فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۳٬۴۰۳ مورد.
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
75 - 92
حوزه های تخصصی:
ایراد اتهام به افراد یکی از مواردی است که در مبانی قرآنی و روایی دین مبین اسلام به شدت نکوهیده شده است. این پژوهش که به روش توصیفی_تحلیلی انجام شده نشان می دهد عللی چون: کینه توزی حسد؛ترس؛ فرار از مجازات؛حرص؛کبر و خود بزرگ بینی منجبر به این رذیله اخلاقی می گردد و تبعاتی همچون: سلب امنیت روانی؛اشاعه فحشا؛احساس بی اعتمادی ؛جنگ و خونریزی؛بی آبرو کردن مؤمن؛ لعن و نفرین الهی؛بی ایمانی و انتقام الهی را در پی دارد. در انتهای بحث نتیجه گیری می شود: عدم توجه به آموزه های قرآنی و روایی در خصوص ایراد اتهام به افراد می تواند منشاء بسیاری از آثار منفی اجتماعی و فردی باشد و گسترش این رذیله اخلاقی در سطح جامعه اسلامی می تواند امنیت جامعه را از بین برده و مانع رشد و تعالی مسلمانان گردد و در نهایت زندگی در چنین جامعه ای که افراد آن، دیگران را به راحتی مورد اتهام قرار می دهند، می تواند منجر به پیدایش بسیاری از بیماری های روحی و روانی چون افسردگی اضطراب و استرس در بین مردم گردد .
رویارویی دوگانه فخر رازی با نظریه صرفه
حوزه های تخصصی:
وجوه اعجاز قرآن از مسائل مورد اختلاف مفسران است؛ به گونه ای که برخی به اعجاز ذاتی نظیر فصاحت و عده ای به اعجاز عرضی همچون صرفه باور دارند. فخر رازی (درگذشته 606 ق) فصاحت قرآن را به عنوان وجه اعجاز موردتأکید قرار میدهد. بااینحال، در تفسیر کبیر ضمن تأکید به این جنبه از اعجاز ذاتی، نظریه صَرفه را به گونه تلویحی میپذیرد. از سویی در کتاب نهایة ا لیجازب ا سه دلیل صرفه را رد کرده است که نوعی از رویارویی دوگانه را به نمایش میگذارد که نوشتار حاضر به شیوه تحلیلی میکوشد، این مواجهه دوگانه را تحلیل کند. دلیل اول در تقویت فرضیه پذیرش صرفه توسط فخر رازی، ماهیت تدوینی و نه تألیفی کتاب نهایة الایجاز به عنوان آمیزه ای از دو کتاب دلائل الاعجاز و أسرار البلاغه جرجانی (درگذشته 474 ق) که تدوین آن پیش از التفسیر الکبیر است. چه اینکه دلائل رد صرفه مشابهت فراوانی با دلائل جرجانی در کتاب دلائل الاعجاز دارد. دومین دلیل را با تحلیل محتوای عبارتهایی از التفسیر الکبیر میتوان جست. فخر رازی دستکم در دو مورد صرفه را تلویحی پذیرفته است و درنهایت نیز بعد از انتساب آن به متکلمان و اذعان عاری از فساد بودن، فصاحت و صرفه را بهعنوان وجوه اعجاز قرآن می پذیرد.
Criticism of Christophe Luxenberg's View on the Verse, "Wa Qaṭṭa'nāhum Ithnatay 'Ashrata Asbāṭan"(وَقَطَّعْناهُمُ اثْنَتَي عَشْرَةَ أَسْباطا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Grammarians and commentators disagree about the syntactic role of "Asbata" in the verse "…va qaṭṭa'nāhumuth-natay 'ashrata asbāṭan…" (وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَهَ أَسْباطا) and have proposed several roles for it. According to Arabic grammar, the accusative of specification (tamiz) the numbers eleven and nineteen must be singular and assigned. The accusative of specification (tamiz) the number "twelve" in the above verse should come in the form of "sabṭan", while it is plural and accusative, which is against the grammar. For this reason, four grammatical roles are mentioned for it in syntactic and explanatory sources. Christoph Luxenberg, the author of the book "Syriac-Aramaic reading of the Qur'an", believes that the grammatical role of "asbaṭan" is distinctive accusative of specification (tamiz) ; But not according to the Arabic grammar, but according to the Syriac grammar. He considers the difference of opinion of grammarians and commentators in the role of "asbaṭan" due to their lack of familiarity with the Syriac Aramaic language and its influence on the Arabic language and the Qur'an. The current research has reviewed Luxenberg's point of view in this regard with the library method and comparative approach. Although there are some similarities between Syriac and Arabic syntax, the results indicate that Luxenberg's claim is not true.
