فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵٬۹۴۷ مورد.
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
137 - 159
حوزههای تخصصی:
آراء ابن سینا درباره استقرا در میان فیلسوفان مسلمان و حتی در میان فیلسوفان غیرمسلمان متقدم، در شمار دقیق ترین نظرها است. این فیلسوف نامدار ایرانی، در همان چهارچوب ارسطویی به نقد استقراء ارسطو پرداخت و توانست با نقدی عالمانه، ناکارآمدی آن را نشان دهد. او با معرفی دقیق و موشکافانه مفهوم تجربه، استقرا را با یک قیاس خفی همراه کرد تا از رهگذر این همراهی مشکل دستیابی به یقین را حل کند؛ اما این یقین نمی توانست مطلق باشد، به همین دلیل به تعیین شرایط حصول یقین همت گماشت. او نشان داد که یقینِ حاصل از تجربه، یقین مشروط است و تنها تحت شرایطی خاص حاصل می شود؛ اما کبرای قیاس خفی، قاعده اتفاقی است که نقدهای بسیاری به آن وارد شده است. یکی از این نقدها، که مهم ترین آن ها نیز هست، تجربی بودن قاعده اتفاقی است. در این مقاله پس از بیان نظر ابن سینا، قول خواجه نیز درباره تجربه و استقرا ذکر، و با استفاده از نظر خواجه درباره تجربه، تحلیلی عقلی از قاعده اتفاقی بیان می شود؛ سپس نشان می دهد که قاعده اتفاقی، قاعده ای عقلی است و با استفاده از اصل علیت می توان تبیینی عقلی از آن بیان کرد.
فلسفۀ عرفان در نگرش ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
99 - 116
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون (808 732 ق)، به عنوان پایه گذار علم عرفان، اغلب به عنوان فیلسوف تاریخ، جامعه شناس و تمدن شناس معروف شده است، در حالی که در حوزه های متعددی از دانش های عصر خود به پژوهش پرداخته و آثار ارزنده ای از خود به یادگار گذاشته است، یکی از آنها فلسفه عرفان است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این مقاله دیدگاه اختصاصی او در این حوزه واکاوی می شود و اصالت و معرفت شناسی عرفان و دریافت های عرفانی و وحدت وجود با مبنای خاص فلسفه عرفان او تبیین می شود. هدف این مقاله توصیفی، دریافت همدلانه ابن خلدون با عرفان است که به روش کتابخانه ای و با مراجعه به آثار اصلی او انجام شده است. اگر چه با چنین مطالعه ای روشن می شود که ابن خلدون اگر عارف رسمی هم نبوده، گرایش زیادی به عرفان داشته است.
تببین پیامدهای کلامی معاد جسمانی و تجسم اعمال براساس تحلیل نظریه حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
96 - 81
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین نوآوری های ملاصدرا در حوزه هستی شناسی، نظریه حرکت جوهری است که نقشی مهم بر اندیشه های فلسفی و کلامی وی به جا گذاشته است. ملاصدرا با اثبات حرکت و بی قراری در نهاد عالم هستی و انسان، معتقد است نظام هستی و بنیان همه موجودات مادّی در حال دگرگونی دائمی است. نویسندگاه این پژوهش، با روش تحلیلی و اسنادی، خوانشی از حرکت جوهری ملاصدرا در تببین کلامی معاد جسمانی و تجسم اعمال ارائه نموده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد عالم مادی به نحو تدریجی و پیوسته از مادّی به سوی تجرّدی حرکت می کند که این حرکت، در ک ل جهان هستی و حتی نفس انسان سریان دارد. نفس انسان، جسمانیت الحدوث و روحانیت البق اء اس ت؛ یعنی انسان در ابتدای خلق ت، موج ودی ج سمانی اس ت و جنب ه روحانی ندارد، اما در حیات مادّی، مراح ل تکامل را طی کرده و از مادیت به تجرد می رسد. از لوازم کلامی نظریه حرکت جوهری، اثبات و تبیین عقلانی معاد جسمانی است که نفس آدمی از طریق آن می تواند سیر کمالی خود را پیموده و به مقصد نهایی (معاد) برسد. در پرتو این نظریه می توان تجسم اعمال را چنین تبیین کلامی نمود: صفات و حالات انسانی که بر اثر حرکت جوهری نفس در ذات انسان رسوخ یافته و پایدار شده اند، در آخرت برای او تجسم یافته و موجب تجلی لذت یا اذیت در نفس وی می گردد.
