فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۳٬۴۰۳ مورد.
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵
31 - 54
حوزه های تخصصی:
از دیرباز، پیرامون آیات قرآن کریم که بر امامت خاصه دلالت دارند، شبهات متعددی مطرح شده است. یکی از این شبهات، شبهه ای است که توسط ابن تیمیه حرّانی در مورد شأن نزول آیه ولایت مطرح شده است. ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنه» به شدت نزول آیه ولایت در شأن امیرالمؤمنین علیA را انکار می کند و حدیث مربوط به این شأن نزول را ساخته و پرداخته شیعیان می داند. او صراحتاً می گوید: «به اجماع اهل حدیث آگاه، این شأن نزول کذب محض است.» ابن تیمیه برای اثبات ادعای خود به شواهد و قرائن مختلفی تمسک می کند. این پژوهش که با رویکردی توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است، به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که شبهه ابن تیمیه در مورد شأن نزول آیه ولایت و نقدهای وارد بر آن چه می باشد؟ یافته های کلیدی این پژوهش عبارتند از: ادعای اجماع در مورد این شبهه، مبنای درستی ندارد. این شبهه صرفاً ادعایی بدون پشتوانه است و اجماعی که نویسنده به آن استناد می کند، وجود خارجی ندارد. انکار شأن نزول ارائه شده، حتی با دیدگاه های علمای اهل سنت همخوانی ندارد. ریشه این ادعا بیشتر از آنکه در استدلال های عقلی و نقلی باشد، به شخصیت، افکار و اندیشه های شخصی ابن تیمیه باز می گردد. از نظر علمی، چنین آرایی سست و بی مبنا هستند. با این حال، تجربه نشان داده که اینگونه ادعاها می توانند پیامدهای خطرناکی در عمل داشته باشند.
تبیین مبانی تفسیر معتزله براساس شواهدی از تفسیر کشاف
حوزه های تخصصی:
کتاب های تفسیر فرقه های مختلف با داشتن مبانی متفاوت همچون آینه ای است که باورها و اعتقادات آن فرقه را منعکس کرده و آن را از تفاسیر دیگر فرقه ها متمایز می سازد. معتزله نیز با مبنا قرار دادن اصول دینی و باورهای علمی خود و با نگاهی متفاوت از دیگر فرقه ها به تفسیر قرآن پرداخته اند. این مقاله به روش تحلیلی - توصیفی و با هدف بیان تأثیر مذهب مفسر بر تفسیر قرآن در تفاسیر معتزلی، ابتدا ذیل عنوان مبانی عام، اصول اعتقادی معتزله را بررسی کرده و سپس با بررسی نظرات معتزله در باره بحث های مهم علوم قرآنی ازجمله حجیت ظواهر قرآن، ناسخ و منسوخ، تاویل و تفسیر و ... به بیان مبانی خاص معتزله در تفسیر قرآن کریم پرداخته است، و در هر مورد برای محسوس و فهمیدنی شدن مباحث به مثال هایی از تفسیر کشاف که نمونه ای تمام عیار از یک تفسیر معتزلی می باشد اشاره کرده است. تفاوت آشکار این نوشته با دیگر پژوهش ها، توجه به دو مقوله اعتقادی و علمی مسئله است که هم، پیش فهم ها و باورهای دینی مفسر را پوشش می دهد و هم، نظرات خاص درباره قرآن و علوم قرآنی را، که هر یک به نحوی مبنای تفسیر قرار گرفته و بر بیان مقصود آیات از نظر مفسر تأثیر گذاشته و در نهایت تفسیر را به مکتب خاصی نسبت می دهد.
