مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نمادپردازی
حوزه های تخصصی:
نقش نمادین خورشید که برخواسته ها از باورها و اعتقادات مذهبی مردمان ایران زمین و انعکاسی از جهان بینی و تفکر فلسفی جامعه ایرانی اسلامی است در تاریخ سرزمین ما به کرات دیده شده و قابل لمس می باشد....
بررسی تطبیقی عناصر بصری نگاره های حماسی وعرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمزگشایی از نمادها در داستان های سهروردی بر پایه مبانی فلسفی حکمت اشراق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، در ابتدا، مروری کوتاه بر مبانی هستی شناختی حکمت اشراق دارد و، سپس، به بیان جایگاه عالم مُثل و عالَم مثال منفصل در این دستگاه فلسفی می پردازد. نویسنده با ذکر نوآوری های شیخ اشراق در اثبات عالم مُثل– که پیش از او در مکتب مشّاء ردّ شده بود – و کشف و اثبات عالم مثال – که پیش از او در تاریخ فلسفه اسلامی مطرح نبود – مبانی نمادپردازی ادبی و هنری را بر پایه این دو عالم بیان کرده است.
نویسنده، در نهایت، با بررسی تفصیلی داستان های تمثیلی حکیم سهروردی، تجلّی مبانی و باورهای حِکمی وی را در این داستان ها نشان می دهد که در قالب نمادها و رمزهای مثالی به تصویر کشیده شده اند. در این بخش از مقاله، چگونگی استفاده شیخ اشراق از ظرفیت های دستگاه فلسفی خویش برای بیان نمادین مضامین حِکمی تبیین شده است.
چیدمان آیکونولوژی: بازنمود زحل و باورهای مربوط به آن در نگاره ها
حوزه های تخصصی:
این مقاله با به کارگیری روش بینارشته ای آیکون نگاری- آیکونشناسی در مطالعات تاریخ طبیعی، فلسفه، نجوم، دین و هنر در پی ارائهی چگونگی کاربردی کردن روش شناسی های علمی و جهانی در هنر ایرانی- اسلامی است. در این راستا موضوع تاثیر و تاثر زحل را در باورهای تاریخ فرهنگی ایران و بازنمایی آن در نگاره های هنری ایرانی- اسلامی که خود از طریق درک و دریافت جهان بینی سنتی اصل انطباق جهان کبیر و صغیر قابل فهم می شود، برگزیده ایم. سعی ما بر این است تا پس از بررسی تصویری صریح زحل در نگاره های آثار نجومی، با روش آیکون نگاری به طبقه بندی ویژگی های بازنمایی های مرتبط با آن بپردازیم و سپس در پیوند با منابع نوشتاری مرتبط با نجوم و تنجیم و منابع طبی در تبیین صفات و رفتارهای متاثر از زحل در جهان صغیر به بازنمایی های غیر صزیح زحل در برخی از نگاره ها از طریق آیکون شناسی تفسیری از آنها ارائه کنیم. در این راستا، پژوهش پانوفسکی، کلیبانسکی و زاکسل در باره زحل/ کیوان و مالیخولیا الگوی روش شناسی تحقیق در این مقاله قرار گرفته است. هدف از کاربست این روش می تواند ما را نه تنها به فهم مفاهیم کلیدی تاریخ علم و تاریخ فرهنگ رهنمون باشد، بلکه امکان روش شناسی تازه ای در ارتباط تاریخ ایده ها ی فرهنگی در پیوند با آیکون های تصویری در نگاره های هنری فراهم آورد و و ما را در فهم دقیق رابطهی میان ابژه های تاریخی و پدیده ها توانا میسازد.