مواجهه با مسئله «علیّت ذهنی» از منظر صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
111 - 132
حوزههای تخصصی:
مسئله علیّت ذهنی در پی تبیین چگونگی کنش و واکنش ذهن و بدن نسبت به یکدیگر است. هر نظریه کارآمد در فلسفه ذهن، باید ظرفیت پاسخ گویی به مسئله علیّت ذهنی را دارا باشد. ضعف دوگانه انگاری در ارائه تبیین صحیح برای این مسئله، موجب شد فیزیکالیست ها ذهن مجرّد را کنار نهند و از این طریق در پی حل این مشکل برآیند. با این حال، فیلسوفان ذهن نیز همچون دوگانه انگاران نتوانسته اند پاسخی مناسب به این مسئله بدهند. ملاصدرا مشکل هر دو طیف را عدم نگاه جامع به نفس می داند و خود با ترسیم درست تمام حقیقت نفس و چگونگی ظهور آن از بدن، به مشکلات تعیّن مضاعف، شبه پدیدارگرایی، مسئله طرد، مشکل لزوم تماس، مشکل جفت شدن و استدلال علیّت رو به پایین پاسخی درخور ارائه می دهد.
ماهیت و مختصات نظریه « ولادت معنوی» در اندیشه صدرالمتألهین با تأکید بر تقریر علامه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
33 - 56
حوزههای تخصصی:
انسان در نظام معرفتی عرفا و برخی از حکما، دارای دو نوع ولادت شمرده شده است. یکی ولادت صوری که آغازش بعد از تولد طبیعی انسان است و دیگری «ولادت معنوی» است که در اندیشه عارفان، پس از «مرگ اختیاری» حاصل می شود. صدرالمتألهین از جمله حکیمانی است که به تبیین دقیق ماهیت، دلیل و مراحل حصول «ولادت معنوی» پرداخته و علامه جوادی آملی به عنوان فیلسوف مکتب حکمت متعالیه، تقریر منحصر به فردی از اندیشه او در این مسئله ارائه کرده است. هدف پژوهش، شناخت اندیشه صدرالمتألهین در مسئله ولادت معنوی با تأکید بر تقریر علامه جوادی آملی است. روش پژوهش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای است. یافته ها بر وجود تفاوت میان تبیین صدرالمتألهین با سخن عارفان حکایت دارد. بر اساس اندیشه صدرالمتألهین، حقیقت ولادت معنوی عبارت است از وصول به مرتبه جامع انسانی یا همان اتحاد با انوار قدسی و عالم عقول. وی حصول ولادت معنوی را با قدم گذاردن در مسیر حیات معنوی؛ در گرو مرگ اختیاری (جنبه سلبی) و حصول اخلاقیات با ریاضت های شرعی (جنبه ایجابی) در شش مرحله، ممکن می داند. انسان سالک با پشت سر گذاشتن این مراحل شش گانه، از عالم ماده به عالم عقول راه می یابد و مقاماتی چون خلع بدن، دریافت علم لدنی، دستیابی به مقام جمع را کسب می کند.
توصیف و تحلیل لذت و شاخصه های آن بر مبنای تعریف ابن سینا در اشارات و تنبیهات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
159 - 177
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان بسیاری برای تبیین معنای لذت والم، تعاریف گوناگونی بیان کرده اند. در تحقیق حاضر با روش تحلیلی و مقایسه ای بررسی می شود که از میان مشهورترین این تعاریف در تاریخ فلسفه اسلامی، کدام تعریف، اتقان و جامعیت و مانعیت بیشتری دارد. بنابر دیدگاه برگزیده، تعریف ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات، نسبت به سایر تعاریف، دقت و جامعیت و مانعیت بیشتری دارد. البته این تعریف بر مقدماتِ حصول لذت تمرکز دارد و لذت را مصداقی از ادراک حضوری و نیل معرفی می کند؛ اما بنابر دیدگاه برگزیده در این مقاله، لذت، کیف نفسانی متمایز از ادراک و علم حضوری است؛ به بیان دقیق تر، لذت عبارت است از انبساط، بهجت و سروری که در نتیجه ادراک و وصول به آن چیزی حاصل می شود که نزد شخص مدرِک، ملائم و کمال است. این ادراک و وصول باید در شرایطی محقق شود که امر مضاد و مزاحمی برای حصول لذت وجود نداشته باشد. بنابر قیودی که در تعریف مذکور بیان شده، لذت، کیفی نفسانی، متمایز از ادراک، اختیاری، نسبی و برخاسته از نیازهای انسان است. در صورتی شخص به لذت دست می یابد که قدرت درک امر ایجادکننده لذت را داشته باشد و آن را برای خود خیروکمال ببیند. ابن سینا، لذت عقلانی را برترین لذت می داند. ازنظر او، میان مراتب گوناگون لذت های نفسانی می تواند تزاحم وجود داشته باشد و برای رفع این تزاحم باید نظام اولویت بندی منطقی و جامعی ارائه شود.
