فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
منبع:
سراج منیر سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
61-88
حوزههای تخصصی:
معنا شناسی واژگان قرآنی یکی از روش های نوین پژوهش در قرآن است . میادین معنایی وسیع کتاب جاویدان بعد از انتخاب واژگان با ارتباط سیستمی کلمات پیرامونش بررسی می شود و برخی لایه های پنهان معانی آیات ظاهر می گردد. رویکرد معنا شناسانه واژگان ترس در قرآن ، معارف نهفته در باطن آیات را با بررسی عبارات همنشین کشف کرده و نظام دار بودن آن معارف را تقویت می کند. در این جستار قصد بر این است لایه های معنایی کلمات « ترس » را که عبارتند از : خشیه ، خوف ، رهب ، تقوی ، وجل ، ، فزع ، رعب و جبن ، با توجه به روابط همنشینی در قرآن مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. ابتدا معنای هر واژه را از منابع معتبر لغت جستجو ، سپس ذیل هر کلمه منتخبی از آیات قرآنی مربوط به بافت و سیاق آیات ، از تفسیرهای معتبر روشن نموده و در این راستا از محور هم نشینی در فهم معنا و مصداق آیات استفاده شده است . به عنوان مثال : خشیه عبارت است از ترسی که تعظیمی با آن همراه باشد و در بیشتر موارد این امر از آگاهی نیست به آنچه که از آن می ترسد ، ناشی می گردد. تفاوت « خشیه » و « خوف » در یقین صادق نسبت به عظمت پروردگار و به سبب تسلط و قهر و وحشت از چیزی است .
واکاوی دگرسانیِ نگرشیِ مفسران شیعه درباره مفهوم «زینت» در آیه 31 سوره نور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۵)
87 - 108
حوزههای تخصصی:
نظرداشت سیر تاریخیِ اندیشه ها در بررسی معنای واژگان و دقت در دگرسانی ها و یا نگرش هایِ رخ داده، کلیدی است که خاستگاه نگره و عوامل تحول آفرین آن را بازتاب می دهد و زمینه های دگرسانی و دگرگونی معنای واژگان و یا ثبات معنایی آن را در سیر تاریخی نمایان می سازد. این مسئله، زمانی اهمیت بیشتری می یابد که واژه، دارای بار معناییِ اجتماع محور باشد و دگرسانی ها یا تغییرات معناییِ آن، بر احکام اجتماعی تاثیراتی عینی بگذارد. از جمله این واژگان، واژه «زینت» است که در برخی از آیات قرآن، از جمله در آیه 31 سوره نور آمده است و بار اجتماعی دارد. بر پایه ضرورتی که گفته شد، نگاشته پیش رو با بهره گیری از روش توصیفی- تاریخی واژه زینت را در نگره های مفسران شیعی بررسی می کند. نتیجه بررسی نشان می دهد این نگره ها در دوران متقدم تا قرن هشتم، بر تفسیر معنای زینت به زینت های عارضی و زیورآلات تأکید دارد، اما از سده نهم، نگره عورت انگاری جزئی یا کلی بدن زن- در نظریه های مفسران سنت مدار- رخ بر می آورد و با نزدیک شدن به عصر معاصر، نُمود بیشتری به خود می گیرد. دقت نظر در نگره های یادشده نشان می دهد زمینه های این تغییر نگرش را می توان در موارد ذیل جستجو نمود: «تقابل خوانش سنت محور با خوانش نواندیشانه از مسئله حقوق زنان»، «خوانش مردسالارانه از احکام»، «ارائه راهکار برای کنترل حریم جنسی» و «ارتقای جایگاه اجتماعیِ فعالانه زن در عصر امروز».
نقد و تحلیل ترجمه های معنایی در برگردان ژرف ساخت آیات قرآن کریم (موردکاوی ترجمه های فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و مشکینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روساخت و ژرف ساخت از مباحث علم زبان شناسی هستند. نوآم چامسکی، اولین فردی است که نظریه دستور زایشی - گشتاری را مطرح کرده است. وی از جملات عینی به روساخت و از جملات نهفته در پس آن ها به ژرف ساخت تعبیر می کند. ترجمه لایه های سطحی و توجه به رویکرد صورت مدار در ترجمه، مترجم را از تأمل در لایه های عمیق معنا باز می دارد. در جستار حاضر، نگارندگان بر آن هستند تا از رهگذر رویکرد متن مدارانه، ترجمه های فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و مشکینی را بررسی و هر یک را تجزیه وتحلیل کنند. هدف پژوهش آشنایی بیشتر مترجمان با موضوع ژرف ساخت معنایی به ویژه در متون دینی است تا به وسیله آن مخاطب بتواند ارتباطی بهتر با آن اثر برقرار کند. برآیندهای حاصل از این پژوهش نشان می دهند مترجمان یادشده که ترجمه هایشان ترجمه ای معنایی است، در ترجمه آیات پرکاربرد این کتاب آسمانی، فقط به لایه سطحی معنا توجه داشته باشند و این امر آن ها را از بررسی معنای نهفته عبارت ها بازداشته است.