بررسی تطبیقی شیوه تقابل با اسرائیلیات در دو تفسیر «الکاشف» و «الکشف و البیان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
349 - 368
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث علوم قرآن و حدیث، بحث اسرائیلیات است که وارد برخی از متون اسلامی از جمله تفاسیر قرآن شده است مفسران برخوردهای متفاوتی با اسرائیلیات داشته اند در تحقیق پیش رو با روش توصیفی تحلیلی شیوه ی تقابل با اسرائیلیات در دو تفسیر الکاشف ثعلبی و الکشف و البیان مغنیه مورد بررسی قرار گرفته است. برخی از نتایج تحقیق عبارتنداز: ثعلبی در مباحث مختلف، به اسرائیلیات استناد کرده است و گاهی اسرائیلیات را بدون ذکر سند یا با اسناد ضعیف آورده است. ایشان در مقدمه تفسیر خود، قصه گوئی را روش برتر برای تربیت و نفوذ در دلها معرفی می کند، و شاید به همین سبب اسرائیلیات را بدون اظهار نظر نقادانه پیرامون محتوای آنها، نقل کرده است؛ اگرچه در موارد نادر، در مقابل اسرائیلیات، با نقل احادیث اهل البیت (ع)، قول اصح را انتخاب می نماید. اما مغنیه با هدف ارائه تفسیر جوان پسند و منطبق با عقل همان طور که در مقدمه ی تفسیر خود وعده اجتناب از اسرائیلیات می دهد، در متن کتاب نیز به این وعده عمل می کند، علیرغم این امر، او روایاتی آورده که یا از منابع بنی اسرائیل و قوامیس ذکرشده و یا تطبیق مفهوم آنها با حقایق دین اسلام دشوار می نماید ولی مغنیه، با مبانی خاص خود، به ظاهر از کنار آنها با سکوت می گذرد.
گونه شناسی نوآوری های تفاسیر دوره معاصر(مطالعه موردی سوره جمعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر قرآن کریم از عرصه هایی است که نیاز به روزآمدی و تحول دارد. ضرورى بودن مساله جاودانگی قرآن در میان مسلمین، و روایات فراوانى که از پیامبر و دیگر پیشوایان اسلام رسیده، ارائه تفسیر های نو برای قرآن را روشن تر می سازد.نوشتار حاضر به معرفی گونه هایی از نوآوری تفاسیر در سوره جمعه و آرای برخی از قرآن-پژوهان دوره معاصر می پردازد.گونه های نوآوری در سطح ادبی شامل: دستور زبان و بلاغت، در نکات تفسیری شامل: ارائه محتوای نو، مصداق نو، طبقه بندی نو ، استدلال جدید، نقد و تحلیل مبتکرانه، حل تناقضات در مبانی اندیشه و دفع شبهات ظهور می یابد.این نوآوری ها در قالب روش ها و گرایش های مفسران ارائه می گردد. نوآوری-های روشی شامل: روش بررسی واژگان، تفسیر قرآن به قرآن، بررسی سیاقی، بررسی تناسب آیات و سور، روش عقلی و روش استیحایی و نوآوری های گرایشی شامل: گرایش اجتماعی اعم از گرایش اجتماعی- سیاسی، اجتماعی- اقتصادی، و اجتماعی- تربیتی، و گرایش تاریخی- فرهنگی و گرایش فقهی- کلامی است. حاصل آن که با مطالعه و تحلیل تفاسیر دوره معاصر ، نوآوری در این تفاسیر، از تنوع و فراوانی بیشتر و برتری به جهت کمی و کیفی، نسبت به ادوار پیشین برخوردار است.
مهندسی زبانی سوره توحید از دیدگاه نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی
حوزه های تخصصی:
نظریه نظم جرجانی با اعتقاد به وجود اعجاز قرآن در نظم و مهندسی زبانی آن، مهندسی زبانی قرآن را در رد نظریه صرفه بررسی می کند. او معتقد به چینش ویژه واژگان قرآنی است که حذف واژه ای یا جابجایی موقعیت آن یا جاگذاری واژه ای مترادف به جای آن، باعث نابودی نظم قرآنی و مقصود متکلم می گردد. سوره توحید سوره ای است که واژگان آن باتوجه به شرایط مخاطبین آن به خصوص مشرکان قریش که باتوجه به درخواست آنان از پیامبر (ص) نازل گردید، دارای چینش زیبایی شناسیِ خاصی است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و نظریه نظم جرجانی درصدد تحلیل زیبایی شناسیِ ساختاری و واژگانی سوره توحید است تا اشاره کند که سوره توحید به تناسب درخواست مشرکین قریش از پیامبر(ص)، با استقاده از عوامل زبانی مختلفِ باهم متناسب و مؤیّد یکدیگر در رسیدن به یک معنا و نظم حاصل از آنها، از خلال فعل امر قل در معنای ارشاد، ضمیر منفصل (هو) و دو فصل بلاغی در سیاق مثبت در آیه اول و دوم و ضمیر متصل (له) و وجود دو وصل در سیاق منفی در آیه سوم و چهارم برای اشاره به قطع اتصال الله با موجودات در احدیت، نکره بودن (أحد) اشاره به تعظیم و ناشناخته بودن یگانگی (الله)، معرفه بودن (الصمد) دلالت بر اختصاص صمدیت به او، تقدیم (له) در آیه چهار اشاره به حصر نفی همتایی برای او و اثبات آن برای غیر او و حذف مفعول به فعل لم یلد برای اثبات یگانگی او، الله را با اثبات وحدانیت او، پارادوکسی معرفی می کند که عقل ها از درکش حیران مانده اند.
