فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
297 - 316
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مقامات عرفانی (زهد، ذکر، شکر، خوف و رجا) از منظر فیض کاشانی و امام خمینی می پردازد. پژوهش حاضر با رویکرد مقایسه ای به مقامات عرفانی این دو عارف برجسته پرداخته است که می شود با تبیین آن ها در جامعه شیوه جدیدی از معنویت را در زندگی طبیعی مردم جایگزین کرد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، کتابخانه ای و روش پردازش آن توصیفی تحلیلی بوده است. یافته های پژوهش حاضر مبیّن آن است که با توجه به این مهم که ملّامحسن فیض کاشانی از شاگردان برجسته ملاصدرا و امام خمینی (ص) از مدرسان مکتب صدرا بودند، این دو عالم بزرگ هردو به تبیین مقامات عرفانی مذکور پرداخته اند هرچند که در برخی موارد و در جزئیات با تفاوت های همراه است. بعد از بررسی آرا و دیدگاه های عرفانی فیض کاشانی و امام خمینی روشن می شود که آرای این دو عالم درخصوص مقامات عرفانی مورد مقایسه به هم نزدیک بوده و امام از آثار فیض تأثیر پذیرفته است؛ هرچند که به علت دوره زمانی حیات حضرت امام خمینی و به دلیل استمرار و توسعه رویکردهای عرفانی توسط عرفای دیگر و بهره مندی امام خمینی از آنان، توانسته است دیدگاه های جامع تری را نسبت به عرفای قبل از خود نسبت به این مقامات عرفانی ارائه دهد.
بررسی تاریخی معتقدات، احیای طریقت قادریه و رابطه شیوخ شاخه ی برزنجی-سوله ای آن با حکومت در کردستان عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
123 - 136
حوزههای تخصصی:
خاندان سوله ای یا دولت آبادی از شعب طریقت قادریه برزنجی در سراسر منطقه کردستان محبوب و معروفند. بررسی منابع نشان می دهد بزرگان و مشایخ این طریقت با دربار قاجاریه ارتباط حسنه ای داشتند. علاوه بر آن، شیوخ این طریقت با تکیه بر عقاید صوفیانه و دیدگاه های عرفانی و تشکیلات منظم درویشی در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در میان مردم نفوذ-داشته اند. پرسش اساسی مقاله این است که چرا طریقت قادریه که در ایران عصر صفوی و افشاری از ایران طرد شده بودند، یکی از شعبه های آن معروف به برزنجی با شاخه های متعددش از جمله سوله ای به ایران بازگشته و قلمرو ارشاد خود را در سراسر کردستان پراکندند؟ این پژوهش بر مبنای مطالعه کتابخانه ای و با روش توصیفی_ تحلیلی نشان داده که طریقت قادریه برزنجی و شاخه سوله ای برخلاف اسلافشان با حکومت مرکزی ایران روابط حسنه داشته اند و زمینه را برای پذیرش کردها در مذهب تشیع هموار کرده اند.
سوانحِ زندگی و تحلیل مولّفه های اصلی عرفان بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
179 - 196
حوزههای تخصصی:
بهاءالدین ولد، پدر مولوی از عارفان سده ششم و هفتم هجری است. تنها اثر مهم برجای مانده از او کتاب معارف است که مجموعه مواعظی در تفسیر و تأویل برخی از آیات قرآن و احادیث با ذوق و مشرب صوفیانه است. در معارفِ بهاءولد موضوعاتی همچون علم باطن و علم ظاهر، عشق و تجربه دینی، سماع و شادی و خوشی عرفانی، ذکر، محبّت الهی، قرب و... به شیوه ای سلوکی، تعلیمی و تربیتی که حاکی از ذوق و تجربه عرفانی اوست به چشم می خورد. سنّت تربیت عرفانی او بیشتر مبتنی بر انجام عبادت همراه با مریدان و موعظه آن ها با بیان تعابیر و تأویلات عرفانی آیات قرآن است. او در توصیف احوالات روحانی خود با شبیه سازی آن ها با تصاویر زندگیِ روزمره آدمیان، آن-ها را برای مخاطب خود ملموس و آشنا می سازد. در عرفان بهاءولد، حقیقتِ وجود و راز و بقا و دوام موجودات به خوشی و مزه (لذّت) وابسته است. در این مقاله تلاش شده است تا گوشه ای از مهم ترین آرا و اندیشه ها و احوال این عارفِ واعظ به شیوه توصیفی-تحلیلی مورد واکاوی قرارگیرد.