The Role and Position of the Contextual Clue of "Maqām" (Situation) in Allamah Ṭabāṭabāʼī's al-Mīzān Commentary(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The importance and role of contextual clues in achieving an accurate and valid interpretation of the Holy Quran is a fundamental topic that has consistently attracted the attention of researchers in the field of Quranic sciences. Interpretive clues, as efficient tools, play a vital role in understanding the profound meaning and real intent of the verses and are divided into two general categories: "Verbal" (Maqālīyah) and "Circumstantial" (Ḥālīyah). Paying attention to these clues is an important criterion for evaluating the validity and accuracy of Quranic commentaries, because accurate and correct use of them can lead to a better understanding of the context and circumstances of the revelation of the verses. The contextual clue of "Maqām" (Situation) is one of the valuable clues that has received less direct attention in commentaries. This clue can be understood from the exigency of speech and the atmosphere governing the discourse, and it helps the commentator to find the precise meaning of the verses and link it to the temporal and spatial circumstances. Allamah Ṭabāṭabāʼī is among the commentators who, in al-Mīzān commentary, have extensively used the contextual clue of Maqām to deepen the understanding of the verses. This approach has enabled him to look at the verses from a new perspective in various fields, including literary and linguistic discussions, Quranic sciences, traditions, and specialized issues of interpretation, and sometimes to critique prevailing views. The application of the contextual clue of Maqām in al-Mīzān commentary has not only led to a new understanding of the verses, but has sometimes led to the rejection or correction of some traditional interpretations. The present study, using a descriptive-analytical method, aims to examine the frequency of use of the Maqām clue and the extent of its impact on the interpretation of Quranic verses in al-Mīzān, in order to reveal the different roles that this clue plays in various interpretive fields and, on the other hand, to reveal its importance in a more accurate and better understanding of the verses of the Quran.
بازخوانی نقش دراماتیک ابلیس در قصه آفرینش به روایت قرآن کریم از منظر روایت شناسی ارسطو(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۴)
115 - 139
حوزههای تخصصی:
قصه آفرینش انسان در قرآن، سرشار از آموزه های اخلاقی، اعتقادی و فلسفی است و جایگاهی ویژه در تفسیر و تبیین آموزه های دینی دارد که می توان آن را از زوایای گوناگون تحلیل و بررسی کرد. این مقاله با استفاده از رویکرد روایت شناسی ارسطو، قصه آفرینش را تحلیل می کند. براساسِ نظریه روایی ارسطو، قصه آفرینش از تمام عناصر روایی ارسطویی بهره مند است، شخصیت ابلیس به طور کامل و دقیق ترسیم شده است و ابعاد گوناگون شخصیتی او به تصویر درمی آید. ابلیس، نقشی محوری در پیشبرد قصه و انتقال پیام الهی ایفا می کند و با استفاده از فریب و وسوسه، در صدد گمراه کردن انسان ها برمی آید. مضمون این قصه، هشدار نسبت به خطرات وسوسه های شیطانی و تأکید بر ضرورت تقوا و بندگی خداوند متعال است. این مضمون با بهره گیری از عناصر روایی به شکلی هنرمندانه به مخاطب القا می شود. مقاله پیش رو با روش تحلیلی روایت نشان می دهد که چگونه قصه آفرینش از تمام عناصر روایی ارسطویی برای خلق روایتی جذاب و پرمحتوا بهره می برد. این رویکرد به درک عمیق تر این قصه و نقش شخصیت های آن، به ویژه ابلیس، یاری می رساند. یافته های پژوهش نشان می دهد که قصه آفرینش انسان تمام عناصر روایی ارسطویی را به طور کامل و دقیق داراست. نتایج این پژوهش می تواند در تولید محتوای دینی و اخلاقی، آموزش روایت شناسی و نقد و تحلیل آثار ادبی و مذهبی کاربرد داشته باشد. همچنین این پژوهش می تواند به درک عمیق تر از آموزه های دینی و نقش شخصیت های داستان های مذهبی، به ویژه ابلیس، کمک کند.