مبانی تفسیری تفهیم القرآن
حوزه های تخصصی:
تفسیر تفهیم القرآن تألیف مفسّر و متفکر نوپرداز هندی پاکستانی معاصر، ابوالاعلی مودودی است که از تفاسیر معتبر و مورد استقبال قشر جوان در شبه قاره هند و اخیراً در کشورهای اسلامی است. با توجه به این جایگاه و موقعیت، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی عهده دار تبیین مبانی تفسیری تفهیم القرآن است. مودودی در کتاب تفسیر خویش صراحتاً به مبانی تفسیری خویش اشاره ننموده است اما با تتبع انجام شده در تفسیر تفهیم القرآن، مهم ترین مبانی تفسیری وی که هم نوا با مبانی اکثر مفسرین فریقین است: تحریف ناپذیری قرآن و صحّت همه مطالب آن، حکیمانه بودن قرآن، فصاحت قرآن، تدقیق لفظی و بلاغت قرآن، کامل و تمام نبودن معنای برخی آیات، جامعیت قرآن، جهانی بودن قرآن، نیازمندی متن قرآن به تفسیر بنابر اهمیّت، ضرورت و فوریت آن، امکان تفسیر متن قرآن، تعدّد لایه های معنایی قرآن، کلی گویی قرآن و ارتباط مفاهیم قرآن با فرهنگ زمانه خویش اند.
تحلیل انتقادی دیدگاه قرآنیان شبه قاره درباره معجزه با تکیه بر تفاسیر فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
188 - 209
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به وجود معجزه یکی از اصول پذیرفته شده بیشتر مسلمانان است و بسیاری از آیات و روایات نیز به این مسئله اشاره دارد، با این وجود برخی از اهل قرآن شبه قاره هند، این امر را انکار کرده اند. قرآن بسندگان در این باره به دو فرقه منقسم شده اند. گروهی معجزات مربوط به قبل از پیامبر (ص) را می پذیرند و فرقه دیگر به تمامه وجود معجزات را به دلیل تعارض با قوانین طبیعت انکار کرده اند. آنان برای اثبات ادعای خویش برخی از آیات قرآنی همچون؛ انشقاق ماه، ولادت حضرت عیسی (ع) و سخن گفتن وی در گهواره، متمثل شدن فرشته بر حضرت مریم (ع) و مهیا شدن غذای بهشتی بر ایشان، را بر معانی مجازی و تأویل (براساس معیار خویش)، حمل کرده اند و معانی اصلی آن را انکار کرده اند و آن را برخلاف قوانین طبیعت دانسته اند. از این رو، تحقیق پیش رو بر آن شده، آراء قرآنیان شبه قاره را با روش توصیفی- انتقادی، با تکیه بر اقوال دانشمندان فریقین مورد ارزیابی قرار دهد.