رهیافتی سبک شناسانه به فن ایجاز حذف در سوره مبارکه کهف
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان یک متن خاص ادبی حاوی فنونی است که شناسایی سبک و موقعیت کاربردی آن ها نقش بسزایی در ظهور و بروز مراد کلام دارد. از جمله صناعات پرکاربرد در قرآن کریم صنعت ایجاز است که اگر در جایگاه خودش به کار رود ابلغ از ذکر است و موجب زیبایی متن می گردد. پژوهش پیش رو می کوشد که با تحلیل فن ایجازحذف در سوره کهف به جایگاه آن و همچنین انواع آن در این سوره بپردازد و ضمن نشان دادن پربسامدترین نوع آن، اهداف آن را نیز با تکیه بر روش توصیفی_تحلیلی بیان کند. با بررسی این سوره، نتایج تحقیق حاکی از آن است که مجموعاً 85 مورد از این نوع صنعت در سوره کهف وجود دارد و به تفکیک عبارتند از: حذف اسم (54 مورد)، حذف فعل (23 مورد)، حذف حرف (8 مورد) که از آن میان، ایجاز «حذف مفعول» با 26 مورد پربسامدترینِ جنسِ خود است که اختصار و تخفیف، دلالت مذکور و قرینه بر محذوف، روشن بودن محذوف و زیباسازی کلام از مهمترین انگیزه های بلاغی و هنری کاربرد ایجاز حذف بوده و تحلیل بلاغی ایجاز حذف نشان می دهد که اغلب موارد حذف شده در راستای ایجاد اختصار در کلام رخ داده است و اختصار به عنوان اساسی ترین کارکرد ایجاز حذف کاملا با محتوای سوره کهف که مشتمل بر داستان است، تناسب دارد.
آموزه های تربیتی در «ادعیه قرآنی» با رویکرد سبک شناسی لایه ای (مطالعه موردی هفده آیه در لایه ی واژگانی)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه سبک شناسی لایه ای، قرآن کریم با شیواترین تکنیک های سبک ساز، آموزه های اخلاقی_تربیتی را مفهوم سازی نموده است؛ هر یک از لایه های زبانی فی نفسه بنیانِ ارتباط نبوده بلکه روابط بینافردی با زایش معانی نوین شکل می گیرد. در میان مفاهیم قرآن کریم، «ادعیه قرآنی» به عنوان هسته ی عبادت، بسامد بالایی از ظرافت های معنایی را در زیر و بم شاخصه های ممتاز زبانی و به ویژه لایه ی واژگانی به خود اختصاص داده است؛ براین اساس نوشتار حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد سبک شناسی لایه ای و مطالعه ی موردی لایه ی واژگانی، آموزه های تربیتی را در هفده ادعیه قرآنی استخراج نموده و به این سوال پاسخ گوید که از چه اختیارات زبانی جهت زایش مفاهیم تربیتی استفاده شده است؟ رهیافت های حاصل آنکه، واکاوی لایه ی واژگانی در قالب مؤلفه های آوایی، ساخت واژی و جایگزینی واژگانی، مفاهیمی مانند کمال گرایی، ادب گفتمانی، فروتنی داعی مقابل مدعوّ، ضرورت شکر نعمات و...را فراهم ساخته تا الگویی قرآنی جهت کاربردینه سازی انسان کامل و تجسم سعادت ابدی شکل گیرد. گفتنی است نوع تقاضاها، رتبه بندی و اولویت بندی درخواست ها وعوامل دستیابی به تقرب الهی با بررسی الگومدار و روشمند سطوح سبک شناختی قابل ارزیابی می باشد.
مورخان فارسی نگار و بهره گیری از آیات قرآن در گزارش ویران گری های حاکمان (مطالعه موردی آیه 34 سوره نمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
56 - 77
حوزه های تخصصی:
آیه 34 سوره نمل از آیاتی است که موردتوجه مورخان فارسی نگار سده های هشتم تا سیزدهم هجری قرار گرفته و با برداشتی همسو با هدف این مورخان، در گزارش رویدادهای تاریخی گنجانده شده است. نوشته حاضر در پاسخ به این پرسش سامان یافته است که «مورخان فارسی نگار در توصیف اقدامات ویران گرانه سلاطین متجاوز و دشمن یا اقدامات سلاطین و حاکمان دلخواه و ممدوح خود، چگونه از این آیه بهره برده اند؟» و به روش توصیفی تحلیلی به کاویدن این مسئله پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، اختلاف در برداشت از «تباهی سرزمین ها و خواری عزیزان، برآمده از ورود حاکمان» که در آیه آمده، سبب شده است تا گروهی از مورخان این تباهی و خواری را مشیّت الهی بخوانند و اقدامات ویران گرانه حاکمان متجاوز و بیگانه را سرنوشت حتمی و پیش بینی شده ای بدانند که در قرآن از آن یاد شده است؛ گروهی دیگر نیز این افساد و اذلال را اصلی گریزناپذیر و یادآوری شده توسط خداوند بدانند و اقدامات حاکمان دلخواه و ممدوح خود را مشروع و پذیرفتنی توصیف کنند. این افساد و اذلال در برداشت هر دو گروه، در توصیف اقدامات حکمرانان متجاوز و بیگانه یا حکمرانان ممدوح و دلخواه، به عنوان اصل کلام الهی و نه گفته ملکه سبأ تلقی شده است.
