مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
سهراب
نقد پیش درآمد داستان رستم و سهراب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فردوسی معمولا سرآغاز پاره ای از داستانها را به گونه ای سروده است که خواننده از همان آغاز فضای کلی داستان را پیش چشم می آورد. چنین آغازی را که در شاهنامه تحت عنوان « خطبه داستان» یا «پیش درآمد» نام نهاده اند. به غیر از داستان رستم و سهراب، در داستانهای رستم و اسفندیار، سیاوش، فرود و ... نیز به چنین پیش درآمدهایی برخورد می کنیم که در هر یک، سرآینده به نوعی مسیر و محتوای کلی داستان را در ذهن خواننده مشخص می کند.شاعر حماسه پرداز در پیش درآمد داستانه بینش خود را نسبت به شخصیت های اصلی داستان بازگو می کند و آنها را در تراز وی نقد قرار می دهد تا خواننده با سر نخ هایی حکایت را پی گیری کند. بدیهی است که در این صورت خواننده از خالی الذهن بودن خارج می شود و با همان اطلاعات و با شوق و ذوق مضاعف داستان را به مطالعه می گیرد.ما در این مقاله به چگونگی حاکمیت تقدیر و شیوه ابهام سازی شاعر که از شگردهای داستان پردازی می باشد، پرداخته ایم.
بررسی تطبیقی ایزد باد با رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ما در اساطیر ایران با دو آفرینش مواجهیم: یکی آفرینش اهورامزدا که از گوهر نور است و دوم آفرینش اهریمن که از گوهر تاریکی است. ایزد وای (ایزد فضا، مکان، و باد) ایزدی دو چهره است که هر دو گوهر روشنی و تاریکی را در خود دارد و از هر دو آفرینش خرد مقدس و خرد خبیث برتر است. در این مقاله، ایزد باد به اجمال بررسی می شود؛ سپس، برپایة مندرجات شاهنامه نشان داده می شود که پهلوانان از گوهر ایزد وای و حاصل آمیزش نور و تاریکی اند و از هردو کشور ایران و توران به منزلة نماد سرزمین های اهورایی (پردیس نور) و اهریمنی (دوزخ تاریکی) برتر ند. درادامه، شخصیت رستم به مثابة نماد پهلوانی بررسی می شود تا شباهت او با ایزد باد نشان داده شود و به این نتیجه می رسیم که سهراب نماد گرایش ظلمانی ایزد باد است.
سام/ سهراب و زال/ رستم: نبرد پدر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیمای تهمینه در روایت های حماسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهمینه یکی از زنان نامور شاه نامه ی فردوسی است و در داستان رستم و سهراب، نقش به سزایی از خود ایفا می کند. با این حال در شاه نامه، به سرنوشت تهمینه پس از مرگ سهراب، اشاره ای نشده است. این امر سبب شده است که در ادوار بعد، داستان پردازان و راویان داستان های حماسی، درباره ی فرجام کار تهمینه، به آفرینش داستان هایی دست بزنند. این داستان ها در دو دسته قرار می گیرد: روایت نخست؛ آن است که بر پایه ی آن، تهمینه به سوگواری سهراب می پردازد و سرانجام پس از گذشت یک سال، در غم فرزند خود، از دنیا می رود. برپایه ی روایت دیگر، تهمینه در کین خواهی سهراب، به سیستان حمله ور می شود؛ امّا سرانجام با رستم آشتی می کند و از پیوند آن دو فرامرز به دنیا می آید. از تازش تهمینه به سیستان، دو روایت منظوم کوتاه و بلند در دست است که از آن ها با نام های «تهمینه نامه ی کوتاه» و «تهمینه نامه ی بلند» یاد می کنیم. بررسی تهمینه نامه ی بلند و نیز خویشکاری تهمینه در روایات حماسی ایران، موضوع این مقاله است.
