
تأثیر تجربه در خلاقیت مخاطبین هنر عمومی و مجسمه های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح هنر عمومی، به آثاری اطلاق می شود که برای دسترسی عموم مردم و مخاطبین در فضایی عمومی به نمایش گذاشته شده است و تمایل به مشارکت، درک و برقراری ارتباط با مخاطب عام را به عنوان هدف اصلی خود در نظر می گیرد. هنر عمومی به دلیل ارتباط با مخاطب به صورت مستقیم و در سطح شهر، پیامدهای مثبتی را برای مخاطبین به دنبال خواهد داشت. یکی از زیرشاخه های هنر عمومی را می توان مجسمه های شهری دانست که در فضای عمومی، در محل پر تردد و در ارتباط با مخاطبین عام نصب شده؛ این آثار به دلیل حضور در سطح عموم جامعه، در واقع به سازه های اجتماعی بدل می شوند. مقاله حاضر با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات با مراجعه به اسناد کتابخانه ای، قصد دارد چگونگی ارتباط میان مجسمه های شهری به عنوان عاملی جهت آموزش خلاقیت به مخاطبین عام را با توجه به تجربه مستقیم مخاطب بررسی کند و به این پرسش پاسخ دهد؛ ارتباط انتقال و آموزش خلاقیت به مخاطبین عام با توجه به تجربه ای که در تقابل با هنر عمومی صورت می گیرد چگونه است؟ با این پیش زمینه که ارتباط بین مخاطب و اثر هنری خواهد توانست موجب بالا بردن درک و آگاهی مخاطب و همچنین، ارتقای سطح خلاقیت در وی شود؛ خلاقیتی که امروزه آن را جوهره اساسی و بنیادین همه فرآیندهای اجتماعی می دانند. در این راستا، از نظریه تجربه در آموزش مفاهیم که توسط جان دیویی نظریه پرداز و فیلسوف آمریکایی ارائه شده، استفاده شده است. یافته ها و نتایج حاصل از پژوهش ثابت می کنند که اگر تجربه، حس کنجکاوی را برانگیزد، ابتکار را در مخاطب تقویت کرده و نیروی محرکی در او ایجاد می کند که می تواند سبب بروز و یادگیری خلاقیت در وی شود؛ این امر، موجب گسترش وسعت تخیل در مخاطب خواهد شد. مطالعه موردی مد نظر، مجسمه هایی است که در شهر پدیده شاندیز نصب شده و خود به عنوان عنصری خلاقانه در فضای عمومی و در ارتباط با مخاطب عام خودنمایی می کنند.
نقش هنر عمومی با تأکید بر مجسمه های شهری در ارتقاء کیفیات ادراکی فضای شهری (مورد مطالعه: مجسمه های محدوده مرکزی شهر اصفهان)
حوزههای تخصصی:
هنر عمومی نقش های مختلفی در فضای شهری دارد که به دسته هایی چون مجسمه، موسیقی، نقاشی و نگاره های شهری، تئاترهای شهری، آب نماها و غیره تقسیم بندی شده است. مجسمه ها و المان های شهری یکی از این موارد است که مورد بررسی قرار گرفته و دارای طراحی و کارکردهای مختلفی می باشد. مجسمه های شهری از نظر کارکردی و طراحی به صورت بیانی، نمایشی و عملکردی تقسیم می شوند. هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتقاء کیفیت ادراکی فضای شهری توسط مجسمه های شهری است. مجسمه های مورد مطالعه در محدوده مرکزی شهر اصفهان شامل مجسمه های حاشیه رودخانه زاینده رود، فلکه های مهم شهر مانند خواجو و غدیر و خیابان های اصلی مانند چهارباغ عباسی قرارگرفته اند. همچنین سعی شده تا با استفاده از مصاحبه و مطالعه بر روی فضای شهری حدود 17 مورد از مجسمه ها بررسی و نقاط قوت و ضعف آن ها شناسایی و استخراج شدند. از جمله نقاط قوتی که می توان بدان اشاره کرد اهمیت مباحث تاریخی، فرهنگی و زیباشناختی شهری در مفاهیم مجسمه ها است. نقاط ضعفی که در بعضی از این موارد و مجسمه ها شاهد آن هستیم موضوعاتی مانند نورپردازی کم برخی از مجسمه ها، مکان یابی نامناسب مجسمه، بزرگ یا کوچک بودن مجسمه نسبت به فضای قرارگیری آن هم از نکاتی است که در ادراک و مهم بودن مجسمه باید بدان توجه کرد.