راهبردهای تمدن ساز قرآن کریم با تأکید بر سوره یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
104 - 131
حوزه های تخصصی:
انسان موجودی اجتماعی است و لازمه زیست اجتماعی او قوانین مدنی است که بخشی منبعث از عقل بشر و بخشی منبعث از وحی است. قصص قرآن نیز که هدف از نزول آن عبرت آموزی و نقش آن تمدن سازی است، رسالت بخش دوم را به عهده دارد. این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، درصدد استخراج راهبردهای تمدن ساز قرآن بر مبنای قصه حضرت یوسف (ع) است. بنا بر یافته های تحقیق، راهبردهای تمدنی سوره یوسف در سه محور قابل شناسایی است که عبارت است از: راهبردهای تربیت نفس و خانواده و مدیریت سیاسی جامعه که ذیل این سه محور قرار دارد: محور اول شامل ترسیم نقش زندگی، کتمان سر، توسل و توکل به خدا،امانت داری، صبر و تقوا؛ محور دوم شامل مهر و عطوفت بین اعضای خانواده، شکیبایی بر ناملایمات فرزندان، ملاک نبودن برتری در توانمندی جسمی و عفو و گذشت؛ محور سوم شامل شایسته سالاری، عدالت اجتماعی، ارتباطات خارجی با محوریت اقتصادی، نظام گزینش کارگزاران و محوریت قانون. براین اساس، مؤلفه های جامعه متمدن، از ویژگی هایی نظیر شهروندان خودساخته، برخوردار از فضایل اخلاقی و انسانی، شکیبا در تعاملات خانوادگی و اجتماعی و عطوفت و پیوند عمیق، دور از تعصبات و زمینه ساز مدینه متمدنِ متدین مبتنی بر توحید و محوریت آن برخوردار خواهد بود. به علاوه حکمران جامعه ای با شهروندانِ فوق، برآیند آرای آن هاست و کارگزاران آن حکومت براساس شایسته سالاری، افرادی متخصص، متعهد و امانت دار هستند. حاکمیت آن نیز مبتنی بر قوانین الهی است و خیانت کار براساس عدالت و انصاف مجازات خواهد شد.
اعتبارسنجی جایگاه نقل و عقل در تفسیر مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر سید علی حائری تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
41 - 60
حوزه های تخصصی:
تفاسیر قرآن پیوسته از ابعاد متفاوت مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند، کاوش در هر یک از این رویکردها، در بهره گیری صحیح از تفاسیر و اعتبارسنجی مؤلفه های اثرگذار در روش تفسیری سودمند است. در این پژوهش با تأکید بر تقسیم بندی آیت الله معرفت از تفاسیر قرآن، دو مؤلفه مهمِ نقل و عقل در تفسیر«مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر سید علی حائری تهرانی» از مفسران قرن 14 (ق) شیعه، مورد اعتبارسنجی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد اساس این تفسیر مبتنی بر روش تفسیری اجتهادی و روش «قرآن به سنت» است و در تبیین آیات قرآن از روایات معصومین (ع)، اقوال صحابه و تابعین و همچنین آیات دیگر قرآن استفاده شده است. در حوزه نظری، بهره گیری از عقل نیز تبیین شده و در حوزه عملی، گونه های مختلف اجتهادات تفسیری مانند تبیین مفردات، تقیید مطلق، تبیین مباحث صرفی و نحوی و بلاغی، قابل دستیابی است. نظرات حائری در باب علوم قرآنی؛ مانند: قراءات، نسخ، محکم و متشابه، اسباب نزول و مکی و مدنی اکثراً موافق با سایر علما است ولی در برخی موارد نیز نظرات خاص خود را دارد. نحوه تعامل با نظرات سایر مفسرین، استفاده از سیاق و مناقشه با اسرائیلیات در قصص قرآنی، از مهمترین شاخصه های مقتنیات الدرر است که آن را از سایر تفاسیر متمایز می کند.