اذن الهی در موطن آخرت، بازخوانی مسئل جواز و عدم جواز تکلم در قیامت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۵)
133 - 156
حوزههای تخصصی:
آیاتی که بر تحقق نطق در موطن قیامت دلالت دارند به دو دسته تقسیم می شوند: 1. مواردی که دال بر صدور کلام به صورت مطلق و بدون قید اذن هستند؛ 2. آیاتی که بر نفی و عدم اذن به صدور آن به طور مطلق، دلالت می کنند. این مسئله، دست آویزی برای مدعیان وجود تناقض در آیات قرار گرفته است که در نتیجه مدعی غیروحیانی بودن قرآن شده اند. مفسران برای رفع این تعارض ظاهری پاسخ هایی را ارائه داده اند: الف: با توجه به تعدد مواقف در آخرت، در بعضی موارد اذن به تکلم صادر شده و در برخی از مواقف نیز سخن گفتن منع شده است. ب: با توجه به متعلق اذن، مراد از نطق مُجاز، تکلم درباره شفاعت و مراد از نطق غیرمُجاز، تکلم درباره عذر خواهی است. ج: عدم اذن، به نطقِ بدون حجت یا نطقِ بدون منفعت تأویل می شود. پژوهش پیش رو با تحلیل و بررسی اقوال مفسران، باز خوانی آیات اذن و عدم اذن الهی در موضوع تکلم و با استناد به معانی و کاربردهای دیگرِ اذن در قرآن کریم، پاسخی متفاوت در راستای رفع این تعارض ظاهری ارائه می دهد. نتیجه نهایی این است که با توجه به معانی دیگر اذن مانند اراده، رضایت و استماع، شبهه تعارض از اساس باطل است و به دلالت قرآن کریم، هیچ منعی برای تکلم در قیامت وجود ندارد. به بیان دیگر، کلام در مواقف مختلف موطن آخرت، محقق می گردد، اما نکته مهم، عدم بهره مندی گناه کاران از عذر آوردن و عدم پذیرش شفاعت شافعان در حق ایشان است. در واقع، مراد از اذن در آیات، گوش ندادن و توجه نکردن به سخن مجرمان و عدم تعلق اراده الهی بر رضایت و پذیرش عذر آنها پس از اتمام حجت بر ایشان در دنیا است.
مصرف و مصرف گرایی از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
43-59
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش، مصرف و مصرف گرایی از دیدگاه قرآن است که با استفاده از تحلیل محتوا با نظام مقوله بندی قیاسی انجام گردید. در این پژوهش رفتارهای مصرفی در قرآن کریم همانند (زیاده روی در تمام امور، عدم تکبر و آثار مخرب آن،عدم اسراف در اعمال و گفتار، عدم ظلم به دیگران و ...) با توجه به تفاسیر قرآن استخراج شده است. حوزه پژوهش کتب تفاسیر قرآن و منابع دیجیتال بود که به روش نظری نمونه گیری شدند. ابزار گردآوری اطلاعات فیش های محقق ساخته بود. برای کدگذاری داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی و برای تحلیل داده ها از نظام مقوله بندی قیاسی استفاده گردید. نتیجه ی حاصل از رفتارهای مصرفی در قرآن و آثار تربیتی آن در ابعاد فردی و اجتماعی که خود شامل ابعاد مختلفی می باشد می شدند نشان داد که میان رفتارهای مصرفی و آثار تربیتی جهت ساختن انسانهایی عامل به دستورات قرآن (عباد الرحمان) ضروری می باشد.
مفهوم شناسی و مصداق یابی «دابّه الأرض»؛ بر پایه شواهد درون متنی و برون متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۱
171 - 192
حوزههای تخصصی:
«دابّه من الأرض» در آیه 82 سوره نمل ذکر شده است. عموم مفسران اهل سنت آن را حیوانی خارق العاده دانسته اند که در آستانه قیامت خروج خواهد کرد و برخی از ایشان تنها جنبه حیوانی دابّه را پذیرفته و درباره جزئیات آن توقف کرده اند. اما در تفاسیر شیعه، اغلب امام علی، مصداق دابّه و زمان خروج او آستانه قیامت یا رجعت ذکر شده است. طبق هر دو نظر، دابّه با مردم گفت وگو نموده، یا آنان را مجروح و یا به نسبت ایمان و کفرشان علامت گذاری می کند. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر شواهد درون متنی، شامل سیاق و آیات هم موضوع و نیز شواهد روایی و تاریخی، به نتایجی نو در چگونگی اثبات مفهوم و مصداق «دابّه الأرض» دست یافته است. بر این اساس، نتیجه پژوهش این است که مصداق مفهوم دابّه، امام علی و زمان خروج او نیز جنگ بدر بوده است که ایشان نقش تعیین کننده در آن نبرد داشته و موجب هلاکت ده ها تن از سران مشرک گردیده است.
