مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
قادریه
حوزههای تخصصی:
فرقه های تصوف در افغانستان کمتر از منظر جایگاه سیاسی آن مورد توجه قرار گرفته اند. این نوشتار به دنبال تبیین و تحلیل سلسله هایی از تصوف در افغانستان است که از عمارت خانقاه بیرون آمده اند، وارد عرصه سیاست و قدرت شده اند و جریان های فکری-سیاسی خاصی را پدید آورده اند. با توجه به حضور سه فرقه نقشبندیه، قادریه و اسماعیلیه در فضای صوفیگری و باطنی گری افغانستان، بحث جریان شناسی فکری- سیاسی تصوف در سلسله نقشبندیه را می توان منتهی به جریانی دانست که خاندان مجددی رهبری معنوی و سیاسی آن را بر عهده داشته و سازمان سیاسی آن «جبهه ملی نجات» است؛ سلسله قادریه را می توان جریانی دانست که خانواده گیلانی در آن پیر طریقت و زعیم سیاست شناخته می شود و «حزب محاذ ملی اسلامی» پایگاه سازمانی آن است. فرقه اسماعیلیه که به دلیل مشرب صوفی گرایانه اش در زمره متصوفه قرار گرفته، به جریانی کوچک اما منسجم ختم می شود که رهبری آن را خاندان سادات نادری برعهده دارد و «حزب پیوند ملی» به عنوان بازوی سیاسی آن عمل می کند.
سلسلة قادریه و شیخ عبدالقادر گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی احوال و برخی آثار شیخ عبدالقادر گیلانی عارف سده ی پنجم می پردازد که پیروان بسیاری در شبه قاره و مخصوصاً کشور هندوستان دارد. از جمله آثار او الغنیه الطالبی، رسائل، فتوح الغیب و سرالاسرار می باشد. یکی از مهمترین دلایل پرداختن به این موضوع آن است که قادریه با این که یکی از نخستین طریقه های منظم صوفیانه در اسلام است ولی در مجموع با فقر شدید کارهای تحقیقی رو به رو است و عقاید و باورهای آنان به مراتب بیشتر از آن که غیر اسلامی باشد اسلامی است و حتی خود مدعی هستند بهترین گروه مسلمانان و مومنان واقعی آنان هستند و با این وجود ناشناخته باقی مانده اند . لزوم این تحقیق آنکه سلسله قادریه در شبه قاره، یکی از سلسله های پرطرفدار است. با این وجود آثار و احوال شیخ شناخته شده نیست و بیشتر به زبان عربی است و تنها از رسوم عارفانه این سلسله پیروی می شود. در این تحقیق سعی می شود که جلوه ای روشن تر از بنیان گذار طریقت قادریه، آثار و احوالش به پیروان او و محققین ارایه شود. در این پژوهش به دلیل بنیادی بودن آن از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است.
نقد کتاب جنبش های اسلامی در قفقاز شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
«آنا زلکینا» در کتاب «جنبش های اسلامی در قفقاز شمالی» (در اصل با عنوان «در جستجوی خدا و آزادی؛ واکنش صوفیان به پیشروی روسیه در قفقاز شمالی») به رابطه حوزه اندیشه ها و گستره واقعیت ها، به ویژه اینکه چگونه یک دین می تواند ارزشها، نظام اجتماعی و فرهنگ حقوقی یک جامعه را دگرگون کند، می پردازد. توجه ویژه کتاب به تأثیر یک حلقه عرفانی، سیاسی و تاریخی است که با هدف مطالعه قفقاز در آستانه حمله روس ها تهیه و تدوین شده است. در این مقاله ضمن مطالعه بخش های مختلف کتاب و محتوای آن، فهوای کلام زلکینا از بحث درباره تصوف در روسیه بررسی شده و با بیان نقاط ضعف و کاستی های محتوایی کتاب، نقاط قوت آن و فصول بدیعش نیز معرفی شده است. اشکالات ترجمه ای کتاب نیز در بخش نقد شکلی در پایان این نوشته آمده است. روش مطالعاتی مقاله، اسنادی و مراجعه به منابع کتابخانه ای است. نتیجه گیری مقاله نشان می دهد که رویکرد سیاسیِ هویتِ فرهنگی مسلمانان منطقه قفقاز، تصوف را به عنوان بستر مقاومت مسلمانان آسیای مرکزی و قفقاز در برابر حاکمان مستبد و ضد دین بکار گرفته است.