مقایسة نبرد پدر و پسر در داستان های «رستم و سهراب» و «کوراوغلو و کرداوغلو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت فرهنگ، اندیشه، ذوق، عاطفه، آرزوها، باورها و عقاید ملت ها تطبیق آثار ادبی زبان های مختلف است. در بررسی اساطیر جهان به افسانه هایی برمی خوریم که مضمون آن ها نبرد پدر و پسر است. بعضی از این اسطوره ها به پدرکشی و بعضی دیگر به پسرکشی می انجامند؛ اما بخشی از آن ها مطابق با خواست مخاطبان داستان- که دوست دارند فرجامی نیکو برای قهرمان داستان رقم بخورد- طرح ریزی شده اند. وجود شباهت های زیاد بین این قبیل داستان ها سؤالی را مطرح می کند که آیا این مضمون، خاستگاه واحدی داشته یا داستان بومی هر کشور است. این مقاله به بررسی اسطوره «رستم و سهراب» و «کوراوغلو و کرداوغلو» - از حماسة ملل ترک زبان- می پردازد. صرف نظر از اختلافات جزئی که در آغاز و پایان داستان ها وجود دارد، درصد بالای تشابهات آن ها این ذهنیت را القا می کند که داستان «کوراوغلو و کرداوغلو» براساس شاهنامه فردوسی پرداخته شده است. نتایج حاصل از بررسی اشتراکات و تفاوت های موجود از نظر پیرنگ، تناظر شخصیت ها، انگیزه ها و کشمکش های موجود در دو داستان مؤید این ادعاست.
بررسی داستان رستم و سهراب با رویکرد اخلاق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار،بررسی داستان رستم وسهراب با توجه به فضایل اخلاقی در اندیشه ارسطو است. فضیلت از نگاه ارسطو،ملکه اخلاقی ستوده ای است که میان دو حد افراط وتفریط جای دارد؛شجاعت،صداقت،بزرگ منشی،درستکاری در شمار این فضایلند. دراین مقاله،پس از نگاهی کوتاه به رویکرداخلاقی ارسطو در زمینه فضایل اخلاقی،این فضایل در داستان رستم وسهراب،بررسی شده اند. تحلیل داستان رستم وسهراب از این نظر،نشان دهنده تناظری قابل اعتنامیان صفات اخلاقی و رفتاری شخصیت های داستان با فضایل اخلاقی ارسطویی است و علاوه بر این،مؤید اهمیت اصول اخلاقی در شاهنامهومنش پهلوانان ایرانی حتی با توجه به رویکردهای مهم فلسفی در این زمینه است؛چنانکه رفتار شخصیتی مانندسهراب،انطباقی قابل توجه بافضایل اخلاقی ارسطویی دارد.
بررسی روایتی منظوم از پایان زندگی برزو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آوازه و شهرتی که داستان رستم و سهراب در میان مردم داشت و نیز پایان غم انگیز این داستان، سبب شد داستان هایی به تقلید از آن ساخته شود که برزونامه یکی از آن ها است و روایت های متعدّدی از آن، به نظم و نثر باقی مانده است. ساختار برزونامه ها از نظر ویژگی های حماسی، حوادث، قهرمانان داستان با یک دیگر تفاوت های چشم گیری دارد. با بررسی روایت های برجای مانده از زندگی برزو، می توان حوادث زندگی او را از کودکی تا هنگام مرگ دنبال نمود و به یک طرح کلّی دست یافت. نکته ی در خور توجّه این است که در متن برزونامه های منظوم موجود، اثری از مرگ برزو نیست و تنها در روایت های عامیانه است که می توان اشاره های متعددی از چگونگی مرگ او به دست آورد. وجه مشترک این روایات این است که برزو پس از مرگ رستم و اغلب در دوران کین خواهی بهمن، به دست دیوان کشته می شود. یگانه روایت منظومی که از مرگ برزو در دست داریم روایتی است از نبرد او با مهراس دیو که به برخی دست نویس های شاه نامه الحاق شده است. در این مقاله نخست مهم ترین پهلوانی های برزو را در چهار دسته روایات مجزا که از او برجای مانده است برمی شماریم سپس به بررسی روا یتی منظوم از پایان زندگی او و زمان احتمالی پیدایش آن می پردازیم.