Exploring Strategies to Resolve Contradictions between Verses and Narrations Regarding Procreation and Limiting Progeny(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Given the importance of increasing and decreasing procreation, the present study aims to address contradictory verses and narrations on this topic using a descriptive and analytical method and answer the question: ‘What are the solutions for resolving contradictory verses and narrations regarding the increase and decrease of procreation?’ The research findings show that by applying two solutions, namely governmental decrees and the rules of conflict, balance, and preference, the conflict among the verses and narrations in the field of prolificacy and population control is resolved. In the first approach, the verses and narrations of prolificacy and population control, based on the primary principle and rule, indicate the preference and desirability of increasing procreation. However, if the individual and social conditions of the Islamic community change, the primary rule may change. The ruler and the supreme jurisprudent can issue a decree according to the circumstances of the time. Consequently, both an increase and a decrease in procreation may occur in different times and conditions in the Islamic community, thus avoiding a conflict. In the second approach, considering that the contradictory verses and narrations in the field of prolificacy and population control are divided into three categories: Conflict between verses of prolificacy and verses of population control, conflict between verses and narrations of prolificacy and population control, and conflict between narrations of prolificacy and narrations of population control. In the conflict between verses of prolificacy and verses of population control, the verses of prolificacy are preferred. In the conflict between verses and narrations of prolificacy and population control, two scenarios are possible: Sometimes the verses of prolificacy conflict with the narrations of population control, in which case the verses of prolificacy are preferred because they are definite in meaning ( Dalālah ) and definite in origin ( Ṣudūr ), while the narrations of population control are speculative in meaning ( Dalālah ) and speculative in origin ( Ṣudūr ); and sometimes, the verses of population control conflict with the narrations of prolificacy. The narrations of prolificacy are preferred because the verses of population control do not indicate procreation and increasing progeny. In the conflict between narrations of prolificacy and narrations of population control, since the conflict between these narrations is of the type of absolute and restricted conflict, the narrations of population control are restricted by the narrations of prolificacy. Accordingly, according to the verses and narrations, the abundance and increase of procreation are desirable.
بررسی و تبیین کاربرد آیات قرآن در روایت جنگ های دوره صفویه از 907 تا 1038ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
113 - 129
حوزههای تخصصی:
سلسله صفویه در سال ۹۰۷ توسط شاه اسماعیل صفوی تشکیل شد. استقرار حکومت صفویه در ایران و در ادامه، تحکیم و ادامه حیات این سلسله، با جنگ های متعددی همراه شد. این جنگ ها هم در عرصه داخلی جهت مقابله با مخالفان داخلی و هم در عرصه خارجی جهت مقابله با تهدیدات خارجی رخ داد که گاهی با موفقیت صفویان و گاهی نیز با عدم کامیابی آن ها همراه بود. در این میان، مورخان صفوی موظف به روایت جنگ ها بدون توجه به نتایج آن ها بودند؛ اما این روایت نباید به گونه ای رخ می داد که سبب آزردگی شاهان صفوی می شد. بر این اساس مورخان صفوی در روایت جنگ های آن دوره سعی می کردند در راستای ایدئولوژی صفویان و باورهای اعتقادی آن ها گام بردارند. یکی از مهم ترین مولفه های روایت جنگ های صفویان، استفاده از آیات قرآن و دراصطلاح آیه نگاری بوده است. این پژوهش با هدف بررسی کاربرد آیات قرآن در روایت جنگ های دوره صفوی توسط مورخان آن دوره به انجام رسیده است. به نظر می رسد مهم ترین هدف مورخان صفوی در استفاده از آیات قرآن در روایت جنگ های دوره صفوی، مشروعیت بخشی به اقدامات جنگی شاهان این سلسله بوده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مورخان صفوی در روایت آیه نگارانه از جنگ های دوره صفویان اهدافی مانند مشروعیت بخشیدن به جنگ های صفویان، توجیه اقدامات خشن صفویان در میادین جنگ ، توجیه شکست های صفویان و نسبت دادن پیروزی های آنان به خداوند (تشبیه شاهان به پیامبران الهی) داشته اند. مورخان صفوی در همین ارتباط، به گونه ای از آیات قرآن استفاده می کردند که تصدیق کننده منظور و هدف آن ها باشد. روش تحقیق در این پژوهش، تاریخی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. ابزار اصلی پژوهش استناد به منابع آن دوره است که درنهایت بر پایه یافته های حاصل از منابع، استنتاج و تبیین و تحلیل به عمل آمده است.