طلب در شعر شاعران عارف زبان فارسی(سنایی، مولانا، سعدی، عراقی، حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
طلب، اولین مرحله از مراحل سیر و سلوک برای رسیدن به حق و مطلوب عرفان، در شعر شاعران عارف و عارف مسلک از اولین روزگارانی که عرفان به ادبیات فارسی راه یافته به انحا و اشکال مختلف نمود یافته است. سنایی پرچمدار ادبیات عرفانی از آن در مثنوی ها، قصاید و غزلیاتش بهره ها برده و سالکان را بدان فراخوانده است. اولین شاعری که به دسته بندی وادی های سلوک پرداخته، عطار نیشابوری است. وی در منطق الطیر مراحل سلوک را به هفت وادی تقسیم کرد و اولین آن ها را طلب نامید. مولانا پس از سنایی و عطار در مثنوی و دیگر آثارش آن را گسترش بیشتری داد. او آن را دردی و شوری دائمی در دل سالک می داند که او را برای رسیدن به شناخت و قرب الهی یاری می کند. سعدی نیز از شاعرانی است که درد طلب در همه آثارش نمود دارد و در غزل هایش می توان جلوه های مختلف این فضیلت عرفانی را مشاهده کرد. او طلب را بدون فضل حق نتیجه بخش نمی داند. در سراسر دیوان فخرالدین عراقی نیز شور طلب مشهود است. حافظ شیرازی نیز در این باب بر سیرت عارفان رفته و همانند صاحب نظران بزرگ عرفانی، خود و دیگران را به طلب فراخوانده و بر این باور است که هرگز نباید دست از طلب برداشت. او آمیزه ای از اندیشه عطار و مولانا را با هم دارد و وادی طلب را وادیی بسیار پرخطر می داند، در عین حال با شور و شوق مشتاقانه به سوی دوست گام برمی دارد. در این مقاله به روش کتابخانه ای و استقرائی به توصیف و تحلیل طلب در شعر شاعران مذکور پرداخته شده است.
بررسی مقایسه ای عقلانیت عملی ملاصدرا و عقلانیت ارتباطی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
305 - 324
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل مقایسه ای عقلانیت عملی صدرالمتألهین با عقلانیت ارتباطی هابرماس، با هدف بررسی میزان توانمندی اندیشه فلسفی اجتماعی ملاصدرا در مقایسه با اندیشه های معاصر و امکان توان پاسخگویی به ابهامات و مسایل آن ها، پرداخته است. نتایج حاصل بدین شرح است؛ صدرالمتألهین و هابرماس ارزش ها را ثابت تلقی کرده ولی باور به آن ها و میزان بهره وری از آن ها را با تحلیل عقلی و فلسفی ممکن دانسته اند؛ هر دو بر لزوم عقلانیت عملی و ارتباطی در جوامع انسانی تأکیدداشته و کارکرد این عقلانیت را تلاش برای رسیدن به حقیقت دانسته اند، نه درک مفهوم آن. در دیدگاه دین محور ملاصدرا عقل عملی به تنهایی، برطرف کننده موانع و اصلاح کننده انحرافات نیست، بلکه سعادت جوامع انسانی در گرو بهره وری عقل عملی از زعامت قرآن و سنت است. چنین عقلانیتی اگرچه ابزاری به نظر می رسد، در جهت تثبیت ولایت فقیه مثبت ارزیابی می شود؛ در حالی که مطابق آخرین نظریه هابرماس تا امروز درباره دین و در دیدگاه انسان محور و عقلانیت ارتباطی وی، دین غیرابزاری می تواند بستر کنش ارتباطی باشد و زیست جهان مناسبی را فراهم آورد که تفاهم شکل گرفته در آن، جامعه را به سعادت برساند.
