مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
مقامات عرفانی
حوزه های تخصصی:
آنچه در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، گامهای اساسی سلوک و چگونگی طی منازل و مقامات، از زبان کسی است که خود با پای دل، گام در راه نهاده و کششهای الهی را با عمق وجود خویش لمس کرده است و به عنوان عارفی کامل، علاوه بر سیر و سلوک عرفانی خود، توانست ترسیم گر راهی روشن برای ره پویان راه حقیقت نیز باشد.
درباره تعداد و تنوع منازل سیر و سلوک، جای سخن فراوان است و عارفان برای سیر و سلوک عرفانی، منازلی را در کتب خود معرفی کرده اند. این منازل از یک منزل گرفته تا هزار منزل و بلکه بیشتر، ذکر شده است.
البته باید گفت، تعداد و تنوع منازل، متناسب با احصاء اسماء و صفات الهی است. امام خمینی در آثار خویش به تمام مقامات و منازل سیرو سلوک در آثار اغلب عرفا اشاره دارند. ایشان، اختلاف در تعداد این منازل را اعتباری می دانند و به نظر می رسد به گونه ای به جمع نظرات عرفا قائل بوده و چندان مصر نیستند که در اعداد باقی بمانند. ایشان به نوع نگرش و مبنای اعتباری عرفا توجه داشته و هفت اقلیم، هفت شهر عشق، مقامات چهارگانه یا سه گانه و... در نظر ایشان نتیجه ای واحد دارد که در گفتار افراد متفاوت است.
از کرامات تا خرافات (با تأکید بر اسرارالتّوحید و مقامات ژنده پیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرامات منقول در کتب صوفیه در ادوار مختلف تاریخی، به علل گوناگون با تحولات روایی، لفظی و معنایی همراه بوده است؛ چنانکه در دوره های اولیه دارای تعبیراتی ساده و محتوایی نسبتاً باورپذیر است، ولیکن با گذر زمان و به موازات تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی، این کرامات نیز از سادگی و حقیقت مانندی به اغراق و محال گویی می گراید. این گرایش در قرن ششم به اوج خود می رسد؛ به گونه ای که گاه، جای هیچ توجیهی در آن باقی نمی ماند. در این نوشتار قصد داریم تا با تأکید بر دو متن اسرارالتّوحید به منزلة میراث بازمانده از سنت عرفانی قرون چهارم و پنجم و مقاماتِ ژنده پیل به منزله میراث عرفانی قرن ششم و با تکیه بر وجهِ غالب[1] هر اثر، ضمن ملاحظة تحولی که در طول چندصدسال، در روایات کرامت رخ داد، چرایی و چگونگی سیر این تحول را ضمن تفصیل علل، اسباب و ریشه های آن، بررسی کنیم. بدون تردید تحولات سیاسی و آشفتگی های اجتماعی، حاکمیت چندین سالة ترکان سلجوقی و به تبع آن انحطاط شدید علوم عقلی و رکود خِردگرایی در ایرانِ قرن ششم، با نزول محتوایی و لفظی کرامات منقول در مقامات عرفانی، ارتباطی تنگاتنگ و پیوندی ناگسستنی دارد.
مکانیسم زبان و عناصر روایی در بیان کرامات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین سازوکار زبان و عناصر روایی در بیان کرامات اولیا از مباحث مهم در سبک شناسی زبان عرفان است. کرامات اولیا از آن جا که متعلق به جهانی پیچیده و وصف ناپذیرند، راوی در زبانی متفاوت با زبان عادی می کوشد تا در قالب نقل روایاتی به بازسازی عالم لایُدرَک و لایُفهمِ کرامات بپردازد و این دیگر به هنر وی بستگی دارد که تا چه اندازه بتواند به صحنه رؤیت شده شکل ببخشد. نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن بحثی در باب مرز میان کرامات و خرافات و تفاوت باور به مسأله کرامات با خرافه پرستی و پرهیز از خلط میان این دو، ابتدا با ذکر شواهدی از مقامات عرفانی، به تحلیل پاره ای از شگردهای روایی و تأثیر آن در حقیقت مانندی کرامات بپردازد و سپس گرایش زبان این گونه روایات را از تمثیل به استعاره بازنمایی کند. برآیند این پژوهش آن است که راوی به نسبت هنر روایتگری خویش، می کوشد با بهره گیری از انواع شگردهای روایی، کرامات شگفت آور را باورپذیر و حقیقت مانند جلوه دهد؛ ولیکن این کوشش در ادوار بعد به موازات انحطاط تصوف و آشفتگی های سیاسی-اجتماعی، به سستی و ابتذال در زبان و محتوا می گراید؛ چنانکه تدریجاً از زبان ساده و تمثیلی مقامات عرفانی در ادوار آغازین تصوف فاصله گرفته و به زبانی بیمارگون و استعاری در ادوار بعد بدل می گردد؛ اما نه استعاره های لفظی و زبان رمزی و نمادین که ناشی از نارسایی زبان در بیان تجارب عرفانی است؛ بلکه کاربرد استعاره های مفهومی در سطحی گسترده در جهت اهداف و منافع گوناگون.