انسان شناسی در آیینه قرآن
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
339 - 377
حوزه های تخصصی:
کلید انسان شناسی یکی از مباحث مهم هر مکتب و از جمله اسلام است. انسان شناسیِ مصطلح در غرب، با شناخت انسان در فرهنگ دینی متفاوت است. انسان شناسی در متون دینی به معنای خود شناسی است. انسان شناسی از جهت روش شناخت، چهار نوع است: تجربی، شهودی، فلسفی و دینی. مقاله حاضر برای شناخت انسان، روش دینی را برگزیده و با روش توصیفی - تحلیلی و از نوع کتابخانه ای به این سؤال پاسخ می دهد که انسان شناسی در آیینه قرآن چگونه است؟ یکی از ویژگی های اساسی روش دینی، جامعیت شناخت انسان است. همه ابعاد و ویژگی های انسان را در یک مقاله نمی توان معرفی کرد و این نوشتار به بررسی مهم ترین ارکان انسان شناسی از منظر قرآن پرداخته است. دستاوردهای نگارش کنونی این است که انسان، دو بُعدی آفریده شده و بُعد روحانی او از بُعد جسمانی اش مهم تر است و محدود کردن انسان به نیازهای مادی، ظلم به انسان است. مقام خلافت الهی، بارزترین مقام انسان است و جانشینی انسان از سوی خدا منحصر به حضرت آدم نیست. ستایش های خدا از انسان، ناظر به فطرت گرایی انسان و نکوهش های الهی درباره انسان و ناظر به طبیعت گرایی انسان است. کرامت انسان مربوط به خصوصیات ذاتی اوست. حق حیات از مهم ترین حقوق انسان است که دارای دو نوع مادی و معنوی است. نهایتاً زندگی انسان به دنیا محدود نمی شود و آخرت بازتاب زندگی دنیایی انسان است.
تفسیر تطبیقی آیه 73 سوره انبیا از منظر زمخشری و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۴۰-۲۳
حوزه های تخصصی:
از آموزه های مهم اعتقادی ادیان آسمانی، مسئله وحی است که قرآن کریم به آن توجه ویژه دارد. از جمله آیات مربوطه، آیه 73 سوره انبیاست که به وحی «فعل الخیرات» می پردازد. مفسران فریقین درباره تفسیر «أوحینا» در آیه مذکور دیدگاه های مختلفی مطرح نموده اند. بیشتر آنها، وحی را تشریعی و گروهی آن را تسدیدی می دانند. دست یافتن به تفسیر دقیقی از وحی در این آیه، زمینه ساز شناخت بهتر از جایگاه ائمه و نقش آنها در هدایت الهی است؛ بنابراین پژوهش پیش روی با روش توصیفی تحلیلی تلاش دارد ضمن بیان دیدگاه زمخشری در تفسیر وحی، دیدگاه آیت الله جوادی آملی را تحلیل نماید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که باورمندان به تشریعی بودن وحی در آیه مورد بحث، باتوجه به ماهیت چنین وحی ای، تحقق نیافتن موحی را اثبات می کنند. در مقابل صاحب تفسیر تسنیم همانند علامه طباطبایی که وحی در اینجا را تسدیدی می داند، با تأکید بر ظاهر الفاظ و سیاق آیات، در تبیین تحقق موحی کوشیده اند. ادله گروه اول مستلزم تقدیر گرفتن در آیه و مبتنی بر قیاس مع الفارق و ناسازگاری با ظاهر الفاظ و سیاق آیات است، درحالی که تسدیدی بودن وحی در آیه با ظاهر الفاظ و سیاق آیات می سازد و روایات تفسیری نیز آن را تأیید می کند.
بررسی تطبیقی باطن قرآن کریم از دیدگاه علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
96 - 117
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم علوم قرآن و تفسیر، مسأله ی «بطن» است. علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی از جمله مفسرانی هستند که در زمینه ی باطن قرآن کریم دیدگاهی قابل تحلیل و تأمل ارائه کرده اند. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، ماهیت بطون قرآن و اعتبار بطن در تفسیر، از نگاه ایشان و مؤلفه هایی که برای دیدگاه خود ارائه کرده اند، تبیین و ارزیابی شده است. نتیجه پژوهش گویای این است که علامه طباطبایی تفاوت ظرفیت انسان ها در فهم قرآن نسبت به امور ماورای حس و ماده را، دلیل اصلی وجود بُعد باطنی برای قرآن می داند. اما علامه جوادی آملی، وجود بطن در آیات قرآن را به عنوان مبنای تفسیری خود قلمداد کرده و آن را به عنوان یکی از شیوه های تفسیری اهل بیت (ع) و رمز جاودانگی قرآن پذیرفته ا ست. مهم ترین شاخصه های اعتبار بطن از دیدگاه ایشان؛ شاملِ همگانی بودن فهم قرآن، ذو مراتب بودن قرآن، جواز استعمال لفظ در بیش از یک معنا، هم سویی معارف ظاهری با معارف باطنی است.