مطالعه شیوه های مختلف دف نوازی مکتب خانقاه در استان کردستان و معرفی روشی واحد در نوازندگی
حوزههای تخصصی:
در میان سازهای رایج در کردستان، «دف» به دلیل اجرا در مکان های مقدّسی همچون خانقاه، از جایگاهی خاص برخوردار و آموزش آن به دلیل عدم آشنایی کافی مدرّسان با علوم موسیقی، معمولاً به روش سنتّی بوده است. همین امر، باعث ایجاد روش ها و اختلاف نظرهای متعددی شده، به نحوی که هر فردی تنها روش آموزشی خود را مرجع دانسته و در نتیجه حاصلی جز تردید و سرگردانی در میان هنرآموزان این رشته نداشته است. به همین منظور، سؤال اصلی اینگونه مطرح شد: در دف نوازی کردستان، چه شیوه ها و مکاتبی وجود دارد و چگونه می توان روش آموزش جامع و علمی برای دف نوازی تدوین نمود؟این مقاله از منظر هدف، کاربردی و از دیدگاه شیوه ی انجام، توصیفی-تحلیلی بود؛ اطّلاعات نیز به شیوه ی کتابخانه ای و میدانی (گفت وگو با دف نوازان) به دست آمد. در این پژوهش، با مطالعه و بررسی شیوه های مختلف دف نوازی سنندج که ریشه در خانقاه داشته و شناخت اشتراکات و افتراقات آن ها، روشی از دف نوازی معرّفی شد که قابل استفاده برای مشتاقان به این رشته از هنر موسیقی است. شیوه صحیح اجرا که فاقد عوارض جدّی برای نوازندگان باشد از نتایج مهم این پژوهش بوده است. جامعه آماری در نظرگرفته شده، شامل اساتید صاحب نام و مطرح دف نوازی همچون: سیّدعطاءالله سلامیه، محمّدفرزاد عندلیبی، مهرداد کریم خاوری، احمد خاک طینت، منصور مرادی و سیّدبهاءالدین حسینی در شهر سنندج هستند که به صورت نمونه و غیراحتمالی انتخاب و آثار و شیوه نوازندگی آن ها مورد بررسی قرار گرفته است.
مطالعه تطبیقی برخی آداب و رسوم عرفان هندو و عرفان طریقت قادریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
201 - 219
حوزههای تخصصی:
شناخت اعتقادات و آداب عرفانی در عرفان هندو و طریقت قادریه نشانگر تشابهات و وجوه اشتراکی میان آن دو می باشد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که چگونه این طریقت به شبه قاره هند واردشد و وجوه تشابه عرفان ادیان هندو با طریقت قادریه چه بود؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که بسیاری از نوادگان شیخ عبدالقادرگیلانی به هند سفرکرده و در آنجا سکنی گزیدند؛ شیخ محمدغوث گیلانی(803.ق) نخستین نواده شیخ عبدالقادر بود که به هند سفرکرد. وی سومین مرشد طریقت قادری بود و به انتشار طریقت قادری در هند همت گماشت. پس از وی فرزندانش راه پدر را ادامه داده و موجب گسترش طریقت قادریه در هند شدند. برخی آداب و رسوم عرفان هندو و قادریه همچون فنا و رستگاری، ذکر وآجاپای، مراقبه و یوگا با یکدیگر قابل تطبیق اند. سماع و یوگا هردو از آداب عبادت خداوند هنگام وجد و رسیدن به آرامش و رهایی از رنج دنیاست؛ مرتاضان هندو همانند صوفیان قادریه برای کشف و شهود به تهذیب نفس به وسیله ذکر می پردازند و به آن آجاپای گویند. خرقه گیری نیز تشابه دیگر آیین هندو و قادریه است. در طریقت قادری خرقه ستاندن از جمله حلقه های ارتباط مرید و مراد است و در عرفان هندو نیز ورود به جماعت هندو با دریافت جامه و کسوت صورت می پذیرد. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است.
