مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
تحول معنایی
حوزه های تخصصی:
واژگان تاریخی همانند تاریخ بشر سرگذشت پرفراز و نشیبی را پشت سر می گذارند و سرانجام، در هر حوزه تخصصی معانی و اطلاقات ویژه خود را می یابند. بسیاری از واژگان در حوزه تاریخ سیاسی - اجتماعی، بار معنایی و اجتماعی خاص خود را یافته، مجموعه آنها اصطلاحات دیوانی و اداری دوره های مختلف تاریخ ایران را پدید می آورد. در این مقاله، لزوم گردآوری و شرح اصطلاحات دیوانی و اداری و تغییر معنایی این دسته از اصطلاحات در دوره های مختلف تاریخی بررسی و بر تدوین فرهنگی جامع در این زمینه تاکید شده است.
تحول ساختی و معنایی «نفر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم زبان، تحول در گونه های مختلف آن است. این تحول گاه در ساخت و گاه در نحو و زمانی در تغییر مقوله های زبانی و واک ها و یا در معانی است که در گذر زمان در بخش های مذکور روی می دهد. تحول معانی شامل ترین گونه تحول شمرده می شود و در مباحث زبانی کمتر بدان پرداخته شده است. بحث درباره این گونه که می بایست یکی از مباحث سه گانه دستورها باشد، مغفول مانده است و تنها در کتاب های لغت و فرهنگها، بی آنکه به تاریخ و چگونگی تحول معنایی اشاره ای شود، معانی چندگانه واژگان آورده شده است. با عنایت به اهمیت تحول ساختی و معنایی، این مقاله می کوشد تا به عنصر وابستگی ممیز «نفر» بپردازد و با بررسی تحول معنایی و مقوله ای؛ سازههای مختلف و کاربردهای امروزین آن را تبیین نماید.
تحولات حوزه معنایی برخی از افعال و عبارت های فعلی و کاربرد آن در نثر فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۶ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
بررسی تحولات معنایی و ساخت اطلاع ساخت های نشانداری در فرآیند ترجمه از انگلیسی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تحولاتی می پردازد که ممکن است در لایه های مختلف معنایی، و ساخت اطلاع یک ساخت نشاندار در فرایند ترجمه از انگلیسی به فارسی روی دهد. منظور از ساخت نشاندار در این پژوهش، ساخت هایی چون ساخت نقش برابر، ساخت های وارونه، و ساخت هایی است که در آن ها پیشایندسازی صورت گرفته است. چارچوب نظری پژوهش را دستور نقشگرای نظام مند هلیدی فراهم آورده است و تحولات معنایی ساخت های نشاندارِ ترجمه شده با توجه به فرانقش های سه گانه این دستور یعنی فرانقش تجربی، فرانقش بینافردی و فرانقش متنی بررسی شده است. داده های پ ژوهش نیز از میان نمونه های بسیاری گزینش شده اند که از ده متن ترجمه شده انگلیسی به فارسی استخراج شده اند. این پژوهش نشان می دهد که در لایه های مختلف معنایی یک ساخت نشاندار، و ساخت اطلاع آن، در فرآیند ترجمه ممکن است تحولاتی رخ دهد. برخی از این تحولات، گریز ناپذیر و بسیاری از آن ها قابل اجتناب هستند. همچنین به نظر می رسد که آرایش واژگانی آزاد زبان فارسی، امکانات فراوانی برای بیان معنای ساخت های نشاندار در اختیار آن قرار داده است .
معناشناسی در زمانی واژگانی از قرآن
حوزه های تخصصی:
این مقاله ناظر به این دیدگاه است که واژگان قرآنی در حوزه مفاهیم پایه دینی ابتدا مدلول حسی داشته و پس از آن مدلول انتزاعی یافته اند. قرآن کریم با برگرفتن چنین شیوه ای در واقع به یک پرسش در فلسفه دین و زبان دین پاسخ داده است که زبان قرآن، زبانی عرفی است.