بررسی آیه ایلاء به مثابه یگانه مستند قرآنیِ حق جنسی زن در بُعد زمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۴)
79 - 114
حوزههای تخصصی:
آیه «ایلاء» یگانه مستند قرآنی حق جنسی زوجه از حیث زمان است که حق جنسی زن را محدود به چهارماه یکبار می کند. پژوهش حاضر با روش تحقیق کیفی و تحلیل مضمونِ متونِ تفسیری به دنبال سیر تطور دیدگاه مفسرانِ عصر نزول تا عصر حاضر و پاسخ به مفهوم آیه ایلاء، تفاوت آن با مسئله ظهار، مواجهه شارع با پدیده ایلاء و چگونگی ارتباط آیه ایلاء با حق جنسی زوجه، از دیدگاه ایشان است. در تبیین تفسیری آیه ایلاء و اثبات عدم دلالت آیه با مقرر کردن زمان چهار ماه برای حق جنسی زوجه، ده مسئله مرتبط با حق جنسی به دست می آید که هر یک به نوعی در اثبات عدم دلالت آیه ایلاء دخیل است. از مجموع آنها می توان نتیجه گرفت ایلاء، فی نفسه موردرضایت شارع نیست و تعیین زمان چهار ماه در حقیقت ایجاد مهلتی برای شوهر است تا نسبت به وضعیت زناشویی خود تدبیری کند و یکی از دو راه رجوع (با رابطه خاص جنسی) و یا طلاق را برگزیند تا حق جنسی زن استیفا گردد. به نظر می رسد ایلاء همانند عده (طلاق یا وفات)، مسافرت، غیبت، اختلالات جنسی شوهر و غیره شرایط خاصی است که خداوند زمان چهار ماه را برای آن مقرر نموده است و محدود کردن حق جنسی زن به زمانی خاص در شرایط معمول زندگی، با فلسفه حفظ عفت برای همسران در ازدواج و مسئولیت شوهر در برابر نیاز جنسی زن سازگار نیست. بنا بر مستندات قرآنی، روایی، قواعد فقهی، مؤیدات عقلی- عرفی و اقتضائات عصر حاضر می توان معیار نیاز جنسی زن را همچون نیاز جنسی مرد، تقویت کرد.
A Comparative Ontological Study of the Existential Layers of the Quran in the Divine and Created Realms, from the Perspective of the Quran and Islamic Mysticism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study conducts an ontological study of the Quran, explaining its existential layers in the Divine Realm, also known as the World of God or the World of Necessity, and the Created Realm, also known as the World of Being or the World of Contingency. Based on the views of mystics and Quranic verses, it explains the existential ranks of the Quran and its specific names. The importance of this issue lies in proving the single, multi-ranked existence of the Quran and demonstrating that the Quran is present at every stage of existence, from the World of God to the World of Creation, each with a specific station and name. Through a comparative study of these ranks with Quranic verses, this article concludes that the Quran, as divine knowledge in the form of divine speech, saying, book, and both creative and written words, is present in an integrated manner at every rank of existence, accompanying the Perfect Human. A key finding of this article is that the ontological ranks of the Quran are sometimes expressed with a specific name in the Quran, such as Umm al-Kitāb (The Mother of the Book), Kitāb Mubīn (The Clear Book), and Nūr (Light), each pointing to a specific rank of the Quran's existence. In some cases, there is no specific name for a particular existential rank of the Quran in the verses, but the rank is referenced. For example, it is stated that the Quran was sent down from the rank of the name Allāh or the names al-Raḥmān or al-Ḥayy . This paper was written using a hybrid research method (textual-argumentative) and based on library and software data collection. It is an attempt to, for the first time in a coherent study, use mystical sources and Quranic verses to articulate the specific name of the Divine Book at each existential rank or at least the name of its existential rank.