مطالعه تطبیقی آراء تفسیری مغنیه و سید قطب در موضوع وجوه اعجاز قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
72 - 95
حوزه های تخصصی:
قرآن، راهنمای بشر تا قیامت خواهدبود و آن چه این کارآمدی را تضمین می کند، بی همانندی و وجوهِ متعدد اعجاز قرآن است که همه ابعاد و جنبه های قرآن را شامل می شود و برآیند کلیِ این مؤلّفه ها، معجزه بودن و کارآمدی قرآن کریم در طول تاریخ را تامین می نماید. این پژوهش، در دو تفسیر «الکاشف» اثر محمدجواد مغنیه و «فی ظلال القرآن» اثر سیدقطب، وجوه اعجاز قرآن را با روش تطبیقی مورد بررسی قرار داده است. پس از توجه به زمینه های اهتمام به نگارش دو تفسیر و رویکرد حاکم بر آن ها، مؤلّفه های مختلف اعجاز قرآن از منظر هر دو مفسر و میزان اهتمام دو مفسر به آن مؤلّفه ها تحلیل شد. نتایج حاکی از آن است که هر دو مفسر اعجاز بیانی را ذیل حروف مقطعه مطرح کرده و هر دو به تصویرپردازی قرآن معتقدند، اگر چه این امر در فی ظلال، اساس کار است. در وجه عدم اختلاف و خبرهای غیبی و اعجاز تشریعی هم یکسانند؛ ولی مغنیه ویژگی های اعجاز تشریعی را صریح تر بیان نموده است. در موضوع اعجاز علمی هر دو مفسر معتقدند نباید علوم بشری بر قرآن تحمیل گردد. اگرچه دو مفسر در مذهب و مبانیِ تفسیر مختلفند، اما به جهت آن که هر دو رویکرد تربیتی - اجتماعی دارند، با هدف اقناع نسل جدید، از اسرائیلیات دوری نموده و از ذکر مسائل اختلافی پرهیز کرده اند.
مفهوم شناسی عبارت قرآنی «اسمُه أحمَدُ» با رویکرد تحلیل قراین لفظی و غیر لفظی
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۴ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
39 - 62
حوزه های تخصصی:
آیه 6 سوره مبارکه صف، از زبان حضرت عیسی (ع) به ظهور پیامبر موعود بشارت می دهد. اکثر پژوهشگران عبارت «اسمُهُ أحمَدُ» را بیانگر نامگذاری خاص پیامبر (ص) به «أحمد» دانسته اند و برای اثبات نبوت وی دنبال این اسم یا معادل معنایی آن در انجیل گشته اند و مواردی را بیان نموده اند. برخی خاورشناسان درصدد انکار این مساله شده اند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از قراین لفظی مثل کشف بن معنایی واژگان، معنای اسم علم، سبک زبانی قرآن و عهدین در معرفی شخصیات و توسعه معنایی و قراین غیر لفظی مثل ادله تاریخی، روایی و عقلی در صدد کشف معنای این عبارت مهم و چالش انگیز بوده است. نتیجه اینکه معنای واژگان «اسم» و «أحمد» صرفاً به معنای (نام او احمد است) نیست؛ بلکه می توان معنای (صفات او ستوده تر است) را از آن اراده کرد که این اوصاف برجسته یکی از دلایل روشن بر تمایز و شناخت آن حضرت از دیگران شده است. از طرفی الزاما آیه 6 سوره صف دلالت بر وجود این نام در انجیل ندارد بلکه ممکن است بشارت با این نام در سنت شفاهی حضرت عیسی(ع) باشد. با بررسی قراین یادشده، شایسته است معنای این عبارت را به مفاهیمی والاتر از صرف ارجاع به اسم علم آن حضرت(ص) تعبیرکرد و می توان با لحاظ نمودن توسعه معنایی هم معنای نام و هم صفات اخلاقی و رفتاری رسول اکرم (ص) را از عبارت اراده کرد که وی را سرآمد دیگر پیام آوران الهی کرده است.