نگاهی انتقادی به ترجمه، تصحیح و تحشیه چین نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتاب چین نامه که به تازگی تصحیح و حاشیه نویسی شده است، واژ ه های فارسی فراوانی یافت می شود که در هند تحول معنایی یافته است؛ واژگانی که بدون دانستن معنای آن ها در زبان هندی، درک دقیق متن، دشوار و در مواردی ناممکن خواهد بود. با توجه به این که تا کنون فرهنگ جامعی برای آن دسته از لغات فارسی که در هند تحول معنایی یافته اند نوشته نشده است، برای تصحیح و تحشیه این اثر ناگزیر باید از فرهنگ هایی بهره برد که لغاتی از این دست را به صورت پراکنده دربرگرفته اند. در این مقاله این واژگان استخراج، دسته بندی و معنا شده اند. توجه به این دست واژگان علاوه بر این که به مطالعه دقیق تر متن کمک خواهد کرد، در بررسی ترجمه و تحشیه آن و همچنین بر تصحیح و گزینش نسخه اساس نیز تأثیر بسزایی خواهد گذاشت.
ماهیت و پیامدهای تحول معنایی واژگان عربی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژگان عربی در زبان فارسی دستخوش تحولات اساسی در حوزة معنایی شده اند؛ چنانکه در ترجمة بسیاری از این واژه ها به زبان عربی باید از واژگان دیگر عربی کمک بگیریم. بسیاری از این کلمات معنی خویش را کم وبیش از دست داده اند، معانی دیگری یافته اند و یا به کلی فارسی شده اند؛ تا جایی که می توانیم بگوییم که این کلمات اگر با همین معنایی که در زبان فارسی دارند به زبان دیگری راه بیابند، یک واژة فارسی به آن زبان راه یافته است، نه واژة عربی. تحول معنایی به چالش های فراروی یادگیری روشمند زبان عربی و ترجمه به این زبان دامن زده است. نگارندگان این مقاله، با هدف تبیین گستردگی چنین تحولی و آسیب شناسی آن در یادگیری عربی و تسهیل فرآیند یادگیری این زبان، علل تحول این واژگان را واکاوی کرده اند و تأثیر عوامل فرهنگی- دینی، روانی و زبانی در تحول معنایی واژگان عربی در فارسی را با مثال های متعدد بیان نموده اند. نتایج این پژوهش حاکی از تغییر معنایی طیف وسیعی از واژگان عربی است که حوزة معنایی آن ها در فارسی تحول یافته و به شکل توسعة معنایی، تخصیص معنایی یا تباین معنایی جلوه گر شده است.
تحول معنایی وامواژه های عربی در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول معنایی یکی از تغییرات زبانی است که در سطح واژه ها رخ می دهد و منظور از آن، حفظ شکل ظاهری واژه و تغییر معنای نخستین و پذیرش معنایی تازه است. وام واژه ها یکی از زمینه های به وجود آمدن تحول معنایی هستند. در این مقاله، به تحول معنایی برخی از وام واژه های عربی کتاب کلیله و دمنة فارسی می پردازیم. ابتدا عوامل و نحوة تحول معنایی را از نظر زبان شناسان مطرح می کنیم و سپس وام واژه های تحول معنایی یافتة کتاب کلیله و دمنه را براساس این اصول مورد بررسی قرار می دهیم. در این بررسی که مطالعه ای طولی است، تحول معنایی وام واژه های عربی را در زبان فارسی قرن ششم هجری نسبت به قرون پیشین مقایسه کردیم. برای این کار، چهار لغت نامة عربی در قرن های دوم، سوم و پنجم را انتخاب و معنی آن ها را با لغت نامة دهخدا در زبان فارسی مقایسه کردیم. هدف این پژوهش بررسی جایگاه وام واژه ها در ادبیات تطبیقی و اهمیت بررسی آن ها در متون ادبی فارسی است. پس از بررسی چرایی تحول معنایی وام واژه ها، چرایی اهمیت آن ها در ادبیات تطبیقی را مشخص کردیم.