تأویل گفتمان فلسفی آیات جهان شمول قرآن کریم با تأکید بر نظرات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۱
123 - 148
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم مدعیات فراوانی در عرصه وجودشناسی با حفظ هویت اطلاق و کلیت بیان شده است که واجد تعمیم پذیری حداکثری و فراگیر است و ازآن جاکه زبان و رویکرد قرآن کریم، ایمان گرایانه و روش آن وحیانی است، پس از طرح مدعیات قرآنی فرایند منطقی در حوزه ارائه مدعیات، مطرح نمی شود، به این صورت که واسطه بین مدعا و نتیجه دیده نمی شود، لذا حد وسطی چون برهان و دلیل در متن قرآن کریم کمتر به چشم می خورد. از سوی دیگر، آحاد قرآن پژوهان و وحی شناسان، وحی و اشراق و دریافت نبوی را در عینیت با خرد می دانند. علامه طباطبایی با تسلط بر گفتمان فلسفی عرفانی از یک سو و همچنین توانمندی بر تفسیر قرآن کریم از سوی دیگر، به خوبی توانسته است بین گفتمان ایمان گرایی و خردگرایی، تطبیق و همسانی و همگرایی ایجاد کند. قرآن کریم در چندین آیه از آیات خود، احکامی فراگیر و پایدار از هستی را تبیین و توصیف می کند؛ آیاتی که حکایت از اقتضائات جهان شمولانه دارد و بسیار به مبانی نظرات حکمای اسلامی چون اصالت وجود و بساطت وجود و تشکیک وجود نزدیک است. علامه طباطبایی با تأکید ترتیبی و ساختار و انسجام و سازگارگرایانه، که تحت برهان «انّ ملازم» قرار می گیرد، از بداهت وجود به اشتراک وجود و از آن به زیادت وجود و سپس به اصالت وجود و آن گاه به تشکیک وجود و وحدت وجود، بساطت وجود و گستره آن را مبرهن می سازد. در این نوشتار به روش کتابخانه ای، در قالب یک فرایند تحلیلی و توصیفی، بسط و تطبیقی در خصوص آیات جهان شمول قرآن کریم و نظرات فلسفی و حکمی علامه طباطبایی مطمح نظر واقع می شود.
حورالعین؛ همسران مردان بهشتی یا همنشینان بهشتیان؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۱
193 - 217
حوزههای تخصصی:
در عرف مسلمانان، «حورالعین» به عنوان همسران بهشتی بسیار زیبا و جوان مطرح است و در زمره نعمت هایی شمرده می شود که برخی آن را به عنوان جنس مؤنث و مخصوص مردان بهشتی دانسته اند و گروهی اعتقاد دارند، هم دارای جنس مؤنث بوده و هم مذکر، که هم مردان مؤمن و هم زنان مؤمن از آن متنعم می شوند و اختصاص آن به یک گروه از بهشتیان و محروم دانستن گروه دیگری از آن، دور از انتظار است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، از دریچه آیات و روایات به بررسی جنسیت حورالعین پرداخته و با نقد و بررسی چهار نظر موجود راجع به جنسیت حورالعین به این نتیجه رسیده که با توجه به واژه شناسی و کاربردهای قرآنی و روایی، سیاق و شواهد موجود، جنسیت در مورد حورالعین مطرح نیست و تزویج با حورالعین به معنای هم نشینی و قرین بودن با آن هاست و حورالعین پاداش همه مؤمنان اعم از زن و مرد است. همچنین در قرآن علاوه بر حورالعین، زنان بهشتی نیز هستند که ویژگی های منحصربه فردِ خود را دارند و مهم ترین نکته ای که در این راستا وجود دارد عدم دقت مفسران و مترجمان در تفاوت قائل نشدن بین حورالعین و زنان بهشتی است، چه این که اوصاف مطرح شده برای این زنان را برای حورالعین در نظر گرفته اند.
بررسی تطبیقی مبانی روش تفسیر قرآن به قرآن در تفاسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر قرآن به قرآن به عنوان روشی تفسیری در قرن اخیر با اصول و مبانی مشخص خود، توسط مفسران شیعه و سنی مورد استفاده قرار گرفته است. مفسرانی چون علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی از شیعه و عبدالکریم خطیب و شنقیطی از اهل سنت از این روش بهره برده اند. با مطالعه تفاسیری که به این روش نگاشته شده اند، مبانی مشترک و غیرمشترک مفسران شیعه و سنی آشکار می شود. از مهمترین این مبانی می توان به تناسب سور و آیات قرآن، همگانی بودن فهم قرآن، حجیت عقل در مسیر فهم قرآن، اعتبار ظواهر قرآن، استقلال وساطت قرآن، نورانیت قرآن، تبیان کل شیء بودن قرآن و وحدت موضوعی سوره های قرآن اشاره کرد. این پژوهش که به روش کتابخانه ای انجام شده، به بررسی، تحلیل و نقد این مبانی پرداخته و به انتقادات وارده پاسخ داده است. نتیجه نهایی نشان می دهد که تفسیر قرآن به قرآن کاربردی ترین و شاید تنها روش متقن تفسیری است که نظریه آن در خود قرآن کریم وجود دارد.این روش تفسیری با تکیه بر اصول منسجم خود، راهی مطمئن برای فهم صحیح قرآن ارائه می کند و تمایز آن از سایر روش های تفسیری در همین رویکرد جامع و خودبسنده به قرآن است. این روش به مخاطبان کمک می کند تا با روشی دقیق و معتبر به فهم قرآن دست یابند.