فنا در دو سنت عرفانی با تأکید بر آثار شاه نعمت الله ولی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
1 - 21
حوزههای تخصصی:
فنا از احوال و مقامات عرفانی است که در هر دو سنت بازتاب داشته است و عرفا به تبیین و تحلیل آن پرداخته اند؛ اما برداشت صوفیه از مسئله فنا یکسان نیست و با توجه به دیدگاه های متفاوتی که هر دو رویکرد نسبت به مباحث عرفانی دارند، فنا نیز با تفاوت هایی در هر دو سنت پرداخته شده است. بر این اساس، نگارندگان در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی دیدگاه شاه نعمت الله ولی از عارفان سده هشتم و نهم هجری نسبت به فنا پرداخته اند. طبق یافته-های پژوهش، نعمت الله ولی مانند عرفای نخستین فنا را پاک شدن از اوصاف نکوهیده و تخلق به اوصاف ستوده می داند، اما طبق عرفان ابن عربی خدا و انسان را دو موجود متمایز ازهم نمی داند. وی معتقد است برای درک و معرفت الهی شناخت نفس لازم است و عارف واقعی کسی است به شناخت درست نفس رسیده باشد و با فنا در حق به بقا در ذات خداوند به مقام انسان کامل و ولی نائل شود. در این مرتبه است که وی فنا را نفی می کند و بقا را بسی برتر از فنا می شمارد.
دایره شیدایی در «حرکت حبی» از منظر هندسه معرفتی آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
83 - 97
حوزههای تخصصی:
ماهیت «حرکت»، مؤلفه ها، لوازم و گونه های آن همواره با رویکردهای فلسفی، کلامی، عرفانی و تجربی مورد عنایت اندیشمندان بوده است. دایره عشق در «حرکت حبی» ابن عربی، انقلابی در مبانی جهان شناسی نظری است. پرسش مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی نگاشته شده، کنکاش از جلوه های حرکت حبی در متن قرآن کریم است که غالباً استطرادی و اشاری تبیین شده است. دستاورد مقاله حرکت حبی را در هندسه معرفتی آیات قرآن به چهار شکل رصد می نماید: اول حرکت حبی در حق تعالی در مقام واحدیت و ظهور و اظهار، علی رغم ثبات در مقام احدیت؛ دوم حرکت حبی در انسان کامل بالفعل و حقیقت محمدیه (ص)؛ سوم در کثرات مختار و مکلف و در قالب صراط مستقیم سلوکی و چهارم در موجودات غیرمختار و غیرمکلّف و در شکل صراط مستقیم وجودی. بدین ترتیب همه قرآن کریم به عنوان مظهر کتاب تدوین و جلوه اسمای الهی، همچنین آیات خاص با اشاره ویژه به اقسام چهارگانه فوق و لایه های حرکت و تحول در آن، جلوه های حرکت حبی محسوب می شوند.
پدیدار ذهن در فلسفه مادیَمیکه از توهم تا واقعیّت!(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
453 - 470
حوزههای تخصصی:
«مادیَمیکه» یکی از مکاتب مهایانه ای است که با طرح نظریه «تهیگی» (شونیه تا)، افق معرفت شناختی و هستی شناسانه بدیعی را در تفکر هندی و بودایی موجب شده است. «پدیدار ذهن» یکی از مؤلفه های اثربخشی است که فلاسفه این مکتب، واکاوی مسائل وابسته به آن را جزو دغدغه های بنیادین خود قرار داده اند؛ حال آنکه، بررسی مستقل این مسأله از منظر پژوهشگران، حداقل در زبان فارسی، تا اندازه ای مغفول مانده است. بنابراین، پژوهش فراروی بر بنیاد این مسأله شکل می گیرد که اولاً مقصود مادیَمیکه از تهی بودن ذهن چیست؟ و ثانیاً مادیَمیکه به پشتوانه چه براهینی و بنابر کدامین اعتبار از توهم ذهن و حیث التفاتی آن دَم می زند؟ یافته های پژوهشی حکایت از این دارند که مادیَمیکه از رهگذر استدلال های انکاری گوناگونی، از جمله نفی منبع شناخت، نفی قانون علیّت، تبیین ناپذیری ابزارهای شناخت و بی اعتباری نجات شناسانه آنچه شناخت ذهنی نامیده می شود، سعی بر آن دارد، به یک اعتبار، بی بودیِ ذهن و مشارُإلیه آن را نشان دهد، هرچند به موجب قول ایشان به ساحت های دوگانه واقعیّت، الف). سَم ورتی سَتیه (واقعیّت نسبی) و ب). پرم آرته سَتیه (واقعیّت مطلق)، می توان پذیرش واقعیّت نسبی ذهن را نیز از سوی متفکران آن نتیجه گرفت. افزون بر این، از نظرگاه این مکتب به فراخور برخورداری واقعیّت از اعتبارات دوگانه، می توان از دو نوع معرفت سخن گفت. برترین نوع معرفت در این مکتب، پراجنا است که خود عنوان دیگری برای شونیه تا فرض می شود و تعیّن آن تنها با گذر از معرفت ذهنی و واقعیّت نسبی میسر می گردد.