چالش معناشناختی ظلم به نفس در قرآن در نگاه ایزوتسو و حورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت معنای ظلم به نفس به تبیین روان شناختی از هویت دوگانه در انسان نیاز دارد که یکی از آن دو ظلم می کند و به آن رضایت دارد و به دیگری ظلم می شود و از آن ناراضی است. اجتماع این دوگانگی در وجود یک انسان برای قرآن پژوهان غیر مسلمان با اشکال مواجه شده است. برای حل مشکل، ایزوتسو معنای «ظلم به نفس» را به «ظلم به خدا» ارجاع کرده و جورج حورانی، معنای ظلم به نفس را به خطا و آسیب به خود تأویل کرده و آیات قرآن را به این معنا دانسته است. هر دو دیدگاه برخلاف ظاهر آیات قرآن و دیدگاه اندیشمندان اسلامی است. در قرآن کریم، ظلم به نفس مستقل از ظلم به خدا شناخته شده است. آیات قرآن هم از دو نوع نفس در وجود انسان خبر داده اند که بیان کننده هویت دوگانه انسان است. با الهام از آیات قرآن، اندیشمندان اسلامی به معنای این هویت دوگانه و نزاع درونی انسان اشاره کرده و به تبیین عقلانی از هویت دوگانه در وجود انسان پرداخته اند. با اثبات هویت دوگانه در وجود انسان، ظلم انسان به نفس خود، بدون نیاز به ارجاع یا تأویل گرایی فهم پذیر می شود و چالش خاورشناسان پاسخ می یابد.
نقد شبهه وجود گفتار مخالف با واقع در قرآن
حوزه های تخصصی:
عُقلا برای نیل به شماری از مقاصد خود از طریق فعل گفتار، خود را ملزم به رعایت برخی اصول می دانند. یکی از این اصول پرهیز از گفتار مخالف با واقع است. مطابق این اصل، انسان ها تلاش دارند گفتارشان با واقعیت های موجود مخالفتی نداشته باشد. آنان به هنگامی که مخاطب سخن گوینده ای هم قرار می گیرند از او انتظار دارند چنین اصلی را رعایت کرده باشد. برخی از مستشرقان با التفات به همین اصل کوشیده اند این شبهه را القا کنند که قرآن به این اصل پایبند نبوده است. آنان برای این مدعا شواهدی را از آیات قرآن ذکر می کنند. البته مسلمانان قرآن را کلام الهی می دانند معتقدند گفتار قرآن بر خلاف واقعیت های مسلم سخنی نگفته است. پژوهش حاضر که با مطالعه کتابخانه ای و انتقادی در آثار قرآن پژوهان مسلمان و مستشرقان سامان یافته، به این نتیجه رسیده است که بیشتر شبهات مستشرقان در این راستا به این دلیل است که ملاک مخالفت برخی از آیات قرآن با واقع را عدم تطابق آن آیات با کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان دانسته اند و البته که به دلیل محرّف بودن آن کتب مقدس این قبیل شبهات قابل پاسخ است؛ بلکه قرآن به دلیل مصون بودن از تحریف نسبت به کتب مقدس دیگر اولویت دارد. همچنین برخی از شبهات مستشرقان ناشی از عدم تسلط به ادبیات عرب و علوم قرآنی رخ داده است و گفتار قرآن در تمامی آیاتِ مورد ادعای مستشرقان کاملاً معقول و مطابق حقیقت بوده و با حقایق و واقعیت های مسلم مخالفت ندارد.
بررسی آثار به کارگیری مجازات جایگزین حبس در تحقق بعد دینی تربیت اجتماعی فرزندان افراد بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین مجازات کیفری در تاریخ نظام های قضایی جهان، مجازات حبس است. پیامدهای مخرب، منفی و نامطلوب این مجازات، در جامعه به طور محسوس قابل مشاهده است؛ ازاین رو صاحب نظران در عصر حاضر، نظریه جدیدی تحت عنوان «مجازات جایگزین حبس» طرح نموده اند که هم در مجامع علمی و تخصصی و هم در بین عموم مردم، مورد اقبال فراوانی قرارگرفته است. به نظر می رسد طرح این ایده و البته اجرای صحیح آن، علاوه بر تأثیرگذاریِ روانی بر فرد بزهکار، می تواند بر اجتماع انسانی و به ویژه اعضای خانواده و فرزندان او نیز مؤثر باشد. بر این اساس و بنا بر آنچه در مدت اجرای این ایده مشاهده شده است، می توان ادعا نمود ناملایمات و تبعات ناخوشایند ناشی از مجازات حبس تا سطح فراوانی کاهش یافته است؛ به علاوه ظاهراً این طرح، توانسته در بعد دینیِ تربیت اجتماعی فرزندان افراد بزهکار نیز اثربخش واقع شود. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی آثار به کارگیری مجازات جایگزین حبس در تحقق بعد دینی تربیت اجتماعی فرزندان افراد بزهکار بپردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که این آثار عبارت اند از: ۱. عدم تخریب نقش الگویی والدین بر کودکان؛ ۲. عدم محرومیت فرزندان از منبع محبت والدین؛ ۳. حفظ نقش نظارتی و مراقبتی والدین بر فرزندان و ۴. جلوگیری از انزوای فرزندان در محیط های اجتماعی.