معناشناسی تاریخی واژه «حنیف» و شناسایی تحول معنایی آن با تأکید بر نفی ارزش های موهوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۱
219 - 245
حوزههای تخصصی:
واژه «حنیف» یکی از واژگان غریب قرآن کریم است که تاکنون پژوهش های متعددی درباره آن سامان یافته است. دلیل غرابت معنایی این واژه آن است که معنای ریشه ای واژه «حنیف»، «منحرف» و «نجس» است، درحالی که در قرآن کریم این واژه به معنای «موحّد» به عنوان وصف حضرت ابراهیم(ع) به کار رفته است. روشن است این تحول معنایی عمیق، با توجه به مخاطب خاص و با هدف مشخصی رخ داده است. شناسایی این تحول معنایی و دلیل کاربرد «حنیف» در معنای «موحّد»، مسئله این پژوهش است. برای پاسخ به این پرسش، از روش معناشناسی تاریخی استفاده می شود. واژه «حنیف»، در برخی آیات در گفتمان جدلی بین قرآن و اهل کتاب برای انکار باورهای نژادپرستانه و خرافی بنی اسرائیل به کار رفته است. استفاده از دانش معناشناسی تاریخی می تواند دلایل تحول معنایی واژه «حنیف» را در ارتباط با دو مؤلفه معنایی «سلامت» و «ابراهیم»(ع) تبیین نماید. هدف از کاربرد واژه «حنیف» به جای واژه «موحّد»، در قرآن کریم به چالش کشاندن باورهای نژادپرستانه و خرافی اهل کتاب، ارزش های غیرواقعی و بنیان نهادن یک نظام اندیشه موحدانه و عقلانی، در اندیشه اسلامی بوده است. فهم معنای التزامی و تاریخی واژه «حنیف» به عنوان مهم ترین و اصلی ترین ارزش قرآنی، می تواند دلیل کاربرد این وصف را برای حضرت ابراهیم(ع) در قرآن با توجه به بافت متنی تبیین نماید. معنای التزامی واژه «حنیف» می تواند ارزش های موهوم نژادپرستی، جنسیتی، مکانی و مادی را نفی کند و ارزش حقیقی توحید را اثبات نماید.
Identifying Social Actors in the Story of Prophet Yūsuf Based on Van Leeuwen's (2008) Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Van Leeuwen's (2008) discourse-semantic approach is a method of discourse analysis that, employing socio-semantic categories and emphasizing the importance of social actors in discourse, investigates the hidden layers of language in both oral and written texts, revealing the underlying relationships within each discourse. In Van Leeuwen's (2008) method, anyone playing a role in the discourse is considered a social actor. This branch of analysis can find a special place in Quranic studies; for, upon reflection on certain Quranic narratives, it becomes evident that these texts, overtly and covertly, contain many of these discourse systems. This research aims to analyze the discourse system of Surah Yūsuf using a descriptive-analytical method, employing the socio-semantic components of Van Leeuwen's (2008) analytical model. Given that the Surah Yūsuf, while narrating a concise account of the life of Prophet Yūsuf, features significant social actors and noteworthy speech acts, a discourse analysis using Van Leeuwen's theory reveals beneficial insights that enhance the wonder of this heavenly book. Studies show that in this Surah, discourse components based on overtness (frequency 758) have a higher frequency compared to those based on covertness (frequency 322). This signifies that God, in a stylistic innovation, familiarizes the audience with the names of individuals, groups, places, and times in which social actors play active roles. Furthermore, role attribution (frequency 195), reference type specification (frequency 302), and nature specification (frequency 88) show the highest representation in the various overt expressions of social actors in this Surah
ارزیابی اندیشه معاصرت قرآنی در آراء تفسیری امام خمینی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
69 - 87
حوزههای تخصصی:
نظریه معاصرت قرآنی تلاشی برای به روز شدن و تازه گشتن فهم ما از قرآن متناسب با نیازسنجی در هر عصر است که البته با خوانش های بسیار متفاوتی توسط اندیشمندان اسلامی همراه بوده و همین امر موجب شده تا دست یابی به یک خوانش صحیح از این نظریه ضروری بنماید. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر آراء تفسیری علامه طباطبایی و امام خمینی، درصدد مطالعه تطبیقی مبانی نظریه معاصرت قرآنی از نگاه این دو اندیشمند معاصر است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که قرائت خاصی از نظریه معاصرت قرآنی مبتنی بر رویکرد مقاصدی در آراء تفسیری این دو مفسر قابل ردیابی است. نگرش نظام مند به معارف قرآن کریم، مطابقت کتاب تکوین و کتاب تدوین، ضرورتِ گذار از مفهوم به مصداق، تسرّی دادن خطابات قرآنی و بهره بردن از تجلّیات دائمی قرآن، از مهم ترین مبانی نظریه معاصرت از نگاه امام و علامه است. این قرائت با در نظر گرفتن مراتب متعدد برای حقیقت واحد قرآن، در عین آنکه نسبیّت در فهم را منتفی می داند، با اعتبار بخشیدن به فهم های مختلفی که هر کدام متناظر با یکی از مراتب آن حقیقت واحده است، زمینه را برای برقراری گفت وگو میان نیازهای روز و قرآن کریم در جهت پاسخ گویی به این نیازها فراهم می سازد.
