مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نحو
بر پایه تقسیم متون عربی به جمله هایی مستقل، با جمله هایی مواجه می شویم که در جایگاه مسندالیه و مسند این جمله ها، یک مفعول مطلق محذوف الفعل قرار دارد. بر اساس تحلیل نحویان، مفعول مطلق در چنین جایگاهی منصوب به فعلی مقدر است. اما آیا مدلول چنین مفعول مطلق هایی همان مدلول مفعول مطلق مذکور العامل است؟ از نگاه معنا شناسی، سه مدلول در مورد این ساخت قابل تصور است: 1- دلالت مفعول مطلق هم بر معنای فعل محذوف و هم بر مدلول نحوی مفعول مطلق مذکور. 2- دلالت مفعول مطلق تنها بر فعل محذوف. 3- دلالت مفعول مطلق بر معنای مصدری بدون مشخصه های زمان و شخص. در این نوشتار بر اساس اصول معناشناسی، نظریه اول، ابطال و نظریه سوم، دقیق شناخته می شود؛ ولی از نظر کاربردی نظریه دوم قابل برابریابی در فارسی تلقی می شود؛ هر چند مترجمان در ترجمه این ساخت نحوی در ترجمه های قرآنی راه دیگری پیموده اند.
نقش ساختار دستوری در ترجمه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
ساختار در زبانشناسی تطبیقی، اساسیترین مبحث فرایند ترجمه است. ساختارهای زبانی که در پنج بخش نحوی، صرفی، معنایی، لغوی، آوایی و بلاغی قابل مطالعه است، در تحلیلهای بین زبانی نقش بنیادی دارد. دو ساختار نخست یعنی ساختار نحوی و صرفی را ساختار دستوری نیز نامیده اند که در این مقاله تلاش ما به تحلیل این دو ساختار در فرایند ترجمه قرآن کریم منحصر شده است.
اقسام کلمه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تدریس ساختارهای غیرشخصی زبان روسی به فارسی زبانان
حوزه های تخصصی:
جملات و ساختارهاى غیر شخصی در زبان روسى، از مسائل مهم دستور به شمار مى آید. زبانشناسان توجه زیادى به این پدیده نحوى داشته اند. جملات غیر شخصی، جملاتى اند که در ساختار نحوى آن ها، فاعل دستوری و کنندهء کار که در حالت فاعلى قرار مى گیرد، وجود ندارد. این ساختارها در ارتباط با پدیده هاى دستورى و عوامل متعددى که گفتار انسان به آن ها نیاز دارد، ساخته شده و بکار مى روند. این جملات در وحله اول بیان کننده وضع جسمانى شخص اوضاع زیست محیطى و طبیعى اند،اما این گونه ساختارها به لحاظ معناشناسى. به معانى دیگرى (بایستن، ضرورت داشتن یا نداشتن عمل و غیره) اشاره مى کنند که به حالت و شکل کلمات (فعل، اسم و غیره) در جمله بستگى پیدا خواهند کرد. این جملات به لحاظ کمیت گسترش مى یابند. تحقیقات انجام شده بیان کننده این مسئله است که این ساختارها به لحاظ انواع و معانى از تنوع زیادى برخوردارند.
مفاهیم اصلی نحو و واحدهای تشکیل دهنده آن در زبان معاصر و ادبی روسی
حوزه های تخصصی:
دستور زبان روسى از دو بخش مهم صرف و نحو تشکیل شده است. صرف قواعد تغییرات واژه ها را در گفتار و نحو قواعد ترکیب کلمات را در جمله مورد بررسى قرار مى دهد. مفاهیم در قالب ترکیب بین چند واژه نمود پیدا مى کنند. مجموعه این ترکیب ها تشکیل دهنده گفتار هستند و از عبارات و جملات تشکیل مى شوند. با توجه به این مطلب که ساختار و معناى جمله روسى اکثر اوقات بر پایه صورت واژه ها شکل مى گیرد از این بابت نحو روسى ارتباط تنگاتنگ با صرف پیدا مى کند. نحو هر زبان در مورد قواعد مربوط به ارتباط واژه ها با یکدیگر بحث و گفتگو مى نماید. در زبان روسى معاصر نحو از واحدهاى زیر تشکیل شده است: گروه واژه، جمله ساده، جمله مرکب و گروه جمله هاى مرتبط. در این مقاله سعى شده مفاهیم اصلى نحو زبان روسى، ارتباطات نحوى بین اجزاء تشکیل دهنده کلام و واحدهاى اصلى نحو از دیدگاه زبان شناسان معاصر مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