چندمعنایی واژه «طغیان» در قرآن کریم با رویکردی بر زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندمعنایی واژگانی یکی از مهم ترین موضوعات قابل طرح در مطالعات معناشناختی است. در بررسی های زبانشناختی نسبت به معانی واژگان همیشه با مفاهیمی مواجه هستیم که متأثر از واحدها و عناصر هم نشین خود هستند. این تأثیرپذیری به حدی است که تحلیل معناشناختی واژه را بدون در نظر گرفتن رابطه میان این عناصر ناممکن کرده است. توجه به سیاق و ساختار جمله بعد از ریشه شناسی و سیر تاریخی یک واژه چندمعنایی آن را به خوبی ثابت می کند. دستیابی به تفسیر دقیق قرآن کریم که یکی از اهداف بزرگ پژوهش های قرآنی محسوب می شود، در گرو درک و فهم دقیق واژگان قرآن کریم است. در این پژوهش کارکرد چندمعنایی واژه طغیان در قرآن کریم و سیر معنایی این واژه در آیات قرآن کریم بررسی شده اند و وجوه متعدد آن در ارتباط با هسته مرکزی معنا، تبیین و تأثیر واحدهای هم نشین واژه طغیان در معنارسانی این واژه با استناد به کتب تفسیری قرآن کریم بررسی شده اند. این پژوهش نشان می دهد واژه طغیان وجوه متعددی همچون ضلالت و گمراهی، ظلم، کفر، عصیان و نافرمانی، تکبر، معبودانی غیر از خدا و ... دارد که همه این معانی با هسته اصلی معنا که تجاوز و عدول از حد اعتدال است، ارتباط مفهومی دارند.
A Critical Study of Armstrong's View on Myth in the Qurʾān with an Emphasis on the Phenomenological Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
89 - 112
حوزه های تخصصی:
Myth in the Quran is one of the topics that has been studied by western Qurʾānic scholars. The new studies of Western scholars have investigated this issue with different approaches and methods, sometimes with a contextual approach and sometimes with a phenomenological approach. In the meantime, Karen Armstrong, using the principles and characteristics of the phenomenological approach, has studied the myth in religions, especially in Islam and the Qurʾān. She considers all the events mentioned in the holy books of the three Abrahamic monotheistic religions to be myths, although there may be historical events behind them, but over centuries this historical event has become the source of religious inspiration and the center of religious spirituality. To transform and enter the lives and hearts of believing and worshiping generations, it must be recreated in the form of a myth along with actions and rituals. Karen Armstrong is a British author and commentator who has written many works in the field of Islam and the Quran. The comparative and phenomenological approach to religion is one of the main characteristics of her works. Like other mythologists, she introduces myth as an event that once happened in some way, but at the same time always happens. According to her, an event should be freed from the shackles of a certain period and enter the lives of contemporary worshipers, because otherwise it will remain a unique and unrepeatable event, or a strange historical event that does not connect with the lives of others. In other words, the key point of the view of this group of orientalists about the relationship between myth and historical event can be summarized in the following sentence: "As long as a historical event has not become a myth, it cannot become a source of religious inspiration." As the title and content of this research indicate, the subject matter pertains to Karen Armstrong's phenomenological approach to Quranic narratives and their relationship to the concept of myth. The research aims to not only compare her perspective with the methodological principles of phenomenology but also to critically evaluate it. Previous studies on this topic can be broadly divided into two categories: Western studies on myth in the Quran and Islamic studies that critique Western scholars' views on this issue. The research in the first category constitutes the primary sources for this research, along with other critical studies among the various critiques offered by Muslim scholars; the contextual approach employed by Western scholars has received particular attention. This approach has