بررسی تاریخی معتقدات، احیای طریقت قادریه و رابطه شیوخ شاخه ی برزنجی-سوله ای آن با حکومت در کردستان عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
123 - 136
حوزههای تخصصی:
خاندان سوله ای یا دولت آبادی از شعب طریقت قادریه برزنجی در سراسر منطقه کردستان محبوب و معروفند. بررسی منابع نشان می دهد بزرگان و مشایخ این طریقت با دربار قاجاریه ارتباط حسنه ای داشتند. علاوه بر آن، شیوخ این طریقت با تکیه بر عقاید صوفیانه و دیدگاه های عرفانی و تشکیلات منظم درویشی در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در میان مردم نفوذ-داشته اند. پرسش اساسی مقاله این است که چرا طریقت قادریه که در ایران عصر صفوی و افشاری از ایران طرد شده بودند، یکی از شعبه های آن معروف به برزنجی با شاخه های متعددش از جمله سوله ای به ایران بازگشته و قلمرو ارشاد خود را در سراسر کردستان پراکندند؟ این پژوهش بر مبنای مطالعه کتابخانه ای و با روش توصیفی_ تحلیلی نشان داده که طریقت قادریه برزنجی و شاخه سوله ای برخلاف اسلافشان با حکومت مرکزی ایران روابط حسنه داشته اند و زمینه را برای پذیرش کردها در مذهب تشیع هموار کرده اند.
مناسبات طریقت های نقشبندیه و قادریه در کردستان پس از مولانا خالد شهرزوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰ (پیاپی ۱۵۰)
89 - 110
حوزههای تخصصی:
پژوهش های صورت گرفته درباره تصوف در کردستان، عمدتاً تاریخ طریقت های صوفیانه را به صورت جداگانه و به دور از فضای ارتباطی آنها بررسی کرده اند؛ درحالی که به دلیل تأثیرگذاری مراودات این طریقت ها در تاریخ اجتماعی کردستان، مطالعه پیوندهای گوناگون مشایخ و پیروان آنها نیز امری ضروری است. در پژوهش پیش رو به این پرسش پاسخ داده شده است که پس از دوره مولانا خالد شهرزوری (1193-1242ق) طریقت های نقشبندیه و قادریه در مناطق کردنشین چه مناسباتی داشته اند؟ نتایج پژوهش -که به صورت مطالعات کتابخانه ای انجام شده است- نشان می دهد که پس از تنش ها و تقابلات اولیه، مناسبات این دو طریقت به سمت همکاری و همراهی پیش رفت؛ به گونه ای که پس از مدتی، مشایخ نقشبندی با ملاحظه حضور و نفوذ قادری ها در جامعه کردستان و به منظور مدیریت اوضاع پیروانشان، در برخی آداب طریقت تغییراتی ایجاد و بعضاً آنها را به روش قادریه نزدیک تر کردند. علاوه بر آن، در میان مشایخ دو طریقت مناسباتی چند، مانند مراودات طریقتی، پیوندهای دوستی و ارتباطات خاندانی شکل گرفت. آنان همچنین در آیین های طریقتی یکدیگر شرکت می کردند و در برخی زمینه های علمی و فرهنگی نیز با یکدیگر در پیوند بودند. تعامل آنان تا جایی پیش رفت که مشایخ نقشبندی، متأثر از میراث پیشینی خود و با در نظر داشتن اوضاع جامعه کردی، رهبری برخی از مریدان قادری را نیز برعهده گرفتند و به این ترتیب، فصل جدیدی از طریقت ورزی در کردستان را آغاز کردند.