استعمار ستیزی در رمان «کفاح طیبه»اثر نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اواخر قرن نوزدهم که مصر زیر سلطة انگلستان قرار گرفت، حضور اشغالگران مهم ترین موضوعی بود که بر شانه های این کشور سنگینی می کرد؛ به همین خاطر، استعمارستیزی و تلاش در جهت نیل به استقلال به یکی ازمهم ترین گرایش های ادبیّات معاصر مصر تبدیل شد که نویسندگان وشاعران، همواره آن را به عنوان یکی از مهم ترین مضامین آثار خود برگزیدند و در این راستا شاهکارهایی ادبی خلق کردند. «کفاح طیبه» سومین رمان تاریخی نجیب محفوظ، برندة جایزة نوبل ادبیّات، از جمله آثاری است که بر ضدّ استعمار بریتانیایی نوشته شده وتجسّم روح مبارزة مردم مصر در برابر استعمار انگلیس است. نجیب محفوظ در این داستان با بهره گیری از سمبولیسم تاریخی، مصر و تحوّلات آن را مورد توجّه قرار داده و ضمن اشاره به اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مصردر زمان خود، بخشی از مشکلات این کشور را بیان نموده است. وی با به تصویر کشیدن صحنه های نبرد و نیز ترسیم چهرة قهرمانان تاریخی در ذهن مخاطب، تلاش نمود تا مردم را نسبت به مسایل سیاسی دوران خود آگاه کند و روح مبارزه طلبی را در وجود شان بیدار نماید تا آنان را علیه استعمارگران تحریک نماید. این مقاله تلاش می کند تا با شیوة وصفی تحلیلی، جلوه های نمادین استعمار ستیزی در این رمان را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
پیوستار نمادپردازی آوایی در اشعار حافظ «برطبق نظریه هینتون»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
59 - 85
حوزه های تخصصی:
تصویرسازی و تصویرگونگی که پیامد ارتباطِ انگیخته بین دال و مدلول در سطح نشانه است، مختص ه ای ادبی و زیبایی شناختی است که کاربرد گسترده آن در اشعار شیخ ازل حافظ شیرازی توجه بسیاری از پژوهشگران را به سوی خود جلب نموده است. در این راستا، هدفِ پژوهشِ حاضر، بررسی گونه های مختلف روابط انگیخته و فراوانی آن ها در چهارچوب پیوستار نمادپردازی آوایی پیشنهادی هینتون و همکاران (Hinton et al. 1994) در مجموعه اشعار حافظ است. به این منظور، پس از گردآوری بیت ها یا مصرع هایی که در برگیرنده یکی از روابط انگیخته بودند، انواع نمادپردازی آوایی مشتمل بر گونه های عینی، تقلیدی، ترکیبی و قراردادی، به همراه میزان فراوانی آن ها در پیکره پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش با در نظر گرفتن گونه های مختلفِ روابط انگیخته، از بیشترین تا کمترین سطح شفافیت در پیکره مورد بررسی، بیا ن گر اهمیتِ این ارتباط در سطح نشانه های شعری بوده که منجر به جذابیّت و ماندگاری این اشعار نیز شده است. بررسی کمّی این نشانه ها نیز نشان داد که بین میزان انگیختگی و فراوانی آن ها نسبت و ارتباط مستقیمی وجود دارد؛ به این معنا که بر روی محور تصویرگونگی هر چه به سمت شفافیّت بیشتر پیش رویم بر تعداد و فراوانی نشانه ها افزوده شده و هرچه از سطح شفافیّت کاسته شود، تعداد و فراوانی داده ها کمتر می شود.
نماد و نمادپردازی در نظام فکری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
139 - 150
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا به عنوان فیلسوفی جامع الاطراف، در تدوین نظام فلسفی خویش از نگرش نمادپردازنه غفلت نکرده است. در این مقاله ابتدا به تبیین مفهوم نماد و نیز ریشه شناسی آن پرداخته ایم، سپس جایگاه نماد در نظام فکری ملاصدرا، تأثیرپذیری وی از ابن عربی، نگاه نمادپردازانه او به دین و تأکید وی بر زبان نمادین دین مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتاً نشان داده شده که اساساً پیوند چنین نظام فکری بهره مند از منابع فکری مختلف (اعم از دین، فلسفه، عرفان و کلام) جز با زنجیری به نام نمادپردازی مقدور نیست، هر چند عناصر دیگری نیز در این پیوند دخیلند. بیش از همه بر این دو نکته، به مثابه یافته این پژوهش، تأکید شده است: نخست، نظریه اصالت وجود و فقر ذاتی وجود نهایتاً با بیانی نمادین تبیین می شود. دوم، توجیه برخی از برداشت های عرفانی از دین و تفاسیر باطنی از ظاهر نص نیز نهایتاً تفسیری نمادین است.