نقش و منزلت زن از دیدگاه مذهب پروتستان؛ رهیافت ها و رهاوردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
297 - 314
حوزههای تخصصی:
«گناه نخستین» که بیانگر از بین رفتن قداست آدم و حوا بر اثر خوردن میوه ممنوعه می باشد، یکی از بنیان های اصلی مسیحیت بوده و در ابعاد وسیع مسائل الهیاتی نیز ریشه دوانده است. خوانش های مختلف از این رویداد، نظرات متفاوتی را در جایگاه و حقوق زنان به جای گذاشته است. نظریه غالب، فرودستی جایگاه زنان نسبت به مردان را اعلان می کرد، چرا که مطابق کتاب مقدس زن از دنده چپ مرد خلق شده است، شیطان ابتدا زن را فریب داد و زن مرد را فریفت تا از درخت ممنوعه بخورد. از طریق او بود که گناه وارد زمین شد. از این رو زن باید مطیع مرد باشد و حق هیچ گونه سلطه ای حتی در تعلیم و تربیت بر مرد ندارد. ولی عده ای دیگر در دوره های مختلف تلاش کردند تا از طریق براهین الهیاتی و تفاسیر جدیدی از خدا و کتاب مقدس و یا مخدوش دانستن اصالت کتاب مقدس، تساوی جایگاه زن و مرد را اثبات کنند. نتیجه این تلاش ها در کلیساهای مسیحیت، مختلف بوده است؛ مثلاً در کلیسای کاتولیک همچنان نظریه فرودستی زنان غالب است و زنان اجازه انتصاب به مناصب کلیسایی را ندارد ولی در کلیسای پروتستان منزلت زنان قدری ارتقا یافته است و در بسیاری از کلیساها زنان اجازه موعظه و عهده داری مناصب کلیسایی را دارا شده اند. این نوشتار پژوهشی توصیفی–تحلیلی است به منظور بررسی تلاش های الهیاتی و اجتماعی کلیسای پروتستان برای ارتقای جایگاه و منزلت زنان و رهاوردهای آن است.
رویکرد اگزیستانسیالیست در سینمای دینی و عرفانی برگمان با توجه به مفهوم مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
217 - 231
حوزههای تخصصی:
مرگ پیچیده ترین و اساسی ترین مفهوم در نزد برگمان و محور بنیادین و دغدغه اصلی آثارش بود، اما بایدگفت برگمان نیز مانند برسون انسان و دردها و رنج های وی را در معرض دید قرارمی دهد، او به نوعی مسیح انسان هاست. در این پژوهش نگارنده درصدد است تا به بررسی مفهوم مرگ در سینمای وی بپردازد، نتیجه پژوهش حاکی از آن است که برگمان مرگ را به صورت سفری سازنده و عبرت آموز به نمایش درمی آورد که حتماً مخاطب به هر نحوی و با هر برداشتی، علاقه مند به همزادپنداری با کاراکتر فیلم شده و با او همراه می شود. اما جاودانه ترین اثر برگمان که در آن دغدغه اصلی خود، یعنی مرگ و جستجوی خدا را به نمایش می گذارد مهر هفتم است. شوالیه ای خسته از جنگ های صلیبی برمی گردد و در جدالی نابرابر بازی شطرنجی را با مرگ آغازمی کند. در این اثر برگمان تقابلی از هنر و تمدن و طبیعت را درصحنه های گوناگون به نمایش می کشد. خلق لحظه های متفاوت از زندگی انسان هایی که هرکدام به نوعی متفاوت می اندیشند و اینکه چگونه هرکدام با مرگ روبه رو می شوند از شاهکارهای برگمان است. اوج نمایش فیلم سکانسی است که در آن شوالیه در داخل کلیسا برای کشیش اعتراف می کند و دوربین با یک نمای بسته و کات دار تصویری را نشان-می دهد که در آن مرگ با شنل سیاهش به جای کشیش نشسته است.