مفاهیم اصلی نحو و واحدهای تشکیل دهنده آن در زبان معاصر و ادبی روسی
حوزه های تخصصی:
دستور زبان روسى از دو بخش مهم صرف و نحو تشکیل شده است. صرف قواعد تغییرات واژه ها را در گفتار و نحو قواعد ترکیب کلمات را در جمله مورد بررسى قرار مى دهد. مفاهیم در قالب ترکیب بین چند واژه نمود پیدا مى کنند. مجموعه این ترکیب ها تشکیل دهنده گفتار هستند و از عبارات و جملات تشکیل مى شوند. با توجه به این مطلب که ساختار و معناى جمله روسى اکثر اوقات بر پایه صورت واژه ها شکل مى گیرد از این بابت نحو روسى ارتباط تنگاتنگ با صرف پیدا مى کند. نحو هر زبان در مورد قواعد مربوط به ارتباط واژه ها با یکدیگر بحث و گفتگو مى نماید. در زبان روسى معاصر نحو از واحدهاى زیر تشکیل شده است: گروه واژه، جمله ساده، جمله مرکب و گروه جمله هاى مرتبط. در این مقاله سعى شده مفاهیم اصلى نحو زبان روسى، ارتباطات نحوى بین اجزاء تشکیل دهنده کلام و واحدهاى اصلى نحو از دیدگاه زبان شناسان معاصر مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
مقایسهء نقش های اسم در زبان های فارسی و روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان هاى فارسى و رومى، با توجه به ساختار نحوى، واژه در جمله مى تواند نقش هاى زیادى ایفا کند. نقش اسم در جمله، بستگى به واژه اى دارد که از لحاظ نحوى تحت تاثیر آن قرار مى گیرد. دستورنویسان زبان فارسى، با توجه به وظیفه اسم در جمله. براى آن نقش هاى مختلفى را در نظر گرفته اند. این نقش ما، عموما از لحاظ تعریف در یک چهارچوب قرار مى گیرد. زبان شناسان روسى براى نقش هاى اسم، معمولا از نام هاى یکسان استفاده مى کنند اخیرا دستورنویسان زبان فارسى، با پژوهش و مطالعاتشان توانسته اند، نقش هاى اسم را به طور کامل طبقه بندى کرده و براى هر کدام از این نقش ها، تعاریف مشخص و قابل درک، ارائه ک هند که در این مقاله به نقطه نظرات دستورنویسان زبان فارسى، از لحاظ تعداد و نام گذاری نقش هاى اسم پرداخته خواهد شد.
مقایسهء روابط نحوی و نحوهء بیان آن در زبان های فارسی و روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گروه کلمه و یا ساخت جمله، تحت تاثیر ارتباط نحوى کلمات با یکدیگرند. کلمات، وقتى در کنار یکدیگر قرار مى گیرند، از لحاظ نحوى بر یکدیگر تاثیر مى گذارند. در این تاثیر و رابطه درون نحوى است که مى توان به سه نوع رابطه همسانى، وابستگى و دو طرفه اشاره کرد. رابطه همسانى آن است، که نقش اعضاى تشکیل دهندهء جمله یا گروه کلمه، به لحاظ نحوى با یکدیگر برابر باشند. بر خلاف رابطهء همسانى، در رابطهء وابستگى نقش اعضا از یکدیگر متمایز است و حداقل یک عضو هسته و عضو یا اعضاى دیگر، وابسته واقع مى شوند. رابطه دو طرفه، بین نهاد و گزاره اتفاق مى افتد. هر یک از روابط نحوى فوق به کمک ابزار نحوى خاصى بیان مى شوند، که از آن جمله مى توان به نقش نماى کسره و حروف اضافه، ترتیب قرارگیرى کلمات، آهنگ و نقش نماى "را" در زبان فارسى، حروف اضافه، حروف ربط، ترتیب قرارگیرى کلمات، آهنگ و پایانهء صرفى در زبان روسى اشاره کرد.