بررسی و مقایسه نماد از دیدگاه میزان ابهام در شعر سلمان هراتی، سیدحسن حسینی و طاهره صفار زاده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نماد از منظر علوم بلاغی، کلمه، عبارت و ی ا جمل ه ای اس ت که ع لاوه ب ر معنای ظاهری، طیف معنایی گسترده ای را به خواننده القا می کند. بیان اندیشه های پیچیده عرفانی و انعکاس غیرمستقیم اندیشه های سیاس ی و اجتم اعی در قال ب نمادین، سبب ظهور ویژه نم اد در گس تره ش عر فارس ی ش ده اس ت. در ادبیّات معاصر، علاوه بر عوامل مذکور، بروز مکاتبی که گ رایش خ اص ب ه ابه ام دارن د، توجه به نمادپردازی را افزون تر می نماید. هدف نویسنده از ای ن پژوهش، بررس ی نماده ای ش عر معاصر، گره گشای ابهام حاکم بر آن هاست. در ای ن پ ژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای صورت گرفته است، نماده ای موج ود در ش عر هراتی، حسینی و صفار زاده ک ه از ش اعران برجس ته انقلاب و جنگ محسوب می شوند، از لحاظ میزان ابهام، بررسی شده است. در بررسی نماد از دیدگاه میزان ابهام، نماده ای حقیق ی، نم اد مطابق با تعریف اصلی خود و موارد نزدیک به نماد، یعن ی کنایه های رم زی و استعاره های نمادنما، قابل تعریف اند. نتایج نش ان می دهد ک ه هرات ی ب ا 55 درص د، صفار زاده با 31 درص د و حس ینی ب ا 14درصد در رده های اول ت ا س وم نمادپردازی قرارگرفته اند؛ بنابر این می توان نتیج ه گرف ت ک ه جنس یّت در رون د نمادپردازی تأثیری ندارد، بلکه بسته به سبک و رویکرد شاعر است.
بررسی تطبیقی تعلیمی نقش های نمادین پرندگان در خسرو و شیرین و لیلی و مجنون
حوزه های تخصصی:
نمادها بخشی از فرهنگ یک ملت هستند که برای درک بهتر اسطوره ها و آثار ادبی آن ملت باید به مفاهیم آن ها پی برد. نماد، علامت، اشاره یا کلمه ای است که پیامی گاه متناسب با ظاهر و گاه ورای معنی ظاهری خود دارد. نمادها در تمامی عرصه های هستی جایی برای خود گشوده اند. جانوران، گیاهان، آدمیان، اشیا و ... مصادیقی هستند که با نمادها در پیوندند. این پژوهش بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد که بسامد نام پرندگان در خسرو و شیرین و لیلی و مجنون چگونه است؟ هر یک از پرندگان در این دو اثر در چه مفاهیم نمادینی به کار رفته اند؟ آیا بین مفهوم نمادین آن ها تطابق وجود دارد یا خیر؟ برای به دست آوردن پاسخی علمی، نخست این دو اثر مورد مطالعه ی دقیق قرار گرفته؛ آن گاه مفاهیم نمادین نهفته در لابه لای پیام ها و صورخیال موجود در این دو اثر برجسته شده؛ نیز مفاهیمی که دارای مایه های غنایی هستند مشخص گردیده؛ سرانجام به مقایسه ی این مفاهیم با زبان نمودار پرداخته شده است.
نمادپردازی «آتش» در فرهنگ شفاهی مردم روستای سَطوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۱۳۷-۱۰۸
حوزه های تخصصی:
از بنیادی ترین عناصری که از دیرباز تاریخ در تکوین سرشت و سرنوشت بشر نقش داشته، آتش است. اهمیت آتش در زندگی اقوام کهن روشن تر از آن است که نیازمند بازگفت باشد. بسیاری از آیین ها، رسوم و جشن های اقوام متعدد دنیا با این عنصر پیوستگی تام دارد. پژوهش پیش رو بر آن است تا در قالب پارادایم توصیفی تحلیلی و با اتکا به داده های مبتنی بر مشاهده، مصاحبه حضوری و تحلیل فرهنگی محتوا، به تبیین و تحلیل کارکردهای فرهنگی و دینی عنصر آتش در فرهنگ شفاهی مردم روستای سَطوه از توابع شهرستان شاهرود بپردازد. در همین راستا نمودها و جلوه های نمادین حضور آتش در واژگان، امثال و کنایات، بومی سرودها و باورهای عامه مردم سطوه شناسایی، بررسی و تحلیل شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد عنصر آتش به مثابه بوده ای اهورایی در زیرساخت باورهای مردم روستای سطوه، در افقی فرهنگی و فراتر از یکی از عناصر چهارگانه هستی، ایفای نقش می کند. درآمیختن باورهای ایران باستان با اندیشه های اسلامی این عنصر را در باور مردم این دیار در جایگاهی سپند نشانده که نماد نور، الوهیت و رمزی از حقیقت و راستی است. در مقابل آن، رمزهای اهریمنی و شیطانی با نمادهایی همچون «سگ سیاه» برجسته شده که نمودگار ظلمت، اهریمن (شیطان) و ناراستی است.