پُربسامدی و جایگاه معناشناختی واژگان «دل» و «عقل» در ادبیات عرفانی اسلامی (بررسی مفاهیم در فارسی و فرانسه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
77 - 98
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر ابتدا به پدیده پربسامدی واژگانی، و سپس به طور خاص به حضور پربسامد دو واژه «دل» و «عقل» در ادبیات عرفانی، در دو حوزه مطالعاتی زبان فارسی و فرانسه پرداخته شده است. با توجه به بسامد بالای این دو واژه در متون و منابع زبان شناختی عرفانی و نیز زبان عمومی، و با نظر به گستردگی لایه های معنایی آن ها، و همچنین نقش کلیدی که در درک مفاهیم عرفانی ایفامی کنند، جایگاه معناشناختی این دو واژه در دو جامعه زبانیِ فارسی و فرانسه برجسته وتحلیل و بررسی شده است: به کمک نگاه تفسیری برخی اندیشمندان حوزه عرفان اسلامی، ارتباطِ معنادار میان جایگاه شناختی این واژگان با پربسامدی شان به خوبی نشان داده شده-است: پربسامدی می تواند نشانه ای از جایگاه شناختی پایه ای و کلیدی یک واژه در کاربرد آن توسط کاربران یک زبان باشد و می تواند پژوهشگر را به سمت معانی جدید هدایت نماید.
در جست وجوی همسازی:بازسازی اجتماعی-سیاسی دستگاه فکری کنفوسیوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
39 - 62
حوزههای تخصصی:
بی تردید کنفوسیوس در زمره بزرگ ترین و تأثیرگذارترین شخصیت های تاریخ اندیشه شرق دور است. با این حال، او چنان که رویه حکمای شرق است، تعالیم خود را در قالب کلمات قصار و حکمت هایی موجز به شاگردان انتقال داد و هرگز نکوشید آن ها را، چنان که رویه فیلسوفان غرب است، در قالب ساختاری نظام مند ارائه دهد. همین امر باعث شده است تا محققان درباره شخصیت و تعالیم او اختلاف نظرهایِ جدی داشته باشند. نویسنده مقاله پیش رو مدعی است، کنفوسیوس پیش از هر چیز، یک نظریه پرداز و مصلح اجتماعی است، نه یک فیلسوف یا یک معلم اخلاق یا یک رهبر دینی. مطابق این خوانش، آموزه محوری او همسازی (هی) است و سایر اندیشه ها و تعالیم وی را باید در نسبت با این آموزه بازخوانی کرد. به اعتقاد کنفوسیوس، اگر در وهله نخست طبقه حاکم و سپس عموم مردم وظایف خود را در قبال دیگران به درستی بشناسند (جِنکْمینک)، پایبندی به وظایف خود را همچو یک تکلیف دینی قلمداد کنند (لی)، انگیزه آن ها از انجام وظایف نه کسب منفعت و سودجویی، بلکه شفقت و انسان دوستی باشد (رن)، و وظایف خود را به صحیح ترین صورت ممکن عملی سازند (یی)، انسان کامل و سرمشق (جُنتْسه) خواهند بود؛ بدین سان جامعه نیز به سامان خواهد شد و همسازی تحقق خواهد یافت.