سکون ساختاری، تموج تفسیری و سطح توصیف آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستورهاى سنتى به ساختار جمله عنایت زیادى داشته اند و همچنان بر این باورند که مجموعهء سازه هاى یک جمله و معانى مترتب بر واژه ها نه تنها جمله اى را به صورت دستورى و نادستورى عرضه مى دارند، بلکه معنایى و نامعنایى آن را مشخص مى کنند. به عبارت دیگر، جمله را مجموعه اى از سازه ها مى دانند که با حفظ تقدم و تاخر افادهء معنى هم مى کند. در این جستار بر آنیم تا نشان دهیم جمله، حتى در ساده ترین نوع خود، داراى تموج تفسیرى است. پس توصیف ما از ساختار جمله و یا بند باید فراتر از حد به اصطلاح توصیف معنایى باشد و مقوله هاى صورت منطقى آن نیز باید لحاظ گردند
نحوه منفی در زبان فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ویژگی های نحو منفی در زبان فارسی و انگلیسی مورد مقایسه و مقابله قرار می گیرد و وجود دستور جهانی در مراحل فراگیری ساختارهای منفی در زبان اول و دوم بحث می شود. شواهد نشان می دهد که ساختار نحو منفی در زبان فارسی در جایگاه فرافکن منفی معین می شود و نیازی به انتقال افعال زماندار و غیر زماندار به جایگاه فرافکن زمان ندارد این در حالی است که در زبان انگلیسی جهت منفی کردن، افعال زماندار باید به جایگاه فرافکن زمان منتقل شوند. برای اثبات این موضوع در زبان فارسی وجود و عدم وجود نشانه منفی با نشانه استمراری "داشتن" بررسی می شود.
مارسل پروست و زبان افشاگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه نام مارسل پروست را بلند آوازه کرد، تحلیل های روانشناختی او بود که در رمان ماندگار در جستجوی زمان از دست رفته می خورند. با این همه، غنای زبان شناختی این اثر کمتر مورد توجه ناقدان قرار گرفته است. در واقع پروست به گوناگونی های زبان توجه ویژه ای داشت تا آنجا که وی نیز در نوشتن از سبک نویسندگان بزرگ دیگر تقلید می کرد. در عین حال او اولین داستان پرداز فرانسوی است که به هر یک از شخصیت های رمان شگفت انگیزش زبانی خاص بخشیده: لحن، لهجه ،واژه ها و شیوه صرف و نحوی که می تواند محل تولد، موقعیت اجتماعی و طرز تفکر آن ها را بارز گرداند و نیز خصلت های اخلاقیشان را آشکار سازد. وانگهی پروست مشاهدات و بررسی های خود را درباره زبان، با توضیحات و اندیشه هایی همراه می سازد که به صورتبندی قوانینی کلی گرایش دارند. به همین سبب می توان مارسل پروست را زبان شناسی - البته نه حرفه ای - تلقی کرد که می کوشد از خلال گفتار اشخاص به روحیه و ذهنیت آن ها پی ببرد. و از این نقطه نظر، زبان شناسی این نویسنده بزرگ، با تحلیل های روان شناختی او در هم می آمیزد.
نقد کتاب القیاس النحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله پژوهشی است درباره ایرادات کتاب "القیاس النحوی" که اهم آنها در زیر می آید:اشکال اول: با اینکه موضوع اصلی کتاب «القیاس» است، اما نه آن را تعریف کرده و نه معنای اصطلاحی آن را ذکر نموده است.اشکال دوم: مولف محترم توضیح نداده است که چگونه عبدالله بن ابی ابی اسحاق قیاس را توسعه داد.اشکال سوم : مولف محترم از کتاب سیبویه متنی به عنوان مثال برای قیاس آورده است در حالی که این متن هیچ قیاسی ندارد.اشکال چهارم: مولف محترم ادعا کرده است که سیبویه از واژه های «غلط» و «خطا» به جای واژه «شاذ» استفاده کرده است در حالی که چنین نیست.اشکال پنجم: مولف محترم ادعا کرده است که قیاس سیبویه دو نوع است؛ در حالی که این کلام دقیق نیست.
زبان و کاربردهای باستانگرایانه در اشعار مهدی اخوان ثالث(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عنوان این مقاله، «زبان و کاربردهای باستانگرایانه در اشعار مهدی اخوان ثالث» متخلص به م. امید است. مقاله با مقدمه ای درباره زبان «امید» و تعریفی از باستانگرایی صرفی و نحوی (Archaism) آغاز می شود و با ارایه شواهدی در سه حوزه باستانگرایی های صرفی و نحوی، و کاربرد واژه های کهن، و کلمات و تعبیرات جدید یا کم کاربرد به همراه برخی نقد و نظرها به اتمام می رسد؛ در خصوص شواهد ارایه شده باید گفت که:اولا تمامی اشعار و منظومه های اخوان سطر به سطر و به دفعات مورد مطالعه و مداقه قرار گرفته است.ثانیا جهت اختصار سعی شده است به مهمترین آنها با حداقل مثال ها بسنده گردد.ثالثا شواهد ارایه شده تا حد ممکن از میان آثار مختلف و قالبهای جدید و قدیم باشد.