معناشناسی درزمانی واژگان قرآن در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتقال کلام هدفمند خداوندبا علوم و فنون متفاوتی در قرآن نمود می یابد.یکی از فنون برجستة ادبی، «معناشناسی واژگانی» است. از آنجا که واژگان قرآنی نقش اصلی را در آیه دارند و معنا را گسترش می دهند، بررسی این اسلوب ضرورت می یابد. مقالة حاضر با هدف بررسی معناشناسی درزمانی واژگان قرآن در تفسیر المیزان و به روش توصیفی تحلیلی با رویکرد قرآنی، تغییرات پدید آمده در واژگان قرآن را بررسی و در انتها بدین نتیجه دست می یابد که تغییراتی در معنای واژگان قبل از نزول و بعد از نزول حاصل شده است، به گونه ای که بعضی واژگان قرآن، قبل از نزول معنای متفاوتی داشتند، امّا در زمان نزول، هر یک دچار غرابت، قبض مفهومی، بسط مفهومی و... شده اند. همچنین تغییرهای معنایی بعد از نزول در واژگان به وجود آمده است؛ از جمله، کاربرد برخی مفردات قرآن با کاربرد آن نزد متشرّعه متفاوت است. بررسی متن المیزان نشان می دهد که علاّمه در بررسی لغوی کلمات، عمدّتاً به مفردات راغب و تفسیر مجمع البیان و کشّاف اعتماد کرده است. همچنین او به گونه ای ضابطه مند، بر اساس مبانی و قواعد ویژه ای به بیان معانی مفردات قرآن پرداخته است.
تحول معنایی واژه دیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول معنایی واژگان در گستره زمان، نشان از یک فرآیند فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی دارد. بازخوانی برخی از واژه های تأثیرگذار در تاریخ بشری، بازگوی تحولات و گشاینده برخی حلقه های مفقوده تاریخی در حوزه اسناد و وقایع خواهد بود. واژه دیلم، با حضور گسترده در منابع مکتوب و افواه عامه، انتقال و گسترش قابل توجهی در زبان و فرهنگ جوامع درگیر با خود داشته است. استفاده از نظریه های زبان شناسان، برای دستیابی به معانی واژه دیلم در کاربردهای مختلف آن، راهگشا خواهد بود. غلبه عام بر افاده معنای دیلم، بر قومی بدین نام بوده است و سایر معانی که به بیش از بیست مورد می رسد، بنا به نوع حضور این قوم در مناطق مختلف و در قالب های محدودیت، گسترش و انتقال شکل گرفته است.
واژگان تحول یافته عربی در فارسی و چالش های فراروی مترجمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد و گرایش ژرف نسبت به دین اسلام باعث شد ایرانیان زبان عربی را یک زبان بیگانه ندانند و در برابر ورود واژگان عربی، به ویژه واژگان دارای هویت دینی، موضع دفاعی نگیرند. از این رو، کلمات عربی به راحتی وارد زبان فارسی شدند و به دلیل سابقه زیادی که در این زبان داشتند، دچار تحول معنایی شدند. این امر چالش بزرگی را فراروی مترجمان قرار داده است. مترجم تازه کار نمی داند این کلمه عربی که اکنون در فارسی به کار می رود، آیا نزد عرب نیز به همین معناست یا خیر. ارتباط و پیوند بین ایرانیان و عرب ها گاه برای مدتی متوقف یا کمرنگ می شد و دوباره شکل می گرفت و شدت می یافت. همین ناپایداری در پیوند دو زبان باعث شد که برخی از کلمات عربی که به زبان فارسی وارد شدند، رو به فراموشی گذارند و متروک شوند و برخی دیگر نیز تحول معنایی یابند و همین امر دشواری هایی را در ترجمه از عربی به فارسی برای مترجمان پدید آورد. دگرگونی های زبانی و تغییراتی که در دوره های مختلف در کلمات به وجود می آید، امری کاملاً طبیعی است، اما زبان دانان و مترجمان باید از این دگرگونی های معنایی آگاهی داشته باشند. دلایل وریشه های تغییر معنایی کلمات عربی در فارسی را می توان در قالب پذیرش دینی، کثرت استعمال، تحولات سیاسی اجتماعی، به گزینی، گسست فرهنگی و کلمات و تعابیر نوظهور بررسی کرد. واژگانی که دچار تحول معنایی شده اند، بر اساس تفاوت هایشان با لفظ و معنای عربی، به دَه دسته تقسیم می شوند که هر یک از آن ها چالشی را فراروی مترجمان می نهد. روش پژوهش مقاله نیز توصیفی تحلیلی است.