بررسی تطبیقی دیدگاههای فلسفی مکاتب پنجگانه و دانته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب ودانته یکی از مکاتب ششگانه فلسفی هند می باشد. تعالیم این مکتب، بر تفسیر اوپانیشادها و سوتره های آنها موسوم به «برهمه سوتره» یا «ودانته سوتره» مبتنی است که توسط پنج فیلسوف و حکیم هندی به نامهای شنکره، رامانوجا، مدوه، نیمبارکه و ولبّه صورت گرفته است. با وجود آنکه مبنای تفسیر این فیلسوفان یکی است اما دیدگاه آنها در مورد مفاهیم خدا، جهان، روح، معرفت و نجات با همدیگر متفاوت است؛ مقاله حاضر با روش تطبیقی به بررسی دیدگاههای این پنج فیلسوف می پردازد و به این نتیجه رسیده است که دیدگاههای آنها از وحدت وجود تا تکثّر وجود را دربرمی گیرد و بر خلاف شنکره که دیدگاههای وی ایده آلیستی است و جهان را مایا (وهم) می داند و بر این باور است که آتمن عین برهمن است لیکن فیلسوفان دیگر به واقع گرایی متمایل هستند و برای جهان و ارواح واقعیت نسبی متمایز از برهمن قائل هستند و مایا را قوه خلاقه برهمن می دانند و معتقدند که در جریان آفرینش تغییر رخ می دهد. همچنین بر خلاف شنکره که معرفت را طریق نجات می داند فیلسوفان دیگر بهکتی (عبادت خالصانه) را نیز عامل نجات می دانند؛ در عین حال در نظر همه آنها عقل جایگاه چندانی ندارد و متون مقدس منبع اصلی معرفت برین می باشند.
عرفان عملی عین القضات همدانی و طرح موضوع اصالت اولیّه مذاهب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
327 - 346
حوزههای تخصصی:
آنچه عین القضات را از دیگر عارفان زمان خود- و حتی دوره پس از خود – متفاوت می کند، دیدگاه تأویلی او در آیات و احادیث و نوآوی های وی در مفاهیم عرفانی و آیین های مذهبی است. روش عین القضات در به کارگیری آیات قرآنی و احادیث اسلامی منحصربه فرد است؛ روشی که هنوز پس ازگذشت چند قرن می تواند برای متفکران این زمان، پیام های جدیدی به همراه داشته باشد. عرفان عین القضات اگرچه ریشه در آیات قرآن و احادیث پیامبران و اولیا دارد، اما از آن بوی کهنگی، زهد یا انحراف به مشام نمی رسد بلکه برعکس، عرفان او بسیار پویا و نو است. گویا این جوان نابغه بسیار پیش تر از زمان خود می زیسته است، افق های دورتری را می دیده و با انواع سردرگمی ها و بن بست های فکری و مذهبی متفکران آشنابوده است. این مقاله می کوشد تا پس از بررسی کوتاه مفاهیم عرفان و تصوف از نگاه متفکران گذشته و حال، به تحلیل اندیشه عین القضات درخصوص اصالت مذاهب بپردازد.
مسئله منحصر به فرد بودن دین در پدیدارشناسی کلاسیک دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
199 - 224
حوزههای تخصصی:
مسئله دین نزد پدیدارشناسان کلاسیک دین ماهیتی منحصر به فرد، متمایز و مجزا دارد که هرگز قابل تحویل به امری تاریخی اجتماعی و سیاسی نیست و باید در جایگاه و ارزش خودش یعنی دارای ذات دینی، مقدس و فرا تجربی در نظر گرفته شود. روش در اینجا به روش تحلیلی-انتقادی به نقد مبانی و مفروضات منحصربه فرد بودن دین پرداخت می شود. یافته ها؛ پیامدهای این نگاه به پدیده دین اینهاست : (1)ذات محوری که باعث تحویل کثرت به وحدت و تاریخ زدایی و تعمیم سازی از پدیدارهای دینی می شود و بدون توجه به بسترها و تفاوت های اجتماعی و فرهنگی، ساختارها و الگوهای غیر تاریخی محض مطالعه می شود. از این رو کارکرد این جهانی دین مغفول می ماند. (2)مستلزم تصور الهیاتی، ایدئولوژیکی و مدافعانه، فرض امر متعالی ، متافیزیکی و توجه به کانون دین و واقعیت وجودی آن و جایگزینی عمل دینی به جای مطالعه دین است.(3) قیاس ناپذیری، گریز از تبیین و اکتفا به توصیف محض پدیدارهای دینی و تصدیق باور دیندار درجهت حفظ جایگاه و ارزش دین و لذا محصول آن (4)یافته های شخصی، غیرواقعی دفاع ناپذیر و فاقد ارزش علمی است.واژگان کلیدی: پدیدارشناسی کلاسیک دین، دین منحصربه فرد، امر مقدس، دیندار، غیرتحویل گرایی