دستاوردهای وجود رابط در هستی شناسی و خداشناسی از منظر علامه جوادی آملی
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
92 - 112
حوزههای تخصصی:
وجود رابط، یکی از ابتکارات صدرالمتألهین است که حکمتش را به وسیله آن تعالی بخشیده و تحوّلات شگرفی در نظام فلسفی اش به وجود آورده است. علامه جوادی آملی، به عنوان یکی از شارحان برجسته حکمت صدرایی، ضمن بیان ارزشمندی این نظریه، با ورود به دو ساحت معنا شناسی حقیقت وجود رابط و هستی شناسی آن، گام های مؤثری در این زمینه برداشته است. در بحث معنا شناسی با معنای وجود رابط به حقیقت خارجی که برای پیوند میان موضوع و محمول می آید، آن را از نسبت حکمیّه که جایگاه ذهنی دارد و در تمام هلیات بسیطه و مرکبه جریان دارد، ممتاز می سازد. همچنین در بخش هستی شناسی بحث، وجود رابط را که قسیم وجود نفسی است، امر وجودی و واقعی و از سنخ حقیقتی می شمارد که دارای مراتب مختلف کمال و نقص است. دستاورد های این نظریه بر مسائل فلسفی، در دو حوزه الهیات به معنای اعم، همچون برچیده شدن ماهیت، تحول امکان ماهوی به فقری و... و الهیات به معنای اخص، همچون اثبات وجود حق، تبدیل ساحت امکان به توحید افعالی و... ، بخش دیگری از اقدامات علامه در این نوشتار است. ایشان در خلال این مباحث، ضمن تبیین صحیح وجود رابط و اثبات آن با دو تقریر متفاوت از برهان امکان فقری بر اساس مبانی حکمت متعالیه، ابهامات مشتاقان حکمت صدرایی را در این خصوص پاسخ داده و برخی لغزش ها را در این زمینه مرتفع ساخته است. نویسنده با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال بررسی این مباحث در حوزه وجود رابط از دیدگاه علامه جوادی آملی است.
تحلیل و بررسی عینیت و مثلیت ابدان اخروی با ابدان دنیوی از منظر صدرالمتالّهین با تقریر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
109 - 139
حوزههای تخصصی:
از مهمترین اصول اسلامی، مسأله معاد است و از مسائل مهم در کیفیت معاد، روحانی یا جسمانی بودن آن است که از منکران تا مثبِتان عقلانی یا وحیانی طرفدارانی دارد. یکی از چالش های مهم در معاد جسمانی، اینهمانی و عینیت ابدان است. هدف پژوهش حاضر، که با استفاده از گردآوری داده های پژوهشی اسنادی و کتابخانه ای انجام شده و از روش تحلیلی- توصیفی بهره گرفته است، تبیین و توصیف دو رویکرد عینیت و مثلیت در رابطه ابدان اخروی با ابدان دنیوی و تحلیل منظر صدرالمتالّهین شیرازی با تقریر آیت الله جوادی آملی –دام ظله- در این چالش است. پرسش پژوهش این است که تناسب ابدان اخروی محشور در قیامت، با ابدان دنیوی، چیست و نظر نهایی صدرالمتالهین شیرازی - با توجه به اختلاف محتوایی متون- چه می باشد؟ یافته ها حکایت از آن دارد مرحوم صدرالمتالّهین با استفاده از اصول فلسفی خود در حکمت متعالیه اثبات می کند همانگونه که احکام و اوصاف دنیا با آخرت متفاوت است همینطور ابدان محشور در آخرت با ابدان موجود در دنیا تغایر دارند لذا اگر مراد از اینهمانی ابدان، تشخّص انسان باشد عینیت ثابت و مستدلّ است واگر مراد، حفظ بدن عنصری در آخرت باشد، عینیت محال و بلکه مثلیت بین ابدان اخروی با دنیوی ثابت خواهد بود و آیت الله جوادی آملی نیز با تبیین رابطه نفس و بدن و بیان مختصّات آخرت و مستدلّ بودن عقلانی معاد جسمانی، بر همین یافته صدرایی تأکید دارند.