سهراب و رستم ماثیو آرنولد: پیوندی میان شاهنامه و ایلیاد.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می توان گفت که سهراب و رستم ماثیو آرنولد، در کلیّات متأثر از شاهنامه و در نحوه بیان، توصیفات، تشبیهات، سنن ادبی و حماسی، کاملاً تحت تأثیر ایلیاد است. آرنولد بسیاری از قسمت های اساسی داستان را از قبیل گم شدن رخش، عاشق شدن تهمینه، اسارت هجیر، درگیری رستم با کاوس، خواستن نوشدارو و... را حذف و بعضی از موارد را مانند نحوه کشته شدن سهراب، آگاهی رستم از جنسیت فرزند و... تغییر داده است و اگرچه در اکثر مواقع به پی رنگ و کلیّت داستان لطمه زده، در مواردی نیز کاستی های «رستم و سهراب» فردوسی را برطرف کرده است، با توجه به این که در دو داستان، بنا بر وجود حداکثر شباهت هاست، در این مقاله فقط به بعضی از اختلافات اشاره شده و بیشتر از هرچیز، به تأثرات ماثیو آرنولد از ایلیاد خواهیم پرداخت که از دید منتقدان پنهان مانده است.
تحلیل بیتی از رستم و سهراب بر مبنای روایت نقّالان و شاهنامة کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان «رستم و سهراب» فردوسی یکی از مشهورترین داستان های حماسی جهان است. این داستان با همة زیبایی و ارزش هنری و ادبی، از سهوهای هنری و داستانی برکنار نمانده است. این سهوها خواه از منابع فردوسی، خود فردوسی یا نساخان شاهنامهبوده باشد، تفاوتی ندارد. در این مقاله مشخصاً به نحوة پرسش سهراب از مادرش تهمینه، دربارة اصل و نسب خود، پرداخته شده است. سهراب بدون مقدّمه و درنهایت خشم، نام پدرش را از مادر می پرسد و با بی شرمی او را به قتل تهدید می کند. در نسخ مختلف شاهنامهجواب قانع کننده ای برای این پرسش نیامده است. امّا در روایت نقّالان و شاهنامةکُردی به بایستگی، دلیل اصلی این سؤال مطرح شده است. زور و توانایی فوق العادة سهراب در بین هم سالان، باعث می شود که هم بستری یک شبه و نامرسوم رستم و تهمینه را بهانه کنند و او را مولودی نامشروع بخوانند، سهراب از این انتساب به خشم می آید و با عصبانیّت و تهدید، راز تولّد خود را از مادر جویا می شود.
تحلیل تطبیقی سهراب در شاهنامه و ببهروواهن در مهابهارات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهراب یکی از شخصیت های اسطوره ای حماسه ملی ایرانیان، شاهنامه، از وجوه متعدد، شباهت های فراوان با «ببهروواهن»، شخصیت حماسه مهابهارات دارد. مشترکات و مشابهات این دو در زمینه های گوناگونی قابل بررسی است. ریشه مشترک نام هر دو شخصیت، نسب نامه خانوادگی، سرگذشت مشابه، داستان ازدواج پدر و مادر این دو با نکات و جزئیات مشابه، اقامت هردو نزد خانواده مادری و به دور از پدر، نقش یک اسب ویژه در پیش برد داستان، رویارویی با پدر در میدان نبرد پس از سالیان بسیار، نقش نیروهای فراطبیعی در داستان، کشته شدن یکی از طرفین جنگ در آوردگاه و کوشش برای به دست آوردن نوش دارو، از شاخص ترین اشتراکات این دو شخصیت حماسی ایران و هندوستان به شمار می آیند. با این حال با بررسی ژرف و دقیق سرگذشت سهراب و داستان ببهروواهن، به وجوه افتراق قابل توجهی نیز بین دو شخصیت دست می یابیم که حتا گاه مسیر دو داستان را به طور کلی از یک دیگر متمایز می کند و سرنوشت های کاملاً متفاوتی را برای این دو شخصیت رقم می زند. نویسندگان در این پژوهش درصدد هستند تا با بهره گیری از شیوه تطبیقی، وجوه اشتراک و افتراق میان این دو شخصیت را بررسی کنند و به این پرسش پاسخ دهند که مبانی اشتراک و اختلاف مهابهارات و شاهنامه در داستان های مربوط به این دو شخصیت کدام است؟
تحلیل ساختار داستان های سهراب، سیاوش و فرود بر اساس نظریه استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لوی استروس، مردم شناس فرانسوی، برای شناخت ساختار اسطوره ها، آن ها را به واحدهای سازنده تجزیه می کند و می کوشد با چینشی جدید، دلالت های پنهان آن ها را کشف کند. در پژوهش حاضر با استفاده از نظریه استروس و با روش توصیفی تحلیلی، ساختار داستان های سهراب، سیاوش و فرود تحلیل شده است. سه قهرمان یادشده، از پهلوانان دورگه شاهنامه هستند که علاقه به سرزمین پدری و خدمت به سرزمین مادری از ویژگی های مشترک آن هاست. تقابل های دوگانه خودی/بیگانه (ایرانی/انیرانی)، پدر/پسر و پدرسالاری/مادرسالاری، سه تقابل مهم این داستان هاست که در بروز تراژدی نقشی مهم دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که اقامت قهرمان در سرزمین مادر که تقابل خودی/بیگانه را پدید می آورد، مهم ترین عامل در سرنوشت اوست. هم چنین در داستان سهراب و فرود، برخورد و مبارزه با قهرمان دورگه از نبرد با دشمن اصلی مهم تر است و اعمال به ظاهر اتفاقی ایرانیان منجر به مرگ قهرمان می شود. این امر به سبب تقابل تفکر مردسالار ایرانی در برابر تفکر مادرسالار فرهنگ های دیگر است.