گریز از رنج به سایه ستون کیهانی: نقش فقدان و نمادپردازی آن در سکونت اقوام ابتدایی بر پایه نظریه روابط ابژه
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
37 - 43
حوزه های تخصصی:
پل میان ما و جهانمان، چیزی جز نمادهایمان نیست. نمادهایی که نتیجه ی واپس زنی و فقدان های اجتناب ناپذیرِ موضوعاتی هستند که درونی شده و سپس جایگزین شده اند. هنر و اسطوره، درگاهی رها برای بروز عمیق ترین امیال واپس زده شده ی انسان به شکل نمادین اند. در نتیجه می توان تولد اسطوره و هنر را حاصل فقدان و فرایند سوگواری دانست. معماری و سکونت جوامع ابتدایی، زمینه ی مناسبی برای مشاهده ی جایگاه نماد در سامان بخشی به زندگی آنها است. در این جوامع، نیاز به تقدیس محل سکونت و تعریف یک عالم صغیر، مجموعه ای از نمادپردازی های مرکز را شکل داده است. هرگونه ساخت و سازی از طریق ساخت مرکزی نمادین یا بازآفرینی و تکرار الگوی اسطوره های آفرینش به شکلی آیینی، صورت می گرفته است. محتوای اصلی این اسطوره ها، انسجام یافتنِ کیهان از یک آشوب ازلی به دست موجودی فرازمینی است. عامل حفظ این انسجام در گستره ی جغرافیایی وسیعی، در قالب ستونی مقدس نمادپردازی شده است که محور گیتی و علت پایداری و برقراری آن است. این پژوهش، ابتدا با استفاده از منابع کتابخانه ای، به شرح منشأ و اهمیت ستون کیهانی در نمادپردازی اقوام ابتدایی پرداخته است. در قدم بعدی، خلاصه ای از صورت بندی «ملانی کلاین» از ساختار روان انسان و نظریات «هانا سیگال» بر اساس دستاوردهای کلاین در باب نمادپردازی، مطرح شده است. در پایان، نقش فقدان در سرنوشت اسطوره، در روایتی مربوط به قوم «آرونتا» در استرالیا، بر اساس این نظریات تحلیل شده است. طبق این اسطوره، شکستن ستون کیهانی، سرگردانی و مرگ مردم قبیله را در پی داشته است. به نظر می رسد در این روایت، کارکرد ترمیمی هنر در برابر ترس ازلی نابودی جهان، سرانجام شکست می خورد و اضطراب بازگشت آشوب به حدی است که روان افراد را به موضع آشوبناکش باز می گرداند.
سمبولیسم و نماد در تصوف از سنایی تا مولوی
از هنگامي كه تصوف به صورت يك نهاد شناخته شدة اجتماعي درآمد، زبان و نظام نشانه شناسي خاص آن نيز به وجود آمد و اصطلاحات ويژهاي پديدار شد كه در درون اين نهاد بار معنايي خاصي داشت و براي ناآشنايان به اين مكتب نامفهوم بود. واژههاي خاص در زبان تصوف را به دو دسته تقسيم كردهاند: يكي اصطلاحات رسمي. دوم رمزهاي تصويري. دستة اول واژههايي است، كه در شمار اصطلاحات رسمي و واژگان ويژة نهاد تصوف درآمده است. دستة دوم از واژههاي خاص صوفيان، تصويرهاي نمادين در ادبيات عرفاني است. اين تصويرها که غالباً نام عناصر و پديدههاي طبيعي و حسي اند هر کدام رمزي از ايدههاي ناگفتني عارف و كليد اشارت به دريافتها و معاني غيبي صوفي شاعر هستند. نمادپردازي در شعر فارسي تقريبا با سنايي رسميت يافت. پيش از وي در شعر شاعران عارف كاربرد اينگونه تصاوير نمادين بسيار اندك است. اما همين تصاوير ريشه در سنت ادبي پيش از وي دارد. بنا براين نمادپردازي در ادبيات صوفيه يکباره و ارتجالاَ در آثار سنايي غزنوي يا ديگران پديد نيامده است بلکه شاعران عارف براي رمزسازي از ميراث ادبي کهن بهرههاي بسيار گرفته اند. در این تحقیق بر آنیم تا سمبولیسم و نماد در تصوف از از سنایی تا مولوی را مورد بررسی قرار دهیم.
