مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معارف
معارف بهاء ولد از جمله نثرهای صوفیانه فارسی است که به دلیل سبک منحصر به فرد و اسلوب بیانی خاص در توصیف عوالم روحی و احوال عرفانی نویسندهاش، برجستگی و امتیازی خاص یافته است. این اثر که یادداشتهای تنهایی بهاء و نیز دفتر ثبت شادیها و احوال روحانی وی است از منظری زیباشناختی دارای جلوهها و ویژگیهایی است که نه تنها در چارچوب بوطیقاهای (نظریههای ادبی) کهن نمیگنجد بلکه بررسی دقیق آن را از دیدگاه نظریههای ادبی جدید - از جمله صورتگرایی - پذیرفتنی و منطقیتر ساخته است. صراحت و صمیمیت در بیان عواطف روحی و مکنونات قلبی، ابهام شاعرانه و عادت ستیزیهای زبانی و معنایی در بیان عوالم رازناک روحی، الهامها رؤیتها و مکاشفهها، گریز از زبان علمی و رسمی و نگارش خود به خود یادداشتها بدون طرح و اندیشة قبلی، جهشها و چرخشهای ناگهانی کلام، صور خیال تازه و بدیع، همه و همه از دیدگاه صورتگرایان، جزو شگردهایی است که از زبان خودکار و معیار, آشنایی زدایی کرده، موجب شاعرانگی زبان اثر میگردد. این مقاله جنبههای زیباشناختی معارف را از این دیدگاه مورد بررسی قرار داده است.
مناسبات بینامتنی معارف بهاء ولد و مثنوی معنوی از منظر داستان پردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معارف بهاءولد از جمله متونی است که بر اندیشه و کلام مولوی بسیار تاثیرگذار بوده است. دلبستگی مولوی به این اثر موجب شده است هیچ یک از آثار وی از تاثیر معارف بی بهره نباشد. با این همه به نظر می رسد مثنوی معنوی بیش از سایر آثار جلال الدین، تحت تاثیر ساختاری و محتوایی معارف قرار گرفته باشد. نوع مطالب طرح شده در مثنوی و شیوه بیان ارتجالی و غیر تداعیهای متعددی که در آن صورت می گیرد به معارف بهاءولد شباهت بسیاری دارد. در این مقاله، مشابهتها و مناسبات بینامتنی معارف و مثنوی صرفا از دیدگاه داستانپردازی بررسی شده است. غیر از داستانهایی که مولوی مستقیما از معارف اخذ کرده و به تناسب ذوق داستانپردازانه اش پرداخت هنرمندانه تری در آن صورت داده است، موارد دیگری نیز وجود دارد که از این دیدگاه قابل بررسی است: استفاده داستانی از شخصیتها و گفتارهای مطرح شده در معارف، تلمیحات و اشارات داستانی مشترک، تعلیقها و گسستهای ساختاری، التفات موضوعی یا چرخشهای ناگهانی در کلام و شیوع بلاغت منبری.
ادراک ژرف لذات وتحصیل کمال مزه ها
حوزه های تخصصی:
بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد(628-545 ق )نویسنده کتاب معارف و پدر مولانا جلال الدین محمد بلخی است. محورهای عمده فکری بهاءولد را می توان در سه رکن ((خداشناسی‘جهانشناسی‘انسانشناسی))متمرکز ساخت. این مقاله پس از اشارای گذرا به گزیده افکار بهاءولدپیرامون خداشناسی و جهانشناسی ‘یکی از مسائل انسانشناسی او تحت عنوان ((ادراک ژرف لذات و تحصیل کمال مزه ها)) می پردازد. او علیرغم اینکه عارفی وارسته و متقی بود‘به فقه حنفی باور داشته و طریقه اشعری را الگو قرار داده است . میل وافری به ادراک تمامی صور حیات و چشیدن ژرف لذات دنیوی دارد (که آنها را صوری از جمال الهی میداند) این ویژگی به بنده این اجازه را داد که افکار او را با آندره ژید(1869-1951)مقایسه کنم و مشابهتهای این دو روح تشنه و وجوه تمایز آندو را بیرون کشم.بهاءولد سرچشمه لذات ‘ عشق و شهوات را کوهسار عرش الهی می داند و آنرا وسیله ای برای شناخت بیشتر پروردگار تلقی می کند.