تعالی جویی (سوبلایم)در اشعار سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهراب با توجه به پیشرفت های تکنولوژی در چند دهه اخیر و از خود بیگانگی انسان،دیدی عمیق نسبت به مسائل جهانی دارد .اشعارش بیانگر معضلات وتناقضات عجیب وغریب در جهان پیشرفته ی معاصر است . با ایجاد تقارن ، زمین و فرازمین،گذشته و حال را چنان به تصویر کشیده است که در ذهن جستجوگر وتعالی طلبش، اهمیت با گذشته است .آن چنان، بیدار و همه جانبه، تعالی جوست که نیازی به اغراق ندارد زیرا از صافی تعقل جزیی نگری می گذرد تا پیام خود را با شگفتی هرچه تمامتر ابراز نماید .ﺩﺭﻭﻥﮔﺮﺍیی ﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﻃﺒیﻌﺖ ﺭﺍ ﻣیﺗﻮﺍﻥ ﻣﻬﻢﺗﺮیﻦ ﻭیﮋﮔی ﺷﻌﺮ ﺍﻭ ﺩﺍﻧﺴﺖ؛ که ﻣﻠﻬﻢ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻭیﮋﮔی ﻋﺮﻓﺎﻥ ﻭ ﺭﻣﺎﻧﺘیﺴﻢ اندیشه ی اوست که درنهایت سیر به تعالی را انتظار می کشد. مسئله این است که آیا سهراب در سروده هایش ،بیشتر به مفید بودن اشعارش می اندیشد ،یا شگفتی انگیزی آن؟هدف سهراب (فرضیه)، ازبه کارگیری تصویرهای پیچیده ، برای خلق شگفتی ،تعالی ،القای عاطفی وهیجانات روحی است تا خود وخواننده را به ماورای دیگری سوق دهد . اهمیت موضوعبررسی شباهت تعالی گرایی چند جانبه ی سهراب با نظریه های ،لونگینوس1 ، بورگ2 و کانت 3می باشد .به معنی دقیق تر، سهراب به عشق عرفانی بی حدو مرز ،بدون شکل وقالب با عمقی اعجاب انگیز می اندیشد .
نگاهی به تمثیل در شعر نیما، اخوان و سهراب
حوزه های تخصصی:
تمثیل یکی از اصطلاحات رایج در ادبیات ایران و جهان است که علیرغم بسامد بالا و پیشینه غنی، به سبب برخی شباهت ها با دیگرآرایه های ادبی نظیر نماد، رمز، کنایه و حتی تشبیه و استعاره، درخصوص معرفی دقیق آن میان صاحب نظران و ادبیان اختلاف نظرهایی وجود دارد. ازاین روی باید اذعان داشت که در دوره های مختلف و براساس مکتب های فکری و شعری موجود، کارکرد و تعریف تمثیل دچار دگرگونی ها و به تبع آن آفرینش آثار گوناگون شده است. در این جستار به روش تحلیلی- توصیفی به بررسی کارکردهای تمثیل در شعر سهراب، نیما و اخوان پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نمود نمادگرایی و بهره گیری از تشبیه و استعاره که زیرمجموعه های تمثیل هستند در آثار سهراب و اخوان در مقایسه با آثار نیما پررنگ تر است؛ زیرا این دو شاعر اغلب از تمثیل برای بیان دردهای اجتماع و ناملایمات جامعه بهره گرفته اند.