نقش هوش معنوی درمدیریت با تکیه برآیات قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
146 - 161
حوزه های تخصصی:
مبانی قرآنی و قواعد مشروعیت نظارت دستگاه های دولتی بر حریم خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
189 - 208
حوزه های تخصصی:
این مقاله با مطالعه ی قرآنی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی میزان، ضرورت و حدود مشروعیت حفظ نظام، منافع ملی و مصلحت عمومی و نیز تزاحم و تقابل آنها با حفظ حریم خصوصی افراد پرداخته است. اهمیتِ مسأله تحقیق این که افراد در جامعه و در مقام حیات جمعی، دارای حقوق مختلف- اعم از فردی و اجتماعی- هستند که عملاً بخشی از این حقوق با یکدیگر یا با حق فرد دیگر و مصلحت جمع، در تزاحم هستند. از این رو برای برقراری نظم اجتماعی باید به قواعد جامعی استناد کرد که از یک سو حقوق و آزادی های فردی را به عنوان حریم خصوصی محترم شمارد و از سوی دیگر از حقوق اجتماعی یا مصالح عمومی پاسداری کند. در نتیجه با مطالعه قرآنی و بررسی منابع فقهی و البته ضمن رجوع به مبانی حقوقی و قوانین موضوعه مبتنی بر خرد عمومی، می توان گفت قوانینی که برای حفظ نظام و مصلحت عمومی وضع شده اند، گر چه بعضاً و از حیث ظاهر با حفظ حریم خصوصی افراد تداخل و تزاحم دارند. امّا عموماً و در حقیقت امر برای محافظت از همان حریم خصوصی و آرامش هر یک از افراد وضع شده اند.
تفسیر و تأویل واژه «ربّ» به اهل بیت (ع)؛ با تأکید بر دیدگاه فتونی در مِرآة الأنوار
حوزه های تخصصی:
در برخی از روایات شیعی، واژه «رب» در آیاتی از قرآن کریم، به برخی از اهل بیت (ع) تأویل یا تفسیر شده است. این دست روایات موجب شده برخی از مفسّران چون ابوالحسن بن محمدطاهر فتونی (درگذشته 1139ق) به تأویل گسترده این واژه به اهل بیت (ع) روی آورند. برخی برای تبیین چنین تأویلی، به کاربرد این واژه در زبان عربی برای مالک و کاربرد آن در قرآن کریم برای غیر خدا توجّه کرده اند. به نظر می رسد شواهدی که برای چنین تأویلی بیان شده، کافی نیست و فضای کاربست این واژه در قرآن معانی الوهی را تداعی می کند. روایاتی هم که برای اثبات این دیدگاه مطرح شده، یا از اساس دلالتی بر این مطلب ندارد و در فهم آن خلط صورت گرفته و یا اسناد و مصادر قابل اتکایی ندارد و شواهدی بر تردید در انتساب آن ها به امامان (ع) در دست است و یا در متن آن تصحیفِ مخلّ به معنا صورت گرفته است.