ابوالهذیل علاف(226-135ه=840-752 م)فیلسوف معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالهذیل ، اولین متفکر و متکلم مسلمان است که از طریق مطالعه ترجمه های عربی آثار فیلسوفان یونان از اصول و قواعد فلسفه اطلاع یافته و درمسائل فلسفی عصرش تامل کرده و کتاب و رساله نوشته و به لقب با شکوه «فیلسوف معتزله»مشهور شده است، اما آثار وی از بین رفته و آنچه ما از عقاید و افکارش می دانیم از نوشته های دیگران است.ابوالهذیل ،متفکری نیرومند و جامع بوده و علاوه بر مسائل کلامی به مسائل مربوط به انسان و طبیعت نیز اهتمام ورزیده ودرباره اختیار و آزادی انسان و اجسام و اعراض و حرکت و سکون و سایر مسائل فلسفی اندیشیده و به اظهار نظر پرداخته است.او اولین متفکری شناخته شده که درعالم اسلام از «جزء لایتجزی»و یا«جوهرفرد»سخن گفته و جسم را مرکب از جواهر فرددانسته است.او علاوه بر قدرت و قوت اندیشه، مناظر ومجادلی بسیار نیرومند و قوی بوده و در یان فن، کمتر کسی یارای برابری با وی را داشته است.ابوالهذیل پیروانی یافت که به «فرقه هذلیه یا هذیلیه»معروف شده اند.
شیوه های تفسیر و تاویل آیات قرآن کریم در معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب معارف بهاء ولد دربرگیرنده آیات فراوانی است که وی در فصول گوناگون کتاب به تفسیر و تاویل آن ها پرداخته است. در این مقاله، پس از مقدمه ای درباره تفسیر و تاویل، به رویکرد های تفسیری و تاویلی معارف به قرآن کریم می پردازیم. به این منظور، خاستگاه کلامی این رویکردها و شیوه های تفسیر و تاویل نزد بهاء ولد، همچنین شرایط آن از نگاه وی، به همراه بعضی از نکته های انتقادی مطرح شده است.
تأثر مولانا از بهاء ولد در مقولة روح
حوزه های تخصصی:
نوشتة حاضر بازتاب اندیشه های بهاءالدین ولد در کتاب معارف را در غزلیات و رباعیات مولانا پیرامون مقوله «روح» میکاود. موضوعات گزینش شده در این مقاله هر یک بیان گر جهتی مشترک در نگرش و اتخاذ روش مشابه در بیان است. مشترکات مورد نظر اغلب به عقاید صوفیه پیشین نیز متکی است و در مواردی خلاف آن چیزی مینماید که در میان صوفیان رایج بوده و بیان شده است.
جلال الدین محمد در بحث هایی مانند منشأ و مبدأ روح، ویژگیهای متنوع روح، روح دیگر موجودات جهان برین و فرودین، و نیز غایت و منتهای روح، با پدر خود هم عقیده است. با نگاهی گذرا به هم گونیهای محتوایی ـ صوری و بدون دقیق شدن در ریشه های مباحث، میتوان تأکید کرد که جلال الدین محمد از اندیشه های پدر متأثر بوده است.
سرچشمه های فکری رمز و تصویر در معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهاء ولد به منظور بیان تجربههای عرفانی خویش، تصاویر و رمزهای خاص خود را ابداع کرده است. تخیلات مصور شده او را میتوان حاصل حالات و رویدادهای خلوت و به عنوان دریافتی شهودی از عالمی مثال گونه قلمداد کرد که در روان شناسی تجارب عرفانی، از آن به دیدار با خویشتن تعبیر میشود. این جستار در تحلیل و ماهیت شناسی رمزهای بهاءولد در معارف و در مسیر شناخت سرچشمه های تخییل و خاستگاه های جوشش این تصاویر، نشان می دهد مبنای تصویرها و رمزهای بهاء ولد معیت الله با اوست. وی با درک این معیت، به حال اتحاد می رسد و با دیدگاهی کل نگر، ضمن تعمیم این حال به جهان بیرون، خوشی و لذت ناشی از آن را نیز به همة عناصر هستی نسبت میدهد. او در حقیقت، مزه گرفتن خود در این تجارب را نموداری از همراهی و یگانگی صانع خاص با مصنوع عام میداند. مستند بهاءولد در این باره نظریه ای است مبتنی بر کمال که نوعی تکلیف فراگیر از سوی حق برای اجزای هستی است.