نقش هنر دیوارنگاری در توسعه گردشگری فرهنگی
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان صنعتی پاک شناخته می شود که با ایجاد پیوند میان سرزمین های مختلف، تبادل فرهنگی ایجاد نموده و رونق اقتصادی و اجتماعی را به دنبال خواهد داشت، به گونه ای که اقتصاد بسیاری از کشورها به این صنعت وابسته است. امروزه از گردشگری فرهنگی به عنوان گردشگری پایدار یاد می شود که توانایی برقراری تعادل میان جنبه های مختلف توسعه پایدار را دارد و موجب رونق شهرهای پساصنعتی می گردد. این نوع از گردشگری با اتکا به هنرمندان و فرهیختگان، فرصت های جذب گردشگر را در شهرها مختلف فراهم نموده و فرهنگ و آداب و رسوم شهرها را گسترش می دهد. هنر دیوارنگاری نیز به عنوان هنری دیرین و به یادگار مانده از انسان های نخستین می تواند نقش مؤثری در جذب گردشگران داشته باشد. در این پژوهش با بررسی سه مفهوم کلیدی گردشگری، گردشگری فرهنگی و هنر دیوارنگاری به بررسی جایگاه و نقش هنر دیوارنگاری به عنوان هنر عمومی در صنعت گردشگری و به ویژه گردشگری فرهنگی پرداخته است و روش انجام آن، اسنادی است که با استفاده از مهم ترین و معتبرترین اسناد در دسترس، میان این مفاهیم کلیدی ارتباط برقرار نموده و جایگاه دیوارنگاری را در گردشگری فرهنگی تدقیق نموده است
رسانه هنر تعاملی در تبلیغات خدمات عمومی در گفتمان پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
فضای حاکم در هنر در دنیای پسامدرن، تغییر جهت داده به نوعی که گفتمان هنر به ابعاد عمومی جامعه وارد شده است. همچنین با گره خوردن به رشد فزاینده تکنولوژی، هنر در ارتباطات جامعه نمودی فعال تر یافته؛ چراکه عصر ارتباطات الکترونیک، نوعی ترادیسی یا استحاله در روابط و تغییر گفتمان است، به صورتی که کنش های هنری نیز شامل این تغییر است. یکی از این تغییرات، هنر بازتولید به صورت تبلیغات در فضای عمومی به عنوان هنر عمومی است. هنر که تا این زمان، ارتباطی بصری با محوریت هنرمند داشته، با امکاناتی که فناوری به آن اضافه کرده، رویکردی عمومی یافته است. از این رو فرصت ایده های خیال انگیز، آفرینش و معناها و کارکرد هنر را دست خوش تغییر کرده است. بنابراین جهان دیجیتالی در حال تبدیل شدن به واقعیتی است که فضایی برای ارتباط دوسویه بین مخاطب و هنرمند تحت عنوان تعامل در هنر عمومی را فراهم آورده است؛ با فرض تجلی و نمود گفتمان هنری پسامدرن در هنر تعاملی تبلیغات خدمات عمومی، به صورت کنش متقابل در هنر، به تحلیل و مطالعه گفتمان هنری عصر حاضر در کارکرد این گرایش پرداخته می شود. پژوهش حاضر، براساس هدف بنیادی-کاربردی و روش تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی است. گردآوری اطلاعات از طریق فیش برداری از منابع کتابخانه ای بوده و اطلاعات تصویری از نمونه های هنر عمومی و تبلیغات تعاملی است. روش جمع آوری نمونه ها به صورت نمونه انتخابی است. نتایج پژوهش با تحلیل دو نمونه تبلیغات تعاملی حاکی از آن است که: تبلیغات خدمات عمومی، فضای گفتمان هنر را به صورت هنر تعاملی نمایش می دهد. همچنین مشارکت مخاطبان، مشارکت اجتماعی هنر با ارتباط دوسویه درگفتمان کنش اجتماعی دموکراتیک در جامعه مدنی پست مدرن را بوجود آورده است.