اثر معرفت نفس بر پیشگیری از بیماری های اجتماعی با تکیه بر قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۳ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
139 - 161
حوزه های تخصصی:
معرفت نفس یعنی شناخت تمام ابعاد وجودی و چگونگی ارتباط آن ها با یکدیگر و اثرگذاری هرکدام بر دیگری، شناخت مبدأ و مقصد خود و نیز شناخت استعدادها و توانایی، قوای مثبت و منفی که با این شناخت ها از بسیاری از بیماری ها پیشگیری می شود. پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی اثر معرفت نفس بر پیشگیری از بیماری های جامعه (مورد پژوهی خودکشی، اعتیاد، وسواس و طلاق) با تکیه بر قرآن و روایات، با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای مرتبط، به منظور بررسی علل و عوامل بیماری های نام برده و ارائه راهکار برای پیشگیری از این بیماری ها انجام گرفت. اهمیت این موضوع ازآنجا آشکار می شود که باوجود پیشرفت علم و فنّاوری و ارائه راه حل های مختلف جهت بهبود و حفظ سلامت فردی و اجتماعی انسان ها، مشکلات در این زمینه همچنان پابرجاست، به طوری که یکی از معضلات قرن اخیر در جوامع مختلف است و روزبه روز معضلات جامعه مثل طلاق، خودکشی، اعتیاد و وسواس افزایش می یابد. بهتر است از رهنمودهای قرآن کریم و روایات در باب معرفت نفس هم در این زمینه استفاده شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجه به ریشه یابی این بیماری ها علت اصلی و مادر این بیماری ها عدم شناخت خود است که باعث نگاه تک بعدی به انسان و عدم توجه به نیازهای دو بعد جسم و روح می شود و نتیجه آن خلق این معضلات است. برای کار در زمینه پیشگیری و ارتقا و درمان بیماری ها و موفقیت در این زمینه لازم است انسان به معرفت نفس بپردازد. با فرهنگ مبتنی بر معرفت نفس انتظار می رود بیماری هایی مانند خودکشی، اعتیاد، وسواس، طلاق کاهش یابد.
معناشناسی واژه «ظِلّ» در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
"ظلّ" در قرآن کریم به لحاظ معنای لغوی و اصطلاحی از گستردگی قابل ملاحظه ای برخوردار است. این واژه در آیات متعدد، دارای معانی مختلفی است که دارای دو جنبه ی مثبت و منفی است. از همین رو برای ارائه ی تصویری از جایگاه "ظلّ" در قرآن و نیز درکی بهتر از معانی این واژه ، ناگزیر از شناخت مفاهیمی چون تفسیر، اسباب نزول و از دیگر سو ترادف، تضاد معنایی، و هم نشینی و جانشینی می باشیم، به گونه ای که ضروری می نماید در ساختار کلام، میدان معناشناختی با تکیه بر پنج محور بلاغت، ترادف، تضاد، هم نشینی و جانشینی مورد بررسی قرار گرفته و در درون بافت کلام به مباحث غیرزبانی چون تفسیر، تأویل، اسباب نزول و بعضاً شناخت معانی لغوی واژه بر اساس فرهنگ ها و نظر مفسران پرداخته شود. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با توجه به دو سطح زبانی و غیر زبانی، معناشناسی واژه ی "ظلّ" از طریق بررسی مؤلفه های بلاغت معنایی، ترادف، تضاد، هم نشینی و جانشینی مورد تحلیل قرار می گیرد. نتیجه-ی بررسی حاکی از آن است که در ترادف، تنها واژه ای را که می توان برای ظل یافت، واژه ی فیء است که هر دو در معنای سایه کاربرد دارند. در تضاد، منظور تقابل معنایی است نه لفظی؛ یعنی ظل دارای چندین معنی است که گاه این معانی در تقابل هم قرار می گیرند؛ مانند سایه ی بهشت در تقابل با سایه ی جهنم یا سایه ی رحمت در تقابل با سایه ی عذاب. در بلاغت معنایی نیز مفاهیمی چون تشبیه، تمثیل و کنایه بسیار پر-کاربرد بوده و روابط هم نشینی و جانشینی نیز ملحوظ و قابل مشاهده است.