قیاس و سماع نحوی از دیدگاه ابوعلی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحویان از همان آغاز پیدایش نحو، به تدوین قواعد زبان عربی که قرآن به آن نازل گشته بود، همت گماشتند. آنان در این راه، چند اصل را مورد توجه قرار دادند: 1) برای تدوین قواعد نحو، تنها به زبان قبایل فصیح و اصیل عرب و نیز راویان مورد وثوق استناد کردند 2) قواعد نحو را بر لغت « مطرد » و غالب در میان عرب ها بنیان نهادند و هر چه غیر آن را «شاذ» و نادر دانستند و تنها به ثبت آنها اکتفا نمودند و از نمونه های شاذ و نادر پیروی نکردند. 3) با استخراج قواعد زبان از کلام « مطرد » و غالب عرب های فصیح، کلام غیر منقول را بر کلام منقول حمل کردند و از این طریق، کلام منقول را قیاسی برای نظایر و امثال آن نمونه ها قرار دادند. « ابوعلی فارسی » از بزرگان نحو در قرن چهارم، در خصوص سماع و قیاس، بر این قول بود که قواعد نحو را باید تنها از لغت غالب در میان عرب ها استنباط نمود و لغت شاذ را تنها می توان به کار برد ولی از قیاس بر آن باید پرهیز نمود. او همچنین از استشهاد به حدیث پیامبر (ص ) ـ جز در چند مورد خاص ـ و نیز شعر شعرای « مولـد » اجتناب می کرد. « ابوعلی » سماع، برتر و مهم تر از قیاس می شمرد و معتقد بود نباید قیاس را، هرچند درست باشد، بر سماع و لغت غالب، ترجیح داد.
تحلیل نحوی-بلاغی وقف و ابتدا در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
1. تطور دیدگاهها در اصل بلاغت باعث آن شده که تلقی ها از عناوین مندرج در بلاغت هم دستخوش تغییر شود. 2. در بلاغتی که جرجانی تعریف میکند ‘ وقف و ابتدا از جایگاهی اصولی برخوردار نیست ‘ زیرا بحث فصل و وصل در آن منحصر است به آوردن یا نیاوردن واو عاطفه. 3. در بلاغت به تعریف و تلقی اسلاف جرجانی ‘ وقف و ابتدا از جایگاه مهمی برخوردار بوده ‘ زیرا وقف و ابتداکاملأ منطبق بر فصل و وصل از دیدگاه آنهاست واین همان عنوانی است که بعضی اهل فن آن را عین بلاغت و تمام آن دانسته اند. 4. وقف وابتدا در قرآن ‘ هر چند قسمت اعظمش با استمداد از ابزار نحو صورت می گیرد‘ اما نفس عمل یعنی وقف بر موضوع نیکو و شروع از مقام مناسب یک عمل بلاغی تلقی می شود‘ زیرا موضوع‘ کلام بلیغ است و جهد در اظهار آن قطعأ ملازم با بلاغت است . 5. در قرآن مواضع وقفی وجود دارد که از بایدهای نحوی تکوّن نیافته اند‘ بلکه از بایسته های متعالی که منبعث از بلاغت مخصوص قرآنی است نشأت گرفته اند و این مواضع همان فواصل هستند.
نگرشی نو به علم نحو وبیان کاستی های نحو قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشمندان علم نحو بحثهای متفاوتی درباره پیدایش نحو و ریشه آن انجام داده اند و نتیجه بحث آنها این است که نحو عربی رفته رفته کم رنگ گشته بنابراین پیروان نحو سعی در جلوگیری از این پدیده نمودند . با نوشتن قواعد عربی ‘ مقداری از این تلاشها توسط مکتب کوفه و مکتب بصره و بغداد بعمل آمده است . البته هر کدام از این مکاتب قواعد و مقررات خاص خود را دارا هستند . آموزش نحو به شیوه مکتبها ی کوفه و بصره نه تنها مناسب نیست در این دوره و زمانه ‘ بلکه دانش آموختگان را از آموزش آن باز میدارد. اگر ما روشی جدید پدید آوریم ‘ بایستی این روش سبک توصیفی علم نحو باشد ‘ زیرا نحو در مطالعات جدید توصیفی است در گفتار و نوشتار ‘ توصیفی که شامل شکل لغات و حرکات ظاهری آن است ‘ پس در این صورت هجاها غیر قابل قبول می باشند ‘ و این شیوه توصیفی است . علم نحو قدیم با این شیوه و سبک فاصله دارند .........