امکان سنجی قابلیت های هنر عمومی به عنوان محرک توسعه در بازآفرینی بافت فرسوده (نمونه موردی: محله چهارراه مازندران سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۰
۹۸-۸۳
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف حرفه شهرسازی در سال های اخیر، تعدیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی بافت های فرسوده شهرهای کشور می باشد. با توجه به مطالعات نظری و تجارب جهانی، بازآفرینی فرهنگ مبنا به عنوان رویکردی جامع و اجرایی با قابلیت بهره وری از مشارکت نوآورانه ساکنان، در دستور کار پژوهش های متعددی قرار گرفته است. همچنین از استراتژی های نوین توسعه مجدد شهری می توان به محرک های توسعه که منجر به راه اندازی و هدایت توسعه در بافت های فرسوده شهری می گردند، اشاره داشت. ازجمله اهداف اصلی پروژه های محرک توسعه، دستیابی به بازآفرینی شهری است، رویکردی که به عنوان یک راهبرد جامع، برای ایجاد تغییر در یک مکان با نشانه های زوال به کار می رود. ازاین رو پژوهش حاضر، امکان سنجی قابلیت های استفاده از هنر عمومی به عنوان محرک توسعه در بازآفرینی بافت فرسوده را به عنوان هدف اصلی برگزیده است و سعی گردیده به موضوعاتی همچون شناسایی مؤلفه های هنر عمومی، میزان تأثیرگذاری آن ها و همچنین امکان سنجی استفاده از هنر عمومی در محله موردمطالعه پاسخ داده شود. این پژوهش از نوع کاربردی- توصیفی و با رویکرد کمی در محله «چهارراه مازندران شهر سمنان» با جمعیت 5504 نفر صورت گرفته است. جهت جمع آوری اطلاعات نیز با تدارک نمونه تصادفی 384 نفری (با استفاده از فرمول کوکران) و توزیع پرسشنامه از روش آماری تحلیل مدل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده گردیده و با نرم افزار لیزرل تحلیل شده است. نتایج این پژوهش بیانگر این است که از بین مؤلفه های بررسی شده به ترتیب: هنر منظر (مبلمان و فضای سبز)، هنر معماری (موزه، چایخانه، سفره خانه و آموزشگاه)، هنر زنده (نمایش خیابانی، مسابقات، نمایشگاه، اسکان هنرمندان و جشنواره)، هنر دیجیتالی (نورپردازی، صداگذاری و نمایش فیلم)، هنر نقاشی (نقاشی دیواری، گرافیتی، موزائیکی و کنده کاری) و هنر مجسمه سازی (المان، مجسمه و یادبود)، از میان گونه های متعدد هنر عمومی در محله موردمطالعه از ظرفیت و قابلیت استفاده بیشتری جهت توسعه و بازآفرینی بافت فرسوده برخوردار بوده است. در این پژوهش نهایتاً علاوه بر امکان سنجی گونه های مختلف هنر عمومی، مکان گزینی مناسب جهت استقرار آن ها ارائه گردیده که می تواند الگوی مناسبی برای بسط هنر عمومی جهت بازآفرینی بافت های فرسوده برای سایر مطالعات باشد.
اثر انواع هنرعمومی در فضاهای شهری بر نشاط درک شده بانوان شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
در سه دهه اخیر هنر عمومی و ظهور آن در فضاهای شهری توجه بسیاری از متخصصان از جمله طراحان و برنامه ریزان شهری، معماران، روانشناسان، جامعه شناسان و سیاستمداران را به خود جلب کرده است. هرچند هنر عمومی به عنوان هنر تلفیق شده با فضای عمومی شهرها که در فضاهای سبز شهری، خیابان ها، ساختمان های عمومی و مجموعه های مسکونی قرار دارد، مفهوم جدیدی نیست اما توجه به رویکرد تعاملی بودن و کنش متقابل این نوع هنر با مردم استفاده کننده از فضای شهری کمتر در نظر گرفته شده است. این پژوهش با هدف بررسی اثر انواع هنر عمومی در فضاهای شهری بر ارتقای نشاط درک شده بانوان شهر اردبیل ارائه شده است. این تحقیق به لحاظ ماهیت موضوع از نوع بنیادی_توسعه ای و به لحاظ نتایج از نوع پژوهش های کاربردی است. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی_تحلیلی است. داده های مورد نیاز در این بررسی از طریق روش های میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. جامعه آماری پژوهش بانوان(متخصص و غیرمتخصص هنر و معماری) در شهر اردبیل است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده صورت گرفته است. برای تحلیل داده ها از نرم افزارspss و آزمون آماری(t) تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هنر انتزاعی، هنر تعاملی_ ایستا و هنر ایستا(مجسمه و تندیس فرهنگی_ محلی) بیشترین تأثیر را بر نشاط بانوان داشته و تمایل به ایجاد و گسترش چنین المان هایی در فضای شهر اردبیل بیشتر احساس می گردد. بر اساس نتایج پژوهش با تلفیق هنرعمومی در فضای شهر اردبیل می توان سرزندگی و کیفیت زندگی نیمی از قشر جامعه که بانوان هستند را بهبود بخشید.