تطور بیان تمثیل در داستان رستم و سهراب شاهنامه حکیم فردوسی
حوزه های تخصصی:
در نگاه طولی ومطالعه ی مکرر در داستان رستم و سهراب ونظر به اهمیت این داستان از شاهنامه ی فخیم فردوسی حکیم انجام این مهم پژوهشی لازم آمد که انواع تمثیل در جوف این داستان معین و متبین وتفسیر و آشکار گردند. پژوهنده پس از مطالعه طولی اثر با دیدگاه فنی و لفظی به این نتیجه رسیده است که داستان رستم وسهراب که از دیالوگ های طولانی میان قهرمانان تشکیل شده، تابلویی از صنایع بدیعی، بیانی و زیباشناختی مخصوصاً در زمینه ی تمثیل به شکل های گوناگون در بستری از کاربردهای استعاری آنیمیسم و فورگراندیک، (کاربرد همه ی صنایع بدیعی وبیانی برای بهتر بیان کردن اثر ادبی در داستان های شاه نامه در این داستان مشهود است) و تشبیه، کنایه، مجاز، حس آمیزی، لف و نشر و ارسال المثل است. آنچه در این داستان بروز وحضور بیشتری دارد گونه های مختلف اغراق مبالغه وتبلیغ است البته در داستان های دیگر شا هنامه هم حضور این صنایع جزو شاکله ی اصلی داستان های حماسی شاهنامه هست ونیز تشبهات مرکب توصیفی برگرفته از مشهودات از نوع حسی به حسی آمیزی به وفور کاربرد دارد که در داستانهای دیگر شاهنامه به این کثرت وگستردگی نیست. ضرورت این تحقیق فهم و درک بهتر تمثیل های بکار رفته در داستان رستم و سهراب برای پژوهندگان با بهره بردن از صنایع بدیعی و بیانی بمنظور درک بهتر محتوایی این رزم نامه شاهنامه است. این جستار بصورت کتاب خانه ای و توصیفی-تحلیلی و با توجه به ابیات شاهنامه فردوسی حکیم در طول داستان رستم وسهراب صورت پذیرفته است و هدف تنوع این کاربردهای گسترده نشانه پرورده بودن مطلب و عمق بخشیدن به آن در بازخوانی های مکرری است که فردوسی حکیم در مدت بیش از سی سال از سال 369 تا 402 انجام داده است.
اودیسه و رستم و سهراب در بوته نقد تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
11 - 31
حوزه های تخصصی:
دو حماسه ی بزرگ ادبیات جهان یعنی حماسه ی هومری که شامل ایلیاد و اودیسه است و حماسه ی فردوسی یعنی شاهنامه، دارای وجوه افتراق و اشتراک بسیاری است که با توجّه به اهمیّت شخصیّت پردازی در حماسه، مقاله ی حاضر به نقد این دو حماسه از نظر شخصیّت پردازی اختصاص دارد. در بخش اوّل به شیوه ی رفتار اجتماعی پهلوانان در دو حماسه که شباهتهای فراوانی به یکدیگر دارند ، پرداخته شده است. اهمیّت و تأثیر شخصیّت خدایان در حماسه ی یونانی و از طرفی وجود کاملاً متفاوت خدا در شاهنامه، بخش دوم را به خود اختصاص داده است. و در بخش سوم اهمیّت و نقش کلیدی زن در حماسه یونانی و از سوی دیگر نقش منفعل و کمرنگ زنان در شاهنامه، مطرح شده است. بخش چهارم را بررسی شخصیّت کودک در دو حماسه تشکیل داده است و در پنجمین بخش نقش خنیاگران و سرودخوانان دوره گرد در روند حوادث و رویدادهای این دو اثر مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
قربانی فرزند در دو داستان رستم و سهراب و حضرت ابراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
143 - 154
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی دو اثر «رستم و سهراب» اثر ابوالقاسم فردوسی - شاعر قرن چهارم - و داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل از منظر قرآن پرداخته است. هدف از این تحقیق آشکارساختن نمودهای مفهوم لویناسی مسئولیت در رابطه بین فرزندکشی توسط شخصیت های اصلی این آثار، رستم و حضرت ابراهیم ، و تردیدهای اخلاقی است. این تحقیق بر آن است که نشان دهد که آیا عمل فرزندکشی توسط شخصیت های اصلی از منظر اخلاق توجیهی دارد یا خیر؟ بدین ترتیب آثار با توجه به نظریه اخلاق از دیدگاه امانوئل لویناس مورد تحلیل محتوایی قرار گرفته اند. این تحقیق نشان می دهد که چگونه عمل فرزندکشی علی رغم مذموم بودن آن در شرایط خاص امری اخلاقی محسوب می شود.