جایگاه تاج و کلاه در نمادپردازی متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمادها و سمبل ها بخشی از زبان عرفانی و جایگاه ظهور حقایق اشراقی و باطنی هستند که در گذر زمان و پهنه مکان، تغییر یافته اند و مطالعه آنها برای شناخت صحیح عرفان ضروری است. سرپوش های عارفان و صوفیان در اشکال و رنگ های مختلف، نمونه کاملی از این نمادپردازی های عارفانه بوده اند، آن ها را «تاج فقر» نامیده اند و در رنگ «سفید» تقدس و صفا، در رنگ «سیاه» استهلاک در فقر، در رنگ «سرخ» قدرت و شهادت و در رنگ «ارزق»، امتزاج احوال را می دیده اند. در کلاه های ترک دار، هر ترک را نشانه ترک یکی از رذائل و طلب یکی از فضایل می دانسته اند. عرفا و صوفیه غالباً ساده ترین سرپوش ها را که بیشتر از نمد، پشم یا کرباس تهیه می شده برای نشان دادن بی اعتنایی خود به دنیا و پشت پا زدن به زرق و برق مادی استفاده می کرده اند. در این پژوهش که از نوع کتابخانه ای است به روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به منابع دست اول و متون معتبر عرفانی به تفسیر و تحلیل داده ها پرداخته شده است.
مقایسه فیلم با هنرهای سنّتی؛ نقدی فلسفی بر سنّت گرایی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال سنجش دیدگاه سنّت گرایی درباره هنرهای مدرن دارای شخصیت ها و ماجراهای زمانی-مکانی است. مسئله تحقیق اینست که نگرش سنّت گرایی درباره هنرهای مدرن، تا چه میزان از منظر حکمت متعالیه – که مورد تأیید سنّت گرایان است – قابل تصدیق است؟ بدین منظور ابتدا راهبرد نمادپردازی را از منظر سنّت گرایان تبیین می کند که به تناظر صورت های هنری با حقایق ازلی در عالَم مثل تکیه دارد و در نتیجه فرامکان و کلّی گراست. نویسنده با نقل اقوالی از بزرگان سنّت گرایی، تشریح می کند که جزئی سازی در شخصیت ها و ماجراها نمی تواند در این دیدگاه مشروع باشد. وی در انتها به سراغ هستی شناسی حقایق عالَم مثُل از منظر فلسفه اسلامی رفته و با تکیه بر «نحوه وجود کلّی ها» از دیدگاه حکمت متعالیه، به وجود سِعی آن ها در افراد جزئی متکثّر اشاره کرده است. او بر این اساس نتیجه می گیرد که صور متشخّص زمانی – مکانی هم می توانند ارجاع به حقیقت ربّ النّوع خویش در عالَم مثال افلاطونی داشته باشند و در نتیجه لازم نیست حتماً ارجاع مستقیم به وجود اعلای مثُل صورت بگیرد تا قدسیت هنر تأمین شود. بدین ترتیب مقاله به این جمع بندی می رسد که سینما (و رمان) هم با وجود ربط به شخصیت های جزئی و ماجراهای زمانی – مکانی، ظرفیت تحقّق هنر قدسی را دارا هستند.