معارف شیعه و بررسی نحوة انتقال تاثیر گذارآن در جوامع غیر اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از جمله کارکردهای دین در عرصة اجتماعی، کارکرد انتقال معارف دینی به جوامع بشری است. با آنکه در برخی از ادیان، این کارکرد ظهور خارجی کم رنگی دارد، در برخی از ادیان مانند اسلام، این کارکرد برجسته است. در اسلام، برای ارائة معارف دینی، قرائت های گوناگونی مانند اهل سنت و تشیع به چشم می خورد که به تناسب توان، ظرفیت و قابلیت، به جوامع بشری عرضه شده است. در این مقاله، ضمن بهره گیری از روش نقلی ـ تحلیلی به بررسی چگونگی انتقال معارف شیعیان در جوامع غیراسلامی با هدف دستیابی به میزان تأثیرپذیری آن از یک سو، و کشف نقاط آسیب و مانعِ در مقابل آن از سوی دیگر، پرداخته شده است. نوآوری مقاله در حوزة رویکردی به این مسئله، توجه به شرایط فرهنگی ـ اجتماعی ادوار گوناگون اسلامی است. اینکه تا چه حد تفکر شیعی توانسته است در جوامع غیراسلامی پایگاه اجتماعی پیدا کند، نتیجه ای است که از فحوای مقاله قابل استنتاج است.
استعاره مفهومی رویش در معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر استعاره های رویشی در معارف بهاء ولد براساس الگوی استعاره مفهومی توصیف و تحلیل شده اند. استعاره های رویشی شامل مواردی است که در آنها از اصطلاحات حوزه گیاهان و روییدنی ها برای مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی استفاده می شود. نگاشت مرکزی این استعاره ها به صورت «هستی و وجود، گیاه است» معرفی شده است؛ زیرا در جهان بینی بهاء، مهم ترین مفاهیم شناختی؛ یعنی خدا، جهان و انسان در قالب قلمروهای رویشی تصویر شده است. از آنجا که در نظریه معاصر، استعاره در خدمت فهم و شناخت انسان قرار می گیرد، در این مقاله با تحلیل و توصیف این استعاره ها در معارف بخشی از دیدگاه های مهم بهاء ولد در مسائل عرفانی و کلامی از قبیل وحدت وجود، جبر و اختیار، تجلی و رؤیت مورد بررسی قرار گرفته است که گستره این استعاره، بازتابی از باورهای شخصی و محیط زیستی بهاء ولد است.
نقش عقل در معرفت دینی و کاستی های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله نقش عقل و محدودیت های آن در شناخت معارف دین، همواره مورد بحث بوده است. برخی معتقدند که عقل هیچ نقشی در شناخت معارف دین ایفا نمی کند و گروهی دیگر نیز برای عقل نقش های مختلفی به صورت حداکثری و حداقلی در شناخت قائل اند. در این مقاله براساس نگاه شیعی به مسئله عقل و دین تلاش شده است تا ضمن اثبات حجیت و اعتبار عقل در شناخت معارف، نحوه نقش آفرینی آن که به سه شکل عمده یعنی میزان، ابزار (مصباح) و منبع شناخت (مفتاح) است، ابتدا اثبات و سپس مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. ضمن اینکه محدودیت های عقل در شناخت برخی عرصه های معرفتی تحلیل و به برخی مصادیق آن نظیر عدم ادراک ذات خداوند، عدم ادراک جزئیات دین، ناتوانی در نفس شناسی، ناتوانی از انشای حکم و اعمال مولویت، عدم امکان شناخت همه حقایق عالم و ناتوانی از درک برخی امور اخروی نظیر معاد جسمانی اشاره شده است.