اثبات پذیری اتحاد عاقل و معقول با صدق مشتق بر مبدأ و بازکاوی ایرادها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
97 - 110
حوزههای تخصصی:
حکیم سبزواری با احاطه خاص خود بر مبانی و مواضع اصیل حکمت متعالیه چندین برهان مبتکرانه بر اتحاد عقل و عاقل و معقول اقامه نموده است که برهان صدق مشتق بر مبدأ از جمله آنها می باشد. این برهان که ماده و محتوای آن برگرفته از عناصر وثیق حکمت صدرایی است، در دلالت بر مقصود، تام می باشد و استحکام خود را نیز از مبانی و رهیافت های صدرایی در مواضع هستی شناسانه و معرفت نفس به دست آورده است. در واقع، برهان یادشده استنتاجی از استلزامات عناصر متقن و مستدل در حکمت متعالیه است. از مهم ترین اصول بنیادی این برهان، توجه به سیر تکاملی و تحولی نفس از مبدأ جسمانیت تا مقصد عقلیت و اتحاد با معقولات و وصول به تجرد و روحانیت است. همچنین اعتباری بودن تفاوت مبدأ و مشتق به نوبه خود، نقشی بزرگ در توجیه این برهان برعهده دارد و روایی آن را تسهیل نموده است. عدم توجه به این نکات، برخی را به توهم خدشه بر این برهان کشانده است که در نتیجه، برای تمامیت و بازسازی آن به راه های انحرافی همانند استفاده از قیاس مساوات توسل جسته اند که به معنای نابودی این برهان خواهد بود. توجه به کاربست منطق استوار حکیم سبزواری در تقریر این برهان، کافی است تا این گونه پیرایه های زائد را دفع کند و راه برهان را به سوی اثبات نتیجه یعنی اثبات اتحاد عاقل و معقول بگشاید.
خوانش فلسفی ابن رشد از انسان به عنوان اشرف مخلوقات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
189 - 212
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی در اندیشه ابن رشد از جهات مختلف مانند اجتماعی و سیاسی (مدنی بالطبع)، فلسفی با تکیه بر عقل انسان، و از حیث کلامی و از حیث اخلاقی قابل بحث است. بحث انسان به عنوان «اشرف مخلوقات» هر چند قرائتی دینی از انسان است مسئله: پرسش این است مواجهه ابن رشد با نگاه فلسفی به «انسان به عنوان اشرف مخلوقات» چگونه است و چه تبیینی از آن دارد؟روش: این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی و نقد مسئله اشرف مخلوقات و نیز قرائت فلسفی از انسان در قالب اصطلاح های «انسان اشرف مخلوقات»، «خلیفه الله»، «انسان محیط بر عالم» و «انسان صورت خدا» در ابن رشد می پردازد یافته ها ابن رشد از سه عبارت «اشرف محسوسات» و «اشرف مخلوقات» و «اشرف موجودات» سخن می گوید که از میان آنها «اشرف موجودات» خاص خداست؛ «اشرف مخلوقات» خاص عقول است و «اشرف محسوسات» درباره انسان بکار می رود؛ چون انسان واسط دو عالم محسوس و معقول است.. نتیجه این نوشتار این است که با استفاده از دو دلیل «اختراع» و «عنایت»، تقریر ابن رشد از این مسئله می توان بر اشرف مخلوقات بودن انسان از حیث الهیاتی، از حیث طبیعی، و دینی توجیه ارائه کرد هم بر اشرف مخلوقات نبودن او آنهم از حیث مقایسه انسان با عقول مجرد دلیل آورد .