been extensively discussed by scholars such as Angelika Neuwirth in the Encyclopedia of the Quran. In response, several articles have been written critiquing and examining this perspective. But the analysis of Armstrong's point of view based on phenomenological approach is a subject that has been rarely discussed and this research can be considered one of the initial critical studies in this regard. In contrast to Western scholars, Muslim scholars and exegetes have primarily focused on the concept of "Asāṭīr al-Awwalīn" (اساطیر الاولین) when addressing the issue of myth in the Quran. They have sought to explain this concept within the Quranic framework. The majority of Muslim exegetes define Asāṭīr as the writings of the ancients about their own lives, including their history, speeches, stories, and events. Fakhr al-Dīn al-Rāzī (d. 1209 CE) identifies this definition as the view held by the majority of exegetes. However, what is studied under the title of myth in the western Qurʾānic studies has other criteria and indicators that are determined by contextual and phenomenological approaches. Using library sources and descriptive-analytical method, this article aims to examine Armstrong's view of myth in the Quran by emphasizing the methodological principles of the phenomenological approach and evaluate it in the form of a case study. The principle of autonomy or independence, which expresses the uniqueness of the realm of the sacred and its experience, is one of the most important methodological principles of the phenomenological approach. Emphasizing this principle, Armstrong considers the language and realm of the Qurʾān to be different from the language and realm of experimental and social affairs, and this is where she finds her way to mythological or symbolic language. Relying on the comparative method, which is one of the methodological principles of the phenomenological approach, Armstrong compares Islam and Christianity and, in this way, pays attention to the character of Jesus and the mythological issues created by Paul. She tries to present a view similar to her own view of Christianity by presenting three introductions: The Prophet being the successor of Christ, the Qurʾān's non-opposition to myth and the moral function of the stories of the Qurʾān. In this way, the Quran, by presenting a mythological image of the Prophet of Islam and other prophets, tries to bring these characters out of the confinement of those times and places and repeat them for all ages. In addition to the criticisms that were expressed regarding the symbolic nature of the language of the Quran and the effectiveness of a belief in the lives of believers as a criterion of truth, Armstrong's comparison between the Prophet of Islam and the Jesus has been criticized.
تحلیل اشتراک لفظی «ملأ» با کمک داده های ریشه شناختی زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم شاهد استفاده از ماده م لء در صورت های مختلف هستیم که در سه گروه می توان آنها را دسته بندی نمود: 1)تصاریف مختلف از ریشه مَلَءَ به معنای پُر کردن(10 مرتبه کاربرد)، 2)ملأ به معنای اشراف و بزرگان قوم(28 مرتبه کاربرد)، 3)کاربرد ملأ أعلی(2 مرتبه کاربرد).. در این پژوهش بناداریم تا با استفاده از روش پژوهش ریشه شناختی از طریق مطالعه ای کتابخانه ای به دنبال ارائه معنا و تفسیری نوین و روشمند برای کاربرد ملأ در قرآن کریم هستیم. از رهگذر تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که همسانی صورت دو واژه ملأ (یک به معنای بزرگ قوم و دیگری به معنای پر کردن)، صرفا نوعی اشتراک لفظی است. کاربرد ملأ از ریشه ملی به معنای سخن گفتن تشکیل شده و پس از تغییر و تحولات ساختاری به صورت مَلَأ درآمده است که علی رغم ایده راغب، معنای اصلی آن برابر سخنگویان و سخنوران قوم است. نکته مهم آنکه از رهگذر تحلیل کاربردهای قرآنی ملأ نیز نتایج پژوهش حاضر تقویت می شود بدین معنا که مقوله سخن گفتن یکی از مهمترین جنبه های شخصیتی گروه ملأ است، حال آنکه تاکنون مفسران قرآن کریم بدان توجهی نداشته اند و نوآوری پژوهش حاضر تأکید برهمین خصوصیت شخصیتی ایشان است.