واکاوی گشتار جانشینی در سوره مبارکه بقره بر پایه نظریه نحو زایشی چامسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۱
35 - 66
حوزههای تخصصی:
نظریه گشتاری چامسکی، نظریه ای نحوبنیان است که در آن، فرایند گشتار به شکل های حذف، افزایش، جانشینی و جابه جایی صورت می پذیرد و ژرف ساخت جمله را به روساخت آن بدل می کند. این فرایند می کوشد از طریق توصیف دستوری، معنای دقیق اندیشه هایی را دریابد که در ورای کلمات و جملات قرار دارند. لذا پژوهش حاضر، با شیوه تحلیل محتوا، صرفاً عنصر جایگزینی، آن هم از نوع مصدری را در سوره مبارکه بقره، مورد بررسی قرار داده است. هدف از این پژوهش، تسهیل در فهم لغوی و معنایی آیات از طریق ژرف ساخت و روساخت و بیان کارکرد ادبی و هنری واژه های جایگزین است. پس از مقایسه ژرف ساخت با روساخت آیات، نتیجه به دست آمده نشان می دهد که در فرم روساختی، به دلیل استفاده از مصدر به جای وصف مشتق، جمله ها بار معنایی مبالغه آمیز و مؤکّد به خود گرفته و مختصرتر شده اند که این امر، همسو با اصل اقتصاد زبانی است. این تکنیک، از شیوه های گفتاری مبالغه آمیز پربسامد قرآن است که به دلیل خروج از عادت زبانی، باعث برجستگی مشهود در کلام می شود. هدف از آن، علاوه بر تأثیرگذاری در مخاطب، آفرینش جمله هایی با معنای احتمالی است که این امر از جنبه دلالی باعث توسعه معنایی و از جنبه لغوی باعث ایجاز در کلام می گردد. تنوع بخشی به ساختار سخن و جلوگیری از یک نواختی، از دیگر اغراض جانشینی مصدر است. گفتنی است که تحلیل آیات شریفه وکشف ژرف ساخت و بیان زیبایی شناسی ها و اغراض ثانویه ای که مقاله حاضر بر اساس نظریه گشتاری چامسکی به آن دست یافت، یک احتمال است و نمی توان آن را به خداوند متعال نسبت داد.
مبانی سبک شناخت علامه طباطبایی درعدول از سیاق در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به اصل و قاعد سیاق در رسیدن به مراد الاهی در تفسیر قرآن یکی از قواعد تفسیری است که برخی از مفسران به آن توجه دارند. علامه طباطبایی از جمله مفسرانی است که توجه ویژه ای به قاعده سیاق داشته و در جای جای تفسیر المیزان بر کاربست آن جهت رسیدن به مراد الاهی تاکید دارند. با توجه به اینکه بهره گیری از قاعده سیاق یکی از مهم ترین و پرکاربردترین مبانی تفسیری علامه محسوب میشود، اما ایشان گاهی در تفسیر برخی از آیات قرآن از این مبنای تفسیری خود عدول کرده است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی ضمن اشاره به کارکردهای کاربست سیاق در تفسیر المیزان به مبانی عدول علامه طباطبایی از سیاق آیات در رسیدن به مراد خدا اشاره کرد است. نتایج حاصل از این نوشتار بیانگر آن است که علامه طباطبایی در آیات مربوط به امامت امام علی (ع) و فضایل اهل بیت (ع)، همچنین عدم ارتباط با صدر و ذیل آیه، هماهنگی با شأن نزول آیه، مخالفت سیاق آیه با سیاق آیات قبل و بعد، استفاده از شمول معنایی آیه از قاعده سیاق آیات عدول کرده است.