بازخوانش پندار دوگانگی فاعلیت انحصاری حضرت حق و سببیت اشیاء در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
107 - 122
حوزههای تخصصی:
Allah's exclusive agency from one side and the simultaneous causation of things on the other side is one of the most profound and difficult theological issues for thinkers to face. Commentators, theologians, philosophers and mystics have tried to analyze the issue in one way or another. The complexity of this question has made some who defend Allah's efficiency attribute the agency exclusively to Him denying the causality of things. On the contrary, some others have delegated the efficacy and agency entirely to things and human voluntary acts abandoning or denying Allah's efficiency completely. Relying on intellectual proofs and benefiting from revelations and mystical visions, Mulla Sadra considers Allah's efficiency to be compatible with that of things.
In his paper, the author has explained the issue through two philosophical and mystical approaches. In the philosophical approach, he has adopted a realistic attitude, based himself on the principle of causality, that the system of causes and effects is hierarchical and separated the real agent from preparing causes. In the mystical approach, having related the principle of causality to manifestation and state theory (i.e. effect is a manifestation or state of the cause) and based himself on the principle of "There is no active agent in existence except Allah", this issue has been investigated, without involving the idea of dualism or polytheism in creation. The examination of this subject in Sadra's theosophy leads to a profound and accurate understanding of many disciplines, such as: ontology, how the world is created and managed, the problem of evil in the world and how to attribute it to God, anthropology, especially human free will.
In addition to these cases, such an attitude can be regarded as one of the epistemic foundations for exegeses in understanding verses of the Qur'an as to creation, efficacy, unification of Divine Acts and unity of Lordship. Adopting such an attitude to the agency of Allah Almighty, in addition to the cognitive and theoretical aspects, plays a significant role in wiping polytheism off the globe and training monotheists.
واقع گرایی اخلاقی در نگرش صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
101-114
حوزههای تخصصی:
مبانی فکری صدرالمتألهین به گونه ای طراحی و ترسیم شده که ظرفیت ورود به ساحت های دیگر به ویژه فلسفه اخلاق را به شدت داراست. تصفیه نفس انسانی، جهت متخلق شدن به اخلاق الهی و قرب به او، در نوشته های صدرا موج می زند و وی بر آن اصرار دارد؛ تا آنجا که می توان از اخلاق به عنوان یکی از ارکان تفکر وی یاد کرد. واقع گرایی اخلاقی، از جمله مباحث پر رنگ این ساحت است که در پی واقعیت داشتن حقایق اخلاقی در عالم خارج و مستقل و منحاز بودن بودن آنها از ذهن آدمی و قراردادهای اجتماعی است. این نوشتار می خواهد موضع صدرالمتألهین را در این بحث استنباط نماید. نویسندگان معتقدند این امر به دو روش امکان پذیر است: شیوه نخست که در نوع خود، نو و بدیع است، به شکل مستقیم و بدون واسطه گزاره های اخلاقی، با استفاده از مبانی و اصول اندیشه صدرا و تشکیل قیاس های منتج، واقع گرایی وی را به اثبات می رساند. روش دوم، به شکل غیرمستقیم و با واسطه گزاره های اخلاقی است. در این روش پس از بررسی مستدل ماهیت گزاره های اخلاقی در نگاه صدرالمتألهین و معرفی مفاهیم حاکی از آنها به عنوان معقول ثانی فلسفی در ناحیه موضوع و به ویژه محمول اعم از ارزش و الزام، به انتزاع آنها از منشأ خارجی حکم می شود. این حکم، زمینه وجود حقایق اخلاقی را فراهم می آورد و تردیدی در واقع گرایی صدرایی باقی نمی گذارد.