کند و کاوی در صرف و نحو از دیدگاه عروض و قافیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق بر آن است تا پاره ای از دشواریهای نحوی حاصل از شواهد شعری را ‘ از منظر عروض و قافیه ‘ مورد نقد و بررسی قرار دهد . سؤال تحقیق آن است که آیا شعر با توجه به موانع و محدودیت هایی چون : وزن ‘ قافیه ‘ موسیقی و ... می تواند سند صرفی یا نحوی باشد ؟ و اصولأ استناد به شعر‘ ارزش علمی دارد یا خیر ؟ به منظور دستیابی به پاسخ ‘ با استناد به برخی از کتابهای معتبر نحوی ‘ شواهد متعددی از حاکمیت موسیقی به جای نحو و نیز ضرورت شعری و تأثیر آن بر شواهد صرفی و نحوی ‘ همچنین ضرورت ساخت کلمات با هجای بلند بررسی شده است و در ادامه ‘ از قافیه و تأثیر آن در مخالفت با قواعد نحوی سخن به میان آمده است .
بررسی زبان شناختی قصاید بهار
حوزه های تخصصی:
بهار اولین کسی است که سبکشناسی را به صورت مدوّن و علمیدر زمینة نثر نوشت و برای آن تعاریف علمی آورد. هرچند عمرش مجال نداد که در زمینة نظم نیز تحقیقاتش را دنبال کند، اما یادداشت هایی پراکنده داشت که بعدها جمع آوری شد. بهار در کتاب سبکشناسی به بخش زبانی بیش از دیگر مباحث پرداخته است. نهضت بازگشت از قدما بیش از همه در زبان آن ها بود و آثار کهنگی بخوبی در شعر آنان نمایان بود. از ویژگیهای عمدة قصاید بهار تتبع در زبان گذشته است و از همه لحاظ محتوا خصوصاً در مسایل سیاسی و اجتماعی کاملاً هماهنگ با جزئیات جامعة روز است. در این مقاله از سه دیدگاه زبان شناختی، قصاید بهار را بررسی نموده ایم گرچه در بسیاری از موارد مجبور شده ایم وارد حوزة پرپیچ و خم ادبیات فارسی شویم، این حوزه ها عبارت است از:
1ـ حوزة آواشناسی
2ـ حوزة ساخت واژی
3ـ حوزة نحوی
در بخش آوایی به مختصات کلمات از قبیل تشدید، تخفیف، افزایش، کاهش و ابدال در واژه ها و موسیقی که در اثر هم نشینی لغات پدید میآید، پرداخته شده است. در بخش ساخت واژی استعمال لغات کهن با معانی تازه و قدیمی و غیره آورده شده است. مختصات نحوی به موضوع ساخت زبان ها درگذشته و کاربرد آن ها در شعر بهار و متمم ها و انواع «را» و غیره پرداخته است.
بررسی و نقد ترجمه و شرح مبادی العربیة 4 (قسمت نحو) شرح سیدعلی حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبادی العربیة اثر استاد رشید شرتونی در دو بخش صرف و نحو و در چهار جلد از سطوح مقدماتی تا پیشرفته به بیان قواعد زبان عربی می پردازد. شرح و ترجمه های متعددی که تا کنون بر این اثر نوشته شده گویای جامعیت و اهمیت آن در یادگیری قواعد زبان عربی است. ترجمه و شرح مبادی العربیة 4، بخش نحو، اثر سید علی حسینی از جملة همین آثار است. وجود پاره ای اشتباهات علمی و نگارشی در این اثر، ما را بر آن داشت تا در مقالة حاضر با بررسی و دسته بندی موردی اشتباهات موجود در آن، زمینة ارائة متنی ویراسته با حداقل اشکال را فراهم آوریم و با این رویکرد نقاط قوت و احیاناً ضعف این اثر را نشان دهیم. مباحث ابتدا به صورت کلی در سه دسته اشتباهات : الف) علمی، ب) حروف چینی ـ ویرایشی، و پ) نگارشی مطرح و سپس هر دسته به تفکیک بررسی می شود.
اشتباهات مربوط به نقش نحوی و اعراب ظاهری واژگان در حوزة اشتباهات علمی قرار می گیرند. مواردی که در آن ها شکل نوشتاری کلمات و عبارات به اشتباه بیان شده یا واژه و عبارتی از متن اصلی یا شرح و ترجمة آن جا افتاده است و یا متن و شاهد مثال ها با یک دیگر مطابقت ندارند در مبحث اشتباهات حروف چینی و ویرایش اثر قرار دارد. در اشتباهات نگارشی به مواردی مانند: ضعف ترجمه، حشو در متن یا شرح آن، و ارجاع نادرست ضمایر یا حذف نابجای آن ها اشاره می شود. بسامد اشتباهات نوشتاری و جا افتادگی واژه و عبارت در این اثر ضرورت توجه به اصول ویرایشی و نگارشی را آشکارتر می سازد.