موسیقی خیابانی، هنر عمومی شهری و برنامه ریزی شهری (توسعه شهری خلاق با تاکید بر آفرینش فضاهای شهری مردم گرا) مطالعه موردی: تحلیل تطبیقی محدوده های شهرچایی و خیام جنوبی شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
71-52
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: مفهوم هنر عمومی شهری و ظهور آن در قلمرو همگانی از مهمترین عوامل تقویت و تسریع فرآیند و فعالیت های شهر خلاق محسوب می گردد. موسیقی خیابانی به عنوان هنر عمومی شهری، رویدادی اثرگذار در جوامع شهری می باشد که سعی در بهبود سطح کیفی حیات اجتماعی، تقویت خاطرات جمعی، افزایش سطح سرزندگی و میزان پویایی شهری و نیل به توسعه شهری خلاق را دارد. هدف: تلاش نگارندگان در این نوشتار، بازتعریف اهمیت و ارزش مهم رویداد هنرهای عمومی شهری در فضاهای شهری، شناسایی امکان سنجی اجرای موسیقی خیابانی در محیط های اجتماعی و آفرینش و توسعه فضاهای شهری مردم گرا می باشد که با ارزیابی تطبیقی محدوده های مطالعاتی کریدور سبز شهرچایی و پیاده راه خیام جنوبی شهر ارومیه به مطالعه آن پرداخته شده است. روش: در تحقیق حاضر با هدف کاربردی و ماهیت توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از روش های اسنادی-کتابخانه ای، ابزار پرسشنامه و مصاحبه به گردآوری اطلاعات اقدام شده است. جامعه آماری و حجم نمونه متشکل از دو گروه متخصصین، اندیشمندان و اساتید دانشگاهی و اعضای فعال موسیقی خیابانی می باشد که با احتساب روش نمونه گیری طبقه ای یا گروهی تعداد 60 نمونه احتساب گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل کمی نیز از روش های کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی اسپیرمن، سوارا و کوکوسو بهره گرفته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: طبق یافته ها، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و محیطی و شاخص های «امکان اجرای زنده موسیقی» و «کیفیت طراحی محیط» به ترتیب بیشترین و کمترین سطح اهمیت را کسب نموده اند. همچنین محدوده کریدور سبز شهرچایی نسبت به پیاده راه خیام جنوبی شهر ارومیه، شرایط مطلوب تری را نسبت به اجرای هنرهای عمومی شهری (موسیقی خیابانی) به خود اختصاص داده است.