الدراسه المقارنه لوجهات النظر الوجودیه فی شعر شاملو و سهراب سبهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
1 - 12
حوزه های تخصصی:
در میان مکاتب فکری-فلسفی، فلسفه اگزیستانسیالیسم،بی گمان یکی از پرنفوذترین این مکاتب بوده که بر آراء افکار کسانی چون هدایت،آل احمد،فروید و...تاثیری عمیق گذاشت.احمد شاملو و سهراب سپهری از جمله کسانی بودند که در بخشی از دوران آفرینش ادبی شان از این اندیشه تاثیر پذیرفتند.تاثیر پذیری شاملو از فلسفه اگزیستانسیالیسم را می توان در اشکال زیر دانست:در حوزه فلسفی –محتوایی که شاملو بیشتر به اندیشه های سارتر چشم دارد،در حوزه سیاسی ،اندیشه های کامو کانون توجه اوست و در حوزه ادبی،نیز به علت نزدیکی آراءسارتر و کامو به یکدیگر شاملو اگر نه تاثیر پذیر،اما موافق با آراء آنان است. سهراب سپهری شاعری با تفکرات اگزیستانسیالیستی به معنای واقعی امروزی نبوده اما نظام هستی شناسی در آثار او بویژه در سراسر منظومه «صدای پای آب» در یافتنی است و تفکر او در این منظومه جنبه هستی شناسیک دارد،باور های مکاشفه ای سهراب باعث شده تا شالوده این منظومه او در دو قابلیت ،یعنی ، سطح بیرونی که توصیف طبیعت و عناصر آن است و سطح درونی و نهفته که بیان مفاهیم فلسفی و معرفت شناختی عناصر است،پدید آید. نگارنده در این پژوهش ، با مقایسه اشعاری فلسفی از شاملو و سهراب به این نتیجه رسیده که درون مایه های فلسفه اگزیستانسیالیستی با شدت و ضعف در شعر این دو شاعر دیده می شود.
نقد و بررسی «فرزند زمان خود بودن» در سه قله شعر معاصر (سهراب سپهری، احمد شاملو و اخوان ثالث)
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
77 - 100
حوزه های تخصصی:
با توجه به دیگرگون بودن فضای شعر و شاعری قرن معاصر و دانایی و توانایی مردم زمانه، حرف از جنس زمان زدن و ... بخصوص برای شاعران با توجه به ترس و یأسی که بنا به خفقان و ... بر جامعه سایه افکنده بود، سخت بود اما چگونه گفتن با بی تفاوتی و نگفتن فاصله دارد.با نقدهای عالمانه یا مغرضانه ای که درباره ی سهراب سپهری و شاملو شده است و با فرض اینکه یکی با دهان آتشین و دیگری محو در سبزی و طراوت طبیعت در این پژوهش برانیم که مسأله اومانیسم و فرزند زمان خود بودن را با توجه به زیر مؤلفه های شاعر زمانه بررسی نماییم و از آنجایی که دو ضلع این پژوهش یکی افراط و دیگری تفریط می نمود در صدد پلی بینابین بودم که این ناهمگونی را کمی همگون نماید و ترجیح دادم ضلع سوم این پژوهش اخوان ثالث باشد.بنابراین در این پژوهش نقد و بررسی مؤلفه های زمان خود بودن ؛ سهراب،شاملو و اخوان را در سروده هایشان پی گرفته ایم و به نتیجه ای قیاسی در این باره رسیده ایم.