نقد و بررسی برداشت های تفسیری سیاسی از قرآن در حوزه کاربست قواعد علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
118 - 145
حوزه های تخصصی:
برداشت سیاسی از قرآن، به جهت ماهیت سیاسی و ارتباطش با قدرت، آسیب هایی گسترده تر (نسبت به دیگر انواع برداشت ها) درپی داشته است. بخشی از بسترهای آسیب زا، مرتبط به کاربست نادرست قواعد علم معانی، یا غفلت از آنهاست. مشکل مذکور این مسئله را پیش روی ما می نهد که آیا می توان آسیب پذیری برداشت های سیاسی در عرصه کاربست قواعد علم معانی را اثبات کرد؟ اثبات آسیب پذیری، انگیزه لازم برای پی جویی ایجاد تمهیداتی جهت ارائه برداشت های سیاسی معتبر را فراهم آورد. مطالعه حاضر که به روش توصیفی و تحلیلی سامان می یابد، براین فرض تاکید دارد که برداشت های سیاسی در کاربست قواعد علم معانی یا بی توجهی به قواعد دچار آسیب شده اند. گزارش نمونه های عینی این آسیب ها، تحقق آسیب پذیری را در عمل اثبات می کند و دستاوردش اثبات آسیب پذیری برداشت ها در چهار قلمرو مهم قواعد علم معانی(مصادیقی از قاعده های اطناب؛ مجاز در اسناد؛ حصر وقصر؛ وصل وفصل)، و ایجاد دغدغه برای ارائه راهکارهای اصلاح آسیب ها و ارائه برداشت های سیاسی معتبر است.
پژوهشی تطبیقی پیرامون تفاسیر تنزیلی "همگام با وحی: عبدالکریم بهجت پور" و "معارج التّفکر و دقایق-التدبر: عبدالرحمن حسن حبنکه المیدانی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
168 - 191
حوزه های تخصصی:
تفسیر تنزیلی، یعنی تفسیر به ترتیب نزول سُوَر، سبکی نوظهور در تفسیر قرآن است که مفسران آن، با ملاک قرار دادن ترتیب نزول سوره ها، می کوشند به فهم عمیق تری از آیات قرآن کریم دست یابند. از جمله مفسرانی که به این روش از تفسیر اقدام نموده اند، عبدالرحمن حسن حبنکه المیدانی و عبدالکریم بهجت پور هستند که به رغم تفاوت های زیاد در دیدگاه کلامی و روش های تفسیری، مبنای حرکت خود را در تفسیر، ترتیب نزول قرآن نهاده و آن را بهترین شیوه دستیابی به معارف قرآن قلمداد نموده اند. این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی، با بررسی جامع این دو تفسیر در محدوده تفسیر سوره های مکی قرآن کریم، درصدد مقایسه و تطبیق منهج تفسیری این دو مفسر و بیان اشتراکات و افتراقات آن ها در تفسیر تنزیلی است و به این نتیجه رسیده است که نقطه اشتراک اصلی این تفاسیر، بیشتر از لحاظ ظاهری، یعنی نگارش آن ها به ترتیب سیر نزول می باشد و از حیث محتوا، آراء و نحوه تعامل مفسر با آیات، دارای نقاط افتراق فراوانی می باشند و این مطلب از نحوه ارجاع به آیات برای شرح و بسط تفسیری در این تفاسیر به خوبی قابل اثبات است.
تفسیر تطبیقی، اغراض و منافع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
32 - 59
حوزه های تخصصی:
تفسیر تطبیقی موضوعی نوپدید در حوزه تفسیر و تفسیر پژوهی است که در دو دهه گذشته با اقبال زیادی در محافل قرآن پژوهی مواجه شده است. با اینکه پژوهشهای فراوانی در حوزه تفسیر تطبیقی یا مطالعات تطبیقی قرآنی تاکنون منتشر شده اما در حوزه مباحث نظری تفسیر تطبیقی و مطالعات تطبیقی قرآنی پژوهش به جز چند مقاله پراکنده درخوری انجام نگرفته است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی مسأله اغراض و فواید تفسیر تطبیقی را به عنوان یکی از مباحث نظری این دانش به بحث گذاشته به این سؤال اساسی پاسخ دهد که تفسیر تطبیقی و مطالعات تطبیقی قرآنی چه اغراض و فوایدی را دنبال می کند؟ یا: چه اغراض و فوایدی را باید دنبال کند؟ حاصل این پژوهش آن است که با تفکیک میان اغراض و فواید و تبیین و نقد دیدگاه صاحب نظران نه غرض برای تفسیر تطبیقی به معنای عام، شامل هر نوع مطالعه تطبیقی که یک محور آن قرآن است، شناسایی و فواید بیشتری را برای این شیوه مطالعات قرآن یاد کرده است.