فرا روش مطالعات هنر عمومی و ارتباط آن با مکان سازی خلاق و فضای شهری شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
3 - 18
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه فضاهای شهری، اهمیت و نقش هنر عمومی در شهر به طور قابل توجهی در حال تغییر است و فعالیت های هنری و فرهنگی نه تنها باعث پیشرفت های زیبایی شناسی می شوند بلکه در مناطق فرسوده، شکل مکان سازی خلاقانه را به خود می گیرند و این فضاها در حال تبدیل شدن به یک مکان کلیدی برای پاسخگویی به نگرانی های اجتماعی و زیست محیطی پیرامون توسعه آینده شهر پایدار هستند. هدف این پژوهش تحلیل روش شناسی مطالعات انجام شده در حوزه هنر عمومی، مکان سازی خلاق و فضای شهری شاد و بررسی تنوع روش های تحلیل و آگاهی از نقاط ضعف روش شناسی موجود در نظام پژوهشی است. روش این پژوهش ترکیبی و از نوع کاربردی بوده و از فراروش مقاله های علمی پژوهشی موجود در"Google Scholar" به دلیل اعتبار بالا، دسترسی آسان به منابع علمی و تأثیرگذاری بین المللی، در بازه زمانی ۲۰۱۳- ۲۰۲۳ استفاده شده و با جست وجوی کلیدواژه های اصلی،۲۶ مقاله بعد از مراحل غربالگری انتخاب و بر اساس طبقه بندی لایه های پیاز پژوهش ساندرز به صورت جداگانه توسط نرم افزار Maxqda کدگذاری و یافته های این پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته است. جریان اصلی روش شناختی فلسفه این پژوهش ها به مورد تفسیرگرایانه، جهت گیری این مطالعات از نوع کاربردی، ماهیت پژوهش توصیفی - تحلیلی روش تحقیق کیفی و راهبردها به نمونه موردی تعلق می گیرد که ارتباط قوی با اسناد آرشیوی دارد و بر رویکرد استقرایی استوارند. از سویی دیگر بیشترین فراوانی روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه، روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوا و ابزار تحلیل کمی Google Maps و کیفی نرم افزار Zoom است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که روش های تحقیق متفاوتی برای ارزیابی ادراک جامعه، تجربه و تعامل با هنر عمومی و تأثیر آن بر مکان سازی خلاق و فضای شهری شاد وجود دارد که گاهی تخصصی و علمی نیست و مستلزم یک بازنگری و طبقه بندی سیستماتیک است که می تواند پنجره ای تازه بر روی تحقیقات آینده بگشاید و نتایج آن بینش هایی را ارائه می دهد که ضروری به نظر می رسد.
تبیین شاخص های هنر عمومی در مدیریت فضای میان ساختمان های بلندمرتبه به منظور ارتقای سرزندگی؛ مطالعه موردی: شهرک صدرای شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
3 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف: ساختمان های بلندمرتبه همواره مورد توجه بسیاری از معماران، طراحان و برنامه ریزان شهری بوده است. اما آنچه اغلب نادیده گرفته می شود، فضاهای میان ساختمان های بلند مرتبه است. بی توجهی به این فضاها منجر به کاهش سرزندگی و امنیت خواهد شد. یکی از راهکارها به منظور ارتقای سرزندگی در این گونه فضاها بهره مندی از گونه های مختلف هنر عمومی است. هنر عمومی مورد استفاده همگان و در دسترس عموم است. لذا این پژوهش با هدف شناسایی و تبیین متغیرهای هنر عمومی در فضای میان ساختمان های بلندمرتبه به منظور ارتقای سرزندگی در شهرک صدرای شیراز مطالعه شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ نوع و هدف پژوهش کاربردی و روش جمع آوری داده های آن توصیفی تحلیلی است. در این راستا 16 متغیر گالری، موزه، فستیوال و جشنواره، نمایش های خیابانی، موسیقی خیابانی، ال ای دی، رایانه ای (صداگذاری)، نمایش فیلم، نقاشی دیواری، المان، مجسمه، تجهیزات نور و روشنایی، مبلمان، کفسازی، درخت آرایی و گیاهان رونده در شش بعد هنر معماری، هنر بصری نمایشی، هنر دیجیتالی، هنر خیابانی، هنر مجسمه سازی و هنر منظر با بررسی مطالعات نظری تدوین گردیده است. یافته ها: به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده و 22 متخصص آن ها را تکمیل کرده اند. در تحلیل پرسشنامه ها نیز از روش میک مک استفاده گردید. روش میک مک برای شناسایی روابط مستقیم و غیرمستقیم بین این 16 متغیر و تعیین اولویت بندی آن ها استفاده شده است. با این روش متغیرها در چهار دسته متغیرهای دووجهی (هدف و ریسک)، مستقل، تأثیرگذار و تأثیرپذیر تبیین می شوند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد متغیرهای تجهیزات نور و روشنایی، نمایش های خیابانی، مبلمان، گیاهان رونده و ال ای دی بیشترین تأثیرگذاری و متغیرهای مبلمان، ال ای دی، تجهیزات نور و روشنایی، کفسازی و نمایش های خیابانی بیشترین تأثیرپذیری را داشته اند. همچنین متغیرهای مجسمه، المان و موزه به ترتیب کمترین میزان اثرگذاری را دارند.