مطالعه نقش مایه های هندسی در سفالینه های دوران میانی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
87 - 100
حوزه های تخصصی:
آثار هنری ایران،از جنبه های گوناگون همواره مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. سفالینه های منقوش از دیرباز به عنوان نمادی از هنر ماندگار انسان، مطرح بوده است. از گذشته تا به حال به کارگیری هنرهای تزیینی به ویژه نقوش هندسی در تزیینات معماری، سفالگری و... امری رایج بوده است. نقوش سفالینه ها که بسیاری از آنها با نقش مایه های هندسی پرداخته شده اند، همواره بیانگر دیدگاه ها، مفاهیم نمادین و ارتباطات فرهنگی جوامع در ادوار مختلف بوده است. در هنر متعالی اسلامی هندسه جایگاه والایی دارد چراکه اشکال آن می توانست بصورت غیرمستقیم تجلی گاه مفاهیم اسلامی باشد. در واقع این عامل سبب ایجادپیوندی عمیق میان عرصه های مختلف هنری ازجمله هنر سفالگری و علم هندسه شد. پژوهش پیش رو در نظر دارد با مطالعه، بررسی و تحلیل عناصر بصری نقش مایه های هندسی سفالینه های دوران میانی اسلامی، به چگونگی ساختار هندسی این نقوش دست یابد. این پژوهش با استفاده از مطالعه داده های بصری نمونه نقوش موجود در سفالینه های مجموعه های هنری و همچنین یافته اندوزی منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که نقوش هندسی به کار رفته بر روی سفالینه های این مجموعه ها، نشانگر استفاده از تنوع و دقت در نظم هندسی و نمادپردازی در آنها بوده و طرح این نقوش نیز، با علوم ریاضی و مثلثات قابل ارزیابی است.
رویکرد مشابه خیام و ژید در دعوت به خوش باشی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
101 - 116
حوزه های تخصصی:
گرچه در نگاه نخست مقایسه خیام، شاعر سده پنجم هجری و ژید، نویسنده قرن حاضر فرانسه غریب می نماید، ولی به اندازه وجوه افتراق، شقوق اشتراک نیز دارند. اندیشه دعوت به خوش باشی در زندگی و بهره مندی از لحظات آن، هسته فکری و شعری خیام را تشکیل می دهد. با تأمل در آثار ژید به ویژه " مائده های زمینی" در می یابیم که آثار وی نیز تداعی گر همین مضامین هستند. از این رو؛ در نوشته حاضر روند پیوندهای ادبی- فلسفی این دو شاعر و نویسنده که در برخی موارد همگنی های بسیاری بین آنها وجود دارد، بررسی می شود.این مقاله می کوشد تا با مقابله آثار این دو اندیشمند با یکدیگر، رسالت فکری آنان را در ترویج اندیشه خوش باشی تبیین نماید و به موازات آن به مقایسه و تباین جهان نگری یک شاعر ایرانی با یک نویسنده فرانسوی بپردازد و از این رهگذر به تأثیر گذاری مضامین رباعیات خیام بر شکل گیری مفاهیم آثار ژید دست یابد.
بن مایه های فکری مکتب نقد نو در نگاه الیوت و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۸
79 - 100
حوزه های تخصصی:
نمادپردازی نزد تی. اس. الیوت کارکرد ویژه ای دارد. الیوت زبان شعر را زبان ویژه ای می داند که از تناقض، طنز، ابهام، اسطوره و نماد به شیوه ای بهره می جوید که تصویری عینی و محسوس به دست دهد. این شیوه، همان کاربرد نماد در قالب نظریه به هم پیوستگی عینی است که نخستین بار، او آن را مطرح کرد. این نظریه ابعاد گوناگون دارد. جنبه نخست آن به شخصیت زدایی شاعر مربوط است که اساس و پایه مکتب نقد نو را تشکیل می دهد. دیگر، پیوند نزدیک آن با نماد است که آن را به مرزهای مکتب سمبولیسم نزدیک می سازد؛ و سوم، کاربرد سنّت در شعر است که بر جنبه نوکلاسیکی این نظریه نظارت دارد. ادونیس شاعر و منتقدی است که غیرمستقیم از نظریه او تأثیر پذیرفته است. این جُستار، نخست نظریه به هم پیوستگی عینی الیوت را تبیین می کند؛ آنگاه اصول و پایه های نظریه را نزد ادونیس بررسی کرده؛ به نمودهای عینی و واقعی آن می پردازد؛ در پایان آن دو را منتقدانی عین گرا و از پیش گامان مکتب نقد نو، معرفی کند.