ضرورت تصحیح مجدد کتاب معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معارفبهاء ولد به اهتمام بدیع الزمان فروزانفر، با تمرکز بر چهار نسخة خطی برای نخستین بار در سال 1333 شمسی به صورت علمی و انتقادی تصحیح و منتشر شد. مصحح سعی کرده است اجزای سه گانة معارفرا به صورت روایتی واحد تصحیح کند؛ اما در این تصحیح از مقابلة نسخة چاپی او با دیگر نسخه های کهن و گاه اخیراً شناسایی شده نشانی نیست. این موضوع گویا به سبب نبود فرصت کافی برای شناسایی نسخه های کامل و معتبر کتاب معارفبوده است .از سوی دیگر برخی کاستی ها در مراحل نسخه شناسی، شیوة تصحیح و ویرایش متن، ابهام هایی در متن ایجاد کرده است که خوانش و فهم آن را برای خواننده دشوار می کند. در این پژوهش علاوه بر نقد و بررسی نسخه های خطی معارف، نخست، نسخه های خطی کاربردی فروزانفر به طور کامل معرفی می شود؛ سپس برخی از نواقص و کاستی های این تصحیح با استناد به نسخة کهن ایاصوفیا و نسخة نویافتة کتابخانة قونیه بیان خواهد شد.
مطالعه بینامتنی تمثیل در معارف بهاءولد و مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معارف بهاءولد یکی از مهمترین آثاری است که بر مثنوی تأثیر شگرفی داشته است و تاکنون درباره برخی از وجوه این تأثیرگذاری مطالعه نشده است؛ تمثیل از این جمله است. در این تحقیق ضمن لحاظ نظریه بینامتنیّت، تأثیرگذاری معارف بر مثنوی بررسی شده است وبرای دقت نتایج، از نرم افزارهای عرفان 3 و مثنوی نور نیز بهره گرفته شده است. تطبیق شواهد نشان می دهد که مولانا در مقوله تمثیل از جنبه های گوناگونی از بهاءولد متأثر بوده است؛ نخست اینکه در معارف و مثنوی نگرش فلسفی مشترکی به مقوله تمثیل وجود دارد. دیگر این که از نظر ساختاری، شیوه «تمثیل های پیاپی» و مبتنی بر «تداعی» در هر دو اثر به کار رفته است. همچنین، بنیاد تمثیل های مشترک هر دو اثر بر دو گونه گزاره تعلیمی و تعلیمی- فلسفی است. بررسی شیوه استدلال در این دو اثر نشان می دهد که در گزار ه های تعلیمی- فلسفی، شبکه استدلال گسترده تر است و تمثیل های اخلاقی با گزاره ای که به یکی از موضوعات انسان و درون او مرتبط است، آغاز می شود و نتیجه آن ها اثبات یکی از موازین حِکمی و تربیتی انسان است، اما در تمثیل نوع دوم، مقدمه یا گزاره شامل حُکمی درباره هستی یا عناصر هستی است و بر قاعده ای کلّی تأکید دارد و به کمک آن قاعده، سرنوشت و هدف انسان نیز تبیین شده است. از این نظر می توان تمثیل های نوع اول را تعلیمی و نوع دوم را باورساز و نمایشگر جهان بینی و دورنمایی دانست که گوینده سعی دارد بر اساس آن مخاطب را اقناع کند.