مرابطه در قرآن: بازخوانی تطبیقی مفهوم با تکیه بر المیزان و التحریر والتنویر
حوزه های تخصصی:
مرابطه ازجمله مباحث مهم اجتماعی قرآن است که نقشی مؤثر در شکل گیری ارتباط افراد درراه اهداف و آرمان های اسلامی در جامعه دینی دارد. پژوهش حاضر، این مسئله مهم را به روش تطبیقی و شیوه توصیفی_تحلیلی از منظر دو مفسر معاصر؛ طباطبایی در المیزان و ابن عاشور در التحریر والتنویر موردنقد قرار داده است. به نظر ابن عاشور مرابطه به معنای حفظ آمادگی نظامی در مرزهای کشور اسلامی است؛ درحالی که بر اساس خوانش اجتماعی طباطبایی، مرابطه به معنای ارتباط تمامی افراد در جمیع شئون زندگی اجتماعی است. سؤال اساسی آن است که با عنایت به روابط هم نشینی واژگان و هم چنین بررسی معانی باب مفاعله در آیه 200 سوره آل عمران، تبیین دقیق مفهوم مرابطه چیست؟ با بررسی تطبیقی، ذکر روایت تفسیری انتظار نماز پس از نماز، به عنوان نقطه اشتراک نظر هر دو مفسر به دست آمده است. از طرفی به عنوان نقطه افتراق، تحلیل اجتماعی طباطبایی درباره مرابطه اسلامی به معنای ارتباط تمامی افراد در کنش های اجتماعی، در برابر نظر ابن عاشور، یعنی حفظ مرزهای کشور اسلامی قرار دارد. نتیجه آن که با عنایت به اطلاق رابطوا در آیه و نظر به معانی باب مفاعله، هیچ یک از دیدگاه های مذکور از حد تعیین مصداق فراتر نبوده و رابطوا حکایت از مشارکت مداوم افراد جامعه همراه با ایستادگی محکم و قوی درراه رسیدن به حق دارد.
مهربانی خداوند در قرآن کریم با رویکرد پاسخ به شبهات آتئیست ها در فضای مجازی
حوزه های تخصصی:
رحمت و مهربانی از صفات افعالی پروردگار متعال است، که نفی آن از یزدان پاک، به مثابه قایل شدن به نقص، در ساحت وجود اوست. از سویی باور ما بر اساس آیات وحی بر این است که اصل و اساس آفرینش بر رأفت و مهربانی خداوند بنا شده است و آیات فراوانی از قرآن کریم جلوه های متعددی از مهربانی او را یادآور می شود؛ از جمله تکریم و احترام بندگان، تفضل بر بندگان، عیب پوشی، روش موعظه، تبشیر و امیدواری دادن، انذار، توبه پذیری و تأخیر در کیفر بندگان، این حقیقت را اثبات می کند. این در حالی است که بسیاری از خداناباوران، در آثار و نگاشته های خود مخصوصاً در فضای مجازی با درج شبهاتی خاص، با حقیقت مهربانی و رحمت خداوند مخالف بوده و با انتشار انگاره های خود در شبکه های اجتماعی، سعی در ارائه تصویری خشن و دهشتناک از خداوند باورمندان دارند. نوشتار حاضر که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی سامان یافته است؛ تلاش می کند با تبیین مهربانی خداوند و جلوه های آن در قرآن کریم، به شبهات آتئیستها در فضای مجازی در این موضوع پاسخ دهد.
A Critical Review of Qaffārī's Opinion on Infallibility with Regard to Shiite and Sunni Commentaries(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The infallibility of Imams (AS) is one of the true beliefs of Shiites, for the Imam is the messenger of God and the guardian of the Divine religion. This fundamental belief has been disputed and challenged by the Shiite opponents, among them are the misconceptions raised by Dr. Qaffārī. His doubts include, for instance, the doubt that this belief has been innovative concerning its background, the rejection of Shiite reasons for infallibility regarding the Qur'an and intellect, and the fruitlessness of this belief for Shi’a. This study, first, deals with the doubts of Qaffārī about infallibility and then answers the doubts and objections raised in this regard, relying on the verses of the Holy Qur’an and Shiite and Sunni commentaries. Referring to the Holy Qur'an, it is proved that the subject of infallibility is mixed with the position of Imamate and succession. Accordingly, the source of division among the Islamic Ummah is the lack of belief in the infallibility of the Messenger of God (PBUH) and his successors, which has caused seditions and disputes since the death of the Prophet (PBUH) until now. As a result, to come out of the current conditions of the Islamic world, Muslims should believe in the necessity of obeying the Infallible 'Ul al-'Amr.