نقد کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال ششم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۳
23 - 40
حوزه های تخصصی:
حسن الدین احمد قرآن پژوه مشهور هندی، آثار گوناگونی در ساحت قرآن کریم به رشته تحریر درآورده که مهم ترین اثرش، کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن» است. این کتاب که به چند زبان ترجمه شده، مورد استقبال استادان، دانشجویان و علاقه مندان به معارف قرآنی قرار گرفته است. در این مقاله، ضمن معرفی و گزارش فصل های پنج گانه کتاب: اسلوب قرآن، صنایع بدیعی در قرآن، اصطلاحات قرآن، تعابیر قرآنی و آیات، واژه ها و نام های زیبا در قرآن؛ برخی از دیدگاه های قرآنی نویسنده به نقد کشیده شده است. کتاب حاضر از یک سو از حیث تنوع مطالب و از سوی دیگر به لحاظ فشردگی مباحث، اگر نگوییم بی نظیر است، دست کم، کم نظیر است. بررسی معارف قرآنی در این شکل و شمایل و این حجم و از زاویه مباحث ادبی و زبان شناسی کم تر مورد توجه قرآن پژوهان گذشته و حال بوده است. با این حال، وی در موارد متعددی از هدف کتاب که پاسخ به پرسش ها و شبهات جدید در حوزه معارف قرآن کریم بوده، فاصله گرفته و ضمن ارائه مطالب عمومی، از طرح مباحث تخصصی خودداری کرده و دچار اشتباهات جدی در برداشت از قرآن کریم شده است.
«نقش عناصر طبیعت و نمادپردازی در عرفان و هنر اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر اسلامی دارای گنجینه عظیمی از معانی عمیق عرفانی و حکمت الهی است؛ زیرا این هنر ریشه در بنیان های ژرف تفکری معنوی و الهی دارد. این هنر، گاه با خلق صورت های جدید و گاه با بهره گیری از تصاویر و فرم های هنری گذشته همچون ایران باستان و ایران قبل از اسلام و با نگرش و معنا بخشی مجدد به آنها به پی ریزی فرهنگی بس غنی و شکوفا در تمدن اسلامی پرداخت. متاسفانه ما در بررسی « هنر اسلامی» شاهد گستره وسیعی ای از نگرش ها و رویکردهای تاریخی در قالب « تاریخ هنر» بوده ایم و جای خالی نگرش هایی عمیق تر با نگاهی فلسفی به این هنر در بستر رویکردهای فلسفی به هنر قابل مشاهده است. در واقع تعمق در جنبه درونی این هنر و زبان رمزگونه و لسان تمثیلی آن که حاوی بنیان هایی متافیزیکی و عرفانی بوده ضرورتی انکار ناپذیر است و کاستی های فراوانی در این زمینه همچنان در محافل دانشگاهی مشاهده می شود. در این مقاله به بررسی معنای نمادین و رمزگونه این هنر پرداخته و چرایی لزوم وجود چنین لسانی را برای این هنر مورد بررسی قرار می دهیم. سپس به معنای نمادین برخی نقوش، تصاویر و همچنین تاثیر عناصر طبیعت در هنر اسلامی خواهیم پرداخت و در کنار این عناصر، برخی بنیان های عرفانی و متافیزیکی این هنر را بررسی می کنیم.
تحلیل عناصرخیالی اسطوره های عرفانی درحدیقه الحقیقه وشریعه الطریقه سنائی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره و کهن الگوهابیان کننده آرزوها و افکار جوامع بشری مملو از حکایاتی هستند، پیرامون خدایان، پهلوانان، موجودات فراطبیعی و حوادث خارق العاده که در زمان های آغازین به وجود آمده اند، و در هر سرزمینی بخشی از هویت، تمدن و فرهنگ آن سرزمین به شمار می روند. روایت های عرفانی یکی از اساسی ترین محمل ها برای بروز کهن الگوها و اسطوره ها می باشند، و اسطوره های عرفانی از بن مایه های پرکارکرد در تاریخ و ادبیات فارسی به ویژه سرودهای عرفانی هستند. به همین جهت بررسی کارکردهای معنایی و تحلیل و تفسیر آنها موجب خواهد شد؛ که خوانندگان آثار عرفانی، به درک و دریافت روشنی از این اسطوره ها در حوزه عرفان دست یابند. نگارندگان با توجه به اهمیت نماد پردازی روایت های عرفانی و لزوم تفسیر آنها برای درک متن و حصول کارکردهای روایی آن به بررسی عناصر اسطوره ای عرفانی پرداخته اند. از آن جاییکه روایت های عرفانی از تمام اجزای فرهنگی و اندیشه بشری علی الخصوص کهن الگوها بهره می برند، در این مقاله برآنیم؛ که با جستجو در حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه به بررسی کاربرد عناصرخیالی اسطوره های عرفانی به شیوه تحلیلی بپردازیم.