بررسی مقایسه ای برجسته سازی و حاشیه رانی در گفتمان عرفانی حافظ و سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
349 - 369
حوزههای تخصصی:
در این مقاله گفتمان عرفانی حافظ و سپهری در دو سطح برجسته سازی و حاشیه رانی با رویکرد کاربردشناسی و زبانشناسی بر اساس نظریه های گفتمان شناسی، بویژه نظریه گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف بررسی مقایسه ای شده است تا رازها و رازناکی های اندیشه های عرفانی، سیاسی، فلسفی و اجتماعی این شاعران بیش از پیش آشکار شود. نتایج این پژوهش حاصل «مطالعه متن» شعر حافظ و سپهری است که در مطالعات فرهنگی ادبی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این پژوهش از روش تحلیل ایدئولوژیک محتوای کیفی استفاده شده است زیرا روش های کمی تحلیل محتوا بویژه در مطالعه متن و گفتمان نتایج آماری و شمارشی را حاصل می کند که ممکن است مقصود اصلی مورد نظر پژوهندگان از این راه فراهم نشود. نتیجه آنکه حافظ، رندانه مکتب رندی گفتمان عارفانه را در حاشیه رانی و برجسته سازی برمی آفریند و سهراب با محوری انسان گرایانه و با تمایلات عرفانی و پناه جستن به طبیعت، انسان را به دگرگونی در نگریستن به هستی و رهایی از قیل و قال زمانه پرآشوب فرامی خواند.
نمود عرفان اسلامی در غزلیات شمس در سنجش با اندیشه های سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
331 - 349
حوزههای تخصصی:
ریشه عرفان اسلامی، قران است، مهم ترین جهان بینی و خداجویی است. حقیقتِ عرفانِ الهی، خداست. از لحاظ ادبی و روان شناسی بر سعادت انسان تأکید دارد. عرفان اسلامی راهی برای رسیدن به سلامت روانی، پیشرفت زندگی و کمال فکری بشر است. پس از مراوده با شمس و تأثیرپذیری از قران و حدیث، تحولی عظیم در مولانا پدیدآمد. اندیشه شمس در مولانا تأثیرگذار بوده است. مکتب شمس مثبت اندیشیدن را در عالم درون و برون می داند. این ویژگی ها در غزلیات شمس منحصر به فرد است. اندیشه مولانا و شمس که از بزرگ ترین و نام آورترین عارفان جهان هستند، ریشه در الهیات و عرفانشان دارد. ادبیات و روان شناسی به هم مربوطند، دنیای درون، ذهن و روح، موضوع عارفان، شاعران و روان شناسان مثبت گراست. مثبت گرایی شاخه مهم روان شناسی است، اندیشه را مدیریت می کند. کمتر از دو دهه قدمت دارد. از مؤلفه هایِ مهمِ مبدعِ روان شناسی مثبت گرا، مارتین سلیگمن؛ امید و شادکامی است. معتقد است روان شناسی علم شناخت توانمندی انسان است، ما قادریم زندگی را با کوچ ذهنی، بسازیم. پژوهش حاضر بررسی عرفانِ اسلامیِ غزلیات شمس با تأکید برنظریه امید و شادکامی پدر علم مثبت گرایی سلیگمن است.
عرفان و زیباشناسی نگاهی به نظریه زیباشناسانه شفیعی کدکنی در تعریف عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
113 - 131
حوزههای تخصصی:
دیدگاه شفیعی کدکنی درباره تعریف عرفان و تبیین ربط آن با زیباشناسی است. از دید او عرفان چیزی جز درک هنری از پایگاه زیبایی شناسانه به دین نیست که در قالب تخیل و رمز و تمثیل ارائه شده است. این مقاله در بررسی و نقد مبنایی و بنایی این دیدگاه با ارجاع به مباحث پایه ای همچون ماهیت دین و تجربه دینی و تجربه عرفانی و رابطه ذهن و زبان و امر واقع نگاشته شده است از دیدگاه ناقد، این نظریه مبتنی بر نگاهی کاملاً صورت گرایانه و ناظر به سبک است؛ نگاهی زبان محور که از منظر آن، جهان بیرون از زبان امری است فاقد معنا و کشف صوری عارفان نیز، خلق عوالم روحی جدید از طریق زبان. از منظر ناقد این دید فاقد تحلیلی درست از رابطه معرفت عرفانی و امر واقع و نیز معرفت عرفانی و زبان است، همچنان که واجد نقیصه تحویل گرایی و مبتلا به اشتباهاتی از جمله مغالطه کنه و وجه و در نهایت تهی کردن عرفان از مهم ترین بعد آن یعنی معرفت است.