بررسی و تحلیل مفهوم «حیا» در متون عرفانی با تأکید بر مشرب عرفانی بغداد و خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حیا» از جمله موضوعات قابل توجّه و گسترده در عرفان اسلامی است که با مباحث مهمی چون ایمان، معرفت، قرب و یقین الهی پیوند خورده، اما رویکرد عارفان به این موضوع همواره یکسان نبوده است. چنان که گاه حیا را مقام اهل مراقبه دانسته و گاه در زمره احوال مقرّبان و اهل مشاهده یاد کرده اند؛ گاه آن را قرین ایمان و یقین و معرفت و از لوازم ضروری رابطه انسان و خداوند توصیف کرده و زمانی از لزوم یکسو نهادن شرم و حیا در محضر محبوب سخن گفته و به ورطه انبساط و شطح گویی افتاده اند. با تأمّل در تعاریف، انواع و درجاتی که عارفان برای حیا ذکر کرده اند، مشخّص می شود که حیا در مفهوم عام و اخلاقی خود از جمله مقاماتی است که عارفان با هر مشرب فکری بدان مقیّد بوده و در اقوال و اعمال خود بر آن تأکید داشته اند، اما در مرتبه قرب الهی، اهل معرفت بر اساس مشرب عرفانی خود و برخورداری از تجلیّات جمالی و جلالی خداوند نسبت به حیا مواضع متفاوتی اتخاذ کرده اند، و این تفاوت در حوزه مفهوم خاص حیا به عنوان حالی از احوال مقرّبان و اهل مشاهده است. این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی در پی به دست دادن سیمایی مشخص از حیا در متون عرفانی و تبیین پیوندی است که بین این مفهوم و سایر موضوعات عرفانی برقرار است.
حدیث معراج، خاستگاه مقامات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
207-232
حوزه های تخصصی:
بعد از توحید، مهم ترین مسئله مورد بحث در عرفان، توجه به مراحل و مقامات سیروسلوک برای رسیدن به وصال حضرت حق است. ازاین رو، بحث از چگونگی پیدایش و جایگاه مقامات عرفانی و منازل سیروسلوک و تعداد آن ها، اصلی ترین مباحثی است که توجه پژوهشگران عرفان را به خود معطوف کرده است. در آثار صوفیه، از قرن سوم به بعد، مسئله «مقامات عرفانی» مطرح شد. ازاین رو، برخی گمان بردند که «مقامات» حاصل تجارب و اندیشه های صوفیه و عارفان است که در طول سالیان متمادی شکل گرفته است. برخی، اولین بیانگر «مقامات عرفانی» را امام صادق(ع) می دانند. برخی دیگر، آن را در کلام امیرالمؤمنین(ع) و امام سجاد(ع) جستجو می کنند. درحالی که نتیجه پژوهش حاضر این است که پس از قرآن کریم، حدیث معراج، نخستین خاستگاه «مقامات عرفانی» است و دیگران هرآنچه گفته اند از این سرچشمه نوشیده اند. مقامات عرفانی در حدیث معراج عبارت اند از: توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل، رضا، تعقل، ذکر، حب و بغض برای خدا، حب دنیا، بیداری در شب، حلال جویی و خوش اخلاقی.
بررسی تطبیقی دو مقام عرفانی انبساط و بسط(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برنامه سیر و سلوک عرفانی که خواجه عبدالله انصاری تدوین و تبیین کرده، دارای مقام هایی است که برخی از آنها از جهت لغوی و معنایی مشابه هم هستند. مقایسه و بررسی تطبیقی این مقام های مشابه، تصویر روشنی از مسیر سیر و سلوک ترسیم می کند و زمینه بهره مندی هرچه بیشتر محققان و علاقه مندان در زمینه عرفان را فراهم می سازد. در این مقاله تلاش شده است با استفاده از روش مقایسه تطبیقی، دو مقام انبساط (مقام چهلم) و بسط (مقام هشتاد و ششم) بررسی شوند. سؤال اساسی این است: چه شباهت ها و تفاوت هایی بین آنها وجود دارد؟ یافته ها حاکی از آن است که نقطه اشتراک در هر دو مقام، توجه به ارتباط عارف با مردم است؛ اما در مقام انبساط، به جهت اینکه این مقام در نیمه اول مسیر سلوک قرار دارد، علاوه بر ارتباط با مردم، ارتباط عارف با حق همچنان پررنگ است؛ اما در مقام بسط که در مراحل پایانی سلوک است، ارتباط با مردم و هدایت آنها بیشتر مورد توجه است.