تقارن زمان با معنای زندگی در وجه عمر اخلاقی در فلسفه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
215 - 240
حوزههای تخصصی:
مسئله محوری مقاله بررسی رابطه سه مفهوم زمان، زندگی و عمر اخلاقی است و هدف پاسخ به این سوال است که بین این سه مفهوم چه رابطه ای فلسفی وجود دارد؟ در این جستار سعی شده تا با شیوه توصیفی، تحلیلی، اثبات شود که رابطه بین زمان و معنای زندگی تنها در زوایه سوم یعنی عمر اخلاقی قابل تحلیل و تبیین است. زیرا حقیقت انسان چیزی جز وجود نیست و تمام صفات کمالی، نحوه ای از وجود، بلکه عین وجود است، هرچه وجود اقوی و اشرف تر باشد، صفات کمالی نیز بالاتر خواهد بود، همچنین زندگی اخلاقی دارای رویکرد وجود شناسی است و انسان موجودی سیال و متغیری است که با حرکت جوهری اش یک مرتبه وجودی به مرتبه کامل تر برای نیل به غایت الغایت یعنی رسیدن به سعادت یا فناء فی الله شدن، در حرکت است. کسب فضایل اخلاقی و در طی زمان و متناسب با حرکت جوهری نفس انسان در طول زمان، نمود بخش عمر اخلاقی است و عمر اخلاقی همان مدت زمانی است که در طول زندگی؛ گاه کوتاه و گاه طولانی؛ برای کسب غایت و کسب فضایل اخلاقی برای آراسته شدن به آن و رسیدن به هدف صرف می شود؛ در نتیجه، زمان لازمه کسب هدف زندگی یا معنای زندگی است.
فرآیند تکاملی آفرینش از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلاسفه تفاسیر مختلفی از آفرینش ارائه نموده اند. در مقاله حاضر تفسیر صدرایی از آفرینش مورد توجه قرار گرفته است. مشهور این است که آفرینش در دو قوس نزول و قوس صعود انجام شده که سیر نزول از خداوند شروع می شود و پس از مرتبه صفات و اسماء، عوالم عقل و مثال به عالم طبیعت رسیده است و ابتدای سیر صعود، عالم طبیعت و انتهای آن خداوند است و عوالم دیگر در میان این دو هستند. از آنجایی که در نظریه رایج، آفرینش با نزول ملازم می باشد، سؤالات جدی مطرح می شود. آیا عالم طبیعت نازل ترین عوالم بوده و موجودات در این عالم در نهایت نقص هستند؟ آیا انتهای قوس صعود دقیقاً ابتدای قوس نزول است؟ آیا این فرضیه معقول است که یک موجودی تام و تمام، به اضعف و اسفل درجات تنزل یابد و دوباره از پایین ترین نقطه، حرکت خود را شروع کند تا به مرتبه نخستین برسد؟ در این مقاله، ضمن بررسی و نقد دیدگاه رایج، سعی بر آن است که ضمن پاسخگویی به پرسش های مطرح شده، مدل جدیدی از فرایند آفرینش ارائه شود. در نظریه مختار، آفرینش پیوسته به سوی کمال می رود و از مرتبه وجوب وجود و وجود علمی که نزد خدای متعال هست تا به عوالم عین، یعنی عالم عقل، مثال و طبیعت پیش می رود. این سیر آفرینش، پیوسته در حال شدت و تمامیت است. آن چیزی که از مرتبه ذات خداوند نازل شده بعد نزول همچنان در مرتبه سابق وجود دارند، فقط نحوه ظهور آنها در مراتب نازل متفاوت شده است.
تحلیل جایگاه و کارکرد انسان شناسی در روش شناسی پارادایم محور (با تکیه بر انسان شناسی علامه جوادی آملی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
213 - 246
حوزههای تخصصی:
پارادایم محوری چارچوبی نظری برای پژوهش در علوم طبیعی و انسانی است. در این رویکرد روش شناسانه، به جایگاه معرفت شناسی و تا اندازه ای هستی شناسی در فرآیند تحقیق پرداخته می شود اما انسان شناسی بصورت مستقل مورد توجه روش شناسان قرار نمی گیرد. هدف این پژوهش معرفی و ارزیابی پارادایم محوری در روش شناسی تحقیق و ترسیم جایگاه انسان شناسی در روش شناسی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و یافته ها حاکی از این است که از آنجا که روش شناسی تحقیق قائم بر معرفت-شناسی است و به استناد نظر علامه جوادی آملی، معرفت شناسی ابتنای به انسان شناسی دارد، لازم است در روش شناسی به صورت مستقل به انسان شناسی پرداخته شود. توجهات انسان شناسانه، ظرفیت های مهمی را پیش روی معرفت علمی قرار می دهد و نگرش در باب ماهیت علم، روش شناخت و ساخت نظریه را به وضوح بیشتر می رساند.