ساختار نحوی معارف بهاءولد براساس الگوی سبک شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت سبک و زبان هر اثری به دریافت و فهم درونمایه و مطالب آن، کمک بسیاری خواهد کرد؛ به ویژه زمانی که متن عرفانی و ادبی باشد. زبان در این متون تاحدّی از شکل معیار و ساختار اصلی خود خارج می شود. معارف،تنها اثر بهاءولد، بیانگر دل نوشته ها و حاصل حالات روحانی و عرفانی نویسنده است. مؤلف در آن با زبانی خاص و بیانی ویژه و شعرگونه عرفان و جهان بینی خود را به تصویر کشیده است؛ به همین سبب ازجمله متونی است که بی تردید در گروه متون ادبی قرار می گیرد و آن را برپایة الگوی سبک شناسی لایه ای (لایه های پنج گانه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک) می توان بررسی کرد. این مقاله می کوشد تا با دیدگاهی سبک شناسانه، نحو و ویژگی های نحوی معارفرا بررسی کند و با واکاوی لایه نحوی این اثر، برجستگی های نحوی و دستوری آن را تحلیل و تبیین کند. با این بررسی آشکار می شود که ساختار زبانی و نحوی معارفچه اندازه از شیوه گفتار شفاهی و زبان گفت و شنود رودررو تأثیر پذیرفته است. هم چنین دریافته می شود محتوای عرفانی متن و پیشه وعظ نگارنده آن تا چه اندازه بر ساختمان نحوی کلام تأثیر گذاشته است.
نسبت فقه و اخلاق در آموزه های امام رضا(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
28-49
حوزه های تخصصی:
نسبت فقه و اخلاق، نه تنها از دیرباز محل تأمل عالمان دینی بوده و ذهن آنان را مشغول ساخته است، بلکه در شرایط امروز، به دلیل تحولات اجتماعی و فرهنگی گسترده در زندگی بشر و تغییرات رخ داده در سبک زندگی، نیاز حس شده به توسعة فقه و نیاز به پاسداشت از جایگاه اخلاق در حیات اجتماعی، بازنگری در این مسئله ضرورتی افزون یافته است. در میان ائمه اطهار (ع) چنین می نماید که امام رضا (ع) به سبب شرایط اجتماعی و فرهنگی موجود در عصر آن حضرت توجهی خاص به فقه و اخلاق مبذول داشته و در سطح گسترده ای به جوانب مختلف این مسئله پرداخته شده است. در این راستا می توان دریافت که نگرش طیفی به الزام های دینی، توجه به علل الشرایع و خاستگاه های اخلاقی و انسانی احکام و تکیه بر تأدیب در رفتار دینی و برخی دیگر از شیوه های مواجهة خاص با مسائل شریعت که در احادیث آن حضرت دیده می شود، مبنای استواری برای پیوستگی فقه و اخلاق در آموزه های امام رضا (ع) را فراهم آورده است که درک دقایق آن، می تواند الگویی کارآمد برای بازنگری های ما در مسائل خود، در عصر حاضر باشد.
بررسی و مقایسه سفر با روح در کتاب سرخ یونگ و معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب سرخ اثری غیر متعارف از کارل گوستاو یونگ است که نوادگان او اخیراً اجازه انتشارش را داده اند. یونگ در این کتاب با زبانی نمادین، به شرح تحولات روحی یا پیگیری «تصاویر درونی» خویش و تلاش برای یافتن روح فراموش شده خویشتن می پردازد. معارف نیز تنها اثر به جای مانده از بهاء ولد است که در آن مکاشفات روحی خود را بی پروا بیان کرده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، سفر با روح را در دو اثر مزبور بررسی می کند؛ بدین ترتیب که به شرح چگونگی سفر با روح و مقایسه روح یونگ، «روح اعماق» و «روح زمانه» در کتاب سرخ، با روح بهاء ولد، الله، عقل و نفس در معارف و تحلیل آن ها پرداخته می شود و در پایان نتایج حاصل از این سفر ذکر می گردد. هدف از تحقیق بیان وجوه تشابه و تمایز دیدگاه یک عارف و یک روان شناس است. نتایج پژوهش نشان می دهد که یونگ علاوه بر روح خویش از روح اعماق سخن می گوید که راهنما و رهاننده او از اسارت روح زمانه است، اما بهاء ولد از انواع روح چیزی نمی گوید و تنها هدایتگر او، الله است. در پایان سفر، پس از قتل قهرمان درون (نفس) به دست یونگ، خورشید اعماق در اندرونش طلوع می کند. در معارف نیز بهاء ولد نفس را می کشد و روح او منور به انوار الهی می شود.