توسیع و استعاره در روند تحول معنایی واژگان قرآن کریم (با تأکید بر آراء علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک الفاظ و واژگان قرآن کریم یکی از معیارهای فهم این کتاب آسمانی است و هر مفسری برای ارائه نظر خویش و بیان تفسیر خود نسبت به آیه باید متکی به معانی الفاظ باشد و روابط معنایی واژگان را مورد توجه قرار دهد. اما آیا معنای ظاهری واژگان یا معانى اى که در معنای استعمالی واژگان دیده شده، می تواند مدار فهم قرار گیرد یا آن معانی مى تواند اعم از آن معنای مستعمل قرار گیرد؟ این پرسش را بدین سان در تفسیر المیزان مورد بررسی قرار می دهیم که علامه طباطبایی معتقد است واژگان قرآن کریم گنگ نیستند زیرا قرآن کریم کتاب هدایت است و برای اینکه مخاطب را به هدف متعالی برساند، معانی را آشکارا و بدون هیچ گونه پیچیدگی بیان می نماید. در این مقاله سعی شده است سیر تحول معنایی واژه از منظر علامهمورد بررسی قرار گیرد و این مطلب اثبات شود که هرچند تحول معنایی واژه بیش از یک معنا را برای آن بیان می دارد؛ اما در حقیقت، معنای تحول یافته دارای ارتباط تنگاتنگ با معنای اصلی است و به عبارت دیگر با روش ها و فرآیندهایی چون استعاره، در برگرفتن معنای مجرد به جای محسوس، توسیع و تنزیل معنایی واژگان، دلالتی جدید در برگرفته که مبتنی بر همان معنای قدیمی و اصلی خود است. بررسی جایگاه تحول معنایی واژگان در تفسیر المیزان با هدف توجه به این جنبه ی مهم تفسیری برای تبیین جایگاه ارزشمند این تفسیر شیعی هدفی است که این تحقیق می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی و ذکر نمونه هایی چند از آیات قرآن کریم به آن بپردازد. واژگانی چون: «أجل، السحت، اخبات، ریح و ...» نمونه هایی است که در این نوشتار و در روند تحول معنایی خویش از معنایی متفاوت ولی مرتبط با معنای اصلی خویش برخوردار شده اند که علامه طباطبایی (ره) با بیان شیوا و عالمانه ی خود در ضمن تفسیر خویش از آیات، به این مهم پرداخته است.توجه به تحول دلالت های واژگان به دنبال بیان این مطلب است که الفاظ قرآن کریم، تنها محدود به معانی ظاهری آن نیست بلکه مشتمل بر روح معناست.
وامواژه های عربی در فارسی، بررسی تحولات آوایی و معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی تغییر و تحولاتی پرداخته می شود که در وامواژه های عربی پس از ورود به زبان فارسی روی داده است و این تغییرات در سطوح آوایی و معنایی توصیف و طبقه بندی می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که در سطح آوایی برخی واجهای عربی به دلیل نبود در فارسی و برخی به دلیل تولید دوگانه ای که در عربی دارد به نزدیکترین واج نظیر خود از نظر مکان تولید (بدون تولید دومین 2 ) در نظام واجی زبان فارسی تبدیل شده است. در سطح معنی با اینکه وامواژه عینا وارد زبان فارسی شده معنایی غیر از آنچه در زبان عربی داشته به خود گرفته است و بر مفهوم دیگری دلالت دارد. از سویی بسیاری از این وامواژه ها در دوره پس از صفویه در بافتهای جدید و متناسب با فرهنگ ایرانی و شیعی معنای نوینی به خود گرفته که در عربی به آن معنا به کار نرفته است تا جایی که هنگام ترجمه از فارسی به عربی این کلمات را باید به کلمات عربی دیگری ترجمه کرد. این تحولات معنایی را می توان تحت چند گروه اختلاف معنایی 3 ، تخصیص معنایی 4 ، توسعه معنایی 5 ، ارتقای معنایی 6 و تنزل معنایی 7 دسته بندی کرد.