بررسی رویکرد تحلیلی در علوم شناختی به مسئله «معرفت به اذهان دیگر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
75 - 90
حوزههای تخصصی:
One of the most important topics of contemporary cognitive sciences is how "we know other minds" in other words, "social cognition". Cognitive sciences, chiefly with an analytical philosophy approach, have raised the issue of other minds and social cognition under the title of "theory of mind". "Theory of mind" is an important social-cognitive skill that covers the ability to think about mental states of oneself and others. In this paper and through library reference, we will describe and explain the theories proposed under this title, i.e. "theory of the theory of mind" and "simulation of the theory of mind" and their branches. Then through an analytical method, we will study their claims.
Findings of the research are that the two mentioned theories, with all their branches, have taken a useful step in the field of artificial intelligence and computer sciences; nonetheless, they are facing a series of sub-structural and super-structural problems to be repaired and corrected merely with a profound and correct philosophical view.
Failing to pay attention to the "direct and present perception of internal states in the very individual in TT", "the challenge of justification in the explicit version of simulation" and "the immateriality of the category of knowledge and perception in the implicit version of simulation" are among the sub-structural problems of the aforementioned approaches.
حاکمیت اسمای الهی و ساحت شناسی آن در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
17 - 38
حوزههای تخصصی:
ممکنات چون دارای مرتبه و تعین و ظهور خاص هستند، بر هر یک از این تعینات، اسمایی حاکم است که مبدأ ظهور هر عینى و مبدأ رجوع به اصل هر مظهرى، همان اسم حاکم بر آن مظهر است که آن را ربوبیت می کند. در نظام آفرینش نیز به فیض حکیم مطلق، اسمایی بر دنیا و آخرت، بر دهر و بر شرایع نازل از جانب حق تعالی، حاکم است که این اسمای حاکم، دولت هایی دارند و دولت برخی از آنها، پایان ناپذیر و برخی پایان پذیراست. اسمایی که دولت آنها پایان می پذیرد؛ یا تحت ربوبیت اسمای دیگر که محیط بر این اسم هستند، قرار می گیرند یا رجوع به ذات می نمایند. اسم حاکم بر هر انسان نیز، اسمی حاکم و غالب در بین اسمای عین ثابت اوست که از آن به "صراط مستقیم" او یاد شده است، لذا انسان سالک می تواند با تخلق، تحقق و فنای در اسم حاکم خود، به مراتب کمالی اش دست یابد. البته انسان به دلیل جامعیت نوع انسان، در هر مرتبه یا هر عالمی که باشد، تحت تأثیر اسمای حاکم در مرتبه از نظام آفرینش نیز قرار می گیرد و اما در بین اسمای، اسم اعظم "الله"، مختص به انسان کاملِ مکمل یا همان حقیقت محمدیه(ص) دارد که مستجمع جمیع اسمای جمال و جلال الهی است که در آن ساحت، هیچ اسمی بر اسم دیگر غلبه ندارد و این هیئت کامل الهی، در نهایت اعتدال اسمایی است. این مقام ازلی و ابدی، اختصاص و حصر در حضرات محمدیین(ع) دارد. لذا انسان کامل، به تبع مظهریت "الله ذاتی" بودن، مبدأء، مرجع و واسطه ظهور همه اسمای حاکم است و بر آنها سمت سیادت و ربوبیت دارد و خلیفه مطلق حضرت حق تعالی در همه مراتب هستی است.
حیات تاریخی حکمت متعالیه پس از ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نکات مهم درحیات تاریخی حکمت صدرایی آن است که به لحاظ تاریخی مدت زمان بسیاری به طول انجامید تا این حکمت در حوزه های علمی جایگاه خود را بازیابد و مورد قبول قرار گیرد. مسئله ای که ریشه در ماهیت این مکتب و تعارضات و فضای اجتماعی-تاریخی آن دارد و بررسی آن می تواند ضمن روشن شدن وجوه تاریک و ناشناخته حکمت صدرایی، تفاوت ها و تقابلات آن را با سایر مکاتب بازنماید. بر این اساس در این مقاله با روشی تاریخی تحلیلی با بررسی حیات تاریخی حکمت متعالیه پس از ملاصدرا تلاش می گردد به این سوال اصلی پاسخ داده شود که چرا حکمت متعالیه پس ملاصدرا با وفقه بسیار در فلسفه اسلامی رواج یافت و موانع این وقفه تاریخی چیست. به طور کلی حیات تاریخی حکمت متعالیه با فراز و فرودهایی همراه بوده است به طوری که این مکتب در آغاز به دلایلی چندان رواج و رشدی نداشت، ولی پس از آن با توجه به ماهیت تلفیقی و ترکیبی خود توانست نظریات معارض زمانه را از وضعیت تقابل خارج نماید و به صورت گسترده رشد یابد. در این بستر مهم ترین علل عدم رواج و وقفه تاریخی آن ریشه در نفوذ فلسفه سنتی و تسلط اندیشه اخباری گری و حدیث گرایی و تقابل و تعرضات حکمت متعالیه با مکتب فلسفی حکیم تبریزی دارد.