بررسی سبک موسیقایی سوره تکویر
حوزه های تخصصی:
هر اسلوب زبانی از عبارت ها و کلماتی تشکیل شده است که آن زبان را دارای روح و معنا می کند. زبان نقش اساسی در برقراری ارتباط با دیگران دارد، حال اگر در کنار این کلمات به موسیقی هم توجّه شود، نتیجه بهتری حاصل می گردد و معنای مورد نظر با دقّت و به خوبی منتقل می شود. پس موسیقی در زبان بسیار اهمیت دارد و شاعران و نویسندگان می توانند با استفاده از آن ارزش ادبی کلام خود را بالا ببرند. قرآن کریم والاترین متن است که در آن الفاظ به بهترین شکل معانی مورد نظر را منتقل کرده اند. در قرآن کریم موسیقی الفاظ و عبارات به بهترین شکل ممکن انتخاب شده است و بررسی سوره های مختلف به خوبی نشان می دهد که چگونه موسیقی الفاظ و عبارات در آیه ها به انتقال معنا و مفهوم آن ها کمک کرده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است تا سوره ی مبارکه ی تکویر را از نظر لایه ی موسیقایی آن مورد بررسی قرار دهد و نقش عناصر موسیقایی را در بیان معانی این سوره به خوبی آشکار سازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که موسیقی حاکم بر بخش های مختلف این سوره به خوبی با معانی و مفاهیم قصد شده، تناسب دارد؛ خواه موسیقی برگرفته از تکرار حروف و واژگان و خواه موسیقی درونی و نیز آهنگ موجود در حروف روی که از هجاهای کوتاه به سمت هجاهای بلند در نوسان بود و در مقوله هایی مانند بیان بعد از ابهام، هشدار و آگاهی دادن و سایر مفاهیم به خوبی خود را نشان داد.
شخصیت های برجسته علوم قرآنی حوزه علمیه قم در سده اخیر؛ آیت الله محمدهادی معرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
297 - 312
حوزه های تخصصی:
آیت الله محمدهادی معرفت (1309 1385) از علمای شناخته شده تفسیر و علوم قرآن حوزه علمیه قم در سده چهاردهم شمسی است. این مقاله با روش تحلیلی تاریخی به بررسی شخصیت علمی ایشان در عرصه علوم قرآن می پردازد. یافته های تحقیق حاکی است که غالب فعالیت های علمی آیت الله معرفت در زمینه علوم قرآن در حوزه علمیه قم رقم خورده و به ثمر رسیده است. او دارای تالیفات متعدد قرآن پژوهی و صاحب موسوعه «التمهید فی علوم القرآن» است که در جهان اسلام آوازه دارد. اندیشه ها و پژوهش های علمی قرآنی آیت الله معرفت دارای ویژگی اساسی است: مسئله محوری، نیازآگاهی، مکتب گرایی، انصاف مداری، تقریب گرایی، آینده نگری، آزاد اندیشی و نواندیشی. وی دیدگاه ها و نظرات تأثیرگذاری در برخی از مباحث علوم قرآن مانند جمع و تالیف قرآن، قرائات قرآن، نسخ قرآن، تاویل قرآن و صیانت قرآن از تحریف عرضه کرده است که مورد توجه و عنایت و رجوع پژوهشگران علوم اسلامی و قرآنی است. ایشان همچنین در زمینه علوم قرآن، به تربیت نسلی از فضلای جوان همت گماشت و زمینه ساز تأسیس مراکز آموزشی و پژوهشی متعدد در این رشته در قم و ایران شد.
تحلیل رویدادهای هسته ای داستان حضرت آدم (ع) از منظر توالی و علیت (مطالعه تطبیقی سه تفسیر کهن فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دردوران معاصر، علوم انسانی رویکردهای جدیدی به پدیده های انسانی دارد که می تواند خوانش هایی نو از متون کهن به دست دهد. این پژوهش قصد داردبادیدگاه ساختارگرایانه به بررسی و تحلیل ساختار روایت های داستان آدم از منظر رویدادهای هسته ای در سه تفسیر قرانی (ترجمه تفسیر طبری، کشف الاسرارو عده الابرار و روض الجنان وروح الجَنان) بپردازد. با توجه به اینکه این تفاسیر داستان را از متن مقدس قرآن روایت کرده اند، رویدادهای هسته ای هر یک از این داستان ها در تفاسیر فوق یکسان است و از الگوی واحدی پیروی میکنند، اما هر تفسیر در جزییات تفاوت هایی با دیگر تفاسیر دارد. مسئله ی اصلی این است که به رغم منبع واحد این تفاسیر (قرآن)، چرا با یکدیگر اختلاف دارند و دیگر اینکه این اختلافات چه چیزهایی را به ما نشان می دهند. بررسی ها نشان داد جزییات روایی هر تفسیر تفاوت هایی با دیگر متون دارد که ناشی از دیدگاه و دوره خاصی است که تفسیر در آن نوشته شده است.نکته ی مهم دیگر که از منظر روایت شناسی اهمیت دارد این است که این داستان در ده رویداد هسته ای قابل تلخیص است و این رویدادهای ده گانه نیز در نهایت، به چهار واحد بنیادین قابل تقلیل هستند؛ این چهار واحد الگویی کلی را می سازد که بر طیف وسیعی از روایات مذهبی و تفاسیر آنها قابل انطباق است.