بررسی تطبیقی شخصیت حماسی «کرنه» و «سهراب» در مهابارته و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، وجوه شباهت و تفاوت بین دو شخصیت حماسی معروف و محبوب کرنه در مهابارته و سهراب در شاهنامه فردوسی را بررسی و تطبیق نموده است. سهراب در زمینه های گوناگونی به یکی از شخصیت های پهلوانی مهابارته به نام کرنه شباهت دارد. مقاله حاضر با استفاده از روش تطبیقی و با هدف دست یافتن به وجوه شباهت و افتراق کرنه در مهابارته و سهراب در شاهنامه نوشته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که هر دو شخصیت مذکور، با مسیر زندگی و ویژگی-های قهرمانی و تراژیک مشابهی مواجه اند. برای مثال هر دو در جنگ، دلاوری ها و مهارت های بی نظیری نشان می دهند، بعد از تولد، دور از پدر زندگی می کنند، هویت پدرشان از آنها مخفی می ماند، نشان و هدیه بارز از طرف پدرشان دارند، برای یافتن هویت و جایگاه واقعی خود دست و پنجه نرم می کنند، ناآگاهانه به دست عزیزان خود می میرند و در نهایت تقدیر، سرنوشت تراژیک و بسیار غم انگیزی را برای آنها رقم می زند. می توان گفت چنین شباهت هایی می تواند برآمده از هم ریشه بودن فرهنگ و تمدن هند و ایران و سابقه مشترک قومی و نژادی آنها باشد. علاوه بر این تبادلات فرهنگی و ادبیاتی ایران و هند باعث شده تا الگوها، نقش آفرینی ها و مفاهیم فرهنگی مشترکی بین این متون شکل گیرد که کرنه و سهراب به نوبه خود نمونه ای از این مفاهیم مشترک محسوب می شوند.
مقایسه تطبیقی جلوه های عشق و عرفان در شعر سعدی و میر گل محمد خان زیب مُگسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
225 - 248
حوزههای تخصصی:
عشق و عرفان از مضامین پر بسامد ادب فارسی است که شاعران در دوره های مختلف ادبی به آن پرداخته اند. سعدی از شاعرانی است که دیوان وی سرشار از این مضمون بوده و عشق و مضامین عرفانی به همراه حواشی آن و توصیف عاشق و معشوق و ویژگی های آنان در غزل وی نمود فراوانی دارد. گل محمد خان زیب مگسی از شاعران بلوچ معاصر است که در مجموعه اشعار خود با نام های خزینه الاشعار و زیب نامه در موضوعات مختلف طبع آزمایی کرده است. در این مقاله درونمایه عشق و عرفان، در اشعار سعدی و این شاعر زبردست معاصر مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. زیب مگسی شاعر قرن چهاردهم هجری قمری است و با دوران سعدی فاصله بسیار دارد؛ اما وی از شاعران پیش از خود بهره برده و در کتاب خزینه الاشعار مخمسات خود را با تضمین غزلیات شاعران پیشین سروده است. از این رو وصف عشق ، عاشق و معشوق در شعر وی همانند شاعران کلاسیک بوده و تفاوت چندانی ندارد. وی نیز همانند سعدی عاشق را زار و نزار و نالان توصیف نموده و معشوق شعر وی بی وفا و جفاکار است و عاشق همواره در هجران به سر می برد. عشق حقیقی نیز در اشعار وی نمود بسیاری دارد و در غزلیات عرفانی او محبوب حقیقی خداست و با واسطه راهنمایی پیر می توان به کمال رسید. مقایسه کاربرد اصطلاحات عرفانی دو شاعر نشان دهنده بسامد بیشنر مضمون .حدت وجود، کرامت، پیر و نفس ستیزی در شعر گل محمد و بسامد بیشتر مضمون جبر و اختیار و تسلیم و رضا در شعر سعدی است که خود بیانگر سلطه عشق عرفانی در شعر سعدی است.