مفاهیم مقوم فرایند وحى یابى عرضى تشریعى رسالى از منظر دیالکتیک الهى ابن عربى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
113 - 124
حوزههای تخصصی:
فرایند وحی یابی، در نظام عرفانی ابن عربی با پنج مفهوم قوام می یابد. مسئله اصلی در این مقاله، چیستی این مفاهیم و چگونگی قوام بخشی آن به فرایند ایحاء و وحی یابی نبی، در شبکه پیچیده و درهم تنیده مفاهیم ذومعنا و تفسیرپذیر منظومه معرفتی ابن عربی است. رهیافت های به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد، پنج مفهوم «دقیقه»، «رقیقه»، «روح»، «نور» و «نکته»، در فرایند وحی ، معطوف و مکملِ معنایی یکدیگرند. دقیقه، امکان هرگونه آگاهى و ظهور؛ من جمله امکان ظهور آگاهى وحیانى تشریعى رسالى را فراهم می آورد و رقیقه (تعین بخش اسماء) شعاع هاى داده هاى حقایق أسمائی است که طرف سازى تضایف اشراقى را به انجام می رساند و در فرایند وحى، اسماء دخیل در وحی؛ یعنى حى، نور، علیم، حکیم، متکلم، سمیع و بصیر را در مبدأ قابلى مرآتی قلبى متعین می سازد و وساطت می کند. روح، همان رقایق اسماء الهى (حقیقت) خصوصا اسم الحى است که تعین یافتگى حقیقت معدوم العین و معقول؛ اما مؤثر اسم الحى را در مرائی أعیان، خصوصا مرات قلب نبى وساطت می کند و نور؛ همان افاضه و اضافه اشراقى حقیقت اسم النور است که جنبه آشکارگى کنه ذات براى خویش و بالتبع آن، براى ظهورات خویشتن را عهده دار است و شعاع هاى ریسمان مانند او، روابط و مناسبات رقایقى و ظهور اطوار تکلمى و علمى وحى نبوى را به نحو فعل گفتارى در مرآت قلب نبى میسر می سازد. نکته، رد و اثرى است که از انعکاس حقایق أسمائی در مرائی قوابل وضع و رفع می شود.
حل مسأله شرط متقدم و متاخر در پرتو نظریه اعتبارات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
6 - 27
حوزههای تخصصی:
مسأله شرط متقدم و متأخر از چالش های مهم فقهی و اصولی است که برای حل آن راه های گوناگونی توسط اندیشمندان عرصه فقه و اصول مطرح شده است. مشکل مهم در این مسأله تفکیک زمانی بین علت و معلول در برخی از احکام فقهی می باشد که براساس قواعد منطقی محال است. نظریه اعتبارات و تفکیک بین امور حقیقی و اعتباری از نظریات بدیع و نوپیدایی است که توسط علامه طباطبایی1 تبیین شده و به مطالعه و تحلیل ادراکات اعتباری می پردازد. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است؛ مسأله شرط متقدم و متأخر از منظر نظریه اعتبارات تحلیل و بررسی می گردد. ره آورد این تحقیق آنست که استحاله تفکیک بین علت و معلول مربوط به امور حقیقی است که لازم است از مسائل اعتباری تفکیک گردند و در مسائل اعتباری تا زمانی که لغویت لازم نیاید، اعتبار مشکلی ندارد. ازاین رو اساساً از نظر عقلی در مسأله شرط متقدم و متاخر مشکلی وجود ندارد.