جایگاه صور خیال در آموزه های اخلاقیِ معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب معارف ، اثر بهاء ولد، عارف و واعظ نامدار بلخ و پدر مولانا جلال الدین، یکی از متون ارزشمند عرفانی در زبان فارسی است که به سبب داشتن نثری شیوا، هنری، زبان شاعرانه و نیز برخورداری از صور خیال، از جایگاه خاصی در میان همتایان خود برخوردار است. اگرچه تعالیم موجود در کتاب معارف ، به دو بخش تعالیم دینی و تربیتی تقسیم می شوند، در اینجا از ذکر تعالیم بارز عرفانی با رویکرد آخرتی خودداری می شود. در نتیجه، توجه مقاله حاضر به نکات تربیتی و اخلاقی معارف و سعی در نشان دادن جنبه های زیبایی و خیال انگیز این تعالیم بوده است. نتایج این بررسی نشان می دهد آموزه های اخلاقی و تربیتی در کتاب معارف یا جنبه امری دارند یا بازدارنده هستند، که در این میان، فراوانی آموزه های ایجابی از بازدارنده بیشتر است. بیشترین صور خیال هم به تشبیه و سپس تمثیل اختصاص دارد که در بخش آموزه های سلبی، در پرهیز از طمع، پرهیز از کبر و دوری از همنشین بد، و در بخش آموزه های ایجابی، در توصیه به صبر و رفتار درست با زنان بیشترین کاربرد و تکرار را داشته است.
سیر تطوّر واژه «ادب» «در سه قرن اول هجری»
حوزه های تخصصی:
«ادب» در عرف عرب جاهلی عادات و رسوم نیکو به شمار می رفته که چنین تفکری از میراث و تبار گذشته به یادگار مانده است. این رسوم و عادات به صورت سنت هایی در می آید که از نظر اجتماعی و فرهنگی نیکو و پسندیده به حساب می آید و به آنها نام «ادب» اط8اق می گردد. از آن جایی که یاد دادن و تعلیم و تربیت بسیار مهم شمرده می شد لذا کلمه ادب بر کلیه معارف (به جز معارف دینی) اطلاق گردید. در این جا لفظ تعلیم و تأدیب به صورت مترادف به کار برده می شدند. پس از اسلام معنی ادب همچنان بر اساس معنی دوره جاهلی به کار می رفت، یعنی شیوه رفتار و حُسن اخلاق و نیز داشتن اطلاعات و معارف اجتماعی. تازیان با اقوام دیگر می آمیزند و این آمیزش خاصه در قرن سوم هجری و با روی کار آمدن تمدن اسلامی در بغداد صورت می پذیرد. در این روزگار حوزه معنی ادب گسترش می یابد و بر انواع علوم و فنون و صنایع و پیشه ها و ورزش ها نهاده می شود جز امور شرعی گاهی «ادب» و جمع آن «آداب» به مواردی مربوط می شد که شناخت آنها برای جامعه ضرورت داشت مانند «ادب الکاتب» یعنی فنونی که برای صنعت دبیری به کار می رود. آداب طعام و آداب سفر و آداب درس و بحث از آن جمله اند. در سه قرن اولیه «ادب» در معنی راه و رسم زندگی به کار می رفته و همراه با آن نکته های ظریف و بدیع، لطیفه ها، نادره ها و ظرافت را نیز «ادب» نام می نهادند و کسی که در این حوزه اطلاعات داشت و مردم را سرگرم می کرد، او را ادیب می خواندند و در نهایت در اواخر قرن سوم ادب برای اطلاعاتی استفاده می شد که مربوط به لغت و معنی بود. گرچه در قرون پنجم و ششم، ادب صرفاَ برای علم صرف و لغت و بیان به کار می رفت. اما تغییر معنی ادب در طی قرون متمادی نشان می دهد که دگرگونی های معنایی با سرگذشت تحولات اجتماعی یک قوم، وابسته بوده است.