بررسی تحوّلات معنایی دو واژه گستاخ، نخست (از دوره میانه تا پارسی نو)(مقاله علمی وزارت علوم)
زبان پارسی از گذشته تا به امروز تحولاتی داشته است، که عدم شناخت کامل آن و واژه های قدیم آن می تواند سبب درک نادرستی از متون نظم و نثر سده های پیشین شود. دو نمونه از واژه هایی که شناخت ناقص آنها مانع درک صحیح آنها در متون قدیم شده است، در این مقاله بررسی می شود. این دو واژه عبارتند از «گستاخ» و «نخست» را که هم در فارسی میانه و هم در فارسی دری به کار رفته، بررسی کرده ایم تا نشان دهیم این واژه ها تحولات معنایی داشته اند، و معانی آنها در متون فارسی جدید کم و بیش با معانی آنها در متون فارسی میانه تفاوت دارد. ابتدا این واژه ها را از نظر ریشه شناختی بررسی کرده و سپس با شواهدی از متونِ پارسی میانه از جمله مینوی خرد، دینکرد و کارنامه اردشیر بابکان، و متون پارسی نو همچون شاهنامه فردوسی و ذکر معانی و شواهدی که در فرهنگهای جدید، چون لغتنامه دهخدا آمده است، تحول معنایی آنها را بیان کرده و نشان داده ایم که واژه «گستاخ» از گذشته تا کنون دچار تحولات معنایی شده است و نیز معنایی که در سده های اخیر شاعران و نویسندگان و گویشوران از آن بهره جسته اند حاصل واکنشی بیرونی از حالاتِ روحیِ درونیِ شخص است، در نتیجه دانستن معانیِ مختلف و سیر تحولات آن در درک بهتر متون راهگشاست. همچنین بررسیِ واژه «نخست» نشان داده که هرچند معنای «ابتدا» و «آغاز» در این واژه وجود داشته است اما در مواردی معنای «سپس» بر معنای «ابتدا» غالب است.
تحول معنایی «فضل» در آیه 34 سوره نساء در تفاسیر منتخب از قرون 2 تا 15(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
۲۵۰-۲۲۷
دامنه معنایی «فضل» و مشتقات آن، به عنوان یکی از واژه های پرکاربرد قرآن کریم که بیش از 90 بار در آیات مختلف به کار رفته بسیار گسترده است. از آن میان، معانی ارائه شده در تفاسیر برای فضل در آیه 34 سوره نساء، خاستگاه طرح پرسش های جدی در این زمینه شده است. در این مقاله، با استفاده از الگوی معناشناسی تاریخی، ضمن بررسی روند تغییرها در حوزه معنایی این واژه از خلال 40 تفسیر از نخستین آثار تفسیری تا دوران معاصر، کوشیده است با مقایسه و تحلیل این اطلاعات و داده ها و تعیین میزان هم گرایی و واگرایی آنها، زمینه یک گونه شناسی انتقادی را فراهم سازد و با تکیه بر قرائنی درون متنی، مانند: معنای لغوی، سیاق و دیگر آیات، زمینه دستیابی به معنای درست این واژه را فراهم آورد. نتیجه بررسی ها نشانگر آن است که کاربست «فضل» در این آیه، بیشتر ناظر به امور مادی و در گرو تلاش و کوشش انسان است و امتیاز ذاتی برای مردان نیست.
تبارشناسی و بررسی سیر تحول معنایی واژه دخیل «صلیب»
حوزه های تخصصی:
«صلیب» به نظر عده ای از اندیشمندان به عنوان یکی از واژگان دخیل (معرّب) است که ریشه آن مورد اختلاف پژوهشگران می باشد. این واژه یکی از کلماتی است که به واسطه تطورات گوناگون، معنا و کاربرد اولیه آن دستخوش تغییراتی شده است. اهمیت و ضرورت این پژوهش از آن جهت است که این واژه دارای خاستگاه ایرانی بوده و در زبان عربی تحول معنایی داشته و فهم آن تأثیر زیادی بر فهم و درک کلام الهی دارد. این پژوهش با روش تاریخی و تحلیلی و با هدف بررسی خاستگاه تاریخی و تبارشناسی واژه «صلیب»، سیر تحول معنایی آن در زبان عربی و کاربست تاریخی مشتقات واژه «صلیب» را در بافت آیات قرآن مورد تحلیل قرار می دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که واژه معرّب «صلیب» از ریشه فارسی «چلیپا» است که به عنوان نماد خورشید پرستی از تمدن باستان ایرانیان گرفته شده و در اکثر تمدن های باستانی مورد استفاده بوده است. این نماد طی تطورات دینی و فرهنگی در تمدن ها و قومیت های گوناگون ابتدا به «چوبه دار» اطلاق گرفته و پس از مصلوب شدن حضرت عیسی(ع) به عنوان نماد مقدس و انحصاری مسیحیان شناخته شده است. سپس با راه یافتن به زبان عربی به مفاهیم «سختی»، «استخوان کمر» و «به دار آویختن» نیز تطور معنایی پیدا کرده است. در قرآن کریم نیز به دو مفهوم «استخوان کمر مرد» و «به دار آویخته شدن» در مشتقات مختلفی به کار رفته است .