تبیین زیبایی شناسی مقامات عرفانی از دیدگاه امام خمینی و امام محمد غزالی و انعکاس آن در ویژگی های بصری و مفهومی تصاویر پیامبر اکرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
323 - 341
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در بحث عرفان، بررسی مقامات عرفانی و تشریح درجات مختلف آن ها ست که به کرّات مورد توجّه عارفان قرار گرفته و هر یک دیدگاه ها و برداشت های خود را پیرامون آن ها بیان کرده اند. بدون شک پیامبر اکرم(ص) یکی از عارفان بزرگ محسوب می شود و در تصاویری که از ایشان برجای مانده است، می توان جلوه هایی از زیبایی شناسی عرفانی را مشاهده کرد. در پژوهش پیش رو محوریّت اصلی کار، بررسی رویکرد عرفانی امام خمینی (ره) و امام محمد غزالی در ارتباط با مقامات عرفانی با تکیه بر سه مقام توبه، رضا و توکّل است. پژوهش حاضر با رهیافت توصیفی - تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای به ویژه منابع مربوط به دیدگاه ها امام خمینی (ره) و امام محمّد غزالی نگاشته شده. مهم ترین نتایج آن بدین قرار است که این دو شخصیت عارف مسلک و بزرگ به رغم توافق نظر در برخی از مسائل، گاه دیدگاه های متفاوتی نیز مطرح کرده اند تا جایی که گاه امام خمینی (ره) به نقد نظرات امام محمّد غزالی نیز پرداخته است. همچنین امام خمینی (ره) به بیان درجات هریک از مقامات مذکور پرداخته و با تأمّل و دقّت بسیار بالایی آن ها را تعریف و تبیین کرده، درحالی که امام محمّد غزالی بیشتر به توصیف کلّی این مقامات مبادرت ورزیده است. به نظر می رسد که با توجه به فاصله زمانی طولانی بین دوره زمانی حیات امام خمینی (ره) و امام محمد غزالی و نیز به دلیل استمرار و توسعه رویکردهای عرفانی توسط دیگر عارفان و بهره مندی و توسعه دیدگاه های عرفانی امام خمینی تحت تأثیر آنان، ایشان توانسته است دیدگاه های جامع تری نسبت به عارفان قبل از خود پیرامون این مقامات عرفانی ارائه دهد. اهداف پژوهش واکاوی زیبایی شناسی عرفانی در آثار امام محمد غزالی و امام خمینی(ره)؛ بررسی ویژگی های بصری و مفهومی عرفان در تصاویر پیامبر(ص). سؤالات پژوهش زیبایی شناسی عرفانی در اندیشه غزالی و امام خمینی (ره) چه نمودی یافته است؟ ویژگی های بصری و مفهومی عرفان چه بازتابی در تصاویر پیامبر(ص) داشته است؟
ترجمان بصری استعاره «نی» در نگاره های لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفا از استعاره «نی» برای بیان حکایت هجران انسان از اصل خویش و طرح مسئله عشق مجازی و حقیقی استفاده کرده اند. یکی از ابداعات نگارگران، پیوند میان استعاره نی به صورت چوپان نی نواز با داستان لیلی و مجنون است. استفاده از استعاره «نی» در قالب «چوپان نی نواز» به عنوان عامل تذکر برای دعوت به روز الست و مبدأ وجود انسان به این دلیل بوده است تا مخاطبان را از ورای ظاهر داستانی عاشقانه، به نوای عهد الست و عشق حقیقی انسان برای سیر از وضع موجود به مقام محمود انسانی متوجه سازند. نگارگران با شناخت مبانی عرفانی سعی در ترجمان بصری این مضامین داشته و ازاین رو میان استعاره نی به صورت چوپان نی نواز و سایر عناصر تصویر با داستان لیلی و مجنون ارتباط برقرار کرده اند. هدف این مقاله مشخص نمودن پیوند مفاهیم عرفانی با نگارگری ایران و نشان دادن هویت جدید تصویری در نگارگری برای بیان مضامین عرفانی است. روش پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای اسنادی بوده است. در این مقاله نگاره های مکاتب هرات و تبریز به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده که از میان آن ها تعداد چهار نگاره با مضامینی از داستان لیلی و مجنون به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیده است. مقاله در پی پاسخ به این پرسش هاست: نی در ادبیات عرفانی، استعاره از چیست؟ ترجمان تصویری استعاره نی در نگاره های لیلی و مجنون چگونه است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد نگارگران از طریق ترجمان بصری صحنه های گوناگون لیلی و مجنون و بهره گیری از استعاره نی در قالب چوپان نی نواز، مصادیقی همچون مقام عشق، عاشق، معشوق، فنا، بقا و... را در قالب اشکال، رنگ ها و ترکیب بندی، صورت تجسمی بخشیده اند.