گذری بر انواع تمثیل در معارف بهاءولد
حوزه های تخصصی:
شگرد بلاغی تمثیل از دیرباز در میان صاحبان نظم و نثر در انتقال مفاهیم عقلی، انتزاعی و ذهنی شگردی تاثیرگذار بوده است و «بهاءولد «صاحب کتاب «معارف» نیز با بهره گیری از این عنصر تصویرساز و سایر عناصر بدیعی و بیانی، سبک نثر مرسل را به نثر شاعرانه نزدیک ساخته است. وی از انواع تمثیل های واقعیت بنیاد، لفظی، منطقی، متناقض نما و نیز تمثیل های رمزی که در حیطه ی تمثیل های داستانی و گسترده جای می گیرند و نیز تمثیل های فشرده برای انتقال حظوظ و بهره های روحانی و احوال شادناک ناشی از شهود، جهت اقناع و تعلیم مخاطبان بهره برده است. او با استفاده از هر دو نوع تمثیل فشرده و گسترده به ایضاح و نیز کتمان برخی مقاصد تعلیمی دینی، آزموده های عرفانی و تجربه درونی خود پرداخته است. در این پژوهش به شیوه ی تحلیلی-کتابخانه ای شگرد بلاغی تمثیل از منظر ساختار و کارکرد در کتاب «معارف» بهاءولد بررسی و کوشیده شده با ذکر نمونه هایی از انواع تمثیل اثبات کند بهاءولد از این شگرد برای زیباسازی گفتار استفاده نکرده بلکه قصد او توجیه و القای باورهای دینی و تجربیات عرفانی بوده است.
معنی شناسی شناختی عدم در معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
404 - 387
حوزه های تخصصی:
انسان ها برای درک بهتر مفاهیم انتزاعی طرحواره ای را در ذهن خود شکل می دهند. این طرحواره ها ساخت های مفهومی هستند و حاصل تجربه ای است که انسان از محیط پیرامون خود کسب می کند. یکی از این مفاهیم انتزاعی که بهاءولد سعی در عینی سازی آن داشته مفهوم عدم است. عدم در عرفان اسلامی به معنی نیستی مطلق نیست، به همین دلیل تصاویر فراوانی از عدم توسط عارفان ارائه شده است. بهاءولد نیز هنگامی که از تجربه های عرفانی و مکاشفات خود سخن می گوید، مفهوم انتزاعی عدم را با زبان انگاره و طرحواره های تصویری متعددی بیان می کند. نگارندگان در این مقاله با رویکرد شناختی به بررسی طرحواره های تصویری عدم در <em>معارف</em> پرداخته اند. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و براساس داده های به دست آمده می توان نتیجه گرفت: هریک از طرحواره های ادغام، تکرار، مقیاس، فرایند، شیء، قدرتی، انطباق، حرکتی، ارتباط، شکافت و تماس به نوعی می تواند مفهوم عدم را در قالب پدیده ای عینی قابل درک نماید. همچنین طرحواره حجمی، بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است؛ زیرا بهاء معتقد است که همه چیز از درون عدم پا به عرصه هستی می گذارد؛ درواقع عدم مکانی است که کائنات از غیب به ظهور می رسند.
جلوه های معرفتی سیّد بن طاووس در آئینه آثارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیّد بن طاووس در ساحتِ دینی، بیشتر به عالمی که در جمع آوریِ ادعیه نقش داشته است، شناخته می شود و آموزه های معرفتیِ بسیار ارزنده او که در کتابهایش مورد اشاره قرار گرفته، مغفول مانده است. مباحثی که وی در زمینه معرفت فطری خداوند، آیتیّتِ نفس در معرفه الله و دعوت به واقع گرایی به جای ذهن گرایی مطرح کرده است، در کنارِ آسیب شناسیِ روشها و رویکردهای متکلّمان و فلاسفه که در قالبِ نقدهای وی بر مناقشات و مخاصماتِ غیر ضروریِ متکلّمان و رویکردِ شبهه محور آنان در مباحث معرفتی قابل ملاحظه است، برخی از دیدگاههایِ سیّدبن طاووس را در موضوعات معرفت شناختی آشکار می سازد.